اقلیت های نژادی آرژانتین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۳۷ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «اقلّیتهای نژادی: الف) بومیان آرژانتین: در بخش تاریخ آرژانتین اشارهای گذرا به بومیان اصلی این سرزمین و نابودسازی آن‌ها توسّط استعمارگران کاشف این منطقه صورت گرفت. در حال حاضر مهم‌ترین بومیان ساکن آرژانتین ماپوچهها هستند. سایر اقوام ب...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اقلّیتهای نژادی:

الف) بومیان آرژانتین:

در بخش تاریخ آرژانتین اشارهای گذرا به بومیان اصلی این سرزمین و نابودسازی آن‌ها توسّط استعمارگران کاشف این منطقه صورت گرفت. در حال حاضر مهم‌ترین بومیان ساکن آرژانتین ماپوچهها هستند. سایر اقوام بومیان مثل آگیرا، گوارانی و... به دلیل مهاجرت از این کشور به سرزمینهای مهاجر، تعداد قابل توجّهی را در کشور تشکیل نمیدهند (2008:3،Ray). بنابراین در این بخش تنها به ماپوچهها اشاره می‌شود.


ـ قتل و نابودی بومیان کشور به منظور استقبال از میهمانان اروپایی:

پامپاس در آرژانتین به صورت سنّتی یک منطقهی بدون قانون لقب گرفته بود. محلّ پرورش گاوها و اسبهای وحشی که زبانزد بودند و گاوچرانهای بومی معروف به گائوچوی وحشی. بومیان در این منطقه برای سالها و سده‌های متمادی زندگی میکردند. بین سالهای 1879ـ1878 سیاست جذب مهاجران اروپایی، به سیاست استراتژیک دولتهای وقت تبدیل شد و به منظور ترغیب آنها، حاصلخیزترین مناطق کشور و بلکه جهان به عنوان هدیهی مهاجران اروپایی تعیین گردید (Luna, 1994:128) لذا باقیماندهی بومیان ساکن در منطقهی پامپاس یا کشته شده و یا به سمت بخشهای جنوبیتر کشور و در واقع قطب جنوب رانده شدند. خولیو روکا که خود را فاتح بومیان میخواند این واقعه را یک گام اساسی در روند ایجاد ثبات در پامپاس خواند. همانند سایر نقاط جهان در این دوره با ورود راهآهن به کشور و اتّصال ایالتهای مهمّی چون بوئنوس‌آیرس، روساریو و کوردوبا، توسعهی شهری شدّت گرفت. کارگران کشاورز از این طریق می‌توانستند به مناطق مرکز کشور بروند و مشغول به کار شوند و محصولات کشاورزی با هزینهی کم از نقطهای به نقطهی دیگر حمل شوند.

مهم‌ترین گروههای مهاجر اروپایی را ایتالیاییها و اسپانیایی‌ها تشکیل میدادند و در بین دو گروه اخیر نیز نسبت ایتالیاییها به طور محسوسی بیشتر بود که علاوه بر آن‌ها تعداد قابل توجّهی از ملل دیگر، همچون فرانسویها، آلمانیها، لهستانیها، ترکهای عثمانی و یهودیان روس به آرژانتین سرازیر شدند. بین سالهای 1940ـ1860 بیش از 3 میلیون نفر از اروپا راهی آرژانتین شدند.[2]

گفته شد که بومیان اصلی با عنوان گروههای «قانون‌گریز» و «اصلاح‌ناپذیر» یا کشته شدند و یا به مناطق بد آب و هوا کوچانیده شده و در نهایت ناپدید شدند. نکتهی مهمّ دیگر این است که بخشهای وسیع مرکزی کشور، قطعهبندی شده و در اختیار مهاجران اروپایی که متمدّن شمرده میشدند قرار گرفت. از آن موقع این بخش از آرژانتین که جمعیت کمی را در خود جای داده بود، با ورود راهآهن و اهمیت یافتن کشاورزی به قطب اصلی کشور تبدیل شد که در دست اروپاییها بود. در بخشهای بعدی مشخّص خواهد شد که در واقع این مهاجران جدید سرنوشت کشور را در اختیار گرفتند تا جایی که در واقع امروزه مسئولین آرژانتین همه از نسلهای بعدی مهاجران اروپایی هستند.


ب) ماپوچهها:

ماپوچهها قوم مبارز بومی آرژانتین بودند که در مقابل تهاجم اسپانیایی‌ها به سرزمین خود برای حدود سه قرن مبارزه کردند و توسّط این اشغالگران که در پی نابودی آن‌ها بودند، به تدریج از سرزمینهای اصلی خود رانده شده و از این مقطع در پی حفظ حیات و بقای خود بودند.[1] عبارت وینکا[2] به معنی غیر ماپوچه در فرهنگ ماپوچهای همراه با بیاعتمادی و بیگانگی ادا می‌شود که در حقیت ناشی از تنفّر از اسپانیاییهای مهاجمی است که این قوم بزرگ را در سرزمین مادری خود به نابودی کشاندند.[3] در حال حاضر این قوم بزرگ در استان نئوکن زندگی می‌کنند و بر اساس برخی از آمارها جمعیت آن‌ها به دویست هزار نفر نیز میرسد.[4] تنها در همین استان است که زبان آن‌ها در برخی از مدارس خاص آموزش داده می‌شود. آنان در کلّ منطقهی آمریکای لاتین تنها قومی بودند که در کلّ دوران استعمار اسپانیا با آن‌ها مبارزه میکردند. ماپوچه که در زبان محلی به معنی «مردم سرزمین» (ماپو به معنی سرزمین، زمین و چه به معنی مردم و ملّت) میباشد، وابستگی زیادی به سرزمین آبا و اجدادی خود دارند. سازمان ماپوچهها قبیلهای است و به قبایل بسیار زیادی در بخشها و محدوده‌های تحت سلطهی خود تقسیم میشده‌اند. دفاع از فرهنگ و به دست آوردن مجدّد سرزمینهای اصلی خود واقع در منطقهی پاتاگونیا مبارزهای تاریخی است که این جمعیت و اقلّیت بزرگ بومی کشور تا حال حاضر نیز به آن ادامه داده است امّا به دلایل وجود قوانینی که در دولتهای اوّلیهی آرژانتین وضع شده است، تاکنون موفّقیتی نداشتهاند. تخمین زده می‌شود که بیش از 90 درصد از اراضی بسیار حاصلخیز منطقهی پاتاگونیا به مهاجران اروپایی هدیه شده و و اکنون مالکان خصوصی دارد.[5]

ماپوچهها در اصل از «دره آرائوکو»[6] شیلی به منطقهی پاتاگونیا مهاجرت کردند و به همین دلیل توسّط مهاجمان اسپانیایی «آرائوکنها» [7] نامیده شدند. [8]

در سال 2002، ماپوچهها باز از سرزمین خود با خشونت رانده شدند. در این سال گروه بنتون ایتالیایی از طریق دادگاه توانست حکم اشغال 900 هزار هکتار از سرزمینهای حاصلخیز منطقه را به دست بیاورد. این حکم با توجّه به اسنادی که گروه مزبور ارائه داد که در واقع دستور یک رئیس‌جمهور آرژانتین مبنی بر هدیهی این مقدار اراضی به ایتالیاییها بود، صادر گردیده بود.[9] در واقع رؤسای جمهور پس از استقلال آرژانتین در جهت آرزوی خود مبنی بر مهاجرت اروپاییها به این سرزمین و تشکیل یک کشور اروپایی، بذل و بخششهای اینچنینی زیادی کردهاند به گونهای که گفته می‌شود امروزه بخش اعظمی از کشور به تملّک اروپایی‌ها درآمده است. یهودیان و در سالهای اخیر چینیها مالک بخش وسیع دیگری از خاک بزرگ آرژانتین شده‌اند.

زمانی که اسپانیایی‌ها به آرژانتین رسیدند، ماپوچهها از راه کشاورزی امرار معاش می‌کردند. در واقع حرفهی اصلی ماپوچهها کشاورزی بود امّا پس از استعمار اسپانیا و به‌ویژه اقدامات دولتهای پس از استقلال، ماپوچهها از زمینهای اصلی و حاصلخیز خود رانده شدند. متناسب با وضعیت جغرافیایی فعلی که ماپوچهها ساکن آن هستند، حرفهی غالب آن‌ها تغییر کرد و امروزه شغل اصلی آن‌ها دامپروری و به‌ویژه گاوداری است. در کنار آن یکی از مراکز اصلی تولید صنایع دستی آرژانتین به‌ویژه جواهرآلات، نقرهکاری، کارهای روی چوب و چرم کشور توسّط ماپوچهها تولید می‌شود که مورد استقبال جهانگردان خارجی در سفر به آرژانتین نیز قرار گرفته است.( www.mapuchenation.org) لباس مردان ماپوچه شامل کت چرمی همراه با لنگهایی به کمر است.[10] روسری نیز جزو پوشش همیشگی زنان ماپوچه است.

زندگی جمعی ماپوچهها بر سنّت قبیلهای استوار است. در قبایل اصل اساسی خانواده است. یک قبیله که در زبان ماپوچهای «لوف»[11] خوانده میشود، مجموعهای متشکّل از اقوام و بستگان فامیلی و عشیرهای است که در منطقهی خود در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و در همهی امور به یکدیگر کمک می‌کنند. این قبایل هرکدام توسّط بزرگ قبیله که الزاماً بزرگ سنّی نبوده و بیشتر مجموعهای از شرایط از جمله سن، شجاعت و حمایت از افراد قبیله و... باعث شده که وی به عنوان رئیس انتخاب شود، هدایت میشوند. رؤسای هر قبیله «لونکو»[12] خوانده میشوند. سنّتهای به جای مانده از قبیله حکم قانون اساسی قبیله را داشته و غیرقابل تخطّی هستند. این قوانین اصطلاحاً «آدماپو»[13] نام گرفتهاند.[14]