هنر تاجیکستان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

هنر

1-10. کلیات تاریخ هنر

آسیای مرکزی قرن­ها یکی از مراکز اصلی تمدن انسانی و نقطه ارتباطی در تجارت بین المللی بود. آسیای مرکزی به تاریخ درخشان و میراث ارزشمند فرهنگی خود می بالد. در قرن ششم پیش از میلاد، بخش بزرگی از منطقه تحت کنترل امپراطوری قدرتمند ایرانی و اشکانی قرار داشت. اسکندر در قرن چهارم پیش از میلاد، آسیای مرکزی را فتح کرد و حکمرانی یونانیان را که یک قرن به طول انجامید، در آن بنا نهاد. از قرن سوم پیش از میلاد تا قرن سوم میلادی، سلسله های مختلفی در آسیای مرکزی حکمرانی کردند. در این دوره، در جریان فرآیندی که ویژگی آن تعامل نزدیک با فرهنگ و هنر مردم همسایه این منطقه بود، فرهنگ و هنر آسیای مرکزی به جایگاهی درخشان دست یافت.

فروپاشی امپراطوری­های کهن آسیای مرکزی در قرن­های چهارم و پنجم میلادی موج های مهاجرت چادرنشینان شمالی، به ایجاد سامانه اجتماعی و سیاسی جدیدی در منطقه منجر شد. کوتاهی در اتحاد سیاسی بین قبیله های گوناگون، زمینه را برای فتح آسیای مرکزی به دست اعراب در قرن های هفتم و هشتم میلادی فراهم کرد و ظهور اسلام به عنوان مذهب مسلط، تأثیر عمیقی بر مردم منطقه به جای گذارد. آنها نه تنها اسلام را پذیرفتند، بلکه نقش مهمی را در توسعه و گسترش فرهنگ اسلامی ایفا کردند. در طول قرن های نهم و دهم میلادی، سلسله های محلی آسیای مرکزی و غرب ایران اگر چه به نام خلیفه حکمرانی می کردند، اما در عمل به طور کامل از آن مستقل بودند. قرن یازدهم شاهد نفوذ قبایل ترک به آسیای مرکزی و ایجاد سلسله های ایرانی - ترکی بود. بین قرن دهم و دوازدهم، هنر آسیای مرکزی تحولی بنیادین را تجربه کرد. با پیشرفت و توسعه نقاشی و مجسمه سازی، سنت های کهن کنار گذاشته شد. هنرهای تزئینی در طول قرن یازدهم رونق یافت و به آرامی هنر اسلامی را زیر سلطه درآورد. در همین دوره بود که شهرهایی مانند سمرقند و بخارا و مرو ظهور یافتند و تبدیل به مراکز مهم تمدنی شدند(Lepidus, 1989, 414 - 415). درسال 1236 ه.ق اولان باتو، استپ های نیمه خشک شمال دریاچه های بالخاش، آرال و خزر و دریای سیاه را فتح و قبایل ترک و مغول این منطقه­ی گسترده را با یکدیگر متحد کرد. امپراطوری ترکی - مغولی اردوی زرین تا میانه قرن پانزدهم بر منطقه حکومت کرد. قبایل صحراگرد استپ­های شرق دریای خزر و منطقه اورال تا تین شیان و کوهستان­های آلتای، دو کنفدراسیون عظیم را بنا نهادند. ازبک­ها با رهبری خاندان شیبانی تبدیل به نیروی سیاسی قدرتمندی شدند و زبان و هویت قومی ازبک را توسعه دادند. در منطقه شمال دریاهای آرال و خزر، قزاق­ها کنفدراسیون دیگری را ایجاد کردند.

از قرن دهم تا شانزدهم میلادی، خوارزم، ماوراء­النهر و دره­ی فرغانه به ترتیب زیر حاکمیت قراخانی­ها، مغول­ها، جغتایی­ها و تیموریان قرار داشت. در دوره تیموریان، در اواخر قرن چهاردهم و اوایل قرن پانزدهم، فرهنگ و هنر آسیای مرکزی به اوج خود رسید. در قرن شانزدهم، هنگامی که شیبانی­ها (98 - 1500.م) منطقه را زیر سلطه خود درآوردند، تاریخ آسیای مرکزی ارتباط نزدیکی با ایران داشت. با این حال، به قدرت رسیدن سلسله صفویه در سال 1501 میلادی در ایران تبدیل به نقطه عطفی در تاریخ آسیای مرکزی شد. پذیرش تشیع به عنوان مذهب دولتی صفویان، آنها را در مقابل با شیبانی­های سنی قرار داد( Lepidus, 1989, 420 - 426).

جاده ابریشم قرن­ها از آسیای مرکزی می­گذشت. شهرهایی مانند سمرقند و بخارا، مراکز تجاری مهمی بودند که کاروان­های ابریشم، طلا، نقره و سنگ­های قیمتی از آنها عبور می­کردند. در استپ­های شمالی، قبایل ترکی- مغولی نیز از تجارت نفع می­بردند و امنیت عبور کاروان­ها را فراهم می­کردند. دشمنی میان صفویان و شیبانی­ها تجارت کهن راه ابریشم را متوقف کرد و ماوراء­النهر یک بار دیگر به حوزه آسیای مرکزی ملحق شد. پس از شیبانی­ها، آستاراخانی­ها(1785 - 1599) و منگیت­ها(1920- 1785) تیول خود را در منطقه بنا نهادند. در  دوران آستاراخانی­ها مدارس جدیدی در سمرقند و بخارا ساخته شد و در قرن 19، نوزایی فرهنگی ماوراء­النهر رخ داد. خان­نشین­های فرغانه و خوارزم قبایل ازبک، قزاق و قرقیز را شکست دادند و پایتخت جدیدی را در خوقند تأسیس کردند. بخارا، خیو و خوقند با اقتصادی که بر اساس کشاورزی آبیاری و تجارت شکل­گرفته بود، تبدیل به مراکز درخشان جامعه مسلمان شدند. درگیری­های مستمر داخلی در طول قرن نوزدهم، آسیای مرکزی را به طعمه قابل دسترسی برای نیروهای تزاری بدل کرد. تاشکند در 1866.م، خوقند در 1867 و سمرقند در 1868 سقوط کرد( Lepidus, 1989, 426 - 435).  

در جریان انقلاب 1917.م مردم آسیای مرکزی نتوانستند خود را از سلطه روس­ها خارج کنند. ارتش سرخ به سرعت اقتدار روس­ها را در منطقه احیا کرد. دولت­های خودمختار خودخوانده آسیای مرکزی، اندکی پس از ظهورشان درهم کوبیده شدند و در سال­های پایانی دهه 1920 جمهور­های جدید مردمی شکل گرفت. در جریان تصفیه­های دهه 1930، رهبران ملت­باور محاکمه و اعدام شدند. رژیم کمونیست از سیاستی پیروی می­کرد که در تلاش از نهادهای سنتی و مذهبی، برای فراهم کردن عرصه برای بنا نهادن یک سامانه اجتماعی- سیاسی کلی در اتحاد شوروی بود. جوامع «ملحدان» به جای گروه­ها و نهادهای مذهبی تأسیس شد. مساجد تبدیل به باشگاه­ها و سینماها شدند و در دهه 1940 از بیش از 27 هزار مسجد منطقه، فقط هزار مسجد باقی ماند.

انحلال اتحاد شوروی تأثیر بسیاری بر زندگی مردم آسیای مرکزی داشته، اما هیچ منطقه ای به اندازه تاجیکستان تخریب نشده است. جنگ داخلی که اندکی پس از استقلال آغاز شد، منجر به از همپاشی جامعه و تعمیق بحران اقتصادی و تهدید جدی فعالیت­های فرهنگی و هنری در این کشور شد. هزاران نفر از نویسندگان و هنرمندان کشته شدند، خانه­شان را از دست دادند یا به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.

در تاجیکستان کلیه فعالیت­های فرهنگی و هنری در نهادها و سازمان­های دولتی صورت می گیرد و یا زیر نظر دولت است. این حاصل سیاست خاصی است که در زمان اتحاد جماهیر شوروی در سرتاسر آن امپراطوری اعمال می گردید.


2-10. نهادها و مرکز متولی فرهنگ و هنر

در جمهوری تاجیکستان نهادها و مرکز رسمی و دولتی متعددی متولی امو  فرهنگی و هنری هستند.  از جمله این نهادها می توان به (وزارت فرهنگ،شهرداریها، فیلارمونی دولتی، خانه های مدنیت و گروههای موسیقی و ارکستر رادیو و تلویزیون) اشاره کرد. در ادامه این بخش به بررسی نقش این نهادها و مرکزها پرداخته می شود.

1-2-10. وزارت فرهنگ تاجیکستان

مهمترین نهاد مسئول فعالیت­های فرهنگی و هنری در کشور است و مدیریت و نظارت بر اکثر این گونه  فعالیت­ها را برعهده دارد. تئاتر، باله و اپرا، ارکسترهای موسیقی، کتابخانه ها، موزه ها، باغ­های عمومی، مؤسسات باستان­شناسی و مراکز فعالیت­های آماتور، همگی در حیطه مسئولیت این وزارت­خانه است. سینما و رادیو و تلویزیون خارج از مسئولیت وزارت فرهنگ است. در حدود 25% بودجه ملی تاجیکستان صرف فعالیت­های فرهنگی و هنری می شود. وزارت فرهنگ از ادارات و بخش­های مختلف تشکیل شده است، مانند مرکز حفظ بناهای تاریخی و فرهنگی «مرکز تولیدات مردم» (نظیر صنایع دستی، آثار هنری و موسیقی). این وزارت خانه همچنین مالک شرکت­ها و کارگاه­های تولیدی نیز هست که یکی از آنها تولیدکننده سازهای موسیقی است. بسیاری از این شرکت­ها در گذشته زیر نظر وزارت صنایع سبک و خدمت­رسانی معیشتی که مالک کارگاه­های فرش­بافی و کارخانه­های کوچک دیگری بود، قرار داشت.

2-2-10. مرکز تولیدات مردم

در نظام سابق، این مرکز بخشی از سازمانی بود که مرکز آن در مسکو قرار داشت و در کل اتحاد شوروی دارای 9 شعبه بود. این مرکز در تاجیکستان در اول ژانویه 1993 تبدیل به مرکز تولیدات مردمی شد. این مرکز که به طور اساسی نقشی مشورتی و حمایتی دارد و تنها با فعالیت­های غیرحرفه­ای در ارتباط است، سه بخش دارد. بخش فعالیت های فرهنگی و سرگرمی، بخش صنایع دستی و فعالیت­های هنری مردم و بخش انتشارات. بخش فعالیت­های «فرهنگی و فراغتی» مسئولیت­ پارک­های تفریحی (باغ­های فراغتی) را برعهده دارد. وظیفه آن شامل مدیریت وسایل سرگرمی و برگزاری جشنواره­ها در این پارک­ها است. این پارک­ها به طور معمول به وسیله کمیته اجرایی شهرداری­ها مدیریت می­شود. بخش صنایع دستی و فعالیت­های هنری مردم چهار شاخه است موسیقی، رقص، فعالیت­های تئاتری (سیرک، تئاتر سنتی و روایت داستان­های فولکولر) و هنرهای گرافیک(مانند نقاشی، عکاسی و طراحی). این مرکز در محدوده گسترده­ای از فعالیت­ها مشاکت دارد.

در دوره اتحاد جماهیر شوروی، این مرکز در این کشور کوهستانی، متخصصانی را برای ضبط نغمه­ها و رقص­های محلی به استان­ها و مناطق گوناگون می­فرستادند. نوارها در مرکز، مطالعه و تحلیل می­شد. این مرکز بر اساس این نوارها ادبیات آموزشی را درباره لباس­ها، موسیقی و رقص محلی منتشر می­کرد و آنها را در اختیار موسیقی­دانان، رقصندگان و هنرمندان غیرحرفه ای علاقمند قرار می داد. می توان گفت انتشار این آثار، به دلیل ضعف مالی، به طور کامل متوقف شده است. این مرکز رابطه­ی کاری با فرهنگستان و مدرسه هنرهای زیبای دوشنبه دارد. آنها سمینارهای مشترکی را برای مدیران خانه های فرهنگی برگزار می کنند. منطقه خودمختار بدخشان یک مرکز مستقل دارد.

3-2-10. شهرداری­ها

شهرداری­ها نقش مهمی در مدیریت و ترویج فرهنگ دارند و پارکها و باغ­های عمومی از جمله مسئولیت­های آنها است. اجرای بسیاری از برنامه­های هنر برای مردم توسط گروه­ها و ارکسترهای موسیقی و هنری را شهرداری­ها هماهنگ و برنامه­ریزی می­کنند. بخشی از بودجه و فعالیت­های فرهنگی شهرداری­ها از طریق اجرای این گونه برنامه ها تأمین می­شود، اما این شهرداری­های سهم قابل توجهی نیز از بودجه عمومی کشور دارند.

4-2-10. فیلارمونی دولتی

فیلارمونی دولتی نهاد منحصر به فردی است که از زمان اتحاد شوروی ایجاد شده و در روسیه و در کشورهای استقلال یافته از شوروری به چشم می خورد. این نهاد فرهنگی معمولاً در مجتمعی باشکوه در پایتخت قرار دارد و تعداد بسیاری از ارکسترها و گروه­های هنری را در خود جای می دهد. هنرمندان این گروه­ها همگی در استخدام دولت­اند و حقوق خود را از آنجا دریافت می کنند. فیلارمونی دولتی تاجیکستان در تالار باشکوه «باربد» در مرکز دوشنبه واقع شده است و گروههای گوناگون هنری، مانند گروه فولکلور گنجینه، گروه هنری گهواره و نیز گروه زرافشان را در خود جای داده است.

5-2-10. خانه­های فرهنگ[1]

یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی در اتحاد جماهیر شوروی بود و نقشی اساسی در شکل­دادن ذائقه فرهنگی مردم و ترویج فرهنگ و هنر مورد نظر مسکو داشت. این نهاد در تاجیکستان امروز با قوت به کار خود ادامه می دهد و در تمام نواحی و مناطق کشور یافت می شود. خانه های فرهنگ متناسب با شهر و روستا و محلی که در آن واقع شده اند، امکانات و تجهیزات متفاوت دارند. اما به طور کلی یک خانه فرهنگ، دست کم یک تالار بزرگ اجتماعات، اتاق های متعدد، امکانات آموزش فنی و حرفه ای مانند خیاطی دارد. این خانه ها، مرکزی برای فعالیت­های هنری آماتور نیز هست و امکانات لازم از قبیل لباس و آلات موسیقی در اختیار هنرمندان می گذارد. خدماتی که خانه­های فرهنگ ارائه می کنند همیشه رایگان بوده است. پس از استقلال کوشش­هایی برای کسب درآمد آغاز شد. یک نمونه موفق آن مرکز فرهنگی قبادیان در ولایت ختلان بود که بلافاصله پس از استقلال مورد آزمایش قرار گرفت.

6-2-10. ارکستر رادیو و تلویزیون

سازمان رادیو و تلویزیون تعدادی از بهترین گروههای رقص و موسیقی منطقه را در اختیار دارد. به طور تقریبی همه خوانندگان، نوازندگان، رقصندگان و آهنگ سازان رادیو و تلویزیون تحصیلات رسمی در زمینه موسیقی یا رقص دارند. اکثر آنها فارغ التحصیلان مدرسه موسیقی دانشگاه دوشنبه اند (مدرسه ای که بخشی هم برای موسیقی فولکلور و سنتی دارد). همچنین برخی از آنها در هنرستانهای مسکو، سنت پترزبورگ یا کیف آموزش دیده اند. همه گروهها با محدودیت مالی فعالیت می کنند. در گذشته، اکثر سازهای موسیقی از سایر جمهوری های اتحاد شوروی یا اروپا وارد می شد. امروزه، خرید این سازها نیازمند هزینه گزافی است که قابل دسترسی نیست. تجهیزات الکترونیکی که در گذشته از مسکو وارد می شد دیگر به کشور نمی رسد. همه تجهیزات قدیمی موجود در استودیوها در جریان جنگ داخلی آسیب­دیده یا به غارت رفته است. این گروههای رقص و موسیقی در رادیو و تلویزیون تاجیکستان فعالیت دارند. گروههای موسیقی فضل الدین شهاب، ارکستر سازهای ملی، گروه ملی رقص زیبا، گروه رقص جهان آرا، گروه رقص فولکلور دریا.

7-2-10. گروه موسیقی فضل الدین شهاب

این گروه که در سال 1961.م تشکیل شد، «موسیقی کلاسیک» تاجیکستان، شش مقام، را اجرا کرده است. (موسیقی تاجیک، موسیقی دستگاهی است و در شش مقام، راست، بوزروک، نوا، دوگاه، سه گاه و عراق نواخته می شود). آوازها از اشعار کلاسیک فارسی انتخاب می شوند. این گروه در میان اعضای خود اساتیدی چون شاه نظر و سیف الدین را دیده است. استادان بزرگ از بین تاجیک های ساکن بخارا در ازبکستان و دوشنبه می آمدند. در حال حاضر، در حالی که تصویر استادان بر دیوارهای استودیوهای رادیو و تلویزیون آویخته شده است، آنها یا فوت کرده اند یا به اسرائیل، اروپا یا ایالات متحده مهاجرت کرده اند. این موضوع بر کیفیت کار گروهی تأثیر داشته است.

8-2-10. ارکستر سازهای ملی

ارکستر سازهای ملی در سال 1938.م تشکیل شد. این گروه که در ابتدا یک گروه موسیقی فولکلور بود، به واسطه تلاش های استادانی مانند بالاسانیان و لینسکی، که هر دو فارغ التحصیلان هنرستان مسکو بودند، به ارکستری در سطح جهانی تبدیل شد. این ارکستر دارای چهل و دو نوازنده می شود. تمام اعضای ارکستر از آموزش رسمی موسیقی بهره مند بوده اند. ارکستر قطعات محبوب آهنگسازان مشهور روس و سایر کشورهای اروپایی را نیز اجرا می کند. این ارکستر که در اصل برای رادیو و تلویزیون برنامه اجرا می­کند، برخی اوقات در برابر مخاطبان به اجرای زنده نیز می­پردازد. این ارکستر به دلایلی در شرایط نامساعدتری قرار داشته است. نخست، از آن جایی که این گروه به عنوان بخشی از سازمان رادیو و تلویزیون است، بودجه کمتری نسبت به گروههای هنری که از طرف وزارت فرهنگ حمایت می شوند، دریافت می­کند. دوم، به دلیل تعداد زیاد اعضا، این ارکستر به طور معمول از تورهای خارجی حذف می شود و اعضای گروه فرصت سفر به خارج از کشور و اجرا برای مخاطبان خارجی را از دست می دهند. یک تور خارجی، به اعضا این فرصت را می دهد تا کار هنری خود را به مخاطبان جهانی ارائه کنند و از این طریق روحیه آنها تقویت خواهد شد.

9-2-10. گروه موسقی فولکلور گنجینه

گنجینه یکی از قدیمی ترین و محبوب­ترین گروه­های موسیقی تاجیکستان است. این گروه آوازهایی از کوههای تاجیکستان را اجرا می­کند. همه سازهای سنتی تاجیک در این گروه نواخته می شود. مضمون آوازها متفاوت است و از غزل تا فلک خوانی را شامل می شود. فلک خوانی ژانر به خصوص جالب توجهی است که در مراسم خاکسپاری و سایر مناسبت ها خوانده می شود. در این آوازها فلک (جهان) مورد خطاب قرار می گیرد و مسئول مشکلات و مصایب زندگی خوانده می شود. این گروه بیست و پنج خواننده، نوازنده و رقصنده و نیز دوازده کارمند، شامل کارگردان و تکنسین دارد.

10-2-10. اپرا و باله

اپرا و باله به وسیله روسها در ده 1930.م به تاجیکستان معرفی شد. اولین اپرای تاجیک با نام شورش وسیع نوشته بالاسانیان، در سال 1941.م به روی صحنه رفت. اپراهای دیگری بر اساس شاهنامه فردوسی نوشته و در تئاتر اپرا، باله صدرالدین عینی اجرا می شد. این ژانرهای موسیقی و رقص در طول دهه های 1970 و 1980.م به اوج رسید. ستاره های باله تاجیک، به خصوص در اتحاد شوروی و خارج از آن به شهرت رسیدند. ملک صابراوا یکی از بالرین­های تاجیکستان بود که موفق به دریافت جوایز معتبری از جشنواره­ها و مسابقات بین المللی شد. جنگ داخلی صدمه های زیادی به اپرا و باله وارد آورد.

بهترین خوانندگان اپرا و رقصندگان باله، اعم از تاجیک یا روس، به مسکو، اروپا و ایالات متحده امریکا مهاجرت کردند یا به مناطق دیگر کشور گریختند. آنچه در زیر آمده است نام تئاترهای اپرا و باله در تاجیکستان است. اپرا باله صدرالدین عینی در شهر دوشنبه، اپرا باله تحفه فاضل در شهر کانی بادام استان خجند، اپرا باله در منطقه ناو در استان خجند، اپرای روسی سعیدعلی ولی زاده در کولاب در استان ختلان، اپرای فرغان تپه در استان ختلان.


جدول شماره 16 - گروههای اپرا و باله در تاجیکستان

نام گروه محل استقرار
گروه اپرا و باله صدرالدین عینی دوشنبه
گروه تحفه فاضل کانی­آباد خجند
گروه اپرا و باله ناو ولایت خجند
گروه اپرا و باله روسی سیدعلی ولی­زاده کولاب در ولایت ختلان
گروه اپرای فرغان تپه فرغان تپه در ولایت ختلان

منبع: تاجیکستان، 1387: 36

3-10. مشاهیر هنری

مشاهیر هنری در کشور تاجیکستان را به اختصار در جدول زیر مشاهده می­نماییم.

جدول شماره 17 -مشاهیر هنری در کشور تاجیکستان

ردیف نام زمینه­ هنری
1 آرتق قادراف هنرپيشه و راوي
2 اسفنديار علينظر شاعر
3 تورهخان احمدخان كارگردان تئاتر و درامنويس
4 جوره هاشمي شاعر
5 حبيبالله ناظري سردبير هفته نامۀ «ادبيات و صنعت»، شاعر
6 حكمت رحمت كارمند اتحادية نويسندگان، نويسنده و شاعر
7 خانم نقره سنتاوا شاعر
8 دارا نجات شاعر
9 دانه بهرام آوازخوان
10 دولتمند خالاف آوازخوان
11 رحمت نذري شاعر
12 رفاعت سيداحمداوا شاعر
13 سليمشاه حليمشاه شاعر
14 سيدعلي مأمور شاعر و كارمند انتشارات اديب
15 شادي صالح كارگردان تئاتر
16 شاهمظفر يادگاري شاعر
17 شهريه ادهمزاده شاعر
18 صفرمحمد ايوبي شاعر و نويسنده
19 صياد غفار شاعر
20 عبدالقادر رحيماف شاعر و مدير روزنامة جمهوريت
21 عبدالله قادري شاعر
22 عبدالله ضياء شاعر
23 قربانعلي رحماناف آوازخوان
24 كرامتالله عالماف مشاور رئيس جمهور تاجيكستان، محقق و شاعر
25 كمال نصرالله شاعر
26 گلرخسار صفياوا شاعر و معاون اتحادية نويسندگان
27 گلنظر كلدي شاعر و سردبير روزنامة وحدت
28 مؤمن قناعت شاعر، رئيس جايزه رودكي اتحادية نويسندگان
29 محمد غايب شاعر و رئيس تلويزيون تاجيكستان
30 محمدعلي عجمي شاعر
31 نذرالله عبداللهاف كارگردان تئاتر و نويسنده
32 نظام قاسم شاعر
33 نظام نورجاناف محقق در رشتة هنر تئاتر

4-10. موسیقی

موسیقی یکی از سنت­های باستانی هنرهای زیبای مردم هنرمند و شاعر پیشه تاجیکستان است. در طول سده ها با ارزنده ترین و شیواترین روش های بدیهه سرایی و بداهه نوازی، گشایش و پژوهش نظری و علمی اش از نسل به نسل، از استاد به شاگرد ادامه یافته است.


گروه موسیقی تاجیک

هنر، استعداد و پیشینه بی­همانند اجراکنندگی، پژوهش نظری پایه های استوار شفاهی و خطی آن را که در هر زمان باهوشان، این هنر باشکل و روش تازه راکامل کرده اند، برای آینده­گان به یادگار گذاشته اند. هر دوره تاریخی، با بزرگ­ترین بداهه نوازان و سرایندگان و دانشمندان در طول تاریخ و فرهنگ تاجیکستان نقش داشته و باز هم آن را غنی­تر کرده است.

به هر حال موسیقی از نعمت­هایی است، که پروردگار بر انسانها ارزانی داشته است. موسیقی روح انسان را می نوازد و او را انسان تر می سازد. هر ملتی برای خود موسیقی ویژه­ای دارد، هر چند که عناصر مشترک را در موسیقی همه مردم کشورها می توان یافت. ساختار موسیقی هر ملت، به سنت های ویژه­ی آن ملت وابسته است.

موسیقی تاجیکها نیز چون ادبیات کلاسیک، پیشینه ای طولانی دارد. برخی آثار خطی و آثار باستانی پیداشده، نشان می­دهد که موسیقی و رقص از دیرباز در نواحی تاجیک­نشین معمول بوده است. در میان نقش و نگارهای پنج­کنت از دوره های هفتم و هشتم میلادی، سازهایی چون عود، نی و ... دیده می شود. ریشه موسیقی کلاسیک تاجیکستان به سنت موسیقی مقامی در ایران باز می گردد. این موسیقی ترکیبی استادانه از سازهای محلی و شعرهای نواحی گوناگون است. پایه گذاری این شیوه موسیقی را به باربد، موسیقی­دان دوران ساسانی(سده 7.م) نسبت داده اند. گر چه موسیقی تاجیکی شاخه ای از موسیقی ایرانی است، اما از نظر آواز و شیوه اجراء با موسیقی امروز ایرانی تفاوت داشته و ویژه مردم تاجیکستان است. موسیقی کلاسیک تاجیکستان شش مقام دارد که پس از نت­نگاری به عنوان موسیقی ملی تاجیک در جهان دانش و هنر بررسی و تأیید گردیده است که آن مقام­ها، عبارتند از راست، بزرگ، نوا، دوگاه، سه گاه و عراق.

این شش مقام دارای 252 لحن یا قطعه اند و به بیان دیگر 252 هوای کلاسیک را در برمی­گیرند. پیش از پیدا شدن نت­نگاری با وجود اینکه در خوارزم برای نگاشتن از نشانه­ها استفاده می­شد، هر شاگرد، مقام را از استادش فرا می گرفت، اما تاجیکان زودتر از سایر مردم آسیای مرکزی و ایران، به گردآوری گوشه­های موسیقی خود پرداختند.

از سال 1886.م گردآوری آهنگ­ها آغاز شد و برای نخستین بار خواننده سرشناس شهر خیوه، «پهلوان نیاز میرزاباشی» ادوار خوارزمی را گردآوری و منظم کرد. نخستین دستاورد او مقام­راست بود، فرزندش «محمدرسول میرزاباشی» تلاش پدر را دنبال کرد و پنج مقام دیگر را گردآوری کرد و آنها را نیز به شیوه اوار خوارزمی نوشت و نوشته های خود را به نام دو مجموعه پرارزش، برای همیشه در تاریخ موسیقی تاجیک به یادگار گذاشته است. یکی از این مجموعه ها «تصنیف» است. تاجیک­ها هر چند نواخته می شود، تصنیف گویند و تصنیف را منظوم یا منثور نامند و تصنیفی که تنها موسیقی­سازی است، «مشکلات» نامیده اند، اما منظوم را بیش تر «نثر» می نامند.

در سال 1923.م اندک اندک آوازه هنر ملت­ها به مسکو رسید. ویکتور الکساندرویچ اوسپینسکی، آهنگ­ساز و موسیقی شناس روسی به بخارا سفر کرد و با هنرمندان تاجیک به گفتگو نشست. در آن زمان استادانی چون میرزا غیاث عبدالغنیف بابا جلال نظیر و میرزا نظرالله تنبوری سلامت حضور داشتند و با یاری اینها، اوسپینسکی نت­نگاری شش مقام را با الفبای نت بین المللی نوشت، که در شهر بخارا به چاپ رسید.

سال­ها گذشت تا موسیقی­دانان تاجیک، چون داملا حلیم صوتی (ابادوف، عبادوف)، حاجی عبدالرحمان تنبوری، عمراف، باباخانف، طاهرجان دولت­زاده، یوسفی، استاد شادیف استاد شرف و باباقول فیض­الله­یف و ... گونه­های ساز و آواز و بخشهای گوناگون شش مقام را گردآوری کردند و در سال 1947.م، بار دیگر استاد باباقول تا سال 1964.م، این مهم را عهده­دار بود. سپس استاد صدرالدین عینی بخش ادبی آن را منظم کرد، پروفسور بلیانف تحلیل علمی آن را به عهده گرفت و پروفسور «ی. آ. برتلس» از لحاظ ادبی شش مقام را بررسی کردن و به سال 1966.م / 1345 ه.ش، چهار جلد از شش مقام به چاپ رسید.

مقام همان است که در فارسی بدان «پرده» می گویند. این واژه پس از چیرگی عرب­ها جانشین شده و بسیاری از واژگان موجود نیز برای دانستن حاکمان عرب، به عربی بیان و نوشته شده است. امروزه مفهوم واژه مقام/ مقوم، در بخارا، خوارزم، همچنین در نزد اویغورها در بردارنده توالی بخش­های سازی و آوازی است.

اصول خیلی از بخش­های شش مقام نیز از تاریخ طولانی برخوردارند. از جمله اصول ثقیل و خفیف از سده هشتم میلادی، اصول مخمس، فاتحی یا فاتحه ضرب و ضرب­الفتح از سده سیزدهم یا چهاردهم میلادی. بخش­های آوازی شش مقام بخارا و خوارزم عبارتند از ترانه، نقش، فریادف، سواره­اف، عملاتف، صوتف، مستزاد و ساقی نامه، بیشتر این بخشها در منابع قرون وسطی عنوان می شوند. افزون بر این بخش­های دیگری وجود دارند که عنوان­های اصول خود را دارا هستند، مانند اوفر، تلقین، تلقین­چه، قشقرچه و مغول­چه عنوان دیگری که ریشه آن معلوم نیست عبارت از نثر است.  شاید این عنوان نوعی آواز را نشان می دهد.

بخش­های سیکل­سازی شش مقام، عبارتند از تصنیف، ترجیع، نغمه و پیشرو. مقدمه سازی تصنیف در سیکل مقام بخارا اصول غیرقابل تغییر 4/8 را داراست. اصول ترجیع، در مجموع همان اصول تصنیف است، غیر از ترجیع عراق در مقام بخارا که پریود 4/9 را تشکیل می دهد.

موسیقی تاجیکی نیز مانند موسیقی ایرانی به ساعت­های پاسبانی در شب و روز تقسیم می گردیده است. نزد ایرانیان هر پاسبانی سه ساعت بوده، اسیمیون­اف نیز همین باور را در پژوهش­های خود به دست آورده است، می نویسد «در تمام مدت پاسبانی صدای ساز و نوای موسیقی ادامه دارند. در این جشن­ها موسیقی­دانان حرفه­ای و مردمی، به همراهی یکدیگر برنامه اجرا می کنند».

امروز نام مولانوا، آوازخوان و برنا اسحاق­اوا، سراینده شش مقام، آهنگ­سازان زیاداله و طالب شهیدی، اعظم صالحوف و فیروز بهار در سراسر جمهوری و خارج از کشور برای علاقمندان هنر ملی تاجیک آشنا می باشند. تاجیکان اگر بخواهند شخصی را مورد لطف و مهربانی قرار بدهند، او را به شاعر تشبیه می کنند، زیرا آنها خود، مردمانی شاعر طبع­اند. آنان بازماندگان نوابغی چون رودکی، فردوسی، ناصرخسرو، جلال­الدین رومی، سعدی، حافظ، خیام، کمال خجندی، عبدالرحمان جامی و بسیاری از اختران شعر و ادب پارسی- تاجیکی می باشند(افشارسیستانی، 1383: 211 - 207).

1-4-10. اركستر سمفوني مردمي كميتة دولتي تلويزيون و راديوي تاجيكستان

اركستر سمفوني مردمي كميتة دولتي تلويزيون و راديوي تاجيكستان در سال 1938 تأسيس گرديد. بنيانگذاران اركستر نيز آ.س. لينسكي و آ. كمال‌اف بودند.

سالهاي 1941-1957 اركستر در دهكدة ادبيات فرهنگ و هنر تاجيك در شهر مسكو  برنامه­هاي بزگ موسيقي و كنسرتي اجرا نمود.

در سال 1962 اركستر سازهاي مردمي در كميتة دولتي تلويزيون شروع به فعاليت نمود كه در هيأت آن  56 نوازندة ماهر فعاليت داشتند. در اين اركستر از انواع سازهاي موسيقي سنتي مانند غيژك، رُباب، نًي، قوش ني، چنگ، دايره و غيره استفاده مي‌شود.

2-4-10. اركسترسمفوني فيلارموني دولتي تاجيكستان

اين اركستر شامل مجموعه‌اي از هنرمندان نوازنده است كه در سال 1965  در فيلارموني دولتي تاجيكستان  تأسيس گرديد.

5-10. تئاتر و هنرهای نمایشی

در نقش­های دیواری شهر «پنج کنت» مربوط به دوره سغدی و قرن سه قبل از میلاد تصویری از سوگواری بر مرگ سیاوش وجود دارد که حالتی نمایشی داشته و شبیه به مجالس عزاداری دسته­ای دوران اسلامی می باشد. همچنین «ابوبکر محمد بن جعفر النرشخی» در کتاب تاریخ بخارا در قرن 9 میلادی تألیف کرده به تعزیه و عزاداری نمایشی مردم بخارا بر مرگ سیاوش اشاره کرده و سابقه آن را سه هزار سال ذکر کرده است. نوحه­هایی که در آن زمان بر مرگ سیاوش می­خواندند «کین سیاوش» نام داشت. احتمال می رود که مراسم عزاداری با اجرای نمایش هایی از زندگی سیاوش همراه بوده باشد. مدارکی وجود دارد که نشان می دهد«مغ»ها سرودهای اوستا را که حالت گفت و گو داشته به صورت سوال و جواب و نمایشی اجرا می کرده اند. همچنین در قرون اولیه اسلامی و به خصوص عصر سامانیان نقالی و روایت حماسه ها و افسانه های پادشاهی ایرانی رواج داشته است؛ با این وجود تاجیک­ها تا قبل از انقلاب کمونیستی 1917 با تئاتر هیچ آشنایی نداشتند. بعد از انقلاب، هنر تئاتر مطابق با سیاست همگانی کردن هنر شروع به رشد کرد و به تدریج سالن­ها و گروه­های تئاتر تأسیس شد. در واقع می­توان گفت که اگر چه نمایش­های سنتی از قدیم در تاجیکستان وجود داشته است، اما تئاتر به سبک غربی اولین بار در دهه 1920 میلادی توسط روسها به تاجیکستان آورده شد. افتتاح اولین گروه تئاتر در دوشنبه در سال 1929.م بود(تاجیکستان، 1387: 36). بین سالهای 1919 تا 1929.م نمایش­نامه­های متعددی با موضوعات انقلاب، مبارزه بر ضد ستمگران، آرمان های کارگری، مبارزه با بی­سوادی، تقسیمات زمین و غیره اجرا شد که اکثراً تشریفاتی و سفارشی بوده اند و حالتی شعارگونه داشتند. در سال 1929.م اولین سالن تئاتر به شیوه اروپایی در شهر دوشنبه تأسیس شد و اولین تلاش ها برای آموزش و همگانی کردن تئاتر آغاز گردید.

اولین هنرپیشگان، درام نویسان و آهنگ­سازان از بین استعدادهایی از نواحی گوناگون تاجیک­نشین به دوشنبه آمدند و در تجربه خود برای تهیه نخستین نمایش­های ملی آثاری از زبان­های ترکی و ازبکی را به اجرا درآوردند. دوره شکل­گیری تئاتر تاجیک و آموزش و یافتن بازیگران جدید هفت سال طول کشید.

تئاتر ملی دوره نشو و نمای خود را از سال 1937.م آغاز و در این زمان یک گروه متخصصین دانشمند و با تجربه روس به تاجیکستان آمدند و راه­های پیشرفت تئاتر را آموزش دادند. اسلوب شیوه اصلاح طلب بزرگ تئاتر روس «استانیسلاوسکی» اساس کار بازیگران تاجیک گردید. تئاتر تاجیک نیز سبک استانیسلاوسکی را اساس کار خود قرار داد یعنی اسلوب استانیسلاوسکی را در شکلی که به طبیعت ملی آن نزدیک است آزادنه و بی واسطه از آن خود کرد. این اسلوب همچنین به سنت های ادبی معین ادبیات فولکلور و تئاتر فولکلوریک داخل شده به کشف و صیقل یافتن سنت ها نیز مدد رسانید. حاضر جوابی، آهنگ های ظریف، جزئیات تند و تیز و واسطه های پانتومیم که از بدیهه گویی مجریان مردمی قدیمی شده است. سیمای نمایش­های مضحک تاجیک با بازی جدید و باورکردنی هنرپیشگان فرق می کنند و بسیاری اوقات در صحنه های علی­حده نمایش های قدیمی به صورت نو و در اجرای نقش ها درخشش های تازه دیده می شود. در تئاتر مردمی و نمایش های عامیانه هجوآمیز تیز و تند تلخی و طعنه و اسهزا خاص وجود دارد این زمینه هجوی در بعضی نمایش ها (نظیر فرمان «کدوشاه»، «عروس پنج صومعی»، « شب بیست و هشتم») با کامیابی های تئاتر زمان حاضر و از روی منطق درست و دقیق اجتماعی و یافتن طبیعت و خصلت انسان پدیدار شدند. به این ترتیب تئاترها در زمان تهیه تئاتر کلاسیک به رقص و موسیقی ملی توجه خاص دارند و به احساس قهرمان ها که در ادبیات اعصار گذشته خاص بوده مراجعت می نمایند. از بهترین و سرشناسترین بازیگران تراژیک «محمد جان قاسموف» در اجرای نقش های اتللو و شاه لیر، «صوفیه تویباوا» و «خیری نظروا» در نقش ژولیت و «اصلی برهانوف» در نقش کنت مرکوسیا، «حاجی قل» و «رحمت ا... لاربیسنا» در نقش گلاستیر، «علی نظر خواجه یف» در نقش رومئو و «گولچهر ابقایوا» در نقش دایه را باید نام برد. تراژدی شکسپیر در صحنه تاجیک موفقیت های بزرگی داشته است و برای تماشاگران همچون نمایش کنونی همواره در دسترس بوده و هستند و تئاتر ملی تاجیک از مضامین آثار شکسپیر و کمدی­های قرن 18 ایتالیا و خصلت قهرمانان آن برای تطبیق با سنت های ملی استفاده فراوان برد. بدیهه­سازی وضعیت­های خنده­آور نمایش­نامه­ها و تند و تیز کردن عبارات آنها را به تماشاگران نشان داد و خصوصیت های دیگری نیز به هنر اجرای تئاتر تاجیکی افزود.

درام نویسان معروف تاجیک «غنی عبدالله»، «ساتیم الغزاده»، «جلال اکرمی»، «فیض الله انصاری»، «مهمان بختی»، و دیگران آفریدند. بهترین آثاری که ارزش­های بدیعی دارند بر اساس آثار کلاسیک تهیه شده اند. هنرمندان به آثار دراماتیک موسیقایی توجه دارند و این گونه نمایش­نامه­ها را با همکاری نویسندگان و آهنگ سازان می­آفرینند در درام کمدی موسیقایی، قهرمان­ها ضمن گفتگو گه گاه احساساشان را با آوازخوانی یا حرکات موزون بیان می­کنند؛ از آنجا که موسیقی از بدو تولد فر تاجیک تا زمان مرگ با او همراست و در همه لحظه­ها موسیقی در زیست و زندگی جاریست، بنابراین شوق و علاقه مردم نسبت به نمایش­های موزیکال زیاد است. مهم­ترین شخصیت­های تئاتر اپرا و باله «صدرالدین عینی» است که از سال 1940 در زمینه تئاتر موزیکال تاجیک فعال بوده است. او قریب 60 سال است که در این تئاتر فعالیت دارد و در ظرف این سال­ها بیش از 20  اپرای تاجیک به وجود آمده است. تئاتر اپرا و باله تاجیک آثار کلاسیک بزرگ دنیا را به صحنه می­آورند و تماشاگران را با دیگر اثرهای جهان آشنا می سازد. در تئاتر صدرالدین خوانندگان زبردست اپرای ملی از قبیل «حنیفه مولانا»، «حاجی احمدوف»، «لطفی کبیروا»، «احمد باباقولوا»، «نظام همرابایف»، «اکبر میررحیموف»، اپراهایی اجرا می­کنند. در بخش بالت «ملک صابروا» هنرمند ممتاز را که در شهر سن پترزبرگ تعلیم یافته است به هنر باله جهان عرضه کرد.

سال­های اخیر در پیشرفت تئاتر تاجیک بعضی برنامه­های مفید اجرا شده است. هر دو سال جشنواره تئاترهای جمهوری «پرستو» برگزار می­شود که در آن بهترین نمایش­ها نشان داده می­شوند؛ به جز این سال در خجند نیز مسابقه­ای میان پنج تئاتر ولایت برگزار می­شود. پس از جنگ­های داخلی که در اول سال­های 1990.م آغاز شد وضعیت تئاترهای جمهوری رو به ضعف گرایید، گروهی از هنرمندان به سبب شرایط نامساعد اقتصادی مجبور شدند تغییر شغل دهند.

در طول 70 سال گروهی از بازیگران تاجیک رشد قابل ملاحظه­ای داشته­اند  و هر یکی از آنها شخصیت های برجسته و خاصی­اند. سبک رئالیسم را «محمود واحدوف»، «هاشم گدایف»، «آدینه عثماوا»، «صاحبت قاسموا»، «گلندام صفر علیوا» بازیگران این کشور ادامه دادند. سال های اخیر شمار کارگردان های ملی زیاد شد. آنها در مسکو و سن پطرزبورگ تحصیل کرده و نمایش های اجراشده توسط کارگردان هایی چون «برزو عبدالزاق»، «شوکت خلیلوف میرا»، «وطن میروف»، «فرخ قاسموف»، «بهرام طاهروف» و «سلطان عثمانف» جوایز تئاتری بسیاری دریافت کردند.

کارگردان صاحب استعداد «فرخ قاسموف» گروه بازیگران هم فکر و باستعدادی را گرد آورد. آنان را آموزش و سال 1990.م تئاتر «آهارون» را تشکیل داد. با تأسیس این گروه در تئاتر تاجیک یک جریان جدید آغاز شد. آهارون تئاتریست، با اعتقاد بر زنده کردن دوباره تئاتر کلاسیک ملی تاجیک خصوصاً ادبیات مربوط به تصوف و رمز و اشاره­ها و فلسفه آن. آهارون گروهی است که از ویژگی رومانیسیسم کارگردان فراوان استفاده می کند و توانسته تماشاگران را تسخیر کند. در حال حاضر بیش از 16 گروه تئاتر دولتی در تاجیکستان کار می کنند که از این تعداد دو تا روسی و یک ازبکی و باقیمانده تاجیک است. غیر از این حدود 18 تئاتر مردمی با بازیگران تاجیک نیز وجود دارد. تئاترهای دولتی دائمی اند و برای خود گروهی معین دارند. در سال بیش از سه نمایش را آماده کرده و اجرا می کنند.

بعضی از این نمایش­ها که مورد پسند فراوان تماشاگران است 12 سال عمر می­کنند. چنانچه مضحکه «انتخاب داماد حاجی صادق» با کارگردانی «هاشم گدایف» و اجرای نقش اصلی توسط «برهان رجیلوف» نزدیک 800 بار نشان داده شد و چندین سال برنامه تئاتر مشهور «ابوالقاسم لاهوتی» بود. هر سال، هفته تئاتر برای کودکان به اجراء در می­آید که در آن همه در تئاترها شرکت­کرده و اغلب در نوع خود نمایش­های نویی نشان می دهند(تئاتر در تاجیکستان، 1386، 68 - 67).

امروزه یازده گروه ملی تئاتر در سرتاسر تاجیکستان فعالیت می­کنند. در دوره اتحاد شوروی تئاتر مورد حمایت مسکو بود. همان­گونه که گفته شد، بازیگران تئاتر بیش از همه از مکتب استانیسلاوسکی الهام گرفته اند و از نظر کیفیت کار به درجات عالی رسیده اند. در آن دوران بازیگران و دست­اندرکاران تئاتر از امکانات ویژه و ممتازی برخوردار بودند. پس از استقلال این وضعیت تغییر کرده است اما هنوز اتحادیه هنرمندان تئاتر به عنوان نهادی مهم حافظ منافع آنها است(تاجیکستان، 1387: 36).

جدول شماره 18- گروه­های مهم تئاتر در تاجیکستان

نام گروه محل استقرار
تئاتر ملی تاجیکستان دوشنبه
گروه تئاتر اهارون دوشنبه
تئاتر دولتی کمال خجندی خجند
تئاتر کمدی موسیقایی رودکی خاروق
تئاتر دراماتیک فرغان تپه ولایت ختلان

منبع: تاجیکستان، 1387: 36

1-5-10. تئاتر دولتي دراماتيك ابوالقاسم لاهوتي

تئاتر دولتي دراماتيك ابوالقاسم لاهوتي نخستين تئاتر حرفه‌اي جمهوري است كه سال 1929 تأسيس گرديد. تقريباً همة نمايش­نامه‌هاي درام‌نويس­هاي مشهور جمهوري روي صحنة تئاتر مذكور رفته‌اند. نمايشنامه‌نويسي تاجيك بر مبناي تئاتر مذكور عرض وجود و رشد كرده است. طي سال­هاي موجوديت تئاتر بيش از 70 نمايشنامة مؤلفان تاجيك و شاهكارهاي ادبيات جهان را در معرض ديد تماشاگران قرار داد. در زمینه رشد فعاليت هنري تئاتر نقش كارگردانان و هنرمنداني از قبيل م. قاسم‌اف، م. خليل‌اف، گ. بقايوا، ا. برهان‌اف، ا. سعيداف، ا. سليمان‌اف، ح. رحمت‌الله‌يف، ت. فاضل‌اوا، ع. محمدجان‌اف، ه. گدايف، ح. عبدرزاق‌اف، ص. طويبايوا، ط. غفاراوا، ظ. دوست‌محمداف، م. عيسي‌يوا، ب. رجب‌اف، گ. ذوق‌يبك‌اف، خ. نظراوا، م. كمال‌اوا، م. امين‌اوا و امثال آنها بسیار مهم مي‌باشد. اين تئاتر در شهر دوشنبه قرار است.

2-5-10. تئاتر دولتي آكادميك اُپرا و بالت صدرالدين عيني

اين تئاتر در سال 1940 تأسيس شد. سال 1941 نخستين اوپراي تاجيك «شورش واسع» تهيه س. بالاسانيان روي صحنة تئاتر مذكور رفت.  در بهار سال 1942 ساختمان باشكوه كنوني اين تئاتر واقع در خيابان رودكي شهر دوشنبه رسماً افتتاح شد. پروژة ساختمان تئاتر توسط معماران 0101 يونكر، د. ي، بليبين، و. وگولي طراحي شده است. سال 1954  اين تئاتر به نام صدرالدين عيني ناميد شد. طي سالها فعاليت، اين تئاتر در صحنة خود هنرنمايي هنرمندان برجسته و شايسته‌اي از قبيل ط. فاضل‌اوا، ا. ملاقنداف، م. بهار، ا. اسحاق‌اوا، ا. بابايوا، ح. احمداف، ا. باباقل‌اف، ح. مولانوا، ل. كبيراوا، غ. ولمتزاده، ي. غالب‌اف، ر. برهان‌اف، آ. سبزعلي‌اوا، ب. محمدقل‌اف، ك. كريم‌اف، ملكه صابراوا، م. برهان‌اف و ... را به نمايش گذاشته است. هنرمند و رقاصة باله ملكه صابراوا در دهة هفتاد سدة 20 از جمله ستارگان هنر بالة جهاني بود كه به دريافت جوايز و عناوين جهاني مهم چندين جشنواره­های هنري بين‌المللي نايل گرديده است. اين تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.


تئاتر دولتي آكادميك اُپرا و بالت صدرالدين عيني

3-5-10.تئاتر دولتي جوانان محمودجان واحد‌اف

اين تئاتر سال 1972 توسط تعدادي از  فارغ‌التحصيلان دانشگاه دولتي هنري تئاتري لوناچارسكي شهر مسكو تأسيس گرديد. نخستين نمايشنامه‌اي كه تئاتر روي صحنه آورد نمايشنامة «واسا ژاليزنوف» ماكسيم گورگي بود.

به سال 1976 گروه هنرمندان اين تئاتر از فارغ‌التحصيلان دانشكده‌هاي هنرهاي زيباي تاجيكستان و هنر تئاتري شهر مسكو تكميل گرديد. در صحنة تئاتر مذكور هنرمندان برجسته­ای از قبيل امان قادراف، ر. قاسم‌اوا، ك. حامداف، ك. عبدالله‌يوا، م. عابداف، غ. ملايوف، ت. رازق‌اف، ش. صالح‌اف، ع. غلامآف، علي‌نظراوا، ب. مينكبايوف، ا. سعادت‌اوا، م. شرپ‌اف، ف. عمراف، ح. نوراف، م. حامداوا، ب. نعيم‌اف، ض. خوشوقت‌اوا هنرنمايي كرده‌اند. در سال 1980 اين تئاتر به نام محمود واحداف هنرپيشه مردمي تاجيكستان نامزد شد. اين تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.

4-5-10.تئاتر دولتي دراماتيك روسي ماياكوفسكي

نخستين و عمده‌ترين تئاتر حرفه‌اي روسي است كه سال 1937 در تاجيكستان تأسيس گرديد. نمايشنامة «زمين» ن. ويرتا نخستين نمايشي بود كه تئاتر مذكور فعاليت خود را با اجراي آن آغاز كرد. اعضاي اين تئاتر در ابتدا هنرمندان استوديو تئاتري شهر مسكو بودند. سال 1937 هنرمندان تئاتر مذكور براي تكميل هنر خود عازم مسكو شدند و تحت رهبري هنرمندان برجسته­ی وقت اتحاد شوروي و. ا. توپوركوف و م. م. يانشين دو نمايشنامه تهيه نمودند.

  سالهاي دهة هشتاد آثار آنتون چخوف «سه خواهر»، ا. استروفسكي «جاي پردرآمد» مولير«ترتوف» و غيره روي صحنه رفتند. در اين تئاتر هنرمندان برجسته­ای همچون ي. ارگونوفسكايا، ن. ن. ولچكوف، و. اي. بوربوتكا، ا. ا. يرشنكو، ن. ي. كايكوف، ك. د. چيستونا، ز. ي. بليداروفا، و. ا. ديمينوف، ي. ك. زابكين، ك. س. واروبيوف هنرنمايي كرده‌اند. برزو عبدالرزاق‌اف كارگردان ارشد تئاتر مي‌باشد.  اين تئاتر در شهر دوشنبه قرار دارد.

5-5-10.تئاتر عروسكي شهر دوشنبه

اين تئاتر در سال 1985 با همكاري برخي هنرمندان تئاتر لاهوتي و تئاتر جوانان محمود واحد تأسيس شد. نخستين كار تئاتر اثر شمسي قيام‌اف به نام «سرگذشت ننوك» بود كه آن را بنيانگذار تئاتر، كارگردان شادروان عثمان دوران در كاخ پيشاهنگان جمهوري روي صحنه برد. هم‌اكنون تئاتر در ساختمان سابق تئاتر جوانان در مركز شهر دوشنبه قرار داد. تئاتر عروسكي پس از نمايشي اثر ن. گوسيوا و س. پوتچكينو «ده شاهزاده» شهرت بيشتري كسب كرد. با اين تئاتر كارگردان قزاقستاني بكبلات پارامانوف و مؤلف آلماني ويت اوتس بروس همكاري نموده‌اند. مهين‌بانو حسن‌اوا، عبدالرافع بزرگزاده، دميتري ياكوبسونوف و عزت‌الله صفر از جمله بهترين هنرمندان تئاتر محسوب مي‌شوند.

  گروه هنري تئاتر مذكور به سال 1987 در آلمان، سال 1987 در سويس و سال 1989 در مغولستان هنرنمايي نمود و همچنين در اكتبر سال 1991 در سومين جشنوارة جهاني تئاتري عروسك در تهران شركت نمود.

6-5-10.تئاتر كشوري لختك  (عروسك) شهر چكلافسك

اين تئاتر مجموعه‌اي هنري بود كه در سال1950 در زير مجموعة كميتة شمارة 11 شهر چكلاف استان سغد تأسيس گرديد. در سال 1979 براي اجراي نمايشنامة «قصة اول» بر اساس «شاهنامة فردوسي» نامزد دريافت جايزة ويژه گرديد. تئاتر مذكور طي مدت فعاليت خود حدود 150 نمايشنامه به زبانهاي روسي و تاجيكي اجراء نموده است. همچنين در سال 1983 اين تئاتر يك بار ديگر نامزد دريافت جايزة وزارت مدنيت (فرهنگ) شوروي گرديد.

7-5-10.تئاتر كشوري درام و طنز شهر چكلافسك استان سغد

در سال 1949 تأسيس شد و در طول فعاليتش حدود 200 نمايشنامه را اجرا كرده است.



8-5-10.تئاتر موسيقي ازبكي ناحية ناو

اين تئاتر در سال 1934 در شهر ناو تأسيس شد. توليدكنندگان نمايشنامه‌هاي اين تئاتر در سالهاي 1937 به درام‌هاي ازبكي روي آورده، تعدادي از آثار مهم معاصر ازبكي از جمله لاله‌خان، در درون، يشين، گلسره، باي و خدمتكار (غني و بيچاره و نادار) و … را روي صحنه بردند.

9-5-10.تئاتر موسيقي «تحفه فاضل‌آوا» شهر كاني‌بادام

تئاتر موسيقي «تحفه فاضل آوا» شهر كاني بادام در سال 1930 تأسيس شد. تاكنون نمايشنامه‌هاي زيادي بر روي صحنة اين تئاتر رفته‌اند كه از آن جمله مي‌توان به نمايشنامه‌هاي عاريت، تحفه، وجدان، كوچه باغ عاشقان، سرود كوهساران، سرّ دلها، ماجراي امتحان،  عشق عرب و ... اشاره كرد.

10-5-10.تئاتر كشوري طنز و موسيقي «الكسي سِرگِئيوويچ پوشكين» شهرخجند

تئاتر كشوري طنز موسيقي پوشكين در سال 1932 در شهر خجند مركز استان سغد تأسيس شد. اين تئاتر در طول فعاليت هنري خود، نمايشنامه‌هاي زيادي را روي صحنه برده است.


6-10. سینما

ورود سینما به تاجیکستان به سال 1929.م و رسیدن واسیلی کوزی از تاشکند به این کشور باز می­گردد. سینما زیر نظارت کمیته­ای مستقل از وزارت فرهنگ قرار داشت. این کمیته همانند یک وزارتخانه کار می کند و بودجه مستقل دارد. این کمیته یک شورای هنری داشت که فیلم­هایی را سفارش می­داد و اغلب عنوان و مضمون آنها را نیز تعیین می­کرد. این فیلم­ها شامل فیلم­های مستند و هنری می­شد. این تنها رویه موجود نبود. فیلم­سازان می­توانستند پیشنهادهای خود را ارائه دهند. کانون هنرمندان سینمای تاجیکستان در ساختمان فیلارمونی در دوشنبه قرار گرفته است. دولت خدانظرف تا سال 1990.م، هنگامی که به عنوان رئیس کانون هنرمندان سینمای اتحاد شوروی برگزیده شد، اولین دبیر کانون بود. صنعت فیلم تاجیک در جریان جنگ داخلی متحمل ضربه شدیدی شد. هیچ فعالیت فرهنگی یا هنری دیگری دچار چنین ضربه ای نشد. می­توان گفت این صنعت به طور کامل نابود شد و تنها 14 درصد از آن باقی ماند. استودیوها غارت و امکانات آنها نابود شد. بازیگران، کارگردانان و تکنسین­ها یا کشته یا مجبور به ترک کشور شدند(عطائی، 1387: 115).

در بخش تولید فیلم­های سینمایی، تاجیک- کینو (بعدها تاجیک ­فیلم) در ۱۹۳۰ تأسیس شد و تا پیش از دهه­ی ۱۹۸۰ تعداد اندکی فیلم تولید کرد (از جمله، مهاجر، ۱۹۳۴، از کامیل یارماتُف؛ و سلسله فیلم‌هائی از اسطوره‌ی ایرانی رستم مانند داستان رستم، ۱۹۷۱ و رستم و سهراب، ۱۹۷۲ از بوریس کیمیاگُرف [۷۹ - ۱۹۲۰] و چهره‌های اساطیری دیگری از منظومهی حماسی شناهنامهی فردوسی). اما با ظهور گلاسنوست و پرسترویکا، گونه و سبک‌های متنوعی از این سینما سربرآوردند تا تاریخ گذشتهی کشور را که سال‌های درازی فراموش شده بود زنده کنند.

در این میان آثار دولت خدانطرُف (متولد ۱۹۴۴)، از چهره‌های پیشتاز نهضت ضدکمونیستی و اکنون مدیرکل اتحادیه­ی فیلمسازان (بازار مشترک کشورهای مستقل، CIS)، در سینمای تاجیکستان جایگاه تعیین‌کننده‌ای دارند.

مشهورترین فیلم‌های سینمائی خدانطرُف، اولین بهار جوانی (۱۹۸۲) و نغمهی جویبارها در زیر برف (۱۹۸۲)، تصویری غنائی از زندگی در کوهساران پیامبر را به نمایش می­گذارند. او در فیلم استاد (۱۹۸۸) با استفاده از فیلم‌های آرشیوی می‌کوشد زندگی شاعر انقلابی، ابوالقاسم لاهوتی، و سیر و سلوک او را به تصویر بکشاند. در میان پیروان خدانطرُف چند تن قابل ذکر هستند مستندسازی به ‌نام مارگاریتا قاسموا (متولد ۱۹۳۸ - فریاد، ۱۹۸۸؛ جادهی سفید، ۱۹۸۹)، سفربک سُلیف (به‌نام اهورامزدا، ۱۹۸۹)، پولاد احمدفُ (دست اول، ۱۹۸۸) و جنادیژ آرتیکُف (استالین­آبد ۱۹۳۷، ۱۹۸۹)، که همگی با گرایشی عامه پسندانه تاریخ تاجیکستان را می‌کاوند. کارگردان پرآوازهی دیگر تاجیک، باکو سادیکُف، فیلم پایان‌نامه‌اش در VGIK، آدونیس چهاردهم، که در آن از حیوانات استفاده کرده بود، در سال ۱۹۷۷ توقیف شد اما ده سال بعد پس از آنکه تعدادی جایزهی بین­المللی دریافت نمود، آزاد شد. این طنز سیاسی همچنان در ذهن سادیکف زنده بود تا آنکه در فیلم بعدی خود، گردباد (۱۹۸۹)، دوباره بدان پرداخت و در بخش ویژهی جشنوارهی کن به نمایش درآمد، و در فیلم دیگرش، بخارای خجسته (۱۹۹۱) نیز تاریخ اجمالی و آرمانی شهر بخارا از دوران باستان تا دوران کنونی به تصویر کشید.

بخاری خجسته نیز مانند فیلم شکل ظاهر (۱۹۸۸) از والری آخادُف (متولد ۱۹۴۵)، زمان علف‌های زرد (۱۹۹۱) از مریم یوسُپُوف و فیلم‌های برادران (۱۹۹۱) و کُش به کُش (۱۹۹۳- جایزهی شیر نقره‌ای از جشنواره­ی ونیز) از بختیار خداتظرُف چندین جایزه نصیب سادیکف کرد و نمونه‌ای فرعی از سینمای "موج نوی" تاجیکستان شد. سینمای تاجیکستان پدیدهی عجیبی است. زیرا پس از فروپاشی شوروی که سرمایه‌گذاری و نظارت مرکزی در آن ضعیف شد، ظاهراً به تولید مشترک با کمپانی‌های مستقلی متکی است که در حال حاضر تعدادشان به ده کمپانی می‌رسد. با این حال این کشور (با جمعیت ۷ میلیونی) سالانه هفت تا هشت فیلم سینمائی در همهی زمینه‌ها تولید می‌کند و پایتخت آن، شهر دوشنبه، اخیراً یک جشنوارهی فیلم به‌راه انداخته و در آن فیلم‌هائی از ترکیه، ایران، افغانستان و هند عرضه می‌شود.

استوديو فيلم­هاي ادبي و مستند تاجيك در سال 1930 در شهر دوشنبه تأسيس شد. استوديو فيلم تاجيك در سال 1932 به نام «تاجيك كينو»، در سال 1936 به «تاجيك فيلم»، در سال 1938 «استوديو فيلم استالين‌آباد و اتحادية توليدي فيلم‌هاي كودكان» و سرانجام از سال 1958 به نام استوديوي  فيلم «تاجيك فيلم» نامگذاری شد.

در ابتدا اين استوديو به توليد فيلم­هاي تاريخي و مستند رو آورد كه «وقت هلاكت اميران» نخستين اثر ساخته شده اين كمپاني بود كه در سال 1932 روي پرده رفت. از سال 1938 دوبلة فيلم‌ها به زبان تاجيكي شروع شد.


7-10. وضعیت و انواع صنایع دستی

در سال­های اخیر هنرهای سنتی تاجیکان رونق بیشتری داشته و فرآورده های ارمغان، خجند اطلس، سفال سازی قراتاغ و ... در نمایشگا­ههای جهانی امتیاز کسب نموده و جوایزی را به دست آورده­اند. از این رو، چشم­انداز رشد و پیشرفت هنرهای سنتی تاجیکان امیدوار کننده است.

صنایع دستی تاجیک­ها مانند زینت­آلات مرصع با جواهرات (طلا، نقره، لعل، فیروزه)، فرش­های مرغوب شهر قیراقوم، تاغی، سله، سوزانی و ... زیبا، جذابیت خاصی دارند. هر کدام، طرح­ یا نقش ویژه خود را دارند، که منشأ آنها به دوره­های گذشته تعلق دارد. جوراب­های پشمین تنها در پامیر و پیرامون آن معمول است.

کلالی، گل­دوزی، قلاب­دوزی نیز پیشرفت کرده و هنرجویان آن را می­آموزند(افشارسیستانی، 1383: 220 - 219).

                                     

       صنایع دستی تاجیکستان                                                                        صنایع دستی تاجیکستان

8-10. معماری

معماری، ترتیب و آمیزش و پیوند اجزای ساختمان است، که با نظم و تناسب در کنار هم پرداخته شود. معماری در تاجیکستان چند هزار سال پیشینه دارد. تاکنون نمونه های مشخص این معماری بر پهنه ای گسترده از نواحی گوناگون این سرزمین پراکنده است. بناهای این کشور گوناگون است، از کلبه های روستایی، مسکن­های عشایری، قهوه­خانه­ها، دژها، آرامگاه­ها، مسجدها گرفته تا زیباترین ساختمان­های مدرن شهری، در ادوار تاریخی، از ویژگی های معماری تاجیکستان، شکل­های ساده و با وقاری است که زیور یافته است. بافت پیشین شهرها و روستاهای تاجیکستان، دارای معماری ویژه خود است که در آن می توان نشانه­های آب و هوا، نوع مصالح، تلاش­های اقتصادی، تاریخ و آداب و رسوم مردم این کشور را به آسانی مشاهده نمود(افشارسیستانی، 1383: 242).

1-8-10. نقاشی دیوار کاخ تصویر سربازان- موسیقی نوازان

نخستین نمونه‏های آثار معماری تاجیکستان، متعلق به دوران عصر جدید حجر(هزاره‏های 3-6 قبل از میلاد) است. تقریباً 10 هزار سال قبل، اجداد تاجیکان در آشخانه، محلی در پامیر شرقی مغاره‏ی سخته ساکن بودند که در دیوارهای‏ این زیستگاه‏ها تصاویری از عصر جدید حجر کشف شده است. آثار این دوره اساساً از گل و سنگ و چوب ساخته شده است. آثار معماری توت قاول و سای سیاد منسوب به «مدنیت حصار» (هزاره‏هی 5-6 قبل از میلاد) در ناحیه نارک، تاجیکستان‏ جنوبی، کوه بولیان(هزاره‏های 3-5 قبل از میلاد) از قدیم‏ترین زیستگاه‏های ساکنان این منطقه به شمار می‏آیند. سنگ‏ اساساً در کف این منزلگاه‏ها استفاده می‏شده عمدتاً 150-120 نفر در این منزلگاه‏ها زندگی می‏کرده‏اند.

در حدود هزاره‏ی دوم قبل از میلاد در آسیای مرکزی گنبدها عمدتا از آجرهای خام ساخته می‏شدند و در ساختن‏ گنبدها از پشم حیوانات و کاه فراوان استفاده می‏شده است.

2-8-10. ستون‏های چوبی‏

الف- روستای کروت‏

ب- روستای قتمو

پ- روستای دور مشین

ت- روستای کوروت

ث- روستای آب بردان

ج- روستای آب بردان

چ - نقوش سقف‏های‏ چوبی مزار حضرت شاه

در هزاره‏ی اول قبل از میلاد شهرهای مستحکمی در منطقه ساخته شدند که اغلب براساس طرحی معین بنا شده بودند. شهرها دارای حصار، بناهای جمعیتی، کاخ‏ها و معابد بودند، چنانچه دولت باستانی باختر که‏ تقریباً در نیمه‏ی هزاره‏ی اول قبل از میلاد در حدود تاجیکستان جنوبی و افغانستان شمالی تأسیس شده بود، از شهرهای زیبایی تشکیل می‏شده‏ است.

در قرن ششم قبل از میلاد تمامی مناطق ایرانی شرقی تحت سلطه‏ی‏ هخامنشی‏ها درآمد و هنر معماری این مناطق متأثر از هنر و سبک‏ هخامنشی‏ها شد و در تزیین عمارت‏ها، دگرگونی‏هایی رخ داد.

از قرن چهارم قبل از میلاد منطقه‏ی آسیای مرکزی تابع امپراتوری‏ یونان و مقدونی‏ها شد و در حدود تاجیکستان شهرهایی به سبک یونانی- محلی به وجود آمدند. در این دوره استفاده از سنگ در بناها(ستون‏ها، فرش‏ها و ...) توسعه یافت و آجرهای پخته نیز در گستره‏ای وسیع‏ مورد استفاده قرار گرفت. طاق‏ها و رواق‏ها از آجرهای پخته ساخته می‏شدند.

اما با وجود این ویژگی‏ها، عناصر یونانی، رومی در معماری این دوران‏ تعیین کننده نبودند و سبک و شیوه‏های محلی هنوز پا بر جا بود. معماری‏ این دوره را عمدتاً معماری دوران هلنیسم نام نهاده‏اند. از آثار این دوران در تاجیکستان نمونه‏های زیادی به دست آمده است. تقریباً تمامی شهرهای این‏ دوران مطابق با الگوها و طرح‏های سنتی بنا شده‏اند، اگرچه تأثیر شیوه‏های‏ یونانی رومی را نمی‏توان نادیده گرفت. بناها عمدتاً از آجر خام و گل ساخته‏ می‏شدند. سر ستون کاخ‏ها، معابد و ... از سنگ با تزیینی دلچسب آرایش‏ می‏شدند. کاوش‏های باستان­شناسی خرابه‏های شهرهای کی‏قباد شاه، قلعه­میر و کهنه قلعه(تاجیکستان جنوبی) اطلاعات سودمندی از ویژگی‏های‏ شهرهای دوران مزبور منطقه به دست می‏دهند. برخی از اینگونه شهرها شامل دو دیوار شهر و برج‏های دیدبانی و خیابان‏ها و کوچه‏ها نیز بر اساس‏ طرح‏های معینی بنا شده‏اند. چنانچه مجموعه‏ی معماری معابد سکسان‏ آخور(قرن 2 قبل از میلاد، در ناحیه‏ی فرخار، تاجیکستان جنوبی) یکی از بهترین نمونه‏های دوران هلنیسم تاجیکستان به شمار می‏آید.

رونق علوم پایه از قبیل ریاضیات، هندسه، نجوم و...در جهت‏ پیشرفت هنر معماری‏ امکانات بهتری را فراهم‏ نمود و به تدریج اصول‏ جدید در ساختن بناها، گنبدها، طاق‏ها، نقاشی‏ها و ... مورد استفاده قرار گرفت و کاربرد آجرهای‏ پخته توسعه یافت.

مجموعه در چهار گوشه قرار گرفته‏ و از هر طرف با ستون‏های بلند آرایش داده شده‏اند، به علاوه این‏ مجموعه ایوان‏های چهار گوشه‏ی‏ بزرگی دارد.

معبد اکس (XO) از خرابه‏ی‏ تخت سنگین قبادیان بدون شک‏ نمونه‏ای برجسته از هنر معماری‏ دوران هلنیسم در منطقه‏ی آسیای‏ مرکزی است که در ارتباط با تمدن‏ باختر اطلاعات جالب توجهی در اختیار خواننده می‏گذارد. تالار سفید رنگ شامل چهار ستون و ایوان درازی نیز رو به طرف شرق‏ دارد. ستون‏های منقش سنگی، محراب‏های با شکوه، مجسمه‏ها و تزیینات مختلف این معبد از رونق‏ صنعت معماری دوران هلنیسم‏ آسیای مرکزی خبر می‏دهد. قلعه‏های قهقهه و سیمچون‏ (قرون 2-5 میلادی، در پامبر تاجیکستان) بدون شک از بهترین نمونه‏های قلعه سازی آسیای مرکزی‏ می‏باشند. با تأثیر معماری دوره‏ی هلنیسم، در آسیای مرکزی اساساً دو نوع‏ پوشش معمول شد.

1- پوشش بام(سقف)توسط ستون‏ها و بالارها، توسط آجر و گل به طرز طاق و گنبد.

-2 ستون چوبی در روستای قتمیو.

بعدها در تزیین بناها استفاده از گچ نیز رایج شد. گچ اساساً در تزیین‏ ستون‏ها و دیوارها مورد استفاده بود و برای آرایش محراب معابد نیز از سنگ‏ استفاده می‏کردند.

هنر معماری هلنیسم در منطقه‏ی آسیای مرکزی در قرن اول میلادی‏ رو به تنزل نهاد. در عهد کوشانیان‏ هنر معماری آسیای مرکزی متأثر از معماری هند (بودایی) بود. در معماری این دوره (قرون 1-3 میلادی) نقاشی‏های بودایی از نفوذ چشمگیری برخوردار است. معابد زیادی از معماری دوران‏ کوشانی مورد تحقیق قرار گرفته‏ از جمله معابد سرخ کتل در سغد و خال چیان در ده نو(قرن اول قبل‏ از میلاد)که از نمونه‏های معماری‏ دوران کوشانی به شمار می‏آید.

از معماری (قرون 5- 8 میلادی)، قبل از اسلام تاجیکستان‏ آثار زیادی اعم از کاخ‏ها، قلعه‏ها، معابد و ... می‏توان نام برد. در میان‏ این­ گونه آثار برجا مانده، کوشک‏ چهل حجره، اورته قورغان، قلعه‏ مغ، منچاق تپه و ... جایگاه مهمی‏ را کسب کرده‏اند. کوشک‏ها عمدتاً شامل دیواری بسیار مستحکم و ستون‏های بلندی بود که نصفشان داخل دیوار جا گرفته‏اند و تالارهای زیبایی هم بخش مرکزی کوشک‏ها را شکل می‏دادند، دیوارهای‏ داخلی کوشک‏ها عمدتاً با نقش و نگارهایی تزیین می‏شدند داخل تالارهای‏ پذیرایی با مجسمه‏ها، گچ­بری‏ها و نقاشی‏ها آرایش داده می‏شدند.

اگرچه رواق‏ها و طاق‏های قبلی به شکل نیم دایره بودند، اما اکنون ساختن‏ رواق‏های پیکانی یا رومی معمول شده است. در این دوره رواق گنبدها عمدتا از آجر، بدون استفاده از چوب، توسط بغله‏ها ساخته می‏شدند. مثال‏ روشن شیوه‏های هنر معماری این دوره را از خرابه‏های پنج­کنت باستانی و پنج­کت (ولایت سغد) می‏توان به خوبی مشاهده کرد.

شهرسازی قرون قبل از اسلام در منطقه‏ی آسیای مرکزی با ویژگی‏های خاص خود همراه بود، چنانچه، شهر پنج­کنت قدیم از چهار قسمت تشکیل می‏شد. کهندز (محل‏های مرکزی شهر)، شهرستان، ربض و حوالی بیرونی شهر، این شهر دارای دو معبد بزرگ بود. خرابه کافر قلعه (وادی وخش) مربوط به تمدن‏ تخارستان یکی از نمونه‏های خوب‏ شهرسازی ابتدای قرون وسطی در حدود تاجیکستان جنوبی به شمار می‏آید که شامل ارگ مستحکمی با وسعت 60 در60 متر مربع بود.

نمونه‏ی بسیار مهم معماری قرون‏ قبل از اسلام تاجیکستان جنوبی معبد اجنه تپه (نزدیک شهر قورغان تپه) است. این معبد از دو قسمت (خانه‏های‏ پذیرایی و عبادت­گاه) تشکیل می‏شد.

با گسترش اسلام انواع جدیدی‏ از بناها همچون مساجد، مدارس، مقبره‏ها، خانقاه‏ها، کاروانسراها و ... به وجود آمدند. در این دوره پوشش‏ گنبدی از اصول اساسی به شمار می‏رفت. هنر معماری در دوره‏ی سامانیان‏ تزئین لعابینه معماری (کوی روق تپه، میانه آب سیحون)(قرون 3-4 هـ./9-10 م.) به اوج خود رسید و در طول دو قرن این‏ توسعه ادامه پیدا کرد. شهرها، هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ کیفیت‏ گسترش یافتند. شهرهای این دوره شامل سه قسمت کهندز، شهرستان و رباط بودند. شهرهای بخارا، سمرقند، هلبک، سیاد و ... از مهم‏ترین شهرهای‏ ماوراء­النهر به شمار می‏آمدند. رونق علوم پایه از قبیل ریاضیات، هندسه، نجوم و ... در جهت پیشرفت هنر معماری امکانات بهتری را فراهم نمود و به تدریج اصول جدید در ساختن بناها، گنبدها، طاق‏ها، نقاشی‏ها و ... مورد استفاده قرار گرفت و کاربرد آجرهای پخته توسعه یافت.

نمونه‏ی برجسته‏ی هنر معماری این دوره مقبره‏ی‏ اسماعیل سامانی است. از یادگارهای معماری قرون 4-6 ه.ق/10-12 .م نیز در تاجیکستان‏ نمونه‏های متعددی وجود دارد، مدرسه‏ی خواجه مشهد در سیاد ناحیه شهر توس(تاجیکستان‏ جنوبی) یکی از آثار مهم معماری‏ قرن 4 هـ./10 میلادی به شمار می‏آید که از جمله قدیمی‏ترین‏ مدارس آسیای مرکزی است. شکوه این مدرسه و لطافت طاق‏ و سقف و گنبدهای آن و تزیین‏ با آجرهای پخته بدون شک این‏ یادگاری را در ردیف بهترین آثار معماری آسیای مرکزی قرار داده است. مقبره‏ی امیر حمزه(یا خود حضرت بابا) و مزار چار کوه‏ (در اسفره،ولایت سغد) نیز از یادگاری‏های بی‏نظیر قرون 4-7 هـ./10-13 .م به شمار می‏روند، در کنده کاری‏های چوب بالار مزار شیوه‏ی محلی قبل از اسلام بسیار خوب به‏کار برده شده است. تصویر جانوران، نقاشی هندسی و نباتی به هم آمیخته‏ شده‏اند. کنده کاری مزار چارکوه به هنر معماری وادی زرفشان(محراب‏ اسکادر، ستون‏های کنده­کاری فتمیو، آب بردان و کرود) شباهت بسیاری‏ دارد. مقبره‏ی محمد بشارا(در مزارشریف پنج­کنت) از یادگاری‏های قرن‏ 12 به شمار می‏رود. در این دوره اصول چیدن آجر تکمیل و در معماری از کاشی نیز استفاده شد. در بناها ضمن نقاشی‏های اسلیمی کتیبه‏ها نیز مورد استفاده قرار گرفت و شکل ظاهری بناها هم تغییر کرد.

از یادگاری‏های دوران مغول(قرون 7-8 هـ./13-14 .م) در سرزمین تاجیکستان می‏توان از مقبره‏ی محمد بشارا (پنج­کنت) نام برد.

ویژگی‏های معماری عهد تیموریان(قرون 9-8 هـ./14-15 .م) در آثار معماری تاجیکستان نیز به خوبی پدیدار شده‏اند. مسجد کوک کنبد، عبد القادر جیلانی، مقبره‏ی باباتغا و مقبره‏ی سر مزار(در اوراتپه)، مقبره‏ی‏ امیر، مقبره‏ی سیدعلی همدانی(در کولاب، تاجیکستان جنوبی)، مقبره‏ی‏ شیخ مصلح الدین(در خجند)، مسجد مولانا یعقوب چرخی(دوشنبه) و ... از یادگارهای مهم معماری دوران تیموریان به شمار می‏آیند.

یادگاری‏های معماری دوران بعدی(قرون 10-14 هـ./16-20 .م) از قبیل‏ مدرسه‏ی میررجب دادخواه، (کان بادام، ولایت سغد)، مدرسه‏ی کهنه، مدرسه نو(حصار)، مدرسه‏ی میر عالم دادخواه(پنج کنت)، مقبره‏ی‏ دامولا اکرام، مسجد شاه خاموش(هر دو در ناحیه لنین­گراد ولایت کولاب) و غیره از دستاوردهای هنر معماری پیشین بهره برده‏اند. البته یادگاری‏های‏ معماری دوران اخیر را با هنر معماری دوران قبل(با معماری عهد تیموریان) و غیره از دستاوردهای هنر معماری پیشین بهره برده‏اند، البته یادگاری‏های‏ معماری دوران اخیر را با هنر معماری دوران قبل(با معماری عهد تیموریان) نمی‏توان مقایسه نمود ولی برخی از این آثار در تاریخ معماری عهد تیموریان) جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده‏اند. باید یادآور شد که تجربیات و دستاوردهای مردم تاجیک نه تنها در معماری رسمی دولتی بلکه در ساختن‏ بناهای شخصی از قبیل منزل، حمام و ... نیز تجسم یافته‏اند. خانه‏های‏ شخصی هماهنگی کاملی با شرایط آب و هوا، مصالح بنا، تعداد خانواده و ... داشت و عمدتاً شامل سه قسمت خانه، دهلیز و ایوان بود. در نواحی شمالی‏ تاجیکستان(در شهرهای خجند، پنج­کنت، اوراتپه، اسفره، کان بادام و ...) اغلب در حوالی بنای اصلی و گرد آن بناهای دیگری(انبار، آش‏خانه، حمام، سرای و ...) ساخته می‏شدند. در نواحی کوهستانی، خانه‏ها اساساً در تپه‏ها به شکل پله‏ای ساخته می‏شدند که این گونه شیوه‏ی خانه­سازی تاکنون‏ نیز پا برجاست. خانه‏های مردم کوهستانی نیز از سه قسمت تشکیل می‏شد؛ خانه، درون دهلیز و ایوان. مهمان­خانه‏ها عمدتاً با چوب و گچ، طاقچه‏ها و نقش و نگار تزیین می‏شدند.

3-8-10. معماری دوران شوروی

معماران دوران شوروی در تاجیکستان از سنت‏های ملی و دستاوردهای‏ معماران روسی به خوبی بهره‏مند شدند. در سال‏های اولیه‏ی حاکمیت‏ شوروی در تاجیکستان اغلب بناها از مصالح سنتی و محلی ساخته می‏شدند ولی بعدها به تدریج طرح بناها تغییر یافتند و بناهایی محکم‏تر در مقایسه‏ با سال‏های قبل از انقلاب اکتبر، بلندتر، وسیع‏تر و با پنجره‏های بزرگ‏تر ساخته شدند.

در سال 1930 .م نخستین طرح شهر استالین آباد(دوشنبه) تأیید شد و سپس طرح کلی شهر به تصویب رسید. طبق طرح مذکور بناهای نو اداری، اقامتی، بیمارستان‏ها، مهد کودک، مدارس، سینماها، تئاترها و ... شناخته می‏شوند. بناهایی از قبیل بنای شورای کموسرنت مردمی، کموسرنت‏ مردمی کشاورزی، فلارمانیه دولت و ... از نمونه‏های شاخص دهه‏ی سوم‏ قرن 20 در تاجیکستان به شمار می‏آیند.

در سال 1936 .م، اتحادیه‏ی معماران تاجیکستان تأسیس شد و در سال‏های 1940-1936 .م طرح اصلی نوسازی شهرهای دوشنبه(معمار اصلی م،بارانوف)، لنین­آباد(معمار و.گ و سیلوسکی)، قورغان تپه(معمار ای.تکاچیوف)، کولان(معمار انجیکوویچ) و ... تأیید شد.

در مدت زمانی کوتاه، نمای شهرهای بزرگ تاریخی تاجیکستان تغییر یافت. شهرها به تدریج ظاهری اروپایی به خود گرفتند. تئاتر استاد صدرالدین‏ عینی(تأسیس 46-1939، معماران آ.یونگبر، بیبیلین و و.گولی) یکی‏ از بزرگ‏ترین و زیباترین بناهای شهر دوشنبه بود که بر پایه‏ی معماری‏ کلاسیک ساخته شد و در تزیین و کنده­کاری چوب و گچ از مکتب ملی و محلی استفاده شده است. در معماری سال‏های بعد مکتب کلاسیک اروپا و نیز مکتب ملی به صورت گسترده‏ای مورد استفاده قرار نگرفت.

خانه‏ی حکومت جمهوری تاجیکستان تأسیس 49-1940، (معماران، س.آنیسیموف، م.زخراف)، تئاتر دولتی لاهوتی(معمار،ع. باباخانوف)، کتابخانه ملی فردوسی(معمار س.ل.انیسیموف) موزه‏ی ملی بهزاد(معمار ا.کنویموس). مهمان خانه‏ی«وخش»(معمار ا.انتونینکو)، چایخانه‏ی‏ «راحت»(معماران د.گیندلین،و ک.تیرلتسکی) و غیره از معروف‏ترین‏ نمونه‏های معماری دهه‏های40 و 50 به شمار می‏آیند. کاخ فرهنگ کولخوز سیدخواجه ارون­خواجه یوف خجند بدون شک از شاهکارهای معماری‏ دوران شوروی تاجیکستان محسوب می‏شود. در این بنا سنت‏های ملی از قبیل نقاشی‏های اسلیمی،کنده­کاری‏های چوب و گچ‏بری و ... به فراوانی‏ استفاده شده است.

در دهه‏ی 60 قرن بیستم، به علت افزایش جمعیت شهرها، از کیفیت‏ و نمود ظاهری بناهای مسکونی کاسته شد. در سال‏های 65-1959 .م طرح جامع شهرک‏ها تکمیل و ساخت بناهای مسکونی آغاز شد. تقریباً از نیمه‏ی دوم دهه‏ی 60 در تاجیکستان ساختن بناها از پانل‏های آهن و بتون‏ شروع شد. در این سال‏ها در تاجیکستان شهرهای جدیدی از قبیل نارک، تورسون زاده و یاوان و ... ایجاد شدند.

از بهترین نمونه‏های معماری دهه‏های 70 تاجیکستان، خانه‏ی معارف‏ سیاسی(معماران ای.ایرز اسکی و یوپارخوف)، خانه‏ی دوستی(معمار گ.اینریکوویچ)، مرکز حساب براری(معمار ولیخ)، قصر اتفاق کسبه‏ی‏ جمهوری، مهمان­خانه‏ی«تاجیکستان»، مجموعه‏ی معماری صدرالدین‏ عینی، بنای استانداری لنین آباد(خجند)، مجسمه‏ی ابوعلی ابن­سینا و غیره‏ را می‏توان ذکر کرد.

در ابتدای دهه 80 .م معماری تاجیکستان از موفقیت‏های چشم‏گیری‏ برخوردار شد. در بیشتر بناهای این دوره عناصری جدید از قبیل پنجره و طاق‏های سنتی به وجود آمدند. بنای انستیتوی سخته‏های خطی آکادمی‏ علوم تاجیکستان، بنای کاخ ادیبان و نویسندگان تاجیکستان(معمار ای.صالحوف). بنای چای خانه‏ی سعادت، مقبره‏ی میرزا تورسون­زاده(معمار ظهور الدینوف)، بنای خانه‏ی معارف سیاسی در خاروغ(معمار کورشیتوف) و ... از نمونه‏های معماری سال‏های دهه 80 و بعد از آن در تاجیکستان به‏ شمار می‏آیند.

9-10. هنرهای زیبا و نقاشی

در سرزمین تاجیکستان نمونه‏های ابتدایی و تصویرهای روی سنگ از قبیل تصویر خرس، خوک وحشی، بز و ...) در مغاره‏ی خته‏ی پامیر شرقی به‏ چشم می‏خورند. اغلب این گونه تصاویر متعلق به دوران میانه‏ی حجر یعنی‏ 10-15 هزار سال قبل از میلاد می‏باشند. آثار دوره‏ی عصر جدید حجر و برنز هزاره‏های 2-4 قبل از میلاد در مصورهای دیواری و مصنوعات زرگری‏ تجسم یافته است. نمونه‏های خوب نقاشی‏های دوران برنز از قیراقم، باختر، سغد و غیره به دست آمده‏اند. تصاویر انسان‏ها و حیوانات و نباتات و نیز تصاویر اساطیری و خیالی زیادی که در مصنوعات سفالی و فلزی تجسم شده، به دست‏ آمده‏اند. تصویرهای خزانه‏ی آمویه(قرن 4 قبل از میلاد) یکی از زیباترین‏ نقاشی‏های دنیای کهن جهان ایرانیان باستان به شمار می‏آیند. آثار خزانه‏ی‏ آمویه در حال حاضر در موزه‏ی بریتانیا نگهداری می‏شود. نمونه‏های خوب‏ نقاشی و تصویرها را در باز یافته‏های مربوط به مدنیت حصار(قرون 5-6 قبل از میلاد) می‏توان مشاهده کرد.

در عهد هلنیسم(قرون 2-4 قبل از میلاد) نفوذ نقاشی‏های دولت‏ باختر مکتب یونانی به چشم می‏خورد. در سکه‏ها و ظروف این دوره تصویر پادشاهان و خدایان یونانی و محلی از قبیل دیاتیس،آناهیتا و غیره با مهارت‏ بسیاری مجسم شده‏اند. نقاشی‏های روی دیوار از آثار به جای مانده‏ی دولت‏ باختر و کوشانیان بسیار جالب توجه‏اند. بدین لحاظ یافته‏های باستان­شناسی‏ سکسن­آخور، کی‏قبادشاه،کهنه قلعه، خالچیان، قپراق قلعه(تاجیکستان‏ جنوبی) از اهمیت علمی برخوردارند. در قرون 5-8 میلادی در حدود آسیای مرکزی از جمله سرزمین تاجیکستان نقاشی و تزیین عمارات‏ و مجسمه­سازی به اوج خود رسیدند. مجسمه‏ی 12 متری بودای خوابیده، نقاشی‏های بسیار دلچسب روی دیوار که از معبد اجنه تپه(تاجیکستان‏ جنوبی) به دست آمده‏اند از بهترین نمونه‏های نقاشی هندو و محلی این‏ قرن به شمار می‏آیند.

از منطقه‏ی شمالی تاجیکستان نیز نمونه‏های بسیار خوب نقاشی به‏ دست آمده است که از لحاظ یافته‏های باستان شناسی استروشنه و سغد از اهمیت بالایی برخوردارند. آثار نقاشی‏ای نیز از پنج­کنت، ورخشه و شهرستان‏ به دست آمده‏اند که برخی از این نقاشی‏ها و تصویرها و نقاشی‏های کاخ‏های‏ حاکم پنج­کنت و شهرستان در نوع خود شاهکاراند. در این نقاشی‏ها صحنه‏ی‏ بزم و رزم، اساطیر دینی و مذهبی، تصاویر خدایان از قبیل آناهیتا، شیوا و غیره با مهارت فراوان نقاشی شده‏اند.

بعد از استیلای اعراب سبک نقاشی قبل از اسلام، آسیای مرکزی‏ به طور کلی تغییر یافت. تصویر سیمای انسان به تدریج از بین رفت و نقش و نگار جای خاصی به دست آورد. تصویرهایی که در حکاکی‏ها و کنده کاری‏های چوب با گچ تجسم می‏شدند عمدتاً شباهت به نقش و نگار داشتند، اما با وجود این نقاشی‏های سبک محلی نیز مورد استفاده قرار می‏گرفت. چنان چه در تزیین مزار چهار کوه اسفره(تاجیکستان شمالی) تصویر حیوانات از قبیل مار، ماهی، انواع مختلف پرنده‏ها، و موجودات خیالی‏ محراب چوبی در روستای اسکادر بعد از فتوحات عرب، در آسیای مرکزی و ایران اصول جدید نقاشی‏ به نام گیره گسترش پیدا کرد که این اصول عبارت از یک نقاشی هندسی‏ مرکب بود. بهترین نمونه‏ی اصول گیره را در تزیین مقبره‏ی محمد بشارا، (پنج کنت)، کاخ‏های هلبک و سیّاد(تاجیکستان جنوبی)متعلق به قرون‏ 4- 5 هـ./11-12 م. و همچنین در معماری‏های دوره‏ی تیموریان به‏ گونه‏ای بسیار روشن می‏توان مشاهده کرد. همراه با اصول گیره، اصول‏ دیگری به نام اسلیمی نیز توسعه یافت. از نمونه‏های برجسته‏ی اصول‏ اسلیمی، نقاشی‏های روی دیوار و سقف بناهای تاریخی تاجیکستان شمالی، خجند، اوراتپه، اسفره، پنج کنت و غیره به شمار می‏آیند. اصول اسلیمی‏ هم چنین در ظروف و فلزها به‏ خوبی مورد استفاده قرار گرفته‏اند.

در قرون وسطی، مکتب‏ مینیاتوری بخارا نیز از شهرت‏ والایی برخوردار بود. خوشنویسی‏ و مینیاتور شهرهای سرزمین‏ تاجیکستان غالباً متأثر از مکتب‏ بخارا بودند. در شهرهای خجند، اوراتپه،حصار و...خطاطان بسیاری‏ مشغول کتابت بودند. اما بعد در نتیجه‏ی پیروزی انقلاب اکتبر و سیاست خاص کمونیست‏ها، هنر خطاطی و خوشنویسی از بین‏ رفت.

در دوره‏ی حاکمیت کمونیستی‏ در جماهیر آسیای مرکزی از جمله در تاجیکستان، نقاشی و مجسمه سازی رونق یافت. در رونق نقاشی دوران شوروی در تاجیکستان جایگاه اتحاد نقاشان‏ و مصوران تاجیکستان بسیار مهم‏ است. این اتحاد در سال 1933م. تأسیس شد و از سال 1934 م. به بعد سالی یک بار نمایشگاه‏های آثار نقاشان و مصوران را برگزار می‏کرد. نقاشان‏ و مصورانی از قبیل ای. بورتسوف، م.خوش حمدوف، بو.براتبیکوف و ... در موضوعات جنگ دوم جهانی و تاریخ بنیاد دولت شوروی آثار مهمی را ایجاد کردند. اغلب نقاشان و مصوران تاجیکستان در مکاتب عالی مسکو، لنیگراد، تاشکند و ... تحصیل می‏کردند.

در دوران شوروی، نقاشی سبک ملی(اسلیمی، گیره و ...) نیز رواج و رونق یافت. نقاشان تاجیک مانند ع.فیاضیوف، م.صالحوف، غ منصورف، س.نوراف، س.شریفوف، و.آینه یوف، س.قربانوف، د.عبد الحمدوف، ع.آخونوف و .. از استادان نقاشی سبک ملی به شمار می‏رفتند. از میان‏ مجسمه سازان تاجیک م.عبد الرحمانوف، ر.عطیموف، ت.ثمندروف، ع.محدوف و دیگران را می‏توان به عنوان موفق‏ترین مجسمه سازان‏ تاجیکستان معاصر معرفی کرد.

بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و کسب استقلال جمهوری تاجیکستان، سازمان‏های دولتی و غیر دولتی تلاش می‏کنند در هنر معماری و هنرهای‏ زیبا از یک سوی ماهیت ملی و سنتی و از سوی دیگر معماری بومی را تقویت کنند. اما هم اکنون در معماری و نقاشی سبک ملی و سنتی بیشتر قابل مشاهده است. امروزه معماری و هنرهای زیبایی تاجیکستان به دلایل‏ اقتصادی با مشکلات فراوان رو به رو است و کوشش‏ها برای احیا و حفظ میراث فرهنگی و تلاش برای رشد حیات فرهنگی، که معماری و هنرهای‏ زیبا را نیز شامل می‏شوند، اساساً از طرف سازمان‏های غیر دولتی صورت‏ می‏گیرد.

معبد أکس بدون‏ شک نمونه‏ای‏ برجسته از هنر معماری دوران‏ هلنیسم در منطقه‏ی‏ آسیای مرکزی‏ است که در ارتباط با تمدن باختر اطلاعات جالب‏ توجهی در اختیار خواننده قرار می دهد(بایمتف، 1385: 103 - 84).







[1] . در زبان تاجبکی به آنها «خانه های مدنیت» نیز گفته­ می­شد.