شورش‌های زمان عبدالرحمان خان

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۶ توسط Shekvati (بحث | مشارکت‌ها)

ابتدا، سرسپردگی و مزدوری عبدالرحمان خان برای انگلیس‌ها، برای مردم افغانستان محرز نبود؛ ولی پس از اثبات سرسپردگی او به انگلیس، مردم در برابر او و رژیمش ایستادگی کردند. عبدالرحمان خان با چهار جنگ بزرگ داخلی (۱ - جنگ با محمدایوب خان؛ ۲ - جنگ با محمداسحاق خان؛ ۳- جنگ در هزاره‌جات؛ ۴- جنگ در نورستان) و قریب به صد شورش و قیام داخلی دیگر مواجه شد. او در همه این جنگ‌ها و شورش‌ها با کمک‌ها و حمایت‌های مالی، تسلیحاتی و سیاسی انگلیس و روحیه خشن و سفاک خود و با کشتارهای وحشتناک و برقراری حکومت رعب و وحشت موفق به سرکوب شورش‌ها و قیام‌ها و تحکیم حکومت خود شد. عبدالرحمان خان در برابر مخالفان خود بسیار سخت‌گیر بود و با سبعیت و خشونت هرچه تمام‌تر رفتار می‌کرد. او می‌کوشید هر نوع شورش و مقاومت را چنان از ریشه بخشکاند و نابود سازد که تا مدت‌ها اثری از آن پدید نیاید. او نخستین پلیس مخفی را در افغانستان به وجود آورد و به‌صورت بی‌رحمانه و ظالمانه به سرکوب مخالفان می‌پرداخت.[۱]

قرارداد مرزی دوراند (Durand Line). در زمان حکومت عبدالرحمان خان و مدتی قبل از آن، دیدگاه جدیدی در میان مسئولان حکومت انگلیسی هند مطرح شد که به سیاست «مرز علمی» معروف شد. مقصود از سرحد علمی این بود که با اعمال سیاست‌های روبه‌جلو، امنیت هند تضمین شود و منطقه، از جمله افغانستان، تحت سرپرستی بریتانیا باشد و در صورت بروز خطر روسیه، انگلیس در حداقل زمان ممکن بتواند مسیر کابل - غزنی قندهار را، که در نظر آنها سرحد علمی محسوب می‌شد فورا اشغال کند. براساس این، ضروری بودکه علاوه بر معابر مهم بولان، خیبر و پیوار، که قبلا به تصرف و کنترل انگلیس درآمده بود، سایر مناطق سرحدی حساس نیز تحت اداره و کنترل انگلیس قرار گیرد تا انگلیس به‌راحتی قادر به اشغال سرحد علمی و حفاظت از آن باشد. عبدالرحمان خان از سیاست مرزی جدید انگلیس سخت به وحشت افتاده بود، شرایط مرزی جدید انگلیس به‌قدری سنگین بود که حتی عبدالرحمان خان قادر به پذیرش آن نبود. انگلیس به‌منظور تحت‌فشار قراردادن عبدالرحمان خان برای پذیرش خط مرزی جدید، که بعدها به خط مرزی دوراند معروف شد، ابتدا او را از همه جهات تحت‌فشار و تهدید قرار داد؛ برای مثال، اسلحه و مهمات خریداری‌شده او از اروپا را به بهانه توقف جنگ هزاره، در هند توقیف ساخت. عبدالرحمان خان که بین فشارهای روسیه از یک سو و سازش‌ناپذیری انگلیس و سیاست‌های تهاجمی آن کشور از سوی دیگر، گیر افتاده بود و درعین‌حال، نمی‌خواست تحت هیچ شرایطی با انگلیس درگیر شود و به سرنوشت شاه‌شجاع، دوست‌محمد خان، شیرعلی خان و محمدیعقوب خان دچار شود شرایط پیشنهادی انگلیس را پذیرفت و با تقاضای انگلیس موافقت کرد. او در ۱۲ نوامبر ۱۸۹۳، معاهده مرزی معروف به دوراند را امضا کرد و از ادعا بر مناطقی چون صوات، باجور، وزیرستان، چترال، داور، چمن صرف‌نظر کرد و حاکمیت انگلیس بر آنها را پذیرفت. تنها امتیازی که انگلیس در برابر این همه گذشت عبدالرحمان داد، افزایش کمک‌های مالی به دولت افغانستان از ۸۰ هزار پوند به ۱۲۰ هزار پوند بود. ابتدا این قرارداد را عبدالرحمان خان امضا و تصدیق کرد و سپس حبیب‌الله خان، جانشین عبدالرحمان خان و بعد امان‌الله خان طی قرارداد ۱۹۲۱ آن را تأیید کردند و سپس محمدنادرشاه نیز با تأیید قرارداد ۱۹۲۱ افغانستان با انگلستان، آن را تأیید کرد و به‌این‌ترتیب، مرز میان افغانستان و هند (و بعد پاکستان) تثبیت و قطعی شد و تاکنون برجای مانده است، هرچند افغان‌ها بعدها به آن معترض شدند و بعضی از دولت‌ها، مانند داودخان حتی‌المقدور از تأیید آن اجتناب ورزیده، بر سر آن اختلاف داشتند. این خط مرزی ابتدا مورد اختلاف افغانستان با هند بود و بعد از تجزیه هند و تشکیل پاکستان در ۱۹۴۷، این اختلاف با پاکستان بوده است، پس از تجزیه هند، افغان‌ها خواهان الحاق مجدد مناطق پشتون‌نشین و متصرفات دولت درانی به افغانستان بودند.

عبدالرحمان خان در سال ۱۸۹۵، لقب ضیاء المله و الدین، یعنی نور ملت و دین را برگزید و در سال ۱۹۰۱، پس از مدتی بیماری و زمین‌گیری در اثر ابتلا به نقرس در سن ۵۵ سالگی در باغ‌بالای کابل درگذشت، در روایتی گفته شده که به اشاره پسرش حبیب‌الله خان مسموم شد.[۲]

کتابشناسی

  1. رشید، احمد (1379). طالبان (اسلام، نفت، بازی بزرگ جدید). ترجمه اسدالله شفایی و صادق باقری. تهران: نشر دانش هستی، ص ۲۴.
  2. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 560-562.