معماری در سنگال
معماری جامعة سنگالي معاصر بطور مختصرشامل سه بخش است:
1- جامعة سنتي كه شامل هنر سياه است، تاريخ آن به قبل از اسلام و قبل از دوران استعمار بر ميگردد.
2- جامعة مغربي: كه از قرون وسطي تا به امروز بنيان هاي فلسفي و مذهبي و اسلام سياه را به هم پيوند داده است و شامل هنر مساجد است.
3- سهم غربي: كه با گسترش استعمار در حوزة سياست واقتصاد در سنگال رواج يافت و نمايانگر معماري مدرن امروزي است.
از لحاظ تاريخي نسل فعال معماران امروزي نسلي پيشگام نيستند، بلكه دنباله رو معماري معاصراند. ظهور معماري دوران معاصر به سال هاي 1880 و 1940 بر ميگردد و معماران از آن زمان كار خاصي انجام ندادهاند مگر شكوفا كردن و يا از مسير منحرف كردن سبكهاي قديمي، آنها چيز جديدي ابداع نكردهاند. آنان اين كارها را از اروپا، آمريكاي لاتين، ايالات متحده آمريكا و يا حتي ژاپن تقليد كردهاند.
اين معماري مدرن در جامعة غربي از زمان انقلاب صنعتي با پيشرفت فن توسعه يافت و يك نيم قرن همه جاي دنيا را فراگرفت و اين اولين ايرادي است كه اكثراً به آن ميگيرند ولي با اين وجود سلامت اين معماري اثبات شده است و ميتوان اطمينان داد كه تمام سبكهاي سالم، پس از طي يك مرحله بينالمللي، هميشه به سبكهاي متفاوت ملي تبديل ميشوند.
كشف مجسمه سازي سياه به عنوان يك اثر هنري شامل نقاشيهاي حيوانات، كوبيسم، اكسپرسيونيت است. اولين بار اين موريس دوولامينك (Maurice de Vlaminek) بود كه با هنر پلاستيك سياه آشنا شد: آن زبان فرم هاي سياه است كه جنبش كوبيست را بيان ميكند و اين اجازه را ميدهد كه خود را دريابد؛ و يا بهتر بگوئيم اين اجازه را به پابلو پيكاسو (Pablo Picasso) ميدهد كه اولين نقاشي كوبيسم را امضا كند و يا به دوشيوه اوي نيون (Avignon) كه با همين زبان نقاشي اكسپرسيونيسم را در آلمان شكوفا سازد و سپس فوتوريسم (آينده نگري) در ايتاليا را شكل دهد. ( Masudi, 1993: 20-30)
رابطة اين نقاشيها با معماران زمان خودشان، بسيار رايج و معمول بود. درك اينكه اين نقاشان چقدر به معماران در كارشان آزادي مي دادند سخت است: اين نقاش بود كه معمار را از گفتار و زبان آكادميك بدون اينكه از فرمها جدا شود رهايي داد، ولي بر عكس آنها (نقاشان) با آفرينشهاي خود موضوعات معماري بسيار منطقي از خود ارائه ميدادند. بدون نقاشاني همانند ولامينك Vlamink))، درن(Derain) ، پيكاسو(Picasso) ، ماتيس(Matisse) ، ژوان گريس(Juan Gris) و بواوس (Bauhaus) تاريخ معماري اروپايي هرگز شکل نمی گرفت.
فلسفة كلاسيسيم در قرن 18 در اروپا شكل گرفت. اما معماري امروزي بيشتر سبك اكسپرسيونيسم و كوبيسم را دارد که شايد بايد يك بخش از آن را مديون هنر سياه دانست. نيكولاپوسنر(Nicolas Pevsner) بنيان معماري مدرن را كه طرح آزاد ناميدهاند اينگونه تعريف ميكند: « بيان هيجان جاودانه غرب براي حركت در فضا» و به آن ميتوان اين تعريف را نيز اضافه كرد:
«بيان هيجان جادوانه آفريقا براي آهنگ و ريتم در فضا». اما چه رابطهاي بين مجسمه سازي آفريقايي و هنر و معماري قرن بيستم وجود دارد؟ بايد گفت كه هنر سياه قبل از همه چيز مفهومي و تصوري است و يك تفسيري از حقيقت بيان ميكند و از ظاهر و از نمادها استفاده نميكند: مجسمه و شيء يك سيستم علامت و نشانه است كه لئويولد سدار سنگور از آن به عنوان «تصويري نمادين و موزون» ياد ميكند. اين دقيقاً همان قابليتي است كه معماران پيشگام به دنبال آن هستند، آنها با ارائه اشكال و مفاهيم اين تصاوير به دنبال كشف يك سيستم نشانه هستند كه با يك سري دادههاي فني جديد روشن، يك موضوع معماري را بيان كنند.( Masudi, 1993: 80-90)
رابطة بين معماري معاصر و مجسمه سازي آفريقايي نمايانگر يك پديده برگشت است: ابداع يك معماري معاصر خاص سنگالي و سوداني - صحرايي يك آفرينش مصنوعي نيست كه جامعه آن را رد ميكند، بلكه بر عكس بدون شك پيوند هماهنگ بين هنرهاي دو تمدن، غرب و آفريقا بوده و يك الحاق اقتصادي و اجتماعي متقابل را شكوفا ميكند.
ورود اسلام نیز در آفريقا بر سبك معماري سنگالي نقش داشته است. از اوائل قرن دهم، نفوذ اسلام آفريقاي غربي تأثير زيادي روي هنرها، آداب و رسوم، بنيان هاي فلسفي - مذهبي و حتي معماري آن گذاشته است. ويژگي كاربردي معماري در مساجد اسلامي ابتدايي توسط تمام متخصصين اثبات شده است: «ستونهايي از مرمر فارس عتيق يا تنههايي از درخت نخل؛ سقفهايي از چوب تِك (Teck) مساجد بني اميه با پوششهاي نخل». در اين مساجد ديگر خبري از تفاسير گوناگون مصور روي ديوارها نبود. رابطه اسلام و معماري اهميت هندسه در دكوراسيون و طبيعت درخشان آن بود. با شروع قرون وسطي تا به امروز سبك ساختن مساجد تغيير خاصي پيدا نكرده ولي مواد سازنده آن تغيير يافته است.
معماري سنتي آفريقايي از لحاظ معماري و اجتماعي يك مدل نيست كه حاصل يك تحول باشد؛ زبان ظاهري آن همان زبان مجسمه سازي است و سبك آن حاصل تلفيق هنر آنيمسيم، سبك معماري غرب و نفوذ اسلام است. بنابراين امروزه در سنگال، به جز مناطق روستايي كه سبك خانههاي آنها بسيار سنتي و از چوب درختان ساخته شده است و كز (Case) نام دارد، در شهرهاي بزرگ معماري هاي گوناگوني (اسلامي، غربي، شرقي، آفريقايي) به چشم ميخورد. (Sylla,2000: 20-30)