انقلاب ژانویه 2011

از دانشنامه ملل

برخوردهای شدید و برخوردهای امنیتی رژیم حسنی مبارک مانع استمرار و حتی تشدید اعتراضات جریان‌ها و احزاب سیاسی و گروه‌های مردم نشد؛ به ویژه از سال 2004 که زمزمه‌هایی در خصوص تلاش رژیم مبارک برای زمینه سازی به قدرت رساندن فرزند‌ش جمال به گوش رسید، این اعتراضات وارد مرحله جدیدی شد. مردم و احزاب سیاسی خواستار نفی موروثی شدن ریاست جمهوری و تعدیل موادی از قانون اساسی برای تغییر شیوه انتخابات ریاست جمهوری بودند.[۱] در سال 2005، جنبش جوانان برای تغییر، با هماهنگی جنبش الکفایه، اعتراضات مسالمت آمیزی را برگزار کرد که مورد توجه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفت. برگزاری تظاهرات مردمی در خیابان‌ها و اماکن عمومی بدون مجوز رسمی، در واقع شکستن برخی از ممنوعیت‌های پیشین بود. گستردگی این تظاهرات اعتراضی چنان بود که رژیم مبارک نیز ناگزیر از پذیرش ضمنی آن به عنوان شیوه‌ای قانونی برای بیان خواسته‌ها و اعتراضات شد. تا پیش از آن، اعتراضات مردم بر شعار اصلاحات در سطوح قدرت مبتنی بود؛ در حالیکه در فراخوان جنبش کفایه در این تظاهرات، تغییر اوضاع مورد توجه قرار داشت که حاکی از تحولی مهم در روند مبارزات تلقی شد. تا پایان سال 2006، حرکت‌های کارگری از تحولی چشمگیر برخوردار و حدود 222 مورد اعتراضی صورت گرفت. این اعتراضات در خلال سال‌های 2007 و 2008 به 600 مورد و در سال‌های 2009 و 2010 به 700 مورد رسید.[۲] کشته شدن جوانی 28 ساله به نام خالد سعید توسط پلیس در روز 6 ژوئن 2010 در اسکندریه نقطه عطفی در روند اعتراضات مردم به خشونت نیروهای امنیتی بود. خالد سعید به جرم انتشار ویدیویی از دخالت پلیس در تجارت مواد مخدر دستگیر و زیر شکنجه کشته شد. مرگ این جوان مصری یه یکی از عوامل تأثیرگذار در تحولات ماه‌های منجر به قیام و انقلاب 25 ژانویه تبدیل شد.[۳]

پس از این رویداد، اعتراضات متوجه وزیر کشور حبیب العادلی و نیروهای تحت امر او شد که در جریان تظاهرات و تجمعات خود، عزل و محاکمه او را خواستار شدند. در همین ماه‌ها، افزایش قیمت مواد غذایی که غیرقابل کنترل می‌نمود، افزایش بیکاری، برخوردهای امنیتی با رسانه‌های عمومی و برخوردهای خشونت آمیز با معترضان و نیز نگرانی‌های ناشی از احتمال نامزدی مجدد حسنی مبارک در انتخابات ریاست جمهوری 2011 و بدتر از آن واگذاری قدرت به فرزندش جمال مبارک، بر خشم و دامنه تظاهرات اعتراض مردم افزود.

روند پر سرعت قیام و انقلاب مردم تونس که به سرنگونی رئیس جمهور این کشور در چهاردهم ژانویه انجامید، بارقه امیدی در مصر ایجاد کرد. این تحول، فعالان سیاسی و کانون‌های رهبری اعتراضات مردم مصر را به این نتیجه رساند که چنان که رهایی سریع از دیکتاتوری چون بن علی در تونس و ایجاد تغییرات اساسی ممکن شد، چه بسا در مصر نیز چنین امری امکان پذیر باشد.[۴] نقطه آغاز مرحله جدید در روند مبارزه مردم و جریان‌های سیاسی اجتماعی با دیکتاتوری نظام حاکم، روز 25 ژانویه 2011 بود. جریان‌های سیاسی اجتماعی به ویژه جنبش‌های اعتراضی جوانان برای برگزاری تظاهراتی در این روز که به عنوان روز پلیس نام گذاری شده است، با هدف وادار کردن وزیر کشور به لغو حالت فوق العاده به توافق رسیدند. علاوه بر جنبش 6 آوریل، کمپین حمایت از محمد البرادعی، جوانان حزب الجبهة، جوانان جنبش آزادی و عدالت (چپ) و جوانان وابسته به اخوان المسلمین در هماهنگی‌ها و فراخوان این تظاهرات مشارکت داشتند. صفحه کلنا خالد سعید در فیس بوک نیز به عنوان کانون هماهنگی تعیین شد. محل برگزاری تجمع نهایی تظاهرکنندگان میدان التحریر و شعار تظاهرات نیز نان، آزادی، کرامت انسانی اعلام شد. از جمله خواسته‌های مورد توجه در این تظاهرات هم علاوه بر لغو حالت فوق العاده، استعفای وزیر کشور و تعیین حداقل دستمزدها بود. هرچند فراخوان دهندگان این تظاهرات عمدتاً اعضای جنبش‌های جوانان مصری بودند، تعدادی از احزاب و فعالان سیاسی از آن حمایت و برخی دیگر همچون حزب الوفد، حزب التجمع و جمعیت اخوان المسلمین از انضمام به آن خودداری کردند.[۵]

میدان التحریر مصر. برگرفته از سایت مانددیپلو، قابل بازیابی از https://mondediplo.com/2021/02/05tahrir

در روز موعود، حرکت تظاهرکنندگان در قاهره از 4 نقطه اصلی شهر به سمت میدان التحریر با موانع و برخوردهای پلیس و نیروهای امنیتی روبرو شد که سعی داشتند تا آنان را پیش از رسیدن به تحل تجمع در میدان مزبور متفرق سازند. ضرب و شتم و دستگیری ده‌ها تن از معترضان البته نتوانست مانع تلاش آنان برای رسیدن به میدان شود و علیرغم محاصره آن، گروه‌هایی از آنان توانستند با عبور از حلقه محاصره نیروهای امنیتی خود را به کانون تجمع برسانند. اقدامات نیروهای امنیتی برای ممانعت دیگر گروه های تظاهرکننده برای پیوستن به حاضران در میدان چندان نتیجه بخش نبود و آنان را ناگزیر ساخت از شدت برخورد کاسته و دایره محاصره را گشوده و از دور اوضاع را کنترل کنند. چنان شد که به تدریج تجمعی گسترده و پر شکوه در میدان التحریر شکل گرفت. حضور گروه‌های مختلف روزنامه نگاران، وکلا، مهندسان، پزشکان، هنرمندان، نویسندگان، حقوق دانان و سیاستمداران در این تجمع، از ویژگی های برجسته آن بود. تجمع کنندگان که قصد خود را برای ماندن در میدان تا تحقق اهداف خود اعلام کرده بودند، با سردادن شعارهای از پیش تعیین شده و پخش ترانه‌های حماسی، خواستار کناره گیری مبارک و سقوط نظام حاکم شدند. با رسیدن ساعت‌های نیمه شب، نیروهای امنیتی همراه با نفربرهای زرهی با ورود به میدان، به صفوف تجمع کنندگان یورش بردند. آنها با شلیک گاز اشک آور و گلوله‌های پلاستیکی به سوی مردم و دستگیری ده‌ها تن از آنان، سرانجام توانستند کنترل میدان را در اختیار گرفته و تظاهرکنندگان را متفرق کنند. مشابه این تظاهرات در دیگر شهرهای مصر از جمله سوئز و اسکندریه هم برگزار شد که در پی برخورد خشونت آمیز نیروهای امنیتی، تعداد بسیار زیادی از معترضان کشته و زخمی شدند.[۶]

کثرت جمعیت تظاهرکننده در قاهره و شهرهای دیگر در روز 25 ژانویه و سطح خواسته‌ها و نوع شعارهایی که سر داده شد، برای معترضان و نیز نهاد‌های امنیتی ،این موضوع را آشکار ساخت که اتفاق فوق العاده‌ای در حال وقوع است و مصر پس از 25 ژانویه همچون روزهای پیشین نخواهد بود. سرکوب‌ها و برخوردهای خشونت آمیز مانع از ادامه تظاهرات در روزهای بعد نشد؛ به ویژه برگزاری موفقیت آمیز تظاهرات روز 25 ژانویه، ائتلاف جوانان را برای برگزاری تظاهراتی در روز 28 ژانویه تشویق کرد که فراخوان آن با عنوان جمعة الغضب، ثورة علی الفساد و الظلم و البطالة و التعذیب داده شد. علاوه بر گروه‌ها و احزابی که در تظاهرات قبلی حضور داشتند، برخی از احزاب و جریان‌های سیاسی که در آن مشارکت نکرده بودند، با مشاهده حجم حضور مردم در روز 25 ژانویه، این بار مشارکت خود را اعلام کردند.

تظاهرات پس از نماز جمعه آغاز و برای اولین بار بدون هماهنگی قبلی، شعار الشعب یرید اسقاط النظام سر داده شد که به زودی به شعار اصلی انقلاب مردم تبدیل شد. این تظاهرات البته با واکنش خشونت آمیز نیروهای امنیتی روبرو شد که نه تنها از گلوله‌های پلاستیکی و شلیک گاز اشک آور استفاده کردند، در برخی از مناطق، گلوله‌های بکار بردند. تظاهرات مردم در این روز به یک جنگ خیابانی با نیروهای امنیتی در خیابان های شهرها به ویژه قاهره و اسکندریه و سوئز تبدیل شد که بیش از 6 ساعت به طول انجامید و طی آن صدها تن کشته و زخمی و تعدادی نیز دستگیر شدند.[۷] مقاومت انبوه عظیم مردم و ادامه تظاهرات، نیروهای امنیتی را از سرکوب آن عاجز کرد و آنان ناگزیر از عقب نشینی از خیابان‌ها شدند و البته ارتش کنترل اوضاع را در اختیار گرفت.[۸] علیرغم حضور ارتش در سطح شهرها، تظاهرات مردم در میدان التحریر و مناطق دیگر قاهره و دیگر شهرها ادامه یافت.

پس از آنکه برای رژیم مسجل شد که این اقدامات مانع از گسترش دامنه اعتراضات و تظاهرات نخواهد شد، مبارک اعلام کرد که از نامزدی مجدد برای ریاست جمهوری منصرف شده است و برخی از مواد قانون اساسی نیز در جهت شفاف سازی روند انتخابات تعدیل خواهدد شد. هرچند برخی از رهبران احزاب سیاسی و گروه‌های شرکت کننده در تظاهرات و اعتراضات، تعهدات و اقدامات رژیم را پذیرفته و وارد گفتگو با آن شدند، با به کارگیری مجدد خشونت علیه تظاهرکنندگان، دامنه اعتراضات و خشم مردمی گسترش یافت و نیز سقف خواسته‌های معترضان افزایش یافت. آنان از مبارک خواستند که فوری و پیش از پایان دوره ریاست جمهوری (سپتامبر 2011) از سمت خود استعفا کند.[۹]

با ادامه تظاهرات و گسترش آن و در پی احتمال رویارویی گارد ریاست جمهوری و نیروهای انقلابی که قصد خود را برای حرکت به سمت کاخ ریاست جمهوری در روز جمعه 11 فوریه اعلام کرده بودند و نیز پس از ناکامی مبارک و اطرافیانش در حل بحران، ارتش در یک اقدام سرنوشت ساز، حمایت خود را از جریان انقلاب و خواسته‌های انقلابیون اعلام کرد. عدم کناره‌­گیری مبارک که مورد انتظار مردم بود، سبب ادامه تظاهرات اعتراض آمیز شد. در تظاهرات پردامنه روز جمعه 11 فوریه در قاهره، اسکندریه و بیشتر شهرهای مصر، همگان بر ادامه حضور در صحنه تا تحقق خواسته‌های خود که عمدتاً بر محور کناره‌گیری مبارک از ریاست جمهوری، سقوط حکومت او و لغو حالت فوق العاده مبتنی بود، تأکید ورزیدند. شورای عالی نظامی نیز با انتشار دومین بیانیه خود بر ضمانت اجرای برخی اقدامات چون پایان دادن به وضعیت فوق العاده، برگزاری انتخابات شفاف و آزاد و توجه به خواسته‌های مشروع ملت تأکید کرد. در ساعت 6 بعد از ظهر همین روز و در حالی که مردم مصر در انتظار شنیدن خبری مهم لحظه شماری می‌کردند، عمر سلیمان طی سخنانی کوتاه از رادیو و تلویزیون اعلام کرد که حسنی مبارک از سمت ریاست جمهوری کناره‌گیری و شورای عالی نظامی را مأمور اداره کشور کرده است.[۱۰] بدینسان ملت مصر در روز یازدهم فوریه سال 2011، پس از سال ها انتظار و 18 روز مبارزه سخت و با تقدیم صدها کشته و هزاران و مجروح به بزرگترین پیروزی در تاریخ مبارزات معاصر خود دست یافت.[۱۱]

نیز نگاه کنید به

تاریخ مصر؛ تاریخ معاصر مصر

کتابشناسی

  1. ثورة 25 ینایر المصریة (الطبعة الاولي) (2012). بيروت: باحث للدراسات الفلسطينية  و الاستراتيجية، ص73.
  2. الربیع العربی (2012). الثورة و مابعدها. بيروت: مركز دراسات الوحدة العربية، ص130- 129.
  3. ثورة 25 ینایر المصریة (الطبعة الاولي) (2012). بيروت: باحث للدراسات الفلسطينية  و الاستراتيجية، ص76.
  4. الربیع العربی (2012). الثورة و مابعدها. بيروت: مركز دراسات الوحدة العربية، ص19.
  5. الربیع العربی (2012). الثورة و مابعدها. بيروت: مركز دراسات الوحدة العربية، ص139.
  6. ثورة 25 ینایر المصریة (الطبعة الاولي) (2012). بيروت: باحث للدراسات الفلسطينية  و الاستراتيجية، ص111-113.
  7. ثورة 25 ینایر المصریة (الطبعة الاولي) (2012). بيروت: باحث للدراسات الفلسطينية  و الاستراتيجية، ص119.
  8. الربیع العربی (2012). الثورة و مابعدها. بيروت: مركز دراسات الوحدة العربية، ص142.
  9. الربیع العربی (2012). الثورة و مابعدها. بيروت: مركز دراسات الوحدة العربية، ص144.
  10. ثورة 25 ینایر المصریة (الطبعة الاولي) (2012). بيروت: باحث للدراسات الفلسطينية  و الاستراتيجية، ص142.
  11. صدر هاشمی، سید محمد (1392). جامعه و فرهنگ مصر. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی.