آیین بومی تائو

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۲ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)
مراسم تائو در کوئینگ یانگ گونگ (معبد بز سبز) در چنگدو

طریقت تائویی، با ادیان دیگر که تمایل به انحصارگرايی دارند کاملاً فرق می­‌کند. طریقت تائویی در شکل و قالب دین است، یک قاعده و روش فرهنگی است که از زمان بنیان گذاری در مسیر توسعه­‌ی خود تقریباً همه چیز را در هم آمیخته است. به عنوان یک دین اغلب فرهنگ‌­ها را در خود پذیرفته است. می­شود طریقت تائو را «آموختن جذب و هم­سان سازی» هم نامید. طریقت تائو، یک دین منحصر به فردی در چین باستان بوده که تائو، یا راه، بالاترین اعتقاد آن محسوب می­‌شود.

بنیانگذار طریقت تائو

این آیین در اواسط عصر سلسله‌­ی هان شرقی به وجود آمده، و پیروان آن لائو­زی(Lao Zi) و تائو تِه چینگ(Tao Te Ching) یا دائو دِ جینگ(Dao De Jing)(متون ادبی باستانی راه و فضایل) را می­‌پرستند. در این طریقت، تائو به عنوان بنیانگذار و تائو تِه ­چینگ به عنوان ادبیات اصلی آن پرستیده می­‌شود، و برایش توجیهات مذهبی هم درست کرده‌اند. ادعا بر این است که انسان می­تواند از طریق خود‌سازی طولانی مدت از نظر معنوی و مادی، زندگی خود را جاودانه سازد تا فنا ناپذیر شود.

مبانی فکری طریقت تائویی

طریقت تائو با بهره‌گیری از اعتقادات مذهبی در چین باستان، و با جذب باورها یا راه و روش­‌ها از دیگر ادیان و مکاتب اعتقادی هم­چون تائوی کیمیاگری( Alchemist Taoism)، تائوی خوانگدی- لائوزی((Huangdi-Lao Zi Taoism)افسانه­‌ای که می­‌گوید خوانگدی رقیب لائو­زی بوده و از نظر ارزش و اعتبار به عنوان بنیانگذار طریقت تائو شمرده می­‌شده است)،

جینگ­شووِ((Jing Xue) مطالعه­‌ی ادبیات کنفوسویسی) و اعتقادات موهیست(Mohist doctorine)[iii]( مکتب مهم فکری در دوران کشور­های هم­ ستیز، که با آیین کنفوسیوس مقابله می­‌کرد) توسعه یافته و به کمال رسیده است. این طریقت همیشه به مذهب التقاط مشهور بوده است. در اندیشه‌­ی تائو، وظیفه­‌ی هر فرد تطبیق دادن زندگی و رفتار خود با آهنگ جهان طبیعت، برای پیروی کامل از نظام هستی و طبیعت است. برخلاف ایده­‌های کنفوسیوسی که بیشتر بر عقلانیت اجتماعی استوار است، در طریقت دائویی کافی است ذهن را از پیش ­داوری و پیش ­پنداری‌­ها تهی سازیم و آزادش بگذاریم تا به امور همان سان که هستند واکنش نشان دهد، آنگاه از دید تائو(محور طریقت) خواهند بود[۱] .ایده‌­ی مسالمت جویانه و هماهنگی با طبیعت لائو را می­توان در گفته­‌های زیر که به او و یا پیروان او منتسب است درک نمود.

«شکسته باش تا درست شوی؛ خمیده باش تا راست شوی؛ تهی باش تا پر شوی؛ کهنه باش تا نو شوی.»

و یا

«از آب مطیع‌­تر و ضعیف‌­تر در جهان نیست، اما در یورش به حریف سرسخت‌­تر و نیرومند­تر از آب یافت نمی­‌شود.»

و یا

«پس سلاحی که نیرومند است پیروز نخواهد شد؛ درختی که نیرومند است از تبر آسیب خواهد دید؛ بزرگ و نیرومند را جایگاه پست است؛ نرم و سست را مرتبت بلند است.»

جهان بینی طریقت تائو

طریقت تائویی جهان بینی خاص خود را بر پایه­‌ی اندیشه‌­ی مکتب تائو ساخته، و این جهان بینی بخش اساسی تفکر تائویی را تشکیل می‌­دهد. هم­گرایی طریقت تائویی با مکتب فکری تائو نه تنها در انتخاب لائوزی به عنوان بنیانگذار و تائوتِه چینگ به عنوان ادبیات کلاسیک تائویی انعکاس یافته است، بلکه در پرستیدن و اعتقاد به تائو( راه) هم این هم­گرایی پیدا است. هیچ کاهن تائویی نیست که اعتقادات تائو را تبلیغ نکند. این اعتقادات دوجنبه‌ی زیر را در بر دارد:

از یک طرف، حامل اعتقاد به اندیشه­‌ی مکتب تائو است و بر این باور است که تائو حقیقت هستی و قادر متعال «آسمان و زمین» است. اعتقاد دارد که تائو همه­‌ی موجودات و تمام پدیده‌­های موجود در جهان را خلق کرده است.

ولی از سوی ديگر بر راز آلود بودن تائو هم تأکید دارد، تائو را به عنوان دارای ایدئولوژی، خود آگاهی و دارای مزاجی متعادل مجسم کرده است. از طریق رابطه­‌های مختلف از او«خدایان سه گانه»(«کارفرمای خزانه‌­های آسمانی»،«آموزگار عالی طریقت تائویی» و «رب النوع قادر متعال») ساخته است. «تائو»یی که بدین گونه تجسم شده، «تائو»یی است که موهبت فنا ناپذیران خالق جهان را در بر دارد، در نتیجه، جوهره­‌ی مکتب تائویی  به سمت دین گرایش پیدا می­‌کند.

از سوی دیگر، این طریقت ایده­‌یلائوزی در مورد تِه((Te)فضیلت) را توسعه داده و بر روی این که«چگونه می­توان تائو را به دست آورد» متمرکز شده است. بر اساس توضیحات ارایه شده، «تِه»(فضیلت) به معنای «تِه» یعنی«به دست آوردن(Gain)» است، و«به دست آوردن اشراق» یعنی دستیابی به تائو است، و اینکه تائو را در من یا همان اِگو(Ego)[iv] مستقر کنی و تائو با من«اِگو» در یکدیگر به عنوان یک کل ادغام شوند تا اِگو فنا ناپذیر شده، و روح و بدنش حیات جاودانه یابد.

اعتقاد به مصلح و منجی در باور تائویی

تائوئیسم در واقع یک دین رستگاری است، چون برای رهایی انسان و رسیدن او به مادر طبیعت( که خالق همه چیز است) برای خود رسالتی فوق العاده قایل است. این دین اهمیت ویژه‌­ای به شخصیت و منجی و مصلح نهایی آسمانی می­‌دهد. این نکته خصوصا در کتاب کلاسیک(صلح بزرگ(T’ai-Ping Ching)) دیده می‌شود. در این کتاب، مؤلف انتظار یک حادثه‌­ی تاریخی در آینده برای استقرار صلحی بزرگ را مطرح می‌کند. در بخش دیگری از این کتاب، نوعی اعتقاد به رستگاری و یک منجی یا «فردی مقدس و الهی» که دارای یک«کتاب آسمانی» است مطرح می­‌شود. این منجی، بازگشت به یک حکومت آرمانی را نوید می­‌دهد و به مخاطبانش می­‌آموزد منتظر رسیدن زمانی باشند که با فرا رسیدن صلح بزرگ، این حکومت محقق می­‌شود. این اعتقاد در طول تاریخ، الهام بخش اعتراضات و مخالفت‌ها و نهضت‌های مختلفی از قبیل قیام عمامه زردها(215-184 پس از میلاد) شد که صدها هزار از پیروان تائو(با دستارهای زرد) در آن شرکت داشتند. اگرچه این قیام‌­ها شکست خوردند، ولی اعتقاد به ظهور یک منجی و مصلح آسمانی در طول تاریخ موجب تشکیل گروه‌­ها و انجمن­‌های سری و مخفی برای زمینه‌سازی ظهور منجی در چین شده است[۲].

راه رسیدن به تائو

تائو از طریق خود­سازی درونی و تلاش و خود تمرینی بیرونی به دست می‌­آید که در زبان چینی «نِی دَن» و «وَی دَن(Nei Dan – Wai Dan)» نامیده می­‌شوند. راه خودسازی درونی«نِی دَن» این است که باید بدن را «مایع و جوال(Furance and boiler)» سازی و «نیروی لازمه­‌ی حیات(Vitality)» و «تنفس(Breath)» خود را به وسیله­‌ی «باز دمِ هوای کهنه و دمِ هوای تازه» به عنوان دارو برای تولید«بدن مقدس(Sacred fetus)»یا «کیمیای مقدس(Sacred elixir)»، به کار بگیری. این عمل شامل چکونگی مراقبه، آسایش خاطر، رهایی از خواهش‌­های نفسانی و ترس، تمرکز ذهن، پالایش درون و روشن ضمیری نیز به دست می‌­آيد.

اخلاق در طریقت تائو

طریقت تائویی اخلاقیات مذهبی خاص خود را به وجود آورده است ­که همان اعتقاد و اندیشه­‌ی تائویی نسبت به جهان است. طریقت تائویی یک دین دنیا پرستی است. از زمان به وجود آمدنش، اهمیت زیادی به زندگی دنیایی داده است. کاهنان طریقت تائو عموماً نسبت به مطالعه­‌ی کتاب­‌های ادبیات پنجگانه‌­ی کنفوسیوس( کتاب سرودها، کتاب تاریخ، کتاب تغییرات، کتاب تشریفات مذهبی و سال­‌شمار بهار و پاییز) علاقمند هستند. از راه جذب مفاهیم و مطالب این کتاب­‌های کنفوسیوسی، سیستم اخلاقی خود را به وجود می­‌آورند.

سیستم اخلاقی تائو مبتنی بر سلسله مراتب بهشت خیالی فنا ناپذیران و سیستم واقع­‌گرایی کهانت است. کاهنان طریقت تائو از روش­های اخلاقی کنفوسیوس برای مراسم پرهیز کردن و قربانی کردن خود استفاده کرده و ارواح قابل احترام، از جمله خدای آسمان، خدای زمین، ارواح و خدایان تائویی را با درجه‌بندی‌­های مختلف تقسیم می‌کنند. می‌­گویند، حتی یک جِن­رِن(Zhen Ren) (انسان واقعی) می­‌تواند از نظر کیفیت به درجه‌­های مختلفی دسته بندی شود. و رب­‌النوع‌­های اصیل تائویی انسان واقعی، ارباب واقعی، و وزرای واقعی را به امپراتور، پادشاه، و دیگر مقامات عالیرتبه‌­ی جامعه­‌ی فئودالی تشبیه کرده‌اند. در کهانت تائویی یک سلسله مراتب خشک و محکمی ایجاد شده تا با بهشت خیالی فنا ناپذیران مطابقت داشته باشد. سیستمِ به دقت تنظیم یافته­‌ی سلسله مراتبی، قدم مهمی در تسریع روند فئودالی کردن از طریق ادغام با آیین کنفوسیوسی بود.

قدرت جذب و همسان سازی طریقت تائو

طریقت تائویی با جذب تفکر آیین بودا، نظام دینی خود را بهبود بخشید و تکمیل کرد. در گذشته، اختلافات شدیدی بین طریقت تائو و آیین بودا وجود داشته است. علاوه بر عوامل سیاسی و اختلافات فرهنگی، بدنبال یافتن زمینه‌­های مشترک برای حل اختلافات هم بوده‌اند. بنابراین، در طول تاریخ روابط بین این دو آیین، مسیر توسعه‌­ی آن­ها، و تکمیل اعتقادات دینی یکدیگر بوده است.

در مراحل اولیه، طریقت تائویی از بعضی از اعتقادات بودایی برای تکمیل کتاب دینی تائویی و کپی برداری از دستورات بودایی به منظور راه‌اندازی و تكميل مقررات و آیین­‌های خود استفاده کرده است. به عنوان نمونه، پنج فرمان فنا ناپذیران،«به قتل نرساندن جانداران، گوشت نخوردن و شراب ننوشیدن، به دروغ سخن نگفتن، مرتکب دزدی نشدن و هرزگی نکردن»؛ و «پنج راه تناسخ روح» شامل دوزخ، ارواح گرسنه، حیوانات، انسان، و موجود آسمانی بودن، با کمی تغییر در جملات، اغلب از آیین بودایی گرفته شده است. طبق افسانه­‌ها، وقتی استاد عالیقدر(لائوزی) متولد می­شد، 9 اژدها آب دهان به بیرون پرتاب می­‌کردند. این داستان نیز مثل داستان افسانه­‌ای مربوط به ساکیامونی(بودا) است. تمام این موارد این حقیقت را نشان می‌­دهند که طریقت تائویی برای استقرار خود، نظام دینی بودا را به کار برده است.

چینی­‌ها معتقدند تائو یا اصول حاکم بر نظام هستی چیزی است که می‌­تواند به اشکال مختلف و تحت عناوین گوناگون ارائه شود. بنابراین، «بودیسم و کنفوسیوس اعتقادات متفاوتی با تائوئیسم نیستند»، «زمینه­‌ی همه یکی است اگر چه روند توسعه و تکامل آن­ها با هم فرق دارد». خویی لین(Hui Lien)(1090-1009 میلادی) می‌گوید:«چهارفصل آسمان موجب رشد و تغذیه و تکامل همه چیز هستند. عین همین است همه‌­ی آموزه­‌های فرزانگان که در زیر اسمان هستند. مقصد همه­‌ی این تعالیم طبعا یکی است، تنها مرام‌­های آن­ها متفاوت است.» چی چونگ(Qi Chung)(1072-1007) هم می گوید:

«آموزه‌­های همه­‌ی فرزانگان خوب است ... تمام راه­‌هایی که فرزانگان نشان می­‌دهند راه درست است ... آموزه­‌های خوب و بد تنها بودیسم نیست، کنفوسیوس هم نیست. نه تنها این و نه تنها آن. بودیسم و کنفوسیوس تنها شعبه‌­هایی از حقیقت اصلی هستند.»

به این معنی که هر روشی بخشی از حقیقت را بیان می­‌کند. در گذشته فرزانگان زیادی بودند مثل بودا و کنفوسیوس و سایرین. اگرچه آموزه‌­های آن­ها با هم اختلاف دارند، ولی نظریه­‌های اصلی آنان یکی است. همه‌­ی آنان تلاش کرده‌­اند تا به مردم بیاموزند که انسان خوبی باشند. این موضوع به روش‌­های گوناگون آموزش داده شده است. آموزه­‌های کنفوسیوس برای این جهان لازم است، سایر مذاهب هم به همین وجه. اگر یکی از این آموزه‌­ها از بین برود، نیروهای شریر غالب خواهند شد[۳] . در خصوص طبیعت ذهن، طریقت تائو و آیین بودا و حکمت کنفوسیوس هر سه در نهایت از راه‌­های مختلف به هدف واحدی رسیده‌اند.

معماری معابد طریقت تائویی

جنبه‌­های فرهنگی طریقت تائویی خیلی متنوع است، از جمله تفکر تائویی، معماری، گیاهان دارویی، موسیقی، هنر­های زیبا و ادبیات است.

محل­‌های عبادت طریقت تائو­یی در سلسله­‌ی خَن«جی(Zhi)» خوانده می­‌شد و در دوران سلسله­‌های جین غربی و شرقی به­«جی»، «لو»، یا «جینگ» معروف بوده است. همزمان با اسلوب­ سازی و استاندارد­سازی مراسم‌­های آیینی، سبک معماری طریقت تائویی نیز به تدریج تکامل یافت. در مراحل اولیه‌­ی توسعه‌­ی ادیان، اعمال عبادی طریقت تائو­یی در کلبه­‌های ساده و چوبی موقتی و یا غارها در دل کوه‌­های دور افتاده برگزار می‌­شد. معماری­‌های تائویی به نوعی طراحی شده‌اند تا ایده­‌ی یین و یانگ و عوامل پنجگانه‌­ی(فلز، چوب، آب، آتش و خاک)، و دیگر فرضیه­‌های فرخندگی و عمر طولانی و فناناپذیری در طریقت تائویی را به نمایش بگذارند. به عنوان نمونه، برای آراستن ساختمان، از نقاشی خورشید، ماه، ستاره­‌ها، ابر­ها، کوه­‌ها، آب، و صخره­‌ها استفاده می­‌شد تا مفهوم پرتو افشانی نور و استواری و جاودانگی را برساند. از تصویر باد بزن، ماهی، گل­‌های نرگسی، خفاش، و آهو به عنوان نماد فضیلت، فراوانی، خوشحالی، افتخار و جاودانگی استفاده می‌­شد. در این معابد، درختان بید و سرو، سگ ماهی­‌های خوش نما، لاک پشت‌­ها، دُرنا­­ها، درخت بامبو، اژدها، و عنقا نماد­های طول عمر، فنا ناپذیری، فضیلت مداری، دفع ارواح شریر، و خوش یمنی هستند. به علاوه، اغلب از داستان­‌های افسانه‌­ای هم­چون «هشت فنا ناپذیر تمام دریا­ها را سیر می‌­کنند» و «هشت فنا ناپذیر تولدشان را جشن می­‌گیرند» به عنوان پس زمینه‌­ی تزیینات در ساختمان­‌های تائویی مورد استفاده قرار می‌گيرند.

در دوران سلسله‌­ی تانگ، ساخت و ساز تعداد 1687 مجموعه کاخ و صومعه­‌های تائویی صورت گرفت و در سراسر کشور چنین بنا­هایی احداث شد. مساحتی در حدود 8524 بَی(Bay )[v] نقاشی دیواری که در دوران سلسله­‌ی تانگ نقاشی شده بودند تا دوران سلسله­‌ی سونگ(1279-960 میلادی) حفظ و نگهداری می‌­شدند. ولی پس از نیمه­‌ی اول دوران سلسله‌­ی مینگ(1644-1369 میلادی)، ساخت چنین بنا­هایی رو به زوال گذاشتند.

در حال حاضر، طبق آمار رسمی منتشره از سوی دولت، بیش از 1500 معبد تائویی در سراسر چین وجود دارد.

هنرهای زیبا در طریقت تائو

در پیِ معماری تائویی، هنرهای­ زیبای­ تائویی هم توسعه یافت. این هنر­ها عبارتند از: مجسمه‌سازی، پرتره‌­‌ی شخصیت‌­های فنا ناپذیر، نقاشی دیوار­های معابد، و نقاشی‌­های ادبی تائویی. ابتدا، این هنر­ها متأثر از هنر بودایی بودند ولی تصاویر همگی چهره‌ی چینی داشتند. اصولاً هدف از این تلاش­‌های خلاقانه، نمایش فلسفه­‌ی اعتقادی و مفاهیم تائویی بود.

ادبیات در طریقت تائو

سبک­‌های مختلف آثار ادبی تائویی شامل اشعار، غزل و نثر و سرود، مقالات و زندگینامه‌­­ها، نمایشنامه­‌ها و رمان­‌ها می‌­شود. این آثار یا توسط مبلغان تائویی و یا نویسندگان ديگر خلق شده‌اند. اشعار و پیان­وِن (نوعی نثر قافیه داری که مشخصه‌­ی آن ترادف و صنایع بدیعه است)هايی كه سروده شده‌اند تا خدایان و ارواح را ستایش كرده و غیب گویی و جادوگری و کیمیاگری را همگانی سازند. گاهی از شکل نثر هم برای این منظور استفاده می­‌شد. از نقد و نثر برای تشریح آموزه­‌های مذهبی و از نثر روایی برای شرح زندگینامه­‌ی خدایان استفاده می­‌شد. داستان­‌های اسطوره­ای و افسانه‌­ای هم به شکل نمایشنامه و رمان نوشته می­‌شدند.

ادبیات تائویی سبک منحصر به فردی از شعر را به وجود آورد. «شعر بوشو چی(Buxu Ci)» با پنج و چهار کلمه در هر بیت، با هشت یا 12 بیت در هر بند، صنایع بدیعه‌­ای به شمار می‌آيند. این سبک بعد­ها به نوعی ادبیات محبوب عاميانه به نام «تائوچینگ» توسعه یافت، نوعی ادبیات که متفاوت از شعر چی بود و با وزن نظیری که بر اساس آهنگ­‌های برگرفته از موسیقی­‌های عامه پسند شکل گرفته بود و توسط مبلغان سیار تائویی با استفاده از آلات ضربی ساخته شده از بامبو، هنگام درخواست صدقه در معابر عمومی خوانده و اجرا می‌­شد. این نوع از اشعار عامه پسند بوده و به راحتی برای همه قابل فهم هستند.

اگرچه مسایل مذهبی پس زمینه‌­ی غالب ادبیات تائویی را تشکیل می­‌داد، ولی در بیشتر آثار، علایق و دلواپسی­‌های نویسندگان نسبت به کشورشان و مردم و تشریح برخی از جنبه­‌های واقعی زندگی اجتماعی آن دوران که تاحدودی از ارزش علمی و اعتقادی برخوردار است، نیز دیده می­‌شود.

سبک موسیقی طریقت تائو

موسیقی طریقت تائویی شامل تک‌­خوانی، گروه­‌خوانی، و سبک­‌های آزاد آوازی می­‌شود که در بخش‌­های مختلف همراه با نواختن طبل و فلوت نوازی، آلات دسته جمعی که در جشن‌­ها و مراسم قربانی کردن پیروان تائو خوانده می‌شود، به اجرا در می­‌آید. در چنین مناسباتی، مبلغ تائویی به عنوان اجرا کننده و سایر معتقدان شنونده­‌ی آن بودند. آلات موسیقی عبارت بودند از ساز­های ضربی کوبه‌­ای، سنگ­‌های سنجی، طبل­‌ها، نی و ساز­های زهی. معمولاً در ابتدا و انتهای هر مراسم و در میان بخش­‌های آوازی سرود­ها و یا هنگام تغییر آرایش صفوف نیایشگران و یا به هنگام اجرای حکم مذهبی توسط روحانی تائویی در مراحل خاص، از آلات موسیقی استفاده می‌­شد. ولی بخش‌های آوازی که بیشترین بخش موسیقی تائویی را تشکیل می­‌داد، از تصنیف­‌های کوتاه دو یا چهار بیتی ساخته شده بود. موسیقی‌­های آهنگین معمولا از ده‌ها بیت تشکیل ­شده که در مراسم مختلف از آن استفاده می­‌شد.جامعیت فرهنگ تائویی دارای مختصات فرهنگی ویژه‌­ای است که طریقت تائویی و مکتب تائویی، طریقت تائو و آیین کنفوسیوس، و طریقت تائو و بودایی را با هم در آمیخته است[۴].

نیز نگاه کنید به آیین بومی کنفوسیوس؛ آیین بودا؛ تاریخ موسیقی چینی؛ ادبیات در طریقت تائو

پاورقی

[iii] - Mohist doctorine  ( مکتبی نوگرا و ضد سنت گرایی منسوب به فردی به نام موتسو که بر برابری و مساوات تأکید دارد. مترجم).

[iv] - Ego ( خودِ انسان، ضمیر خود آگاه فرد. احساسی که از طریق آن انسان به هویت و ارزش خود پی می برد. مترجم).

[v] - Bay  ( قسمتی از بنا که بین دو ستون باشد. مترجم).

کتابشناسی

  1. جوزف،ا.اَدلر (1386) .دین ­های چین،ترجمه­ ی حسن افشار. تهران: نشر مرکز
  2. چینگ، جولیا(1383). مترجم حمید رضا ارشدی، ادیان چین، از منشورات باز شناسی اسلام و ایران/ نشر باز
  3. Nakamura,Hajime(1368),Ways of thinking of eastern people; India, China, Tibet. Japan: University of Hawai press.
  4. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی