زیارتگاه حضرت علی علیهالسلام در مزار شریف
مزار شریف از شهرهای مذهبی افغانستان است و از لحاظ سابقه تاریخی قدمت چندانی ندارد. مرقد منسوب به حضرت علی علیهالسلام در این شهر قرار دارد و نام شهر، «مزار شریف»، از وجود قبر مبارک آن حضرت گرفته شده است، برخی معتقدند که امام جعفر صادق علیهالسلام به قاصد ابومسلم خراسانی فرمودند:
«ابومسلم را بگوی هرگاه میخواهد این خاندان خدمت پسندیده به جای آرد میباید که جسد مبارک جد بزرگوارم را، که در صندوق محفوف و در نجف مدفون است، به بلده بلخ انتقال دهد... چون وصیت حضرت امام پنجم به ابومسلم رسید انجام این خدمت عالی را عین سعادت و موفقیت خود دانست و در ساعت به عیاران کارآزموده، بهخصوص به (زولابی) که به لسان اهل تواریخ به (حریف مروزی) معروف است، امر و هدایت داد که بهصورت خفیه در این امر مبادرت ورزیده و این خدمت بزرگ و نیکو را به تقدیم رسانند. چنانکه عیاران مذکور آن جسد مطهر را، که در صندوق محفوف بود پنهانی از نجف برداشته، به حمل شتر به (مروشاه جهان) آوردند و در آنجا به موضع موسوم به (کوه نور) و از آنجا به (کلف) رسانیده و از کلف از آب (آمویه) گذرانیده، وارد بلخ کردند و در قریه (خیران)، که جانب آفتاب برآمد بلخ واقع و از بلخ تا آنجا ۶ کرور راه است، به طریق خفیه مدفون ساختند».[۱]
پس از دفن، ده خیران به برکت وجود آن قبر، به خواجه خیران مشهور شد. بعدها روستای خواجه خیران تبدیل به شهری شد به نام مزار شریف که اینک بزرگترین و مهمترین شهر تمام صفحات شمال افغانستان است و جای شهر تاریخی بلخ را گرفت. ظهور این مرقد باعث ورود عده زیادی از اهل تشیع به این منطقه و اطراف آن شد.گفته شده، بعدها سلطان سنجر پادشاه سلجوقی، قصد انتقال تابوت منسوب به آن حضرت را به پایتخت خود مرو، داشت و سلطان حسین بایقرا، پادشاه تیموری، نیز قصد انتقال آن را به هرات داشت؛ ولی توفیق آن را نیافتند. بارتولد نقل میکند:
«در نیمه اول قرن دوازدهم میلادی، شایعهای منتشر شد که علی (ع) در همینجا مدفون است. عدهای مدعی بودند که پیغمبر (ص) را در خواب زیارت کرده و این واقعه را از حضرت رسول شنیدهاند. در مجلس والی صحبت این داستان به میان آمد، فقیهی جدا اظهار کرد که این مطلب حقیقت ندارد؛ زیرا علی (ع) هرگز به این صفحات قدم نگذاشته است. شب، مرد فقیه در عالم رؤیا دید که ملائکه نزد وی آمدند و او را بهسوی قبر بردند و جسد علی (ع) را، که به همان حال اصلی باقی بود، نشان دادند، از اینکه نسبت کذب به پیغمبر (ص) داده بود مورد ضرب قرار دادند و ملامتش کردند. فقیه با آثار ضربات وارده از خواب بیدار شد و شتابان بهسوی والی رفت و ماوقع را نقل کرد. والی بهاتفاق جماعت کثیری از مردم به محل معهود آمد و جسد خلیفه را که به حال اصلی باقی بود معاینه کرد و امر داد که در آنجا مقبره عالی بناکنند».[۲]
مزار شریف مهمترین و مشهورترین مکان مقدس و مذهبی در افغانستان محسوب میشود، مردم افغانستان از سراسر این کشور از راههای دور و نزدیک به زیارت مزار شریف میروند و آن مرقد را به نام سخی (یکی از القاب مبارک آن حضرت) زیارت میکنند؛ زیارتگاه آن حضرت به زیارتگاه سخی نیز مشهور است. مردم حتیالمقدور برای زیارت به آنجا میروند.
«شهر مزار شریف به مناسبت بازشناسی مرقد منسوب به امیرالمؤمنین علیهالسلام ساخته شد و عنوان مزار شریف از آن مرقد اتخاذ شده است. این بارگاه به (قبر واقعی) حضرت علی علیهالسلام تعلق ندارد؛ ولی یکی از مکانهای زیارتی مهم و معروف شمال افغانستان و کل کشور است و در طول حیات بیش از هشت قرن خود، توانسته نقش مهمی در توجه مردم آن سامان به اهلبیت پیامبر (ص) ایفاکند و مردم از دور و نزدیک به مناسبتهای مختلف به زیارت آن شتافته و در تقدیم نذورات و هرگونه احترام دریغ نورزیدهاند».[۳]
بنای کنونی بارگاه موسوم به مقبره حضرت علی علیهالسلام،
«از ابنیهای است که نسبتا چندان قدمتی ندارد. این بنا را سلطان حسین (بایقرا) از اولاد تیمور، در سال ۱۴۸۱ میلادی (۸۸۶ هجری)، ساخته است. بنای قدیم را چنگیزخان خراب کرد... نایب علیخان والی، که مذهب تشیع داشت: در سال ۱۸۶۶، مزار شریف را مقر خود قرار داد و از این تاریخ مزار شریف مهمترین شهر ترکستان افغانستان شد».[۴]
سلطان حسین بایقرا پس از کشف مجدد قبر در سال ۸۸۵ هجری، آن را تجدید بنا شد. این بنا در زمان امیر شیرعلی خان مرمت و به صوابدید علما نشان دولتی افغانستان شد.[۵]
کتابشناسی
- ↑ نور محمد، حافظ (1370). تاریخ مزار شریف واقع بلخ. چاپ مطبعه عمومی دولتی افغانستان، ص ۲۶، ۲۹، ۳۰، ۳۱.
- ↑ بارتولد، و (1385). تذکره جغرافیایی تاریخی ایران. ترجمه حمزه سردادور. تهران: انتشارات توس، ص 61.
- ↑ ناصری داودی، عبدالمجید (بیتا). تاریخ تشیع در افغانستان. (بینا)، ص ۲۱۲.
- ↑ بارتولد، و (1385). تذکره جغرافیایی تاریخی ایران. ترجمه حمزه سردادور. تهران: انتشارات توس، ص 67.
- ↑ علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 248-250.