نقش ارتش سرخ در تحولات چین
ارتش چین(ارتش آزادیبخش سرخ) افزون بر امور نظامی، در تحولات عمدهی سیاسی اجتماعی این کشور، مانند پیروزی انقلاب و استقرار حکومت کمونیستی، جنگ کره، تصمیم گیریها و اختلافات متعدد دستگاه رهبری، انقلاب فرهنگی، جنگ با هند و ویتنام، و برخورد مرزی با شوروی، دستگیری گروه چهار نفری و به قدرت رساندن دنگ شیائوپینگ، نقش مهمی ایفا نموده است.
در طول بیش از 6 دههی گذشته موضعگیری نظامیان در قبال مسایل نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ایدئولوژیکی و آموزشی در سطوح مختلف کشور اهمیت زیادی داشته و تاریخ جمهوری خلق چین نشانگر این حقیقت است که پیروزی یا شکست سیاستهای دستگاه رهبری همیشه در گرو پشتیبانی ارتش بوده است. همزیستی نزدیک حزب کمونیست چین با ارتش آن کشور و تفکیک ناپذیری عضویت اکثر افراد هر یک در دیگری، روابط دو نهاد عمدهی حکومت کمونیستی چین را احتمالاً به عنوان پراهمیت ترین روابط در آن کشور جلوهگر می سازد. هر یک از این دو ارگان در اغلب موارد مکمل دیگری و متکی به آن بوده است. ولی در بعضی مواقع نیز رقیب یکدیگر بوده اند.
دنگ شیائوپینگ پس از اجرای سیاست اصلاحات، استراتژی جدیدی را برای استقرار روابط نوین میان حزب و ارتش بهگونهای که ارتش از لحاظ نظامی مستقل، ولی از لحاظ سیاسی تابع حزب باشد استوار ساخت. نظر وی در این مورد، کاهش منافع و قدرت سیاسی ارتش بود. از دیگر نقطه نظرات دنگ شیائوپینگ، کاهش مداخلهی سیاسی حزب کمونیست در مسایل نظامی، مانند دکترین، تاکتیک، سازمان و آموزش ارتش، به منظور اعطای آزادی بیشتر به ارتش در اجرای وظیفهی عمدهاش، یعنی دفاع ملی بود. به طور خلاصه، اهداف دوگانهی دنگ در مورد ارتش عبارت بود از 1- کاهش نقش داخلی و اهمیت سیاسی ارتش. 2- افزایش کارایی نظامی ارتش و به عهده گرفتن نقش بیشتری در امور دفاع ملی[۱][۲].