ژاپنی کردن فرهنگ بیگانه
دونالد کین (Donald Keene (1922-2019)) ژاپنشناس، مورخ، نویسنده و مترجم مشهور ادبیات ژاپن عقیده داشت، نگاه به تاریخ ژاپن ما را به این نکته میرساند که در فرهنگ ژاپن همیشه نوعی رابطه عشق و تنفر و پذیرش و مقاومت در برابر فرهنگ خارجی وجود داشته است.[۱] هم به گفته او بارزترین نمود این عشق و نفرت توأمان را میتوان در ابداع کانا دانست[۲] که در کنار کانجی یا نویسههای چینی اخذ شده از چین برای نگارش زبان ژاپنی بکار میروند و خیلی زود بعد از اخذ کانجی از چین و در دوره هیان ابداع شدند. این مسأله وقتی برجستهتر میشود که بدانیم که بقیه کشورهای حوزه نفوذ فرهنگ چین مانند کره و ویتنام، یا اصلا اقدام به ابداع خط خود در برابر کانجی نکردند و یا با چند قرن تأخیر نسبت به ژاپن این کار را کردند، هر چند خیلی زودتر از ژاپن هم آن را اخذ کردند.
رابطه پذیرش و مقاومت در مقابل فرهنگ وارداتی تبدیل به سنتی خاص در فرهنگ ژاپن شده است که میتوان آن را در قالب تصویر شماره 1 خلاصه کرد.
همانطور که در تصویر هم به خوبی معلوم است، ژاپنیها به راحتی فرهنگ بیگانه را میپذیرند و حتی میتوان گفت که نسبت به آن مشتاقند؛ چنان که در دوران باستان و سدههای میانه نسبت به فرهنگ چین مشتاق بودند و در دوران بعد از مدرن نسبت به فرهنگ غرب. بعد از آموختن فرهنگ بیگانه و فهم کامل یا هضم آن، اقدام به آمیختن آن با سنتهای ژاپنی و داشتههای خود میکنند که این فرایند در نهایت منجر به ژاپنی شدن فرهنگ وارداتی میگردد بطوری که هیچ شکی در ژاپنی بودن آن باقی نمیماند. به این خاطر مرتون (2005) در توصیف فرهنگ ژاپنی میگوید:
با آن که ژاپنیها به لحاظ شکل فرهنگ خود سخت وامدار چین هستند، اما آنچه حاصل میشود، بهشکل متمایزی ژاپنی است. آنها همیشه نیرویی عظیم در تبدیل مواد وام گرفته به هدفهای خاص خودشان نشان دادهاند، هدفهایی که در چهارچوب عمیقتر آگاهی ملی هستند و فرهنگ شکل گرفتهای که هیچ فکری درباره آن جز ژاپنی بودنش نمیتوان کرد.[۴]
این سنت ژاپنی باعث شده است تا فرهنگ این کشور کمتر وارد ستیز فرهنگی با فرهنگهای بیگانه شود و در عین مدارا با آنها در نهایت به چیزی برسد که کاملا ژاپنی است. این که ژاپن به نمونهای بدل شد که با حفظ اصالت و سنت خود به توسعه صنعتی دست یافت و ثابت کرد که پیشرفت کردن مستلزم کنار گذاشتن سنتها نیست، میتوان گفت بر آمده از همین سنت ژاپنی است[i].[۵][۶]
پاورقی
[i] این مسأله در سالهای بعد از انقلاب در کشور ما هم بسیار مورد توجه قرار گرفت. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به (نقیزاده، ذاكری، 1397).[۷]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ شیبا، کین (2012). ص24.
- ↑ شیبا، کین (2012). ص27.
- ↑ تاناکا (2011). ص33.
- ↑ مرتون (2005). ص1.
- ↑ ذاکری، قدرت اله (1402). "فرهنگ و نظام فرهنگی ژاپن". در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص116-148.
- ↑ پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله (۱۴۰۲). جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص138.
- ↑ نقيزاده، محمد، ذاكری، قدرتاله (1397). ژاپنشناس در ايران: بررسی سير شناخت ايرانيان از ژاپن. مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بينالمللی الهدی، ص296.