تونس
تونس
عربها تونس را «تونس» یا «تونس الخضراء» (تونس سرسبز) میخوانند و فرانسویها TUNISIA میگویند. درباره اشتقاق واژه تونس و نامگذاری آن اختلاف است؛ برخی آن را از ریشه فینیقی «تانیت» از خدایان فینیقی، بعضی اصل آن را «تیناس» نام روستایی بربرنشین در نزدیکی «قرطاج»، عدهای اصل واژه را عربی و مشتق از فعل «تانس» به معنای انس گرفتن و بعضی آن را دارای ریشه بربری به معنی بیتوتهکردن و گذراندن شب میدانند. نام تونس پیش از فتح اسلامی «ترشیش» بوده است (طاهر بن عاشور، ۱۹۷۱: ۳۴۲)؛ عدهای نیز ترشیش را محرف از «طرشیش»، واژهای عبری و مرتبط به زمان حضور یهود در تونس میدانند. برخی از منابع تاریخی اسلامی نقل کردهاند: مسلمانان هنگام فتح إفریقیه در کنار ۱۸ صومعه راهبی خوشصدا توقفکرده بودند و به دلیل انس با صدای این راهب، این مکان را تونس نامیدند؛ بعضی نیز معتقدند تونس از جمله «تؤنس الغریب»، یعنی با غریبه انس میگیرد، گرفته شده است (ابن ابی دینار، ۱۲۸۶: ۱۳).
جغرافیای طبیعی تونس
جمهوری تونس با مساحتی حدود ۱۵۵/۱۶۲ کیلومتر مربع کوچکترین کشور مسلمان در شمال آفریقای سفید است که از شمال و مشرق به دریای مدیترانه، از جنوب شرقی به صحرای لیبی و از مغرب به کوههای الجزایر محدود است، تونس با جمهوری الجزایر ۹۵۶ کیلومتر و با دولت لیبی ۴۵۹ کیلومتر مرز مشترک خاکی دارد، طول جغرافیایی تونس از شمال به جنوب ۷۵۶ و از شرق به غرب ۳۵۱ کیلومتر است، این کشور با برخورداری از ۱۳۰۰ کیلومتر ساحل (بدون محاسبه جزیرهها) و دشتهای هموار و پوشیده شده از درختان متنوع، بهویژه درختان زیتون، از آبوهوای مدیترانهای دلچسبی، بهویژه در مناطق شرقی و شمالی، برخوردار است. تونس با جزیره سیسیل ایتالیا ۱۳۷ کیلومتر فاصله دارد و فاصله زمانی سفر هوایی از شهر تونس به پایتخت ایتالیا نیز تقریبا چهلوپنج دقیقه و به پاریس دو ساعت است. سفر دریایی از تونس به ایتالیا و فرانسه نیز با ناوگان مسافربری تونس و برخی از کشورهای اروپایی از شهرهای گوناگون، مانند تونس، بنزرت و جزیره جربه انجام میشود؛ سفر دریایی از شهر بندر حلقالوادی در تونس به بندر ژنوا در ایتالیا تقریبا یک شبانهروز طول میکشد.
ارتفاعات تونس
تونس کشوری هموار با دشتهای فراوان و ارتفاعات اندک است و بیشتر ناهمواری آن در مناطق همجوار با سلسله کوههای الجزایر است مناطق کوهستانی در شمال و غرب این کشور قرار دارد و صحرا و بیابان نیز در مناطق جنوبی و مرکزی گسترده است، جبل شعانبی با ارتفاعی در حدود ۱۵۴۴ متر بزرگترین کوه تونس است. مطماطه، خمیر، دورسیل، زغوان، رصاص، بوقرنین، سبیطله، کسریره و فرینه از دیگر ارتفاعات مهم تونس است. یونسکو ارتفاعات اشکل واقع در شمال تونس را در فهرست میراث جهانی قرار داده است، جرید و نفزاوه نیز از مهمترین واحههای تونس است.
رودها و دریاچههای تونس
مجرده و ملیان بزرگترین رودخانههای تونس است؛ رودخانه مجرده از کشور الجزایر سرچشمه میگیرد و در نزدیکی غار الملح واقع در شمال شرقی تونس به دریا میریزد و در مسیر خود مناطقی، مانند تستور، باجه و تبرسق را سیراب میکند. ده دریاچه در تونس وجود دارد که بحیره تونس و بحیره بنزرت مهمترین دریاچههای آبی و شط جری بزرگترین دریاچه نمکی این کشور است.
جزایر و مجمع الجزایر تونس
خلیج تونس، خلیج حمامات، خلیج قابس و خلیج بوغراره در جزیره جربه مهمترین مناطق خلیجی تونس است. خلیج قابس در قدیم به سرتالصغیر معروف بوده است. جزایر قرقنه و جربه در جنوب تونس و شبهجزیرههای منستیر و مهدیه نیز در شرق این کشور از از مهمتریــن جزایــر و نیز بهتریــن مناطق جذب گردشــگری در تونس اســت. بندرهای حلقالوادی، تونس، بنزرت و صفاقس از مهم ترین بنادر دریایی تونس و یکی از مهمترین مناطق دریایی برای رفت و آمد ناوگانهای بین المللی است.
پوشش گیاهی
منابع گیاهی تونـس را از زمان هـای دور بـه علـت سرسـبزی و پوشـش گیاهـی آن به ویـژه باغ هـای زیتـون و مرکبـات، (تونـس الخضـراء) می خواننـد (ابــن ابــی دینــار، :1286 21 ِ ). خــاک تونــس در مناطــق شــمال و شــرق ایــن کشــور بســیار حاصلخیــز و از تنــوع گیاهــی فراوانــی برخـوردار اسـت. سـه درصـد از مسـاحت تونـس را رْمـل و شـن زار تشــکیل می دهــد و هرچــه از شــمال بــه ســوی مناطــق مرکــزی و جنوبــی پیشــروی کنیــم، از سرســبزی خــاک کاســته و بــر حجــم و وســعت بیابان هــا و صحراهــا افــزوده می شــود. حرکــت شــن های روان و پیشــروی آن بــه مناطــق دیگــر، یکــی از چالش هــای مهــم زیســت محیطی کنونــی تونــس اســت. مســاحت جنگل های این کشــور بالغ بر 555 هزار هکتار است. بیشتر زمین های کشــاورزی در مناطق شمالی و غربی کشور متمرکز اســت. زیتــون و انجیــر از درختــان اصلــی و بومــی تونس اســت. پژوهشــگران تونسی برآنند که برنج، نیشــکر، ابریشم، نارنج، لیمو، آلوچه سیاه، شاه بلوط و پسته را ایرانی ها در دوران اسلامی با خود به تونس بردند (کعاک، :1387 226). مرکبات، گندم، جو، انگور، پرتقال، هلو، گالبی، هندوانه و شاتوت از مهمترین فرآوردههای کشاورزی تونس است. فرآوردههای زیتون در شهر صفاقس و تولید خرما در مناطقی، مانند نفطه وتوزر که درتونس موسوم به خرمای «دقله» یا «دگله» است، از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است و به خارج از کشور صادر میشود. تونس دارای مقام چهارم تولید زیتون در جهان است. جزیرە جربه واقع در جنوب شرقی تونس از مهم ترین مناطق کاشت و برداشت برنج دانه درشت است. سبزی های معطر، مانند تره، شاهی، تلخون و مرزه در تونس کاشته نمی شود و از ریحان نیز در گلفروشی ها استفاده می شود. برخی از سبزیجات به نام «قناریه» و «بسباس» نیز در تونس استفاده می شود که به نظر می رسد در ایران وجود ندارد. توت و ابریشم در خلیج قابس به عمل می آید.
پوشش جانوری
جانورانـی چـون گوسـفند، بـز، گاو، اسـب، شـتر، سـگ، شـترمرغ،خـروس، بوقلمـون، خرگـوش، گربـه، کفتـار، گـراز، خـوک، شـغال،آهـو و انـواع مـار و بزمجـه انـواع گوناگـون منابـع جانـوری تونـس اسـت؛ شـیر، ببر، پلنگ، فیل و زرافه در محیط زیسـت تونس وجود نـدارد و مـردم تونـس بـه گربـه کـه آن را «قطوسـه» می نامنـد، بسـیار علاقه مندنـد.
آب و هوای تونس
آب وهـوای مناطـق شـرقی، شـمالی و غربـی تونـس مدیترانـه ای وَ غیرشـرجی و مناطـق مرکـزی و جنوبـی نیـز از هوایـی نیمه مرطوب و خشـک برخـوردار اسـت. میانگیـن دمـا بیـن 10تـا 27درجـه اسـت و درجـۀ هـوا در برخـی از روزهـای تابسـتان، به ویـژه تیرمـاه، بسـیار گـرم و سـوزان اسـت و گاهـی اوقـات بـه پنجـاه درجـه نیـز می رسـد.
زمسـتان تونـس غالبـا سـرد و همـراه با سـوز سرماسـت؛ سـرمایی که از اروپـا وارد تونـس می شـود. سـامانۀ بـارش بـرف فقـط در منطقـە عیـن دراهـم واقـع در شـمال غربـی تونس فعال اسـت و شـهر تونس برفـی بـه خـود نمی بینـد. پایـداری هـوا در طـول سـال به خصوص در فصل هـای باران خیـز بسـیار کـم اسـت؛ به گونـه ای کـه در طـول روز، ابـری و آفتابی شـدن آسـمان به گونـه ای متنـاوب اتفـاق می افتـد. آســمان پایتخت تونس و مناطق ســاحلی همواره ابری اســت و باران های موســمی در طول ســال فراوان و به طــور متناوب می بارد. بــارش بــاران در تونس به انواع گوناگون ســوزنی و ســیلابی وجود دارد. گاهــی جاری شــدن ســیل و ایجاد آب گرفتگــی در خیابان ها و منازل موجب اختلال در زندگی عادی مردم می شود. میزان بارندگی ســالانه در مناطق شــمالی کشــور به انــدازە 800 میلیمتر می رســد. مناطــق مرکــزی بین200 تا 400میلیمتــر و بخش های جنوبی نیز بین 50تا 150 میلیمتر باران سالانه را ثبت می کنند.
جاذبههای طبیعی تونس
هوای مدیترانهای، ســاحلهای ماسهای، دریای آبی، چشمههای آب گرم، بیابانهای زیبــا و جنگلهای تنک مهمترین جاذبههای طبیعی تونس اســت. شمال، شمال شرقی و جنوب شرقی تونس را آبهای دریای مدیترانه فرا گرفته اســت؛ پدیدهای خدادادی که این کشــور را به منطقە ماسههای طلایی معروف کرده است. جنوب و مرکز تونس نیــز با داشــتن بیابانها و واحههــای طبیعی، کــه از مهمترین مناطق خرماخیز این کشــور هســتند، هرساله گردشــگران زیادی را به سوی خود جذب میکند.
جغرافیای انسانی تونس
جمعیت و نژاد
براساس آمار اعلام شده در پایگاه اینترنتی مرکز آمار تونس [۱] جمعیت تونس در ســال 1926 میلادی دو میلیون و دویســت هزار نفر و در ســال 2013 میلادی، به 10میلیون و 886 هزار نفر رســیده است. رشد سالانە جمعیت این کشور از %2/66 در سال 1975 میلادی، به عدد %0/989 در سال 2008 میلادی کاهش یافته است.
بربرها اصلیترین و قدیمیترین نژاد در تونس هســتند. کلمۀ بربربــه معنای مرد نجیب یا آزادمرد اســت. بربر در نگاه رومیان، شــاملهر ملتی غیررومی بوده اســت (شــریف، 33:1993). رنگ و شکل بســیاری از تونســیها، بهویژه ســاکنان مناطق شــمالی این کشور، به ایرانیها بسیار شبیه است. عثمان کعاک معتقد است ایرانیان نخستین و بربرهای اولیه هر دو از یک اصل و نژادند؛ درهمتنیدگی نژادی مردم تونــس با دیگر اقوام و ملل جهــان در طول تاریخ، موضوع مطالعات انسانشناســی در این کشــور را با دشــواریهایی روبهرو کرده است. پیدایی نســلی از مسلمانان موسوم به «کوراغلو» در دوران عثمانی که از مادر تونسی و از طرف پدر ترک بودند، نمونهای از این درهمتنیدگی نژادی است. برخی از پژوهشگران، مانند ابنخلدون نیز برآنند که جنبە استعراب در تونسیها قویتر است (شنتاوی، ج 9:6). بیش از %66 از جمعیت انسانی تونس شهرنشیناند. شهر تونس بــا جمعیتی بالغبــر یکونیممیلیون نفر از پرجمعیتترین شــهرهای این کشور مسلمان است. صفاقس، مهدیه، قیروان، قابس، بنزرت و سوسه از دیگر شهرهای پرجمعیت است.
ساختار جمعیت
جامعــە کنونی تونــس جامعهای تقریبا جوان اســت؛ اما بــا توجه به مشکلات موجود و افزایش سن ازدواج، جمعیت تونس رو به سوی پیــری میرود. مــردان تونس بیش از %8/49 از جمعیت این کشــور را بــه خود اختصــاص دادهاند. میانگین عمر مــردان 72و زنان 76 سال است. براساس اطلاعات مرکز آمار تونس ساختار جمعیت این کشور از نظر سن به این شرح است :
سن | 2008 | 2009 | 2010 | 2011 | 2012 |
---|---|---|---|---|---|
4 - 0 سال | 8/0 | 8/1 | 8/2 | 8/2 | 8/3 |
14 - 5 سال | 16/2 | 15/8 | 15/6 | 15/3 | 15/2 |
29 - 15 سال | 29/3 | 29/0 | 28/5 | 27/9 | 27/2 |
59 - 30 سال | 36/8 | 37/3 | 37/9 | 38/5 | 34/3 |
60 سال به بالا | 9/7 | 9/8 | 9/9 | 10/1 | 15/0 |
مجموع | 100/0 | 100/0 | 100/0 | 100/0 | 100 |
تاریخ تونس
تاریخ دوره باستان تونس
شواهد باستانی موجود در موزههای تونس، بهویژه موزە باردو که در پایتخت این کشور قرار دارد، نشان میدهد این کشور دوران باستانی عصــر حجر، مرد نئاندرتال و عصر یخبندان را به خود دیده اســت. منطقــە قفصــه واقع در جنــوب غربی جمهوری تونس بــه دلیل آثار باستانی کشف شده در آن خاستگاه تاریخی تمدنی تونس با سابقهای بیش از نیم میلیون سال است و به «تمدن قفصی» یا «تمدن کاپسی» جامعــه و فرهنگ تونس معروف اســت. امروزه، بخش مهمی از آثار کشف شــده از حفریات منطقە قفصه در موزە باردو واقع در شــهر تونس قرار دارد. بقایایی نیز از زندگی انســان در منطقە مکثــر واقع در جنوب پایتخت تونس کشف شده است که تاریخ آن به عصر برنز با قدمتی بیش از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد (شریف، 13:1993) فینیقیها نخســتین اقوامی هســتند که در فاصلە زمانی 814 تا 146 قبل از میلاد مســیح (ع) به منطقە شــمال آفریقا بهویژه تونس مهاجرت کردند؛ آنها توانســتند پایهگذار تمدنی شوند که امروزه، به تمدن «قرطاج» یا «کارتاژ» معروف اســت و از نظر اهمیت تاریخی در کنــار تمدنهای معروفــی، مانند کلدانی، کنعانــی و عیلامی قرار دارد؛ تمــدن قرطاج بود که تونــس را وارد حوزە تمدنی کرد. قرطاج یا قرطاجنه واژهای فینیقی و به معنی شــهر جدید اســت. فینیقیها با ایرانیها در ارتباط بودند و در کنار عناصر تمدنی و فرهنگی، بسیاری از محصولات کشــاورزی و صنایع دســتی ایرانی را نیــز وارد تونس کردند (کعاک، 29:1387) فینیقیــان به کمک لوبیان و نومیدیان که همان صحرانوردان بربر و ســاکنان اصلی تونس بودند، شــهر قرطاجنه را در سال 814 پیش از میلاد مسیح (ع،) یعنی 40سال پیش از شروع بازیهای المپیک ســاختند (شــریف، 15:1993). قرطــاج بهگونهای شــهرت یافت که وقتی میهن اصلی فینیقیان در ســواحل شــرقی مدیترانه با هجوم آشــوریان و ایرانیان نابود شــد، به عنوان شاه شــهر فینیقیان انتخاب شد. از مهمترین شخصیتهای این دوره میتوان به شاهزاده خانمی فینیقی به نام «علیســه» اشاره کرد که شهر قرطاج را ساخت؛ رومیان او را «دیدو» میخوانند (همان: 18) صدربعـل (د َ 207ق. م) و حنبعـل یـا هانیبـل (د183ق. م) از دیگـر شـخصیتها و فرماندهـان معـروف قرطاجـی هسـتند کـه بـه داشـتن اسـتعداد بـالای نظامـی و کشـیدن نقشـههای جنگـی مشـهور بودنـد. امـروزه، نـام قرطـاج و شـخصیتهای آن در بسـیاری از نمادهـای فرهنگـی، اجتماعـی و اقتصادی تونس حضـور دارد و مایە مباهـات و افتخار تونسـیها، به ویـژه در بعد تمدنی جامعه و فرهنگ تونـس اسـت؛ «فـرودگاه قرطـاج» مهمتریـن فـرودگاه بینالمللـی تونـس در پایتخـت اسـت. تصویـری از «شـاهزاده علیسـه» بـر روی اسـکانسهای تونسـی چـاپ شـده اسـت. قرطـاج دارای جامعـهای بـاز اسـت و از تجـارت و نـاوگان دریانـوردی قـوی برخـوردار بـوده اسـت. زبـان اهالـی قرطـاج زبـان سـامی بـا الفبـای فینیقـی و از نظـر دینـی نیـز بـه مذهـب کنعانیـان و خدایانی اغلـب مؤنث، ماننـد تانیتو بعل هامـون اعتقـاد داشـتند. زنـان در جامعـە قرطاجـی کموبیـش از حقوقـی همسـان بـا مـردان برخوردارنـد و قانون تک همسـری در این کشـور رسـمی است. فسیفساء یا نقاشی بر روی کاشی و نیز ساخت سفال از هنرهای مهــم دورە حکومت قرطاجیان بر تونس اســت که هنوز هم در میان صنایع دســتی و حوزە گردشگری تونس رواج بسیاری دارد. یونانیها و رومیهــا رقبــای جدی فینیقیها بودند و ســاکنان بومی تونس گاه متحد قرطاجیان و گاه متحد رومیان بودند. حاکمان قرطاج ســیصد شــهر را تحت حکومت خود داشتند (شریف، 24:1993). قرطاج ســرانجام در ســال 146قبل از میلاد مسیح (ع) به دست رومیان و در جنگهای موســوم به «پوئیک» درهم کوبیده شد و دوره باستانی تونس پایان یافت.
تاریخ دوره میانی تونس
تونـس بـه همـراه رومیـان وارد دورە میانـی شـد. « رومنـة إفریقیـه» یـا رومیکـردن افریفیـه اصطلاحی اسـت کـه از منظر فرهنگـی به دوران سـلطە رومیـان بـر دو منطقـە إفریقیـه (تونـس کنونـی) و نومیدیـه (الجزایـر کنونـی) در فاصلـە زمانـی 146 قبـل از میـلاد مسـیح (ع) تـا سـال 533 میـلادی گفتـه میشـود (خالداحمـد، 415:2001) تونـس در نـگاه رومیـان بهمنزلـە انبـار غله و آذوقه (مطامیـر رومیه) و مسـتعمرهای بـرای جمـعآوری مالیـات و خوشگذرانـی تفریحـات و سـرگرمی بـود (نیفـر، 29:1969). امروزه، بســیاری از آثار دوران حضور رومیان در مناطق گوناگون تونس، مانند قرطاج، جم، دقه، اوتیکا و سوسه برای بازدید جهانگردان وجــود دارد. یکی از ماندگارترین و مهمترین آثار بهجامانده از دوران حکومت رومیان در تونس، سیستم آبرسانی است که با نصب قنات هوایــی و نه زمینی، آب را از کوههای زغوان، واقع در جنوب تونس، به شــهر قرطاج میرســاند. عظمت این سیســتم آبرســانی را که در مدت 304ســال ساخته شــد همانند اهرام مصر میدانند؛ طول این قنات 123کیلومتر است (ابن ابی دینار، 23:1286). ســاخت آمفیتئاتر برای انجام مراسمی، مانند جنگ گلادیاتورها از دیگر آثار باقیماندە رومیان در تونس است. گردشگران خارجی از آمفی تئاتر موجود در شــهر تاریخی جم واقع در استان مهدیه بازدید میکنند. پررنگ شدن حضور بومیان تونس در نظام حکومتی رومیان از ویژگیهــای مهــم سیاســی دورە میانــی تونس اســت؛ حضوری که زمینه را برای شــورش تونســیها علیه اشــغالگران رومی فراهم ســاخت. سرانجام ســنت تاریخ، گریبان رومیان را گرفت و چون در تونس جا گرم کردند فرمان خیز از حلقوم هشتاد هزار وندال ژرمنی بلند شــد؛ وندالها در سال 429 میلادی با حمله به تونس، رومیان را شکســت دادنــد و تا ســال 533 میلادی در این کشــور حکومت کردند (شریف، 23:1993). پس از وندالها، بیزانســیها بودند که تونــس را تصرف کردند. بیزانســیها، ســودای احیای عظمت روم را در ســر میپروراند و به تبلیغ مسیحیت توجه بسیاری داشتند؛ اما اراده و مشیت الهی بر این قرار گرفت که با نزول قرآن کریم، نقشە دینی فرهنگی سیاسی جهان آن روز، تغییر کند و اســلام بهمنزلە قدرتی برتر در معادلات جهانی، پا به عرصە وجود گذارد.
تاریخ دوران اسلامی تونس
با ظهور خورشــید اسلام در شــبه جزیرە عربستان و منورشدن جهان بــه نور قــرآن، پیام توحیدی «قولــوا لا اله الا الله تفلحــوا» به تونس نیز رســید. مصر، آفریقای شــمالی و اروپای شــرقی به هنگام بعثت حضرت محمد (صلیالله علیه و آله و صحبه المنتجبین) در 1 فوریە سال 610 میلادی در اختیار روم شرقی بود (رامیار، 49:1385) بـا وفـات پیامبـر گرامـی اسـلام (ص) و آغـاز جریـان فتوحات و فتـح سـرزمینهای شـام، فلسـطین و مصـر بـه دسـت مسـلمانان، راه بـرای فتـح افریقیـه همـوار شـد؛ تونـس در گذشـته بخشـی از افریقیه بـوده اسـت. افریقیـه در منابـع تاریخـی اسـلامی سـرزمینی، شـامل طرابلــس لیبــی تــا طنجــە مغــرب بــوده اســت (ابــن عبدالحکــم، 211:1415 ) و تونــس کنونــی عــروس و تختــگاه آن بــوده اســت (ابنابـی دینـار، 15:1286). افریقیه در ســال 27هجری قمری شاهد حضور نخستین طلیعە ســپاه مســلمانان بود، ســپاهی که تعدادی از صحابــە پیامبر گرامی اســلام (ص) نیز در آن حضور داشتند و سالهای بعد نیز با حضور تابعیــن ادامــه یافــت. گزارشهای تاریخــی پیرامــون چگونگی فتح تونــس متفاوت و گاهی متناقض اســت؛ اما این نکته مســلم اســت کــه فتــح تونس یــا افریقیه نتیجە طبیعــی و منطقی فتــح مصر بوده اســت (جعیط،13:2004). قدرت سیاسی و نظام حکومتی حاکم بــر فریقیه از زمان فتح این کشــور توســط مســلمانان در ســال 27 هجری قمری تا زمان حاضر، بســیار متغیر بوده است و این منطقه، فرمانروایــان، حکمرانــان خلفــاء، امیران و دولتمــردان گوناگونی راتجربه کرده اســت. عمر بن خطاب (د23ق) رغبتی به فتح افریقیه نشان نداد؛ اما در دوران حکومت عثمان بن عفان (د35ق) بود که پروژە فتح افریقیه آغاز شد و پس از دوران خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)، که تمایلی به انجام اینگونه لشکرکشیها نداشت، معاویه بن ابی سفیان (د 60ق) پروندە فتح شمال آفریقا را دوباره به جریان انداخت و دستور فتح افریقیه را صادر کرد.
امویان در تونس
نخسـتین دورە حضور لشـکر مسـلمانان را در افریقیه دوران «وُلات» یـا «امیـران» مینامنـد کـه از سـال 84 تـا 184 قمـری طـول کشـیده اسـت (جعیـط، 129:2004).اوج ایـن دوران را زمـان حکومـت مهلبیـان دانسـتهاند (همـو: 186). فتـح إفریقیـه در زمـان خلافـت معاویـه، شـتاب بسـیاری بـه خـود گرفـت، امـا فتـح کامل ایـن منطقه تقریبـا در سـال هفتـاد هجـری ممکـن شـد و مسـلمانان توانسـتند بربرهـا را بـه اطاعـت خویـش درآورنـد. ورود اسـلام بـه افریقیـه، همـراه بـا انگیـزە دنیادوسـتی و جاهطلبـی حاکمـان بنیامیـه و برخـی از سـرداران و فاتحان مسـلمان بود (شـریف، 32:1993 ) و موجب شـد تـا فرآینـد فتـح افریقیه و گسـترش اسـلام در این منطقـه طولانی شـود و دشـواریها و موانـع محیطـی بسـیاری را فـراروی فاتحـان عـرب قـرار دهـد. بـردهداری و خریدوفـروش کنیـز و انتقـال آنهـا بـه مرکـز خلافـت تـا سـال 135 قمـری ادامـه داشـت و یکـی از اهـداف فاتحـان مسـلمان بـود (جعیـط، 99:2004) عقبــه بن نافــع فهــری (د 63ق/ 683م) از مهمترین فرمانداران سپاه مسلمانان در جریان فتح افریقیه بود؛ او که از سرداران معروف امویان در فتح مصر بود، توانســت نخســتین مسجد و پایگاه نظامی مســلمانان را در افریقیــه بنــا کند؛ بنایــی که امروزه، بــه جامع عقبه بن نافع معروف اســت و در شــهر قیــروان قرار دارد، شــهری که از مهمتریــن یادگارهــای دوران حکومت عقبه بن نافع اســت، دورانی که هنوز هم در تونس از آن به نیکی و عظمت یاد میشــود. عقبه بن نافع در دومین مأموریت خود به افریقیه در الجزایر به شهادت رسید. و امروزه، مزار او مکانی زیارتی اســت. حســان بن نعمان (د 86ق/707م) از دیگر ســرداران اموی بود که در فتــح افریقیه نقش مهمی داشــت؛ او توانســت قرطاجنــه را تصرفاند و به غائله زنی شــرور، معروف به کاهنه که از سران سرسخت و مخالف حضور و گسترش اسلام در إفریقیه بود، پایان دهد. ابن نعمان توانست اقدامات اداری و عمرانــی مهمــی، مانند برپایی نخســتین دیــوان در تونس و تعیین خراج برای غیرمسلمانان انجام دهد (جعیط، 89:2004) ســاخت جامع زیتونه در شــهر تونس به ســال 79قمری یکی از یادگارهای ابن نعمان اســت. عمر بن عبدالعزیز (د101ق/ 721م) که در تونس به پنجمین خلیفه از خلفای راشــدین معروف است، از مهمتریــن خلفای اموی تأثیرگذار در جریان اسلامی شــدن افریقیه به شــمار میرود؛ او توانســت با اعزام ده نفر از فقها به إفریقیه، نقش مهمی را در آموزش اسلام و شریعت به مردم تازه مسلمان شده افریقیه ایفــا کنــد. از دیگر امرای اموی که در آبادانی تونس نقش داشــته اند، میتــوان به عبیداللــه بن حبحاب (د123ق) اشــاره کرد کــه کارگاه کشتی ســازی موســوم به دارالصناعه را در ســال 114قمری مطابق بــا ســال 732 میلادی راهاندازی کرد. از زمــان خلافت عثمان (23تــا 35ق) تا ســال 184هجری قمری که بــه دوران والیها معروف است، 28 والی بر إفریقیه حکومت کردند.
اغلبیان در تونس
تأســیس دولت اغلبیــان (اغالبــه) در افریقیه به ســال 184ق/800 میلادی توســط ابراهیم بن اغلب (د196ق،) نقطە عطف مهمی در تاریخ تونس، بهویژه منطقە مغرب عربی [i] اســت؛ زیرا آنها توانستند با خاموش کردن شــورشها، نخســتین دولت مستقل عربتبار را در ایــن منطقــه پایهگذاری کنند و قلمرو حکومت خــود را از طرابلس تا قســنطینه گسترش دهند. تعداد عربهای مســلمان ساکن افریقیه را در زمان اغلبیان صدهزار نفر تخمین زدهاند (شریف، 42:1993).اغلبیــان بیشــتر بــا سیاســت حکومت کردنــد تا قــدرت نظامی (همــان: 68 .) روی کار آمــدن حکومــت اغالبه موجب شــد تا نوع نظام حکومتی درا فریقیه از امارت به ولایت تغییر شــکل دهد؛ این تغییر نظام، احســاس اســتقلال بیشــتر بربرها از یک سو و از سوی دیگر، گســترش نفوذ اســمی و تشریفاتی خلافت عباسى را به همراه داشــت. نام خلفای عباسى در خطبۀ اغلبیان خوانده میشد و اسامی آنها نیز روی سکههای رایج نقش میبست. اغلبیان، بهبود زندگى اجتماعى مردم افریقیه، ساماندهی مقوله فرهنــگ و برقــراری ارتباط و تعامل نیکو با دیگر کشــورها را هدف دیپلماســی سیاسی خویش قرار دادند و موفقیتهای چشمگیری نیز به دست آوردند؛ برای نمونه میتوان به گسترش خوب زبان و ادبیات عربی و توســعه ارتباطات علمی افریقیه با دیگر کشورهای منطقه و نیز برخی از کشورهای شرق جهان اسلام اشاره کرد. راهاندازی نظام دیوانی و قضایی منســجم، توجه به شهرســازی و تأسیسات عمرانی و آبرســانی در قیروان، ســاخت شهر مشهور «رقاده» در سال 263 قمــری، در نزدیکــی قیــروان و ســامان دادن به اوضــاع اجتماعی و اقتصادی افریقیه از دیگر فعالیتهای اغلبیان بود.
ادریسـیان در مغـرب و امویـان در اندلـس (755-710م،) دو مانـع جـدی گسـترش حکومـت اغلبیـان در إفریقیـه بودنـد؛ بـا ایـن تفـاوت کـه حـب اهلبیـت (علیهمالسـلام) نقطـۀ مشـترک اغلبیان و ادریسـیان بـود. ابراهیـم بـن اغلببـه بـا وجود دشـمنی با ادریسـیان، خواهـش ادریـس اصغـر را کـه از او خواسـته بـود بـه دلیـل قرابتش بـا رسـولالله (ص) بـا وی کاری نداشـته باشـد، پذیرفـت (جنحانـی، 66:1968 .)ابنسـحنون (د256ق) فقیـه مشـهور و ابـنجزار (د369ق) پزشـک و عطرشـناس معـروف قیروانـی از شـخصیتهای علمـی برجسـته در دوران زمامداری اغلبیـان بودند. اغلبیـان در مـدت زمامـداری خـود بـر افریقیـه بخـش وسـیعی از مناطـق موجـود در کشـورهای اروپایـی شـمال دریـای مدیترانـه، ماننـد سیسـیل و مالـت را نیـز به تصـرف درآورده و مسـیحیان این مناطـق را مطیـع خـود سـاختند (حمـوی، 230/1 :139).
فاطمیان در تونس
حکومت اغلبیان در سال 296 هجری قمری مطابق با 909 میلادی به دســت داعی فرقە اسماعیلی ابوعبدالله شیعی (د 298ق/ 911م) سقوط کرد. دوران حکومت عباسیان را به سه مرحلە قدرت مرکزی، دورە لشکرکشی و امارات مستقل تقسیم میکنند؛ فاطمیان در دورە اخیر متولد شــدند و نقش شایســته و بایســتهای در تشــویق مردم به سوی علم و ادب داشتند (فاخوری، 994: 1986) برخی از اندیشــمندان تونسی برآنند که تأســیس دولت فاطمیان با هدف ملک و ســلطان نبوده است؛ بلکه دارای اهداف بلندی بود، آنها قصد داشــتند از افریقیه به مثابه پلی به سوی شرق استفاده کنند (شــاذلی نیفــر، 77:2008). تولــد فاطمیان [ii] در إفریقیه و رشــد و بالندگی آنها در مصر بود. [iii] اســماعیلیان از مرگ اســماعیل پسر امام صادق (ع) در ســال 142 قمری مطابق با 759میلادی، تا تشــکیل حکومــت فاطمیــان در إفریقیــه که نزدیــک به یک قــرن و نیم طول کشــید، تلاش گسترده، اما مخفیانهای داشتند تا بتوانند ضمن حفظ و توســعە اعتقادات اســماعیلی، صاحب قدرت سیاســی نیز شوند؛ سرانجام برخلاف انتظارشان این تلاش در میان قبایل بربر که نهتنها از تفکر اســماعیلی، بلکه از اسلام هم آگاهی عمیقی نداشتند، به بار نشســت. دور بودن مغرب از سیطرە نفوذ عباسیان، وجود گروههای مخالف خلافت عباسیان و کوشش فوقالعاده و جسورانە ابوعبدالله شیعی، زمینهساز حکومتی شد که نزدیک به سه سده دوام آورد و آثار و نتایجی بر جای گذاشــت که از آن با نام تمدن فاطمی یاد میشــود( جودکی، 1378: 13) ابوعبدالله شــیعی در یمن زندگی میکرد؛ او در یکی از سالهای حجگزاری، با حاجیان مغرب همراه شــد و توانســت آنها را شــیفتە قــدرت بیــان و صداقــت خویش کنــد؛ بهگونــهای کــه او را «معلم» میخواندنــد؛ لقبــی کــه دارای بــار معنایــی عاطفی مثبتی اســت و هنــوز هم در محاورههــای روزمرە مردم تونس بهکار برده میشــود. ابوعبدالله شــیعی توانست در سال 280 قمری وارد سرزمین إفریقیه شــود و فعالیتهــای تبلیغــی خویــش را در ایــن منطقه آغــاز کند؛ فعالیتهایی که بر دانش شــرقی وی توأم با شــیوایی گفتار و نیز قوە خیال و فطرت سالم مردم مسلمان بربر استوار بود؛ دعوت به آموزە مهدویــت و آمادگی بربرهــا برای قیام علیه حاکمــان عرب با هدف اصــلاح اجتماعی نیز در پیشــبرد کار ابوعبدالله بســیار مؤثر بود. او توانســت پس از سالها کار تبلیغی و فرهنگی در میان بربرها بهویژه قبایلی مانند «کتامه» [iv] و «صنهاجهو» و جلب حمایت ایشــان، رقاده پایتخــت اغلبیان را در ســال 296 قمری به تصــرف خود درآورد و حکومت مستقلی را پایهگذاری کند (شریف، 46:1993) ابوعبدالله پس از ورود به شهرهای رقاده و قیروان که با استقبال
فقهای سنی نیز همراه بود، فرمان داد تا نام فاطمة زهرا (ع) و اسامی امامــان شــیعه (ع) را در خطبههای نماز جمعه قــرار داده و عبارت «حی علی خیرالعمل» را نیز در اذان بگویند. ابوعبدالله پس از تثبیت اوضــاع در إفریقیه به ســوی سجلماســه واقع در مغرب شــتافت و عبیداللــه مهــدی (د322ق) [v] امام وقت اســماعیلیه را از زندان آزاد کــرد. ابوعبدالله که معتقد بود عبیدالله مهــدی، امام و همان مهدی منتظــر اســت قدرت، را بــه او واگذار کــرد و زمینه را بــرای انتقال فاطمیــان از مرحله دعوت به مرحله دولت فراهم ســاخت. عبیدالله پس از بهدســتگرفتن قدرت، محبت ابوعبدالله را با خیانت تلافی کرد و دســتور قتل او را در ســال 298قمری صادر کرد؛ اقدامی که خشــم بربرهای مســلمان را که علاقه بســیاری به ابوعبدالله داشتند، برانگیخت و عبیدالله را به ترک رقاده و قیروان مجبور کرد. عبیدالله به ســوی ســواحل شــرقی تونس مهاجرت و شــهر مهدیه را در سال 303قمری ســاخت. مهدیه، صبره و مســیله شــهرهایی هستند که در زمان فاطمیون ســاخته شــدند. تقویت ناوگان دریایی، ســرکوبی مخالفان بهویژه خوارج، تصرف مصر در ســال 359قمری توســط سردار بزرگ فاطمیان و فاتح مصر جوهر صقلی (د381ق،) تأسیس
شــهر قاهره بهمنزله پایتخت جدید فاطمیــان و انتقال خلیفه فاطمی المعزلدین الله در سال 361قمری به قاهره و انتقال قدرت فاطمیان در افریقیــه بــه بلکیــن بن زیــری صنهاجــى (د373ق) از مهمترین حوادث دوران فاطمیان در افریقیه است (جنحانی، 96:1968) ســاخت ناوگان دریایی و گســترش صنعــت آن از دیگر اقدامات مهم فاطمیان اســت که در ادبیات إفریقیه، بهویژه اشــعار محمد بن هانی شــاعر دوره فاطمی و معروف به «متنبی المغرب،» به آن اشاره شــده اســت (نیفر،45:2008). تعداد کشــتیهای ناوگان دریایی تونس را در دوران فاطمیان هشتاد عدد آوردهاند (همان: 81) تونســیها در دوران حکومــت فاطمیــان بــا عقاید و فقه شــیعه آشــنا شــدند و آمــوزش فقه شــیعی در کنــار فقه ســنی در مکانی بهنــام بیتالحکمــه که نزدیک به جامــع عقبه بن نافــع در قیروان بود رواج داشــته اســت (کعــاک،53:1387) همزیســتی پیــروان مذاهب اســلامی به هنــگام حضــور فاطمیان در مصــر بهگونهای مســالمتآمیز بوده اســت که مفســر بزرگ معاصــر تونس محمد طاهــر بــن عاشــور (د1973م) میگویــد: «در زمــان فاطمیــان، هیچ یــک از علمای صالحین (اهل ســنت) مصر را ترک نکردند» (ابن عاشــور، 18/1:1971) ابن ابی زید قیروانی (د386ق) از شــخصیتهای معروف دوران اغلبیان است.
حفصیان در تونس
ابــن ابىحفــص ابو محمــد عبدالواحد بــن عمربن یحیــى هنتاتى (د618ق) نخســتین کســی اســت کــه موحــدون وی را قرمانروای إفریقیه کردند. اطاعت حفصیان از موحدیان تا زمان امیر ابوزکریای حفصی ادامه داشت، تا این که او در سال 634 قمری استقلال خود را از موحــدون اعــلام کرد (شــریف، 59:1968.) شــهر تونس در دورە حفصیــان، مرکــز حکومت افریقیه انتخاب شــد و رونق یافت (ناصری طاهری، 350:1375) برخــورداری از نیــروی دریایی قــوی، برقراری روابط حســنه با همســایگان مســیحی، اســتفاده از منابع انســانی غیربومی و وفادار بــه ســلاطین حفصی در ارتش، ماننــد اندلســیها، بهکارگیری نظام اداری ســاده و کارآمد و بســتن پیمان با قبایل بزرگ و صاحب نفوذ از مهمتریــن ویژگیهای دوران حکومت حفصیان اســت. دورانی که حوادث مهمی، مانند زوال خلافت عباســی، ضعف دولت موحدون در شــمال آفریقا، آغاز هشــتمین و آخرین جنگ از رشته جنگهای صلیبــى در افریقیــه (669ق/1271م) به رهبری لوئی نهم پادشــاه فرانسه با حمله به تونس (ناصری طاهری، 355:1375 ) و مهاجرت مسلمانان اندلس به تونس در آن اتفاق افتاد. با ســقوط پایتخت بیزانس در ســال 1453میلادی، به دست عثمانیان و اشغال تونس در سال 940قمری توسط فرماندە عثمانی به نام «بربروس،» حکومت وقت حفصیان از پادشاه اسپانیا درخواست کمک کرد؛ نیروی دریایی اســپانیا نیز به جنــگ عثمانی آمد و آنها را شکست داد و بارباروس به الجزایر گریخت (زرکلی،217/2:1980)؛ نیروی دریایی اســپانیا در منطقە حلقالوادی واقع در شــمال شــرقی شــهر تونس مستقر شــد و حفصیان توانستند به مدت 41 سال دیگر و با حمایت پادشــاه اســپانیا حکومت را در دســت داشــته باشند. در نیمــە قــرن دهم هجری که مصر به دســت ترکان عثمانــی افتاده بود، نظامیان عثمانی از آنجا به شــمال آفریقا آمدند و با حمله به الجزایر، اســپانیولیها را بیرون راندند و تونس که مقر حســن، آخرین پادشــاه حفصیان، بود به علت درگیریهای داخلی و نفوذ قبایل عرب ضعیف شــده بود و ســرانجام به خطر افتاد و در ســال 941یا 942 میلادی خیرالدین بارباروس، سردار ترک عثمانی که خود راهزنی دریایی بود، آنجا را اشــغال کرد و اینگونه دولت حفصیان برافتاد و شمال آفریقا به حوزه عثمانی پیوست (ناصری طاهری ، 361:1375) ابن شباط تــوزری (د 681ق،) ابن عرفــه (د 803ق) و ابنخلدون (د 808ق) از مهمترین اندیشمندان تونس در دوران حفصیان به شمار میآین.
عثمانیان در مصر
عثمانیـان نـام و حـدود کنونـی تونـس را در زمـان اشـغال ایـن کشـور تعییـن کردنـد و تونـس بـه شـکل یکـی از ایالتهـای پردرآمـد امپراطـوری عثمانـی درآمـد؛ ایالتـی کـه آن را تدایهـا و بیکهـا اداره میکردند (عبدالسـلام، 7:1987.) سلسـلههای پادشـاهی مرادیونو حسـینینوناز مهمتریـن و اثرگذارتریـن حکمرانـان عثمانـی در تونـس بودنـد؛ برخـی از مورخـان تونـس برآننـد کـه حضـور تـرکان عثمانـی در تونـس، الجزایـر و لیبـی از تکـرار اندلسـی دیگـر در جهـان اسـلام ممانعـت کـرد (کعـاک، 55:1387) جنـگ فرانسـه بـا تونـس بـرای تسـلط بـر جزیـرە کـرس ( ِ 1782-1759م)، وقـوع جنـگ میـان جمهـوری ونیـز و تونـس بـرای تثبیـت حاکمیـت خـود بـر جزیـر زیبـای جربـه (1795م،) برقراری روابط حسـنه بین تونس و فرانسـه در زمان رویکارآمدن ناپلئـون، تحمیـل کاپیتولاسـیون فرانسـه بـر تونـس (1830م،) جایگزینـی زبـان عربـی بهجـای زبـان ترکـی در مکاتبـات رسـمی تونـس (1830م،) نوسـازی ارتـش، راهانـدازی مدرسـە جنگـی بـاردو (1838م)، توسـعه، تجهیـز و تقویـت نیروی دریایی تونس، خریـد کشـتی بخـار از فرانسـه، انجـام اصلاحـات در برنامههـای آموزشـی جامـع زیتونـه (1842م،) صـدور فرمان ممنوعیـت تجارت بـرده و آزادی بـردگان در تونـس (1859م،) راهانـدازی نخسـتین خط تلگـراف در تونـس (1846م،) تأسـیس بانـک (1874م،) صـدور فرمـان معـروف به عهدالامان در تاریخ 10سـپتامبر 1857 میلادی با هدف یکسـان دانسـتن حقوق شـهروندی برای همە تونسـیها، بهویژه در پرداخـت مالیـات از مهمتریـن حـوادث دوران عثمانـی اسـت.
اصلاحــات، آزادی، مجالس، پیشــرفت، اقتصــاد و ملیت از مهمترین مفاهیمی اســت که ذهن نخبگان سیاسی فرهنگی تونس را در این دوران به خود مشــغول کرده بود. از مهمترین شخصیتهای فرهنگــی سیاســی ایــن دوران که نقــش مهمی در رســیدن تونس به استقلال این کشور داشتند، میتوان به افرادی، مانند محمد بن سعید مقدیــش (د1228ق) [vi] ،شــیخ محمــد قبــادو (د1287ق) [vii] ،احمد بن ابی ضیــاف (د1291ق) [viii]،محمد بیــرم خامس (د1306ق) [ix] و خیرالدین تونسی (د1307ق) اشاره کرد؛ وزیر خیرالدین از مهمترین و برجستهترین شــخصیتهای تونس در دوران حضور عثمانیان در تونس اســت؛ خیرالدیــن را پدر نهضت اصلاحــات در تونس لقب دادهاند (ابوحمدان، 5:1993). جایـگاه و موقعیـت خیرالدیـن را در تونـس میتـوان بـا موقعیـت و جایـگاه امیرکبیـر در ایـران مقایسـه کـرد. خیرالدیـن پاشـا اصالتـا آسـیایی بـود و در کودکـی بـه تونـس منتقـل و در سـمت خـادم قصـر بـای انتخـاب شـد و بـه دلیـل هـوش و زیرکـی فراوانـی کـه از خـود بـروز داد، مـورد توجـه حاکـم وقـت تونـس قـرار گرفـت؛ او با فراگیـری فنـون نظامـی در مدرسـه جنگی باردو کـه از مدارس نوپا و مـدرن آن روزگار بـود، توانسـت بـه مراتـب بـالای نظامـی حکومتی، ماننـد فرماندهـی سـواره نظام ارتـش (1265ق،) وزیـر امـور دریایی (1273ق) و نخسـتوزیری (1289ق) برسـد و خدمـات ملـی ارزنـدهای، بهویـژه در زمینـۀ اصلاحـات سیاسـی و فرهنگـی از خـود باقی بگـذارد.
خیرالدیـن بـا وجـود کارشـکنی بسـیار مخالفـان داخلی و دشـمنان خارجی، بهخصوص فرانسه و ایتالیا، توانست در دوران نخستوزیری چهارسـاله خـود، اصلاحـات اقتصـادی، سیاسـی، قضایـی، بازرگانی و کشـاورزی بزرگـی را در تونـس ایجـاد کنـد؛ او توانسـت با تأسـیس نهادهـای علمـی فرهنگـی اجتماعـی جدیـدی ماننـد مدرسـۀ صادقیه، بـه یکـی از شـخصیتهای اصلاحطلب و جریانسـاز تونـس در دوره معاصـر تبدیـل شـود. خیرالدین میکوشـید تا از دخالت انگلسـتان و فرانسـه در امـور داخلـی تونس جلوگیـری کند؛ اما با مخالفت شـدید جریانهـای سیاسـی دربـار عثمانـی و کارشـکنی نمایندگان فرانسـه و انگلیس مواجه شـد و سـرانجام مجبور شـد تا در سـال 1294 قمری از مقـام خـود اسـتعفا دهـد. ایـن وزیـر مصلـح پـس از کنارهگیری از قـدرت بـه آسـتانه ترکیـه رفـت و تا آخـر عمـر در آنجا مانـد. کتاب او بـا عنـوان «اقـوم المسـالک فـی معرفــة احـوال الممالـک» از تألیفاتی اسـت کـه در پیشـرفت بـه جریان اصلاحـات در تونـس، نقش مهمی را ایفـا کـرد؛ کتابـی که برخی از شـیوخ و علمای جامـع زیتونه تونس بهویـژه شـیخ سـالم بوحاجـب (1924-1828م) در نـگارش آن کمـک بسـیاری بـه خیرالدیـن کردنـد. خیرالدیـن بـه عدالـت، آزادی و شـورا بسـیار اهمیـت مـیداد و بـه ضـرورت بازنگـری و اجتهاد در شـریعت اسـلامی و اهمیـت اسـتفاده از تجربههـا و دسـتاوردهای اروپایـی در جوامـع مسـلمان اعتقاد داشت.
فرانسویان در تونس
وجود حاکمان عثمانی در تونس برای فرانسـهای که الجزایر را بخشـی از خـاک خـود اعـلام کـرده بودنـد، تحملپذیـر نبـود. اشـغال الجزایـر در سـال 1245 قمـری برابـر بـا 1830میـلادی و اعـلام ایـن کشـور بهمنزلـە جزئـی از خـاک فرانسـه در سـال 1840میـلادی (طاهـری ناصری،14:1375) شـورش بالکان علیه عثمانی، شکسـت فرانسـه از آلمـان (1870م)، جنـگ روسـیه و عثمانـی ( 1877و 1878م،) اشـغال مصـر توسـط انگلیـس (1882م) و تشـکیل کنفرانـس برلیـن در سـال 1878 میـلادی از جملـه عوامـل بیرونـی اسـت کـه شـرایط را بـرای تصـرف تونـس توسـط فرانسـه کـه آن زمـان تقریبـا نزدیـک به یک میلیـون نفر جمعیت داشـت، فراهم کـرد (محجوبی، 8:1986) سـرانجام فرانسـه توانسـت در سـال 1881میـلادی تونـس را به بهانه ناتوانـی دولـت ایـن کشـور در برقـراری نظـم در مرزهایـش بـا الجزایر بـا ورود سـیوپنج هـزار نیـروی فرانسـه از راه زمیـن و دریـا اشـغال کنـد؛ نیروهـای فرانسـوی از شـمال و شـمال غربـی تونـس وارد ایـن کشـور شـدند و با تصرف شـهرهای کاف و بنزرت به سـوی پایتخت پیشـروی کردنـد. اشـغال تونـس بـا واکنـش تنـد مـردم ایـن کشـور روبـهرو شـد و بسـیاری از شـهرهای ایـن کشـور، بهویـژه در قیـروان بـه مقاومـت در برابـر فرانسـویان قیـام کردند؛ امـا نتوانسـتند در برابر تجهیـزات نظامـی فرانسـه و روحیـە مسـالمتآمیز نابجـای حاکمـان وقـت تونـس بـه مقاومـت خویـش ادامـه دهنـد و اینگونـه بـود کـه کانونهای مقاومـت در شـهرها یکـی پـس از دیگـری سـقوط کـرد و قیـروان کـه مرکـز حرکت ملـی مقاومت تونسـیها به شـمار میرفت، نتوانسـت کاری انجـام دهـد (جنحانـی، 109:1986) طریقتهــای تصــوف در تونــس و رهبــران آن در شــکلدهی بــه مقاومتهــای مردمی نقــش مهمی داشــتند. فرقههــای قادریه، رحمانیــه، تیجانیه و سنوســیه که دارای پایگاههــای مردمی بودند در بســیج نیروهای مردمی جهت مقاومت در برابر اشغالگران فرانسوی فعالیت داشتند (محجوبی، 17:1986) مقاومت تونسیها در برابر فرانسویان راه به جایی نبرد و سرانجام در شــعبان 1298 هجــری قمــری مطابق بــا ژوئــن 1881 میلادی، تونس بــا امضای پیماننامههــای معروف «بهباردو» و «مرســی» که میان حاکم وقت عثمانی و نمایندە فرانســه امضا شــد، رسما تحت حمایت فرانسه قرار گرفت. فرانسویکردن تونس ( فرنسه تونس) در حوزههای فرهنگ، سیاست و کشاورزی از مهمترین اهداف استعمار فرانســه بــود که تا حــدود زیادی اثرگذار بــود. تثبیت جایــگاه زبان فرانســه در جامعه و فرهنگ تونس و وابســتگی اقتصادی به فرانســه از مهمترین دســتاوردهای دوران فرانســویان بود کــه تا زمان حاضر نیز ادامه دارد. نیرومندشــدن نهضت اصلاحات و استقلالطلبی در شرق جهان اسلام و سرایت آن به تونس و نارضایتی شدید تونسیها از اشــغال کشورشــان به دســت بیگانگان موجب شــد تا فرانسویان آخریــن ســرباز خــود را در 15 اکتبر 1963 میــلادی از خاک تونس خــارج کنند؛ روزی که در تونس به «عید الجلاء» معروف اســت. با خروج فرانســه از تونس تمامی زمینهای کشــاورزی این کشــور در 12می 1964 میلادی متعلق به تونســیها اعلام شــد. از مهمترین شخصیتهای فرهنگی اجتماعی این دوران میتوان به افرادی، مانند علی وردانی (د1914م،) از شاعران معروف و فهرستنویسان نسخ خطی، شــیخ بشیر صفر (د1917م،) از علمای زیتونه، جغرافیدان، پــدر اصلاحطلبی معاصر تونس و مؤســس الجمعیــة الخلدونیة، و علی بوشوشــه (د1917م)، خبرنگاری میهنپرســت و مؤسس روزنامـــه الحاضره در سال 1888 میلادی، اشاره کرد.
پاورقی
[i] مغرب عربی به منطقهای اطلاق میشود که کشورهای مغرب، تونس، الجزایر، لیبی و موریتانی را در بر میگیرد.
[ii] از فاطمیـان در منابـع مغربـی غالبـا ُ بـا عنـوان «عبیدییـن» یـاد میشـود کـه برگرفتـه از نـام عبیداللـه مهـدی مؤسـس دولت ایشـان اسـت.
[iii] جهت اطلاع بیشتر از حکومت فاطمیان در تونس از نگاه تونسیها، به کتاب: بنایی، عبدالحفیظ؛ مدخل إلی تاریخ التشیع فی تونس مراجعه فرمایید.
[iv] منطقهای در الجزایر کنونی
[v] گفتهاند: عبیدالله، از نوادگان اسماعیل بن امام جعفر صادق (ع) بود. برخى او را از نوادگان عبدالله بن میمون اهوازی ایرانى دانستهاند. بنىعباس در نسب او طعنها زدهاند .
[vi] فقیه و مورخ و مؤلف کتابهایی مانند نزهـة الأنظار فی عجائب التواریخ و الأخبار. خیرالدین پاشا (د1890م) آموزش زبان عربی و تربیت دینی را در مدرسە نظامی باردو به او واگذار کرد. شیخ قبادو به نزدیکی علوم طبیعی و
علوم روحانی معتقد بود و رمز آقایی اروپا بر جهان عرب را در تسلط آنها بر علوم طبیعی و ریاضیمی دانست.کتاب «جریدة عقدالئال فی التوسل للنبی بالآل» از جمله تألیفات اوست .
[vii] نویسنده، شاعر، اصلاحطلب، صوفی، استاد زیتونه و مترجم معروف تونس.
[viii] مورخ، نویسنده، سیاستمدار و وقایعنگار مخصوص حکومت بایات عثمانی. کتاب او با عنوان «إتحاف أهل الزمان بأخبار ملوک تونس و عهدالأمان» از کتب مرجع پیرامون تاریخ تونس در دوران عثمانی است.
[ix] مورخ، جهانگرد، نویسنده کتاب «صفوه الاعتبار بمستودع الأمصار و الأقطار،» رئیس جمعیت اوقاف و مدیر مسئول روزنامه رسمی تونس، او از شخصیتهایی است که به جریان اصلاحطلبی در تونس یاری فراوان رساند و
برای مدتی اداره چاپخانۀ رسمی تونس را بر عهده داشت.