حمله دوم انگلیس به افغانستان

از دانشنامه ملل

شیرعلی خان در دوره دوم حکومتش از دو سو تحت‌فشار و تهدید بود؛ از یک سو انگلیس قرار داشت که حاضر به پذیرش خواسته‌های او نبود و شرایط و تکالیف شاقی را بر گردن او انداخته بود و در سوی دیگر، روسیه قرار داشت که پیوسته در آسیای مرکزی پیشروی می‌کرد و افغانستان را هم تهدید می‌کرد؛ به‌علاوه عبدالرحمان خان هم در قید امیر بخارا قرار داشت و هرگاه او را رها می‌ساختند حکومت شیرعلی خان را قطعا با خطر سقوط مواجه می‌ساخت. شیرعلی خان نیز دائم وعده‌هایی به روس‌ها می‌داد و از آنها تقاضا می‌کرد تا عبدالرحمان خان را در قید نگه داشته، مانع از بازگشت او به افغانستان شوند. شیرعلی خان به‌منظور ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی‌های انگلیس و اعلام نارضایتی از سیاست‌ها و رفتارهای آن کشور در قبال حکومتش، باب مذاکره و سازش را با روسیه و نماینده آن، ژنرال کافمن در ترکستان روس گشود و نامه‌های زیادی بین دو طرف مبادله شد. روس‌ها وعده‌های حمایت زیادی در مقابل انگلیس به او دادند که باعث فریفته‌شدن شیرعلی خان و اشتباه او در محاسبات استراتژیک شد. در ژوئن ۱۸۷۷ هیئتی روسی به کابل آمد و با توجه به توافق قبلی انگلیس و روسیه در برلین، نماینده روسیه خود را نماینده تجاری معرفی کرد تا انگلیس‌ها معترض نشوند؛ ولی در خفا شروع به مذاکرات سیاسی و نظامی با شیرعلی خان و تنظیم قرارداد کرد و بعد از مدتی مذاکره قراردادی را با شیرعلی خان امضا کرد.

انگلیس از مذاکرات و توافقات شیرعلی خان با روسیه، به وحشت افتاد و خواهان اعزام و استقرار نماینده و هیئت ثابت در کابل شد؛ ولی شیرعلی خان به درخواست انگلیس پاسخ نمی‌داد. انگلستان به شیرعلی خان اخطار داد اگر طبق تقاضای آن کشور رفتار نکند و هیئت سیاسی آن کشور را در جایی‌که حکومت انگلیسی هند لازم بداند نپذیرد قشون انگلیس به افغانستان حمله خواهند کرد. در همین هنگام ولیعهد شیرعلی خان، عبدالله فوت کرد و شیرعلی خان عزاداری را بهانه قرار داده، پاسخ به اخطار انگلیس را به بعد از اتمام مراسم عزاداری موکول کرد. دولت انگلیسی هند نماینده‌ای را هم به کابل اعزام کرد؛ ولی مأموران شیرعلی خان به او اجازه ورود به افغانستان ندادند.

با اتمام ضرب‌الاجل تعیین‌شده توسط انگلیس‌ها به شیرعلی خان، انگلیس‌ها منتظر خاتمه مراسم عزاداری و پایان‌یافتن فصل سرما نشدند و در همان آغاز زمستان با بیش از ۳۰ هزار نیرو به افغانستان حمله کردند. شیرعلی خان اعلان جهاد داد و نیروهایش را فورا در سرحدات افغانستان با هند مستقر کرد.

نیروهای شیرعلی خان که نه آموزش لازم و نه تجهیزات کافی داشتند، در برابر حملات سنگین ارتش انگلیس توان ایستادگی نداشته و با دادن تلفات سنگین عقب‌نشینی کردند و شیرعلی خان از شکست و پس رانده شدن نیروهایش وحشت‌زده شد. شیرعلی خان که سخت نگران شده بود خانواده‌اش را به بلخ فرستاد و براساس پیمان دفاعی که با روسیه امضا کرده بود از این کشور درخواست کمک کرد. او پسرش محمدیعقوب خان را پس از هفت سال از زندان درآورد و نایب‌السلطنه خود در کابل کرد و در ۱۳ دسامبر ۱۸۷۸، با عجله زیاد کابل را به طرف بلخ ترک کرد. او امیدوار بودکه با دریافت کمک از روسیه نیروهای انگلیسی را از افغانستان بیرون راند؛ اما این نقشه که بر پایه استنباط‌های نادرست و بی‌اطلاع از سیاست‌های جهانی و توافقات قبلی انگلیس و روسیه، به‌ویژه توافقات کنفرانس برلین میان این دو کشور بنا شده بود به ناکامی انجامید و روس‌ها به‌رغم موافقتنامه امضاشده خود با شیرعلی خان، هیچ کمکی به او نکردند. شیرعلی خان بعد از مدتی مذاکره با روسیه، بدون آنکه بتواند کمکی از این کشور دریافت کند به‌کلی بیمار شد و در فوریه ۱۸۷۹، در سن ۵۸ سالگی از شدت غصه و یأس و بیماری نقرص در مزار شریف درگذشت.[۱]

کتابشناسی

  1. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 550-552.