شخصیت های مؤثر سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی معاصر بنگلادش

از دانشنامه ملل

شخصیت های مؤثر سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی معاصر در کشور بنگلادش عبارت از تیتو میر، عزیز عبدالله خان بهادر، قاضی نذر الاسلام، شیخ مجیب الرحمن، ژنرال ضیاء الرحمن، شیخ فضل الحق مانی، خالده ضیاء، شیخ حسینه، نواب علی چوهدوری، قاضی مطهر حسین، پروفسور منصورالدین، فرخ احمد، محمد منیرالدین یوسف و محمد رستم علی دیوان است که در ذیل فعالیت های سیاسی و اجتماعی آن ها شرح داده شده است:

تیتو میر (1782-1831)

تیتو میر، برگرفته از sritiochetona، قابل بازیابی از https://sritiochetona.org/titumir-freedom-fighter-or-islamic-zealot-heroor-terrorist/

یکی از چهره‌های سرشناس و مبارز در بنگلادش تیتومیر است که در دوره خود رهبری روستائیان و کشاورزان را در مقابل ظلم وستم زمینداران و مالکان بزرگ و سلطه بریتانیا در منطقه بر عهده داشت؛ وی آنان را به مسائل دینی و اجتماعی و سیاسی خودشان آگاه می‌کرد.

نام واقعی تیتو میر، «سید میر نثار علی» بود. ایشان در سال 1782 میلادی در روستای چاندپور از توابع بشیرت (Bashirhat) در بنگال غربی به دنیا آمد. نام پدر او سید میرحسن علی و نام مادرش عابده رقیه خاتون بود.

خانواده تیتومیر از نسل حضرت علی (ع) هستند و اجداد او خود را منسوب به «شهادت علی» می‌دانند که برای تبلیغ اسلام، از عربستان به سرزمین بنگال مهاجرت کرد. سید عبدالله فرزند شهادت علی از طرف پادشاه وقت هند، رئیس قضات منطقه جعفر پور شد و از وی لقب «میرانصاف» را گرفت. از آن پس فرزندان شهادت علی، القاب ارثی پدری را با عناوین «سید» و «میر» استفاده کردند.

تیتومیر پس از تحصیلات خود در مکتب و سپس در مدرسه توانست سه زبان بنگالی، عربی و فارسی را به خوبی یاد بگیرد. وی درادبیات عربی و زبان فارسی تسلط و استعداد و نبوغ بسیاری داشت.

تیتومیر ضمن توانایی درقدرت ذهنی و فکری، از نظر جسمی‌ نیز فرد توانایی بود؛ وی در ورزش کشتی و ژیمناستیک توانایی خوبی داشت.

تیتومیر در سال 1822 میلادی به مناسک حج مشرف شد و از نزدیک با سید احمد بریلوی از رهبران انقلابی آشنا شد و روابط خود را با وی استمرار بخشید. او پس از بازگشت از مکه مکرمه، حجم تبلیغات و سخنرانی‌های دینی خود را برای هدایت و ارشاد مردم و آشنایی آنان از وضع موجود گسترش داد؛ او مردم را به پرهیز از بدعت و شرک و روی آوردن به دستورات محکم الهی دعوت کرد.

دراین زمان نزاع و درگیری میان او و زمینداران و مالکان هندو به نام «کریشنادوارای» از منطقه «پورا» که سعی داشتند مالیات‌های بیشتری از مسلمانان بگیرند، درگرفت. تیتومیر برای مقابله با آنان و نیروهای بریتانیا، تشکلات نظامی‌روستاییان راایجاد و شروع به آموزش نظامی‌ و رزم‌های بومی‌ به آن‌ها کرد. شاگرد و برادر زاده او غلام معصوم مسئولیت سازماندهی و فرماندهی این آموزش‌ها را از سوی تیتومیر عهده دار شد. در این هنگام هندوها با کمک نیروهای بریتانیا سعی جدی داشتند تا مقاومت آنان را از میان برداشته و نیروهای آنان را پراکنده کنند. درگیری و جنگ بالا گرفت و در همین زمان تیتومیر شکایت نامه‌ای را برای حکومت کمپانی هندشرقی فرستاد، اما حاصلی نداشت.

کشتی‌های بریتانیا در سال 1831 م به نیروهای تیتومیر از طریق توپخانه حمله کردند و خسارات سنگینی به آنان وارد آوردند. جنگی نابرابر بوقوع پیوست و حدود 350 مجاهد به همراه غلام معصوم دستگیر شدند. غلام معصوم محکوم به مرگ شد و 140 نفر دیگر از اسیران محکوم به زندان شدند.

تیتومیر از چهره‌های بسیار بنام این سرزمین است که تلاش‌های فراوانی برای راهنمایی وهدایت مسلمانان و همچنین مقابله با نیروهای بریتانیا داشته است.

عزیز عبدالله (خان بهادر) (1926- 1863)

خان بهادر، قابل بازیابی از https://www.ahsaniamohilamission.com/khan-bahadur-ahsanullah-r/

عزیز عبدالله خان بهادر کارشناس مسائل آموزشی، نویسنده و یکی از فعالان امور اجتماعی بود. وی در فنی (Feni) نواخالی از مناطق تحت پوشش شهر چیتاگنگ به دنیا آمد. نام پدر او امجد علی بود. وی در سال 1886 از کالج داکا فارغ التحصیل شد و در همان سال به عنوان معلم در بخش آموزش ایالتی مشغول به کار شد.

عزیز عبدال یا عبدالعزیز خیلی زود به اهمیت آموزش و توسعه آن درمیان مسلمانان پی برد. او در سال 1883 زمانی که دانشجو بود، کتابی با نام Dhaka Muslim Friends Conference منتشر کرد که در آن سعی داشت تا به موضوعاتی برای آموزش مخصوص زنان و دختران در روستاها بپردازد. پس از این که وی وارد عرصه زندگی حرفه‌ای خود شد، ابتدا کتابی را با عنوان «مسلمانان شیکسا صبا» (Muslim Education Society) در شهر چیتاگنگ به چاپ رساند. هدف وی از چاپ این اثر افزایش سطح آگاهی اجتماعی مسلمانان و توجه آنان به اهمیت آموزش بود.

عبدالعزیز چندین مرکز فرهنگی آموزشی ازجمله دانشکده اسلامی‌ به نام «ویکتوریا»، کتابخانه کبیرالدین و اتاق مطالعه اسلامی‌ برای مرام شهر چیتاگنگ در نواحی نواخالی تاسیس کرد (1896). وی در زمینه ادبیات نیز کتاب مرثیه را نوشت. پس از مرگ او، استاد وی عبیدالله ال عبیدی سهروردی (86- 1832)، کتاب عبیدولوژی را به یاد او نوشت. از دیگر آثار منظوم او کتاب کاویتاکالیکا (Kavita Kalika) (1885م) است که بر جای مانده است.

قاضی نـــذر الاسلام شاعـــر ملی بنگلادش نیز به هنگام سفر به شهر چیتاگنگ، به دیدار او رفت و لحظاتی را با او سپری کرد. همچنین بعد از ارتحال وی مرثیه‌ای با نام «بنگلار عزیز» (عزیز بنگل) به یاد بود او چاپ کرد. دولت بریتانیا نیز به منظور ارج نهادن به خدمات آموزشی واجتماعی وی، لقب «خان بهادر» را به او اعطا کرد.

قاضی نذرالاسلام

نذر الاسلام، شاعر ملی بنگال از جمله شاعرانی است که اشعار او موجب تعهد و آزادگی است. اگر چه نغمه آزادی او بارها به اسارت وی می‌انجامید و سلطه گران او را به بند می‌کشیدند و زندانی می‌کردند، اما سرودهای آزادی سرزمین هند را پیوسته سر می‌داد و مردم را به آزادگی و رهایی از چنگال استعمارگران دعوت می‌کرد.

قاضی نذرالاسلام، برگرفته از gaurilankeshnews، قابل بازیابی از https://gaurilankeshnews.com/the-neglect-of-kazi-nazrul-islam/

آشنایی نذرالاسلام با شعر حافظ شیرازی و مطالعه و ترجمه آن و همچنین به کارگیری اوزان، الفاظ و مضامین و مفاهیم آن اشعار، شعر او را به فضایی برتر سوق داد. این ویژگی، عشق و عرفان را نیز با دیگر ویژگی‌ها آمیخت و اندیشه‌های آن عارف و شاعر بزرگ پارسی برجان و دل او اثر کرد و سخن وی را رنگی تازه داد. این تفکر و بینش، در اشعار غیر فارسی نمود کمتری داشت. استفاده از اندیشه‌های خیام و مولانا جلال الدین رومی‌ و. .. نیز جای خود دارد.

ویژگی دیگر نذر الاسلام آن است که خود به بهره وری از اندیشه‌های شاعران فارسی گوی همچون حافظ و خیام، معترف است و آشنایی با آن بزرگان را سبب دگرگونی اندیشه خویش می‌داند. در حالی که بسیاری از دیگر شاعران جهان از اندیشه‌های بزرگ شاعران و عارفان زبان وایرانی استفاده کرده و دم بر نیاورده‌اند؛ این انصاف او نیز بیانگر شخصیت آزاده و مستقل این شاعر بزرگ سرزمین بنگال است.

قاضی نذر الاسلام شاعر ملی بنگلادش بیشتر به نام شاعر حماسه آفرین و شورشگر معروف است. او بعد از تاگور بزرگ‌ترین نابغه در شعر و ادبیات بنگلا است.

قاضی نذر الاسلام علاوه بر سرودن اشعار بی شمار، بیش از سه هزار سرود موزون نوشته و آهنگ آن را نیز خودش نواخته است؛ بدین علت بعضی از پژوهشگران او را به نام «شاعر بلبل» نامیده‌اند.

وی علاوه بر زبان‌های بنگلا و انگلیسی، با زبان‌های عربی، فارسی، اردو، هندی و سنسکریت آشنایی کافی داشت. قاضی نذر الاسلام رباعیات شمس الدین محمد حافظ شیرازی، رباعیات عمر خیام و خیلی از غزل‌های دیوان حافظ را به زبان بنگلا ترجمه کرده و این زبان را غنی ساخته است. او در 24 ماه مه سال 1899 در قریه چوروسیا از توابع شهرستان آسانسول در استان «بوردومان» بنگال غربی متولد شد و در 29 آگوست 1976 م روز یکشنبه ساعت 10:10 صبح در بیمارستان پی جی داکا در گذشت. پیکر او را در جوار مسجد دانشگاه داکا به خاک سپردند[۱].

سایر شخصیت‌های بنگلادش

در 1906 م مسلمانان «مسلم لیگ» یا «حزب مسلمانان» را در لکهنو تأسیس کردند تا مدافع حقوق مسلمانان در شبه قاره باشد. در این زمان دو نظریه متفاوت در میان مسلمانان مطرح بود:

  1. تشکیل بنگال متحد و مستقل که «سهروردی» پشتیبان چنین عقیده‌ای بود
  2. تقسیم شبه قاره به دو کشور هند و پاکستان که بنگال شرقی قسمتی از پاکستان را تشکیل می‌داد.

به عبارت دیگر، تقسیم شبه قاره به دو کشور مسلمان و هندو، نظریه‌ای بود که از طرف محمد علی جناح مطرح شد.

این دیدگاه‌ها، زمانی مطرح می‌شد که مبارزات در شبه قاره هند علیه بریتانیا بالا گرفته بود و مردم این سرزمین یکپارچه خواهان استقلال و لغو حکومت استعماری بریتانیا بودند. مبارزات طولانی مسلمانان و هندوها به رهبری محمدعلی جناح و مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو و دیگر رهبران استقلال طلب شبه قاره سرانجام منجر به استقلال شبه قاره هند از حکومت استعماری بریتانیا شد. در 1947 شبه قاره هند به دو کشور هند و پاکستان تقسیم شد. بنگال شرقی از هند جدا شد و به منزله بخش شرقی جزو کشور جدیدالتاسیس پاکستان محسوب شد. محمد علی جناح فرماندار کل پاکستان شد و لیاقت علی خان دبیر حزب مسلم لیگ به نخست وزیری پاکستان منصوب شد.

سرانجام، همچنان که گفتیم، ناسیونالیسم بنگالی بر احساسات مذهبی مسلمانان پاکستان شرقی غلبه کرد و مردم این سرزمین خواهان جدایی از پاکستان شدند. بعضی شخصیت‌ها در انجام این اتفاق نقش اصلی و اساسی داشته‌اند که در اینجا به شرح نقش آن‌ها در تحولات بنگلادش اشاره می‌کنیم.

در انتخابات ایالتی 8 مارس 1954 بنگال، جبهه متحده، که از احزاب مخالف حکومت مرکزی تشکیل شده بود، اکثر کرسی‌های مجلس قانون گذاری ایالتی را به دست آورد و مسلم لیگ شکست سختی خورد. این پیروزی تمایل بنگالی‌ها را به خودمختاری ایالتی نشان می‌داد.

حکومت جبهه متحده به ریاست فضل الحق تشکیل شد و با اوج‌گیری اختلافات میان بنگالی‌ها وغیر بنگالی‌های پاکستان شرقی، دولت مرکزی حکومت این جبهه را منحل اعلام کرد و پاکستان شرقی زیر نظر فرماندار کل سرلشگر اسکندر میرزا، وزیر دفاع حکومت مرکزی قرار گرفت. در سال 1956 اولین قانون اساسی پاکستان لغو شد و در سال 1962 ایوب خان برای جلوگیری از توسعه نارضایتی‌ها، حکومت نظامی‌ را لغو و دومین قانون اساسی را وضع کرد. در سال 1964 تعدادی از رهبران سیاسی پاکستان شرقی از زندان آزاد شدند.

شیخ مجیب الرحمن
شیخ مجیب الرحمن، قابل بازیابی از https://www.du.ac.bd/index.php/notablealhumnidetails/Bangabandhu-Sheikh-Mujibur-Rahman/155

همچنان که در مبحث پیش و در ضمن شرح تحولات سیاسی معاصر بنگلادش اشاره کردیم، شیخ مجیب الرحمن یکی از رهبران معروف و مؤثر پاکستان شرقی بود که خواهان خود مختاری محلی این سرزمین بود و در دیدار با ایوب خان این تقاضا را مطرح کرد، اما پس از بازگشت به داکا دستگیر شد. وی در سال 1968 از زندان آزادشد؛ ولی به اتهام همکاری با هند در براندازی حکومت پاکستان مجددا دستگیر شد. این جریان به نام توطئه «آگرثالا» معروف شد.

در 1970 تحریم احزاب سیاسی لغو شد. در انتخاباتی که در دسامبر 1970 انجام شد، حزب عوامی‌ از شرق به رهبری مجیب الرحمن اکثریت کرسی‌های قانون گذاری را به دست آورد؛ همچنین حزب مردم به رهبری بوتو، در جناح غرب پیروز شد[۲].

15 مارس مجیب الرحمن حکومت ایالتی را به دست آورد اما مردم بنگال خواهان استقلال کامل ایالت خودشده بودند، لذا مبارزه را آغاز کردند و نیروی آزادی بخش یا «موکتی باهینی» را تشکیل دادند. این نیرو با اشغال ایستگاه رادیویی کوچکی، استقلال بنگلادش را اعلام کرد. در 26 مارس مجیب الرحمن از طرف حزب، رئیس جمهوری موقت انتخاب شد.

سرانجام کودتاچیان وی را به همراه خانواده، در 9 اوت 1975 به طرز فجیعی به قتل رساندند[۳].

ضیاء الرحمن

ژنرال ضیاءالرحمن از دیگر شخصیت‌های موثر در عرصه سیاست پاکستان است که در آوریل 1977 رئیس جمهور شد. وی قانون اساسی را اصلاح کرد و اسلام را جایگزین سکولاریسم، یعنی اولین اصل قانون اساسی، ساخت.

ضیاءالرحمن در ژوئن 1978 در اولین انتخابات مستقیم ریاست جمهوری پیروز شد و شورای وزیران را تشکیل داد و آن را جایگزین شورای مشاوران کرد.

سرانجام وی نیز در کودتایی نظامی‌ که ژنرال محمد عبدالمنظور، فرمانده‌ای نظامی، انجام داد در 30 ماه مه 1981 به قتل رسید.

شیخ فضل الحق مانی (1970- 1939م)
شیخ فضل الحق مانی، قابل بازیابی از https://www.daily-bangladesh.com/english/national/89637

شیخ فضل الحق مانی یکی دیگر از چهره‌های سیاسی بود که در نویسندگی و روزنامه نگاری نیز بسیار فعال بود. وی در چهارم دسامبر 1939 میلادی در روستای تانگی پارا (Tungipar) از ناحیه گوپال گنج (Gopalganj) به دنیا آمد.

وی لیسانس خود را در سال 1958 از کالج BM در باریسال و در سال 1960 مدرک فوق لیسانس خود را در ادبیات بنگلا گرفت؛ وی در سال 1962 موفق به اخذ درجه عالی در رشته حقوق از دانشگاه داکا شد.

مبارزات سیاسی او از زمان دانشجویی شروع شد. او در سال‌های 1960 تا 1963 سمت دبیرکل اتحادیه دانشجویان را بر عهده داشت. وی در سال 1962 دستگیر و برای شش ماه روانه زندان شد؛ سپس هدایت تظاهرات علیه گزارش کمیسیون آموزش را عهده دار شد. دانشگاه سعی داشت تا اعتبار مدرک تحصیلی او را لغو کند، اما وی به داکا شکایت کرد و دادگاه رای به نفع شیخ فضل الحق داد.

شیخ فضل الحق مانی، مجدداً، در سال 1965 در تظاهرات آرام عمومی‌ دستگیر شد و برای یک سال و نیم زندانی شد، ولی سرانجام به هنگام قیام عمومی‌ مردم از زندان آزاد شد.

او اولین هفته نامه بنگالی به نام «بنگلاربانی» در 11 ژانویه 1970 به چاپ رساند. وی شخصاً سردبیری آن را به عهده داشت. او برای تشکل مجیب باهینی (Mujib Bahini) پیش قدم شد و در جایگاه رئیس باهینی، نیروی‌های پراکنده در سطح شهرهای داکا، کومیلا، نواخالی، سیلهت، چیتاگنگ و ناحیه چیتاگنگ تپه‌ای (قبایلی) را هدایت و ساماندهی کرد.

پس از پیروزی نهضت آزادی بخش بنگلادش، مجله هفتگی او به نام بنگلارمانی در 21 فوریه 1972 م تبدیل به روزنامه شهر شد و خود او سردبیری آن را بر عهده گرفت. او همچنین نشریه هفتگی «سینما» را در 23 آگوست 1973 و روزنامه انگلیسی Bangladesh در 7 جون 1974 به سردبیری خود منتشر کرد. او منشی یکی از کمیته‌های مرکزی بنگلادش به نام (BAKSAL)

(Bangladesh krishak sramik Awami league) در 1975 بود.

مجموعه داستانهای کوتاه بنگالی او به نام بریتا (Britta) برای اولین بار در سال 1969 منتشر شد. سرانجام گروه نظامی‌ غیردولتی‌ای در 15 آگوست 1975 وی را ترور کرد.

خانم خالده ضیاء (1945م)
خالده ضیا، برگرفته از pakvoter، قابل بازیابی از https://pakvoter.org/wie/women-leaders/khaleda-zia/

خانم خالده ضیاء در سه دوره، ابتدا در سال 1991 و سپس در سال 1996 و بار سوم در سال 2001 نخست وزیر بنگلادش شد. وی رئیس حزب ناسیونالیست بنگلادش (Bangladesh Nationalist Party) است. خالده ضیاء در 15 آگوست 1945 در شهر دیناجپور به دنیا آمد. پدر او اسکندر ماجمدار، از روستای قول قاضی تانه، از توابع ناحیه فنی (Feni)، یکی از تجار بزرگ بود. او پس از جدایی هند از پاکستان در سال 1947، دفتر تجارت چای خود را از منطقه جالپای گوری هند به دیناجپور انتقال داد.

خانم خالده ضیاء در سال 1960 وارد دانشگاه دیناجپور شد و در همان سال با فرمانده ضیاء الرحمن، کسی که بعدها رئیس جمهور بنگلادش شد، ازدواج کرد. خالده ضیاء تا سال 1965 به تحصیلات خود در کالج «سورندرانات» (Surendranath) در دیناجپور تا هنگام سفر به پاکستان غربی (پاکستان فعلی) و پیوستن به همسرش، ادامه داد. در اوایل جنگ آزادیبخش در مارس 1971 استقلال کشور خود را از طریق ایستگاه رادیویی اعلام کرد؛ ولی به زودی دستگیر و تبعید و زندانی شد. وی پس از پیروزی مردم و استقلال بنگلادش در 16 دسامبر 1971، از زندان آزاد شد.

پس ازاینکه همسر او، ضیاء الرحمن، رئیس جمهور وقت کشور تازه استقلال یافته بنگلادش در 30 می‌ 1981 به طور وحشیانه‌ای ترور و به قتل رسید، حزب ملی گرای بنگلادش (BNP) با بحران جدیدی روبرو شد.

رئیس جدید حزب عبدالستار، که سمت رئیس جمهور جدید بنگلادش را به طور موقت عهده دار بود، بعد از کودتای نظامی‌ ژنرال حسین محمد ارشاد، در 24 مارس 1982، اعدام شد. در این هنگام رهبران بسیاری از حزب ملی گرای بنگلادش (BNP) به دولت نظامی‌ وقت پیوستند. خانم خالده ضیاء در 10 می‌ 1984 نایب رئیس حزب BNP انتخاب شد و در انتخابات بعدی رئیس حزب شد. وی در 20 مارس 1991، اولین نخست وزیر زن در بنگلادش برگزیده شد. سپس در 15 فوریه 1996 برای دومین بار موفق به کسب مقام نخست وزیری شد[۴].

بین سال‌های 1996تا 2001 میلادی که دوره نخست وزیری خانم شیخ حسینه، رهبر حزب عوامی‌لیگ بود، خانم خالده ضیاء حوزه فعالیت خود را توسعه داد و سرانجام برای سومین بار در اول اکتبر 2001 میلادی مجدداً حزب وی در انتخابات موفق شد و او برای بار سوم نخست وزیر شد.

خانم شیخ حسینه (تولد 1947م)

خانم شیخ حسینه فرزند شیخ مجیب الرحمن، در 28 سپتامبر 1947 در خانه مادری در تانگی پارا، از ناحیه گوپال گنج، به دنیا آمد. وی بزرگ‌ترین فرزند از میان پنج فرزند مجیب الرحمن است. مشی سیاسی او و تلاش‌های مداوم در راه استقلال بنگلادش و حمایت گسترده از هندو‌های بنگلا، باعث پیروزی حزب وی شد. برهمین اساس وی توانست در سالهای1996 تا 2001، عنوان نخست وزیری بنگلادش را از آن خود کند.

وی دوران دبیرستان را در مدرسه دخترانه عظیم پور، در سال 1965 به پایان رسانید؛ سپس تحصیلات عالی خود را در کالج دولتی بدرالنسا از سال 1967 ادامه داد و در 1973 از دانشگاه داکا فارغ التحصیل شد. خانم شیخ حسینه درکالج عضو فعال اتحادیه دانشجویان بود و بین سال‌های1966 و 1997 نایب رئیس اتحادیه دانشجویان شد. سپس در سال 1968 میلادی با دکتر ام‌ای واجد میا، دانشمند علوم هستی، ازدواج کرد. شیخ حسینه به طور رسمی‌ فعالیت رسمی‌ خود را در جایگاه رهبر حزب عوامی‌ لیگ پس از ترور پدر، شیخ مجیب الرحمان، آغاز کرد.

زمانی که خانم شیخ حسینه با همسر خود در دهلی نو به سر می‌برد، توانست رئیس حزب عوامی‌ لیگ در سال 1981شود و این مسئولیت را ادامه داد و هنوز در این مقام فعالیت دارد. تلاش‌های فراوان سیاسی و ائتلاف وی با بعضی از احزاب، موجب پیروزی حزب او در انتخابات 1996 شد و سرانجام در 23 جون 1996 به نخست وزیری رسید[۵].

خانم شیخ حسینه مؤلف چندین کتاب مانند اوراتوکایی کنو (Ora tokaikeno) (1988)، بنگلادشی سورا تانترر جانما (Bangladeshey svairatantrer janma) (1993)، و چندین کتاب دیگر می‌باشد (Bangladesh pedia).

چوهدوری (نواب) نواب علی (1929- 1863)

نواب علی یکی از زمین داران ومالکان بزرگ و از فعالان اجتماعی و سیاست مداران عصر خود بوده است. وی در سال 1863 در خانه پدری (خان بهادر محمدعلی خان چوهدوری) در ناتور (Natore) به دنیا آمد. پدر او یکی از زمین داران بزرگ در دانباری (Dhanbari)، در ناحیه تانگایل (Tangail) بود. نواب علی تحصیلات خود را در مدارس و دانشگاه‌های کلکته در رشته زبان‌های انگلیسی، اردو، عربی و فارسی به انجام رساند.

وی در ابتدای دوره زندگی پرتلاش خود قاضی شهر ممیسنگ شد و سپس به عنوان کمیسر پلیس شهر و عضو کمیسیون ناحیه شهر ممسینگ انتخاب شد. در بین سال‌های 1906 تا 1911 و 1912 تا 1920 عضو مجلس بنگال غربی شد. وی در فاصله سال‌های 1921 تا 1923، پس از اصلاح مجلس، مجدداً اولین وزیر شد. وی در سال 1925 در سمت مشاور هیأت اجرایی دولت منصوب و مشغول کار شد و در همان سال نیز نایب رئیس مجلس مقننه شد. بین سال‌های 1925تا 1929 نیز پست‌های وزارتی مختلفی از جمله حج، جنگل بانی، کشاورزی، بهداشت، مالیات و غیره را عهده دار بود.

نواب علی در طول زندگی خود به کشورهای زیادی سفر کرد و از نزدیک با فرهنگ و آیین و ادیان مختلف آشنا شد. همچنین وی در تأسیس دانشگاه داکا (1921) همکاری و سهم عمده‌ای داشته است. وی در انجام کارهای عام المنفعه پیش قدم بود و پیوسته تلاش می‌کرد، از جمله اینکه در سال 1906 حدود 35 هزار تاکا برای تأسیس «تالار محمدان» به منظور اقامت و اسکان دانشجویان مسلمان در داکا کالج اهداء کرد؛ برای تأسیس و راه‌اندازی چندین خوابگاه برای دانشجویان و کالج‌های مختلف داکا، کلکته و ممیسنگ اقدام کرد؛ در سال 1922 م مبلغ 16000 تاکا برای بورسیه و کمک تحصیلی به دانشجویان مسلمان بخش مطالعات اسلامی‌ و سایر بخش‌ها اهداء کرد. به همین دلیل در میان مردم به عنوان چهره‌ای فرهنگی و خیر شهرت داشت. در سال 1906 لقب «خان بهادر» را گرفت و نیز دولت بریتانیا عنوان «نواب بهادر» را در سال 1911 به وی اهدا کرد. سرانجام در روز چهارشنبه 17 آپریل 1929 در محل اقامت خود یعنی «ادن کاستل» (Eden custle) در «دارجیلینگ»، در سن 66 سالگی در گذشت و جسد وی را در خانه روستایی وی در دانباری دفن کردند.

قاضی مطهر حسین (شاعر و نویسنده)

وی در سال 1897 در ناحیه کوشتیای بنگلادش به دنیا آمد. قاضی مطهر حسین در سال 1921 از دانشگاه کلکته هند مدرک فوق لیسانس فیزیک گرفت و در همان سال در دانشگاه مربی شد. وی از کودکی به ادبیات و فرهنگ علاقه خاصی داشت. از بهترین اشعار وی، شعری است به نام «رفت و آمد». نخستین مقاله وی راجع به علوم بود و از معروف‌ترین مقاله‌هایی که توجه اهل ادب را جلب کرد، در خصوص شاعر بزرگ بنگال «رابیندرانات تاگور» و شاعر ملی بنگلادش «قاضی نذرالاسلام» بود.

قاضی مطهر حسین نظریه‌های مفیدی در رابطه با نگارش زبان بنگالی ارائه کردکه دانشگاه داکا آن‌ها را تایید کرد. وی در سال 1981 دار فانی را وداع گفت[۶].

پروفسور منصورالدین

پروفسور منصورالدین، ادیب، شاعر، نویسنده، محقق و صوفی مشهور بنگلادش است. وی در سال 1904 در یکی از روستاهای شهر پابنا متولد شد. پس از پایان تحصیلات دوره متوسطه، وارد دانشگاه راجشاهی شد و پس از دریافت درجه لیسانس، راهی دانشگاه کلکته شد؛ وی در سال 1928 موفق به اخذ درجه فوق لیسانس با رتبه اول در ادبیات بنگالی شد و به کار تدریس پرداخت.

وی در کنار شغل معلمی، علاقه فراوانی به جمع آوری آوازهای محلی و فولکوریک داشت و در این خصوص مقاله‌های بسیاری نوشت. در سال‌های 1940 تا 1944، در کالج راجشاهی به تدریس ادبیات پرداخت و بعد از آن در کالج دولتی سیلهت مشغول شد. وی در سال 1952 م سردبیر مجله ماهانه «ماه نو» شد. در همان سال در سمیناری فرهنگی و فولکوریک در لندن شرکت کرد. سپس در داکا کالج مشغول تدریس شد و تا زمان بازنشستگی به این شغل اشتغال داشت. پس از بازنشستگی کارهای تحقیقاتی خود را در زمینه‌های مختلف شعر، داستان و آوازهای فولکوریک ادامه داد؛ حاصل تحقیقات او حدود 50 جلد کتابی است که از وی به یادگار مانده است.

از کارهای بزرگ تحقیقاتی پروفسور منصورالدین، جمع آوری دست آورد مسلمانان در زمینه ادبیات بنگالی است که در دو جلد به چاپ رسیده است. در کنار این کار مهم، به گردآوری آواز‌های محلی و اشعار صوفیان مسلمان و هندو پرداخت. تلاش اخیر حدود 23 سال از عمر وی را به خود اختصاص داد و حاصل آن در 8 جلد کتاب به چاپ رسید که باعث شهرت فوق العاده وی شد.

وی در سال 1965 اولین جایزه ادبی خود را در «بنگلا آکادمی» دریافت کرد. همچنین در سال 1983 دومین جایزه ادبی به وی تعلق گرفت. پروفسور منصور الدین یکی از افراد نزدیک به رابیندرانات تاگور بود. تاگور به دلیل این دوستی مقدمه مفصلی برکتاب 8 جلدی‌هارمونی وی نوشت. یکی از کتاب‌های چاپ شده منصور الدین در باره «شعرای ایران» و به همین نام است. در این کتاب وی شرح حال حدود 28 تن از شعرای مشهور ایران را جمع آوری و به تحقیق درباره سبک شعری آنان پرداخته است. این کتاب با شرح حال فردوسی شروع شده و سپس به بررسی آثار واحوال و اشعار سعدی، حافظ، عمر خیام و دیگر شاعران توانمند کلاسیک ایران پرداخته است. می‌توان گفت این اثر در نوع خود در زبان بنگلا بی نظیر است و محققان و دانشگاهیان از این کتاب مرجع استفاده می‌کنند.

پروفسور منصور الدین در سمینار هشتصدمین سالگرد تولد سعدی که رایزنی فرهنگی در سال 1364 برگزار کرد، مهمان خصوصی بود و سخنرانی کرد.

وی در روز شنبه 28/6/ 1366 به علت نارسایی قلبی، در بیمارستان داکا، در سن 84 سالگی بدرود حیات گفت.

فرخ احمد (1918 تا 1974)

از برجسته‌ترین شعرا و نویسندگان معاصر در ادبیات بنگالی، فرخ احمد است. اگر چه وی در ابتدای فعالیت‌های شعری خود گرایش به مادیگری داشت، پس از دورانی کوتاه به بیان اشعار معنوی و اسلامی‌ توجه خاصی نشان داد.

اشعار و نوشته‌های فرخ احمد بیشتر متوجه استعمار انگلیس بود. از معروف‌ترین آثار وی، «نافله حاتم»، «حاتم طائی»، «سراج منیر»، «کشیشان هفت دریا» و دیوان اشعار وی را می‌توان نام برد. «شعر لاش» فرخ احمد از بهترین شعرهای اوست که علیه سرمایه دار و سرمایه داری سروده است. وی در سال 1918 در شهر داکا به دنیا آمد و در سال 1974 چشم از جهان فرو بست[۷].

منیرالدین یوسف (1919 تا 1987)

محمد منیرالدین یوسف شاعر، ادیب و متفکر معروف بنگلادش در سال 1919، در شهر کیشور گنج و در خانواده محترم و بزرگی متولد گردید. وی پس از گذراندن مراحل مختلف تحصیلی در رشته ادبیات بنگالی فارغ التحصیل شد. به علت علاقه‌ای که به زبان فارسی و شعر داشت، تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کرد و از خود آثار فراوانی بر جای گذاشت. از وی حدود 25 کتاب چاپی و غیره چاپی به یادگار مانده است، مانند ترجمه اشعار اقبال، ترجمه دیوان غالب، تمدن و فرهنگ ما، تاریخ و ادبیات اردو، ترجمه مثنوی رومی، ترجمه شاهنامه فردوسی، نحوه آموزش اسلام به کودکان.

منیرالدین یوسف شاهنامه فردوسی را از زبان فارسی به بنگالی ترجمه کرده است که حدود 2000 صفحه می‌باشد. این تنها ترجمه شاهنامه به زبان بنگالی است که به چاپ رسیده است. منیرالدین یوسف به سبب فعالیت‌های ادبی برجسته، جوایز مختلفی به شرح ذیل دریافت کرد:

مدال طلای دولتی در سال 1968، جایزه ادبی حبیب بانک درسال 1968، جایزه ادبی بنگلا آکادمی‌در سال 1978 و جایزه ادبی ابوالمنصور احمد در سال 1985.

وی از اوائل سال 1985 از طرف رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران- داکا، دعوت شد تا در کمیته تحقیقاتی نفوذ فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی دربنگلادش شرکت کند. از آن تاریخ وی عضو این کمیته شد و مسئولیت نوشتن مقاله‌ای درباره نفوذ هنر و زیبایی شناسی ایران در جامعه بنگلادش را به عهده گرفت و در پنجاه صفحه آن را به اتمام رساند. وی بیشتر عمر خود را در سنگر دانشگاه به فعالیت‌های علمی‌ ادبی به ویژه خدمت به زبان وادبیات فارسی گذراند.

از دیگر کارهای برجسته و به یادماندی منیرالدین یوسف کار عظیم ترجمه شاهنامه فردوسی به زبان بنگالی است که سال‌ها از عمر پرثمر خود را صرف این کار کرد؛ نهایتاً، وی در تاریخ بهمن ماه 1369 همزمان با بزرگداشت هزاره فردوسی در داکا، این اثر نفیس را در 6 جلد به پایان برد. آکادمی‌ زبان بنگالی با همکاری رایزنی فرهنگی ج. ا.ا در سال 1991م، ترجمه شاهنامه او به زبان بنگالی را چاپ کرد. وی یکی از شعرای مهم منطقه و دارای اشعار فراوان به زبان بنگالی و بعضاً فارسی بود.

منیرالدین یوسف در یازدهم فوریه سال 1987 م در سن هفتاد سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت[۸].

محمد رستم علی دیوان (1922 تا 1997)

محمد رستم علی دیوان، نویسنده کتاب تأثیر فارسی در بنگلادش، در سال 1922 در منطقه راجشاهی در غرب کشور بنگلادش متولد شد. وی بعد ازگذراندن مراحل دیپلم و فوق دیپلم در سال 1944 وارد دوره لیسانس اختصاصی دانشگاه داکا در رشته علوم اسلامی‌ شد و در سال 1947 موفق به اخذ درجه فوق لیسانس از آن دانشگاه شد. سپس در سمت استاد یار و رئیس دانشکده در دانشکده‌های گوناگون بنگلادش خدمت کرد. در مدت خدمت استادیاری، فوق لیسانس اردو را در سال 1952 از دانشگاه داکا اخذ کرد. وی در سال 1972 در بخش فارسی و اردو دانشگاه استخدام شد و در سال 1972 مجدداً از دانشگاه داکا درجه فوق لیسانس در زبان و ادبیات فارسی گرفت. در سال 1976 ریاست دپارتمان فارسی و اردو دانشگاه داکا به وی تعلق گرفت.

رستم علی دیوان در سال 1982 از سمت ریاست بخش فارسی و اردو دانشگاه داکا بازنشسته شد و در سال 1997 دار فانی را وداع گفت.

از وی چندین کتاب و مقاله تحقیقی به یادگار مانده است، مانند:

  1. بنگلادش و خدمات آن به ادبیات فارسی
  2. تأثیر ادبیات ایران بر بنگلادش
  3. خدمات مسلمان به کتابخانه‌ها (چاپ رابطه العالم اسلامی، مکه)
  4. خدمات مسلمانان به کتابخانه‌ها (چاپ مجله جامعه میلیه اسلامیه، دهلی نو)
  5. بررسی کتاب زندگی و آثار علامه شبلی
  6. علامه حالی بعنوان یک مصلح
  7. دیدگاه دموکراسی در اسلام

علاوه بر شخصیت‌هایی که برشمردیم، شخصیت‌های دیگری نیز هستند که در اینجا به آن‌ها اشاره می‌کنیم، مانند: جسم الدین شاعر روستایی، کیکوباد، المحمود، بیگم صوفیا کمال، شمس الرحمن المجاهدی، اسعد چوهدوری، مهادب شاها، شیکدار عبدالحی، نیرمالندوگون، روح الامین، عبدالصمد و ده‌ها شاعر دیگر نیز از جمله شعرای بنام این سرزمین هستند که هر یک به نوعی خدماتی داشته‌اند[۹].

نیز نگاه کنید به

شخصیت های موثر سیاسی و اجتماعی معاصر قطر؛ شخصیت های سیاسی کوبا

کتابشناسی

  1. گزيده احوال و آثار قاضي نذر الاسلام. داکا: رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران(1374)، 44-13.
  2. Wolven, S. (2007), Bangladesh: The Adolescence of an Ancient Land. Sweden: Asai Paper; Institute for Security and Development Policy، 20-21.
  3. Wolven, S. (2007), Bangladesh: The Adolescence of an Ancient Land. Sweden: Asai Paper; Institute for Security and Development Policy، 22-32.
  4. The Millennium Development Goals Bangladesh Progress Report 2009, Dhaka:General Economics Division, Planning Commission, Government of the P.R.Bangladesh، 30-38.
  5. Wolven, S. (2007), Bangladesh: The Adolescence of an Ancient Land. Sweden: Asai Paper; Institute for Security and Development Policy، 22-30.
  6. Serajolhag (1984) Islamic Literature Society. Dhaka: Bangla Academy، 414-428.
  7. فرخ احمد. داکا: انتشارات شباد(1978)، 140.
  8. برگرفته از گزارشهای فرهنگی رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در داکا.
  9. توسلی، محمد مهدی، علی زاده کندی، عزیز، توسلی، سینا(1391). جامعه و فرهنگ بنگلادش. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)