توسعه صنایع فرهنگی چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۳۵ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)


یکی از ویژگی‌های تاریخ توسعه‌ی کالا و صنایع فرهنگی در چین، عدم توازن در این بخش است. عدم توازن در مفاهیم هنر، در انواع هنر، در مخاطبان هنر، در مهارت هنری و تولید محصولات هنری، و عدم توازن در حالات، روحیات، و روانشناسی هنرمندان چینی[۱]. این عدم توازن تا سال ۱۹۷۸ و اجرای اصلاحات اقتصادی و سیاست درهای باز، همچان ادامه داشت. در واقع، پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹، برای مدت مدیدی فرهنگ به صورت کامل تحت سیطره و مدیریت دولتی قرار داشت و از اقدامات و فعالیت‌های فرهنگی به عنوان ابزاری برای تبلیغ ایدئولوژی و تمرکز بر طبیعت منافع عمومی آن استفاده می‌شد. این وضعیت تا حدود سه دهه بدون تغییر ادامه یافت و در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ که چین به اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد روی آورد، سیاست کلی حزب کمونیست به شمار می‌رفت. پس از اجرای اصلاحات که به تدریج شامل اصلاحات بخش فرهنگ نیز شد تا کنون، توسعه‌ی صنایع فرهنگی چین ۳ مرحله را پشت سر گذاشته است:

مرحله‌­ی نخست از سال1978 تا1992میلاد

در این مرحله که آغاز دوران اصلاحات بود، بر خلاف روال گذشته، صنایع فرهنگی کم کم شروع به جوانه زدن کرد. در آن بخش از فعالیت فرهنگی که پیوندی با ایدئولوژی نداشت، برای نخستین بار نشانه‌هایی از شکل گیری صنایع فرهنگی مستقل از دولت و با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی بروز کرد. این موارد شامل تبلیغات تجاری در رادیو و تلویزیون، تفریحات و سرگرمی‌های عمومی مانند اجرای موسیقی، راه‌اندازی سالن‌های کارائوکه و رقص و باشگاه‌های شبانه، و تولید سخت‌افزارهای فرهنگی مانند ضبط صوت و دستگاه‌های متنوع پخش و... می‌شد. در اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ بود که برخی از هنرمندان بخش خصوصی، گروه‌های نمایشی و نهادهای فرهنگی در استان‌ها، قدم‌هایی را در زمینه‌ی اقتصادی کردن امور هنری برداشتند، ولی در این مرحله، اصلاحات در بخش فرهنگ هرگز همگام با اصلاحات در بخش کشاورزی و تولیدات صنعتی و تجارت توسعه پیدا نکرد.

مرحله‌­ی دوم، از سال1993 تا 2002

در این مرحله صنایع فرهنگی با اقدامات گسترده‌ی فرهنگی، به صورت چشمگیری توسعه یافت و قدم‌های بزرگی برای تقویت صنایع فرهنگی برداشته شد. گسترش این صنعت زمینه را برای تأثیر گذاری در سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری‌های کلان فرهنگی کشوری فراهم ساخت. در این مرحله، اصلاحات در ساختار ملی فرهنگ تغییرات بسیاری ایجاد و نشان داد که روند انتقال بخش فرهنگ از مدیریت مستقیم دولتی به مدیریت غیر مستقیم عملاً آغاز شده و روش سنتی تأمین کلیه‌ی هزینه‌ی اقدامات فرهنگی و دخالت و کنترل و سازماندهی تمامی فعالیت‌های فرهنگی از سوی دولت تغییر یافته و اختیارات دولتی بیشتر به پشت صحنه انتقال یافته است.

در اکتبر سال ۲۰۰۰ میلادی، لحظه‌ی تاریخی برای توسعه‌ی کامل صنایع فرهنگی فرا رسید و حزب حاکم کمونیست(←حزب کمونیست)، برای نخستین بار در اسناد رسمی و در برنامه‌ی پنج‌ساله‌ی توسعه‌ی اقتصادی و اجتماعی دهم (از ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵) طبیعت سوددهی بخش فرهنگ و صنایع فرهنگی را به رسمیت شناخته و به آن مشروعیت بخشید. رهبران چین، در آخرین نشست مقدماتی اجلاس هفدهم کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست، پیرامون تبدیل چین به کشوری از نظر فرهنگی قدرتمند مذاکره و استراتژی توسعه‌ی قدرت نرم چین را تدوین نمودند. در این نشست هم‌چنین، از صنایع فرهنگی به عنوان یکی از پایه‌های اقتصاد ملی نام برده شد. در این اجلاس، حمایت از خلاقیت و نوآوری‌های فرهنگی برای بالا بردن تنوع، کمیت و کیفیت خدمات و کالاها و محصولات فرهنگی جهت تأمین نیازهای داخلی و ورود به بازارهای بین‌المللی، تحت نظارت ارگان‌های دولتی مورد تأکید قرار گرفته و چهار راهبرد برای توسعه‌ی صنایع فرهنگی توصیه شد که عبارت بودند از: گسترش پژوهش در زمینه‌های فلسفه و علوم اجتماعی؛ تقویت رسانه‌های خبری؛ تولید آثار فاخر ادبی و هنری؛ و توسعه‌ی زیرساخت‌ها و فرهنگ سالم اینترنتی و آنلاین. توسعه‌ی فلسفه و ارزش‌های سوسیالیستی با ویژگی چین و گسترش آن در بخش آموزش داخلی و معرفی آن در سطح بین‌المللی، به عنوان ابزاری برای توسعه‌ی قدرت نرم چین، در این اجلاس مورد توجه قرار گرفت.

این تصمیم نشان داد که دولت چین با حساسیت بیشتری به دنبال گسترش صنایع فرهنگی است، و سرمایه گذاری بخش خصوصی و کشورهای خارجی در این بخش مورد تشویق واقع شد. برای نمونه، در سال 1997، 6/88 درصد از سرمایه گذاری‌های انجام شده در این بخش مربوط به بخش خصوصی بود و سهم دولت تنها 10 درصد بود[۲]. سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنایع فرهنگی که در دهه‌ی 1980 شکل گرفته بود، در دهه‌ی 1990 سرعت بیشتری به خود گرفت که نقش مهمی در غنی و متنوع کردن تولیدات و خدمات فرهنگی ایفا کرده و مشتریان بیشتری در زمینه‌های اجراهای هنری، تبلیغات، فیلم، تلویزیون، تولید محتوای سایت‌ها، هنرهای دستی، طراحی‌های صنعتی، چاپ و انتشار، تولید محصولات صوتی و تصویری، فروش و توزیع کالا، و گردشگری جذب کرد. با آغاز سال 2000، اصلاح در مدیریت متمرکز دولتی آغاز شد و برخی از کارشناسان امور فرهنگی و مقامات مسئول دولتی اعلام کردند که در اینده‌ی نزدیک صنایع فرهنگی به یکی از صنایع کلیدی و پیشرو در کشور تبدیل خواهد شد و وزارت فرهنگ چین اداره‌ی ویژه‌ای برای مدیریت صنایع فرهنگی ایجاد کرد [۳].

مرحله­ ی سوم، از سال 2003 تا کنون

این مرحله از توسعه‌ی صنایع فرهنگی با عضویت چین در سازمان تجارت جهانی هم‌زمان بود که مسابقه و رقابت شدید بین المللی فرهنگی به صورت فزاینده در بازار جهانی حاکم و صنایع فرهنگی در اقتصاد ملی این کشور از جایگاه و موقعیت استراتژیک و ممتازی برخوردار شد. در این مرحله صنایع فرهنگی دو ویژگی ممتازی پیدا کرد: گسترش نقش فن‌آوری نوین، و جهانی شدن اقتصاد.

با تجاری شدن هرچه بیشتر فرهنگ، حمایت مالی از این بخش و سرمایه‌گذاری بیشتر، ضرورت افزون‌تری یافت. لذا، دولت چین از سال 2003 تا 2007، بالغ بر 51 میلیارد دلار در زمینه‌های فرهنگی و ورزشی سرمایه گذاری نمود که نسبت به برنامه‌ی پنجساله‌ی پیش 130 درصد افزایش داشته است[۴]. سرمایه گذاری بخش خصوصی چین در صنایع فرهنگی نیز به طور سالانه 25 درصد افزایش داشته و از 2/10 میلیارد یوان در سال 2005 به 3/154 میلیارد یوان در سال 2010 رسیده است. هم‌چینی، برای حمایت از سرمایه‌گذاران در این بخش وزارت اقتصاد چین با 3 میلیارد دلار سرمایه اقدام به تأسیس صندوق حمایت از بخش خصوصی نموده تا در زمینه‌های تولید فیلم، برنامه‌های تلویزیونی، تأمین محتوای سایت‌های اینترنتی، و چاپ ونشر از این صندوق استفاده شود[۵].

سرمایه‌گذاری خارجی نیز که ابتدا در زمینه‌های ساخت فیلم و برنامه‌های تلویزیونی با نظارت و کنترل دولت انجام می‌شد، کم کم در زمینه‌های دیگری هم‌چون هنرهای نمایشی، توزیع تولیدات فرهنگی، و مشارکت در چاپ و انتشار مجلات تخصصی و عمومی نیز فعال شد. برای نمونه، در سال 2009، حدود 426 گروه نمایشی خارجی جمعا 16373 برنامه‌ی هنری در داخل چین اجرا کردند که از این طریق بیش از 10 میلیون دلار درآمد کسب نمودند. در حالی‌که مجموع درآمد گروه‌های هنری چینی که در خارج از کشور برنامه اجرا کردند، تنها 100 هزار دلار بوده است[۶].

نیز نگاه کنید به صنایع فرهنگی چین، سیاست ها و جایگاه آن در رشد اقتصاد ملی چین

کتابشناسی

  1. Xiang Yong, Yu Wenyi (2011).  Chinese Cultural Industries: Targets, Gross Volume, Structure, Problems, and Strategy. International Journal of Humanities and Social Sciencewww.ijhssnet.com.
  2.   Cheng, Enfu (1999). Studies on Cultural Economies, Shanghai University of Finance.
  3. Ye Long, 2004,Chinese Culture industries in 21st  Century, in the front report on Culture industries. Qun yan press, Beijing.
  4. Wen Jiabao, 2008, Report on the work of the Government 1st  Session of 11th National People’s Congress
  5. Chinese Government Launches 3 bn Fund for Cultural Industries. 11 July 2011. www.screendaily.com
  6. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،جلد دوم،