زبان و ادبیات اوکراین
زبان و ادبیات اوکراینی بیشترین تاثیر را از زبان و ادبیات روسی پذیرفته است بطوریکه زمان حاکمیت شوروی را می توان اوج این تاثیرپذیری دانست . میزان تاثیر گذازی زبان و ادبیات روسی به حدی است که نزدیک به 30درصد مردم اوکراین، زبان روسی را زبان اصلی خود می دانند و از نظر جغرافیایی نیز ساکنان شرق و جنوب اوکراین زبان روسی را برای گویش استفاده می کنند.بعد از کسب استقلال، دولتمردان اوکراین تلاشهای گسترده ای را برای ترویج زبان اوکراینی بکار گرفته اند. فعالیتهای ادبی در اوکراین تا قبل از استقلال اوکراین نتوانسته بود در مسیر اصلی خود قرار بگیرد و علی رغم تلاش نویسندگان بزرگ با محدویتهایی که سیستم حکومتی وقت برای آنها بوجود می آورد زبان و ادبیات اوکراینی نتوانسته بود به جایگاه واقعی خود برسد. از جمله مهمترین نامداران ادبیات اوکراین می توان به تاراس شفچنکو، شاعر مشهور ملی اوکراین، ایوان نچوی لویتسکی (1918 – 1838)، پاناس میرنی(1920-1849)، بوریس هرینچنکو (1910-1863م)، میخاییلو استاریتسکی (1904-1840)، میخائیلو پاولیک (1915- 1853م)، لسیا اوکراینکا(1913-1871م)، میخائیلو کوتسیوبینسکی(1913- 1864م)، ولادیمیر وینیچنکو (1951-1880م)،اولگا کوبیلیانسکا (1942-1863م)اشاره کرد.
زبان اوکراین
طبق قانون اساسی[Constitution] اوکراین زبان رسمی این کشور اوکراینی است. زبان روسی که زبان رسمی شوروی سابق به حساب می آمد به طور گسترده ای خصوصا در شرق و جنوب اوکراین کاربرد دارد.طبق سرشماری سال 2001 تعداد اوکراینیهایی که به زبان اوکراینی صحبت می کردند 5/67 درصد و تعداد کسانی که روسی زبان اصلی آنها محسوب می شد 6/29 درصد بودند. اکثر کسانی که به زبان اوکراینی به عنوان زبان بومی صحبت می کنند زبان روسی به عنوان زبان دوم استفاده می کنند . هر چند سرشماری در موردزبان با تغییر متغیرها از ضریب تغییر زیادی برخوردار می گردد ولی آنچه مسلم است آن است که اوکراینیهای ساکن در نواحی غربی و مرکزی عمدتاً به زبان اوکراینی صحبت می کننددر نواحی غربی زبان غالب در شهرها مثل شهر لووف زبان اوکراینی است. در مرکز اوکراین زبان اوکراینی و روسی هر دو بطور مساوی در شهر استفاده می شود و در شهر کی یف بیشتر زبان روسی معمول است درحالیکه در جوامع روستایی زبان غالب، زبان اوکراینی است. دراوکراین شرقی و جنوبی اولویت با زبان روسی است ولی در جوامع روستایی این بخشها زبان اوکراینی رایج است.
در دوره حاکمیت شوروی سابق تعداد کسانی که به اوکراینی گویش داشتند از نسلی به نسل دیگر کاهش می یافت و تا اواسط دهه 1980 کاربرد زبان اوکراینی در زندگی عمومی بطور شدیدی پایین آمد. بعد از استقلال اوکراین، حکومت اوکراین با اتخاذ راهبرد سیاست اوکراینی کردن، کاربرد زبان اوکراینی را در جامعه اوکراین از نو آغاز کرد و در حال حاضر برنامههای تلویزیونی و فیلمهای خارجی روسی زبان به زبان اوکراینی دوبله می شود. طبق قانون اساسی جمهوری خودمختار کریمه، زبان اوکراینی تنها زبان رسمی این جمهوری به حساب می آید. با این وجود قانون این جمهوری اهمیت فوق العاده ای به زبان روسی که زبان اکثریت مردم این جمهوری می باشد قائل است و کاربرد آن را در همه فضاهای زندگی عمومی شهروندان تضمین می کند. به همین ترتیب زبان تاتاری اهالی کریمه (زبان 12 درصد جمعیت کریمه)با حفظ وضعیت ویژه در کنار زبان سایر نژادها تضمین شده است. روس زبانها یک اکثریت غالبی از جمعیت کریمه را که بالغ به 77 درصد می شود تشکیل میدهند و تاتار زبانها 4/11 درصد می باشند با این وجود در زندگی هر روزه اکثر تاتارها و اوکراینیها، زبان روسی مورد استفاده قرار می گیرد.
در سال 2012 پارلمان اوکراین قانونی تصویب کرد که اقلیتهای زبانی درصورتی که از درصد معینی بالاتر باشند بتوانند رسما زبان خود را بعنوان زبان دوم رسمی بکار برند. این رقم ابتدائا 10٪ اعلام شده بود ولی بعدا قرار شد به 30٪ افزایش یابد. باتوجه به جمعیت تاتارهای کریمه که بیش از ده درصد جمعیت این منطقه را تشکیل می دهند، آنان می توانستند (درصورت تصویب سهمیه ده درصدی) زبان تاتاری را به عنوان زبان دوم رسمیت بخشند که اکنون بنظر می رسد از این امتیاز محروم شده اند. بنظر می رسد که تصویب این قانون بیشتر متوجه روس زبانهای اوکراین است. دولت فعلی که گرایشاتی به روسیه دارد تلاش می کند زبان روسی را در اوکراین ترویج دهد.
تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اوکراین
تاریخ ادبیات اوکراین به قرن یازدهم زمانی که امپراطوری روس – کی یف آیین مسیحیت را پذیرفت، برمی گردد. نوشتههای این دوره عمدتاً شامل مجموعه ای از عبادات که در کلیسای قدیمی اسلوانیک نوشته شده بود، می شد.آثار تاریخی این دوره عمدتاً منعکس کننده وقایع و گاهشمارهایی هستند که عمده ترین آن گاهشمار اولیه است. فعالیت ادبی در دوره ای که مغولها به روسیه حمله کردند از کاهش قابل توجه ای برخوردار گردید. ادبیات اوکراین در قرن چهاردهم دوباره شروع به رشد کرد ودر قرن شانزدهم با شناخت صنعت چاپ و شروع دوره قزاقها که تحت سلطه روسها و لهستانیها بودند به رشد قابل توجه ای رسید. قزاقها جامعه مستقلی تشکیل دادند و نوع جدیدی از شعرهای حماسی را گسترش دادند که نشاندهنده رشد بالای ادبیات شفاهی اوکراینیها در این دوره می باشد. این پیشرفتها در قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم زمانی که انتشار به زبان اوکراینی غیرقانونی اعلام شددوباره عقبگرد پیدا کرد و دوره ادبی زبان اوکراینی در این دوره با توقف همراه بود. با این وجود در اواخر قرن هجدهم ادبیات مدرن اوکراین در جامعه ظهور کرد.
قرن نوزدهم در اوکراین با کاربرد زبان بومی و مادری شروع شد و این حرکت با کاری از ایوان کاتلیاروسکی تحت عنوان اینییادا [Eneyida]که اولین اثر چاپ شده در ادبیات مدرن اوکراین محسوب می شد رهبری و هدایت شد. تا دهه 1830 احساسات گرایی و آرمان گرایی در اوکراین گسترش یافت و در همین دوره مشهورترین چهره ادبی ملت اوکراین یعنی شاعر و نقاش معرف تاراس شفچنکو ظهور کرد. وقتی ایوان کاتلیاروسکی[Ivan kotliarevsky] به عنوان پدر ادبیات اوکراین در زبان بومی و مادری اوکراین شناخته می شود شفچنکو پدر احیای ملی نامیده می شود.
با این وجود در سال 1863 چاپ و انتشار به زبان اوکراینی توسط امپراطوری روسیه ممنوع اعلام شد. روسها بطور کلی فعالیت ادبی را در این منطقه ممنوع کردند و نویسندگان اوکراینی مجبور بودند آثار خود را به زبان روسی منتشر کنند و به زبان اتریشی که تحت کنترل حکومت گالیسیا(اروپای شرقی)[Galicia] بود انتشار دهند. این ممنوعیت هیچگاه بطور رسمی لغو نشد و بعد از انقلاب و ظهور بلشویکها در حاکمیت روسیه این قانون تنها مشمول زمان شد و کهنگی و قدیمی بودن آن ضمانت اجرایی آن را از بین برد. ادبیات اوکراین دراوایل دوران حکومت شوراها به رشد و شکوفایی رسید واین زمانی بود که تقریباً تمام گرایشهای ادبی مورد تایید قرار گرفتند . این سیاست با یک تغییر معکوسی دردهه 1930 روبرو شد و این زمانی بود که استالین سیاست خود یعنی رئالیسم سوسیالیست را مورد توجه قرار داد. این سیاست لزوماً نویسندگان اوکراینی زبان را تحت فشار قرار نمی داد ولی آنها را وادار می ساخت از یک روش خاصی در آثارشان پیروی کنند. فعالیتهای ادبی اوکراینیها با وجود محدودیتهای ایجاد شده از سوی حزب کمونیست ادامه پیدا کرد و تا زمانی که اوکراین در سال 1991 استقلال خود را بدست نیاورد نویسندگان در اوکراین نتوانستند به طور واقعی به تالیف آثار خودشان بپردازند.
مقصود از ادبیات اوکراین، ادبیاتی است که به زبان اوکراینی نوشته شده است. ادبیات این کشور، برای توسعه و بالندگی، جادههای سنگلاخ و دشوارگذری را پیموده است چرا که سالیان سال، حکومتهای بیگانه بر این سرزمین پهناور سیطره داشته اند و غالباً بین زبان نوشتاری و گفتاری این کشور، تفاوتهای آشکاری وجود داشته است و در برخی مقاطع تاریخی، نوشتن کتاب به این زبان ممنوع بوده و جرم محسوب می شده است. هر چند کشورهای حاکم خارجی از جمله لیتوانی، لهستان، رومانی، روسیه، اتریش – مجارستان و ترکیه عثمانی، با به جا نهادن میراث گرنمایه ای از واژگان خود، به غنای زبان اوکراینی یاری رسانده اند.
علی رغم فشارها و سانسورهای فراوان، اوکراین دارای گنجینه ادبی ارزشمند و قابل اعتنایی است که آفریده کلک خیال انگیز نویسندگان و شاعران آن است.افسوس که از آثار ادبی دوران حکومت بیگانگان بر این کشور، مطلب زیادی به دست ما نرسیده است. احتمالا کتاب نیمه افسانه ای کتاب ولس تنها نمونه مکتوب فرهنگ اسلاوی باستان است هر چند مقامات کلیسای ارتدوکس شرقی مسکو درباره اعتبار این کتاب، بحثهایی کرده و آن را بی اعتبار دانسته اند. اعتقاد بر این است که کتاب ولس حاوی مطالب و حقایق تاریخی مهمی از جمله حوادث روزگار نخستین حاکمان اسلاوی، قوانین این سرزمین، تاسیس شهر کی یف و بسیاری از حقایق تاریخی دیگر است. احتمالاً این کتاب در آغاز دوران میانه در سده هفتم میلادی نوشته شده است و هر چند این وقایع تاریخی به زبانی جز اوکراینی امروزی نوشته شده، لبریز از بسیاری از افسانههای امروزی است که بخش مهمی از فرهنگ عامه و باورهای مردم این کشور به شمار می آید.
ادبیات اوکراین
دوران روس کی یفی
شکوفایی ادبیات اوکراینی در دوره موسوم به روس کیفی، مدیون سنت غنی شفاهی عامیانه و اشاعه متون دینی ترجمه شده از زبانهای دیگر بود. قدیمی ترین و شایان ذکرترین اثر تعلیمی، نوشته ایلاریون پایتخت نشین[Metropolitan Ilarion](1050)است. نوع لطیف تر ادبیات تعلیمی را می توان در آثار متعدد زندگی نامه ای یافت که شرح زندگی قدیسانی است که به تقلید از زندگی نامههای ترجمه شده نگاشته شده است. این زندگی نامهها عبارتند از: زندگی نامه سنت آنتونی غارها[Saint Anthony of the caves]، سنت ولادیمیر بزرگ[Saint Vladimir the Great]، سنت پرنسس الگا[Saint Princess Olha] که در یک مجموعه گردآوری شده است. قابل توجه ترین مجموعه زندگی نامه در دوره کی یفی است و مجموعه داستانهایی درباره راهبان صومعه غارهای کی یف است و نسخه اصلی آن پس از سال 1215 تحت سرپرستس دو راهب دیر، سایمون[Monk Simon] و پولیکارپ[Monk Polikarp] نوشته شده است که از قالب نامه نگاری به عنوان شیوه ای ادبی بهره جسته اند. نامهها شامل بیست قصه درباره راهبان نیکوکار یا گناهکار دیر بر اساس افسانههای شفاهی و منابع مکتوب متعددی همچون زندگی سنت آنتونی غارها و وقایع غارهای کی یف و وقایع راستوف پدید آمده است که نسخههای آن به دست ما نرسیده است.بسیاری از متون اصلی مربوط به وقایع تاریخی سده یازدهم است و شامل برخی شرح کوتاه وقایع تا برخی متون رمان گونه همچون رمان موسای مجارستانی است. این نوشتههای جعلی نیز همانند قصههای ترجمه شده، در بین مردم شایع بود. نخستین سفرنامه نوشته هکومن دانیلو نیز مشهور بود. هر چند بی نظیرترین و برجسته ترین یادگار ادبی دیرسال اوکراین، حماسه غیر دینی داستان نبرد ایگور (1187) است.
نخستین نمونههای ادبیات دوران روس کی یفی در کلیسای اسلاوی پدید آمده و از سده یازدهم تا سیزدهم میلادی دارای نفوذ و اعتبار ویژه ای بوده است. این امربدین دلیل بود که در آن دوره،کلیسا مرکز آموزش بود. کلیسا دارای مجموعه انبوهی از ترجمههایی از زبان یونانی بود که برای مردم اسلاوی زبان نوشته شده بود. وجود این ادبیات،تغییر کیش کشور به آیین مسیحیت اسلاوهای شرقی را آسان و آنان را با فلسفه، دانش و تاریخ نگاری ابتدایی یونانی آشنا نمود، بدون این که نیازی به آموختن زبان یونانی داشته باشند. ادبیات غیر دینی نیز جایگاه سترگی داشت. نستور وقایع نگار نویسنده و مورخی شاخص در دوران روس کی یفی بود و سالیان سپری شده او جایگاه مهمی در تاریخ ادبیات این کشور دارد. کتابی است که زندگانی امپراطور را شرح می دهد او همچنین درباره ماجرای شهیدان و قدیسان دینی مطالبی نوشته است. اثر مهم دیگر به نام افسانه نبردهای ایگور از نویسنده ای ناشناس است که کشف آن به دانشمندان و محققان دید تازه تر و بهتری نسبت به زندگی در دوران روس کی یفی داد. ضمن اینکه گزارش تاریخی ارزنده ای از نبردهای این شاه ارائه کرده، نقد و نظرهای فراوانی درباره اعتبار و اصالت آن نیز مطرح شده است. نسخه خطی اصلی آن در آتش سوزی عظیم مسکو در سال 1812 از بین رفته و نبود نسخه اصلی آن، برخی منتقدان را بر آن داشته است که آن را نسخه ای جعلی متعلق به دورههای بعدی بپندارند. هر چند پژوهشگران، آن را معتبر می دانند.[۱]
میراث مشترک لیتوانی – لهستانی
یکی از آثار شایان توجه، ترجمه انجیل اوستروگ[Ostrog Bible] است که در سال 1581 منتشر شد. این نخستین نسخه کامل چاپ شده انجیل در کلیسای قدیمی اسلاوی بود. انتشار این کتاب به همت خانواده استروگسکی[Ostrogsky family]، کلیسای ارتدوکس را یاری کرد تا در برابر فشار قدرتمند مذهب کاتولیک رومی که مذهب اصلی لهستان بود، مقاومت کند.
دوران حکومت کزاکها
در طول این دوره تاریخی در مقایسه با همسایگان اوکراین، روسیه و لهستان، مدارس ابتدایی بسیار زیادی در اوکراین نسبت به میزان جمعیت آن وجود داشت. یکی از آلمانیهایی که از اوکراین آن روزگار دیدن کرده، در سال 1720 اظهار داشته است که چگونه پسر هتمن، دانیلو آپوستول[Danylo Apostol] که هیچگاه اوکراین را ترک نکرد، به زبانهای لاتین، ایتالیایی، فرانسوی، لهستانی و روسی مسلط بود. همچنین نویسندگانی مانند گرگوری اسکوورودا[Hryhorii Skovoroda]، یوری دروهویچ[Yuriy Drohobych]، فابیان کلنوویچ[Fabian Klenovych]، استانیسلاو اوریخورسکی روکسولان[Stainslav Orikhovsky-Roxolan]، جان تومایوزفوویچ[Jan Toma Yuzefovych]، پاولو روسینکروسنیانین[Pavlo Rusyn - Krosnyanyn]، فئوفان پروپوکوویچ[Feofan Prokopovich] به زبانهای لاتین کتاب نوشته اند. بسیاری از کتابهای چاپ شده، اساساً مذهبی بودند مانند پترنیک[Peternik] که کتابی درباره راهبان صومعه پیچرسکاست[Kiev – Pechersk monastery]. کتابهایی هم درباره تاریخ محلی تدوین شد. در کتابی نوشته اینوکنتی گیزل[Inokentiy Gizel](1674) نخستین بار این نظریه که مسکو، وارث روس کی یفی بوده، مطرح شده و شرح و بسط یافته است. سده شانزدهم میلادی، دوران شکل گیری حماسههای محلی است که دومی[Dumy] خوانده می شد. در این ترانهها ماجرای جنگجوییها و رشادتهای کزاکها شرح و ستایش شده است. در این دوره اوستاپ ورسای[Ostap VERESAI] ظهور یافت که خیناگری نامدار بود و داستان کبزار در استان پولتاوای اوکراین پدید آمد.
پری دنی یستر
نخستین سالنمای ادبی و فرهنگ عامیانه اوکراینی در گالیسیا ترتیب یافت و در دسامبر 1836 در مجارستان چاپ و منتشر شد. این کتاب حاوی ترانههای عامیانه بود که در نقاط مختلف گالیسیا گردآوری شده بود و مطالبی داشت همچون موضوعاتی ادبی منظوم و منثور اعضای گروه، ترجمه آنان از اشعار عامیانه صربی، متونی از اشعار غنایی و حماسی برگرفته از نسخههای خطی سده پانزدهم میلادی و مطالبی درباره مراسم ازدواج در اوکراین آن روزگار. در مقدمه مانیفست مانندی که شاشکوویچ بر این کتاب نوشت، بر زیبایی و جلال ادبیات محلی، عامیانه و شفاهی اوکراین تاکید کرد و فهرستی از مطالب منتشر شده در زمینه ادبیات و فرهنگ عامه مردم در اوکراین تحت سیطره روسیه ارائه کرد.
تاراس شفچنکو، پانتلیمون کولیش و رمانتیسم اوکراینی
تاراس شفچنکو(1861 -1814م) و پانتلیمون کولیش (1897 – 1819م) نامدارترین نمایندگان نهضت رمانتیسم اوکراین به شمار می آیند. نهضتی که در ابعادی وسیع، هویت ملی اوکراینی جدید را متبلور کرد. شاعر و هنرمند برونگرا، اجتماعی و پرشور، شفچنکو، شاعر مشهور ملی اوکراین شد و اندیشمند درونگرا و گوشه گیر، کولیش را بیشتر توده گرایان معاصرش به دلیل آثار بحث انگیز و جدی و افکار نخبه گرایانه اش محکوم کرده اند. هر چند در مباحث ادبی سال 1925 میکولا خویلووی، از کولیش به عنوان اندیشمند راستین اروپای دفاع کرد.[۲]
انجمن برادری سنت سریل و متودیوس
انجمن برادری سنت سریل و متودیوس، انجمنی سری بود که در دسامبر 1845 تا ژانویه 1846 در کی یف به رهبری میکولا کاستوماروف بنیانگذاری شد.هدف این انجمن اصلاح نظم جامعه بر اساس آموزههای مسیحیت همچون عدالت، آزادی، برابری و برادری بود
مشاهیر ادبی اوکراین
ایوان نچوی لویتسکی[Ivan nechui-levytsky](1918 – 1838)
نویسنده، استاد زبان، تاریخ و جغرافیای روسی، در دانشگاههای اوکراین بود. به دلیل سانسور شدید مقامات روسیه، آثار او تنها در مجلات گالیسیا منتشر می شد. نوشتههایش درباره زندگی کشاورزان و کارگران، او را پایه گذار نثر کلاسیک و آفریننده ادبیات داستانی واقعگرای اوکراینی کرد. لویتسکی نخستین نویسنده اوکراینی است که طبقات مختلف مردم را در داستانهایش وارد کرده و در باره زندگی و مسائل و مشکلات آنان نوشته است. او علی رغم سیاست روسی گرایی و روس محوری حکومت، برخودآگاهی و استقلال فرهنگی و تفکر اوکراینی تاکید داشت.
پاناس میرنی(1920-1849)
پاناس میرنی[Panas myrny]، نام مستعار پاناس رودچنکو[Panas Rudchenko] است. او مقامهای دولتی فراوانی را تجربه کرد. بیش از همه دید جهانی شیوههای هنری و ایدئولوژیک او تحت تاثیر نوشتههای تاراس شفچنکو بود. نخستین فعالیت ادبی او شامل اشعار، نمایشنامهها و داستانهای کوتاه بود. مشهورترین اثرش رمان قدرت از هم پاشیده است. رمانی روانشناختی، اجتماعی که داستان آن صد سال تاریخ یکی از روستاهای اوکراین از دوران ارباب رعیتی تا دوران پس از اصلاحات است. در این رمان، موضوعاتی چون ستم و نابرابری اجتماعی، نزاعهای درونی بین طبقات مختلف جامعه، سیستم حکومتی تزاری، نوع زندگی دشوار یک سرباز در طول دوران تزار نیکولاس اول، خشونت پلیس و مبارزه با دروغ و بی عدالتی مطرح شده است.
بوریس هرینچنکو (1910-1863م)
شخصیت اجتماعی، پژوهشگر، نویسنده، فرهنگ عامه شناس و زبانشناس نامدار اوکراینی است. او با تاسیس بزرگ ترین انتشاراتی در اوکراین تحت سلطه روسیه، موفق شد علی رغم سانسور شدید روسیها، پنجاه کتاب محققانه منتشر کند. در داستانها و رمانهای کوتاه واقع گرایانه خود، زندگی کشاورزان اوکراینی و مطالبات و نیازهای ضروری اجتماعی آنان، نوع نگرش طبقه روشنفکر نسبت به آنان، آموزش روستائیان و از بین بردن حس ملی گرایی آنان و رابطه ناسیونالیسم، رادیکالیسم و سوسیالیسم را نمایش داده است.
میخاییلو استاریتسکی[Mykhailo Starytsky] (1904-1840)
نویسنده و فعال در عرصه تئاتر و فرهنگ اوکراینی است. مهم ترین میراث ادبی او اشعار با دورنمایه اجتماعی اوست با رنگ و بوی مردم گرایانه و میهن پرستانه، نمایش گذشته تاریخی اوکراین همراه با عظمت و شکوه و اعتراضهای مردمی علیه حکومت تزاری. او در سال 1883 رهبری نخستین تئاتر تخصصی اوکراین را بر عهده گرفت و در 1885 گروه جدیدی از بازیگران جوان تشکیل داد. استاریتسکی چندین نمایشنامه و رمان تاریخی با محوریت مسائل و مشکلات نوشته است.
ایوان فرانکو[Ivan Franko] و مردم گرایان و رادیکالیستهای اوکراین غربی
فرانکو(1916-1856 م) نیز مانند شفچنکو از شخصیتهای ادبی نامدار و مهم اوکراین است. نویسنده، شاعر، ناشر،روزنامه نگار، محقق فرهنگ عامه و رهبر مهم و مطرح سیاسی است که نه تنها بر اوکراین غربی که زادگاه او بود، بلکه بر تمام فرهنگ اوکراین و خودآگاهی ملی آنان تاثیری ژرف نهاد. در دهههای پایانی سده نوزده و دهههای آغازین سده بیستم میلادی نقشی کلیدی در شکل دادن به نهضت مردم گرایی اوکراین غربی و رادیکالیسم اوکراینی داشت. هرچند طرفدار پرشور رئالیسم ادبی و منتقد شیوههای ادبی مدرنیستی آن روزگار بود، از جریانات مدرن ادبی برکنار و بی خبر نماند و بنیانگذار اولین تجربههای مدرن در شعر اوکراین غربی بود. مردم گرایان به دنبال احیای فرهنگ و زبان اوکراینی و احقاق حقوق پایمال شده آنان بودند. رادیکالیسم اوکراینی نیز اشاره به حرکتهای سوسیالیستی دارد. که در سرزمین گالیسیا در اواخر سده نوزدهم شکل گرفت و در آنجا تا آغاز جنگ جهانی دوم باقی ماند. این نهضت از افکار سیاسی میخاییلو دراهومانوف الهام گرفت.
میخائیلو پاولیک[Mykhailo Pavlyk](1915- 1853م)
این شخصیت سوسیالیست گالیسیایی، ناشر و فعال سیاسی، دوست صمیمی و همکار ایوان فرانکو بود. این دو سوسیالیست دوستدار اوکراین، تحت تاثیر آموزههای دراهومانوف بودند. پاولیک بارها و بارها محاکمه، زندانی و منزوی شد اما به فعالیتهای ساسی اجتماعی و ادبی خود در کنار فرانکو ادامه داد. [۳]
السیا اوکراینکا(1913-1871م)
شاعر و نمایشنامه نویس نامدار اوکراینی، شخصیت ادبی فاضل و خودآموخته ای بود که به بسیاری از زبانهای اصلی اروپایی همچون یونانی، لاتین و به زبانهای اسلاوی تسلط داشت. سرودن شعر را از نه سالگی اغاز کرد. نخستین مجموعه شعرش بر بالهای ترانهها[ On Wings of Songs] در سال 1893 منتشر شد. استادی و شهرت او بیشتر به یمن نمایشنامههای منظوم اوست. مهم ترین کار ادبی اوکراینکا، اشعار نمایشی او درباره زندانیان بابل است که در حقیقت نماد اوکراین تحت تسلط روسیه در روزگار اوست.
میخائیلو کوتسیوبینسکی(1913- 1864م)
نویسنده اواخر سده نوزده و اوایل سده بستم اوکراین است. او نیز همچون لسیا اوکراینکا یکی از بزرگان فرهنگی خودآموخته و اهل فضل است. آثار ادبی اش تحت تاثیر آثار شقچنکو، مارکو ووچوک[Vovchok]، داستایوفسکی، امیل زولا،ویکتور هوگو،هانریشهاینه گی دوموپاسان بود . نخستین داستانهای او نمونههایی از رئالیسم قوم گرایانه است که تاثیر پذیری از آثار لویتسکی[Nechui-Levytsky] و عقاید مردم گرایی در آنها هویداست. هر چند در اواخر دهه 1890 دورنمایهها و موضوعات داستانهایش تغییر یافت و فرهیخته تر و کامل تر شد و این نویسنده جزو یکی از مدرن ترین و پیشروترین نویسندگان این کشور به شمار آمد.
ولادیمیر وینیچنکو (1951-1880م)
نویسنده و سیاستمدار اوکراینی است. به دلیل فعالیتهای سیاسی از دانشگاه کی یف اخراج شد. او عضو کمیته اجرایی حزب کارگران سوسیال دموکرات اوکراین[Ukrainian social democratic workers party] بود.
واسیل استفانیک(1936-1871م)
نویسنده و فعال سیاسی نامدار اوکراینی است. دردوران دانشجویی با فرهنگ و ادبیات معاصر غرب و با اعضای گروه آوانگارد لهستانی آشنا شد. در آثار او تاثیرپذیری از نویسندگان مدرنیستی چون بودلر و پل ورلن دیده می شود. نامههای او پر نثرهای شاعرانه و اشعار غنایی است و داستانهایش، خبر از استادی او در زمینه داستان کوتاه آینده اوکراین می داد. مجموعه داستانهای کوتاهش با عنوان کتاب آبی[Blue book] در سال 1899 و پس از آن صلیب سنگی منتشر شد. مدتی نماینده مجلس اتریش بود. سپس رهبر حزب رادیکال اوکراین شد و در آثار خود به مسائل سیاسی اجتماعی این کشور پرداخت.
اولگا کوبیلیانسکا (1942-1863م)
از نویسندگان پیشکسوت مدرنیست اوکراین و زنی خودآموخته و خوب خوانده بود. نخستین آثار داستانی اش در آلمان منتشر شد. سفرهای او و آشنایی اش با لسیا اوکراینکا، ایوان فرانکو، واسیل استفانیک، دیدگاه سیاسی و فرهنگی او را تغییر داد و وارد جنبش زنان اوکراینی در بوکووینا[Bukovyna] شد ونوشتن به زبان اوکراینی را آغاز کرد. شخصیت اصلی بسیاری از آثارش از جمله رمانهای یک نفر[A Person](1891) و شاهزاده خانم[The Princess](1895)، زنان فرهیخته و آزاده گرفتار در یک جامعه بی فرهنگ و شهرستانی اند. آثار ادبی اوبه توصیفات اکسپرسیونیستی و غنایی از طبیعت مشهور است.
میکولاخویلووی[Mykola Khvylovy]، وپلایت[Vaplite] و رنسانس فرهنگی دهه 1920
سقوط امپراطوری روسیه پس از جنگ جهانی اول، باعث لغو سانسور شدید حکومتی در اوکراین، تاسیس کشور اوکراین مستقل( هرچند برای مدتی کوتاه) و ملایمت و مدارای نسبی رژیم شوروی دردهه 1920 شد و این همه به پیدایش رنسانس عظیم ادبی و فعالیتهای فرهنگی در اوکراین انجامید. انبوهی از نویسندگان و شاعران هویدا شدند. و با تشکیل دهها گروه ادبی، چهره ادبی اوکراین را تغییر دادند. احتمالا شاخص ترین شخصیت فرهنگی که رهبر جریانات ادبی بود، میکولا خویلووی، نویسنده نامدار، ناشر و بنیانگذار سازمان ادبی نخبگان با عنوان وپلایت(آکادمی آزاد ادبیات کارگری) بود. از اعضای این سازمان می توان از نویسندگان و شخصیتهایی نام برد همچون: نمایشنامه نویس نامدار میکولاکولیش[Mykola Kulish]، یوری یانووسکی[Yuri Yanovsky]، شاعر روشنفکر سمبولیست پاولو تچینا [Pavlo Tychyna]و نویسنده و شاعر آوانگارد مایک یوهانسن[Maik Yohansen] و نویسندگان و شاعرانی چون یوری یانووسکی [Yuri Yanovsky]، آرکادی لیوبچنکو[Arkadi Liubchenko] و میکو لا باژان[Mykola Bazhan]. رنسانس فرهنگی دهه 1920 اوکراین با ترورهای وحشتناک رژیم استالین در دهه 1930 سرکوب و نابود شد. خویلووی به عنوان اقدامی نمادین برای اعتراض شدید نسبت به قحطی ساختگی و عمدی رژیم استالین و قتل عام مردم اوکراین و گسترش ترورهای سیاسی در سال 1933 خودکشی کرد. اکثر اعضای این گروه از جمله کولیش و یوهانسن، زندانی و اعدام شدند. دیگران از جمله تچینا مجبور شدند که تسلیم رژیم استالین و نویسنده سبک رئالیسم سوسیالیستی فرمایشی و مبلغ افکار استالین و حزب حاکم شوند. با تمام این احوال، در این دوران بسیار کوتاه آزادی خلاقیت ادبی، این نویسندگان توانستند آثار ادبی والا و ماندگار فراوانی پدید آورند.
میکولا کولیش(1937-1892 م)
مشهورترین نمایشنامه نویس اوکراین در قرن بیستم است. پس از مرگ مادرش، بیشترین بخش دوران کودکی را در یتیم خانهها گذراند. در رشته تاریخ و فیلولوژی دردانشگاه اودسا تحصیل کرد اما تحصیلاتش با شروع جنگ جهانی اول ناتمام ماند. در نهضت استقلال طلبی اوکراین (1920-1918) شرکت کرد و گروهی چریکی برای جنگ با ارتش داوطلبان روس در اوکراین جنوبی ترتیب داد. در 1924 با انجمن نویسندگان کارگری آشنا شد و در شهر خارکوف با دیگراعضای این انجمن بویژه خویلووی آشنا شد و تحت تاثیر او به فعالیت ادبی خود ادامه داد. بساری از نمایشنامههای او در آن زمان اجرا شد.
یوهانسن مایک(1937-1895م)
شاعر، مترجم، نظریه پرداز ادبی و زبانشناس متخصص زبانهای اوکراینی و آلمانی است. تا سال 1917 آثار خود را به زبانهای اوکراینی و آلمانی می نوشت و سپس یکی از اعضای بنیانگذار انجمن ویلایت شد و پس از از انحلال این انجمن توسط حکومت استالین در سال 1928، به فعالیتهای ادبی خود در نشریات پرداخت. تنها عضو گروه وپلایت بود که با این درخواست همگانی مواجه شد ه انجمن ادبی مردمی تری تشکیل دهد. او این درخواست را نپذیرفت و به جای آن، گروه ادبی غیرسیاسی دیگری تاسیس کرد که فعالیت آن هم در سال 1930 ممنوع شد.
پاولو تچینا[Pavlo Tychyna](1967-1891 م )
شاعر نامدار اوکراینی، برنده مهم ترین حایزههای ادبی اتحاد جماهیر شوروی، دارای مناصب حکومتی و سیاسی مختلف و وزیر آموزش اوکراین بود. در دوران جوانی با روزنامههای گوناگون همکاری داشت. نخستین مجموعه شعرش به نام قرهنیهای خورشیدی[Clarinets of the Sun] را در سال 1918 منتشر کرد. در این اثر، بنیانگذار نوع بی نظیری از سمبولیسم اوکراینی و سبک شخصی ادبی با عنوان کلارینتیسم[Clarinetism] است.[۴]
میکولا زروف و نئوکلاسیسم اوکراینی
هسته اصلی تشکیل دهنده نئوکلاسیسم اوکراین دهه 1920 عبارت بود از نویسندگانی چون: میکولا زروف، ماکسیم ریلسکی، پاولو فیلیپوویچ و میخاییلو داری خمارا. آنها هرگز انجمنی رسمی تشکیل ندادند و برنامه مدون و خاصی ارائه نکردند اما علایق فرهنگی و زیبا شناختی مشترکی داشتند. عنوان این گروه از آنجا ناشی شد که آنها از موضوعات و صور خیال قدیمی بهره می بردند و همچنین با مباحث داغ ادبی سالهای 1925 تا 1928 مخالف بودند.
نئوکلاسیکها خودآگاهانه در پی خلق هنر فاخر بودند و هنر عامیانه، ادبیات تعلیمی، تبلیغاتی و مرامی را تحقیر می کردند. مخالفان آنهادر مقابل، گروه خود را از نویسندگانی شکل داده بودند که تحت حمایت کمونیستها بودند و با اصل اصالت فایده به ادبیات مینگریستند و ادبیات واقعی را دارای هدفهای سیاسی و اجتماعی مشخص می دانستند. این نوع نگرش به عنوان ابزاری برای تقویت و استحکام سلطه شوروی در اوکراین محسوب می شد. در دهه 1930 میکولا زروف، پاولو فلیپوویچ و خمارا میخاییلوف به اردوگاههای کار اجباری شوروی اعزام و کشته شدند. ماکسیم ریلسکی مجبور شد آثار رئالیست سوسیالیستی بنویسد و بورگارت به غرب گریخت و با نام مستعار یوری کلن به نویسندگی ادامه داد. سنت نئوکلاسیسم در بین شاعران مهاجر بویزه توسط برادر زروف، میخاییلو اورست ادامه یافت. این نهضت ضد رمانتیک و ضد فرهنگ عامه بود و طرفداران آن به مفاهیم جهانی می اندیشیدند و فرهنگ اوکراینی را بخشی از فرهنگ اروپای غربی می دانستند. شعرشان ویزگیهایی همچون تعادل، شکل پذیری صور خیال و نظم منطقی در پرداختن به موضوعات و سرایش داشت. مقصود نهایی ادبیات از نظر آنان نفس زیبایی بود، نه داشتن اهداف سیاسی و اجتماعی خاص و از پیش تعیین شده.
میکولا زروف (1937-1890م) شاعر، مترجم و تاریخ ادبیات نویس نامدار اوکراینی است. در دانشگاه کی یف در رشته فیلولوژی تحصیل کرد و استاد ادبیات اوکراینی در چند دانشگاه کی یف بود. فعالیتهای ادبی او چه در عرصه شعر و چه در ترجمه در تناسب تمام با عقاید و نظریاتش بود. از آنجا که شاعری کلاسیک و پارناسین بود، رهبر نئوکلاسیسم اوکراین شد. او بر قالب شعری سانت و اشعار دوره الکساندری تمرکز کرد و اثار درخشانی پدید آورد. همچنین آثار متعددی از زبان لاتینی ترجمه کرد و نقدهای فراوانی بر ادبیات اوکراینی تحت سلطه شوروی مقالاتی درزمینه ترجمههای اذبی و مقدمههایی بر مجموعه آثار کلاسیک اوکراینی نوشت. در سال 1935 دستگیر و به ده سال زندان در جزایر سولووتس ودر سال 1937 به اعدام محکوم شد.
مکاتب ادبی اوکراین
اواخر سده نوزدهم میلادی، رئالیسمی که بر ادبیات اوکراین حاکم بود، کم کم جای خود را به مدرنیسم داد. برخی از نویسندگان به دنبال تقلیدی طبیعی از واقعیت بودند و به جای آن، شیوه ای امپرسیونیستی در پیش گرفتند. همگام با این تغییر و تحول، رمان کوتاه جای خود را به داستان کوتاه داد. نمایشنامهها، کنشهای داستانی به ساخت دنیای درونی شخصیتها گرایش یافت تا به کاوش در کشمکشها، حالات و تجربیات روانشناختی آنان بپردازد. شعر از شیوههای رئالیستی فاصله گرفت و به سمبلیسم گرایش یافت. تاکید بر محتوا جای خود را به تاکید بر فرم داد. آثار میخاییلو کوتسیوبینسکی[Mykhailo Kotsiubynsky] نشان دهنده این تغییر گرایش از رئالیسم به سوی مدرنیسم است. نویسنده معاصر او خانم الگا کوبیلیانسکا[Olha Kobylianska]، به عنوان نویسنده ای نئو رمانتیک، چندان امپرسیونیست نبود. علایق نئورمانتیک نویسندگان در مدرنیسم به اشتیاقی برانگیخته برای رو آوردن به فرهنگ عامه منجر شد و به پدید آمدن تعداد قابل توجهی از آثار ادبی مانند نمایشنامههای خانم لسیا اوکرانیکا[Lesia Ukrainka] انجامید(مانند ترانه جنگل[A Forest Song]). استاد داستانهای بسیار کوتاه امپرسیونیستی، واسیل استفنیک[Vasyl Stefanyk] بود. رمان نویس و نمایشنامه نویس نامدار ولادیمیر وینیچنکو[Volodymyr Vynnychenko]، بشدت علاقه مند به تجربیات روانشناختی و بویژه کاوش در مسائل اخلاقی طبق روشنفکر بود.
رنسانس فرعی و کم اهمیت ادبیات اوکراین در سال 1940
بلافاصله پی از جنگ جهانی دوم در نیمه دوم دهه 1940 ادبیات اوکراین در بیرون از خاک آن، در کمپهای مهاجران واقع در آلمان غربی و اتریش، دوره غیرعادی توسعه و تحولی را تجربه کرد. این کمپها که پناهگاه بیش از دویست هزار نفر از آوارگان جنگ اوکراینی از جمله تعداد قابل توجهی از نویسندگان ومحققان ادبی بود، مرکز خوبی برای فعالیتهای فرهنگی شد. بدین دلیل دوره 1945 تا 1949 را محققان ادبی دوره رنسانس کم اهمیت یا فرعی ادبیات اوکراینی می نامند. نویسندگانی که از مناطق مختلف اوکراین از بد حادثه آنجا به پناه آمده بودند، دور هم گرد آمدند و بر آن شدند که فعالیتهای ادبی دهه 1920 را احیاء و تکرار کنند. کنگرههای فراوان برپا کردند، انجمنهای ادبی راه انداختند و به انتشار زندگی نامه، روزنامه و کتاب همت گماشتند.
نقش اساسی در مهم ترین فعالیتهای ادبی این دوره را ام.یو.آر بر عهده داشت. سازمانی که با رهبری جرج یوری شولوف زبان شناس، محقق و منتقد ادبی و همچنین رمان نویس مشهور یولاس سامچوک شکل گرفت. دیگر اعضای مهم و نام آور این گروه عبارت بودند از: نمایشنامه نویس، نویسنده، مقاله نویس و محقق و ناشر سرشناس ویکتور پتروف، یوری کوساچ که از نظر سیاسی، شخصیت متزلزل و مرددی داشت و واسیل بارکای شاعر، این رنسانس کم اهمیت در اوایل دهه 1950 ار بین رفت چرا که اکثر نویسندگان مهاجر این کمپها به آمریکای شمالی رفتند و کارهای ادبی خود را آنجا ادامه دادند.
نهضت هنری اوکراین
سازمانی هنری–ادبی بود که مهاجران اوکراینی به اروپا آن را در سال 1945 در آلمان تاسیس کردند. بنیانگذاران آن ایوان بحریانی، وی. دومونتویچ(ویکتور پتروف)، یوری کوساچ، ایگور کاستتسکی، ایوان مایسترنکو، جرج یوری شولوف بودند. رهبر این انجمن یولاس سامچوک بود و 61 عضو داشت. هدف انجمن، گردآوردن نویسندگانی اوکراینی بود که بر اثر جنگ جهانی دوم پراکنده شده بودند تا آثار آنان را منتشر کند و مرکزی برای گفتگوهای خلاق برای اعضای خود شود. نویسندگانی که نمایندگان سبکها و اهداف ادبی گوناگون بودند.
جرج یوری شولوف(2002-1908م)
زبانشناس متخصص زبانهای اسلاوی، لغت شناس، مقاله نویس، تاریخ ادبیات نویس، منتقد ادبی و استاد دانشگاه بود. به آلمان مهاجرت کرد و در دانشگاه آزاد اوکراینی مونیخ به تدریس پرداخت و در آنجا به درجه دکتری نائل شد. معاون انجمن ادبی ام. یو.آر بود. سپس به آمریکا نقل مکان کرد و استاد زبانهای اوکراینی و روسی دانشگاههایهاروارد و لمبیا شد. او از بنیانگذاران جامعه اسلاوی نویسندگان اوکراینی مقیم خارج کشور بود و در آمریکا از دنیا رفت.
یولاس سامچوک(1987-1905م)
این نویسنده و روزنامه نگار اوکراینی در لهستان و اتریش تحصیل کرد. سپس به آلمان مهاجرت کرد و انجمن هنری ادبی ام. یو.آر. را در آنجابنا نهاد. پس از 1948 به کانادا مهاجرت کرد و مدتی طولانی سرپرست جامعه اسلاوی نویسندگان اوکراینی مقیم خارج از کشور شد. رمانهای او ریشه در رئالیسم سده نوزدهم دارد و به شیوه ای وقایع نگارانه، شرح تاریخ و تجربیات زندگی اوکراینیها در سده بیستم است و به موضوعاتی چون نوپایی مسائل ملی و فرهنگی اوکراین، قحطی تحمیلی و عمدی اوکراین و نسل کشی میلیونها اوکراینی با برنامه استالین، جنگ جهانی دوم و زندگی مشقت بار کارگران اوکراینی پرداخته است. او در آمریکا از دنیا رفت.
برخی از نویسندان و شاعران اوکراین
اما آندریوسکا،یوری آندروخویچ،بوریسآنتوننکو داویدوویچ، بوگدان ایگور آنتونیچ، الکساندرایروانتس، ایزدریک، ایگور کالینتس، لینا کاستنکو، لس کورباس، آندری مالیشکو،ماریاماتیوس، لادیا موخیلیانسکا، ویکتور نبوراک، ژوزف اولسکیو.[۵] [۶]