جامعه و نظام اجتماعی سنگال

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

یکی از روش های شناخت فرهنگ هر کشور تمرکز بر مطالعه نظام اجتماعی و نهادهای فعال در این زمینه می باشد. در این قسمت تلاش شده به نقش نظام اجتماعی سنگال در شکل گیری فرهنگ آن پرداخته شود. نظام اجتماعی سنگال نیز مانند جوامع دیگر دارای نظامی خاص خود است، که بیشتر جنبه ی کشاورزی - سنتی دارد و صنعت ومدرنیسم روز به روز در آن جایگاه بهتری پیدا کرده است.  جامعه سنگال ترکیبی ازنظام کشاورزی، صنعتی و خدماتی است که جامعه ای در حال توسعه تلقی می گردد. حدود هفتاد در صد جامعه دربخش کشاورزی اشتغال داشته و بیست درصد در بخش صنعت و ده در صد در بخش خدمات فعالیت می کنند. بخش صنعت با مشکلات زیادی نسبت به دو بخش دیگر روبرو است که مهمترین مشکل آن کمبود انرژی است.

گرو ه ها و نهاد های مؤثر اجتماعی

مردم مسلمان این كشور عمدتاً پیرو طرق تیجانیه، مریدیه ، قادریه و لاین هستند و تسبیح و ذكر دائم خداوند متعال و قرائت قرآن و یا گوش دادن به آیات الهی در بین پیروان هر چهار طریقه بسیار مرسوم و متدوال است. چندین هزار شیعه سنگالی و لبنانی نیز در این كشور وجود دارد. اقلیت های پیروان مسیحیت که عمدتاً در جنوب این کشور ساکن هستند و ادیان بومی نیز در این کشور با تعامل و صلح در کنار یکدیگر زندگی می کنند. گروهای قومی، نژادی و زبانی مانند ولوف، سِرِر، پُلار و عرب و.. در این کشور وجود دارد که اکثریت با ولوف ها می باشد همگی از حقوق برابر سیاسی- اجتماعی بر خوردار هستند. از آنجائی که سنگال کشوری با نظام دموکراتیک سکولار است گرایش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از راست تا چپ سکولار و یا دینی- مذهبی در قالب تشکل ها، احزاب سیاسی و سازمان های مردم نهاد در این کشور وجود دارد که در بخش های آینده پیرامون آنها بحث خواهد شد. نقش این تشکل ها و نهاد ها در تحولات اجتماعی – فرهنگی این کشور بسیار زیاد است.

نهادهای اجتماعی مانند خانواده، احزاب و تشکل های اجتماعی - سیاسی مختلف، اتحادیه ها و سندیکاهای شغلی  و نهادهای دینی مانند مساجد و کلیساها و نهادهای آموزشی مانند مدارس و دانشگاه ها و رسانه های جمعی نقش کلیدی در آموزش و ترویج فرهنگ، ارزش ها وهنجارهای اجتماعی در این کشور بازی می کنند. در كنار سیستم آموزشی رسمی، مدارس و كلاس های درسی كه بصورت ساده و ابتدائی و سبک سنتی قدیم به تدریس قرآن می پردازند که در سراسر سنگال پراكنده است در کنار خانواده نقش مؤثری در این زمینه دارا می باشند.

روابط اجتماعی

سنگال را معمولاً "سرزمین ترانگا"(Tranga ) می نامند. اصطلاح "ترانگا" بیانگر روابط  اجتماعی مبتنی برمهمان نوازی ، همبستگی و اشتراک است. می توان گفت که مردم سنگال به ندرت در جامعه کلان خود به طور یکنواخت ترکیب می شوند ، گر چه آنها بسیار جمع گرا هستند. در این جامعه گروه های قومی بسیاری مانند سونینکه Soninké)) ، ماندینگ (Mandings) ، لبوس Lebous) )، پولس Peulhs) ( ، دیولاس (Diolas) ،  توکولورس  (Toucouleurs) و غیره زندگی می کنند.

به موازات گروه های قومی ، کاست ها نیز در این کشور وجود دارند. گروه های قومی وجود دارد و قوم ها با هم ارتباط ندارند. گروه های قومی نماینده گروه های فرهنگی هستند ، سیستم کاست نشان دهنده سلسله مراتب اجتماعی است. این سلسله مراتب اجتماعی مبتنی بر حرفه ای است که توسط نیاکان سال های گذشته استفاده می شده است.

در سیستم کاست ، نجیب زادگان ("جیر") را می یابیم که شامل کشاورزان و دامداران ، گریوت ها ("جول") است که نقش آنها خواندن ستایش از اشراف است ، صنعتگران ("جف لک") هستند. مقوله های گروه مختلفی از جمله توگ (Teug) که آهنگران است ، اود  (Ude)  که کفاشان و لائوب   (Laobe) که کابینت سازان  و مآ ( (Maa بافندگان هستند.  پیش از این ، این نام خانوادگی بود که عضویت  را در یک طبقه  مشخص می کرد. علاوه بر این ، سیستم کاست بسیار مشهود بود. امروزه فقط در بعضی از مناطق سنگال به دلیل اختلاط فرهنگی  این مسئله وجود دارد.

با این حال ، هنوز در جامعه سنگال کاست کم و بیش وجود دارد. این سیستم اختلافاتی را در چندین سطح ایجاد می کند ، همانطور که در مورد ازدواج وجود دارد. ازدواج برای دو نفر از قشرهای مختلف بسیار دشوار است ، اگر غیر ممکن نباشد. بعلاوه ، سنگال هرگز رئیس جمهوری نداشته است كه از قشر دیگری غیر از طبقه نجیب زادگان باشد . ( Mbow, 2000 : 71-91)

هنجارها و ارزش های اجتماعی

در كشور سنگال كه اکثریت جمعیت آن را مسلمانان تشكیل می دهند جاری بودن فرهنگ و ارزش های اسلامی در زندگی مردم بسیار مشهود است. گرچه مردم مسلمان این كشور بخصوص نسل جوان آن ازتبلیغات غرب مصون نمانده و در برخی زمینه ها تحت تأثیر این تهاجم فرهنگی واقع شده است ولی در مجموع به علت ریشه و عمقی كه احكام و ارزش های اسلامی در این جامعه دارد و علیرغم سابقه حضور استعماری سیصد ساله فرانسه در این كشور، همچنان مظاهر اسلامی مانند برگزاری منظم نماز های جمعه و جماعات ، روزه داری ماه رمضان، تا حدود قابل توجه رعایت حجاب اسلامی، بر گزاری مراسم اعیاد فطر و قربان و..  مشهود است. علی رغم وجود زبان های مختلف بومی زبان فرانسه به عنوان زبان رسمی کشور و عربی به عنوان زبان دین وسیله ارتباطی مردم می باشد. گروه های اجتماعی متعدد زبانی ، نژادی و قومی باعث نشده که در این کشور خصوصاً پس از استقلال درگیری و ناامنی ناشی از این تنش ها شکل گیرد علت آن ارزش ها و هنجارهای مشترک سنگالی بوده که از ترکیب و تعامل ارزش های اسلامی (مثل اخلاقیات اسلامی ، حرام وحلال شرعی، اهمیت به خانواده و ازدواج و..)، آفریقائی ( مثل حس همبستگی و همکاری، ترحم و دستگیری هم نوع، گذشت ، مهمان نوازی ، صبر، قناعت و رضایت از امکانات و...) و تا حدوی غربی ( تساهل و تعامل ، حق اکثریت با احترام به اقلیت، احترام به خارجی و...) و میان این گروه ها شکل گرفته، می باشد. تحمل وسخت کوشی، سحر خیزی و انجام حركات ورزشی و دویدن (ورزش هایی كه نیاز به سرمایه گذاری ندارد) از جمله عادات و علائق دیگر مردم سنگال بخصوص نسل جوان آن بشمار می رود.

در مجموع، سنگال از لحاظ بافت اجتماعی جامعه ای در حال گذار از جامعه طبقه ای سنتی به جامعه در حال مدرن شدن می باشد. ولی همچنان بخشی سنتی از جامعه پایبند به سنن و قیود طبقاتی در مسائلی مانند ازدواج، شغل، تحصیل، سکونت و ... باقی مانده اند.

این کشور از امنیت و ثبات اجتماعی بسیار بالائی برخوردار می باشد. دزدی یك ضد ارزش و بسیار ناپسند است. مزاحمت های خیابانی برای افراد، اعتیاد و مصرف مواد مخدر تقریباً وجود ندارد. مردم سنگال نسبت به یكدیگر مهربان هستند و از همبستگی و اتحاد خوبی برخوردارند و با خارجیان نیز برخوردی صمیمانه دارند.

وضعیت قشر بندی وطبقات اجتماعی

در سنگال دو شکل قشر بندی اجتماعی یعنی سلسله مراتب قدرت و طبقات وجود دارد. منظور از قشر بندی اجتماعی مرتبط با طبقات (اجتماعی موروثی) در سنگال همان چیزی است که استاد "عبدالله بارادیوپ" (Abdoulay Bara Diop) در کتاب خود تحت عنوان «جامعه ولوف» به عنوان یک صاحب نظر مشهور در حوزه جامعه شناسی مطرح نموده است. از نظر او طبقات اجتماعی یک قشربندی اجتماعی خاصی سرسختانه است که درصدد پاسخ گوئی به سه شاخص می باشد. اول: عملکرد تئوریک نظام ایدئولوژیک است دوم: این عملکرد در دیدگاه مذهبی نیز وجود دارد و انسان ها را به انسان پاک و ناپاک تقسیم می کنند. سوم: در سطح مفهوم سلسله مراتبی (اساس ایدئولوژی پذیرفته شده است) که بین موقعیت افراد و قدرت اجتماعی تفکیک وجود دارد.  بدین صورت که هر کس هر موقعیتی دارد باید از فرد دارای قدرت تبعیت نماید. بنابراین جامعه به طور کلی باید از طبقات شکل بگیرد. در جامعه سنگال چنین وضعیتی در میان ولوف ها در شکل بندی و رفتار اجتماعی آنها قابل مشاهده است. (Dument, 1966: 445)

تفاوت های اقشار اجتماعی

در مورد تفاوت ها سه قشر در سنگال وجود دارد 1- "ژیرها" (Les Geers) قشر عالی یعنی کسانیکه پیشه ور نیستند آنها اساساً کشاورزان و در درجه دوم دامپروران و ماهیگیران را شامل می شود. 2- "ننوها"  (Neeno)  قشر متوسط که به دو دسته "جف لک"  Lekk) (Jef-  پیشه وران و "ساب لک" (Sab – Lekk) مداحان (مدح سرایان) تقسیم می شوند. 3- قشر" نول ها" (NooL) که جز این دو گروه نیستند. (باربران و حمالان و ...)

اجتماعی شدن فرد ولوف در ارتباط با فعالیت و معانی بدنی و جسمی او است. بدین معنا که جامعه ولوف برای جایگزینی و الحاق خود در میان خود با عبور از اعمالی که روی بدن فرد متمرکز است قضاوت می کند و اعمال و روش های ظاهری که آشکار کننده مسائل مربوط به بدن است را ملاک قرار می دهد که ساختار جامعه را تداوم می بخشد. به طور سنتی تقسیم افراد بر اساس شغل یک سلسله مراتب اجتماعی را شکل می دهد که از منطق طبقات اجتماعی (جوامع مدرن) متفاوت است.

به طور سنتی جامعه ولوف یک جامعه از نوع غیرارادی (مکانیکی) است بدین صورت که شغل یک ارث اجتماعی و فرهنگی است که در همان حال شکل دهنده موقعیت اجتماعی می باشد. چیزی که در سنگال عمل می شود همین است به گونه ای که تقسیم کار حول سلسله مراتب اجتماعی بر اساس قشر بندی شروع شده که ریشه های آن از طبقات مختلف شکل گرفته قبل بیرون می آید. این همان تقسیم بندی دورکهایم در مورد چنین جوامعی می باشد و آن را جنبه تحرک دهنده و فعالیت این جوامع می داند زیرا جوامع بشری منجمد و بدون تحرک است. (Sokhna Diop, 1982; 12-15)

بافت جوامع از بالا به پایین همیشه وجود دارد این بافت مبتنی است بر طبقات وراثتی (Castes)، نظامات یا طبقات اجتماعی است. این ظهور در تمام جوامع قابل توضیح است چنین مسئله ای کمی به تاریخ جوامع بر می گردد زیرا سلسله مراتب اجتماعی میوه تاریخ است. (Diop, 1960: 20- 25) بر اساس این طبقات اجتماعی است که مسائل شغل و ازدواج و رفت و آمد و .. شکل می گیرد.

اوضاع وعوامل اصلی تحول در نظام های طبقات

اوضاع و عوامل اصلی تحول و تغییرات در جامعه طبقه ای (کاستی) و مادرسالاری امروز سنگال، دیدگاه عبدالله – بارا دیوپ (Abdoulaye Bara Diop) نیزدر کتاب او تحت عنوان «جامعه ولوف، سنت و تغییر» قابل توجه است. وی معتقد است مسلمان شدن مرد و زن بودن  دو جریانی بوده که می توانسته قشر بندی اجتماعی را تغییر دهد ولی در برابر آن مقاومت شده است.  وی می گوید اسلام با توجه به اهمیت و جایگاه آن با توجه به قدرت ایدئولوژیک خود نظام طبقاتی سنگال را عوض نکرد و فقط کمی آنرا کم رنگ کرد. آخوندهای بزرگ سنگال (Marabouts) علی رغم اینکه خود یک طبقه جدید بعد ورود اسلام شدند بیشتر خود را متعلق به طبقه عالی سنگال کردند در حالیکه می توانستند طبقات عالی ، متوسط و پایین را تغییر دهند. در واقع اسلام ایدئولوژی برابری و برادری را میان تمام مومنان ترویج می نمود. به صورتیکه هیچ تفاوتی میان مومنین مگر به درجه تقوا قائل نبود. میان پیروان خود تفاوت بر اساس تولد و نژاد و گروه قائل نبود. بنابراین ایدئولوژی طبقات و تمام نظامات سنگال باید توسط اسلام زیر سوأل می رفت. از جانب دیگر اقتصاد بازار (مدرن) که یکی از مشخص های نوسازی غربی است، آن نیز محرک آزادی اجتماعی از دست طبقات پایین و بالا است. این روند بیشتر اصول دو جانبه وجود طبقات و روابط خاص میان آنها را زیر سوال می برد. نوسازی باعث گردید طبقات اجتماعی بهم ریخته شود و خصوصاً تعیین مشاغل و حرفه های افراد بر اساس طبقه اجتماعی کنار گذاشته شود. این تقسیمات بی اثر گردید و زیرساخت جدیدی در کار و تولید شکل گرفت روابط میان افراد نیز بر اساس روابط تجاری – صنعتی بدون ارزش قبلی گردید. گرچه همچنان مشاغل طبقه ای توسط نظام طبقاتی موروثی به طور ریشه ای در حال تحول است ولی جلوه های آن همچنان باقی مانده است. به طوریکه به تدریج شاهد کاهش، نابودی شاخه های صنایع دستی سنتی در برابر توسعه صنعتی در سنگال می باشیم. (Bara Diop, 1981: 359)

باید توجه کرد، اگر چه نظام های طبقاتی شناخته شده در سنگال در اثر عوامل  مختلفی مثل اسلام و اقتصاد بازار بسیار تغییر یافته است، طبقه عالی علی رغم مسلمان شدن به سختی با افراد خارج طبقه خود ازدواج می کند. مشاهده می شود که بعضی از افراد این طبقه که حتی تحصیلات دینی داشته یا روحانی بشوند شغل سنتی در این حوزه را رها کرده اند. این تغییر شغل در زمینه طبقه را جهت شکل دادن به زیر گروه بوده تا بتوان با افراد داخل طبقه خود ازدواج نمایند گر چه این افراد زیاد هستند که ازدواج با افراد خارج  گروه می نمایند. همچنین است که یک آهنگر که از پدر این شغل به او انتقال یافته و یک عالم مسلمان و روحانی از ازدواج با اعضاء طبقه اجتماعی خود که هنوز پیشه ور (سازنده صنایع دستی است) اجتناب می کند. خصوصاً به آن نیز دختر نمی دهند همین گونه است که مدیحه سرا که خواننده مدرن شده، خود را از مدیحه سرا برتر می داند با خانواده مدیحه سرا سنتی ازدواج نمی کند چون از لحاظ اجتماعی خود را برتر می داند. ولی این ترفیع و جهش اجتماعی باعث انزوا گرائی در یک زیرگروه اجتماعی جدید می شود که باید در این زیرگروه با یکدیگر ازدواج کنند و نه اینکه آنها با افراد دیگر هر طبقه ای ازدواج نمایند.

روابط  بین فروشندگان و مشتریان نیز هنوز از جامعه سنگال برچیده نشده است ( در سنگال قدیم مرسوم بوده که از فروشندگان ثابت یا دوره گرد افراد خاص یک گروه یا طبقه اجتماعی خرید می کرده اند) خصوصاً این نوع روابط در روستاها حاکم است. این وضعیت به خوبی میان طبقه عالی و مدح سرایان خصوصاً به عنوان وسیله مبادله یا هدیه بین این دو گروه حاکم است. در حالیکه درمورد مبادلات تجاری جدید که در مناطق روستائی جاری است نوع رابطه اول به ندرت قابل مشاهده است گر چه در این زمینه نیز رابطه نوع اول به صورت سمبلیک و متظاهرانه برای مطرح بودن پرستیژ طبقه عالی بروز می کند ولی مبادلات اجتماعی - اقتصادی جدید جنبه های تشریفاتی و آشکار روابط طبقاتی را محدودکرده است.

در زمینه حرفه و مشاغل نیز طبقه متوسط پیشه وران هنوز در مشاغل سنتی خود در شهرها به حیات خود ادامه می دهند. علی رغم تحولات صنعتی شدن که آنها از مواهب صنعت جدید استفاده کرده و کالاها و تکنیک های خود را بهبود بخشیده و تولیدات خود را با سلیقه های مختلف مشتریان منطبق تر کرده اند. آنها در مشاغلی مانند جواهر فروشی، نقاشی، ملابس سنتی، چرم سازی، حصیربافی فعال هستند. حتی تعداد زیادی از آنها امروز در صنایع دستی جدید مانند نجاری، فلزکاری، ساعت سازی و قالی بافی نیز فعالیت می کنند. (Mbye, 2012: 2-5)

به طور قطع از زمان پیدایش طبقات سنتی، نظامات، سلطنت و ... شاهد پیدایش جامعه ای سلسله مراتبی با نظام های نابرابر بوده ایم. جامعه سنگال تحت سلطه چنین قشربندی عمل می کرده است. اما تحت تاثیر ورود اسلام و پذیرش ارزش های آن و نیز ورود مدرنیته و آثار ناشی از آن بسیاری از جنبه های این نظام های طبقه و قشربندی نابرابرانه در حال تغییر و نابودی است. با این حال علی رغم ظهور دائمی تغییرات مهم که جوامع آفریقایی از جمله سنگال را تحت تحول قرار داده است خصوصاً نظام مذهبی که در عین قبول تحول در بعضی موارد مقاومت محافظه کارانه می کند، باید نگران ادامه حیات بعضی از جلوه های قشربندی در بعضی مراسم و مناسبت هایی مانند ازدواج ها، مراسم دینی –  اجتماعی یا در زمینه حرفه ها و مشاغل در جامعه در حال مدرن شده سنگال بود.

هویت ملی

مهاجرت، پناهندگی و جابجائی جمعیت باعث شده است که هویت ملی این کشور تغییر کند.  در سنگال مهاجرت به سه شکل وجود دارد. 1-  مهاجرت از روستاها به شهرهای بزرگ به دلیل مدرن شدن جامعه سنگال و وجود امکانات پیشرفت در مراکز شهری که هرسال این جابجائی جمعیت رو به افزایش می باشد. 2- مهاجرت از کشور های همسایه مانند موریتانی، بنین، ساحل عاج، گینه و.. به داخل سنگال که علت اصلی آن بلایای طبیعی (مانند سیل، خشگسالی و قحطی)، جنگ، بیکاری  و.. می باشد که باعث ترکیب جمعیت خاصی از امتزاج این مهاجران با سنگالی ها شده است . البته این پدیده بعضاً باعث بروز مشکلات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی گردیده است. 3- مهاجرت سنگالی ها به خارج کشور خصوصاً کشورهای اروپائی و آمریکا که این مسئله بیشتر برای تحصیل علم، کاریابی و دست یافتن به زندگی بهتر می باشد.

بنابراین هویت ملی سنگال متشکل از هنجارها و ارزش های آفریقائی، اسلامی و غربی می باشد که توانسته با یکدیگر جمع شود. بدین صورت که ارزش های روح گرائی، همبستگی ، همیاری، نوع دوستی، تاریخ و جغرافیای مشترک و.. ارز ش های آفریقائی نشأت گرفته و ارزش های یگانه پرستی، اخلاقیات، حرام و حلال و.. از اسلام و ارزش های مدرنیسم فرد گرائی، مادیگرائی، آزادی های غربی ، زبان فرانسه و.. از غرب ناشی شده و ترکیب میان آنها هویت فعلی سنگالی را شکل می دهد. (Identité nationale, 2013: 1-3)

نهاد خانواده

در سنگال اساس و بنیان جامعه بر خانواده و اهمیت آن بنا شده است. خانواده هسته ی جامعه ی سنگالی است. مسئله ای که در آنجا جامعه با رشد انسانی، اخلاقی، تفکری و روحی  شکل می گیرد، توسعه می یابد و شکوفا می شود. به همان میزان که خانواده ی سنگالی با دیگر خانواده ها وجه مشترک دارد، دارای ویژگی های خاص خود نیز هست. این ویژگی ها را می توانیم به چهار بخش تقسیم کنیم:

1- افرادی که در یک خانواده زندگی می کنند:

در خانواده ی سنگالی تنها پدر، مادر و فرزندان در یک خانه زندگی نمی کنند. در بعضی از خانواده ها حتی بچه خواهرها، بچه برادرها، پسر عموها، دختر عموها، عموها، پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها و غیره یا در همان منزل یا در منزل مجاور زندگی می کنند و با هم سر یک سفره می نشینند. در این خانواده افراد مختلف بعضاَ مذاهب گوناگون، مشاغل و فعالیت های خاص خود را دارند و این باعث نمی شود که آنها با هم زندگی نکنند. اما به مرور زمان و با توجه به مسائل زندگی مدرن به خصوص در شهرها کم کم در برخی از خانواده ها این هسته در حال فروپاشی است و عروس ها دیگر نمی خواهند در خانواده ی شوهرشان زندگی کنند. بقیه هم ترجیح می دهند تنها با خانواده خود زندگی کنند.

2- خانواده ی سنگالی محلی روحانی است:

در تمام خانواده های سنگالی، آموزش ارزش های مذهبی و روحانی جایگاه اول را در تربیت افراد دارد. قبل از هر چیز، چه مسیحی، چه مسلمان و چه مرید آئین های سنتی، باید به خدا ایمان داشت، نماز خواند و قبل از هر کاری دعا کرد. این دعا برای مسیحیان علامت صلیب روی سینه و برای مسلمانام گفتن "بسم الله الرحمن الرحیم است" است. برای سنگالی ها خداوند منشأ و مرکز همه چیز است.

3- خانواده سنگالی مکان آموزش ارزش های انسانی است:

خانواده محل آموزش ارزش های اصلی انسانی است که در چهار گروه تقسیم بندی می شود: اول "کِرسا" (Kersa) نام دارد که شامل اعتدال، تواضع و فروتنی می شود. دوم "دیوم" (Diom) که شجاعت، مفهوم تکلیف، مسئولیت و عشق به کار را در بر دارد. سوم " مون" (Mûn)  که شامل پشتکار و تحمل است و چهارم و مهمترین آن "ترانگا"  (Téranga) به معنی مهمانوازی است. تمام والدین خود را موظف می دانند که این مفاهیم را به کودکان خود آموزش دهند. 

4- خانواده ی سنگالی مکان اتحاد و آموزش همبستگی:

برای سنگالی ها خانواده مقدس است. همه ی آنها برای همبستگی و اتحاد کار می کنند و فروپاشی و بدبختی آنها باعث شرم و خجالت دیگر اعضای خانواده می شود. اگر یکی از آنها دچار مشکلات مالی و فقر شود، دیگران خود را موظف می دانند به او کمک کنند. این همان چیزی است که آنها از کودکی آموخته اند. کودک آموخته است که هر چیزی که به دست می آورد فقط متعلق به او نیست و باید دیگران را در داشتن آن سهیم کند مخصوصاَ در مواردی که خانواده دچار مشکلات مالی می شود. همچنین او یاد می گیرد که همه را در خوشحالی خود سهیم کند، به همین دلیل است که در سنگال به ندرت می توان فردی را دید که در هنگام بحران های زندگی از خانواده خود دور و یا حتی طرد شده باشد. او همیشه در موارد سخت زندگی یک تخت و یک بشقاب نزد یکی از خویشان خود دارد. به همین دلیل است که کشور سنگال به کشور"همبستگی" معروف است. بنابراین اولین مدرسه در سنگال نهاد خانواده است. پدر مسئول خانواده است، مورد احترام و دیگران موظفند به حرف او گوش دهند. مادر نقش اول را در مدیریت خانواده دارد. در صورت فوت پدر معمولاً این پسر ارشد است که به کمک عموها و دایی خود مسئولیت خانه را به عهده می گیرد و بالاخره اینکه فقیر بودن خانواده دلیلی برای خوشبخت نبودن آن نیست، برای آنها آنچه که مهم است زندگی در کنار هم با آرامش است، "چقدر خوب و دلنشین است که برادرانه همه با هم زندگی کنیم"، این اصطلاح رایج در میان آنهاست.

مسئله دیگری که در بافت و خانواده سنگال مطرح است. مسئله مادر سالاری است بدین صورت که نقش مادر در مدیریت ، اقتصاد ، برنامه ریزی و حتی ازدواج فرزندان بیشتر از مردان (شوهر یا پسران) می باشد. مرد بیشتر نقش درآمد زائی و تولید مثل را به عهده دارد و امور محوری و اساسی زندگی را زنان در اختیار دارند. این مسئله نیز متاثر از تاریخ و جغرافیای مردم سنگال دارد که بیشتر با طبیعت (جنگل و حیوانات) زندگی آنها ترکیب بوده و از آن حوزه به زندگی اجتماعی –  خانوادگی آنها منتقل شده و همچنان پابرجاست.

اصطلاح مادرسالاری (Matriarcat) بیشتر پایان قرن نوزدهم میلادی برای نقطه مقابل پدرسالاری (Patriarcat) متداول گردید. منظور از مادرسالاری این است که در نظام اجتماعی – خانوادگی منحصراً امور اساسی توسط زنان تحت کنترل و مدیریت می باشد. یعنی برعکس نقشی که مردان در نظام های مردسالار  ایفا می نمایند.  در بیشتر شهرها و روستاهای سنگال علی رغم تحولات توسعه اجتماعی – اقتصادی همچنان حالت مادرسالاری مثل گذشته باقی مانده است. (Echard, 1991; 50)

        مسئله دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که از ابتدای سال های 1980  با توجه به موج مدرنیسم و جهانی سازی وضعیت اقتصادی  خانواده در آفریقا تنزل پیداکرده است. بنابراین تعداد زیادی از سرپرست های خانواده ها مجبورند که به ساعات  کاری خود اضافه کرده و فعال باشند تا نیازهای خانواده را برطرف سازند. این بحران ها تأثیر بسیار زیادی روی نقش زنان و مردان در جامعه و در خانواده گذاشته است.

در سنگال مردان زمانی مسؤول مالی و نان آور خانواده  بودند و زنان به تربیت کودکان رسیدگی می کردند. شهر نشینی، تحصیلات دختران، بالا رفتن سن ازدواج ، بیکاری، کمبود شغل و درآمد ناکافی، نداشتن مشاغلی که امنیت اجتماعی را تضمین کند. بحران اقتصادی دوران فرا استقلال و شرایط زندگی در شهرهای آفریقایی و به دنبال آن جهانی سازی باعث شده که  تعریف های جدیدی از نقش زنان  و مردان در جامعه ارائه گردد. (Locoh, 1996: 20-40) علی رغم اینکه در آفریقا تحول بی ثباتی پیوندهای خانوادگی و عواقب آن به خوبی آشکار شده است به دنبال آن به  بی ثباتی های بسیاری منجر شده است.

قوانین و سنت ازدواج

در سنگال سنت ازدواج  امری مهم تلقی می گردد و جزء  واجبات به شمار می آید. زن و مرد کامل کنندۀ یکدیگر هستند. دراین کشور چندین شکل سنت فرهنگی ازدواج وجود دارد. ازدواج با قبیله خودی یا ازدواج با خارج قبیله منطبق با یک واژه شناسی بکار رفته در مطالعات روابط جنسی منطبق با قبیله اجتماعی یا شکل خاص ازدواج در هر جامعه دیگر می باشد. ازدواج با خودی (Endogamie) قاعده ازدواجی است که تعیین می کند یک فرد با دیگری ازدواج نماید که از قبیله یا طبقه اجتماعی، ملیت، قوم یا هر شکلی از گروه بندی اجتماعی باشد. این دستورات کم و بیش تقریباً در تمام جوامع موجود است و نسبت به افرادی که از آن سرپیچی نمایند مجازات سنگینی اعمال می گردد. این مسئله عمومی است و به تمام گروه ها یا نظام اجتماعی به طور کل مربوط می شود. به سطح نظام اجتماعی، نظام های طبقات و ساختارهای نظم یا نظام های قشری باز گشت می کند. اصطلاح ازدواج با خودی (Endogamie) زمانی می تواند رخ دهد که ازدواج با هم کیش (Isogamie) شکل گیرد. این پدیده زمانی وجود دارد که امکان ازدواج افراد مختلف در داخل یک طبقه ی سنتی (Caste) وجود داشته باشد. مثلاَ زمانی که یک مدیحه سرا –  خواننده  (Sab- Lekk) یا یک آهنگر (Jef-Lekk) در قبیله ولوف ازدواج نماید. برعکس هنگامی که از ازدواج در یک گروه اجتماعی (Hamogamie) صحبت می کنیم زمانی است که بنیاد اجتماع بر اساس طبقات اجتماعی یعنی چارچوب های مختلف اجتماعی – حرفه ای یا اجتماعی شکل گرفته است. در چنین حالتی تأکید بر ازدواج افراد از یک ردیف یا یک موقعیت اجتماعی می کنیم. وقتی ازدواج با افراد خارج گروه (Exogamie) است، منظور ازدواج فرد با افراد خارج گروهی که به آنها تعلق دارد می باشد. در پایان وقتی گروه های با سطح و ردیف اجتماعی مختلف در قشربندی اجتماعی با یکدیگر ازدواج نمایند از ازدواج غیر همکیش (Anisomagie) صحبت می شود. وقتی که افراد با یکدیگر ازدواج نمایند بدون توجه به تفاوت طبقاتی یا چارچوب اجتماعی در این حالت صحبت از ازدواج در یک طبقه اجتماعی متفاوت (Heterogamie) (مذهبی- کشوری) می شود.

در جامعه ی امروز سنگال که یک جامعه در حال گذار است اشکال ازدواج داخل یا خارج گروه وجود دارد و همه جنبه های آن قابل مشاهده است. به این صورت که از یک جهت هوشیاری و توجه به طبقه و قشر همچنان در حافظه و عملکرد سنگالی ها پایدار است و از جهت دیگر عده ای خواهان تغییر در این زمینه هستند. درمورد جنبه دوم تغییرات اجتماعی خصوصاً آنچه که مربوط به عملکرد و حرفه ها و مشاغل جدید است باعث گشایش جنبه های مختلف شده که ازدواج خارج از گروه را ممنوع ندانسته و یا روز به روز تحمل در این زمینه بیشتر شده و ازدواج های میان حرفه ای خارج از گروه اجتماعی شکل می گیرد. گرایش به جنبه دوم در نسل جدید سنگال بیشتر رواج دارد. (Mbodj, 2012: 2-5)

        درسنگال  دو نوع ازدواج مسلمانان و مسیحیان نیز وجود دارد که در هرکدام  از آنها در تیره های گوناگون اجرا می شود. در نوع  ازدواج  مسلمان  انتخاب همسرمعمولا خواستگاری از طرف مرد صورت می گیرد.  ازدواج مسلمانان  براساس رضایت متقابل زوج است. در بعضی از طوایف، رسم بر این است که والدین خودشان همسر انتخاب می کنند. اگر مانعی بر سرازدواج وجود نداشته باشد  (طلاق صادر  نشود، رابطه فامیلی نباشد)، یک قرارداد ازدواج بین داماد و قیم عروس آینده که بعد از کسب رضایت از او اعلام می کند، بسته می شود. معمولاَ این قیم، باید پدر، عمو یا برادر عروس باشد. (Le Mariage, 2016 : 2)

ازدواج مسلمان در مسجد، در منزل یا در فضای باز صورت می گیرد. مراسم ازدواج توسط یک امام یا یک عالم  پس از کسب اطمینان از والدین اجرا می شود. مهریه  مورد تأیید طرفین توسط امام یا عالم علنی می شود. حداقل مهریه قرائت و آموزش یک آیه قرآن  توسط داماد به عروس آینده اش است.

برخلاف بعضی از اعتقادات، مذهب مبلغ خاصی را برابر مهریه تعیین نکرده است، ولی، در هر صورت، نباید کمتر از یک چهارم دینار، حدود 2000 فرانک سیفا باشد. مهریه می تواند پول، طلا، وسایل زندگی، اسب و یا گاو باشد.

عقدنامه مسلمان بوسیله ی آیه های قرآن مهر و موم و تأئید می شود. پس از ازدواج مدیر مراسم سند ازدواج که قانونی است را به طرفین می دهد، در این سند امضاهای  دو شاهد شرعی وجود دارد. ولی این سند سریعأ برای اعطا سند ازدواج قانونی به شهرداری برده می شود (پس از 6 ماه زوج باید به دادگاه مراجعه و سند ازدواج را دریافت کند).  پس از این مراسم ازدواج در سنگال میزبان از میهمانان پذیرائی می کند. (Le Mariage, 2016 : 2)

در ازدواج های میان مذهبی شرایط این نوع ازدواج  بر اساس مرد یا زن بودن تفاوت دارد.  یک مرد مسلما ن می تواند یک زن غیر مسلمان را به همسری بر گزیند، تنها به شرطی که همسر او یگانه پرست (یهودی یا مسیحی) باشد. ازدواج یک مرد مسلمان با یک زن کافر یا چندخداگرا (بودا) ممنوع است. زن یهودی یا مسیحی ازدواجشان آزاد است که به دین خود بماند. با این وجود باید دانست که کودکانی که از این زوج ها به دنیا می آیند باید مسلمان باشند. از طرفی، در صورت طلاق و یا فوت زن، مادرغیر مسلمان نمی تواند حضانت کودکان را به عهده بگیرد . این کودکان باید به پدر یا مادر یا مرد مسلمان سپرده شوند. زن غیر مسلمان در صورت فوت مرد مسلمان نمی تواند طلب ارث نماید. در غیراین صورت، اگر زن غیر مسلمان تغییر مذهب دهد، این قوانین شامل حال او نخواهد شد.

زن مسلمان تنها می تواند با مرد مسلمان ازدواج کند، اگر مرد غیر مسلمان باشد تنها در صورتی می تواند با زن مسلمان ازدواج کند که به دین اسلام روی آورد.  بنابراین او یک دورۀ آموزشی مذهبی و شفاهی شش ماهه را با اخذ یک گواهی نامه طی می نماید. (Le Mariage, 2016 : 2)

در سنگال ازدواج های تك همسری و چند همسری وجود دارد. ولی به علت پیشرفت زندگی مدرن و به دنبال آن موج جهانی شدن تحولات اجتماعی- اقتصادی ارزشی را به بار آورده که اغلب جوانان (دختران) به تک همسری گرایش بیشتری پیدا کرده اند. درواقع آن چه که در دنیای مدرن و غرب تبلیغ می شود و حول تک همسری است به این جامعه نیز منتقل شده است. ازدواج در سنگال می تواند به دو صورت قانونی و مذهبی با شد . در صورت قانونی ازدواج توسط مأمور ثبت احوال به ثبت می رسد و در صورت مذهبی بودن ازدواج توسط یک امام یا یک کشیش به ثبت می رسد. (Le Mariage, 2016 : 2)

وقتی که انتخاب تک همسری امضا شد به هیچ وجه برگشت پذیر نخواهد بود. تنها مواردی که قانون اجازۀ آن را می دهد مواردی است که انتخاب عوض شود، مثلأ هنگامی که نظام چند همسری محدود، محدود کردن سه) 3 ( همسر به دو) 2( همسر و یا دو همسر به یک همسر تغییر یابد. مردی که نظام تک همسری را امضا می کند، نمی تواند دوباره ازدواج کند مگر اینکه همسر اوّل را طلاق دهد. (Samba, 1999 : 32) 

مرد باید حداقل 17سال و زن حداقل 16 سال داشته باشد. (Samba, 1999 : 31) تنها در صورتی زن و مرد می توانند زیر این سن ازدواج کنند که از طرف دادگاه محلی مجوزی مهم داشته باشند و یا اینکه دختر در وضعیت حاملگی باشد. در سنگال ازدواج باید با رضایت زن و مرد بر طبق بند قانون خانواده 109 باشد. دختر یا پسر زیر 18 سال بدون رضایت والدین نمی توانند ازدواج کنند. زن تا ازدواج اول خود را لغو نکرده است نمی تواند ازدواج مجدد کند.   (Samba, 1999 : 32)

ازدواج ـ طلاق و ازدواج مجدد بحثی است که در ساختار خانوادگی سنگالی ها نمی توان آنها را از هم جدا کرد. شاید یكی از دلایل اصلی آن ازدواج زود هنگام جوانان در این كشور است. طبق تحقیقات به عمل آمده در نسل قدیم تقریبأ از 3  پیوند زناشویی یک پیوند در داکار منجر به طلاق می شد. (Antoine, Dial, 2003 : 3) طلاق دراین شهر بیشتر از طرف زنان صورت می گیرد. (Locoh et Thiriat, 1995 ; Dial 2006)  در نسل جدید از دو ازدواج یکی منجر به طلاق می شود. (Antoine, 2006 : 8)

طلاق در سنگال به دو شکل صورت می گیرد : طلاق قضایی و طلاق یک جانبه. در سال 1972 قانونی وضع شد که طی آن زن حق درخواست طلاق را دارد این در حالیست كه در طلاق یک جانبه اولویت برای مرد بیشتر است. علی رغم وجود نظام چند همسری وضعیت طلاق در سنگال همچنان رو به افزایش بوده است. مدرنیته و تحولات ناشی از آن و تحصیل کردن دختران هم این نظام را کم رنگ نکرده است. زیرا دختران جوان دارای مدرک برای اینکه بتوانند وارد طبقۀ متداول شوند این نظام را قبول کرده اند حال چه  به صورت ازدواج با فرد متأهل یا مطلق باشد.

دراین کشور زنان از تیرۀ سرر (Sérère) کمتر از تیره ی  ولوف (Wolof) طلاق می گیر ند، معمولأ سررها مهاجر هستند (Antoine, Dial : 2003 : 15) مریدی ها هم خیلی زود طلاق می گیرند. (Mouride) بنابراین نتیجه ازدواج ـ طلاق ـ ازدواج مجدد و نظام  چند همسری باعث به وجود آمدن نوعی زناشویی به نام زناشویی ترکیبی (Recomposition) در آفریقا شده است، به طوری که 20 % ازدواج ها ی  مجدد در خانواده های چند همسری است. (Antoine, 2006 : 24) برادران و خواهران از یک پدر و مادر در هنگام طلاق ممکن است از هم جدا شوند و با بچه های زن دیگر زندگی کنند، در این  خانوا ده ها نابرادری و ناخواهری زیاد به چشم می خورد به طوری که گاهی برای تشخیص رابطه فامیلی آنها باید کمی دقت کرد. (Antoine, Dial, 2003 : 19). بنابراین می توان نتیجه گرفت که در سنگال ازدواج مجدد، بخش جداناپذیر  طلاق است. اكثر زنان مطلقه دنبال ازدواج مجددی هستند که بتواند نیاز های مالی را بر طرف کنند و آنها دیگر مجبور به کار کردن نباشند .

وضعیت زنان

در شهر داکار زنان روز بروز نقش اقتصادی خانواده را با درآمد های نه فقط در حد رفع کردن نیازهای کوچک بلکه در حد درآمدهای چشمگیر را تحت تأثیر قرار می دهند.(Adjamagbo et al, 2004 : 15-25) نقش آنان در برطرف کردن نیازهای خانواده و حمایت از آن برکسی پوشیده است. (Rondeau, 1996 : 10-15) فعالیت های آنان در زمینه های ذیل: 1 ـ اداری، تجاری 2 ـ ماهیگیری 3 ـ خدمات خانگی (تقریبأ اغلب خانواده ها یک کارگر زن برای انجام کارهای منزل خود دارند) است (Antoine, Dial, 2003 : 4) که به آنان اصطلاحاً «بٌن» (Bonne) می گویند و تعداد آنها در شهر داکار 100000 نفر است.

در سن 23 سالگی تنها 1 % از زنان داکاری استقلال مالی دارند. در سن 45 سالگی10% زنان سنگالی استقلالی مالی دارند. (Adjamagbo, Antoine, 2004 : 6). در سن 55  سالگی 55 % زنان داکاری استقلال مالی دارند (Adjamagbo, Antoine, 2004 : 2). استقلال به معنی ادارۀ زن از لحاظ مسکن و خوراک (زن مجرد، طلاق گرفته و یا شوهر از دست داده) است.

در شهر داکار 70 % زنان به مدرسه رفته اند در صورتی که نسل قبل از آنان تنها 34 % بوده است. (Antoine, Dial, 2003 : 5) جدول زیر میزان این تحصیلات را در طی چند سال بررسی کرده است.

نسل


Dakar

56 ـ 1942 66 ـ 1957 76 ـ 1967
بی سواد 65,98 39,85 31,80
آموزش ابتدائی 21,45 33,12 21,45
دیپلم دانشگاهی 12،57 27,04 29,07

(Antoine, Dial, 2003 : 6)

می توان گفت که ازدواج در فضای شهری به دو عامل تحصیلات و اقتصاد هم بستگی دارد. شرکت بالای زنان در اقتصاد جامعه نیازهای خانواده را برطرف می سازد ولی او را از انجام وظایف خانه معاف نمی کند. (Kouamé et Tameke, 2000 : 10) بنابراین زن در ایفای نقش خود دچار درگیری می شود. (Antoine, Dial, 2003 : 6)

آسیب شناسی اجتماعی

        جامعه سنگال مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه جامعه ی در حال انتقال از جامعه ای سنتی به جامعه ای مدرن می باشد. این انتقال باعث بزهکاری های اجتماعی مختلفی در مسائل انسانی، حوزه ی اداری، زمینه های اخلاقی و جرائم فردی و گروهی در این کشور شده است که به اهم این بزهکاری های اجتماعی در قسمت های ذیل پرداخته می شود.

فساد اداری

در سنگال مانند دیگر کشورها فساد اداری نیز به چشم می خورد. حدود 23% تا 49% در سال 2011 میزان رشوه گیری گزارش شده است. بر اساس آمار جهانی سال 2009 میلادی که توسط یکی از سازمان های غیر دولتی به نام" سازمان شفاف سازی بین المللی" (Trasparency International) (TI) از بین کشورها، بیشترین میزان فساد در کامرون، لیبریا، اوگاندا و سیرالئون وجود دارد. در سال های اخیرگزارش شده است که میزان رشوه در این کشورها بیش از 50% بوده است. اگر این کشورها را در گروه اول قرار دهیم کشور سنگال را باید در گروه دوم به موازات ارمنستان، آذربایجان، بولیوی، کامبوج، غنا، اندونزی، عراق، کنیا، لیتوانی، مولداوی، مغولستان، قرار دارد که میزان رشوه گیری در این کشورها بین 23% و 49% است. در سنگال از 39% افرادی که از آنها سوال شده  پاسخ داده که آنها رشوه داده اند. در کشور سنگال فساد اداری بیشتر در نهادهای عمومی و دادگستری دیده می شود.

  بزهکاری کودکان و نوجوانان

به سختی می توان گفت که در کشور سنگال سیاست اجتماعی حفاظتی منسجمی برای کودکان وجود داشته باشد. متون قانونی بیشتر برای گروه خاصی از کودکان مثل معلولین و یا گروه آسیب پذیر تدوین شده است. از زمان استقلال، وزارت امور اجتماعی نتوانست جایی برای خود بین وزارت کار، وزارت بهداشت و سلامت و توسعه اجتماعی خانواده و اتحاد ملی پیدا کند. سیاست اجتماعی و ساختارهای  منسجمی برای حمایت از کودکان وجود ندارد و خانواده مسئولیت خطرات را به عهده می گیرد.

بیست و پنج درصد دختران و پسران (گاهی 5 ساله) از خانواده های خود جدا هستند و مجبورند به خاطر زنده ماندن برای فرد دیگری مثل مارابوها[i] گدایی کنند. کودکان خیابانی و همراهان گداها نیز از جمله دیگر کودکان قربانی سوء استفاده جنسی و درگیری های مسلحانه هستند. فقط در سال 2010  پنجاه هزار کودک     (Radio France Internationale,  Archive 21 avril 2010)   درجدایی و قطع رابطه ابدی با خانواده های خود هستند و در شهر داکار و دیگر شهرهای بزرگ زندگی خود را در خیابان ها سپری می کنند.

کودکان خیابانی قشر خاصی را تشکیل می دهند که یا موقتاً و یا دائماً با خانواده خود قطع رابطه کرده و یا اصلاً هیچ رابطه ای فامیلی ندارند. تعداد آنها مشخص نیست. بیشتر مذکر هستند اما در بین آنها دختر هم دیده می شود. سن آنها بین 10 تا 18 سال است که از صبح تا شب در خیابان ها هستند، شب ها یا در خیابان می خوابند و یا به خانه های خود باز می گردند.

طلبه های کودک معمولاً پسر بچه هایی هستند که توسط والدینشان به یک مارابوت سپرده شده اند تا قرآن یاد بگیرند. این طلبه ها در مراکز شهری مخصوصاً در شهر داکار وجود دارند. نرخ آن 43% در سال 1997 بوده است. این طلبه ها برای تأمین معاش خود و مارابو گدایی می کنند.

بیشتر کودکان  قربانی درگیری های مسلحانه اهل موریتانی هستند که به سنگال پناهنده شده اند. سال 1989 تعداد آنها 000، 15 نفر تخمین زده شده است. اکثریت این کودکان (82%) در مناطق مرزی شهر سنت لوئی و 15% آنها در داکار زندگی می کنند. با بحران های که در گینه بیسائو بوجود آمده، سنگال باید تعداد بیشتری از این کودکان را پناه دهد.

در سنگال ازدواج های اجباری و زودهنگام، ختنه دختران از جمله سنت های شومی است که سلامت دختر بچه ها را به خطر می اندازد. ختنه دختران 20% و زنان سنگالی که 60% آن در کازامانس است را آزار می دهد. بین 80% تا 100% این عمل در نزد طایفه پول و توکولور انجام می شود. درحال حاضر در کشور سنگال مبارزه شدیدی علیه این عمل وجود دارد. جوامع زنان ، پارلمان، وزارت خانواده و اتحاد ملی قانونی علیه این عمل روی دختران ارائه داده و این کار را در سال 2000 ممنوع کردند.

یک سوم کودکان سنگال برای تأمین معاش خود و خانواده شان کار می کنند. وضعیت تفریح کودکان در شهرهای بزرگ سنگال مناسب بوده و مراکز تفریحی نسبتاً زیادی پذیرای کودکان است. اما فقط در زی گین شور و مناطقی که درگیرجنگ است، کودکان هیچ نوع محیط تفریحی ندارند زیرا تمام این امکانات در درگیری ها از بین رفته اند.

ختنه دختران

میزان ختنه دختران در سنگال بین 18 تا 20 درصد بوده است. (Mottin- Sylla, 1990: 24) در سال 1990 در نزد ولوف‌ها و سِررِها (Sérères) این میزان كاهش یافته است. ولی در تیره پول ها (Peuls) و دیولاها (Diolas) و توكولورها (Toucouleurs) و ماندینگ‌ها (Mandingue) هنوز این سنت رایج است. در سال 2000 یك تظاهرات عمومی علیه این عمل در سنگال بر پا  شد.

وضعیت اقتصادی و معیشتی   

واحد پول این كشور "فرانك سیفا" نام دارد (CFA). تولید داخلی خالص 88/12 میلیارد دلار در سال 2010 بوده است (نرخ جهانی) . تولید داخلی خالص از نرخ توان خرید 88/23 میلیارد دلار در سال 2010 بوده است. رده تولید داخلی خالص (PIB) در سال 2010، 14  میلیارد دلار بوده است.

صنایع اصلی این کشور عبارت از محصولات كشاورزی،  معادن فسفات، تولید كود، پالایشگاه نفت، مصالح ساختمانی و كشتی‌سازی است. میزان صادرات در سال 2010، 062/2 میلیارد دلار، مواد صادر شده شامل نفت، گاز، دستگا‌ه های الكتریكی، پارچه، كائوچو بوده است. اصلی‌ترین مشتریان انگلستان، مالی، فرانسه، هند، گامبیا و اسپانیا هستند. نرخ واردات در سال 2010 ، 444، 4 میلیارد دلار بوده است. واردات اصلی از ایتالیا، فرانسه، انگلستان، تایلند و چین به سنگال می باشد. با این حال، چند سال است نشست‌های بین چین و آفریقا نشان داده است كه كشور چین روز به روز برای سنگال شریك مهم‌تری می‌شود.

بعد از نیجریه، ساحل عاج و غنا، كشور سنگال چهارمین اقتصاد غرب آفریقا را دارا است. با این وجود جزء كشورهای در حال توسعه است، اقتصاد آن بیشتر به طرف اروپا و هند چرخیده است. شرکای اصلی اقتصادی آن فرانسه، هند و ایتالیا هستند. نسبت به دیگر كشورهای قاره آقریقا، سنگال دارای منابع طبیعی كمتری است.

درآمدهای اصلی آن از ماهیگیری و صنعت توریسم است. اما وضعیت جغرافیایی و ثبات سیاسی آن باعث شده است كه این كشور یكی ازصنعتی‌ترین كشورهای آفریقایی باشد، كشورهایی مانند فرانسه و تا حدودی آمریكا در این کشور سرمایه‌گذاری كرده‌اند.

جامعه سنگال، کشاورزی و صنعتی و کشوری در حال توسعه است. در بخش كشاورزی، با مهاجرت روستائیان به شهرها مخصوصاً در شبه جزیره دماغه سبز، تعداد روستائیان كاهش یافته است. امروزه آنها تنها 55/0 جمعیت كل سنگال را تشكیل داده‌اند. (L’agriculture sénégalaise en chiffres, 2007: 15)

تولیدات اصلی كشاورزی در سنگال شامل غلات از جمله ارزن و سورقو (Sorgho) یعنی ذرت خوشه ای و برنج در كازامانس بادام زمینی، میوه‌های گوناگون، سبزیجات بویژه گوجه فرنگی در نواحی داكار است. (Thiéba, 1985: 449) در دامپروری سنگال نیز دام‌ها در گروه : گوسفند (رأس 4497000) بز (رأس 3833000) و گاو (رأس  2927000) و پرندگان صنعتی (22987000 رأس) هستند. ماهیگیری نیز جزء همین بخش به شمار می آید. (L’agriculture sénégalaise en chiffre: 2007:18)

بخش كشاورزی حدود 70% جمعیت سنگال را بكار گرفته است. با این وجود بخش ابتدایی در تولید داخلی خالص در حال نزول است. كاهش  بارندگی و بحران بخش بادام زمینی، كشت اصلی كشور، 20% تولید داخلی خالص را كاهش داده است. ماهیگیری نیز یكی از بخش‌های اصلی اقتصاد خانوادگی سنگال است. این بخش به علت استخراج بیش از اندازه و افزایش اخیر هزینه های انرژی دچار مشكل شده است. اصلی‌ترین تولیدات و خدمات در شهر داكار و حومه ی آن متمركز شده‌اند از طرف دیگر، نقل و انتقال‌های مالی از طرف مهاجران سنگالی (مهاجران به اروپا و آمریكا) درآمد نه چندان ناچیز را با خود می برد. می‌توان حدس زد كه میزان این درآمد برابر حجم كمك‌های همكاری بین‌المللی (37 دلار برای یك فرد مقیم سنگال در یك سال) است. كشور سنگال عضو  فعال بانك جهانی، سازمان جهانی تجارت و اتحادیه اقتصاد و پول غرب آفریقا است. ((Ba, 2006:73 در سال 1960 هنگام استقلال كشور سنگال صنعتی‌ترین كشور در آفریقای سیاه فرانسه زبان بود و این رشد تا اواسط سال 1970 ادامه داشت. امروز بخش صنعت مخصوصاً با توجه به مشكل انرژی در بحران به سر می‌برد.

حجم زیاد بدهی‌های خارجی این كشور، بخش كشاورزی كه حدود 70% جمعیت را بكار گرفته است و مشكلات آن از قبیل حساسیت به آب و هوای بد از جمله مسائل مهم اقتصادی آن است. در سال 1994، پول ملی ارزش خود را از دست داد، سنگال سعی دارد كه شرایط لازم برای سرمایه‌های پولی بین‌المللی برای تخفیف بدهی‌‌های خود را فراهم سازد. از سال 2006، سنگال در لیست كشورهای واجد شرایط است.

ورزش

در سنگال ورزش جایگاه ویژه ی دارد،  مردم اهمیت زیادی به ورزش می دهند و قهرمانان زیادی از این کشور در دنیا حضور دارند. علاقه ی آنها به حدی به ورزش زیاد است که حتی با وجود امکانات نه چندان زیاد به فعالیت ادامه می دهند.

فوتبال

فوتبال مردمی ترین ورزش در سنگال است. تیم ملی سنگال نه تنها دراتحادیه فوتبال آفریقا بلکه در سال 1962 نیز در فیفا ثبت شده است. نزد سنگالی ها این تیم "شیرهای سنگال" نام دارد ولی خارجی ها آن را "شیرهای تِرانگا" (Téranga) [ii] نیز می نامند. فوتبالیست های معروف این کشور عبارتند از: "الحاج دیوف" (El-Hadj Diouf)، "هاندری کامارا"(Henri Camara) ، "خلیلو فَردیگا"(Khalilou (Fadiga، "حبیب بِی" (Habib Beye)، "تونی سیلوا" (Tony Sylva)، "ژول بوکانده" (Jules Bocandé) ، "پاپ دیوف"  (Pape Diouf) ،" محمدو نیانگ" (Mohamadou Niang).  (Sarr, 1988 : 77)

کُشتی سنگالی

کشتی سنتی سنگالی در حال حاضر جایگاه بسیار مهمی در این کشور دارد. این بخش در سال های اخیر توسعه ی چشمگیری مخصوصاً از لحاظ اقتصادی داشته است. در  سال های اخیر 120000 میلیون فرانک سیفا به آن اختصاص داده شده است. پادشاه مبارزان و قهرمانان آفریقا هنوز "یِکینی" (Yékini) نام دارد که در سال 2002 تاج قهرمانی را از "محمد اِنداو" معروف به "تیزون"  (Mouhamed Ndao)(Tyson) که به مدت پنج سال آن را در دست داشت، گرفت. در سال 2012 کشتی گیر دیگری به نام "بالا گِی"  (Balla Gaye) شاه کشتی سنگال "یِکینی"(Yékini)  را شکست وعنوان قهرمانی کشتی سنگال را از آنِ خود کرد.

بوکس

 این ورزش تا حدودی گسترده است و دو قهرمان در سنگال دارد:

"باتلینگ سیکی"(Battling Siki) (1925-1897)، قهرمان جهانی در سن 25 سالگی که اولین آفریقایی بود که عنوان قهرمانی را برای سنگال به ارمغان آورد و نیز سولیمَن اِم با ی (Souleymane Mbaye) فرانسوی- سنگالی، که قهرمان فرانسه در وزن سبک و سنگین بود.    

ماهیگیری ورزشی

سنگال مقصد خوبی برای علاقمندان به ماهیگیری ورزشی است. تیم ملی آن "موسی اِمبِنگ"(Moussa Mbengue)، "عبدالله کِبه"(Abdoulaye Kéné) ، "سیریل گَلاندینی" (Cyril (Galendini، "دومینیک دوسو" (Dominique Dussaut) در سال 2002 در ایتالیا و 2003 در سنگال قهرمان جهان شد.

اتومبیل سواری

فدراسیون ورزش های اتومبیل سواری و موتور سواری سنگال از سال 1978 حدود 150 لیسانسه در 3 کلوب ورزشی تربیت کرده است. رقابت های ملی و بین المللی رالی معروف به "شش ساعت داکار" در شهر داکار برگزار می شود.  سنگال اولین پیست اتومبیل رانی را در آفریقای غربی در حدود 4700 متر داراست. (Kane, 2005: 5)

مهمترین فعالیت ورزشی که در سنگال به چشم می خورد دو میدانی در کنار سواحل است، تعداد ورزشکاران مخصوصاً در روزهای تعطیل فوق العاده زیاد وحتی در روزهای گرم سا ل در این نواحی سرگرم ورزش می باشند. شهر داکار دارای 32 مرکز ورزشی بوده و حدود 40 فدراسیون در شهرهای گوناگون در حال فعالیت هستند. (Les centres sportifs et fédérations sportives au Sénégal, 2007 : 25)

نحوه گذراندن اوقات فراغت

با وجود اینکه سنگالی ها برای گذراندن اوقات فراغت خود فعالیت های مختلفی دارند، اما بیشترین لذت را از تماشای مسابقه ی کشتی سنتی خود و بازی فوتبال و بازی فوتبال دستی می برند. دویدن در کنار ساحل دریا یکی دیگر از مهمترین فعالیت هایی است که قشر جوان آن دارند. از لحاظ خانوادگی معمولاً هنگام شب اهل محل به دور هم جمع شده و با هم تا نیمه ای از شب را با صحبت کردن می گذرانند که اغلب اگر مناسبت هایی هم وجود داشته باشد این نشست ها همراه با یک موسیقی است.

وضعیت بهداشت و سلامت

بودجه تخصیص داده شده برای هزینه‌های بهداشت و سلامتی در سنگال در بین سال های 2000-1980 سه برابر شده است. سنگالی‌ها در سلامتی بهتر زندگی می‌كنند وعمر بیشتری دارند. امید به زندگی آنها 34/ 55 سال برای مردان و 09/58 برای زنان و 69/56 سال برای جمعیت كل است.

یكی از مشكلات عمده وضعیت بهداشت در سنگال توزیع نامتناسب پزشكان در سطح كشور است در در واقع 70% پزشكان و 80% داروخانه‌ها و دندانپزشكان در پایتخت یعنی داكار مستقر هستند. (Saglio, 2005: 325)

وزارت مربوط به بهداشت «وزارت بهداشت و پیشگیری پزشكی» نام دارد، نامگذاری كه بیشترین مفهوم آن پیشگیری كننده است. هشتمین وزیر بهداشت از سال 2000، دكتر "صفیه تیام" (Safiatou Thiam) جانشین "عبدو فال" (Abdou fall) شد، وی سخنگوی حزب دموكراسی سنگال وزیر فعلی بهداشت خانم "تِرِزكومبا دیوپ"(Thérèse Coumba Diop)  است. در حال حاضر در سنگال 50 بخش بهداشت و سلامت وجود دارد. در سنگال بیماری های خاص شامل موارد زیر وجود دارد:

مالاریا

نام دیگر مالاریا "پالودیسم" (Paludisme)  است. بیماری مالاریا یكی از مشكلات مهم عمومی سنگال است. این بیماری از نوع انگلی است كه توسط نیش حشرات انتقال می‌یابد. یك برنامه ملی مبارزه علیه مالاریا اجرا شده است و مجله‌ای هم  هر سه ماه یكبار چاپ می‌شود و نام آن "پالو آنفو" (Palu Infos) به معنی اخبار مالاریا است . (Palu Infos , 2007: 30) متأسفانه درمان این بیماری هزینه بر است و دولت سعی دارد راه‌حل‌هایی برای كسانی كه توان درمان را ندارد پیدا كند.

ایدز

طبق گزارشات ONUSIDA (گزارشات سازمان ملل متحد در باره ایدز) یك مأمور سازمان ملل متحد نسبت نوجوانان بین 15 تا 49 سال كه به ویروس ایدز مبتلا شده‌اند را 9% اعلام گردیده است. این رقم پائین ترین میزان ابتلا به بیماری را در قاره‌ی آفریقا  را نشان می دهد. با این وجود، ابتلای به  این بیماری در نواحی مختلف متفاوت است. كازامانس با 20% بالاترین میزان ابتلا را دارد در حالیكه در کل نواحی دیگر سنگال این مقدار 5% است. دلیل آن هم درگیری‌هایی است در كازامانس وجود دارد. (Rapport sur épidémie de Sida, 2000: 485) طبق همین منابع، تعداد مبتلایان به ویروس ایدز در سال 2005 به 61000 رسیده است. در همان سال 5200 نفرجان خود را از دست داده اند.

سل

در چند سال اخیر این بیماری كنترل شده است. در سال 9500 مورد آن دیده شده است كه 2 تا 4 درصد آن‌ همراه با مرگ بوده است. میزان بهبودی از 64% در سال 2002 به 72% در 2005 رسیده است. این بیماری بیشتر در شهر داكار و "تیس" (Thiès) دیده شده و بیشتر مردان را آلوده كرده است.(Dieng , 2006: 10-11)

تب زرد

این بیماری ویروسی در سال 1927 در غنا و سنگال در انستیتو پاستور داكار مورد مطالعه قرار گرفت. این ویروس نیز توسط حشرات به انسان انتقال می‌یابد. این بیماری باعث تحقیقات زیادی در شبكه بین‌المللی انستیوهای پاستور مخصوصاً در داكار شده، این انستیتو در شهر داكار توسط سازمان جهانی بهداشت واكسن ساخته و همه جای آفریقا را در پوشش خود دارد. واكسیناسیون تب زرد برای سفر به سنگال اجباری نیست ولی توصیه می‌شود. (Béal, 1862: 48)

شی كان گنیا (Chikungunya)

این بیماری نیز یك بیماری عفونی خاص مناطق استوایی است و توسط حشره انتقال می‌یابد.

بیل‌ها رزیوس و فیلاریوز (Bilharziose et filariose)

آنها دو بیماری انگلی هستند. این انگل در آب های شیرین و آلوده به این كرم وجود دارد؛ به همین دلیل است كه بیشتر كشاورزان و ماهیگیران و بچه‌ها دچار آن می‌شوند. در كشور سنگال این بیماری به دو شكل: ادراری-  تناسلی و روده‌ای دیده می‌شود. نوع ادراری- تناسلی آن در ابتدای قرن 20 شناخته شد، كه در اغلب مناطق هنوز وجود دارد. بعد از بیماری مالاریا این دومین بیماری انگلی در سنگال است. نوع دوم یعنی روده‌ای در سال 1951 كشف شد. امروزه این نوع به ندرت دیده می‌شود. این انگل نه تنها در آب های راكد بلكه در دلتای رودخانه‌ای سنگال نیز وجود دارد. یك برنامه ملی مبارزه علیه این بیماری در حال اجرا است. (Béal , 1862: 48)

تری پانوسومیاز (Trypanosomiase)

این بیماری نیز از نوع انگلی بوده كه در مناطق دره‌های شرق سنگال از جمله فیرلو (Ferlo) وجود داشته است. (Berville, 1857: 44).

در واقع امروز عمده بیماری های  موجود درسنگال یعنی بیماری های مهلک اصلی همچنان عفونت های دستگاه تنفسی (101.8 مرگ در هر 100000 نفر) ، ایدز HIV)) ( 76.8)  مرگ در هر 100000 نفر) و بیماری های اسهالی (65  مرگ در هر 100000 نفر) می باشد ، اکنون سکته مغزی (44.6) و بیماری های قلبی عروقی 44.5) مرگ در هر 100000 نفر) طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی  (WHO) بوده است. این بیماری های مزمن اکنون بیشتر از مالاریا و سل مسئول مرگ و میر هستند. اما مهمتر از همه ، مرگ و میر مربوط به بیماریهای واگیر بین سال 2000 و 2015 کاهش قابل توجهی را ثبت کرده است. مثلا (- 66% برای مالاریا ، - % 57برای ایدز و 52% برای بیماری های اسهالی) ، که  قابل انتقال ، مرتبط با سبک زندگی و یا محیط زیست است ، کاهش یافته اند. .(Le Monde d’Afrique, 2019: 1-2)

كنترل تولد و سقط جنین

علی رغم سنت تشویق به فرزند آوری زیاد در سنگال دولت طی ده های گذشته بر اساس برنامه توسعه خود و طبق توصیه های سازمان بهداشت جهانی به چند صورت آموزش همگانی از طریق تبلیغات عمومی در سطح شهرها و روستا ها، صدا و سیما و نیز برنامه های آموزشی فشرده در مراکز بهداشتی و کارگاه های آموزشی تنظیم خانواده در مدارس و دانشگاه های سنگال فعالیت می کند ولی به دلیل ضعف امکانات و زیر ساخت های اقتصادی - بهداشتی تا ثیر قابل توجهی در کاهش میزان موالید نداشته است. طبق گزارشات در سال 2007، میزان باروری به طور متوسط تولد 5 كودك توسط یك زن بوده است. در حالیكه میزان مرگ و میر، 15/ 60 کودک از 1000 كودك زنده به دنیا آمده بوده است. (CIA World factbook) با وجود برنامه های کنترل جمعیت دولت ولی با توجه به  وزن سنگین سنت‌ فرزند آوری، بالا رفتن سن ازدواج، رشد تولدهای خارج از ازدواج ، مخصوصاً در مناطق شهری عملا رشد موالید بیشتر می‌شود. ( Adjamagho, 2005: 15) حداکثر میزان جلوگیری زنان از بارداری در سال های بین 2004-1997، 12% زنان بوده است. (UNICEF, 2012)

مهاجرت و پناهندگی

مهاجرت یک پدیده ی جمعیت شناسی است که از قرن ١٩ شامل میلیون ها نفر می شود. در این مجموعه، اگر چه مهاجرت سیاهان درصد کمی را آشکار می کند، ولی همچنان مشکلات مهمی را به همراه دارد.

مهاجرت های درون کوچی

در کشور سنگال، روستاها تحت تأثیر کاهش میزان بارندگی و به دنبال آن اختلال در اکوسیستم قرار گرفته اند که این امر اثرات منفی زیادی روی فعالیت کشاورزی که درآمد حدود 60%  جمعیت فعال را تشکیل می دهد گذاشته است. از طرفی آسیب هایی که به بخش نساجی و ماهیگیری خورده باعث شده است که جا به جایی های داخلی در این کشور مخصوصأ از روستاها به شهرها صورت گیرد. از طرف دیگر تعداد نسل جوان در جستجوی زندگی مدرن تر و بهتر روز به روز به شهرها کوچ می کنند. چند شهر در سنگال است که میزان مهاجرت به آنجا بیشتر است: 1- داکار، زیرا این شهر به عنوان پایتخت اداری محسوب می شود. 2- شهر توبا این شهر مذهبی و شهر زیارتی است و درآمد حاصل از آن اقتصاد آن منطقه را رونق داده است. 3- منطقه جنوب غربی سنگال که محل تولید بادام زمینی و پنبه است  و برای تجار مکان خوبی جهت کسب سود به شمار می آید.

تابلوی زیر معرف آمار جا به جایی های بین شهر و روستا است.

مکان زندگی تعداد مهاجران درون کوچی درصد
محیط شهری 798 466 17/9
شهر داکار 301 773 29/8
شهر های دیگر 468 589 22/7
محیط روستایی 579 767 29/6
مجموع 2597138 100

Source: ESAM 2004.DP3 (Fall, 2010)

مهاجرت های برون کوچی یا خارجی

سنگال  از سال 1980 بیشترین مهاجرت را به اروپا و آمریکا داشته است. بیشتر این مهاجران را مردان تشکیل داده اند، حتی اگر زنان یا خانواده های آنها در سنگال ماندگار شده اند. طبق تحقیقات سازمان بین المللی مهاجرت ((OIM : Organisation Internationale des Migrations ، مهاجرت سنگالی ها به مقصد های سنتی یعنی ساحل عاج، گامبیا، موریتانی، گابون و فرانسه بوده است.

بحران اقتصادی باعث شده است که از سال 80 تا 90  موج مهاجرت سنگالی ها به کشورهایی از قبیل ایتالیا ،500 27 نفر در سال 1993، 000 57 نفر در سال 2005، اسپانیا 190 3  نفردر سال 1993، بیش از 000 27 نفر در سال 2005، آمریکا 000 10 نفر درسال 2005 افزایش یابد.

در مجموع، 000 00 2 سنگالی بین سال های 1997 و 2001 کشور را ترک کرده اند که میانگین آن تقریبأ 000 40 نفر در سال است. مناطق اصلی که افراد از آنجا مهاجرت می کنند دره ی رودخانه ی سنگال، اولین قطب مهاجرت بین المللی است. (Fall, 2010:30)

از جمله سودی که این مهاجران برای سنگال دارند انتقال پول و سرمایه خود از خارج به داخل کشور می باشد که عامل توسعه در این کشورشده است. از نظر متخصصان  رئیس ائتلاف مهاجرت "انتقال سرمایه ها به مقصد سنگال کمک های مالی قابل توجهی هستند که، به طور رسمی بیش از یک چهارم درآمد حاصل از صادرات است، نزدیک 7% تولید خالص داخلی و 82% مبالغ دریافتی توسط سنگال به عنوان کمک های عمومی توسعه است. در سال 2007، میزان پول وارد شده به سنگال از طریق مهاجران 925 میلیون دلار بوده است. این مبلغ حتی از کمک های عمومی در جهت توسعه (689 میلیون دلار)  هم بیشتر است. (PNUD, 2007)

این ارسال درآمدها به سنگال، از نظر متخصصان  از طرفی صرف آموزش و بهداشت خانواده های فقیر و از طرفی باعث رشد زیرساخت ها ی محلی می شود. یکی از عوامل سرعت بخش برای دستیابی به این هدف " به کارگیری توان و شناخت دیازپورا ی سنگالی (آفریقایی های ساکن در دنیا) برای رشد سیستم آموزشی و تربیتی مردم است."

جدول زیرتعداد سنگالی های مهاجر را به خارج از کشور در کشور های مختلف از هر هزار نفر نشان می دهد.

نام کشور تعداد مهاجر
آمریکا 9/10
فرانسه 1/54
انگلستان 7/0
ایتالیا 3/29
پرتغال 6/0
کانادا 9/1
بلژیک 5/1
سوئیس 1

(Agence Nationale de la Statistique et de la démographique, 2016)

طبق آمار ارائه شده از طرف بانک جهانی در سال 2000، تعداد سنگالی های مقیم خارج از کشور 515 479 نفر بوده که از بین آنها حدود 47% در آفریقا (در کشور هائی مانند گامبیا و ،غنا و...)، 37% در اتحادیه اروپا (در کشور هائی مانند فرانسه، ایتالیا و آلمان) و 16% در کشور های عربی خلیج  فارس وموریتانی ساکن بوده اند.

بر اساس آمار ارائه شده در سال 2004 توسط وزارت سنگالی های خارج از کشور، 600 648 سنگالی یا به عبارتی 12% جمعیت کل سنگال در خارج از کشور اقامت داشته اند. این وزارت اعلام کرده است که از 3 مهاجر 2 مهاجر به طور غیر قانونی اقامت داشته است. اکثریت مهاجران سنگالی در کشور های آفریقایی  هستند که 2/63% آنها غیر قانونی زندگی می کردند. از مهاجرین سنگالی در کشور های اروپائی نیز 4/58% آنها به طور غیرقانونی ساکن این قاره بوده اند. از بین 953 168 مهاجر 2/82% مرد بوده اند، سن 1/65% آنها بین 15 تا 34 سال بوده است. علت مهاجرت آنها یا خانوادگی (2/10%) یا شغلی (1/76%) و یا تحصیلات (5/9%) وموارد دیگر(2/4%) بوده است. (Lessaut, D. 2010: 1-3)

آمار نشان داده شده برای تعداد مهاجران از بین 1000 نفر بوده و میزان خالص مهاجرت را بین سال های 2000 و 2011  نشان می دهد.

2011 2010 2009 2008 2007 2006 2005 2004 2003 2002 2001 2000
9،1- 99،1- 0 0 0 0 0 2،0 21،0 21،0 21،0 0

(Agence Nationale de la Statistique et de la démographique, 2011)

میزان تراکم جمعیت (تعداد ساکنین/km2 ) در سال 2011، 3،65% بوده است.

2011 2010 2009 2008 2007 2006 2005 2004 2003
27،64 64،62 7،69 51،65 83،63 1،61 71،56 31،55 93،53

(Agence Nationale de la Statistique et de la démographique, 2011)

مهاجرت خارجی ها به سنگال

با وجود اینکه تعداد مهاجران خارجی به سنگال در طول سال های 1995-1980 کاهش پیدا کرده است، مهمانوازی افسانه ای سنگالی ها که معروف به "تِرانگا"  (Téranga)است باعث شده که این کشور محل مناسبی برای مهاجران خارجی مخصوصأ از آفریقای غربی باشد. در سال 2003، وزارت داخلی کشور تعداد مهاجران خارجی را 29،926 نفر اعلام کرده است که 24،040 نفر آنها زن و 5،866 نفر آنها مرد بوده اند. 5/84% خارجی های مقیم سنگال از کشورهای آفریقای هستند (از این مقدار 9/73% آنها از آفریقای غربی و 5/8% آنها از آفریقای مرکزی به سنگال آمده اند) و 5/15% آنها از اروپا و کشورهای دیگر به آنجا آمده اند. در سال 2005، تعداد خارجیان در این کشور8/2% کل جمعیت سنگال را تشکیل داده است.  جدول زیر میزان مهاجرت ده کشوری که بالاترین تعداد مهاجر را به سنگال داشته اند نشان می دهد: (Fall, 2010:35)

درصد تعداد ملیت
53/5 32 787 کل آفریقای غربی
16/8 10 299 گینه
4/5 2 738 موریتانی
4/4 2 682 مالی
6/2 3 774 آفریقای مرکزی
1/5 950 دیگر کشور های آفریقایی
6/5 3 993 کل اروپا
1/9 1 174 فرانسه
/9 548 آمریکا
3/8 2 303 دیگر کشورها
100/0 61248 مجموع

Source: Recensement Général de la Population et de l'Habitat-2010

دلایل مهاجرت این افراد به سنگال متفاوت بوده است. 4/51% آنها به دلیل مسائل خانوادگی، 8/31% آنها به دلیل کار، 8/6% آنها برای تحصیلات و 9/9% به دلایل دیگر به این کشور آمده اند، 2/0 آنها نیز در دسترس نبوده اند. متأسفانه در حال حاضر آماری از افرادی که به طور غیر قانونی وارد این کشور شده اند در دسترس نیست. (Fall, 2010:35)

میزان پناهندگی

همانطور که گفته شد سنگال کشور مطلوبی برای پناهندگی به خصوص در قاره ی آفریقا محسوب می شود. بیشتر پناهندگان از حدود 30 کشور مانند ساحل عاج، کونگو، گینه و غیره هستند. گاهی نیز به صورت مخفیانه وارد این کشور می شوند. مؤسسه ای به نام "کاریتاس سنگال" (Caritas Sénégal) به معنی کمک های کاتولیک که در کشور های مختلف فعال است، پذیرای این افراد می باشد. این گروه سالانه پذیرای 2000 پناهنده و مهاجر است، در مورد آنها تحقیق به عمل می آورد، آنها را راهنمایی و طبق ظرفیت هایشان آنها را برای برطرف کردن نیازهایشان کمک می کنند. این مؤسسه کمک هایی از قبیل اجاره منزل، معاینات پزشکی و حتی خوراک برای آنها در نظر می گیرد. به طور مثال در سال 2011، پذیرای 1303 نفر (964 مرد و 339 زن) از 30 کشور مختلف بوده است.  

در بیست سال اخیر، درگیری های به وجود آمده در منطقه کازامانس باعث جابه جایی ده ها  نفر در داخل و خارج از کشور شد. در سال 1989، حدود 000 120 پناهنده ی موریتانیایی وارد سنگال شدند  که البته تعدادی از آنها پس از مذاکراتی بین دو کشور به وطن خود باز گشتند. به دلیل همین درگیری ها در سال 2009 نیز حدود 305 16 سنگالی، 3/46% به گامبیا و 9/45% به گینه بیسائو پناهنده شدند. (Marion, 2009:17)  

بیشتر پناهندگان آفریقایی در این قاره می مانند و در داخل به کشورهای همسایه پناهنده می شوند. با این وجود کشور فرانسه یکی از کشورهایی است که به تعداد محدودی ازآفریقایی های زیر صحرا پناهندگی می دهد.

کشور فرانسه در سال 1999، 56000 آفریقایی زیر صحرا را بدون مدارک اقامت اعلام کرده است. طبق آمار سال 2000، اروپا  (کشور هائی مانند بریتانیا با 21% و فرانسه با 15% و..) مقصد اصلی آفریقایی های زیر صحرا با 63% مهاجران بوده است، پس از آن آمریکای شمالی با 31%، و دیگر مناطق 6% مقصد این مهاجران بوده است. اما در سال های اخیر مقصد اصلی سنگالی ها دیگر فرانسه نیست و آنها به کشور های دیگر مهاجرت می کنند. در کشور فرانسه از 3/2 میلیون نفر مهاجر خارجی 000 80 نفر از آنها سنگالی هستند که البته از تعداد قطعی پناهندگان اطلاعاتی در دسترس نیست. (Lessault, Beauchemin, 2009:2)

مهاجرت لبنانی ها به سنگال به بیش از یک قرن پیش بر می گردد. لبنانی ها بخش مهمی از جامعه ی سنگال را در بر گرفته و به طور سنتی نقش قابل توجهی در اقتصاد این کشور دارند. جمعیت لبنانی ها در سنگال  به "سنگالی های سفید" معروف است.  نسل فعلی آنها نسل چهارم و پنجم را شکل می دهد. آنها حتی به زبان ولوف هم تسلط دارند.  امروزه تعداد آنها 25000 نفر از کل لبنانی های ساکن آفریقا یعنی بین 200000 تا 300000 است.  (Les libanais d’Afrique, 2009 : 25)

لبنانی ها – به ویژه تجار-  و سوری ها در سال 1890 شروع به آمدن به آفریقای غربی کردند. (Desbordes, 1938 : 208)  تعداد آنها بین دو جنگ جهانی زیاد شد (کمتر از 100 نفر در سال 1900). در سال 1930 تعداد  آنها نزدیک به 4000 نفرشد. (L’homme et la Société, 1969 : 35)

آنها بیشتر در شهر(بازار) حضور دارند و به زبان عربی با هم صحبت می کنند و روابط عمیقی با دیگر لبنانی های ساکن در جهان یا در آفریقای غربی و یا در خاورمیانه دارند. مراکز تجاری استعمار که در اوائل قرن بیست در کشور سنگال احداث شدند بیشتر به لبنانی ها اعتماد می کردند تا به ولوف ها و پول ها. (Clark, 1994 : 183-184) لبنانی ها جایگاه ویژه ای در تجارت بادام زمینی سنگال دارند.

در هنگام استقلال سنگال، در سال 1960، تعداد آنها 15000 نفر بود. آنها نه تنها به تجارت بادام زمینی پرداختند، بلکه به مشاغلی از قبیل مسکن، حمل و نقل و صنعت روی آوردند. جنگ لبنان در سال های 1990-1975 باعث شد تعدادی لبنانی دیگر به هموطنان خود در سنگال بپیوندند. این موج مهاجرت بیشتر مربوط به مسلمانان شیعه ای بود که از جنوب لبنان به سنگال آمدند. (Les libanais d’Afrique, 2009 : 25)

پاورقی

[i] - مارابوها افراد زاهدی (به ندرت یک زن) هستند که بیشتر یا مسلمان، و یا از معتقدان به "سَنکرِتیسم"(Syncrétisme) یعنی معتقد به مکاتب جمع آوری شده از آموزه های مختلف دینی هستند. آنها افرادی مقدس و عالِم به همه چیز و قدرتمند و دارای اراده هایی هستند که از طبیعت انسان خارج است. مارابو سمبول یک زندگی ایده آل انسانی در حد اعلا در آفریقا است. او در عدالت و قضاوت به ویژه در قضاوت های اخلاقی همتایی ندارد. در آفریقای زیر صحرا از جمله سنگال، مارابوها افرادی هستند که توان های زیادی دارند به طور مثال آنها بیماری ها را به کمک طلسم و دعا شفا می دهند و مشکلات اجتماعی افراد را بر طرف می کنند. البته مسلمان های سنی این اعمال را قبول ندارند. مارابوها چون اطلاعات عمیقی با مطالعه ی قرآن به دست آورده اند مشاوران بسیار خوبی برای افراد به شمار می آیند. آنها معمولاً برای کاری که انجام می دهند حقوقی درخواست نمی کنند ولی اخلاق ایجاب می کند که مردم حداقل نیاز های زندگی آنها را مانند خوراک و پوشاک برطرف کنند. در سنگال، مارابوها سلسله بندی شده و بالاترین رده بندی آنها از اخوان مریدیه خلیفه نام دارد. مردم سنگال به این افراد اعتقاد بسیار شدیدی دارند و از آنان تقلید می کنند، هر یک از آنان هم نشان خاص خود را دارد.(Diop, 1983: 20-25)

[ii] - تِرانگا در سنگال به معنی مردم مهمان نواز است.

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی