هانری کربن
در سال 1947 یک بخش ایرانشناسی در انستیتوی ایران و فرانسه در تهران تشکیل شد که از انستیتوی معروف باستانشناسی شرقی فرانسه در قاهره «گرتهبرداری» شده بود. هانری کربن خواستار آن بود که مساعی این مرکز مطالعاتی با تلاشهای مؤسسه مطالعات ایرانی که در همان ایام در سوربن تأسیس شده بود، تلفیق شود، زیرا چنانچه بعداً (1968 ) اعلام داشت، «دیگر بدون برقراری تماس زنده با اشیاء و آدمهای ایرانی، تربیت ایرانشناس متصور نبود». کربن با همکاری نزدیک همکاران ایرانیاش ( سید جلال الدین آشتیانی، محمد مکری، و به خصوص محمد معین ) متون دینی و فلسفی مهمی را که مُعرف و مظهر سنتهای ایرانی و اسلامی بودند، تصحیح و چاپ کرد.
«در نوشته ایرانی» بیست و دو متن فارسی و عربی با مقدمهها و شرحهایی به زبان فرانسه منتشر شده است. با انتشار این آثار نویسندگانی شناسانده شدندکه در اروپا و حتی در ایران گمنام یا کمابیش ناشناخته بودند. کربن، به تأثیر دستیاران و همکارانش، به حکمت و عرفان و اسلام ایرانی، آنچنان که فلاسفه ( سهروردی، این سینا و ملاصدرای شیرازی )، متفکران اسماعیلی ( ابو یعقوب سجستانی و ناصر خسرو )، وصوفیان ( روزبهان بقلی شیرازی و علاء الدوله سمنانی ) عرضه داشته بودند، گرایش یافت. کربن و پیروانش به وجود نحله خاصی از اسلام ایرانی قابلاند که با عرفان، آئین گنوسی، محتوای فلسفی خاصی که عمدتاً صبغه زرتشتی دارد، عجین است و به نوعی عقیده ایرانی و غربی را به جنبه استثنایی ایرانی منعکس میسازد.
دیری نگذشت که، در بخش ایرانشناسی انستیتوی ایران و فرانسه در تهران، کتابخانه پراهمیتی شامل آثار فلسفی واسلامشناسی، با مجموعه ارزشمندی از کتب فارسی، دایر شد. بتدریج مقدم تازه از راه رسیدگانی چون ژیلبر لازار، ماریان موله(Marijan Molé) و ژان اوبن(Jean Aubin) را گرامی داشت. کربن، پس از آن که در سال 1954 در کرسی اسلامشناسی مدرسه مطالعات عالیه جانشین ماسینیون شد، پایه درسههای خود را بر متونی نهاد که جدیداً کشف شده بود. تحلیلهای او از سال 1949 به بعد مرتباً در Eranos Jarhbuch ( زوریخ ) و همچنین در کتابهای متعدد او: ارض ملکوت و معاد جسمانی، از ایران مزدایی تا ایران شیعی ( 1961 )، اشراق در تصوف ایرانی (1971 )، تاریخ فلسفه اسلامی (1974 ) و سرانجام شاهکار او درباره اسلام ایرانی ( 1971 ) منتشر شده است. پس از سال 1953، بخش ایرانشناسی همچنان اکیداً وقف مطالعات در فلسفه شیعی بود و محققان جوانی را که در موضوعات دیگری کار میکردند جذب نکرد.
کربن در ایران شهرتی بسزا داشت. او بارها با استادان حکمت و کلام مثل علامه طباطبائی ملاقات کرد و شاگردان و مریدان موجّه بسیاری داشت ( از جمله سید حسین نصر، کریم مجتهدی، داریوش شایگان، ک. ژامبه و هـ. لاندول ). در سال 1951، دکتر محمد مصدق بخش ایرانشناسی انستیتوی ایران و فرانسه در تهران را، برخلاف سایر مراکز فرهنگی خارجی در ایران، از تعطیل شدن معاف داشت. او درباره این بخش گفته بود: «این مؤسسه همان کاری را میکند که خود ما میبایست بکنیم». کربن در سال 1987 چشم از جهان فروبست و آثار منتشر نشده او را همسرش استلا ( 1981 ) و داریوش شایگان و شعبه انستیتوی مطالعات اسماعیلی در پاریس تصحیح و منتشر کردند. [۱]
نیز نگاه کنید به
ایران شناسی در کانادا؛ ایران شناسی در روسیه؛ ایران شناسی در تونس؛ ایران شناسی در ژاپن؛ ایران شناسی در لبنان؛ ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین؛ ایران شناسی در مالی؛ ایرانشناسی در تایلند؛ ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین؛ ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا؛ ايران شناسی و ايران شناسان اردن؛ ایران شناسی در اتیوپی؛ ایران شناسی در سیرالئون؛ ایران شناسی در قطر
کتابشناسی
- ↑ نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ( در دست انتشار )،