چشم انداز درگیری گرجستان و روسیه
گرجستان که در روزهاى اخیر صحنه درگیرى هاى خونینى با روسیه شده است، یکى از جمهورىهاى بازمانده از اتحاد شوروى است، با تمدن و فرهنگى کهن و غنى واقع در مرکز و غرب قفقاز جنوبى. بخش غربى این جمهورى در
سواحل شرقى دریاى سیاه قرار دارد و سراسر مرزهاى شمالى آن منطبق بر خطالرأس رشته کوه هاى سر به فلک کشیده قفقاز بزرگ است که منطقه بسیار حساس و استراتژیک قفقاز شمالى با جمهورى هاى داغستان، چچن، اینگوش، اوستیاى شمالى، کاباردا - بالکار، قرا چاى - چرکس و آدیغه در ترکیب فدراسیون روسیه به ترتیب از شرق به غرب و از سواحل غربى دریاى خزر تا سواحل شرقى آن جاى گرفتهاند. نا آرامترین منطقه قفقاز، چچن در آن سوى مرزهاى گرجستان قرار دارد و «دره پانکیسى» که محل تجمع مبارزان چچنى براى دریافت کمکهاى خارجى از سوى جنوب است، در مرکز این مرز طولانى روسیه با گرجستان و آذربایجان قرار دارد. یکى از علل خصومت روسها با گرجى ها همین مورد است.
اوستیاى جنوبى، مرکز درگیرىهاى اخیر گرجستان با روسیه، منطقهاى است با اکثریت جمعیت اوستى (از تبار اقوام ایرانى آلانها) اوستیاى جنوبى در دوره شوروى به جهت ترکیب جمعیتى خود به صورت استانى (اوبلاست) خودمختار در ترکیب جمهورى شوروى سوسیالیستى گرجستان قرار داشت. در گرجستان دو منطقه خودمختار نیز به نام «جمهورى خودمختار آبخازیا» در شمال غربى گرجستان و دیگرى به نام «جمهورى خودمختار آجاریا» (عمدتاً مسلمان) در جنوب غربى گرجستان و هر دو در ساحل دریاى سیاه قرار دارند. در سال ۱۹۸۸ با تشکیل و تأسیس «جبهه خلق اوستیاى جنوبى» اوستها خواستار خودمختارى از گرجستان شدند. در سال ۱۹۹۰ گرجستان خودمختارى اوستیاى جنوبى را لغو و در این منطقه حالت اضطرارى اعلام کرد. پس از فروپاشى اتحاد شوروى و اعلام استقلال گرجستان، هر سه منطقه خودمختار از تسلط دولت مرکزى خارج و در آنها جنبش هاى جدایى طلبى به درجات متفاوت ظهور کرد که به جز جمهورى خودمختار آجاریا، دو منطقه خودمختار دیگر با دولت مرکزى گرجستان وارد نبردى سهمگین شدند که در نهایت دولت مرکزى ناتوان تفلیس به علت نداشتن ساز و برگ کافى متحمل تلفاتى سنگین شد و این مناطق را از دست داد. صدها هزار گرجى ساکن در آبخازیا و اوستیاى جنوبى به مرکز کشور هجوم آورده و در هتلها و اماکن عمومى ساکن شدند که در نهایت سبب ناتوانى هر چه بیشتر دولت گرجستان شدند.
در هر دو منطقه سرانجام نیروهاى حافظ صلح که بر اساس موافقتنامه سوچى به امضاى طرفین درگیر رسیده بود آتش بس برقرار کردند. این موافقتنامه بین روسیه، گرجستان و اوستیاى شمالى و نمایندگانى از اوستیاى جنوبى و با نظارت سازمان امنیت و همکارى در اروپا امضا شد و رهبرى و فرماندهى سربازان پاسدار صلح به نظامیان روسیه واگذار گردید.
روسیه از دوره جنگ سرد پایگاههایى نظامى در گرجستان در مناطق آخال تسیخه در جنوب، وازیانى در تفلیس در مرکز گرجستان، گودائوتا در جمهورى خودمختار آبخازیا و بندر باتومى در جمهورى خودمختار آجاریا، براى محافظت از قلمرو شوروى و اروپاى شرقى هم پیمان خود در برابر پیمان ناتو (بویژه ترکیه عضو ناتو در جنوب گرجستان) در اختیار داشت. پس از فروپاشى شوروى تخلیه این پایگاهها مورد مناقشه دولت گرجستان و نیروهاى ملى گرجى با روسیه بود، اما در دوره شوارد نادزه به جهت نیاز گرجستان به تعامل با روسیه و اقتصاد ورشکسته کشور، این تقاضا عملى نشد و گرجستان ناگزیر به اجاره دادن این پایگاهها به روسیه و کسب درآمدهاى ارزى گردید.
با گذشت یک دهه از استقلال گرجستان، نیروهاى ملى فشار خود را به روسیه براى تخلیه پایگاهها بیشتر کردند و سازمان امنیت و همکارى در اروپا و ناتو و اتحادیه اروپا فشار خود به روسیه را براى تخلیه این پایگاهها بیشتر کردند بویژه آن که با فروپاشى شوروى، استقلال گرجستان و انحلال پیمان ورشو ادامه کار این پایگاهها، نوعى نقض حاکمیت گرجستان بود. با روى کار آمدن میخاییل ساکاشویلى بر اثر انقلاب رز که به برکنارى و استعفاى شواردنادزه از قدرت در سال ۲۰۰۳ منجر شد، دولت گرجستان خواستار تخلیه هر چه سریع و ترک نیروهاى نظامى روسى از گرجستان شد. اما روسیه همچنان این پایگاهها را در اختیار و اجاره خود داشت که در نهایت از سالهاى ۲۰۰۶ در نتیجه فشارهاى بین المللى، ناتو و اتحادیه اروپا و امریکا، تخلیه آنها را آغاز کرد. با این وجود روسیه از گرجستان مصرانه درخواست کرده بود که این پایگاهها نباید به دولت ثالث واگذار گردد.
مورد دوم اختلاف دو کشور ترکیب نیروهاى حافظ صلح مستقر در آبخازیا و اوستیاى جنوبى بود که اکثریت سربازان و فرماندهاى نظامى آن روس بودند. دولت گرجستان روسیه را متهم به تقویت نظامى و اقتصادى جدایى طلبان مناطق تجزیه طلب از طریق استقرار سربازان حافظ صلح روسى مى کرد و از مجامع بین المللى درخواست مى کرد که بر تسلط روسیه بر سربازان و فرماندهان حافظ صلح پایان داده شود.
با روى کار آمدن ساکاشویلى که هوادار غرب بوده و در انقلاب رز در سال، ۲۰۰۳ غربىها بویژه امریکایىها از او حمایت مىکردند، دامنه اختلاف دو کشور توسعه یافت. هر چند ساکاشویلى موفق شد با کمک روسها «اصلان آباشیدزه» رئیس جمهور خودمختار آجاریا را که از آغاز استقلال گرجستان از دولت مرکزى تبعیت نمىکرد برکنار کند. آباشیدزه این منطقه را تحت حاکمیت دولت مرکزى در آورد. با این وجود، ساکاشویلى مایل بود به وعدههاى انقلابى و انتخاباتى خود که تثبیت تمامیت ارضى گرجستان و بازگرداندن اوستیاى جنوبى و آبخازیا به آغوش گرجستان بود، جامه عمل بپوشاند. ولى به سبب عدم موفقیت در این کارها، رئیس جمهور جوان به درگیرىهاى لفظى و سپس دیپلماتیک با روسیه ادامه داد تا جایى که در سال ۲۰۰۶ دیپلماتهاى روسى را به اتهام جاسوسى دستگیر کرد که سبب قطع مناسبات و روابط دو کشور شد. روسیه مرزهاى خود را به روى گرجستان بست، جریان گاز ارسالى به گرجستان قطع شد و شهروندان گرجى ساکن در روسیه را دستگیر و از روسیه اخراج کردند.
با توجه به آن که تعداد زیادى از شهروندان گرجى در روسیه ساکن بوده و در آنجا کار مى کنند و درآمدهاى حاصل از کار خود را براى خانوادههاى خود در گرجستان ارسال مى کنند، این عمل روسیه ضربه سختى به اقتصاد ضعیف گرجستان وارد کرد. از طرفى محصولات گرجى بازار خوبى در روسیه دارد که با تنش بین دو کشور، گرجى ها نیروى کار و بازار خود را در روسیه از دست دادند. با فشار مردم گرجستان و روسیه و افکار عمومى جهان، رئیس جمهور گرجستان ناگزیر به تحویل دیپلمات هاى روسى به کشور ثالث شد و روابط به حالت عادى بازگشت.
بروز انقلاب رنگى دیگرى با کمک گرجستان و غرب در اوکراین معروف به انقلاب نارنجى در سال ۲۰۰۵ و قرار گرفتن هر دو کشور در جبههاى علیه روسیه خشم مسکو را برانگیخت. فعال شدن پیمان «گوآم» با فعالیت بیشتر گرجستان و اوکراین علیه روسیه، مسکو را به عکسالعمل واداشت. هر چند زمینههاى بحران از پیش آماده بود.
اختلاف روسیه با غرب در زمینه توسعه ناتو به سوى مرزهاى غربى و جنوبى روسیه و اعلام داوطلبى گرجستان براى پیوستن به ناتو، اختلاف دو کشور شدت گرفت. با این وجود روسیه توانست با تکیه بر سلاح انرژى در اروپا، وارد کنندگان عمده و بزرگى چون فرانسه و آلمان را به مخالفت با پیوستن گرجستان و اوکراین در اجلاس بهار سال ۲۰۰۸ ناتو در بخارست وادارد. در این میان استقرار سپر دفاع موشکى امریکا در اروپا ضربه دیگرى بر مسکو بود که سبب عکس العمل و اعتراض شدید مسکو شد. طورى که روسیه کشورهاى میزبان (چک و لهستان) را تهدید به حمله موشکى کرد. در این میان گرجستان براى میزبانى سامانههاى دفاع موشکى ابتکار سپر دفاعى اعلام آمادگى کرد.
اکنون با توجه به آنچه گذشت، مى توان دریافت که اختلاف دو کشور بسیار ریشهدار تر از آن است که به نظر مى رسد. سؤالى که مطرح است این است که آیا گرجستان احتمال شکست در جبهه نظامى را پیشبینى کرده بود آیا این عملیات اخیر ساکاشویلى با فرض پیروزى دنبال شد آیا اشتباه برآورد استراتژیک رئیس جمهور گرجستان سبب بوجود آمدن این حادثه شد و دهها سؤال دیگر مى توان بر این رویداد مترتب دانست.
در پاسخ به این سؤالها که کلید حل این معماى پیچیده است مىتوان یادآور شد که احتمال مى رود گرجستان براى خروج این وضعیت از بنبست و جلب توجه جامعه جهانى به مسئله تمامیت ارضى و مزاحمتهایى که روسیه در احقاق حاکمیت گرجستان بر مناطق جغرافیایى خود ایجاد کرده است، دست به این خودکشى سیاسى زده است. رئیس جمهور گرجستان در حال از دست دادن محبوبیت و مشروعیت خود در داخل به علت عدم توانایى در حل مشکلاتى است که به ارث برده است و از نظر اقتصادى توانایى آن را ندارد که این مسائل را حل کند. اوکراین اعتراف کرده که محمولههاى تجهیزات نظامى به گرجستان ارسال کرده است. این عمل اوکراین طبیعى به نظر مىرسد که به یک هم پیمان انقلاب رنگى و شریک پیمان گوآم در برابر دشمنى مشترک کمک رساند[۱].
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ بنیاد مطالعات قفقاز (۱۳۹۲). جامعه و فرهنگ گرجستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص57-62.