پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۰۹ توسط Hedieh (بحث | مشارکت‌ها)
هنرهای نمایشی لبنان

پژوهشگران تاریخ هنر معاصر عرب عموماً بر این باورند كه مارون النقاش  برای اولین بار تئاتر را در لبنان و جهان عرب مطرح ساخت [۱]. النقاش كه در ایتالیا با این هنر مدرن آشنا شده بود، در سال 1847 نمایشنامه بخیل را كه اقتباسی از نمایشنامه خسیس مولیر بود نوشت و در همان سال در محل سكونت خود به اجرا گذاشت. او در سال‌های بعد دو نمایشنامه دیگر هم نوشت و اجرا كرد؛ یكی نمایشنامه ابوالحسن المغفل یا هارون الرشید در سال 1849 و دیگر،حسود گستاخ در سال 1853. با مرگ زود هنگام النقاش در سال 1855، برخی از شاگردان و هوداران او، به مصر كوچ كردند و تجربه‌های نمایشی خود را در این كشور كه شرایط مساعدتری برای فعالیت‌های هنری جدید داشت ادامه دادند و زمینه‌های بالندگی آن را در جهان عرب فراهم آوردند. در لبنان تنها برخی تلاش‌های پراكنده در این زمینه ادامه یافت؛ از جمله ترجمه‌هایی كه از نمایشنامه اروپایی صورت گرفت و یا اجرای برنامه‌های نمایشی كه در مدارس و مجالس و مناسبت‌های اجتماعی، انجام می‌شد. از سال‌های اولیه قرن بیستم و در راستای جنبش ادبی با فزونی گرفتن ترجمه متون نمایشی غربی و نیز تألیف نمایشنامه‌هایی توسط نویسندگان و ادیبان لبنانی، هنر نمایش با مفهوم و قالب‌های جدید، بار دیگر سربرآورد. از جمله نمایشنامه‌هایی كه از متون اروپایی ترجمه شده، اتللو از شكسپیر بود كه در سال 1912 توسط خلیل مطران ترجمه و توسط گروه هنری جورج ابیض هنرمند مصری اجرا شد. در این مرحله، نمایشنامه‌ها بیشتر تحت تأثیر رویكرد رئالیسم اجتماعی بود. و از اولین نمایشنامه‌هایی كه با این رویكرد نوشته شد، پدران و پسران، نوشته ادیب نامدار لبنانی و چهره بارز ادبیات مهجر، میخائیل نعیمه بود. نمایشنامه او اولین نمایشنامه‌ای بود كه در جهان عرب به مسئله گسست و چالش بین نسل‌ها پرداخت و آن را مورد واكاوی قرار داد [۲]. مسیری را كه نعیمه آغاز كرد در سال‌های بعدی رهروان بسیاری داشت و نمایشنامه‌های متعددی با رویكرد واكاوی مسائل اجتماعی نوشته و اجرا شد. نمایشنامه بالاتر از انتقام با چنین رویكردی نوشته شد و در سال 1931 در دانشگاه آمریكایی بیروت به اجرا درآمد [۳].

یكی از نقاط عطف حوزه تئاتر در این دوران، پیدا كردن راه حلی میانه برای مشكل زبان نمایشنامه‌ها بود. میخائیل نعیمه در نمایشنامه خود هر دو زبان عامیانه و فصیح را به كار گرفت تا بتواند با هر دو گروه مخاطب عام و خاص ارتباط برقرار كند و بدین‌سان گستره مخاطبان تئاتر كه پیشتر محدود به گروه‌های خاص اجتماعی بود، دیگر طبقات اجتماعی را نیز شامل شود. این تحول هر چند موفقیتی نسبی به همراه داشت،نتوانست به فراگیری این هنر و جذب گسترده مخاطبان منجر شود. در سال‌های بعد هم با این كه نمایشنامه‌های متعددی نوشته و تعداد بیشتری از زبان‌های مختلف به عربی ترجمه شد، محدودیت گستره مخاطبان همچنان برقرار ماند.

مرحله نوین تئاتر معاصر لبنان از دهه شصت قرن گذشته آغاز شد كه با شكل‌گیری گروه‌های تئاتر [۴] و بهره‌گیری از تجربه حدود نیم قرن، تئاتر ملی لبنان تبلور یافت. در دهه‌های شصت و هفتاد این قرن لبنان نه تنها كانون فرهنگی منطقه كه صحنه حضور پررنگ احزاب و جریان‌های گوناگون سیاسی بود. از سوی دیگر، گرایش‌های ادبی وهنری متأثر از مكاتب غربی مبتنی بر رویكردهای فلسفی در این دوران هوادارانی قابل توجه داشت. تئاتر هم متأثر از چنین فضایی صحنه چالش اندیشه‌های سیاسی و فلسفی شد و مخاطبان بسیاری را جذب كرد.[۵]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. نجم (1980)،ص 31
  2. الراعی (1992)، ص208
  3. الراعی (1992)، ص211
  4. الراعی (1992)، ص214
  5. صدر هاشمی، سید محمد (1330). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی،هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 230_233