بروز جنگ داخلی در افغانستان

از دانشنامه ملل

پیروزی مجاهدین و تشکیل دولت اسلامی توسط گروه‌های مجاهدین پس از سال‌ها مبارزه که به شکست و عقب‌نشینی شوروی از افغانستان و سپس به سقوط رژیم وابسته به آن انجامید، در اصل حماسه‌ای بزرگ در تاریخ معاصر افغانستان است و مردم افغانستان از پیروزی جهاد و مبارزه و تشکیل دولت اسلامی خشنود بودند؛ اما بروز جنگ میان احزاب و گروه‌ها بر سر کسب قدرت و حفظ آنکه به جنگی واقعی و دامنه‌دار انجامید، آن حماسه سترگ و تاریخی را به‌تدریج به یک تراژدی بزرگ تبدیل کرد.

طبق توافقات پیشاور، پست نخست‌وزیری به حزب اسلامی گلبدین حکمتیار تعلق داشت؛ ولی از نظر حکمتیار، نخست‌وزیری پستی درجه دو به حساب می‌آمد. او از پذیرش آن امتناع ورزید و هنوز یک هفته از روی کارآمدن دولت مجددی نگذشته بود که گلوله‌باران و موشک‌باران کابل شروع شد. جنگ ابتدا با موشک‌باران کابل توسط حکمتیار آغاز شد؛ اما به‌تدریج دامنه جنگ‌گسترش یافت و نوعی «جنگ همه علیه همه» شکل‌گرفت.[۱]

پس از اعمال فشارهای مختلف بر حکمتیار برای اجرای موافقتنامه پیشاور، وی عبدالصبور فرید را در مقام نخست‌وزیر از سوی حزب اسلامی به دولت برهان‌الدین ربانی معرفی کرد؛ ولی حاضر به پذیرش احمدشاه مسعود در مقام وزیر دفاع نبود. حکمتیار از حاکمیت نیروهای مسعود و ربانی بر کابل نیز ناراضی بود یکی از بهانه‌های وی، حضور نیروهای ژنرال دوستم در کابل بود. او می‌گفت، این نیروها قبلا جزء ارتش رژیم کمونیستی حاکم بر افغانستان بودند؛ بنابراین باید از کابل خارج شوند. این نیروها مانع پیشروی نیروهای حکمتیار به داخل شهر شده بودند و اگر از کابل خارج می‌شدند حکمتیار با سرعت بیشتری می‌توانست کابل را به تصرف خود درآورد.

شهر کابل به مناطق تحت نفوذ گروه‌های مختلف تقسیم شده بود؛ مرکز شهر و بخش‌های شرقی آن در اختیار نیروهای احمدشاه مسعود، جنوب غربی (دارالامان) در اختیار حزب وحدت و نوار جنوبی در اختیار حکمتیار قرار داشت. او ستاد فرماندهی خود را در چهار آسیاب مستقر کرده بود.کنترل فرودگاه نیز بین نیروهای ژنرال دوستم و احمدشاه مسعود تقسیم شده بود. سفارت روسیه در اوت ۱۹۹۲ تعطیل شد و توسط نیروهای حزب وحدت اشغال شد. مؤسسه علوم اجتماعی و دانشکده پلی‌تکنیک کابل در غرب این شهر نیز در اختیار حزب وحدت و پایگاه آن حزب بود.کافرکوه و کوه افشار سپر حفاظتی غرب کابل در مقابل حملات از سمت کابل بود. شهرها و ولایات نیز هرکدام به دست یکی از احزاب و گروه‌های مجاهدین افتاد.

احزاب و گروه‌ها برای کنارزدن رقبای خود از مناطق متصرفی به جنگ‌ها و درگیری‌های شدید پرداختند و حاصل این جنگ‌ها خرابی‌ها و خسارات بسیار بود. تا زمان حضور حکومت نجیب‌الله، هنوز کابل و دیگر شهرها آسیب جدی ندیده و نسبتا سالم بودند اما از تابستان ۱۹۹۲، که جنگ میان احزاب و گروه‌ها شدت گرفت، کابل و شهرهای مهم به ویرانه تبدیل شد.

طبق توافقات پیشاور، دوره چهارماهه حکومت ربانی در اوایل آبان ۱۳۷۱، خاتمه می‌یافت. در این زمان که شرایط افغانستان، بسیار بحرانی و پیچیده بود، یک شورای قیادی تشکیل شد و دوره حکومت ربانی را ۴۵ روز دیگر تمدید کرد. در پایان مدت ۴۵ روز، اوضاع همچنان آشفته و جنگ‌های شدید در جریان بود. در دی‌ماه ۱۳۷۱/ ژانویه ۱۹۹۳، شورای اهل حل و عقد که صبغه اسلامی و مفهوم قرآنی داشت و بدیلی برای لویه جرگه سنتی و قومی بود از سوی برهان‌الدین ربانی تشکیل شد و دوره حکومت ربانی را برای مدت دو سال دیگر تمدید کرد و پس از آن مدت هم شورای مشابهی حکومت ربانی را بار دیگر تمدید کرد. احزاب دیگر از جمله حزب اسلامی حکمتیار که از این انتخاب ناراضی بودند، از اواخر دی‌ماه و اوایل بهمن‌ماه جنگ‌ها و حملات خود را علیه دولت و حامیان آن گسترش دادند.

با تداوم درگیری‌ها و فشارهایی که حکمتیار وارد می‌کرد دوستم ناگزیر شد نیروهای خود را از کابل خارج‌کرده، به مزار شریف ببرد.

با خروج نیروهای دوستم، نیروهای احمدشاه مسعود سریع جای آنها را پر کردند به نیروهای حکمتیار فرصت ورود به کابل را ندادند؛ در نتیجه خشونت و حملات موشکی حکمتیار به کابل شدت گرفت.[۲]

کتابشناسی

  1. سجادی، عبدالقیوم (1380). جامعه‌شناس سیاسی افغانستان. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ص ۲۰۸.
  2. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 609-612.