شوربختی زنان در چین قدیم
در طول تاریخ چند هزار سالهی چین، زنان این کشور، همچون زنان سایر فرهنگها و جوامع مختلف سنتی، به خاطر جایگاه پستی که در جامعه داشتند، همیشه با تحقیر و محرومیت رو به رو بودهاند.
باور خرافی سیستماتیک، نهادینه شده و ریشه دار تبعیض جنسیتی مرسوم در چین، ریشه در برخی از سنتهای کهن و اندیشههای کنفوسیوسی دارد که پایه و بنیان خانوداه و اجتماع را در«اطاعت زن از شوهر، شهروندان از حاکم، و اطاعت پسر از پدر و جوانان از سالمندان» اعلام کرده است.
این قانون اطاعت، در طول هزاران سال در خدمت حفظ نظم اجتماعی جامعهی مردسالار چین بوده و در این چرخهی قانونی، همیشه این زن بوده است که در طول حیات خود، بدون داشتن هیچگونه حقی، می بایست به ترتیب از پدر، برادر، همسر و در نهایت از پسر خود اطاعت کرده و به آنها وابسته باشد. تحت این قانون شیوههای سوء استفاده از زنان مانند خرید و فروش آنها، کتک زدن خوردن از همسر و کشتن و سقط نوزادان دختر در چین امری غیر معمول نبوده است. این تبعیض ناروای جنسیتی از دوران حاکمیت سلسلههای مختلف، و در طول هزارههای گذشته با شدت تمام تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ادامه داشته است.
شوربختی زنان در چین قدیم
رای آشنایی با جایگاه پست زنان در جامعهی چین قدیم کافی است شعری را که توسط یکی از شاعران معروف چین به نام فوشوان(Fu Shuan)در خصوص شوربختی زنان چین سروده شده است مرور شود:
زن بودن چه غم انگیز است!
در زمین چیزی به این کم بهایی نیست.
پسران به در تکیه میزنند،
همچون خدایانی از آسمان فرود آمده،
و دلهایشان چهار دریا
و باد و غبار هزار فرسنگ را به مبارزه میخوانند.
چون دختری به جهان آید کسی شاد نمیشود،
خانواده او را ارج نمینهند،
چون بزرگ شود، در اتاقش پنهان میماند،
ترسان از اینکه مبادا چشم مردی بر او افتد.
هیچکس زاری نمیکند اگر او خانهاش را ترک گوید.
مانند ابرها که پس از باران ناگهان دور میشوند،
سر فرود میآورد و چهرهی خود را میآراید
دندانهایش لبهای سرخش را میفشارد،