پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان
هر چند تاریخ هنر در لبنان ریشه در دوران فنیقی دارد، زمینههای تبلور هنر معاصر این کشور به نیمههای قرن نوزدهم بازمیگردد. مقدمات هنر تئاتر در سال 1847 با ابتکار فردی و به تقلید از هنر مدرن اروپا فراهم آمد و چندین دهه طول کشید تا مرحله بالندگی و شکوفایی خود را آغاز کند. هنرهای تجسمی به ویژه نقاشی، در نیمه دوم این قرن توسط گروهی از هنرمندان لبنانی که هنرهای تجسمی را در اروپا فرا گرفته بودند، با چهرهپردازی از شخصیتهای سیاسی اجتماعی و نقاشی مناظر طبیعی، پی افکنده شد. سینمای این کشور اما نسبت به سایر انواع هنری با تأخیر آغاز کرد و اولین تجربهها در این خصوص از سال 1930 و توسط فردی غیرلبنانی آغاز و مسیر رشد خود را پیمود. بدینسان، جنبش هنری معاصر لبنان با فراگیری و الهام از هنر مدرن غربی، مراحل اولیه خود را آغاز کرد.
تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان
پژوهشگران تاریخ هنر معاصر عرب عموماً بر این باورند که مارون النقاش برای اولین بار تئاتر را در لبنان و جهان عرب مطرح ساخت.[۱] النقاش که در ایتالیا با این هنر مدرن آشنا شده بود، در سال 1847 نمایشنامه بخیل را که اقتباسی از نمایشنامه خسیس مولیر بود نوشت و در همان سال در محل سکونت خود به اجرا گذاشت. او در سالهای بعد دو نمایشنامه دیگر هم نوشت و اجرا کرد؛ یکی نمایشنامه ابوالحسن المغفل یا هارون الرشید در سال 1849 و دیگر، حسود گستاخ در سال 1853. با مرگ زود هنگام النقاش در سال 1855، برخی از شاگردان و هوداران او، به مصر کوچ کردند و تجربههای نمایشی خود را در این کشور که شرایط مساعدتری برای فعالیتهای هنری جدید داشت ادامه دادند و زمینههای بالندگی آن را در جهان عرب فراهم آوردند. در لبنان تنها برخی تلاشهای پراکنده در این زمینه ادامه یافت؛ از جمله ترجمههایی که از نمایشنامه اروپایی صورت گرفت و یا اجرای برنامههای نمایشی که در مدارس و مجالس و مناسبتهای اجتماعی، انجام میشد. از سالهای اولیه قرن بیستم و در راستای جنبش ادبی با فزونی گرفتن ترجمه متون نمایشی غربی و نیز تألیف نمایشنامههایی توسط نویسندگان و ادیبان لبنانی، هنر نمایش با مفهوم و قالبهای جدید، بار دیگر سربرآورد. از جمله نمایشنامههایی که از متون اروپایی ترجمه شده، اتللو از شکسپیر بود که در سال 1912 توسط خلیل مطران ترجمه و توسط گروه هنری جورج ابیض هنرمند مصری اجرا شد. در این مرحله، نمایشنامهها بیشتر تحت تأثیر رویکرد رئالیسم اجتماعی بود. و از اولین نمایشنامههایی که با این رویکرد نوشته شد، پدران و پسران، نوشته ادیب نامدار لبنانی و چهره بارز ادبیات مهجر، میخائیل نعیمه بود. نمایشنامه او اولین نمایشنامهای بود که در جهان عرب به مسئله گسست و چالش بین نسلها پرداخت و آن را مورد واکاوی قرار داد.[۲] مسیری را که نعیمه آغاز کرد در سالهای بعدی رهروان بسیاری داشت و نمایشنامههای متعددی با رویکرد واکاوی مسائل اجتماعی نوشته و اجرا شد. نمایشنامه بالاتر از انتقام با چنین رویکردی نوشته شد و در سال 1931 در دانشگاه آمریکایی بیروت به اجرا درآمد.[۳]
یکی از نقاط عطف حوزه تئاتر در این دوران، پیدا کردن راه حلی میانه برای مشکل زبان نمایشنامهها بود. میخائیل نعیمه در نمایشنامه خود هر دو زبان عامیانه و فصیح را به کار گرفت تا بتواند با هر دو گروه مخاطب عام و خاص ارتباط برقرار کند و بدینسان گستره مخاطبان تئاتر که پیشتر محدود به گروههای خاص اجتماعی بود، دیگر طبقات اجتماعی را نیز شامل شود. این تحول هر چند موفقیتی نسبی به همراه داشت، نتوانست به فراگیری این هنر و جذب گسترده مخاطبان منجر شود. در سالهای بعد هم با این که نمایشنامههای متعددی نوشته و تعداد بیشتری از زبانهای مختلف به عربی ترجمه شد، محدودیت گستره مخاطبان همچنان برقرار ماند.
مرحله نوین تئاتر معاصر لبنان از دهه شصت قرن گذشته آغاز شد که با شکلگیری گروههای تئاتر[۴] و بهرهگیری از تجربه حدود نیم قرن، تئاتر ملی لبنان تبلور یافت. در دهههای شصت و هفتاد این قرن لبنان نه تنها کانون فرهنگی منطقه که صحنه حضور پررنگ احزاب و جریانهای گوناگون سیاسی بود. از سوی دیگر، گرایشهای ادبی وهنری متأثر از مکاتب غربی مبتنی بر رویکردهای فلسفی در این دوران هوادارانی قابل توجه داشت. تئاتر هم متأثر از چنین فضایی صحنه چالش اندیشههای سیاسی و فلسفی شد و مخاطبان بسیاری را جذب کرد.[۵]
نیز نگاه کنید به
تئاتر و هنرهای نمایشی لبنان؛ پیشینه تئاتر سیرالئون در آفریقای سیاه؛ پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی روسیه؛ پیشینه تئاتر و هنرهای نمایشی آرژانتین