جنگ جهانی اول در تاریخ سوریه

از دانشنامه ملل

بعضی سیاستمداران اروپایی به دولت عثمانی به درستی لقب «مرد بیمار اروپا» (Sick man of Europe) داده­ بودند[189]؛ زیرا التهابات داخلی و گرایشات غربی قشر تأثیرگذار، امپراتوری را با بحران عظیمی روبرو کرده بود؛ کما این که پیشتر این بادکنک بزرگ با کودتای 1903 به راحتی از هم پاشیده بود؛ به همین جهت عثمانی در ابتدا تمایلی به شرکت در جنگ نداشت؛ اما گروهی از افسران با نفوذ وابسته به «کمیته اتحاد و ترقی»؛ مثل انور پاشا که وزیر جنگ نیز بود از آلمان هواداری می‌کردند.


عنوان «مرد ناتوان اروپا»، دست­مایه طنزنویسان انگلیسی و خلق یک شخصیت کمیک برای سلطان عثمانی شد.


آلمانی‌ها ترک‌ها را قانع کردند که در اکتبر ۱۹۱۴م به روسیه حمله کنند و وارد جنگ شوند. این تصمیم نه تنها منطقه جنگ را گسترش داد، بلکه تاریخ خاورمیانه را از بنیاد تغییر داد. بالاخره سلطان که به قدرت پان­اسلامیسم و پشتیبانی مسلمین جهان امید داشت، در روز ۱۴ نوامبر اعلام جهاد داد؛ اما پاسخ مسلمانان بسیار ضعیف بود.[190]

زمانی که امپراتوری عثمانی در سال 1914 وارد جنگ جهانی اول شد، سوریه؛ به عنوان خط اول نبرد در جبهه غربی، محسوب می­شد؛ به همین خاطر، به یک پایگاه نظامی تمام عیار تبدیل شد. دولت عثمانی وضعیت خودمختار لبنان را لغو کرد و جمال پاشا وزیر نیروی دریایی وقت را که به «سفاح» (خون­ریز) و «نرون سوریه» معروف شده بود، با اختیارات تام به عنوان فرمانده کل نیروهای عثمانی در سوریه بزرگ منصوب کرد.

جمال پاشا نیز لبنان را به طور نظامی اشغال کرد که طَرفی نبست و با شکست­های پیاپی در غرب؛ خصوصاً در نبرد «صفر بارلیک»، به دمشق عقب نشینی کرد.

سال 1916 یک نیروی بریتانیایی مستقر در مصر به همراه یک گروه فرانسوی به فلسطین حمله کردند. جمال پاشا کل سواحل شرقی مدیترانه را محاصره کرد تا از رسیدن آذوقه به دشمن جلوگیری کند. محاصره منجر به کمبود شدید مواد غذایی با هجوم انبوه ملخ به لبنان شد. نتیجه، قحطی و به دنبال آن طاعون بود که بیش از یک چهارم جمعیت لبنان را کشت.

جمال پاشا عامل اصلی شکست را هم­دستی ناسیونالیست­های عرب با متفقین می­دانست؛ به همین جهت،  بسیاری از روشنفکران، فرماندهان ارتش و ملی‌گرایان انقلابی عرب وحتی ترک را به اتهامات واهی؛ خصوصاً خیانت و جاسوسی، متهم نموده دستگیر می­کند. کار تا آنجا بالا کشید که کسانی که به زبان عربی سخن می‌گفتند و یا کتاب عربی می‌خواندند نیز زیر ذره‌بین عوامل او قرار گرفتند.[191]

اعدام­ها در چند مرحله در میدان «المرجة» دمشق در ملأ عام صورت گرفت و تلاشهای «شریف حسین» (1854-1931م.)[192] و پسرش فیصل برای نجات ایشان، بی نتیجه می­ماند. شمار بسیاری از افراد، در ششم مِی 1916  اعدام شدند[193]؛ به همین دلیل، این روز در تاریخ سوریه و لبنان به نام «عید الشهداء» تسمیه شده و بزرگ داشته می­شود.

پایان دفتر جمال پاشا نیز در روسیه رقم خورد و در آنجا  ترور شد؛ توسط گروهی از ارامنه[194] به اتهام دست داشتن در ماجرای نسل کشی ارامنه ترکیه.[195]


اکثر مسیحیان و یهودیان شام در آرزوی ورود متفقین به سوریه بودند و از اشغال استقبال می­کردند. در میان مسلمانان بخش زیادی به امپراتوری وفادار مانده بودند؛ به جز گروه­های ناسیونالیست عرب و  شریف حسین.

لشکر عربی به فرماندهی پسر حسین، امیر فیصل، در حجاز با افسران سوری و دیگر اعراب و کمک بریتانیا و مدیریت «توماس ادوارد لارنس» (Thomas Edward Lawrence) (1888-1935م.)، مشهور به «لورنس عربستان» تشکیل شد.




لورنس در سال ۱۹۱۶ با متحد کردن قبایل عرب ساکن حجاز از سمت صحرا به بندر عقبه در شمال دریای سرخ حمله کرد و با پیروزی در این جنگ در میانه جنگ جهانی اول تسلط عثمانی بر دریای احمر را از بین برد. این باستان شناس نظامی، فرهنگ اعراب را مطالعه می‌کرد و نه تنها زبان عربی را به خوبی فرا گرفته بود؛ بلکه لهجه‌های قبایل مختلف را هم آموخته بود. او معمولاً لباس عربی می­پوشید و مثل مردان قبایل بیابانی زندگی می‌کرد؛ به همین دلیل، او را لورنس عربستان می­خواندند.




در پایان سال 1917 ژنرال «سِر ادموند آلِنبِی» (Edmund Allenby) (1861-1936م.) اورشلیم را اشغال کرد و تا نوامبر 1918 نیروهای او سوریه را تصرف کردند.[196]

در حال حاضر، یکی از خیابان­های اصلی تل­آویو در فلسطین اشغالی به نام این ژنرال تسمیه شده است.[۱]

نیز نگاه کنید به

سوریه در اشغال و قیمومیت فرانسه

کتابشناسی

  1. شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)