کریستف بالایی
کریستف بالایی (Christophe Balay) در سال 1949 در فرانسه متولد شده است. در سال سوم مقطع دکترا به واسطه موضوع پایاننامهاش برای نخستین بار با زبان فارسی آشنا شد. موضوع تز وی ادبیات تطبیقی در زمینه رمان «هزار و یک روز» بود، داستانی که در قرن هجدهم توسط «فرانسوا پتی دلا کروا» به فرانسه و به چند زبان دیگر از جمله عربی و فارسی نیز ترجمه شده بود.
کار کردن در زمینه زبانهای مختلف، او را به این فکر انداخت که یکی از زبانهای شرقی را یاد بگیرد و در آن زبان تخصص پیدا کند. بنابراین سه سال در موسسه زبانهای شرقی به آموزش زبان فارسی پرداخت. او در سال 1979 پس از گذراندن دوره تحصیلی دکتری در رشته ادبیات فرانسه و تطبیقی از پایاننامه خود دفاع کرد و در همین سال نیز دیپلم زبان فارسی را از لانگزو دریافت داشت. سپس از این فرصت برخوردار شد که بورسیهای را که برای یک کار تحقیقی در ایران بود، دریافت نماید تا تز کاملتری بنویسد . بنابراین در ابتدای انقلاب اسلامی ایران و حسن روابط دو کشور ایران و فرانسه بورسیه را گرفت و برای تحقیق درباره رماننویسی ایران و تدوین تزی در این موضوع، راهی ایران شد و چهار سال در انجمن دوستی ایران و فرانسه در تهران زندگی کرد. بعد از اینکه به فرانسه برگشت، در لانگزو (آموزش زبان فارسی به فرانسوی زبانان) استخدام شد. تدریس زبان فارسی باعث پیشرفت وی در این زبان شد و خیلی زود متوجه شد که کار نقد ادبی جدی در یک زبان خارجی باید بر پایه ترجمه انجام شود و بدون ترجمه هیچ معنایی ندارد. به همین دلیل به ترجمه را آغاز کرد و سالها به این کار پرداخت.
متاسفانه در آن روزگار جایگاه ادبیات و نفوذ ادبیات فارسی در فرانسه بخصوص به دلایل روابط سیاسی بین دو کشور، انقلاب، جنگ هشت ساله ایران و مسائل سیاسی، خیلی خوب نبود و همین باعث شد که نتواند ناشران فرانسوی را برای انتشار تمام آثار صمد بهرنگی، آثاری از آل احمد، هوشنگ گلشیری، شهرنوش پارسیپور، ساعدی و صادق هدایت را که ترجمه کرده بود، متقاعد کند. مجموعه داستانهای کوتاه هدایت را زمانی که تصویر ایران کمی در فرانسه مثبتتر شد و ناشران فرانسوی جرات پیدا کردند آثاری از ادبیات فارسی منتشر کنند، با عنوان «مردی که نفسش را کشت» منتشر کرد. متاسفانه از آثار پارسیپور استقبال نشد، شاید دلیل آن روابط عمومی ضعیف ناشر بود. بالاخره با آثار زویا پیرزاد آشنا شد. به دلایل مختلف از جمله موضوع داستان، سبک داستاننویسی، لطافت قلم و جنسیت نویسنده، از پیرزاد در فرانسه استقبال خوبی شد. اخیراً نیز نویسنده دیگری را از طریق همان ناشر به مخاطبان فرانسوی معرفی کرده که به رغم تفاوت بسیار زیاد با پیرزاد، با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان فرانسوی مواجه شده است و آن «فریبا وفی» است. البته این دو نویسنده نقاط مشترکی هم دارند، ولی وفی از لحاظ محیط اجتماعی و زاویه دید نقاد با پیرزاد فرق میکند. در نهایت به حبیب احمدزاده که فعلاً ترجمه فرانسه حبیب احمدزاده یکی از داستانهای او را برای ناشر فرستاده و به او گفتهام که این کار با تمام کارهای دیگری که از فارسی ترجمه کردهام، متفاوت است؛
کریستف بالایی از سال 1998 ریاست انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران را به عهده داشت. و هم اکنون به عنوان استاد و رئیس گروه زبان و ادبیاتفارسی در موسسه ملی زبان و تمدنهای شرقی و معاونت این موسسه دانشگاهی فعالیت مینماید. از آثار چاپ شده او که به فارسی ترجمه شده میتوان عناوین زیر را نام برد:
- سرچشمههای داستان کوتاه فارسی انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران؛
- پیدایش رمان فارسی انجمن ایرانشناسی فرانسه درایران.[۱]
نیز نگاه کنید به
ایران شناسی در کانادا؛ ایران شناسی در روسیه؛ ایران شناسی در تونس؛ ایران شناسی در ژاپن؛ ایران شناسی در لبنان؛ ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین؛ ایران شناسی در مالی؛ ایرانشناسی در تایلند؛ ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین؛ ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا؛ ايران شناسی و ايران شناسان اردن؛ ایران شناسی در اتیوپی؛ ایران شناسی در سیرالئون؛ ایران شناسی در قطر
کتابشناسی
- ↑ نعیمی گورابی ، محمدحسین، جامعه و فرهنگ فرانسه ، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ، تهران ، 1392.ص658-659. ( در دست انتشار )