چاپ و نشر کتاب در لبنان
لبنان از دیرباز با مقوله چاپ و نشر کتاب آشنا شده است. برخی گروههای تبشیری که طی قرون 18 و 19 در این کشور فعالیت داشتند به تأسیس چاپخانههای ابتدایی و انتشار محدود برخی کتب و جزوات دینی اقدام کردند. این چاپخانههای کوچک و دستی با استفاده از تجارب اروپاییان به تدریج متحول شدند. مهمترین این چاپخانهها، چاپخانه سنگی کاتولیکی بود که در سال 1848 توسط مبلغان یسوعی در بیروت راهاندازی شد و 6 سال بعد در چاپ کتاب از حروف متحرک استفاده کرد و در اواخر این قرن، هم به لحاظ کیفیت و هم از جنبه تعداد چاپ کتابهای درسی و علمی بزرگترین چاپخانه لبنان بود.[۱] مبشران آمریکایی نیز پیشتر در سال 1841، چاپخانه خود را از مالت به لبنان منتقل کرده بودند تا کتاب و نشریات مورد نیاز را با حروف عربی چاپ و منتشر کنند.[۲] با توسعه مراکز آموزشی گروههای تبشیری و دیگر مسیحیان لبنانی به ویژه با فعال شدن دانشکده انجیلی سوریه توسط مبشران آمریکایی (پروتستان) و قدیس یوسف توسط مبشران یسوعی (کاتولیک) و افزایش نیاز به کتب و نشریات آموزشی، تعداد چاپخانهها رو به فزونی گزارد که تولیدات آنها نه تنها در لبنان که در سوریه و برخی دیگر از کشورهای عربی توزیع میشد. مسلمانان اهل سنت هم در سال 1874 اولین چاپخانه خود را تأسیس کردند که بیشتر تولیدات آن، نشریات و کمی هم کتاب بود. شیعیان نیز در سال 1910 چاپخانه عرفان را در صیدا تأسیس کرد که بیشتر منشورات چاپ شده آن به عراق ارسال می شد.
پس از جنگ جهانی اول و قیمومیت فرانسه بر لبنان، با توسعه مراکز آموزشی، چاپ کتب درسی به ویژه به زبان فرانسوی رونق گرفت و دو چاپخانه آمریکایی و کاتولیکی بیشترین سهم را در این حوزه داشتند.[۳]
در طول سالهای قیمومیت فرانسه، لبنان مرکز چاپ و نشر کتابهای آموزشی فرانسوی بود که در لبنان و بیشتر کشورهای خاورمیانه و آفریقا توزیع میشد. در این دوره، چاپخانههای لبنان عموماً تحت نظارت گروههای تبشیری و یا کلیساهای محلی قرار داشت که این وضعیت حتی پس از استقلال این کشور ادامه یافت، به گونهای که در سال 1948 از 8 چاپخانه ویژه کتابهای آموزشی، دینی و زبان عربی، 5 چاپخانه در اختیار آنها بود.[۳] با وجود این، به دلیل گسترش روزافزون مراکز آموزشی در کشورهای منطقه و محدودیتهای چاپ و نشر در این کشورها و با توجه به زمینهها و تجارب دیرینه چاپ در لبنان، مراکز چاپ و نشر یکی پس از پس از دیگری تأسیس شدند. انتشارات دارالعلم للملائین در سال 1944، المکتبة العصریة صیدا در سال 1948، دارالکتاب اللبنانی در سال 1952 و دارمکتبة الحیاة در سال 1953 از جمله مهمترین مراکز نشر بودند که پس از استقلال این کشور فعال شدند. تولید و صدور کتاب در لبنان در سالهای نخستین دهه 60 قرن پیش، از افزایش چشمگیری برخوردار شد و برخی از مراکز نشر به تنهایی نزدیک به 300000 نسخه کتاب تولید و صادر کردند که نیمی از آنها کتابهای آموزشی بود.[۴] علاوه بر کتب درسی و آموزشی، در پی تحولات سیاسی اجتماعی کشورهای منطقه در دهههای 60 و 70 و ظهور جریانهای فکری و سیاسی، حوزه چاپ و نشر کتاب به اوج شکوفایی خود رسید. در این دوران کتابهای چاپ لبنان با استقبال فراوان مخاطبان عرب روبرو شد و بدینسان لبنان در جایگاه مرکز چاپ و نشر خاورمیانه عربی قرار گرفت و سود سرشاری نصیب بخش خصوصی چاپ و نشر این کشور شد.
اولین نمایشگاه کتاب در جهان عرب در سال 1956 در دانشگاه آمریکایی بیروت برگزار شد که بازتاب وسیعی به همراه داشت و در رونق هر چه بیشتر بازار کتاب این کشور نقش مؤثری ایفا کرد.
بازار پر رونق کتاب لبنان با آغاز جنگ داخلی، گرچه با آسیبهای جدی و کاهش فعالیت مراکز چاپ و نشر روبرو شد اما هیچگاه تعطیل نشد و در حالی که بسیاری از مراکز خدماتی تعطیل و بروز ناامنی، مشکلات فراوانی را پدید آورده بود، بسیاری از مراکز چاپ و نشر پس از وقفههای اولیه، فعالیتهای خود را هر چند در مقایسه با سالهای پیش از جنگ نسبتاً محدود، ادامه دادند. نکته قابل توجه آن که لبنان در سالهای اولیه جنگ داخلی، شاهد افزایش ناگهانی مراکز نشر کتاب بود که دو دلیل عمده داشت؛ فزونی تقاضای بازار کتاب کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در پی تحولات اقتصادی و افزایش قیمت نفت و سپس پیروزی انقلاب اسلامی در ایران.[۵] میان سالهای هفتاد و هشتاد؛ 36 مرکز نشر جدید در این کشور آغاز به فعالیت کرد از این تعداد تنها در سال 1979، 10 مرکز در بیروت فعال شدند.[۶]
روزگاری نه چندان دور گفته میشد؛ مصر تألیف میکند، لبنان چاپ میکند و عراق میخواند. امروز اما شرایط دگرگون و بازار نشر کتاب از دهه پایانی قرن گذشته رونق خود را را از دست داده است؛ تحولات صنعت چاپ و نشر در مصر و بیشتر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، از دست دادن بازار کتاب عراق و سپس بحران سیاسی و آشفتگیهای اقتصادی الجزائر که دومین بازار کتاب لبنانی بعد از عراق بود[۷] و مهمتر از همه، جهانی شدن بازار کتاب، سبب شد تا لبنان از جایگاه برجسته خود در حوزه کتاب منطقه فاصله بگیرد. بازار داخلی کتاب نیز به علل مختلف از جمله شرایط نامناسب اقتصادی و پایین آمدن قدرت خرید در میان طبقه متوسط و بالا رفتن هزینههای تولید کتاب و بالاخره گسترش شبکههای ماهوارهای، با رکود نسبی روبرو شده است.
علیرغم موارد پیش گفته و چالشهای پیش روی صنعت چاپ و نشر در لبنان، کتابهای چاپ این کشور به لحاظ محتوا و کیفیت و هم به لحاظ تیراژ، در مقایسه با دیگر کشورهای عربی از وضع بهتری برخودارند به گونهای که حدود 62% از کل کتابهای چاپ شده در کشورهای عربی، چاپ لبنان است.[۸] بر اساس چنین واقعیتهایی است که کارشناسان معتقدند لبنان استعداد آن را دارد که همچون گذشته مرکز چاپ و نشر در کشورهای مشرق عربی باشد.[۹]
نیز نگاه کنید به
- لبنان
- رسانهها و وسائل ارتباط جمعی لبنان
- صنعت چاپ و نشر کتاب در تونس
- کتاب در ژاپن
- صنعت چاپ و نشر کتاب در مصر
- صنعت چاپ و نشر کتاب در چین
- چاپ و نشر کتاب در سنگال
کتابشناسی
- ↑ الصلیبی، کمال (1991). تاريخ لبنان الحديث. الطبعة السابعة. الجزء الثانی. بيروت: دار النهار للنشر، ص 181.
- ↑ الصلیبی، کمال (1991). تاريخ لبنان الحديث. الطبعة السابعة. الجزء الثانی. بيروت: دار النهار للنشر، ص 176.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ هاشم، مود اسطفان (1993). نشر الکتاب في لبنان و توزيعه في العالم العربي. (ترجمة: د. خلیل احمد خلیل). (الطبعة الأولى). بیروت: دارالساقی، ص ۴۵.
- ↑ هاشم، مود اسطفان (1993). نشر الکتاب في لبنان و توزيعه في العالم العربي. (ترجمة: د. خلیل احمد خلیل). (الطبعة الأولى). بیروت: دارالساقی، ص ۴۶.
- ↑ حمود، عدنان (2003). النشر في لبنان، واقع ومرتجى: الكتاب والنشر في لبنان الواقع والسياسات. بیروت: المركز اللبناني للدراسات، ص 117.
- ↑ حمود، عدنان (2003). النشر في لبنان، واقع ومرتجى: الكتاب والنشر في لبنان الواقع والسياسات. بیروت: المركز اللبناني للدراسات، ص 47.
- ↑ حمود، عدنان (2003). النشر في لبنان، واقع ومرتجى: الكتاب والنشر في لبنان الواقع والسياسات. بیروت: المركز اللبناني للدراسات، ص 114.
- ↑ البعلبكي، روحي (2003). الكتاب اللبناني: ماله وما عليه الكتاب والنشر في لبنان، الواقع والسياسات. (الطبعة الأولى). بیروت: المركز اللبناني للدراسات، ص 43.
- ↑ صدر هاشمی، سید محمد (1330). جامعه و فرهنگ لبنان. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 273-295.