تحولات سیاسی اردن در زمان حکومت حسين بن طلال

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۶ توسط Hedieh (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اردن در دهه 50، دهه 50 دوره‌ای از تحولات پر سر و صدا در سراسر جهان عرب بود. بخش عمده‌ای از‌ این آشفتگی و نارضایتی­‌ها، ناشی از تشکیل کشور اسرائیل و شکست فلسطین در سال 49 - 1948 است. قدرت­های استعماری همچنان بر ملت‌های عرب نفوذ داشتند، شرایطی که در میان توده‌های جمعیت‌ ایجاد خشم می‌کرد. نارضایتی عمومی‌منجر به رشد سریع چندین‌ ایدئولوژی افراطی عرب شد، حزب بعث در سوریه در اواخر دهه 40 به رهبری دو تن از معلمان دمشق، میشل عفلق و صلاح البیتار پایه گذاری شد و وحدت سیاسی تمام کشورهای عربی را با شعار «وحدت، آزادی و سوسیالیسم» دربرگرفت. یکی از بازیگران اصلی در سیاست‌های اعراب در دهه 1950 و 1960 رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر بود. اساساً پیشنهاد وحدت از طرف ناصر، رئیس جمهور مصر و بعثی‌ها به دنبال سلطه یک دولت بر دیگر دول عربی بود. جمهوری متحده عربی، متشکل از کشورهای مصر و سوریه، عمر کوتاهی داشت (61 - 1958) و کاستی‌های طرح اتحاد را نشان داد.

شاه حسین در 1956 با لغو پیمان 1948 اردن و انگلیس، دخالت‌ این کشور را در امور اردن کاهش داد و کمک‌های مالی کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی، مصر و سوریه را جانشین آن نمود. وی در مه 1956 درباره تشکیل فرماندهی مشترک نظامی با مصر و سپس سوریه پیمان بست. حسین در جریان بحران سوئز، برای اجرای تعهداتش در قبال مصر در 31 اکتبر 1956 رابطه سیاسی خود را با فرانسه قطع کرد و آمادگی ارتش اردن را برای جنگ با اشغالگران اعلام نمود.

در 31 آوریل 1957 برخی نیروهای ارتش با هدف ترور حسین بن طلال و براندازی نظام پادشاهی، کودتای معروف به الزرقاء را شکل دادند. میان دو گروه ارتش در پادگان شهر الزرقاء درگیری خونینی رخ داد که به شکست عوامل کودتا انجامید. پس از درخواست حسین مبنی بر خروج نیروهای سوری، مناسبات دیپلماتی اردن با مصر تقریبا به حالت تعلیق درآمد. اما روابط خوب اردن با عربستان سعودی همچنان ادامه یافت.

حسین بن طلال و ملک فیصل دوم، پادشاه عراق در واکنش به تأسیس جمهوری متحد عربی و دستیابی به پیوندهای مشترک خارجی و دفاعی و گمرکی و آموزشی ، فدراسیون عربی را در امّان تشکیل دادند.‌ این فدراسیون که مورد تایید آمریکا و انگلیس بود، در پی کودتای عبدالکریم قاسم در عراق در اوت 1958 به فرمان حسین بن طلال منحل شد. از 20 اوت 1963 حسین با شوروی و برخی کشورهای بلوک شرق مناسباتش را آغاز کرد و در 30 مارس 1964، نخستین سفیر اردن به شوروی اعزام شد. در 1964 م حسین بن طلال در دو کنفرانس سران عرب که به ترتیب در قاهره و اسکندریه برگزار شدند، شرکت نمود و پس از دیدار با جمال عبدالناصر، مناسبات دو کشور بهبود یافت.

در ژوئیه 1966 حسین بن طلال حمایت خود را از سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)، با‌ این اتهام که احمد شقیری دبیر‌ این سازمان، از کمونیست‌ها هواداری می‌کند، قطع کرد. در 30 مه 1967 م به دنبال تشدید تهدید‌های اسرائیل در خاورمیانه، حسین بن طلال به قاهره رفت و پس از مذاکراتی با جمال عبدالناصر، بین دو کشور برای پنج سال معاهده دفاعی مشترکی بسته‌شد. در پی حمله رژیم اسرائیل به مصر در ژوئن 1967، ارتش اردن در جنگ شش روزه شرکت نمود که به شکست اردن و اشغال کرانه باختری رود اردن انجامید.

در 21 مارس 1968 اسرائیل به بهانه انفجار یک اتوبوس، به شهر مرزی الکرامه اردن حمله کرد. حسین بن‌طلال، با کمک چریک‌های فلسطین به رهبری جرج حبش سبب شد درگیری دولت اردن و چریک‌های فلسطینی به بحرانی‌ترین نقطه خود برسد. حسین با تشکیل دولت نظامی در  16 سپتامبر 1970 به چریک‌ها حمله کرد که پس از کشته و مجروح شدن عده زیادی، بحران در 25 سپتامبر همان سال به پایان رسید و این رخداد به سپتامبر سیاه مشهور شد. در 10 سپتامبر 1971، حسین "اتحادیه ملی اردن" را تنها حزب سیاسی این کشور معرفی کرد. این تشکیلات فرمایشی در مارس 1972 به "اتحادیه ملی عربی" تغییر نام داد و در آوریل 1974 به فرمان شاه، کمیته مرکزی آن منحل شد.

این اتحادیه حدود صد هزار عضو داشت و رهبری آن بر عهده حسین بن طلال بود و شاهزاده حسن، ولیعهد اردن قائم مقام آن بود.

حسین در همان سال با شرکت در کنفرانس اتحادیه عرب در "رباط" عملا از ادعای دیرینه خود در مورد اداره و نظارت بر کرانه باختری رود اردن چشم پوشید. این امر سبب تقویت و بهبود مناسبات اردن با جهان عرب، به ویژه سوریه شد و مناسبات سیاسی اردن با سازمان آزادی بخش فلسطین که از1970 م قطع شده بود، مجددا برقرار گردید. پس از انعقاد پیمان کمپ دیوید در 17 سپتامبر 1978 بین مصر و اسرائیل، حسین بن طلال در نشست اتحادیه عرب در 2 نوامبر 1978 در بغداد، این معاهده را به طور کامل مردود دانست و در اعمال تحریم‌ها علیه مصر شرکت کرد. وی در 29 مارس 1979 مناسبات دیپلماتیک خود را با مصر قطع کرد.

فروپاشی نظام پهلوی و تشکیل جمهوری اسلامی

پس از فروپاشی نظام پهلوی در ایران، حسین بن طلال با اینکه متحد سنتی خود را در منطقه از دست داد، با ارسال پیامی در 20 فوریه 1979 جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و پیروزی انقلاب را تبریک گفت. اما با شروع جنگ عراق با ایران، اردن اولین کشور عربی بود که در 14 اکتبر 1980 به حمایت از عراق برخاست. این امر جمهوری اسلامی ایران را واداشت تا در اول فوریه 1981 مصادف با 12 بهمن 1359 مناسبات دیپلماتیک خود را با اردن قطع کند.

اردن از لحاظ اقتصادی پس از جنگ 1967 که با برتری اسرائیل و شکست اردن و سوریه و تصرف مناطقی از این کشور به پایان رسید، متحمل ضررهای فراوانی شد.

حسین در 1983 م از اجرای طرح رونالد ریگان در مورد تشکیل یک کشور خودمختار فلسطینی در کرانه باختری رود اردن و نوار غزه در اتحاد کنفدراسیونی، حمایت کرد. وی کوشید با دیدار از کشورهای عربی، روند مذاکرات صلح را در خاورمیانه تسریع نماید.

حسین بن طلال دستور تشکیل مجدد مجلس نمایندگان را در 5 ژانویه 1984 صادر کرد و با احیای آن تلاش کرد از انتقاد گروه‌های مخالف بکاهد. در دوران تعطیلی مجلس، قانون‌گذاری‌ها و سیاست گذاری‌ها به طور کامل در اختیار وی بود، شخص پادشاه به هیچ نهادی پاسخگو نبود و هیئت وزیران در صدور قوانین و اداره کشور مجری فرمان‌های او بودند. البته بعد از بازگشایی مجلس نیز نخست وزیران بیشتر تابع شاه و تمایلات او بودند به طوری که این امر بارها مخالفت نمایندگان مجلس را برانگیخت.

حسین بن طلال در این سال‌ها چندین بار با سازمان آزادی بخش فلسطین و مقامات اسرائیل دیدار و گفتگو کرد. او وقتی تلاش‌های خود را برای بستن پیمان صلح با اسرائیل و بازگرداندن کرانه باختری به اردن بی نتیجه دید و از سوی دیگر هنگامی که گروه‌های فلسطینی وی را به دخالت در امور داخلی خود متهم کردند، در 31 ژوئیه 1988 جدایی ارتباط قانونی واداری کرانه باختری و نوار غزه و برای حمایت از ملت فلسطین است. این تصمیم مورد استقبال سازمان آزادی بخش فلسطین و کشورهای عربی قرار گرفت.

بر اثر تلاش‌های حسین بن طلال در نشست اتحادیه عرب در دارالبیضاء (کازابلانکا) در مه 1989 مصر مناسبات خود را با دیگر کشورهای عربی از سرگرفت و مقرّ اتحادیه عرب نیز به قاهره برگشت.

اردن به همراه مصر و عراق و یمن شمالی، "شورای همکاری عرب" را در فوریه 1989 تشکیل داد. در سال 1988 تا 1989 ارزش دینار اردن در برابر دلار بسیار کاهش یافت و دولت با کسری بودجه شدیدی مواجه شد. از سوی دیگر بدهی‌های اردن بسیار بالا بود. این اوضاع زندگی را برای طبقات متوسط و پایین جامعه سخت کرده بود.

دیدار حسین بن طلال با صدام

ناآرامی‌ها در 18 آوریل 1989 از شهرهای معان در جنوب اردن شروع شد و به شهرهای دیگر گسترش یافت. پس از آن حسین برای ساماندهی اوضاع، "زید بن شاکر" را مأمور تشکیل دولت جدید نمود. دولت جدید با اجرای طرح‌های مؤثر و با کمک گرفتن از موسسات اقتصادی بین المللی توانست تا حدودی از شدت بحران بکاهد و بر اوضاع مسلط شود.

هنگام اشغال کویت از سوی عراق در 2 اوت 1990 حسین راه حل نظامی را برای حل بحران مردود دانست و آن را مسئله‌ای عربی می‌پنداشت که خود اعراب باید آن را فیصله دهند. وی به این منظور تلاش زیادی نمود و در ائتلاف بین المللی در جنگ با عراق شرکت نکرد و به جمع کشورهای مخالف پیوست. پس از آن شورای همکاری عرب عملاً منحل شد.

حسین بن طلال برای برگزاری کنفرانس صلح مادرید که راه کارهای آمریکا برای حل مسئله فلسطین بود، تلاش‌های زیادی کرد. سرانجام هیئت اردنی در این کنفرانس که در 30 اکتبر 1991 برگزار شد حضور یافت. به این ترتیب مذاکرات صلح بین اردن و اسرائیل آغاز شد و پس از مذاکرات فراوان، معاهده صلح بین دو طرف در 26 اکتبر 1994 در "وادی عربه" به امضا رسید. بر اساس این معاهده، دو طرف متعهد شدند که موجودیت سیاسی یکدیگر را به رسمیت شناخته و برطبق مرزهای تعیین شده به طور مسالمت‌آمیز در کنار هم دیگر زندگی کنند.

در 21 ژانویه 1992 حسین با الغای قانون مبازره با کمونیسم، که مجلس تصویب کرده بود موافقت کرد. همچنین در 30 مارس 1992 با مصوبه هیئت وزیران در مورد پایان صدور احکام و دستورهای عرضی در کشور موافقت نمود. وی در 23 اوت 1992 قانون احزاب سیاسی را که مجلس تصویب کرده بود، پذیرفت. به موجب این قانون، فعالیت تمام احزاب کشور مجاز دانسته شد و پس از آن، احزاب سیاسی فراوانی در اردن پدید آمد که از جمله آن‌ها "حزب بعث" و "حزب کمونیست" بود.

حسین بن طلال در ژوئیه 1998 برای معالجه به آمریکا رفت و حدود شش ماه در آن جا اقامت گزید. وی به دلیل تشدید بیماری و طولانی شدن مدت معالجه‌اش، در 12 اوت 1998 اختیار تغییر یا انتخاب دولت را به برادرش، حسن بن طلال، سپرد. در ژانویه 1999 حسین بن طلال با حالی وخیم‌تر به اردن بازگشت و در 25 ژانویه، امیر عبدلله پسر ارشدش را به جای برادرش ولیعهد خود کرد و بلافاصله برای ادامه معالجه به آمریکا بازگشت تا اینکه در 7 فوریه 1999 از دنیا رفت و در همان روز، پسرش پادشاه اردن شد.

عملکرد فرهنگی و اجتماعی حسین بن طلال بر احیای آموزه‌های تمدن اسلامی-عربی تاکید می‌کرد. توجه به میراث گذشته در دستور کار او قرار داشت. وی آموزش و پرورش را اجباری کرد و به تاسیس مراکز آموزش عالی اهتمام ورزید. او دستور داد وزارت خانه فرهنگ و جوانان، به منظور گسترش علم و فرهنگ در میان شهروندان اردنی، تاسیس شود. اهداف دیگر او از تاسیس این وزارت خانه، انتشار و گسترش میراث کهن عرب در علوم جدید، توجه به ادبیات و هنرهای گوناگون، تشویق و حمایت از نویسندگان و هنرمندان و به طور کلی تدوین و انتشار کتاب بود. اما همه این تلاش‌ها با محافظه کاری همراه بود و در عمل موفقیت چندانی به دست نیاورد. نبود آزادی‌های عمومی، پیشینه نه چندان کهن اردن،‌ اولویت نداشتن مسئله فرهنگ و هنر به صورت عملی در جامعه، انحصاری شدن عرصه دانش در دست وی و برخی دولتمردان و دلالان فرهنگی و نبود آزادی فکری و فرهنگی از جمله دلایل شکست برنامه‌های فرهنگی او بود. در زمان وی، با افزایش مهاجرت مردم بادیه نشین و روستایی به شهرها، روند تشکیل نهاد‌های مدنی تا حدودی تسریع شد. با اینکه او مانع دخالت این نهاد‌ها در امور سیاسی می‌شد، اما این محدودیت‌ها سبب شد تا گروه‌ها به سمت فعالیت اجتماعی خارج از چهارچوب سیاسی سوق داده شوند و این گرایش به تاسیس گروه‌ها و نهاد‌های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، دانشجویی و جمعیت‌های خیریه و مذهبی و همچنین اتحادیه کارگری انجامید.

رویکرد اقتصادی حسین بن طلال از همان ابتدای حکومت، بر پایه مالکیت فردی و اقتصاد آزاد در چهارچوب قانون اساسی اردن قرار داشت و پیگیری آن سبب خصوصی سازی و پرهیز از اقتصاد دولتی شد. این روش اقتصادی بر فرآیند توسعه به مثابه اولویت نخست و پایدار دولت، به ویژه در عرصه‌های خدمات آموزشی و بهداشتی و اجتماعی، تاکید می‌نمود و سپس به فضای باز اقتصادی و دستیابی به معیارهای نو توجه می‌کرد.

نظام سیاسی در دوران حسین بن طلال به گونه ای به نظام لیبرالی و سرمایه داری متمایل بود. کمک‌های ایالات متحده آمریکا و انگلیس به این کشور سبب شد حتی در زمان گسترش ایدئولوژی کمونیستی در منطقه و سراسر جهان، حسین بن طلال از مالکیت فردی و بخش خصوصی حمایت کند. اتخاذ این رویکرد اقتصادی سبب شد تا بخش خصوصی در مسیر استقلال نسبی از دولت گام بردارد و به طور متوازن و مساوی با بخش دولتی در امور اقتصادی اردن تاثیرگذار باشد[۱].

پیوند به بیرون

راز دیدار شاه اردن با صدام 2روز قبل از حمله به کویت. قابل بازیابی از

https://fa.alalam.ir/news/1892453/

نیز نگاه کنید به

تاریخ اردن؛تاریخ معاصر اردن؛ سلطنت شاه حسین بن طلال

کتابشناسی

  1. لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)