خشونت های خانوادگی در چین
خشونتهای خانوادگی بهویژه بر علیه زنان، یكی از بزرگترین مشكلات كشورهای جهان ازجمله چین است. به همین سبب سازمان ملل 29 نوامبر هر سال را روز بین المللی مبارزه باخشونتهای خانوادگی علیه زنان تعیین كرده است. تحقیر زنان و اقدام به خشونت علیه آنها در کشور چین نیز ریشه در تاریخ و فرهنگ این کشور دارد. چون در فرهنگ سنتی مردسالار چین، زنان از هیچ موقعیت و جایگاه اجتماعی برخوردار نبوده و همیشه مانند یک کالا تحت اختیار پدر، برادر، همسر و فرزند پسر خود بوده و از تمامی حقوق اجتماعی و انسانی محروم بوده اند. اگرچه با آغاز قرن بیستم و سپس وقوع انقلاب کمونیستی در سال1949، و وضع قوانین و مقررات سختگیرانه در دفاع از حقوق زنان، تا حدودی از این نابرابریها و خشونتها کاسته شده است، اما طبیعت مردسالار جامعه که در آن ارزش پسران بیش از دختران است، مانع از توقف کامل این پدیدهی زشت اجتماعی شده و کماکان، موارد زیادی از خشونت علیه زنان در شهرها، به ویژه در روستاهای چین مشاهده شده و در پارهای از موارد نیز افزایش یافته است.
تشکیل گروه مدنی دفاع از حقوق زنان
با شدت گرفتن این پدیدهی ناهنجار در جامعهی چین، اخیرا گروهی از مردان، برای نخستین بار بهمنظور مبارزه با خشونتهای خانوادگی تشكیلاتی را ایجاد كردهاند. در سال1991در كانادا نیز چنین گروهی شکل گرفت و به دنبال آن تلاش مردان سایر كشورها برای مبارزه با این پدیده كه قربانیان اصلی آن زنان هستند، قوت گرفت و تشدید شد. شعار این گروه این است كه همه باید متعهد شوند كه در مقابل خشونتهایی كه علیه زنان در جهان و در هر كشوری که واقع میشود، ساكت ننشینند. اعضای این گروه معتقدند، گرچه در بسیاری از كشورها خشونت خانوادگی علیه زنان كمتر به چشم میخورد، اما بسیاری از مردم درمقابل این پدیده سكوت اختیار کرده و زمینه را برای رشد خشونتهای خانوادگی فراهم میسازند.
صندوق توسعهی زنان سازمان ملل در چین، در سال2002میلادی، مبارزه علیه خشونت علیه زنان در چین را آغاز و به دنبال آن گروهی متشكل از وكلا، پزشكان، خبرنگاران، دانشجویان، معلمان، كارگران و دیگر اقشار اجتماعی برای دفاع از حقوق زنان تشكیل شد. این گروه از تمامی اعضای جامعه به ویژه مردان دعوت كرد تا با هر نوع خشونت علیه زنان در چین، به مبارزه برخاسته و در مقابل آن سكوت نكنند و از هر تلاشی برای ریشهكن كردن خشونتهای خانوادگی بهره گرفته و در مقابل چنین روندی ساكت ننشسته و به پیشبرد ایدهی برابری جنسیتی در این کشور كمك نمایند.
به گفتهی كارشناسان، محور كار این گروه ایجاد نوعی مشاركت و برابری بین زن و مرد و برقراری توازن میان آنان است تا از این طریق از شدت خشونتها كاسته شود. این مبارزات به ویژه در استانهایی همچون»لیائونینگ» در شمال شرق، «جیانگ سی» در شرق و «هونان«در مركز چین شدت و گسترش بیشتری دارد.
از سوی دیگر، سازمان توسعهی زنان سازمان ملل از دولت چین خواسته است تا برای كمك به زنانی كه قربانی چنین خشونتهایی میشوند، بودجه بیشتری اختصاص دهد. دولتهای محلی نیز برای پایان دادن به خشونتهای خانوادگی در این كشور در چند سال گذشته، یك سیستم جامع و فراگیری را تشكیل دادهاند كه براساس آن ادارات امنیت عمومی، ارگانهای قضایی و گروههای فعال زنان كه هدف آنان مبارزه با چنین خشونتهایی است، میتوانند در این مبارزه مشاركت داشته باشند.
خشونت علیه زنان تحصیلکرده چین
شواهد نشان میدهد كه در این کشور، زنان تحصیلكرده بیش از دیگران با مشكل خشونت خانوادگی درگیر هستند و این برای كارشناسان نیز تعجبآور است. غالبا چنین تصـــور میشود زنانی که وابستگی بیشتری به مردان داشته و توان گذران زندگی خود را ندارند، بیشتر قربانی خشونتهای خانوادگی هستند، اما واقعیت مذكور نشان میدهد كه درجامعهی کنونی چین حتی افزایش دانش و آگاهی و تقویت بنیهی اقتصادی نیز مانع از خشونتهای خانوادگی نشده است. حتی براساس گزارشی از فدراسیون زنان، یک چهارم طلاقهای صورت گرفته بر اثر خشونت خانوادگی بوده است. طبق یک نظرسنجی كه توسط فدراسیون زنان شهر پکن انجام شده، 77درصد از زنانی كه در پایتخت قربانی خشونتهای خانوادگی میباشند، زنان شاغل و تحصیلكرده هستند. در شهر«تیان جین» نیز وضعیت مشابهی وجود دارد و فدراسیون زنان این شهر این رقم را 70 درصد اعلام كرده است. برخی از اساتید دانشگاه و كارشناسان برآننـد كه وجود خشونتهای خانوادگی در شهرهـای بزرگ چین بسیـار طبیعی است، زیرا توسعهی سریع اجتماعی در چین زنان را روز به روز با مشكلات شغلی بیشتری درگیر میسازد، و زنان و همسرانشان نیز که هر دو شاغل هستند، هرگز فرصتی برای سازگار ساختن خود با تحولات اجتماعی به دست نمیآورند.
اگرچه در خانوادههای تحصیلكرده اصولا خشونتهای خانوادگی به برخورد فیزیكی نمی انجامد، اما مشكلات روحی و روانی و خودداری از ارتباط با یكدیگر از عواقب و نتایج آن این خشونت هاست. این نوع خشونت كه از آن به«خشونت سرد» تعبیر میشود، در بین خانوادههای تحصیلكردهی چینی بسیار رواج دارد که به اعتقاد برخی از كارشناسان و روانكاوان، به مراتب نتایج ناگوارتری از برخوردهای فیزیكی به همراه دارد و ممكن است به تدریج به برخوردهای فیزیكی نیز منجر شود. شاید زنان به لحاظ فیزیكی از مردان ضعیف تر باشند، اما زبان آتشین آنان و واژههایی كه به كار میبرند بسیار قویتر و مشكل ساز تر است.
گستره ی خشونت علیه زنان در چین
قبل از تأسیس چین نو در سال 1949، اغلب زنان این کشور ماندن در خانه و مراقبت از اعضای خانواده رابر كاركردن در بیرون از خانه ترجیح میدادند. بنابراین، به راحتی و به شكلی صحیح با یكدیگر برخورد و رفتار میكردند و كار سخت برای هر دو طرف قابل درك بود. ولی اكنون وضعیت تغییر كرده است. زن و مرد هر دو شاغلند و پس از بازگشت به خانه مشغلهها و مشكلات محل كار را به منزل نیز منتقل میكنند و تحت همین فشارهای شغلی، پدیدهی خشونتهای خانوادگی نیز شدت میگیرد. براساس خبر منتشره در روزنامهی خلق چین، در یک سوم از 270میلیون خانوار چینی، مشکل خشونت خانوادگی جریان دارد[۱].
خانم جِنیان(Zhen Yan)، معاون فدراسیون سراسری زنان چین در سخنرانی خود در اجلاس سالانهی این فدراسیون در هشتم ماه مارس2012، خواستار تقویت قانون خشونت علیه خانواده شد. وی گفت مقررات موجود قادر به جلوگیری از خشونت خانوادگی در این کشور نیست. طبق آخرین آمار منتشره در خصوص میزان خشونتهای خانوادگی در چین، سالانه بین 40 تا 50هزار مورد خشونت خانوادگی به ثبت میرسد که این میزان در مقایسه با آمار واقعی خیلی پایینتر است[۲].
براساس یک نظر سنجی که توسط این فدراسیون در خصوص چگونگی برخورد زنان روستایی با موضوع خشونت خانوادگی انجام گرفته است، 50درصد به بزرگان روستا مراجعه کرده، 33درصد متقابلا واکنش خشونت آمیز نشان میدهند و تنها 7درصد برای حل مشکل خود به مراجع قانونی مراجعه میکنند. به همین خاطر، فدراسیون زنان در سرتاسر کشور برای کمک به قربانیان خشونت خانوادگی بیش از6181 تلفن آزاد و 8958 مرکز مشاورهی رایگان قانونی برای جلوگیری و برخورد با خشونت خانوادگی راه اندازی کرده است.
همچنین، براساس آمار منتشره، در سال 2008، تعداد موارد خشونتهای خانوادگی گزارش شده به مراجع قانونی در چین، بیش از97874مورد بوده است که نسبت به سال 2007(72606مورد) حدود 12درصد افزایش داشته و این نرخ افزایش به صورت سالانه حفظ شده است[۳].
مصادیق خشونت های خانوادگی در چین
نظرسنجی فدراسیون سراسری زنان چین نشان میدهد كه 30درصد از270 میلیون خانوار چینی معتقدند خشونتهای خانوادگی یك حقیقت است و90درصد از قربانیان این خشونتها زنان هستند. در قانون جدید ازدواج كه در سال2001 به تصویب رسید، تأكید شده است كه خشونت خانوادگی در چین ممنوع است و زنان میتوانند ضمن تنظیم شكایت نامه، در دادگاه ادعای غرامت و یا طلاق نمایند. براساس این قانون، برخوردهای فیزیكی، روانی و روحی و تجاوز جنسی و تجاوز به اموال اعضای خانواده اعم از همسر، والدین، و كودكان، جزو موارد خشونتهای خانوادگی محسوب میشود. از دید کارشناسان، خشونت جسمانی و فیزیكی، محدود كردن آزادیهای فردی، تحقیر، توهین و یا لطمهزدن به زندگی زناشویی، مقابله با آزادیهای فردی و زیر پا گذاشتن حقوق افراد و یا تجاوز به امنیت فردی، تخریب اموال، كاستن از منابع مالی خانواده و داشتن روابط غیراخلاقی یا سقط اجباری جنین، ازجمله موارد خشونتهای خانوادگی به شمار میآید. با این حال، خشونت علیه زنان چه در خانواده و چه در محل کار، ادامه دارد. براساس نظر سنجی صورت گرفته در میان زنان شاغل توسط مؤسسهی حقوقی چیان چیان(Qian Qian)، که در 21 ماه مه سال2010 منتشر شده است، 17/2درصد از پاسخ دهندگان به مورد اذیت و آزار قرار گرفتن از سوی مدیران، 28/7درصد از سوی همکاران و 54/1درصد توسط دیگران اشاره کردهاند که نشان از فراگیری خشونت و تعرض به زنان دارد.
با وجود همهی تلاش هایی كه تاكنون در این کشور صورت گرفته است، خشونتهای خانوادگی كماكان پدیدهای ناهنجار، آزار دهنده و خانمان برانداز برای بسیاری از خانوادههای چینی است. در همین راستا، آقای جانگ جیانگ دونگ(Zhang Jiangdong)، فیلمی با نام«با غریبهها سخن نگویید» ساخته است که به سرعت بسیاری از خانوادهها را به خود جذب كرده است. در این فیلم از رمان«استفان كینگ» با نام(ریشهی گل سرخ) الهام گرفته شده است كه میلیونها خانوادهی چینی قبلا آن را خواندهاند و تنها دلیل خواندن آن این بوده كه مسائل آن مربوط به خشونتهای خانوادگی است و این استقبال نشان میدهد كه هنوز این ناهنجاری در جامعهی چین یك واقعیت است. به اعتقاد جانگ، كمبودهای عاطفی، مشكلات روحی و روانی و حتی حسادت در میان اعضای خانواده میتواند عاملی برای آغاز خشونت و برخوردهای فیزیكی باشد. وی در جریان ساخت فیلم، تحقیقات گستردهای انجام داده و به این نتیجه رسیده است كه خشونت خانوادگی امری دوطرفه است و در 37درصد از خانوادههای چینی، این زنان هستند که مردان را کتک میزنند. در بقیهی موارد نیز مردان زنان را به باد كتك میگیرند و كودكان و سالمندان هم مورد خشونت واقع میشوند[۴].
امروزه هم بسیاری از زنان چینی بر طبق عادات سنتی گذشتهی خود، هنوز براین باورند که نباید اسرار خانواده را درخارج از خانه فاش كنند، همین مساله موجب شده است تا ارگان های ذیربط و پلیس نتوانند چنان كه بایسته است به كمك این خانوادهها بشتابند. از دید كارشناسان، این سنتها دیگر با دوران مدرنیسم همخوانی ندارد و در تناقض است. براساس فرهنگ و جامعهی سنتی چین، مردان مالك همه چیز اعم از خانه، خودرو و همسر خود هستند[۵] [۶].
در حال به روز رسانی و ویرایش
نیز نگاه کنید به
آسیب شناسی اجتماعی در ژاپن؛ آسیب شناسی اجتماعی در روسیه؛ آسیب شناسی اجتماعی در تونس؛ آسیب شناسی اجتماعی در افغانستان؛ آسیب شناسی اجتماعی در سنگال؛ خشونت ها و آسیب های خانواده در مصر؛ مصادیق خشونت های خانوادگی در چین
کتابشناسی
- ↑ Peoples Daily Online. 24th December -2009
- ↑ Xinhua News Agency ,2002
- ↑ Number of domestic violence cases on the rise: www.chinapost.com
- ↑ South China Morning Post. 11th March 2003
- ↑ China Daily. 9th June- 2003
- ↑ سابقی، علی محمد (1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد1، ص.392-399.