مشکلات نژادی گرجستان

از دانشنامه ملل

گرجستان ذاتا کشوری چند‌نژادی است با تمامی منافع و معایبی که چنین وضعیتی در بردارد. فروپاشی ناگهانی شوروی به عنوان یک کشور قوی و یکپارچه می‌تواند تا حدودی نتیجه شکست طرح هماهنگی گروه‌های مختلف نژادی باشد. گرجستان که در حال حاضر از توسعه ناپاپداری برخوردار بوده در رابطه با گرایش‌های استقلال‌طلبانه و جدایی‌خواهی گروه‌های متعدد نژادی با مشکلات عدیده‌ای روبرو است.

البته قبلاً نیز این نوع تمایلات به اشکال گوناگون خودمختاری‌های ملی در زمان شوروی سابق دیده شده بود. مشکلات ناشی از این مسایل به ویژه در جایی که اقلیت ها به لحاظ جغرافیایی متمرکز باشند بیشتر جلوه می‌نماید. در گرجستان نمونه این اقلیت‌ها مردم آبخازیا و اوستیا هستند. سایر گروه‌های نژادی یا مذهبی نیز علیرغم اینکه نقش مهمی در صحنه سیاسی و اجتماعی گرجستان دارند مورد کم توجهی قرار می‌گیرند.

ساختار نژادی و توزیع جغرافیایی گروه‌های نژادی در طول سال‌های گذشته و بر اثر جنگ‌های داخلی و درگیری‌های نظامی در آبخازیا و منطقه تسخینوالی به وضوح دچار تغییراتی شده است و آوارگی هزاران نفر در گرجستان و یا مهاجرت آنان را باعث گردیده است. تعداد زیادی از روس‌ها و یونانی‌ها به دلایل ایدئولوژیکی و یا در جهت بدست آوردن زندگی بهتر به وطن تاریخی خود مهاجرت کرده‌اند. تعدادی از یهودیان نیز در فلسطین اشغالی سکنی گزیده‌اند و از گرجستان مهاجرت نموده‌اند. همچنین بسیاری از اقلیت‌های ارمنی و برخی از گروه‌های روس زبان به همراه تعداد زیادی از مردم گرجستان در جستجوی محل سکونت به کشور روسیه، اروپای شرقی و نقاط دیگر مهاجرت کرده‌اند.

در این میان برخی گروه‌های کوچک نژادی وجود دارند که خود را گرجی می‌دانند اما از ویژگی‌های خاصی از قبیل دین (مانند بسیاری از آجاری‌ها و مسختی‌ها) که ادعای مسلمانی دارند یا عده‌ای که در جنوب مسختی که کاتولیک هستند و یا زبان مشخص مانند زبان مورد استفاده مگرل‌ها که شمار آن‌ها بالغ بر یک میلیون نفر می‌گردد و یا زبان اسوان که هزاران نفر به آن تکلم می‌کنند، برخوردارند. همچنین گروه کوچکی وجود دارند که به زبان لاز صحبت می‌کنند که این زبان به مردم مگرل نزدیک است.

این درحالی است که تعداد قابل ملاحظه ای از جمعیت لازها در کشور همسایه گرجستان یعنی ترکیه زندگی می‌کنند. اعضای این گروه نژادی عمدتاً خود را متعلق به دو سطح از قومیت می‌دانند. این مساله پدیده‌ای است که در تمامی نقاط منطقه قفقاز طبیعی می‌باشد.

مشکلات بین قومی اقلیت‌ها در مناطق متمرکز جغرافیایی (به ویژه آبخازیا و قفقاز مرکزی) ریشه در عوامل مختلفی دارد. منافع یا معضلات اقتصادی به همراه چشم‌انداز نه چندان مناسب خودمختاری سیاسی و فرهنگی و تحریکات و اشاعه امیال و گرایش‌های ناسیونالیستی در اوایل استقلال این کشور از جمله این عوامل هستند.

بسیاری از این تحریکات که به صورت بیانیه و انتشارات مختلف رسمی و غیررسمی بیان گردیده ناشی از عوامل سیاسی خارجی و در راستای منافع ملی و ناسیونالیستی این گروه از کشورها است. کشورهای یاد شده همان کشورهایی هستند که سعی در حفظ وفاداری گرجستان به شوروی سابق و تلاش در جهت بازگرداندن این کشور و سایر جمهوری‌ها به اتحاد جماهیر شوروی دارند.

سایر اقلیت‌های نژادی نیز که گرایشات سیاسی کمتری دارند در زمینه حفظ اصالت فرهنگی خود، مشارکت و تأثیرگذاری در زندگی سیاسی و تصمیم‌گیری با مشکلاتی مواجهند. این گروه‌ها ممکن است با تبعیض‌های مختلفی چون تبعیض در کسب مشاغل تخصصی، مسکن یا فرصت‌های مشارکت در روند خصوصی‌سازی روبرو گردند. این گروه‌ها همچنین احتمال دارد به علت عدم آشنایی کامل با زبان گرجی از برخی امتیازات محروم باشند این درحالی است که در زمان شوروی سابق این مساله نتایج سوء کمتری را برای آنان به همراه داشت.

افراد عضو اقلیت‌های نژادی نیز مشکلات خاص خود را دارند. در این زمینه درگیری‌های منطقه آبخازیا و اوستیای جنوبی را می‌توان مد نظر قرارداد. از حدود 170 هزار اوستی در گرجستان 100 هزار نفر در خارج از منطقه در جنوب اوستیا و عمدتاً در مناطق کوهستانی و در مناطق مرزی و شمالی گرجستان و نیز در تفلیس و روستاوی زندگی می‌کنند. تنش‌های موجود و نیز شرایط نامناسب زندگی به واسطه درگیری‌های نظامی در منطقه تسخین والی باعث مهاجرت‌های گسترده مردم به سمت شمال قفقاز و روسیه گردیده است. البته تعیین تعداد دقیق مهاجران به آسانی میسر نیست. در این میان اوست‌ها روابط فرهنگی بسیار نزدیکی با گرجی‌ها دارند به طوری که ازدواج‌های فامیلی میان این دو گروه در حال حاضر بسیار معمول و مرسوم است. همچنین جمعیت قابل ملاحظه‌ای از گرجی‌ها نیز در شمال اوستیا زندگی می‌کنند. این مساله طبیعتاً اسکان مجدد اقلیت اوست‌ها را در سکونت گاه‌های مشترک آنان بعد از فروکش کردن تنش‌ها تسهیل می‌نماید.

اما مشکل مشترک و عمده ارامنه و آذری‌ها در گرجستان توسعه نیافتگی منطقه جنوب کشور است. این منطقه جایی است که بسیاری از افراد یاد شده در آ ن زندگی می‌کنند. علاوه برآن مساله خصومت و دشمنی داخلی میان ارامنه و آذری‌ها بر سر مساله قره باغ را نیز باید متذکر شد که این مساله که گاهی به صورت بروز اعمال تروریستی در مورد لوله‌های گاز یا جاده‌های منتهی به ارمنستان و آذربایجان مشاهده

می‌شود. از سایر مشکلات این گروه ها باید به روابط اقتصادی ضعیف ارامنه در جنوب با سایر نقاط گرجستان اشاره کرد که عمدتاً ناشی از فقدان سیستم حمل و نقل مناسب در این منطقه است. با توجه به همین مشکلات ارامنه به جای گرجستان به مناطق شمالی ارمنستان توجه و تمایل بیشتری دارند.

عمده‌ترین مشکل روس‌ها در گرجستان این است که بیشتر آن‌ها به گرجی تکلم نمی‌کنند، درحالی که این مساله قبلاً چندان مورد نیاز نبود. مشکل دیگر این اقلیت، نبود نظام خویشاوندی و قومی با گرجی‌ها است که این امر می‌توانست به کاهش تأثیرات بحران اقتصادی کمک نماید. و بالاخره مشکل اقلیت ترک مسختی را باید ذکر کرد که کاملاً متفاوت از مشکلات اقلیت‌های دیگر است. اکثریت عمده افراد این گروه در سال 1944 میلادی توسط استالین دیکتاتور شوروی از مناطق جنوبی گرجستان به آسیای مرکزی انتقال داده شدند. از میان تعداد زیادی از این افراد که خواهان بازگشت به گرجستان بوده‌اند تاکنون تنها حدود صد نفر اجازه بازگشت پیدا کرده‌اند. البته پیشرفت‌هایی در این زمینه به وقوع پیوسته است؛ به طوری که به عنوان نمونه تعدادی از دانش آموزان جوان متعلق به این گروه در دبیرستان‌های گرجستان مشغول تحصیل هستند اما به نظر می‌رسد مشکلات این گروه که آثار اقتصادی و سیاسی و نیز اخلاقی برای آنان به دنبال دارد برای مدت‌های طولانی به صورت یک موضوع حساس باقی خواهد ماند[۱].

نیز نگاه کنید به

گرجستان؛ آسیب شناسی اجتماعی در گرجستان؛ جامعه و نظام اجتماعی گرجستان

کتابشناسی

  1. بنیاد مطالعات قفقاز (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ گرجستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص58-60.