فاکاندو

از دانشنامه ملل

فاکاندو؛ تمدن و بربریت نام کامل کتاب سارمینتو است. وی‌که نویسنده و روزنامه‌نگار بود، بعدها به عنوان هفتمین رئیس‌جمهور کشور آرژانتین انتخاب شد. در واقع او «سیاست‌مداری نویسنده» بود در حالی‌که هرناندز، «شاعری نویسنده» بود و تفاوت نوع نگاه دو نفر از همین نکته قابل برداشت است.

نویسنده در این کتاب که به ۱۵ فصل تقسیم شده است ابتدا در فصل‌های اول تا چهارم به بیان جغرافیا، تاریخ، موقعیت آرژانتین و روانشناسی مقامات آرژانتینی می‌پردازد. و از بخش ۵ تا ۱۴ داستان زندگی شخصیت اصلی یعنی خوان فاکانداکیروگا را به زیبایی تشریح می‌کند. در بخش آخر به پیش‌بینی در مورد آینده کشور آرژانتین تحت حکومت استبدادی می‌پردازد. سارمینتو در توضیح خود در مورد شخصیت اصلی داستان، وی را به دیکتاتور حاکم آن زمان آرژانتین روساس تشبیه نموده و هدف خود را محکوم نمودن چنین حکومتی بیان می‌کند. وی در ۴ بخش اول علاوه بر برشمردن محدودیت‌های جغرافیایی‌که مانع توسعه و پیشرفت آرژانتین شده است، مشکلات کشور را ناشی از گاوچران‌های گائوچو حاکمی همچون خوان مائول روساس که بربر غیرمتمدن، بیسواد، وحشی و کم‌هوش بوده است، می‌داند. نویسنده در حقیقت شخصیت حاکم را مانع پیشرفت آرژانتین به سوی تمدن می‌داند. وی سپس‌گائوچوها را در ۴ گروه تقسیم‌بندی نموده و شخصیت آن‌ها را تبیین می‌کند. از نگاه وی فهم درست شخصیت آن‌ها به درک بیشتر وضعیت کشور کمک می‌کند. سارمینتو انقلاب آرژانتین و در نتیجه استقلال این کشور را نتیجه نفوذ ایده‌های مترقی اروپایی می‌داند و ابراز عقیده می‌کند که انقلاب آرژانتین البته بعد از استقلال با مشکل مواجه و در واقع شکست خورد چون طبقه‌ای غیرمتمدن بیسواد وحشی و روستایی بر بخش متمدن و پیشرفته کشور بوئنوس‌آیرس مسلط شدند[۱].

فاکاندو شخصیت اصلی داستان، در خانواده‌ای ثروتمند و غنی متولد شده است اما تنها آموزش ابتدایی را گذرانده و حاضر به ادامه تحصیل نشده در ادامه وی عاشق قمار شده و به یک قمارباز معتاد تبدیل می‌شود. در جوانی شخصیتی مخالف اجتماع و یاغی پیدا می‌کند و همین عوامل باعث می‌شود که حتی با خانواده‌اش نیز به مشکل خورده و به زندگی گاوچرانی‌گائوچویی روی بیاورد. در ادامه وی به اولین قتل خود نیز دست می‌زند. پس از این‌که به زندان می‌افتد، موفق می‌شود که با کشتن دو اسپانیایی از زندان فرار کرده و در نتیجه در بین گائوچوها به یک قهرمان تبدیل می‌شود و فرمانده بخشی از آن‌ها می‌شود. در جای‌جای ادبیات نویسنده در توصیف یک گائوچو می‌توان اوج تفاوت وی با گائوچوی قهرمان در کتاب مارتین فیرو را مقایسه نمود[۲].

ادبیات آرژانتین متأثر از چنین فضای سیاسی حاکم بر کشور در آن دوره به شدت ناسیونالیستی بوده است. بعدها ادبیات آرژانتین دنباله‌رو نهضت ادبیات مدرنیست شد که در اواخر قرن ۱۹م در فرانسه پدید آمده بود. این دوره در ادبیات آرژانتین انقلابی ایجاد کرد که ریکاردو گوییرالز از پیشگامان مهم ادبیات مدرن آرژانتین محصول همین دوره است.

خورخه لوییس بورخس مشهورترین نویسنده آرژانتینی نیز اینگونه است. بورخس شیوه‌ای جدیدی از نگاه به جهان نوین در بحث‌های استعاری و فلسفی خود پایه‌گذاری نمود و تأثیر وی از طریق نویسندگان به سراسر جهان‌گسترش یافت. بورخس به خاطر آثارش در قالب داستان‌های کوتاهی همچون قصه‌ها و الف بیشتر مشهور گردید.

البته نویسندگان، شعرا و روشنفکران بیشتری از آرژانتین در صحنه جهانی شهرت دارند که از آن جمله می‌توان به «دومینگو سارمینتو»، «خوزه هرناندز»، «خورخه لوییس بورخس»، «آدولفو کاسارس» (Adolfo Casares) ،«روبرتو آرلت» (Roberto Arlet)، «خولیو کورتازار» (Julio Cortazar)، «مانول پوییگ» (Manuel Puig) و بالاخره «ارنستو ساباتو» (Ernesto Sabato) اشاره کرد. در بین زنان نویسنده نیز «آلفونسینا استورنی» (Alfonsino estorni)، «سیلویانا کامپو» (Silviana Campo) و «سوزانا کالاندرلی» (Suzana Caranderli) بیشتر شناخته‌شده هستند[۳][۴].

نیز نگاه کنید به

زبان و ادبیات آرژانتین؛ تاریخ ادبیات و سبک‌های ادبی آرژانتین

کتابشناسی

  1. Goodrich (1996). P23.
  2. Goodrich (1996). P24.
  3. Prieto, M (2006). Breve Historia de la Literatura Argentina. Buenos Aires: Editora Argentina. P11.
  4. خیرمند، احمدرضا (1391). جامعه و فرهنگ آرژانتین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی، ص272-274.