خشونت های خانوادگی در چین

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۴ توسط Rashid (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

خشونت­­‌های خانوادگی به­‌ویژه‌ بر علیه زنان،‌ یكی از بزرگ‌­ترین‌ مشكلات‌ كشورهای جهان‌ ازجمله‌ چین‌ است. به‌ همین‌ سبب‌ سازمان‌ ملل‌ 29 نوامبر هر سال‌ را روز بین‌ المللی مبارزه‌ باخشونت­‌های خانوادگی علیه زنان‌ تعیین‌ كرده‌ است. تحقیر زنان و اقدام به خشونت علیه آن­ها در کشور چین نیز ریشه در تاریخ و فرهنگ این کشور دارد. چون در فرهنگ سنتی مردسالار چین، زنان از هیچ موقعیت و جایگاه اجتماعی برخوردار نبوده و همیشه مانند یک کالا تحت اختیار پدر، برادر، همسر و فرزند پسر خود بوده و از تمامی حقوق اجتماعی و انسانی محروم بوده اند. اگرچه با آغاز قرن بیستم و سپس وقوع انقلاب کمونیستی در سال1949، و وضع قوانین و مقررات سختگیرانه در دفاع از حقوق زنان، تا حدودی از این نابرابری­‌ها و خشونت­‌ها کاسته شده است، اما طبیعت مردسالار جامعه که در آن ارزش پسران بیش از دختران است، مانع از توقف کامل این پدیده­‌ی زشت اجتماعی شده و کماکان، موارد زیادی از خشونت علیه زنان در شهرها، به ویژه در روستاهای چین مشاهده شده و در پاره‌­ای از موارد نیز افزایش یافته است.

تشکیل گروه مدنی دفاع از حقوق زنان

با شدت‌ گرفتن‌ این‌ پدیده­‌ی‌ ناهنجار در جامعه­‌ی‌ چین، اخیرا گروهی از مردان،‌ برای نخستین‌ بار به‌­منظور مبارزه‌ با خشونت­‌های خانوادگی تشكیلاتی را ایجاد كرده‌­اند. در سال1991در كانادا نیز چنین‌ گروهی شکل گرفت و به‌ دنبال‌ آن‌ تلاش‌ مردان‌ سایر كشورها برای مبارزه‌ با این‌ پدیده‌ كه‌ قربانیان‌ اصلی آن‌ زنان‌ هستند، قوت‌ گرفت‌ و تشدید شد. شعار این‌ گروه‌ این‌ است‌ كه‌ همه‌ باید متعهد شوند كه‌ در مقابل‌ خشونت­‌هایی كه‌ علیه زنان‌ در جهان‌ و در هر كشوری که واقع‌ می­‌شود، ساكت‌ ننشینند. اعضای این‌ گروه‌ معتقدند، گرچه‌ در بسیاری از كشورها خشونت‌ خانوادگی علیه زنان‌ كم­تر به‌ چشم‌ می‌خورد، اما بسیاری از مردم‌ درمقابل‌ این‌ پدیده‌ سكوت‌ اختیار کرده و زمینه‌ را برای رشد خشونت‌­های خانوادگی فراهم می­‌سازند.

صندوق توسعه­‌ی‌ زنان‌ سازمان‌ ملل‌ در چین، در سال2002میلادی، مبارزه‌ علیه‌ خشونت‌ علیه زنان در چین را آغاز و به‌ دنبال‌ آن‌ گروهی متشكل‌ از وكلا، پزشكان، خبرنگاران، دانشجویان، معلمان، كارگران‌ و دیگر اقشار اجتماعی برای دفاع از حقوق زنان تشكیل‌ شد. این‌ گروه‌ از تمامی اعضای جامعه‌ به­ ویژه‌ مردان‌ دعوت‌ كرد‌ تا با هر نوع‌ خشونت‌ علیه زنان‌ در چین، به‌ مبارزه‌ برخاسته‌ و در مقابل‌ آن‌ سكوت‌ نكنند و از هر تلاشی برای ریشه­‌كن‌ كردن‌ خشونت­‌های خانوادگی بهره‌ گرفته‌ و در مقابل‌ چنین‌ روندی ساكت‌ ننشسته و ‌ به‌ پیشبرد ایده­‌ی‌ برابری جنسیتی‌ در این کشور كمك‌ نمایند.

به‌ گفته­‌ی‌ كارشناسان،‌ محور كار این‌ گروه‌ ایجاد نوعی مشاركت‌ و برابری بین‌ زن‌ و مرد و برقراری توازن‌ میان‌ آنان‌ است‌ تا از‌ این‌ طریق‌ از شدت‌‌ خشونت‌­ها كاسته‌ شود. این‌ مبارزات‌ به ­ویژه‌ در استان‌­هایی هم­چون‌»لیائونینگ» در شمال‌ شرق، «جیانگ‌ سی» در شرق و «هونان‌«در مركز چین شدت‌ و گسترش‌ بیشتری دارد.

از سوی دیگر، سازمان‌ توسعه‌­ی زنان‌ سازمان‌ ملل‌ از دولت‌ چین خواسته‌ است‌ تا برای كمك‌ به‌ زنانی كه‌ قربانی چنین‌ خشونت‌­هایی می‌­شوند، بودجه‌ بیشتری اختصاص‌ دهد. دولت­‌های محلی نیز برای پایان‌ دادن‌ به‌ خشونت­‌های خانوادگی در این‌ كشور در چند سال‌ گذشته‌، یك‌ سیستم‌ جامع‌ و فراگیری را تشكیل‌ داده‌­اند كه‌ براساس‌ آن‌ ادارات‌ امنیت‌ عمومی، ارگان‌­های قضایی و گروه­‌های فعال زنان‌ كه‌ هدف‌ آنان‌ مبارزه‌ با چنین‌ خشونت­‌هایی است، می­‌توانند در این مبارزه مشاركت‌ داشته‌ باشند.

خشونت علیه زنان تحصیلکرده چین

شواهد نشان‌ می‌­دهد كه‌ در این کشور، زنان‌ تحصیل‌كرده‌ بیش‌ از دیگران با مشكل‌ خشونت­‌ خانوادگی درگیر هستند و این‌ برای كارشناسان‌ نیز تعجب‌آور است. غالبا چنین‌ تصـــور می­‌شود‌ زنانی که‌ وابستگی بیشتری‌ به‌ مردان‌ داشته و‌ توان‌ گذران‌ زندگی خود را ندارند، بیشتر قربانی خشونت‌­های خانوادگی هستند، اما واقعیت‌ مذكور نشان‌ می‌دهد كه‌ درجامعه­‌ی کنونی‌ چین حتی افزایش‌ دانش‌ و آگاهی و تقویت‌ بنیه‌­ی‌ اقتصادی نیز مانع‌ از خشونت­‌های خانوادگی نشده‌ است. حتی براساس گزارشی از فدراسیون زنان، یک چهارم طلاق­‌های صورت گرفته بر اثر خشونت خانوادگی بوده است. طبق یک نظرسنجی كه‌ توسط‌ فدراسیون‌ زنان‌ شهر پکن انجام‌ شده، 77درصد از زنانی كه‌ در پایتخت‌ قربانی خشونت­‌های خانوادگی می‌­باشند، زنان‌ شاغل‌ و تحصیل‌كرده‌ هستند.‌ در شهر«تیان‌ جین» نیز وضعیت مشابهی وجود دارد و فدراسیون‌ زنان‌ این‌ شهر این‌ رقم‌ را 70 درصد اعلام‌ كرده‌ است‌. برخی از اساتید‌ دانشگاه‌ و كارشناسان‌ برآننـد كه‌ وجود خشونت­‌های خانوادگی در شهرهـای بزرگ‌ چین‌ بسیـار طبیعی است، زیرا‌ توسعه­‌ی‌ سریع‌ اجتماعی در چین زنان‌ را روز به ­روز با مشكلات‌ شغلی بیشتری درگیر می­‌سازد، و زنان‌ و همسرانشان‌ نیز که هر دو شاغل هستند، هرگز فرصتی برای سازگار ساختن خود با تحولات اجتماعی به دست نمی­‌آورند. ‌

اگرچه در خانواده‌­های تحصیل‌كرده‌ اصولا خشونت­‌های خانوادگی به‌ برخورد فیزیكی نمی انجامد، اما مشكلات‌ روحی و روانی و خودداری از ارتباط‌ با یكدیگر از عواقب‌ و نتایج‌ آن‌ این خشونت هاست‌. این‌ نوع‌ خشونت‌ كه‌ از آن‌ به‌«خشونت‌ سرد» تعبیر می‌­شود، در بین‌ خانواده­‌های تحصیل‌كرده‌­ی چینی‌ بسیار رواج دارد که به اعتقاد برخی از كارشناسان‌ و روانكاوان‌، به‌ مراتب‌ نتایج‌ ناگوارتری از برخوردهای فیزیكی به‌ همراه‌ دارد و ممكن‌ است‌ به­ تدریج‌ به‌ برخوردهای فیزیكی نیز منجر شود. شاید زنان به‌ لحاظ‌ فیزیكی از مردان‌ ضعیف‌ تر باشند، اما زبان‌ آتشین‌ آنان‌ و واژه­‌هایی كه‌ به ­كار می­‌برند بسیار قوی‌تر و مشكل‌ ساز تر است.

گستره ی خشونت علیه زنان در چین

قبل‌ از تأسیس‌ چین نو در سال‌ 1949، اغلب‌ زنان‌ این کشور‌ ماندن‌ در خانه‌ و مراقبت‌ از اعضای خانواده‌ رابر كاركردن‌ در بیرون‌ از خانه‌ ترجیح‌ می‌­دادند. بنابراین،‌ به‌ راحتی و به‌ شكلی صحیح‌ با یكدیگر برخورد و رفتار می‌كردند و كار سخت‌ برا‌ی هر دو طرف‌ قابل‌ درك‌ بود. ولی اكنون‌ وضعیت‌ تغییر كرده‌ است. زن‌ و مرد هر دو شاغلند و پس‌ از بازگشت‌ به‌ خانه‌ مشغله‌­ها و مشكلات‌ محل‌ كار را به‌ منزل‌ نیز منتقل‌ می­‌كنند و تحت‌ همین‌ فشارهای شغلی،‌ پدیده­‌ی‌ خشونت‌­های خانوادگی نیز شدت‌ می‌گیرد. براساس خبر منتشره در روزنامه­‌ی خلق چین، در یک سوم از 270میلیون خانوار چینی، مشکل خشونت خانوادگی جریان دارد[۱].

خانم جِن­یان(Zhen Yan)، معاون فدراسیون سراسری زنان چین در سخنرانی خود در اجلاس سالانه­‌ی این فدراسیون در هشتم ماه مارس2012، خواستار تقویت قانون خشونت علیه خانواده شد. وی گفت مقررات موجود قادر به جلوگیری از خشونت خانوادگی در این کشور نیست. طبق آخرین آمار منتشره در خصوص میزان خشونت­‌های خانوادگی در چین، سالانه بین 40 تا 50هزار مورد خشونت خانوادگی به ثبت می­‌رسد که این میزان در مقایسه با آمار واقعی خیلی پایین­‌تر است[۲].

براساس یک نظر سنجی که توسط این فدراسیون در خصوص چگونگی برخورد زنان روستایی با موضوع خشونت خانوادگی انجام گرفته است، 50درصد به بزرگان روستا مراجعه کرده، 33درصد متقابلا واکنش خشونت آمیز نشان می­‌دهند و تنها 7درصد برای حل مشکل خود به مراجع قانونی مراجعه می­‌کنند. به همین خاطر، فدراسیون زنان در سرتاسر کشور برای کمک به قربانیان خشونت خانوادگی بیش از6181 تلفن آزاد و 8958 مرکز مشاوره­‌ی رایگان قانونی برای جلوگیری و برخورد با خشونت خانوادگی راه اندازی کرده است.

هم­چنین، براساس آمار منتشره، در سال 2008، تعداد موارد خشونت­‌های خانوادگی گزارش شده به مراجع قانونی در چین، بیش از97874مورد بوده است که نسبت به سال 2007(72606مورد) حدود 12درصد افزایش داشته و این نرخ افزایش به صورت سالانه حفظ شده است[۳].

مصادیق خشونت های خانوادگی در چین

نظرسنجی فدراسیون‌ سراسری زنان‌ چین نشان‌ می­‌دهد كه‌ 30درصد از270 میلیون‌ خانوار چینی‌ معتقدند خشونت‌­های خانوادگی یك‌ حقیقت‌ است‌ و90درصد از قربانیان‌ این‌ خشونت‌­ها زنان‌ هستند. در قانون‌ جدید ازدواج‌ كه‌ در سال2001 به‌ تصویب‌ رسید، تأكید شده‌ است­ كه‌ خشونت­‌ خانوادگی در چین ممنوع‌ است‌ و زنان‌ می­‌توانند ضمن‌ تنظیم‌ شكایت‌ نامه، در دادگاه ادعای غرامت‌ و یا طلاق نمایند. براساس این قانون، برخوردهای فیزیكی، روانی و روحی و تجاوز جنسی و تجاوز به‌ اموال‌ اعضای خانواده‌­ اعم از همسر، والدین،‌ و كودكان،‌ جزو موارد خشونت‌­های خانوادگی محسوب می‌­شود. از دید کارشناسان،‌ خشونت‌ جسمانی و فیزیكی، محدود كردن‌ آزادی­‌های فردی، تحقیر، توهین‌ و یا لطمه‌­زدن‌ به‌ زندگی زناشویی، مقابله‌ با آزادی­‌های فردی و زیر پا گذاشتن‌ حقوق افراد و یا تجاوز به‌ امنیت‌ فردی، تخریب‌ اموال، كاستن‌ از منابع‌ مالی خانواده‌ و داشتن‌ روابط‌ غیراخلاقی یا سقط‌ اجباری جنین،‌ ازجمله‌ موارد خشونت­‌های خانوادگی به ­شمار می­‌آید. با این­ حال، خشونت علیه زنان چه در خانواده و چه در محل کار، ادامه دارد. براساس نظر سنجی صورت گرفته در میان زنان شاغل توسط مؤسسه­‌ی حقوقی چیان چیان(Qian Qian)، که در 21 ماه مه سال2010 منتشر شده است، 17/2درصد از پاسخ دهندگان به مورد اذیت و آزار قرار گرفتن از سوی مدیران، 28/7درصد از سوی همکاران و 54/1درصد توسط دیگران اشاره کرده­‌اند که نشان از فراگیری خشونت و تعرض به زنان دارد.

با وجود همه­‌ی‌ تلاش­ هایی كه‌ تاكنون‌ در این کشور صورت‌ گرفته است، خشونت­‌های خانوادگی كماكان‌ پدیده‌­ای ناهنجار، آزار دهنده‌ و خانمان‌ برانداز برای بسیاری از خانواده‌­های چینی است‌. در همین‌ راستا، آقای جانگ‌ جیانگ ­دونگ(Zhang Jiangdong)،‌ فیلمی با نام‌«با غریبه­‌ها سخن‌ نگویید» ساخته‌ است که به‌ سرعت‌ بسیاری از خانواده‌­ها را به خود جذب‌ كرده‌ است. در این‌ فیلم‌ از رمان«استفان‌ كینگ‌» با نام‌(ریشه­‌ی‌ گل‌ سرخ‌) الهام گرفته شده است‌ كه‌ میلیون‌ها خانواده­‌ی‌ چینی قبلا آن‌ را خوانده‌اند و تنها دلیل‌ خواندن‌ آن‌ این‌ بوده‌ كه‌ مسائل‌ آن‌ مربوط‌ به‌ خشونت‌های خانوادگی است‌ و این‌ استقبال نشان‌ می‌­دهد كه‌ هنوز این‌ ناهنجاری‌ در جامعه­‌ی‌ ‌ چین‌ یك‌ واقعیت‌ است. به اعتقاد جانگ،‌ كمبودهای عاطفی، مشكلات‌ روحی و روانی و حتی حسادت‌ در میان‌ اعضای خانواده‌ می­‌تواند عاملی برای آغاز خشونت‌ و برخوردهای فیزیكی باشد. وی در جریان‌ ساخت‌ فیلم، تحقیقات‌ گسترده‌­ای انجام‌ داده‌ و به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌ است كه‌ خشونت خانوادگی امری دوطرفه است و در 37درصد از خانواده­‌های چینی، این‌ زنان هستند که مردان‌ را کتک می‌­زنند. در بقیه­‌ی موارد نیز مردان‌ زنان‌ را به‌ باد كتك‌ می‌­گیرند و كودكان‌ و سالمندان‌ هم مورد خشونت‌ واقع‌ می­‌شوند[۴].

امروزه هم بسیاری از زنان چینی بر طبق‌ عادات‌ سنتی گذشته­‌ی خود، هنوز براین باورند که نباید اسرار خانواده‌ را درخارج‌ از خانه‌ فاش‌ كنند، همین‌ مساله‌ موجب‌ شده‌ است‌ تا ارگان‌ های ذیربط‌ و پلیس‌ نتوانند چنان­ كه‌ بایسته است به‌ كمك‌ این‌ خانواده‌­ها بشتابند. از دید‌ كارشناسان، این‌ سنت­‌ها دیگر با دوران‌ مدرنیسم‌ هم­خوانی ندارد و در تناقض‌ است. براساس فرهنگ و جامعه‌­ی سنتی چین،‌ مردان‌ مالك‌ همه‌ چیز اعم‌ از خانه، خودرو و همسر خود هستند[۵] [۶].

در حال به روز رسانی و ویرایش

نیز نگاه کنید به

آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن؛ آسیب شناسی اجتماعی در روسیه؛ آسیب شناسی اجتماعی در تونس؛ آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان؛ آسیب شناسی اجتماعی در سنگال؛ خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر؛ مصادیق خشونت های خانوادگی در چین

کتابشناسی

  1. Peoples Daily Online. 24th December -2009
  2. Xinhua News Agency ,2002
  3. Number of domestic violence cases on the rise: www.chinapost.com
  4. South China Morning Post. 11th March 2003
  5. China Daily. 9th June- 2003
  6. سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد1، ص.392-399.