پیشینه روابط ژاپن و ج.ا.ایران در سده های میانی

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۱۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)

منظور از سده‌های میانی، از اواخر قرن دوازدهم تا پایان قرن شانزدهم میلادی است. با وجود اینکه سده‌های میانی متأخرتر از دوران باستان است، اما در این دوره ما شواهد بسیار کمتری مبنی بر روابط دو کشور ایران و ژاپن می‌توانیم پیدا کنیم. دلیل این امر هم بی شک به تحولات تاریخی ژاپن بر می‌گردد. چنان که در مبحث تاریخ و نیز مبحث فرهنگ ژاپن هم اشاره شد، ژاپن در دو دوره نارا و آسوکا به شدت مشغول وامگیری از فرهنگ چین و آسیا شد، اما با ورود به دوران هیان، آن چه را گرفته بود با آن چه خود داشت، در هم آمیخت و شروع به ژاپنی کردن فرهنگ نمود. بنابراین اوج حضور کالاهای ایرانی در ژاپن به همان دوران پذیرش فرهنگ آسیا یعنی دوران نارا و آسوکا مربوط است و از دوران هیان به بعد ما کمتر شاهدی از حضور کالاها و فرهنگ ایرانی در ژاپن مشاهده می‌کنیم.

برغم تلاش و موفقیت ژاپن در ژاپنی کردن فرهنگ در دوران هیان، با شروع سده‌های میانی بار دیگر ما شاهد تلاش راهبین بودایی ژاپن برای کسب آموزه‌های بودایی چینی هستیم، پس راهبین زیادی در این دوره به چین می‌رفتند. از سوی دیگر ایرانیان در این دوره در قالب تاجران مسلمان هنوز مراودات تجاری زیادی به چین داشتند و در چندین بندر چین ما شاهد جوامع مسلمان و ایرانی هستیم.

قضیه دیدار کِی‌سِی راهب بودایی با سه نفر خارجی در بندر کوآنژوی (泉州/Quánzhōu) –بندر زیتون- چین در سال 1217 م، شناخته‌شده‌ترین مورد از رویارویی راهبین بودایی ژاپنی با تاجران ایرانی است. کِی‌سِی از آن‌ها خواست تا با خط نانبان (南蛮/Nanban) قسمتی از متون مقدس بودایی را برایش بنویسند، چرا که می‌خواست این نوشته را به عنوان سوغات سفر برای استادش ببرد، نوشته‌ای که بوی هند یعنی زادگاه بودا را داشت.[۱] نانبان که کِی‌سِی اینجا به آن اشاره می‌کند، در زبان چینی و به تبع آن ژاپنی برای نامیدن اقوام بیگانه واقع در جنوب کشور چین مورد استفاده قرار می‌گرفت، بنابراین جنوب و جنوب شرق آسیا شامل نانبان می‌شد. با این همه آن تحفه‌ای که کِی‌سِی با خود به ژاپن آورد و امروزه با نام شیهون‌بوکوشونانبان‌موجی (紙本墨書何番文字/Shihon bokusho nanban moji) شناخته می‌شود، نه به خط هندی که به خط فارسی و نه قسمتی از متون بودایی که دو بیت شعر و یک رباعی به فارسی بود. این سه بیت شعر شامل

«جهان خرمی با کس نماند/جهان روزی دهد، روزی ستاند» از فخرالدین اسعد گرگانی

«جهان یادگار است و ما رفتنی/به مردم نماند به جز مردمی» از فردوسی و رباعی

«گر در اجلم مسامحت خواهد بود/روشن کنم این دیده به دیدار تو زود/یعنی [که] خلیق گردد این ‍[چرخ] کبود/بدرود منست تو ز من بدرود» از شاعری ناشناس است.[۲]

قضیه دیدار کِی‌سِی با آن ایرانیان یک نکته روشن در خود دارد و آن اینکه حتی کسی مانند کِی‌سِی که تحصیل کرده بود و چینی می‌دانست و احتمالا با کلمه هاشی به معنی ایران هم آشنا بود، فکر می‌کرد آن‌ها را که دیده است، هندی‌اند. به عبارتی برغم وجود کلمه هاشی در زبان ژاپنی، ژاپنی‌ها شناخت چندانی از هاشی و اهالی هاشی نداشتند.

از سوی دیگر در منابع فارسی این دوره هم، تنها می‌توانیم یک اثر پیدا کنیم که در آن اشاره‌ای به ژاپن وجود دارد و آن کتاب «جامع التواریخ» اثر رشیدالدین فضل الله همدانی است. در این اثر از جزیره‌ای عظیم به نام جِمِنگو واقع در بحر محیط یاد می‌شود که اشاره به ژاپن است.[۳][۴]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P27.
  2. Sugita, H (1995). Nihonjin no chūtō hakken Gyakuenkinhō no naka no hikaku bunkashi, Tōkyō daigaku shuppankai. P9-28.
  3. نقي‌زاده، محمد. ذاكری، قدرت‌اله (1397). ژاپن‌شناسی در ايران؛ بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بين‌المللی الهدی. ص33.
  4. پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله (1402). «ایران و ژاپن». در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن، تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی. ص.316- 340.