نظام فرهنگی تاجیکستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
خط ۱۱: خط ۱۱:
1-3.  نژاد
1-3.  نژاد


تاجیکستان از دیرباز محل زندگی مردمان آریایی بوده که بعضی از آن ها اسکان یافته بودند، مانند سغدیان، مادها و پارس ها و برخی دیگر زندگی کوچ نشینی داشتند، مانند سکاها یا ماساژت ها. بنابراین می توان گفنت که باختری ها، سغدی ها، خوارزمی ها و سکاها نه تنها بنیانگذاران شهرها و روستاهای آسیای مرکزی به ویژه تاجیکستان به شمار می روند، بلکه نیاکان تاجیک ها نیز بوده اند. تیره های ایرانی زبان که از آریای ها جدا شده بودند، در آغاز هزاره دوم پیش از میلاد سرزمین های آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان، خراسان و مناطق همجوار آن را اشغال کرده بودند. اوستا که کهن ترین اثر زبان های ایرانی و دیرین ترین اثر نوشته شده نیاکان ایرانیان، تاجیکان و دیگر تیره های ایرانی زبان است، تنها منبع نوشته شده ای است که درباره سرزمین، جایگاه، شیوه زندگی تیره ها و مردم ایرانی زبان در نیمه نخست هزاره دوم پیش از میلاد، اگاهی هایی به دست می دهد. سرزمین های آسیای  مرکزی و مناطق همجوار آن که جایگاه زندگی تاجیک ها و ایرانی ها بوده و در اوستا از آن ها نام برده شده است، عبارتند از گاوا، مرغو، بختی، هریوه و ....(ارانسکی، 1358: 54).
[[تاجیکستان]] از دیرباز محل زندگی مردمان آریایی بوده که بعضی از آن ها اسکان یافته بودند، مانند سغدیان، مادها و پارس ها و برخی دیگر زندگی کوچ نشینی داشتند، مانند سکاها یا ماساژت ها. بنابراین می توان گفنت که باختری ها، سغدی ها، خوارزمی ها و سکاها نه تنها بنیانگذاران شهرها و روستاهای آسیای مرکزی به ویژه تاجیکستان به شمار می روند، بلکه نیاکان تاجیک ها نیز بوده اند. تیره های ایرانی زبان که از آریای ها جدا شده بودند، در آغاز هزاره دوم پیش از میلاد سرزمین های آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان، خراسان و مناطق همجوار آن را اشغال کرده بودند. اوستا که کهن ترین اثر زبان های ایرانی و دیرین ترین اثر نوشته شده نیاکان ایرانیان، تاجیکان و دیگر تیره های ایرانی زبان است، تنها منبع نوشته شده ای است که درباره سرزمین، جایگاه، شیوه زندگی تیره ها و مردم ایرانی زبان در نیمه نخست هزاره دوم پیش از میلاد، اگاهی هایی به دست می دهد. سرزمین های آسیای  مرکزی و مناطق همجوار آن که جایگاه زندگی تاجیک ها و ایرانی ها بوده و در اوستا از آن ها نام برده شده است، عبارتند از گاوا، مرغو، بختی، هریوه و ....(ارانسکی، 1358: 54).


امروزه اصطلاح تاجیک، مردمان پارسی زبان، مسلمان روستا نشین افغانستان، تاجیکستان و دیگر جمهوری های آسیای مرکزی و سین کیانگ چین را در بر می گیرد. با این حال، اصطلاح تاجیک گروه های نژادی دیگری را نیز در بر می گیرد که تاجیک نامیده می شوند. در افغانستان چهار گروه نژادی جدا از هم وجود دارند که تاجیک شناخته می شوند. در باختر و ناحیه هرات و پیرامونش مردم فارسی زبان وجود دارند. گروهی که در این جمعیت، همه خویشاوندی نژادی و یا هویت خود را گم کرده اند، در شهرها و پیرامون آن ساکن هستند. در واقع، کسانی که به لحاظ زبان مادری شان به فارسی سخن می گویند، به نام تاجیک شناخته می شوند. گروه دوم نژادی، مردم فارسی زبان ترکستان، افغان هستندکه به فارسیوان یا پارسیون معروفند و تمامی ساکنان شهرهای شمال افغانستان مانند، مزار شریف، قندوز، بغلان و ... را در بر می گیرند.
امروزه اصطلاح تاجیک، مردمان پارسی زبان، مسلمان روستا نشین افغانستان، تاجیکستان و دیگر جمهوری های آسیای مرکزی و سین کیانگ [[چین]] را در بر می گیرد. با این حال، اصطلاح تاجیک گروه های نژادی دیگری را نیز در بر می گیرد که تاجیک نامیده می شوند. در [[افغانستان]] چهار گروه نژادی جدا از هم وجود دارند که تاجیک شناخته می شوند. در باختر و ناحیه [[هرات]] و پیرامونش مردم فارسی زبان وجود دارند. گروهی که در این جمعیت، همه خویشاوندی نژادی و یا هویت خود را گم کرده اند، در شهرها و پیرامون آن ساکن هستند. در واقع، کسانی که به لحاظ زبان مادری شان به فارسی سخن می گویند، به نام تاجیک شناخته می شوند. گروه دوم نژادی، مردم فارسی زبان ترکستان، افغان هستندکه به فارسیوان یا پارسیون معروفند و تمامی ساکنان شهرهای شمال افغانستان مانند، مزار شریف، قندوز، بغلان و ... را در بر می گیرند.


تاجیکان همانند آنها در آسیای مرکزی در ناحیه فرغانه در تاشکند، بخارا و دیگر شهرهای بزرگ منطقه زندگی می کنند. این تاجیک ها یا پارسی زبانان، نسل های امروز جمعیت ایران و آسیای مرکزی هستند. در حالی که بسیاری از تاجیک ها با ترک ها آمیخته اند و نیاکان ازبک های کنونی را تشکیل داده اند، دیگران نیامیخته و هویت ملی و نژادی خود را حفظ کرده اند. در سده های پیش، این مردمان را «سارت» می گفتند؛ اصطلاحی که امروز به گونه جداگانه ای در آسیای مرکزی وجود دارد، ولی امروزه بیش تر سارت ها جذب ازبک ها شده اند. از دیدگاه نژاد شناسان بیشتر تاجیک ها از نژاد سفید هستند و گاهی نشانه هایی از نژاد مغولی در بین آن ها دیده می شود که ناشی از ازدواج آنان با ترکان است.  
تاجیکان همانند آنها در آسیای مرکزی در ناحیه فرغانه در تاشکند، بخارا و دیگر شهرهای بزرگ منطقه زندگی می کنند. این تاجیک ها یا پارسی زبانان، نسل های امروز جمعیت ایران و آسیای مرکزی هستند. در حالی که بسیاری از تاجیک ها با ترک ها آمیخته اند و نیاکان ازبک های کنونی را تشکیل داده اند، دیگران نیامیخته و هویت ملی و نژادی خود را حفظ کرده اند. در سده های پیش، این مردمان را «سارت» می گفتند؛ اصطلاحی که امروز به گونه جداگانه ای در آسیای مرکزی وجود دارد، ولی امروزه بیش تر سارت ها جذب ازبک ها شده اند. از دیدگاه نژاد شناسان بیشتر تاجیک ها از نژاد سفید هستند و گاهی نشانه هایی از نژاد مغولی در بین آن ها دیده می شود که ناشی از ازدواج آنان با ترکان است.  
خط ۳۷: خط ۳۷:
بی‌تردید تجدید نشاط و طراوت زبان و ادبیات فارسی در ماوراءالنهر و انطباق آن با مطالبات زمانه، در پیوند هرچه سریع‌تر این دریاچه به دریای خروشان زبان و ادبیات فارسی در بیرون از این سرزمین است؛ و تنها راه این پیوند، احیای الفبای فارسی در این سرزمین است.
بی‌تردید تجدید نشاط و طراوت زبان و ادبیات فارسی در ماوراءالنهر و انطباق آن با مطالبات زمانه، در پیوند هرچه سریع‌تر این دریاچه به دریای خروشان زبان و ادبیات فارسی در بیرون از این سرزمین است؛ و تنها راه این پیوند، احیای الفبای فارسی در این سرزمین است.


با توجه به رسمیت یافتن زبان فارسی تاجیکی در تاجیکستان و جایگزینی آن با زبان روسی در غالب سطوح آموزش- به ویژه تحصیلات ابتدایی و متوسطه- و تنزل سواد روسی در این کشور، تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی- همان گونه که غالب اندیشمندان تاجیک نیز اذعان دارند- تنها مسیری است که از تبدیل محیط علمی و فرهنگی تاجیکستان به مرداب، جلوگیری می‌نماید.
با توجه به رسمیت یافتن زبان فارسی تاجیکی در تاجیکستان و جایگزینی آن با [[زبان روسی]] در غالب سطوح آموزش- به ویژه تحصیلات ابتدایی و متوسطه- و تنزل سواد روسی در این کشور، تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی- همان گونه که غالب اندیشمندان تاجیک نیز اذعان دارند- تنها مسیری است که از تبدیل محیط علمی و فرهنگی تاجیکستان به مرداب، جلوگیری می‌نماید.


به عبارتی دیگر، رشد و بالندگی علمی و فرهنگی تاجیکستان یا می‌بایست با وصل به دریای فارسی‌زبانان جهان با تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی صورت پذیرد یا با تجدید دوباره‌ی زبان و ادبیات روسی و جایگزینی آن با زبان فارسی تاجیکی.
به عبارتی دیگر، رشد و بالندگی علمی و فرهنگی تاجیکستان یا می‌بایست با وصل به دریای فارسی‌زبانان جهان با تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی صورت پذیرد یا با تجدید دوباره‌ی زبان و [[ادبیات روسی]] و جایگزینی آن با زبان فارسی تاجیکی.


با توجه به جایگاه زبان فارسی (فارسی تاجیکی) در تاجیکستان، به عنوان اصل بنیادین هویت ملی تاجیکان که تلاش برای احیای آن به پیش از استقلال تاجیکستان باز‌می‌گردد (اعلان زبان تاجیکی به عنوان زبان رسمی در سال 1368 ش./ 1989م.)، احیای مجدد زبان روسی در تاجیکستان اگر هم رویایی شیرین برای روسیه و روس‌فیل‌های تاجیک باشد، جز خیالی خام نیست. بنابراین تغییر الفبای سیریلیک به الفبای فارسی‌زبانان جهان، برای نشاط علمی، فرهنگی، آموزشی و پژوهشی تاجیکستان امری است محتوم.
با توجه به جایگاه زبان فارسی (فارسی تاجیکی) در تاجیکستان، به عنوان اصل بنیادین هویت ملی تاجیکان که تلاش برای احیای آن به پیش از استقلال تاجیکستان باز‌می‌گردد (اعلان زبان تاجیکی به عنوان زبان رسمی در سال 1368 ش./ 1989م.)، احیای مجدد زبان روسی در تاجیکستان اگر هم رویایی شیرین برای [[روسیه]] و روس‌فیل‌های تاجیک باشد، جز خیالی خام نیست. بنابراین تغییر الفبای سیریلیک به الفبای فارسی‌زبانان جهان، برای نشاط علمی، فرهنگی، آموزشی و پژوهشی تاجیکستان امری است محتوم.


این واقعیت علاوه بر غالب اندیشمندان تاجیک، بر بسیاری از زمامداران حکومت تاجیکستان نیز پوشیده نیست. لیکن سیری که در سال‌های اخیر برای احیای الفبای نیاکان در تاجیکستان پی گرفته می‌شود، به هیچ روی تأمین‌کننده‌ی لوازم تغییر الفبا حتی در بلندترین مدت نیز نمی‌باشد.
این واقعیت علاوه بر غالب اندیشمندان تاجیک، بر بسیاری از زمامداران حکومت تاجیکستان نیز پوشیده نیست. لیکن سیری که در سال‌های اخیر برای احیای الفبای نیاکان در تاجیکستان پی گرفته می‌شود، به هیچ روی تأمین‌کننده‌ی لوازم تغییر الفبا حتی در بلندترین مدت نیز نمی‌باشد.
خط ۶۵: خط ۶۵:
• سوم- گروه جنوب خاوری
• سوم- گروه جنوب خاوری


در کنگره بین المللی خاورشناسان در مسکو در سال 1960 م، لهجه های تاجیکی به چهار گروه و زیر بخش گردیده اند:
در کنگره بین المللی خاورشناسان در [[مسکو]] در سال 1960 م، لهجه های تاجیکی به چهار گروه و زیر بخش گردیده اند:


• گروه شمالی که لهجه های سمرقند، بخارا، فرغانه خاوری و باختری، اورا تپه و پنج کنت را شامل می گردد.
• گروه ش[[مالی]] که لهجه های سمرقند، بخارا، فرغانه خاوری و باختری، اورا تپه و پنج کنت را شامل می گردد.


• گروه مرکزی که لهجه های زرافشان، رشتان و سوخ (ساخ) را در بر می گیرد.
• گروه مرکزی که لهجه های زرافشان، رشتان و سوخ (ساخ) را در بر می گیرد.
خط ۷۷: خط ۷۷:
تفاوت بین لهجه های زبان تاجیکی تنها در مسائل آواشناختی و بیان واژگان است.
تفاوت بین لهجه های زبان تاجیکی تنها در مسائل آواشناختی و بیان واژگان است.


به طور کلی، می توان گفت متمرکزترین گروهی که به زبان تاجیکی سخن می گویند، در نزدیکی دره فرغانه، دره زرافشان و کشکه دریا، ساکن هستند که آنها را بایستی تاجیکان ازبکستان نامید. در شمال باختری دره فرغانه، یعنی نواحی پاپ، چست، کسان سای و شهر نمنگان هم تاجیک ها سکونت دارند. بدین ترتیب که مردم شهر سخ همه تاجیک زبان هستند در ناحیه کویبی شف، به ویژه در دشت ریشتن، تاجیک ها اکثریت را دارند. در مسیر رودخانه شیرآباد دریا و سرخان دریا هم دسته بزرگی از تاجیک زبان ها ساکن اند. در پیرامون شهر تاشکند به ویژه بخش شمال خاوری آن هم زبان تاجیکی رواج دارد که این قسمت از جمهوری قزاقستان است. در دیگر جمهوری ها همانند قرقیزستان و ترکمنستان هم شماری تاجیک، زندگی می کنند. گروه های پراکنده ای هم وجود دارند که به زبان تاجیکی سخن می گویند. از جمله کولی ها، یوری ها، فرنگی ها، شاخه ای از عرب ها و بلوچ های ساکن آسیای مرکزی و ... افغان های جمشیدی ساکن مرو در ترکمنستان و هم چنین هزاره ها که بیش تر در ترکمنستان به سر می برند نیز تاجیک زبان هستند(میراحمدی، 1372: 74-73).
به طور کلی، می توان گفت متمرکزترین گروهی که به زبان تاجیکی سخن می گویند، در نزدیکی دره فرغانه، دره زرافشان و کشکه دریا، ساکن هستند که آنها را بایستی تاجیکان ازبکستان نامید. در شمال باختری دره فرغانه، یعنی نواحی پاپ، چست، کسان سای و شهر نمنگان هم تاجیک ها سکونت دارند. بدین ترتیب که مردم شهر سخ همه تاجیک زبان هستند در ناحیه کویبی شف، به ویژه در دشت ریشتن، تاجیک ها اکثریت را دارند. در مسیر رودخانه شیرآباد دریا و سرخان دریا هم دسته بزرگی از تاجیک زبان ها ساکن اند. در پیرامون شهر تاشکند به ویژه بخش شمال خاوری آن هم زبان تاجیکی رواج دارد که این قسمت از جمهوری [[قزاقستان]] است. در دیگر جمهوری ها همانند قرقیزستان و ترکمنستان هم شماری تاجیک، زندگی می کنند. گروه های پراکنده ای هم وجود دارند که به زبان تاجیکی سخن می گویند. از جمله کولی ها، یوری ها، فرنگی ها، شاخه ای از عرب ها و بلوچ های ساکن آسیای مرکزی و ... افغان های جمشیدی ساکن مرو در ترکمنستان و هم چنین هزاره ها که بیش تر در ترکمنستان به سر می برند نیز تاجیک زبان هستند(میراحمدی، 1372: 74-73).


3-3. خط
3-3. خط
خط ۹۳: خط ۹۳:
پس از فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی)، مردم و دولت تاجکستان تصمیم به بازگشت به خط نیاکان (فارسی) گرفتند اما این موضوع مهم و چالش‌برانگیز تاکنون در این کشور انجام نشده است.
پس از فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی)، مردم و دولت تاجکستان تصمیم به بازگشت به خط نیاکان (فارسی) گرفتند اما این موضوع مهم و چالش‌برانگیز تاکنون در این کشور انجام نشده است.


نتیجه تغییر خط در تاجیکستان این شد که تاجیکان نسبت به همزبانان ایرانی و افغانستانی تا حدودی بیگانه شوند و ارتباطات درخوری میان آنان صورت نگیرد و مردم تاجیکستان نتوانند با کشورهای فارسی‌زبان دیگر ارتباط برقرار کنند و به نوعی فارسی تاجیکی از فارسی ایران و افغانستان بیشتر فاصله بگیرد و به زبان روسی نزدیک شود. همین موضوع باعث شده است که زبان روسی در تاجیکستان زبان علمی و رسمی باشد و در دانشگاههای این کشور برای تدریس علوم مختلف از زبان روسی استفاده شود و فارسی فقط به عنوان برای محاوره و شعر و ادبیات معرفی شود.
نتیجه تغییر [[خط در تاجیکستان]] این شد که تاجیکان نسبت به همزبانان ایرانی و افغانستانی تا حدودی بیگانه شوند و ارتباطات درخوری میان آنان صورت نگیرد و مردم تاجیکستان نتوانند با کشورهای فارسی‌زبان دیگر ارتباط برقرار کنند و به نوعی فارسی تاجیکی از فارسی ایران و افغانستان بیشتر فاصله بگیرد و به زبان روسی نزدیک شود. همین موضوع باعث شده است که زبان روسی در تاجیکستان زبان علمی و رسمی باشد و در دانشگاههای این کشور برای تدریس علوم مختلف از زبان روسی استفاده شود و فارسی فقط به عنوان برای محاوره و شعر و ادبیات معرفی شود.


درخواست‌های بسیاری برای تغییر خط از سیریلیک به فارسی در تاجیکستان وجود دارد اما مقامات این کشور نیازی به این کار نمی‌بینند و تغییر خط را در شرایط کنونی به نفع کشور نمی‌دانند. بسیاری از شخصیت‌های فرهنگی و ادبی تاجیک خط و الفبای سیریلیک روسی را که زبان فارسی تاجیکی هم اکنون به آن نوشته می‌شود، خطی تحمیلی بر ملت خود می‌شمارند و آن را سبب وابستگی بیشتر تاجیکستان به روسیه قلمداد می‌کنند. آنها می‌گویند خط سیریلیک مانع رشد زبان شده است. هم اکنون شمار کمی از تاجیکان با این خط آشنا هستند. به عقیدۀ کارشناسان فرهنگی تاجیک، گسترش آموزش خط فارسی در تاجیکستان به معنای احیای خط نیاکان و دسترسی مردم این کشور به دریایی از منابع فارسی است که در کتابخانه‌ها و پایگاههای اطلاع رسانی کشورهای فارسی زبان به‌ویژه ایران وجود دارد.
درخواست‌های بسیاری برای تغییر خط از سیریلیک به فارسی در تاجیکستان وجود دارد اما مقامات این کشور نیازی به این کار نمی‌بینند و تغییر خط را در شرایط کنونی به نفع کشور نمی‌دانند. بسیاری از شخصیت‌های فرهنگی و ادبی تاجیک خط و الفبای سیریلیک روسی را که زبان فارسی تاجیکی هم اکنون به آن نوشته می‌شود، خطی تحمیلی بر ملت خود می‌شمارند و آن را سبب وابستگی بیشتر تاجیکستان به روسیه قلمداد می‌کنند. آنها می‌گویند خط سیریلیک مانع رشد زبان شده است. هم اکنون شمار کمی از تاجیکان با این خط آشنا هستند. به عقیدۀ کارشناسان فرهنگی تاجیک، گسترش آموزش خط فارسی در تاجیکستان به معنای احیای خط نیاکان و دسترسی مردم این کشور به دریایی از منابع فارسی است که در کتابخانه‌ها و پایگاههای اطلاع رسانی کشورهای فارسی زبان به‌ویژه ایران وجود دارد.
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
مقامات تاجیکستان بنا به دلایل متعددی از جمله هزینه های مالی بالا، نفوذ سیاسی و علمی روسیه، اراده قوی در تغییر خط سیریلیک به فارسی نداشته و قدم های جدی و عملی در این زمینه هنوز برنداشته اند. امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان، درباره تغییر خط از روسی به فارسی گفته است: «به نظر من هیچ ضرورتی برای تغییر الفبا نیست چون ما در دوران گذار اقتصادی و فرهنگی قرار داریم و در حالی که کشورها مسیر پیشرفت را طی می‌کنند نباید کاری انجام دهیم که باعث مشکلات بیشتری شود... از طرف دیگر در شرایط فعلی اقشار مختلف مردم از جمله بخش آموزش و پرورش در این زمینه با مشکلاتی مواجه است و اقدام برای تغییر الفبا کار عجولانه‌ای خواهد بود... نیاز نداشتن به تغییر الفبا موضع ماست و اطمینان دارم بیشتر مردم تاجیکستان از این موضع حمایت می‌کنند... خط رسمی سریلیک ساده و قابل استفاده در دنیا است و میراث قدیمی علمی، ادبی و فلسفی تاجیکستان به طور عمده به این خط منتشر شده و کسانی که به آنها نیاز دارند، می‌توانند از مراکز علمی و کتابخانه‌ها استفاده کنند».
مقامات تاجیکستان بنا به دلایل متعددی از جمله هزینه های مالی بالا، نفوذ سیاسی و علمی روسیه، اراده قوی در تغییر خط سیریلیک به فارسی نداشته و قدم های جدی و عملی در این زمینه هنوز برنداشته اند. امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان، درباره تغییر خط از روسی به فارسی گفته است: «به نظر من هیچ ضرورتی برای تغییر الفبا نیست چون ما در دوران گذار اقتصادی و فرهنگی قرار داریم و در حالی که کشورها مسیر پیشرفت را طی می‌کنند نباید کاری انجام دهیم که باعث مشکلات بیشتری شود... از طرف دیگر در شرایط فعلی اقشار مختلف مردم از جمله بخش آموزش و پرورش در این زمینه با مشکلاتی مواجه است و اقدام برای تغییر الفبا کار عجولانه‌ای خواهد بود... نیاز نداشتن به تغییر الفبا موضع ماست و اطمینان دارم بیشتر مردم تاجیکستان از این موضع حمایت می‌کنند... خط رسمی سریلیک ساده و قابل استفاده در دنیا است و میراث قدیمی علمی، ادبی و فلسفی تاجیکستان به طور عمده به این خط منتشر شده و کسانی که به آنها نیاز دارند، می‌توانند از مراکز علمی و کتابخانه‌ها استفاده کنند».


«شاهرخ اسراری» وزیر فرهنگ تاجیکستان نیز در این باره گفته است: «برای تغییر رسم‌الخط سریلیک و بازگشت کامل به الفبای فارسی یا خط نیاکان در کشور زمان زیادی لازم است و این اقدام بر اساس برنامه ریزی از قبل صورت گرفته باید پس از آماده‌سازی همه اقشار جامعه انجام شود... برنامۀ تبدیل حروف سریلیک به خط فارسی در تاجیکستان با صدور یک فرمان و یا حکمی قابل اجرا نیست چون انجام موفقیت‌آمیز آن آمادگی بیشتری را می‌خواهد... امروز حدود ‪ ۹۵درصد جمعیت تاجیکستان با خط فارسی آشنا نیست و با چنین شرایطی بازگشت عجولانه به این خط اوضاع را پیچیده‌تر می کند».
«شاهرخ اسراری» وزیر فرهنگ تاجیکستان نیز در این باره گفته است: «برای تغییر رسم‌الخط سریلیک و بازگشت کامل به الفبای فارسی یا خط نیاکان در کشور زمان زیادی لازم است و این اقدام بر اساس برنامه ریزی از قبل صورت گرفته باید پس از آماده‌سازی همه اقشار جامعه انجام شود... برنامۀ تبدیل حروف سریلیک به خط فارسی در تاجیکستان با صدور یک فرمان و یا حکمی قابل اجرا نیست چون انجام موفقیت‌آمیز آن آمادگی بیشتری را می‌خواهد... امروز حدود ‪ ۹۵درصد [[جمعیت تاجیکستان]] با خط فارسی آشنا نیست و با چنین شرایطی بازگشت عجولانه به این خط اوضاع را پیچیده‌تر می کند».


جدول شماره 2. جدول مقایسه ای خط سیریلیک، لاتین و فارسی
جدول شماره 2. جدول مقایسه ای خط سیریلیک، لاتین و فارسی
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:
تاجیکستان از قدیم الایام محل برخورد ادیان و مذاهب گوناگون بوده است. این سرزمین، با فرهنگ های چین، ایران و ... همسایه بوده و جریان های دینی این فرهنگ ها، این جمهوری را تحت تأثیر خود قرار داده است. یکی از ویژگی های فرهنگ این سرزمین در پیش از اسلام رواج شمار باورهای دینی و مذهبی است. در میان دین های گوناگون سغدی می توان از دین های زردتشتی، بودایی و مانوی نام برد. افزون بر این، روحانیان نسطوری در این سرزمین، به ویژه در سمرقند حضور داشته اند(فرانکلین، 1372: 131). آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان از سده هفتم میلادی، توسط سپاه اسلام گشوده شد و مردم این منطقه اسلام آوردند. مذهب بیش تر مردم تاجیکستان سنی و از شاخه های حنفی است و ابوحنیفه را به عنوان امام اعظم می شناسند. گروه کوچکی از شیعیان اسماعیلی در کوه های پامیر در منطقه بدخشان زندگی می کنند. شماری مسلمان شافعی مذهب نیز در تاجیکستان زندگی می کنند. اهل سنت تاجیکستان به اهل بیت و ائمه شیعه به ویژه برای حضرت امام علی(ع) و امام حسین(ع) و امام جعفر صادق(ع) احترام ویژه ای قائلند. در حال حاضر گروهی از اهل تسنن خود را به خاندان اهل بیت منسوب می دانند و این گروه را صوفی می نامند که رهبران آنها لقب «اشیان» دارند.  
تاجیکستان از قدیم الایام محل برخورد ادیان و مذاهب گوناگون بوده است. این سرزمین، با فرهنگ های چین، ایران و ... همسایه بوده و جریان های دینی این فرهنگ ها، این جمهوری را تحت تأثیر خود قرار داده است. یکی از ویژگی های فرهنگ این سرزمین در پیش از اسلام رواج شمار باورهای دینی و مذهبی است. در میان دین های گوناگون سغدی می توان از دین های زردتشتی، بودایی و مانوی نام برد. افزون بر این، روحانیان نسطوری در این سرزمین، به ویژه در سمرقند حضور داشته اند(فرانکلین، 1372: 131). آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان از سده هفتم میلادی، توسط سپاه اسلام گشوده شد و مردم این منطقه اسلام آوردند. مذهب بیش تر مردم تاجیکستان سنی و از شاخه های حنفی است و ابوحنیفه را به عنوان امام اعظم می شناسند. گروه کوچکی از شیعیان اسماعیلی در کوه های پامیر در منطقه بدخشان زندگی می کنند. شماری مسلمان شافعی مذهب نیز در تاجیکستان زندگی می کنند. اهل سنت تاجیکستان به اهل بیت و ائمه شیعه به ویژه برای حضرت امام علی(ع) و امام حسین(ع) و امام جعفر صادق(ع) احترام ویژه ای قائلند. در حال حاضر گروهی از اهل تسنن خود را به خاندان اهل بیت منسوب می دانند و این گروه را صوفی می نامند که رهبران آنها لقب «اشیان» دارند.  


مسلمانان بدخشان تاجیکستان، پیرو مذهب اسماعیلیه به رهبری آقاخان می¬باشند. خاور و جنوب خاوری تاجیکستان محل اقامت این دسته از تاجیک هاست. 90 درصد شیعیان ساکن بدخشان شیعه اسماعیلی و 10 درصد نیز شیوه جعفری هستند. گروهی از اقلیت های مسیحی، زردتشتی و کلیمی در این کشور زندگی می کنند. مسیحیان در شهر دوشبه دارای کلیسا و گورستانی هستند. بیشتر آنان را روس ها و مهاجران تشکیل می دهند. پیش از جنگ های داخلی، بیست هزار یهودی در تاجیکستان زندگی می کردند که پانزده هزار نفر از آنان در شهر دوشنبه سکونت داشتند. شمار زیادی از آنها به دنبال دگرگونی های سیاسی و اجتماعی تاجیکستان، این جمهوری را ترک گفته و به فلسطین اشغالی مهاجرت نمودند. در حال حاضر در شهر دوشنبه حدود 5 هزار کلیمی زندگی می کنند(منتظمی، 1374: 16-15).  
مسلمانان بدخشان تاجیکستان، پیرو مذهب [[اسماعیلیه]] به رهبری آقاخان می¬باشند. خاور و جنوب خاوری تاجیکستان محل اقامت این دسته از تاجیک هاست. 90 درصد شیعیان ساکن بدخشان شیعه اسماعیلی و 10 درصد نیز شیوه جعفری هستند. گروهی از اقلیت های مسیحی، زردتشتی و کلیمی در این کشور زندگی می کنند. مسیحیان در شهر دوشبه دارای کلیسا و گورستانی هستند. بیشتر آنان را روس ها و مهاجران تشکیل می دهند. پیش از جنگ های داخلی، بیست هزار یهودی در تاجیکستان زندگی می کردند که پانزده هزار نفر از آنان در [[شهر دوشنبه]] سکونت داشتند. شمار زیادی از آنها به دنبال دگرگونی های سیاسی و اجتماعی تاجیکستان، این جمهوری را ترک گفته و به فلسطین اشغالی مهاجرت نمودند. در حال حاضر در شهر دوشنبه حدود 5 هزار کلیمی زندگی می کنند(منتظمی، 1374: 16-15).  


===  5-3. شخصیت¬های تاریخی، علمی و فرهنگی ===
===  5-3. شخصیت¬های تاریخی، علمی و فرهنگی ===
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
- در 8 کیلومتری خجند که کمال¬الدین مسعود خجندی شاعر بزرگ پارسی گوی منسوب به آن است اخیراً رصد خانه ای قدیمی متعلق به قرون 1 تا 3 هجری کشف شده است.
- در 8 کیلومتری خجند که کمال¬الدین مسعود خجندی شاعر بزرگ پارسی گوی منسوب به آن است اخیراً رصد خانه ای قدیمی متعلق به قرون 1 تا 3 هجری کشف شده است.


- در آچیه تپه واقع در جنوب تاجیکستان، که آنرا گنجینه زیر زمینی شاهکارها لقب داده¬اند، از چند سال قبل کاوش‌هایی توسط هیأت‌های باستان‌شناسی مؤسسه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان صورت گرفته و تا کنون بسیاری از آثار قرون اولیه اسلامی در این کاوش‌ها به دست آمده است. هیات اعزامی زمین شناسی مؤسسه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان اخیراً در کوه‌های پامیر در ساحل راست رودخانه بازار دره به کشف شهری قدیمی نائل شده است در کاروانسرای آن مجموعه ای از سکه‌های فرغانه متعلق به یک هزار سال پیش، پارچه‌های مختلف و بیش از 40 صفحه نسخه خطی فارسی به دست آمده است. در سالهای 66 - 1956 هیات اعزامی آکادمی علوم تاجیکستان در منطقه کوهستانی پامیر در ناحیه بدخشان مجموعه ای از نسخه‌های خطی فارسی را کشف کرد. در میان نسخه‌های پیدا شده، شرح حال حسن صباح به قلم خود او، آفاق نامه ناصرخسرو، ام الخطاب از طوسی و آثار بسیاری درباره تاریخ و جغرافیای بدخشان که در همان جا کتابت شده وجود داشت.
- در آچیه تپه واقع در جنوب تاجیکستان، که آنرا گنجینه زیر زمینی شاهکارها لقب داده¬اند، از چند سال قبل کاوش‌هایی توسط هیأت‌های باستان‌شناسی مؤسسه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان صورت گرفته و تا کنون بسیاری از آثار قرون اولیه اسلامی در این کاوش‌ها به دست آمده است. هیات اعزامی زمین شناسی مؤسسه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان اخیراً در [[کوه‌های پامیر]] در ساحل راست رودخانه بازار دره به کشف شهری قدیمی نائل شده است در کاروانسرای آن مجموعه ای از سکه‌های فرغانه متعلق به یک هزار سال پیش، پارچه‌های مختلف و بیش از 40 صفحه نسخه خطی فارسی به دست آمده است. در سالهای 66 - 1956 هیات اعزامی آکادمی علوم تاجیکستان در منطقه کوهستانی پامیر در ناحیه بدخشان مجموعه ای از نسخه‌های خطی فارسی را کشف کرد. در میان نسخه‌های پیدا شده، شرح حال حسن صباح به قلم خود او، آفاق نامه ناصرخسرو، ام الخطاب از طوسی و آثار بسیاری درباره تاریخ و جغرافیای بدخشان که در همان جا کتابت شده وجود داشت.


- یکی دیگر از آثار تاریخی تاجیکستان، بقایای شهر باستانی حصار واقع در 5 کیلومتری شمال غربی دوشنبه است. از این شهر فقط یک دروازه با دو برج دیده‌بانی که در بین دو کوه ساخته شده باقی مانده است. در فاصله 500 متری این بنا ساختمان یک مسجد دو طبقه دیده می‌شود که سالها متروک بوده و اخیراً احیا شده است.
- یکی دیگر از آثار تاریخی تاجیکستان، بقایای شهر باستانی حصار واقع در 5 کیلومتری شمال غربی دوشنبه است. از این شهر فقط یک دروازه با دو برج دیده‌بانی که در بین دو کوه ساخته شده باقی مانده است. در فاصله 500 متری این بنا ساختمان یک مسجد دو طبقه دیده می‌شود که سالها متروک بوده و اخیراً احیا شده است.
خط ۳۰۷: خط ۳۰۷:
منارة كاني‌بادام
منارة كاني‌بادام


از آثار معماري و تاريخی ابتداي سدة 20 .م واقع در شهر كاني‌بادام، «منارة كاني‌بادام» متعلق به ابتداي قرن 20 ميلادي است که در مركز شهر كاني‌بادام واقع می¬باشد. ارتفاع اين مناره 145 متر و قطر آن 2/4 متر و با شيوة معماري سنتي قرن‌هاي 10 و 12 ميلادي بنا شده است. ديوار اين مناره با نقش و نگار هندسي آراسته شده و آجرهاي قسمت پايين مناره به شكل عمودي و افقي جفت- جفت چيده شده است.
از آثار معماري و تاريخی ابتداي سدة 20 .م واقع در شهر كاني‌بادام، «منارة كاني‌بادام» متعلق به ابتداي قرن 20 ميلادي است که در مركز شهر كاني‌بادام واقع می¬باشد. ارتفاع اين مناره 145 متر و [[قطر]] آن 2/4 متر و با شيوة معماري سنتي قرن‌هاي 10 و 12 ميلادي بنا شده است. ديوار اين مناره با نقش و نگار هندسي آراسته شده و آجرهاي قسمت پايين مناره به شكل عمودي و افقي جفت- جفت چيده شده است.


منارة روستاي رَرز
منارة روستاي رَرز
خط ۴۳۱: خط ۴۳۱:




تندیس صدرالدین عینی در میدان عینی
تندیس [[صدرالدین عینی]] در میدان عینی




خط ۷۳۳: خط ۷۳۳:
متعلق به اوايل قرن 20 .م و در محلة تُخته‌قل ناحية اسفره قرار دارد. داراي عبادتگاه و دو ايوان بوده، ايوان قسمت شرقي¬اش اصلي محسوب شده، دو رديف ستون دارد. از سمت شرق و شمال دو پیشگاه داشته، در وسط آنها طاق¬هایي قرار دارند. ساختمان¬ها نقاشي ندارد. ستونهاي آن كنده‌كاري دارند.
متعلق به اوايل قرن 20 .م و در محلة تُخته‌قل ناحية اسفره قرار دارد. داراي عبادتگاه و دو ايوان بوده، ايوان قسمت شرقي¬اش اصلي محسوب شده، دو رديف ستون دارد. از سمت شرق و شمال دو پیشگاه داشته، در وسط آنها طاق¬هایي قرار دارند. ساختمان¬ها نقاشي ندارد. ستونهاي آن كنده‌كاري دارند.


مسجد خواجه جان
[[مسجد خواجه]] جان


متعلق به اوايل قرن 20 .م و در محلة خواجه‌جان شهر استروشن ساخته شده، تنها دارای يك عبادتگاه است. استاد رجب آن را ساخته و بابجان آن را نقاشی کرده است. ساختمان ايوان 9/5 × 9/5 متر بوده، سقفش كاملاً نقاشي شده، در يك كنج سقف ساختمان تاريخ 1368 ه. ق ثبت گرديده است.
متعلق به اوايل قرن 20 .م و در محلة خواجه‌جان شهر استروشن ساخته شده، تنها دارای يك عبادتگاه است. استاد رجب آن را ساخته و بابجان آن را نقاشی کرده است. ساختمان ايوان 9/5 × 9/5 متر بوده، سقفش كاملاً نقاشي شده، در يك كنج سقف ساختمان تاريخ 1368 ه. ق ثبت گرديده است.
خط ۱٬۰۲۰: خط ۱٬۰۲۰:
تاجیکستان همواره مهد پرورش بزرگان بسیاری در عرصه¬های سیاسی و اجتماعی بوده که به زعم خود نقش مهمی در تاریخ معاصر تحولات این کشور داشته¬اند. در زیر به مهمترین شخصیت¬هاس سیاسی و اجتماعی در دوره معاصر می¬پردازیم.  
تاجیکستان همواره مهد پرورش بزرگان بسیاری در عرصه¬های سیاسی و اجتماعی بوده که به زعم خود نقش مهمی در تاریخ معاصر تحولات این کشور داشته¬اند. در زیر به مهمترین شخصیت¬هاس سیاسی و اجتماعی در دوره معاصر می¬پردازیم.  


1- احمد مخدوم دانش  
1- [[احمد مخدوم دانش]]


احمد مخدوم دانش (1827 - 1897 م) شاعر، نویسنده و دانشمند برجسته تاجیک اهل بخارا بود و به دلیل دانش بسیارش به «احمد کله» معروف بود. وی به کمک شاگردانش، چون سودا، شاهین، حیرت، مضطرب، سامی و صدرالدین عینی جنبش اصلاحی را که در دهه¬های پایانی سده 19 م، آغاز گردید، رهبری کرد. مخدوم دانش ضمن مخالفت با نظام حاکم در آسیای مرکزی، با حکومت بخارا همراه بود، از این رو در طی سال های 1750-1770 م، سه بار به روسیه تزاری سفر کرد و از اندیشه ها و تکاپوهای آزادی خواهانه آگاهی هایی به دست آورد. وی گسترش دانش و تکنولوژی و آزادی خواهی در روسیه را با عقب¬ ماندگی کشورش مورد سنجش قرار داده و در همین راستا در بخارا با ناآگاهی رهبران مذهبی از دانش روز مبارزه می نمود و از فرهنگ مردم آسیای مرکزی، ویژگی های قومی، سنن ملی، رفاه مردم، حقوق بانوان و ... جانبداری کرد. دانش، در واپسین سال های زندگانی خویش، کتاب های «ناموس الاعظم» و «معیار التدین» را که درباره دین اسلام بود، نگاشت( حائری، 1369: 4).
احمد مخدوم دانش (1827 - 1897 م) شاعر، نویسنده و دانشمند برجسته تاجیک اهل بخارا بود و به دلیل دانش بسیارش به «احمد کله» معروف بود. وی به کمک شاگردانش، چون سودا، شاهین، حیرت، مضطرب، سامی و صدرالدین عینی جنبش اصلاحی را که در دهه¬های پایانی سده 19 م، آغاز گردید، رهبری کرد. مخدوم دانش ضمن مخالفت با نظام حاکم در آسیای مرکزی، با حکومت بخارا همراه بود، از این رو در طی سال های 1750-1770 م، سه بار به روسیه تزاری سفر کرد و از اندیشه ها و تکاپوهای آزادی خواهانه آگاهی هایی به دست آورد. وی گسترش دانش و تکنولوژی و آزادی خواهی در روسیه را با عقب¬ ماندگی کشورش مورد سنجش قرار داده و در همین راستا در بخارا با ناآگاهی رهبران مذهبی از دانش روز مبارزه می نمود و از فرهنگ مردم آسیای مرکزی، ویژگی های قومی، سنن ملی، رفاه مردم، حقوق بانوان و ... جانبداری کرد. دانش، در واپسین سال های زندگانی خویش، کتاب های «ناموس الاعظم» و «معیار التدین» را که درباره دین اسلام بود، نگاشت( حائری، 1369: 4).
خط ۱٬۰۳۱: خط ۱٬۰۳۱:
صدرالدین سیدمرادزاده عینی در سال 1259 ه.ق 1878 م، در روستای ساکتره، در نزدیکی بخارا زاده شد و در سال 1374 ه.ق/ 1954 م، در شهر دوشنبه درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد. عینی نخستین کسی بود که به سازماندهی مطبوعات ملی و روزنامه نگاری تاجیک همت نمود. او در مقاله ها، شعرها،  نوشته ها و شعارهایش که به گونه جزوه و اعلامیه  منتشر می¬شد، واقعیت های سیاسی کشورش را با بیانی پر احساس برای کشاورزان توضیح می داد و آنان را به اطاعت نکردن از نظام سنتی و رهایی از دست ستمکاران تشویق می نمود. عینی علاوه بر آثار و تألیفاتش، تألیف نخستین فرهنگ زبان تاجیک، شامل واژگان گفتاری به ویژه در سده های 6 و 7 ه.ق را در 1938 م به پایان رسانید. او بسیاری از آثار خود را به زبان ازبک به گونه متن اصلی نشر داد و نوشته های دیگری نیز به همین زبان منتشر کرد. از این رو عینی را بایستی همزمان یکی از مردان نثر و نظم ازبک نیز به شمار آورد. به پاس نوشته ها و پژوهش های ارزنده عینی در تاریخ، تاریخ ادبیات و زبان شناختی و با توجه به ابتکار او در زمینه ها، دکترای علوم فلسفی و کرسی استادی به او داده شد. با گشایش آکادمی علوم تاجیکستان در سال 1951 م، عینی به ریاست آن برگزیده شد و تا پایان عمر (1954م) در این شغل فعالیت کرد(عاصمی، 1369: 33-31).
صدرالدین سیدمرادزاده عینی در سال 1259 ه.ق 1878 م، در روستای ساکتره، در نزدیکی بخارا زاده شد و در سال 1374 ه.ق/ 1954 م، در شهر دوشنبه درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد. عینی نخستین کسی بود که به سازماندهی مطبوعات ملی و روزنامه نگاری تاجیک همت نمود. او در مقاله ها، شعرها،  نوشته ها و شعارهایش که به گونه جزوه و اعلامیه  منتشر می¬شد، واقعیت های سیاسی کشورش را با بیانی پر احساس برای کشاورزان توضیح می داد و آنان را به اطاعت نکردن از نظام سنتی و رهایی از دست ستمکاران تشویق می نمود. عینی علاوه بر آثار و تألیفاتش، تألیف نخستین فرهنگ زبان تاجیک، شامل واژگان گفتاری به ویژه در سده های 6 و 7 ه.ق را در 1938 م به پایان رسانید. او بسیاری از آثار خود را به زبان ازبک به گونه متن اصلی نشر داد و نوشته های دیگری نیز به همین زبان منتشر کرد. از این رو عینی را بایستی همزمان یکی از مردان نثر و نظم ازبک نیز به شمار آورد. به پاس نوشته ها و پژوهش های ارزنده عینی در تاریخ، تاریخ ادبیات و زبان شناختی و با توجه به ابتکار او در زمینه ها، دکترای علوم فلسفی و کرسی استادی به او داده شد. با گشایش آکادمی علوم تاجیکستان در سال 1951 م، عینی به ریاست آن برگزیده شد و تا پایان عمر (1954م) در این شغل فعالیت کرد(عاصمی، 1369: 33-31).


3- شمس الدین مخدوم شاهین  
3- [[شمس الدین مخدوم شاهین]]


شمس¬الدین مخدوم شاهین، شاعر و نویسنده آزادی خواه اواخر سده 13 و اوایل سده 14 ه.ق تاجیک بود. وی به عنوان شاگرد مکتب احمد مخدوم دانش، راه او را ادامه داد. شمس¬الدین مخدوم شاهینف(متوفی 1312 ه.ق/1894 م) از نامدارانی بود که زندگی خود را در راه رفاه مردم و حل و فصل مسایل و دشواری های آنان گذرانید. انتقاد در آثار شاهین بارها به چشم می¬خورد. کتاب «بدایع الضایع» و «تحفه دوستان» وی پر از مسائل روز مردم است. اثر دیگرش «لیلی و مجنون» را به یاد همسرش نوشت، که در آن درد و رنج مردم و نیز خودش را به گونه شعر یادآور می¬شود. شعرهای شاهین را بایستی از بهترین آثار اواخر سده 19م، آسیای مرکزی دانست(میراحمدی، 1372: 86).
شمس¬الدین مخدوم شاهین، شاعر و نویسنده آزادی خواه اواخر سده 13 و اوایل سده 14 ه.ق تاجیک بود. وی به عنوان شاگرد مکتب احمد مخدوم دانش، راه او را ادامه داد. شمس¬الدین مخدوم شاهینف(متوفی 1312 ه.ق/1894 م) از نامدارانی بود که زندگی خود را در راه رفاه مردم و حل و فصل مسایل و دشواری های آنان گذرانید. انتقاد در آثار شاهین بارها به چشم می¬خورد. کتاب «بدایع الضایع» و «تحفه دوستان» وی پر از مسائل روز مردم است. اثر دیگرش «لیلی و مجنون» را به یاد همسرش نوشت، که در آن درد و رنج مردم و نیز خودش را به گونه شعر یادآور می¬شود. شعرهای شاهین را بایستی از بهترین آثار اواخر سده 19م، آسیای مرکزی دانست(میراحمدی، 1372: 86).


4- ابوالقاسم لاهوتی
4- [[ابوالقاسم لاهوتی]]




ابوالقاسم لاهوتی
ابوالقاسم لاهوتی


لاهوتی هفتاد سال زندگی کرد که نیمی از آن با ایران و رویدادهای مربوط به ایران در پیوند بود و نیمه دوم آن از سال 1922 م/ 1301 ه.ش، بدین سو، بایستی در چارچوب دگرگونی ها و چگونگی های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ویژه جامعه پارسی زبان آسیای مرکزی بررسی شود. لاهوتی از آغاز نوجوانی شاعری آزادی خواه به شمار می آید. که در راه آزادی ملت های خاورمیانه و به سود مشروطیت ایران می کوشیده و در شعرهایش آزادی به معنی از میان رفتن نظام¬های خودکامه و ستمگر، جلوه می¬کرده است. پس از یک رشته درگیری سیاسی و نظامی با حکومت ایران، در 35 سالگی به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرد. از آن پس استعداد خویش را در خدمت سوسیالیسم و فرهنگ تاجیک به کار انداخت. لاهوتی در سال 1925 م / 1304 ه.ش، به دوشنبه پایتخت تاجیکستان رفت. پس از چندی به مقام وزارت فرهنگ تاجیکستان رسید و به سال 1935 میلادی/ 1314 ه.ش به نمایندگی از سوی دولت اتحاد شوروی در کنگره دفاع از تمدن در پاریس شرکت کرد و در همان سال نشان لنین را دریافت نمود. در سال 1954م/1333 ه.ش، زندگی نامه لاهوتی به نام «شرح زندگانی» من منتشر گردید. که ادعا می شود نگارش خود اوست. این کتاب دربرگیرنده خرده گیری های گسترده از استالین و رژیم اتحاد شوروی بود. گفتار این کتاب پیرامون رژیم استالین با آزادی اجتماعی و سیاسی، با آن چه لاهوتی پیش از آن نوشته بود، سخت ناهمخوانی داشت. در این کتاب نیز آمده است که لاهوتی در ژوئن 1952 م/1331 ه.ش به افغانستان رفت و به دولت آن کشور پناهنده شد. ولی لاهوتی در مطبوعات و رادیو پیوند خود را با کتاب شرح زندگانی من دروغی آشکار خواند. لاهوتی نیز به نگارش سرگذشت خویش با عنوان «سرگذشت من» پرداخت. ولی پیش از پایان آن درگذشت. آن چه لاهوتی توانست در سرگذشت خویش بگنجاند، چهار سال پس از مرگش به سال 1961م/1340 ه.ش، در جلد دوم شرق سرخ در 22 صفحه به چاپ رسید(حائری، 1369: 22-20).
لاهوتی هفتاد سال زندگی کرد که نیمی از آن با ایران و رویدادهای مربوط به ایران در پیوند بود و نیمه دوم آن از سال 1922 م/ 1301 ه.ش، بدین سو، بایستی در چارچوب دگرگونی ها و چگونگی های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ویژه جامعه پارسی زبان آسیای مرکزی بررسی شود. لاهوتی از آغاز نوجوانی شاعری آزادی خواه به شمار می آید. که در راه آزادی ملت های خاورمیانه و به سود مشروطیت ایران می کوشیده و در شعرهایش آزادی به معنی از میان رفتن نظام¬های خودکامه و ستمگر، جلوه می¬کرده است. پس از یک رشته درگیری سیاسی و نظامی با حکومت ایران، در 35 سالگی به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرد. از آن پس استعداد خویش را در خدمت سوسیالیسم و فرهنگ تاجیک به کار انداخت. لاهوتی در سال 1925 م / 1304 ه.ش، به دوشنبه پایتخت تاجیکستان رفت. پس از چندی به مقام وزارت فرهنگ تاجیکستان رسید و به سال 1935 میلادی/ 1314 ه.ش به نمایندگی از سوی دولت اتحاد شوروی در کنگره دفاع از تمدن در [[پاریس]] شرکت کرد و در همان سال نشان لنین را دریافت نمود. در سال 1954م/1333 ه.ش، زندگی نامه لاهوتی به نام «شرح زندگانی» من منتشر گردید. که ادعا می شود نگارش خود اوست. این کتاب دربرگیرنده خرده گیری های گسترده از استالین و رژیم اتحاد شوروی بود. گفتار این کتاب پیرامون رژیم استالین با آزادی اجتماعی و سیاسی، با آن چه لاهوتی پیش از آن نوشته بود، سخت ناهمخوانی داشت. در این کتاب نیز آمده است که لاهوتی در ژوئن 1952 م/1331 ه.ش به افغانستان رفت و به دولت آن کشور پناهنده شد. ولی لاهوتی در مطبوعات و رادیو پیوند خود را با کتاب شرح زندگانی من دروغی آشکار خواند. لاهوتی نیز به نگارش سرگذشت خویش با عنوان «سرگذشت من» پرداخت. ولی پیش از پایان آن درگذشت. آن چه لاهوتی توانست در سرگذشت خویش بگنجاند، چهار سال پس از مرگش به سال 1961م/1340 ه.ش، در جلد دوم شرق سرخ در 22 صفحه به چاپ رسید(حائری، 1369: 22-20).


5- میرزا تورسون زاده  
5- [[میرزا تورسون زاده]]


میرزا تورسون¬زاده از نویسندگان و پژوهشگران برجسته تاجیک بود که در سال 1911 چشم به جهان گشود. وی از جوانی به عرصه¬ی ادبیات تاجیک گام نهاد. تورسون¬زاده و یارانش درام نویسی را در ادبیات تاجیک بنیاد گذاشتند(هادی¬زاده، 1970: 169).
میرزا تورسون¬زاده از نویسندگان و پژوهشگران برجسته تاجیک بود که در سال 1911 چشم به جهان گشود. وی از جوانی به عرصه¬ی ادبیات تاجیک گام نهاد. تورسون¬زاده و یارانش درام نویسی را در ادبیات تاجیک بنیاد گذاشتند(هادی¬زاده، 1970: 169).


6- باباجان غفورف  
6- [[باباجان غفورف]]


باباجان غفورف در 31 دسامبر 1909م در روستای اسفزار و یازد خجند ولایت سمرقند در خانواده-ای  کشاورز پا به عرصه وجود نهاد. پدرش غفور سنگین اف باغبان بود. که مدتی چند کارگر راه آهن نیز بوده است. وی در سن 18 سالگی در سازمان کمسومول، مدیریت کودکان و چندی بعد سرپرستی شعبه فرهنگ کمیته ناحیه ای  کمسومول را بر عهده داشت. اواخر سال 1928 م، برای گذراندن کورس های عالی حقوق به سمرقند فرستاده شد. پس از پایان تحصیل به شهر دوشنبه به کمیته مرکزی حزب کمونیست(بلشویکان) تاجیکستان مأموریت یافت. از سال 1930 م، مدتی را در کمیسر خلق دادگستری بود و سپس به مدیریت شعبه منصوب گردید. سال بعد برای تحصیل به مسکو رفت و سال 1935 م، فارغ التحصیل انستیتو کمونیستی ژورنالیستی کشور گردید. غفورف از سپتامبر 1940 م، تا آوریل 1941 در اسپیرانتور انتستیتو تاریخ آکادمی علوم اتحاد شوروی نیز تحصیل کرد. پس از پایان آن، منشی کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان در امور تبلیغ و ترویج شد. در ماه 1946م، منشی اول کمیته مرکزی آن حزب گردید. او در سال های دشوار جنگ جهانی دوم، از رهبران تاجیکستان در امر بسیج نیرو برای مبارزه با اشغالگران نازی بود. باباجان غفورف در تمامی عمر خویش به پژوهش درباره تاجیکستان، تاریخ و فرهنگ مردم آسیای مرکزی و تاریخ اسلام پرداخت. او از نخستین پژوهشگران تاریخ مذهب اسماعیلیه است. در جریان فعالیت های علمی و همکاری با برجسته ترین کارشناسان منابع خطی تاریخ خاور، باستان شناسان و ... بر دانش و استعداد وی افزوده شد. در سال 1956، باباجان غفورف به ریاست انستیتو خاورشناسی آکادمی اتحاد شوروی انتخاب گردید. در مارس 1964 م، تحت ریاست او بخش آثار خطی خاوری آکادمی علوم شوروی دایر شد. غفورف در 68 سالگی در 12 جولای 1977م، در شهر دوشنبه درگذشت(مختاراف، 1988: 4-3).
باباجان غفورف در 31 دسامبر 1909م در روستای اسفزار و یازد خجند ولایت سمرقند در خانواده-ای  کشاورز پا به عرصه وجود نهاد. پدرش غفور سنگین اف باغبان بود. که مدتی چند کارگر راه آهن نیز بوده است. وی در سن 18 سالگی در سازمان کمسومول، مدیریت کودکان و چندی بعد سرپرستی شعبه فرهنگ کمیته ناحیه ای  کمسومول را بر عهده داشت. اواخر سال 1928 م، برای گذراندن کورس های عالی حقوق به سمرقند فرستاده شد. پس از پایان تحصیل به شهر دوشنبه به کمیته مرکزی [[حزب کمونیست]](بلشویکان) تاجیکستان مأموریت یافت. از سال 1930 م، مدتی را در کمیسر خلق دادگستری بود و سپس به مدیریت شعبه منصوب گردید. سال بعد برای تحصیل به مسکو رفت و سال 1935 م، فارغ التحصیل انستیتو کمونیستی ژورنالیستی کشور گردید. غفورف از سپتامبر 1940 م، تا آوریل 1941 در اسپیرانتور انتستیتو تاریخ آکادمی علوم اتحاد شوروی نیز تحصیل کرد. پس از پایان آن، منشی کمیته مرکزی [[حزب کمونیست تاجیکستان]] در امور تبلیغ و ترویج شد. در ماه 1946م، منشی اول کمیته مرکزی آن حزب گردید. او در سال های دشوار جنگ جهانی دوم، از رهبران تاجیکستان در امر بسیج نیرو برای مبارزه با اشغالگران نازی بود. باباجان غفورف در تمامی عمر خویش به پژوهش درباره تاجیکستان، تاریخ و فرهنگ مردم آسیای مرکزی و تاریخ اسلام پرداخت. او از نخستین پژوهشگران تاریخ مذهب اسماعیلیه است. در جریان فعالیت های علمی و همکاری با برجسته ترین کارشناسان منابع خطی تاریخ خاور، باستان شناسان و ... بر دانش و استعداد وی افزوده شد. در سال 1956، باباجان غفورف به ریاست انستیتو خاورشناسی آکادمی اتحاد شوروی انتخاب گردید. در مارس 1964 م، تحت ریاست او بخش آثار خطی خاوری آکادمی علوم شوروی دایر شد. غفورف در 68 سالگی در 12 جولای 1977م، در شهر دوشنبه درگذشت(مختاراف، 1988: 4-3).


7- میرسعید میرشکراف  
7- [[میرسعید میرشکراف]]


    میرشکر در سال 1912 م، در روستای «سین دی یو» در ناحیه سغنان، در ولایت بدخشان کوهی در خانواده روستایی و دامدار متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایی پارشینو و مکتب شبانه روزی خاروق را سپری کرد. سپس در سال 1928م، برای ادامه تحصیل به شهر دوشنبه رفت و در سال 1930م دوره سه ساله مکتب مرکزی شوروی حزبی را به پایان رسانید. میرسعید، چندی در روزنامه کمسومول تاجیکستان کار کرد، سپس به عنوان دبیر کمیته کمسومول ناحیه شورآباد/ لنینگراد انتخاب گردید. در سال های 1934-1937 .م، در صف ارتش سرخ و نویسنده و مسئول هیأت تحریریه روزنامه وصیت لنین برگزیده شد. او دبیر و معاون ریاست اتحادیه نویسندگان تاجیکستان (1940- 1946.م) و سردار کمیته برنامه ریزی، ریاست صفت (1946- 1948) و جانشین مدیر شعبه تبلیغات و ترغیبات کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان (1961- 1962م) بود. هم چنین مسئول کمیته جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به نام رودکی (1966- 1975) و رئیس اتحادیه سینماگران تاجیکستان (1976- 1978.م) بود و از 1978.م رئیس کمیته جایزه دولتی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به نام رودکی شد.
    میرشکر در سال 1912 م، در روستای «سین دی یو» در ناحیه سغنان، در ولایت بدخشان کوهی در خانواده روستایی و دامدار متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایی پارشینو و مکتب شبانه روزی خاروق را سپری کرد. سپس در سال 1928م، برای ادامه تحصیل به شهر دوشنبه رفت و در سال 1930م دوره سه ساله مکتب مرکزی شوروی حزبی را به پایان رسانید. میرسعید، چندی در روزنامه کمسومول تاجیکستان کار کرد، سپس به عنوان دبیر کمیته کمسومول ناحیه شورآباد/ لنینگراد انتخاب گردید. در سال های 1934-1937 .م، در صف ارتش سرخ و نویسنده و مسئول هیأت تحریریه روزنامه وصیت لنین برگزیده شد. او دبیر و معاون ریاست اتحادیه نویسندگان تاجیکستان (1940- 1946.م) و سردار کمیته برنامه ریزی، ریاست صفت (1946- 1948) و جانشین مدیر شعبه تبلیغات و ترغیبات کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان (1961- 1962م) بود. هم چنین مسئول کمیته جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به نام رودکی (1966- 1975) و رئیس اتحادیه سینماگران تاجیکستان (1976- 1978.م) بود و از 1978.م رئیس کمیته جایزه دولتی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به نام رودکی شد.
خط ۱٬۱۱۳: خط ۱٬۱۱۳:
يكي از مؤلفان كتاب¬هاي درسي «ادبيات شوروي» (براي كلاس 8) و «ادبيات وطن» (براي كلاس 4). همچنین در تهية آثار بوعلي سينا، صدرالدين عيني، ميرزا تورسون‌زاده، كتاب‌هاي «لغت روسي- تاجيكي»، «فرهنگ زبان تاجيكي»، ترجمة آثار علي¬شير نوايي به زبان تاجبكي همکاری داشته است. مقاله‌هاي علمي وی در ازبكستان، اوكراين، افغانستان، ايالات متحدة آمريكا و جمهوري اسلامي ايران چاپ و نشر شده‌اند.
يكي از مؤلفان كتاب¬هاي درسي «ادبيات شوروي» (براي كلاس 8) و «ادبيات وطن» (براي كلاس 4). همچنین در تهية آثار بوعلي سينا، صدرالدين عيني، ميرزا تورسون‌زاده، كتاب‌هاي «لغت روسي- تاجيكي»، «فرهنگ زبان تاجيكي»، ترجمة آثار علي¬شير نوايي به زبان تاجبكي همکاری داشته است. مقاله‌هاي علمي وی در ازبكستان، اوكراين، افغانستان، ايالات متحدة آمريكا و جمهوري اسلامي ايران چاپ و نشر شده‌اند.


14- كرامت‌الله عالم‌اف
14- [[كرامت‌الله عالم‌اف]]


عالم‌اف در سال 1944 در شهر استروشن به دنیا آمد و تحصيلات خود را در سطح ليسانس زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه دولتي ملّي تاجيكستان ادامه داده است. دارای دكتراي فلسفه از آكادمي علوم تاجيكستان با موضوع «عقيده‌هاي فلسفي، اجتماعي و اخلاقي حكيم سنايي» در رسالة نامزدي و موضوع «تصوف خراسان» در دورة دكتري. در سال‌هاي 1966-1990 در آكادمي علوم در سمت‌هایي چون كارمند علمي و كارمند ارشد و مدير بخش تاريخ فلسفه فعاليت نموده است. در سال 1991 در كميتة مركزي حزب كمونيست تاجيكستان، مشاور بخش ايدئولوژي بود و از سال 1999-2000، رياست كرسي فلسفه آكادمي علوم تاجيكستان را بر عهده داشت. از سال 1996 تا 2000 همچنين به عنوان نماينده مردم دوشنبه وارد مجلس گرديد و از سال 2000 نمايندة حزب كمونيست مجلس عالي جمهوري تاجيكستان و عضو كميتة علم، معارف و فرهنگ بود. وی در سال‌هاي 1997 تا 2000 عضو كميسيون آشتي ملّي بود كه در استقرار صلح و وحدت در تاجيكستان تلاش نمود. از ماه اكتبر سال 2001 تا اوايل سال 2004 به سمت وزير فرهنگ جمهوري تاجيكستان منصوب شد كه همزمان سمت رئيس كميسيون ملّي يونسكو در تاجيكستان را نيز بر عهده داشت. او يكي از محققين معروف در رشتة فلسفه و تصوف بوده و تحقيقات او در كشورهاي شوروي سابق شناخته شده است. از آثار او مي‌توان به موارد زير اشاره كرد. «جهان‌بيني سنايي»، «جهان‌بيني خواجه عبدالله انصاري»، «تصوف در خراسان»، «جستجو در تصوف و عرفان». همچنين بيش از 200 مقاله علمي در زمينة تصوف و مسايل سياسي از جمله انديشه‌هاي فردوسي، كمال خجندي، خواجه عبدالله انصاري، ميرزا عبدالقادر بيدل و صلح تاجيكستان را در كشورهاي جمهوري اسلامي ايران، آمريكا، افغانستان، روسيه و غيره منتشر كرده است. وي از جانب حكومت تاجيكستان با عنوان افتخاري «ارباب علم تاجيكستان» و از جانب حكومت سابق اتحاد شوروي به دريافت نشان افتخاري نائل گرديد. در بسياري از كنفرانس‌هاي علمي بين‌المللي در ايران، افغانستان، آمريكا، روسيه، ازبكستان، ژاپن و ديگر كشورها شركت نموده است. او همچنين همزمان با سمت وزارت فرهنگ، رئيس كميسيون ملّي  يونسكو در تاجيكستان را بر عهده داشته، مشاور رئيس جمهور تاجيكستان نیز بوده است.
عالم‌اف در سال 1944 در شهر استروشن به دنیا آمد و تحصيلات خود را در سطح ليسانس زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه دولتي ملّي تاجيكستان ادامه داده است. دارای دكتراي فلسفه از آكادمي علوم تاجيكستان با موضوع «عقيده‌هاي فلسفي، اجتماعي و اخلاقي حكيم سنايي» در رسالة نامزدي و موضوع «تصوف خراسان» در دورة دكتري. در سال‌هاي 1966-1990 در آكادمي علوم در سمت‌هایي چون كارمند علمي و كارمند ارشد و مدير بخش تاريخ فلسفه فعاليت نموده است. در سال 1991 در كميتة مركزي حزب كمونيست تاجيكستان، مشاور بخش ايدئولوژي بود و از سال 1999-2000، رياست كرسي فلسفه آكادمي علوم تاجيكستان را بر عهده داشت. از سال 1996 تا 2000 همچنين به عنوان نماينده مردم دوشنبه وارد مجلس گرديد و از سال 2000 نمايندة حزب كمونيست مجلس عالي جمهوري تاجيكستان و عضو كميتة علم، معارف و فرهنگ بود. وی در سال‌هاي 1997 تا 2000 عضو كميسيون آشتي ملّي بود كه در استقرار صلح و وحدت در تاجيكستان تلاش نمود. از ماه اكتبر سال 2001 تا اوايل سال 2004 به سمت وزير فرهنگ جمهوري تاجيكستان منصوب شد كه همزمان سمت رئيس كميسيون ملّي يونسكو در تاجيكستان را نيز بر عهده داشت. او يكي از محققين معروف در رشتة فلسفه و تصوف بوده و تحقيقات او در كشورهاي شوروي سابق شناخته شده است. از آثار او مي‌توان به موارد زير اشاره كرد. «جهان‌بيني سنايي»، «جهان‌بيني خواجه عبدالله انصاري»، «تصوف در خراسان»، «جستجو در تصوف و عرفان». همچنين بيش از 200 مقاله علمي در زمينة تصوف و مسايل سياسي از جمله انديشه‌هاي فردوسي، كمال خجندي، خواجه عبدالله انصاري، ميرزا عبدالقادر بيدل و صلح تاجيكستان را در كشورهاي جمهوري اسلامي ايران، آمريكا، افغانستان، روسيه و غيره منتشر كرده است. وي از جانب حكومت تاجيكستان با عنوان افتخاري «ارباب علم تاجيكستان» و از جانب حكومت سابق اتحاد شوروي به دريافت نشان افتخاري نائل گرديد. در بسياري از كنفرانس‌هاي علمي بين‌المللي در ايران، افغانستان، آمريكا، روسيه، ازبكستان، [[ژاپن]] و ديگر كشورها شركت نموده است. او همچنين همزمان با سمت وزارت فرهنگ، رئيس كميسيون ملّي  يونسكو در تاجيكستان را بر عهده داشته، مشاور رئيس جمهور تاجيكستان نیز بوده است.


15- قاري امان‌الله نعمت‌زاده
15- قاري امان‌الله نعمت‌زاده
خط ۱٬۱۴۱: خط ۱٬۱۴۱:
همچنين در تأليف «ادبيات خلق‌هاي شوروي» (1953 - 1963) همکاری داشته و آثار اديباني همچون جوهري، سهيلي، حكيم كريم، حمزه حكيم‌زاده نيازي را منتشر كرد و كتاب «ملك ادب»(1996) را  با همکاری پروفسور س. عبدالله‌اف به مناسبت بزرگداشت كمال خجندي انتشار داد. وي همچنين كتابي با نام «رئيس جمهور امام‌علي رحمان‌اف: امروز و استقلال تاجيكستان»(سال 1997) را نوشت. درام «عمر جاويد» او كه در بارة زندگي و حيات علمي و ادبي استاد لاهوتي است، در سال 1987 در تئآتر جوانان  محمود واحد به روي صحنه رفت. در زمينة ترجمه نيز آثاري از بزرگان را به تاجيكي ترجمه نموده كه از آن جمله به «نام نيك» از م. تيتوف(1986)، رمان «تكرار درسهاي گذشته» از س. بَروزدين(1984، با همكاري ا. عبدالمنان‌اف)، «روح بين المللي ادبيات شوروي» از گ. لامدزي(1991) می¬توان اشاره کرد. وي در ژوئن 1997 به عنوان رئيس شوراي حركت مردمي وحدت ملّي و احياي تاجيكستان در استان سغد انتحاب گرديد. او كه كارمند شايستة فرهنگ تاجيكستان است، به خاطر خدمات علمي و ادبي، بارها به دريافت نشان و افتخارنامه‌ها نائل گرديده است.  
همچنين در تأليف «ادبيات خلق‌هاي شوروي» (1953 - 1963) همکاری داشته و آثار اديباني همچون جوهري، سهيلي، حكيم كريم، حمزه حكيم‌زاده نيازي را منتشر كرد و كتاب «ملك ادب»(1996) را  با همکاری پروفسور س. عبدالله‌اف به مناسبت بزرگداشت كمال خجندي انتشار داد. وي همچنين كتابي با نام «رئيس جمهور امام‌علي رحمان‌اف: امروز و استقلال تاجيكستان»(سال 1997) را نوشت. درام «عمر جاويد» او كه در بارة زندگي و حيات علمي و ادبي استاد لاهوتي است، در سال 1987 در تئآتر جوانان  محمود واحد به روي صحنه رفت. در زمينة ترجمه نيز آثاري از بزرگان را به تاجيكي ترجمه نموده كه از آن جمله به «نام نيك» از م. تيتوف(1986)، رمان «تكرار درسهاي گذشته» از س. بَروزدين(1984، با همكاري ا. عبدالمنان‌اف)، «روح بين المللي ادبيات شوروي» از گ. لامدزي(1991) می¬توان اشاره کرد. وي در ژوئن 1997 به عنوان رئيس شوراي حركت مردمي وحدت ملّي و احياي تاجيكستان در استان سغد انتحاب گرديد. او كه كارمند شايستة فرهنگ تاجيكستان است، به خاطر خدمات علمي و ادبي، بارها به دريافت نشان و افتخارنامه‌ها نائل گرديده است.  


19- عسكر حكيم
19- [[عسكر حكيم]]


عسكر حكيم متولد 10 اكتبر 1946 در روستاي رومان ناحية خجند و همچنین فارغ‌التحصيل دانشكدة تاريخ و ادبيات دانشگاه دولتي تاجيكستان در 1967 است. سال 1967 در كميتة تلويزيون و راديو تاجيك به كار پرداخت. سال‌هاي 1969-1972  مقطع دكتري دانشگاه دولتي لَمَنوسوف شهر مسكو را به پایان برد و در سال 1974 از رسالة دكتري خود با نام «وارث تاريخي و نوپردازي‌هاي شاعرانه» دفاع كرد.  
عسكر حكيم متولد 10 اكتبر 1946 در روستاي رومان ناحية خجند و همچنین فارغ‌التحصيل دانشكدة تاريخ و ادبيات دانشگاه دولتي تاجيكستان در 1967 است. سال 1967 در كميتة تلويزيون و راديو تاجيك به كار پرداخت. سال‌هاي 1969-1972  مقطع دكتري دانشگاه دولتي لَمَنوسوف شهر مسكو را به پایان برد و در سال 1974 از رسالة دكتري خود با نام «وارث تاريخي و نوپردازي‌هاي شاعرانه» دفاع كرد.  
خط ۱٬۱۶۱: خط ۱٬۱۶۱:
او همچنين اشعار غنايي فارسي تاجيكي را در مسكو به سال 1987 به روسي چاپ كرد. نوشته‌هايش كه در ابتدا در زمينة آموزش و پژوهش ادبيات كلاسيك و معاصر بود، او را به عنوان محققي توانمند معرفي كرد. در رساله‌هايش ديدگاه¬هاي تازه و انديشه‌هاي نو و جالب وجود دارد. آثار وي در نقد ادبي تاجيك مقامي والا دارد. عسكر حكيم سپس در دنياي شعر هم چهرة گرم شاعرانة خود را مي‌نماياند. اخلاص او نسبت به سنت‌هاي هزارسالة ادبيات فارسي و شجاعت نوپردازي‌هايش خط سبزي است در لوحة نوبهاران شعر تاجيك، اشعار مرغوب¬اش با آهنگهاي زیبا در محافل هنري رایج می¬باشد. محفل‌هاي شعر و سخن او در تاجيكستان، آلمان، انگلستان، امريكا، ايران، عراق و ديگر شهرها و كشورهاي دنيا برگزار شده است. استعداد فطري عسكر حكيم در عرصة روزنامه‌نگاري نيز بسيار چشمگير است. او پيوسته براي پيشرفت مطبوعات تاجيك كوشيده است. وي در نقش بنيادگذار هفته‌نامة «ادبيات و صنعت» و نيز به عنوان مؤسس ماهنامة فارسي‌ «پيوند» و به هنگام سردبيري، از فضای محدوده و بسته مطبوعات پيشين بيرون مي‌آيد و در حل مهمترين مسئله‌هاي اخلاقي و معنوي مردم، خودشناسي ملّي، آزادانديشي، انتشارات خطي نياكان و پشتيباني از زبان مادري و در انعكاس واقعي حيات توفيق مي‌يابد. عسكر حكيم به عنوان يك مربي كاردان و دوست و غمخواري براي هم‌قلمان محبوبيت دارد. از اين رو است كه او به عنوان رئيس اتحادية نويسندگان جمهوري انتخاب شده است و براي پيشرفت ادبيات و پشتيباني از اديبان تلاش مي‌ورزد. فعاليتهاي ادبي، سياسي و اجتماعي او، ناشي از اهداف و آرمانهاي بلند انسان‌دوستي و وطن‌پرستي اوست.
او همچنين اشعار غنايي فارسي تاجيكي را در مسكو به سال 1987 به روسي چاپ كرد. نوشته‌هايش كه در ابتدا در زمينة آموزش و پژوهش ادبيات كلاسيك و معاصر بود، او را به عنوان محققي توانمند معرفي كرد. در رساله‌هايش ديدگاه¬هاي تازه و انديشه‌هاي نو و جالب وجود دارد. آثار وي در نقد ادبي تاجيك مقامي والا دارد. عسكر حكيم سپس در دنياي شعر هم چهرة گرم شاعرانة خود را مي‌نماياند. اخلاص او نسبت به سنت‌هاي هزارسالة ادبيات فارسي و شجاعت نوپردازي‌هايش خط سبزي است در لوحة نوبهاران شعر تاجيك، اشعار مرغوب¬اش با آهنگهاي زیبا در محافل هنري رایج می¬باشد. محفل‌هاي شعر و سخن او در تاجيكستان، آلمان، انگلستان، امريكا، ايران، عراق و ديگر شهرها و كشورهاي دنيا برگزار شده است. استعداد فطري عسكر حكيم در عرصة روزنامه‌نگاري نيز بسيار چشمگير است. او پيوسته براي پيشرفت مطبوعات تاجيك كوشيده است. وي در نقش بنيادگذار هفته‌نامة «ادبيات و صنعت» و نيز به عنوان مؤسس ماهنامة فارسي‌ «پيوند» و به هنگام سردبيري، از فضای محدوده و بسته مطبوعات پيشين بيرون مي‌آيد و در حل مهمترين مسئله‌هاي اخلاقي و معنوي مردم، خودشناسي ملّي، آزادانديشي، انتشارات خطي نياكان و پشتيباني از زبان مادري و در انعكاس واقعي حيات توفيق مي‌يابد. عسكر حكيم به عنوان يك مربي كاردان و دوست و غمخواري براي هم‌قلمان محبوبيت دارد. از اين رو است كه او به عنوان رئيس اتحادية نويسندگان جمهوري انتخاب شده است و براي پيشرفت ادبيات و پشتيباني از اديبان تلاش مي‌ورزد. فعاليتهاي ادبي، سياسي و اجتماعي او، ناشي از اهداف و آرمانهاي بلند انسان‌دوستي و وطن‌پرستي اوست.


20- رجب ‌محمد اميراف
20- [[رجب ‌محمد اميراف]]


وی متولد 1954 ميلادي است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان در سال 1974 به پایان برده و از سال 1974 تا 1989 به عنوان استاد و مدير كرسي در دانشكدة مزبور به فعالیت مشغول بوده است. سال¬هاي 2001-1990 رئيس دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان و سالهاي 2001-2004 معاون اول وزير فرهنگ تاجيكستان بود. در سال 2004 وزير فرهنگ جمهوري تاجيكستان بوده است. وی همچنین دارای مدرک دكترا در رشتة كتابداری می¬باشد.
وی متولد 1954 ميلادي است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان در سال 1974 به پایان برده و از سال 1974 تا 1989 به عنوان استاد و مدير كرسي در دانشكدة مزبور به فعالیت مشغول بوده است. سال¬هاي 2001-1990 رئيس دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان و سالهاي 2001-2004 معاون اول وزير فرهنگ تاجيكستان بود. در سال 2004 وزير فرهنگ جمهوري تاجيكستان بوده است. وی همچنین دارای مدرک دكترا در رشتة كتابداری می¬باشد.


21- شريف تاش‌اف
21- [[شريف تاش‌اف]]


وی متولد سال 1958 است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان به پایان برده و به عنوان استاد دانشگاه هنرهاي زيباي تاجيكستان، رئيس كتابخانة كودكان تاجيكستان، رئيس شعبة فرهنگ وزارت فرهنگ تاجيكستان به فعالیت مشغول بوده است. در سال 2003 رئيس كتابخانة ملي فردوسي جمهوري تاجيكستان بوده است. وی همچنین دارای دكترا در رشتة كتاب‌داری می¬باشد.
وی متولد سال 1958 است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان به پایان برده و به عنوان استاد دانشگاه هنرهاي زيباي تاجيكستان، رئيس كتابخانة كودكان تاجيكستان، رئيس شعبة فرهنگ وزارت فرهنگ تاجيكستان به فعالیت مشغول بوده است. در سال 2003 رئيس كتابخانة ملي فردوسي جمهوري تاجيكستان بوده است. وی همچنین دارای دكترا در رشتة كتاب‌داری می¬باشد.
خط ۱٬۱۸۱: خط ۱٬۱۸۱:
وی متولد 1936در شهر دوشنبه است که پس از دريافت ديپلم در سال 1956 وارد دانشگاه دولتي تاجيكستان شد و در سال 1961 در رشتة تاريخ و فيلولوژي فارغ‌التحصيل گرديد. از دورة دبيرستان به شعر و ادب علاقه‌اي فراوان داشت. نخستين شعر او سال 1953 با پيشگفتاري از طلا پولادي شاعر تاجيك در روزنامة «پيانر(= پيشاهنگ) تاجيكستان» درج گرديد. مؤلف 11 دفتر و يك كتاب نثر است به شرح زير است: «رشتة تصوير»(1979)؛ «خندة صبح»(1982)؛ «بارگاه عشق»(1983)، «چمن خيال»(1985)؛ «آب نقره»(1986)؛ «ايام گل»(براي كودكان، 1989)؛ «گلشن راز»(به خط فارسي، 1992)؛ «بهاي جان»(1993)؛ «سكوت گريه‌ها»(2004)؛ «سبزة مژگان»(2000)؛ «محراب سخن»(2004) و «سعادت آموزگار»(1997). تعدادي از اشعار او شامل مجموعه‌هاي مختلف و به بيش از ده زبان‌ ترجمه و انتشار گرديده است. عبدالله قادري به ترجمة اشعار شاعران خارجي به زبان تاجيكي نيز گرایش دارد. شعرهاي عبدالله قادري آهنگ‌هاي غنايي داشته و بيش از 50 عنوان شعر او توسط خوانندگان شهير تاجيكستان و همزبانان ايراني و افغاني اجرا شده‌ است.  
وی متولد 1936در شهر دوشنبه است که پس از دريافت ديپلم در سال 1956 وارد دانشگاه دولتي تاجيكستان شد و در سال 1961 در رشتة تاريخ و فيلولوژي فارغ‌التحصيل گرديد. از دورة دبيرستان به شعر و ادب علاقه‌اي فراوان داشت. نخستين شعر او سال 1953 با پيشگفتاري از طلا پولادي شاعر تاجيك در روزنامة «پيانر(= پيشاهنگ) تاجيكستان» درج گرديد. مؤلف 11 دفتر و يك كتاب نثر است به شرح زير است: «رشتة تصوير»(1979)؛ «خندة صبح»(1982)؛ «بارگاه عشق»(1983)، «چمن خيال»(1985)؛ «آب نقره»(1986)؛ «ايام گل»(براي كودكان، 1989)؛ «گلشن راز»(به خط فارسي، 1992)؛ «بهاي جان»(1993)؛ «سكوت گريه‌ها»(2004)؛ «سبزة مژگان»(2000)؛ «محراب سخن»(2004) و «سعادت آموزگار»(1997). تعدادي از اشعار او شامل مجموعه‌هاي مختلف و به بيش از ده زبان‌ ترجمه و انتشار گرديده است. عبدالله قادري به ترجمة اشعار شاعران خارجي به زبان تاجيكي نيز گرایش دارد. شعرهاي عبدالله قادري آهنگ‌هاي غنايي داشته و بيش از 50 عنوان شعر او توسط خوانندگان شهير تاجيكستان و همزبانان ايراني و افغاني اجرا شده‌ است.  


25- عمر صفر
25- [[عمر صفر]]


وی متولد سال 1960، در ناحية خاولينگ استان ختلان جمهوري تاجيكستان و همچنین فارغ التحصيل رشتة زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شرقشناسي دانشگاه دولتي تاجيكستان در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1983 می¬باشد که از همان سال در بخش مذكور شروع به تدريس نمود. سال 1994 از رسالة دكتري خود با موضوع «شعر نو ايران» دفاع نمود. از مهمترین تألیفات وی آثار زیر را می¬توان نام برد. 1 . سياوش كسرايي و «شعر نو فارسي»؛ 2. پيراهة نيما؛ 3. ياد آن غريب (مجموعة مقالات).  
وی متولد سال 1960، در ناحية خاولينگ استان ختلان جمهوري تاجيكستان و همچنین فارغ التحصيل رشتة زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شرقشناسي دانشگاه دولتي تاجيكستان در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1983 می¬باشد که از همان سال در بخش مذكور شروع به تدريس نمود. سال 1994 از رسالة دكتري خود با موضوع «شعر نو ايران» دفاع نمود. از مهمترین تألیفات وی آثار زیر را می¬توان نام برد. 1 . سياوش كسرايي و «شعر نو فارسي»؛ 2. پيراهة نيما؛ 3. ياد آن غريب (مجموعة مقالات).  
خط ۲٬۰۷۱: خط ۲٬۰۷۱:
|}  
|}  


'''2-6. مترجمان و ویراستاران معروف تاجیک'''
'''2-6. [[مترجمان و ویراستاران معروف تاجیک]]'''


'''جدول شماره 14 مترجمان و ویراستاران تاجیک در زمینۀ الهیات و معارف اسلامی'''
'''جدول شماره 14 مترجمان و ویراستاران تاجیک در زمینۀ الهیات و معارف اسلامی'''
خط ۲٬۱۷۱: خط ۲٬۱۷۱:
|-
|-
|'''5'''
|'''5'''
|داوودخان اعلایف
|[[داوودخان اعلایف]]
|فارغ‌التحصیل دانشگاه  دولتی اسلامی تاجیکستان و دانشگاه بین‌المللی الاظهر (قاهره)
|فارغ‌التحصیل دانشگاه  دولتی اسلامی تاجیکستان و دانشگاه بین‌المللی الاظهر ([[قاهره]])
|معاون دانشکدۀ علوم  اسلامی دانشگاه دولتی اسلامی امام اعظم تاجیکستان
|معاون دانشکدۀ علوم  اسلامی دانشگاه دولتی اسلامی امام اعظم تاجیکستان
|تفسیر، ویرایش،  ترجمه:
|تفسیر، ویرایش،  ترجمه:
خط ۲٬۲۰۵: خط ۲٬۲۰۵:
|-
|-
|'''2'''
|'''2'''
|حکمت رحمت
|[[حکمت رحمت]]


متولد 15 می 1938  
متولد 15 می 1938  
خط ۲٬۲۱۶: خط ۲٬۲۱۶:
|-
|-
|'''3'''
|'''3'''
|مبشر اکبرزاد
|[[مبشر اکبرزاد]]
|فارغ‌التحصیل دانشگاه ملی تاجیکستان (1992) در رشتۀ زبان  و ادبیات تاجیکی
|فارغ‌التحصیل دانشگاه ملی تاجیکستان (1992) در رشتۀ زبان  و ادبیات تاجیکی
|تألیفات:  
|تألیفات:  

نسخهٔ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۰

- نظام فرهنگی

فرهنگ، کلیت در هم تافته­ای است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاق و هرگونه توانایی و عادتی است که آدمی به عنوان عضوی از جامعه به دست می آورد. فرهنگ، محدودۀ زیست حیوانی را می شکند و نیروی حیاتی آن را به گستره­ی زیست فرهنگی بر می­کشد و زندگی در زیست بومِ جانوری را به زندگی در زیست بومِ فرهنگی یا در یک جهان بدل می­کند.

از اینجاست که انسان به موجود بسیار پیچیده­ای تبدیل می­شود که دیگر نمی­توان او را از جهت زیست حیوانی­اش و برپایه­ی آن تعریف کرد، بلکه باید او را در ساحت فرهنگی­اش دید و در این قلمرو است که نیروی حیاتی از ساحت بی­گناهی جانورانه به ساحت عالم نیک و بد می­آید و معنای انسانی به خود می گیرد و در این ساحت است که انسان به میدان امکانِ کرداری دست می­یابد و کردار انسانی او در معرض داوری ارزشی اخلاقی قرار می­گیرد و در قالب دستگاه ارزشی فرهنگ، از ساده­ترین و پایه­ای ترین کردار زیستی تا پیچیده­ترین آنها مورد نقد واقع می­شود و برگرد عمل و فعل انسان، نظام پیچیده­ای از ارزش­ها و هنجارهای فرهنگی تنیده می­گردد.

نظام رفتاری و ارزشی فرهنگ، خود را در قالب نهادهای اجتماعی شکل می­دهد. هر نهادی، کارکرد اجتماعی ویژه­ای دارد. نهاد دین، نهاد آموزش، نهاد دولت و دیگر نهادهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، نظام­های هنجار گذار و ارزش گذاری هستند که در قالب شأن رفتارهای جمعی و فردی انسانی انجام می­گیرد.

فرهنگ و تمدن

1-3.  نژاد

تاجیکستان از دیرباز محل زندگی مردمان آریایی بوده که بعضی از آن ها اسکان یافته بودند، مانند سغدیان، مادها و پارس ها و برخی دیگر زندگی کوچ نشینی داشتند، مانند سکاها یا ماساژت ها. بنابراین می توان گفنت که باختری ها، سغدی ها، خوارزمی ها و سکاها نه تنها بنیانگذاران شهرها و روستاهای آسیای مرکزی به ویژه تاجیکستان به شمار می روند، بلکه نیاکان تاجیک ها نیز بوده اند. تیره های ایرانی زبان که از آریای ها جدا شده بودند، در آغاز هزاره دوم پیش از میلاد سرزمین های آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان، خراسان و مناطق همجوار آن را اشغال کرده بودند. اوستا که کهن ترین اثر زبان های ایرانی و دیرین ترین اثر نوشته شده نیاکان ایرانیان، تاجیکان و دیگر تیره های ایرانی زبان است، تنها منبع نوشته شده ای است که درباره سرزمین، جایگاه، شیوه زندگی تیره ها و مردم ایرانی زبان در نیمه نخست هزاره دوم پیش از میلاد، اگاهی هایی به دست می دهد. سرزمین های آسیای  مرکزی و مناطق همجوار آن که جایگاه زندگی تاجیک ها و ایرانی ها بوده و در اوستا از آن ها نام برده شده است، عبارتند از گاوا، مرغو، بختی، هریوه و ....(ارانسکی، 1358: 54).

امروزه اصطلاح تاجیک، مردمان پارسی زبان، مسلمان روستا نشین افغانستان، تاجیکستان و دیگر جمهوری های آسیای مرکزی و سین کیانگ چین را در بر می گیرد. با این حال، اصطلاح تاجیک گروه های نژادی دیگری را نیز در بر می گیرد که تاجیک نامیده می شوند. در افغانستان چهار گروه نژادی جدا از هم وجود دارند که تاجیک شناخته می شوند. در باختر و ناحیه هرات و پیرامونش مردم فارسی زبان وجود دارند. گروهی که در این جمعیت، همه خویشاوندی نژادی و یا هویت خود را گم کرده اند، در شهرها و پیرامون آن ساکن هستند. در واقع، کسانی که به لحاظ زبان مادری شان به فارسی سخن می گویند، به نام تاجیک شناخته می شوند. گروه دوم نژادی، مردم فارسی زبان ترکستان، افغان هستندکه به فارسیوان یا پارسیون معروفند و تمامی ساکنان شهرهای شمال افغانستان مانند، مزار شریف، قندوز، بغلان و ... را در بر می گیرند.

تاجیکان همانند آنها در آسیای مرکزی در ناحیه فرغانه در تاشکند، بخارا و دیگر شهرهای بزرگ منطقه زندگی می کنند. این تاجیک ها یا پارسی زبانان، نسل های امروز جمعیت ایران و آسیای مرکزی هستند. در حالی که بسیاری از تاجیک ها با ترک ها آمیخته اند و نیاکان ازبک های کنونی را تشکیل داده اند، دیگران نیامیخته و هویت ملی و نژادی خود را حفظ کرده اند. در سده های پیش، این مردمان را «سارت» می گفتند؛ اصطلاحی که امروز به گونه جداگانه ای در آسیای مرکزی وجود دارد، ولی امروزه بیش تر سارت ها جذب ازبک ها شده اند. از دیدگاه نژاد شناسان بیشتر تاجیک ها از نژاد سفید هستند و گاهی نشانه هایی از نژاد مغولی در بین آن ها دیده می شود که ناشی از ازدواج آنان با ترکان است.  

گروه سوم، تاجیک های نیمه کوچی اند که تاکنون مورد بررسی و پژوهش قرار نگرفته اند. در دره شکاری از کتل شیبر تا دوآب، در برخی روستاها، مردم نیمه کوچی زندگی می کنند که خود را تاجیک می نامند. از لحاظ ویژگی نژادی همانند هزاره ها بوده و دارای ویژگی و چهره مغولی هستند. اینان برخلاف هزاره ها رمه های زیادی دارند و کار کوچ گری تابستانی را انجام می دهند. مسکن تابستانی این تاجیک ها گونه ای یورت با سقف گرد ترکی است که با بوریا و یا چیق و یا به وسیله ی تکه های موی بز پوشانیده می شود. این خیمه ها را «لچیق» می نامند. این مردم زمستان را در روستاها و آبادی ها می گذرانند و در تابستان ها با رمه های خود به کوه می روند. بعضی ها بر این باورند که تاجیک ها نیمه کوچی از تاتاران هستند. به هر حال این مردم تاجیک های اصیل و ایرانی نیستند، بلکه ترکانی می باشند که زبان ترکی را رها کرده اند و به فارسی دری سخن می گویند. از نگاه نژاد، اینان نشانه های قومی مغولی دارند و خیمه های آنان و همچنین اصطلاحاتی که در پیوند با خیمه به کار  می برند، ترکی هستند. بیشتر تاجیک ها سنی مذهب هستند، در حالی که اکثر هزاره های این ناحیه مذهب شیعه جعفری یا اسماعیلی دارند.

گروه چهارم، تاجیک ها و به گفته روس ها تاجیک های کوهی اند که از کهنترین مردم آسیای مرکزی به شمار می روند به دلیل این که آنها در کوه ها بلند هندوکش و پامیر زندگی کرده و می کنند، دست نخورده باقی مانده اند و از آمیزش با تیره ای دیگر خودداری کرده اند. تاجیک های کوهستانی یعنی ساکنان مناطق بلند و غیر قابل دسترس، توسط «گنزبورگ» به لحاظ تیپ نژادی، اروپایی - پامیری گزارش شده اند. سر گرد و کوتاه، صورت بیضی شکل، بینی راست یا نوک عقابی، دهان متوسط با لیان پر، بدن مو دار، موی سیاه یا سیاه خرمایی، پوست سفید و ... داشته و از لحاظ نژاد همانندی زیادی به نژاد «دیناری» اروپا دارند.

مکان زیست تاجیکان کوهستانی از کوه های پارو یا میزاد باختری تا پامیر چین،گسترده شده است. محل زیست تاجیک های سرمشکان، ممکن است جنوب باختری ترین نقطه زیست تاجیک های کوهستانی را تشکیل دهد. در شمال و خاور جهان قلعه، اکنون ایماق ها و هزاره ها زندگی می کنند. با این حال، گواه هایی وجود دارد که پیش از یورش گروه های مغولی کوچی، بیشتر مردم بادغیس و هزاره جات افغانستان، تاجیک های کوهستانی دارای تیره ایرانی بوده اند. در گذشته در نواحی میانی بامیان و غور، مردمان تاجیک زندگی می کردند. به علاوه نام تیره فرعی تاجیک، هنوز در بین تایمنی ها و هزاره ها نمایان می گردد که وجود تاجیک های پنهان شده یا کسان تاجیک شده را نشان می دهد. با این حال، امروزه محلی های ایرانی در جمعیت ایماق ها و هزاره ها جذب گردیده اند. نواحی تاجیک نشین دوباره در ناحیه بامیان شروع می شود و از پنج شیر تا بدخشان گسترش می یابد. نواحی کوهستانی تاجیکستان به سوی شمال تا ناحیه فرغانه، محل زندگی تاجیک های کوهستانی اند. خاوری ترین نقطه تاجیک نشین، ناحیه سرکول سین کیانگ چین است.

تاجیک های کوهستانی که در این منطقه مسکن گزیده اند، دامنه آن از جنوب باختری رشته کوه پارو یا میزاد تا پامیر را در برمی گیرد و به طور عمومی از نگاه فرهنگ و نژاد همسان اند. (همام، 1371: 249-244). روی هم رفته تاجیک های کنونی یا ایرانیان حقیقی که ترکان آن ها را قزلباش می نامند، مردمی هستند که به خوش سیمایی شهره اند. قیافه منظم و گونه دراز بیضی و ابروان مشخص مشکی و چشمان سیاه غزالی دارند. تاجیک ها در حقیقت مردمی سرشناس اند که در سراسر خاور پراکنده اند و نه تنها در شهرهای ایران و افغانستان بلکه در شهرها و روستاهای آسیای مرکزی سکنی گزیده اند. (فیلد، 1343: 745).

2-3. زبان   

زبان رسمی و ملی جمهوری تاجیکستان، فارسی تاجیکی می باشد که از گروه زبان های جنوب خاوری ایران است. دو مرحله تغییر الفبا، از الفبای عربی ‌یا اسلامی یا فارسی و یا به تعبیر جالب تاجیکان «الفبای‌نیاکان»، به لاتین (1308 ش./1929م.) و از لاتین به سیرلیک (1319ش./ 1940م.) و هم‌چنین تبعات حاصل از تسلط روسیه‌ی تزاری بر بخش بزرگی از ماورا‌ءالنهر که «ترکستان روسیه»[1285ه.ق/1868 م.] نامیده  می شد و نفوذ در بخش به ظاهر مستقل باقیمانده، یعنی بخارا و مهم‌تر از همه، تسلط نهایی نظام شوروی بر آسیای مرکزی[1303 ش. / 1924 م.] که منجر به از میان رفتن یا استحاله‌ی نخبگان علمی و فرهنگی قدیم و دگرگونی نخبگی‌ علمی و فرهنگی در عصر امپراطوری سرخ گردید، زبان و ادبیات فارسی را که در کوران تحولات فرهنگی‌، اجتماعی و سیاسی آن دوران ماوراء‌النهر از تسلط ترک ها در آسیای مرکزی، روبه ضعف رفته بود، در خاستگاه خود (ماوراءالنهر خاستگاه زبان فارسی جدید یا دری) در فترت  فرو برد.

تفوق جناح ازبک و ترک‌گرا در نظام جدید از سویی و همچنین سیاست مدیران روسی نظام جدید به بها دادن به زبان‌هایی بی پیوند با همسایگان بزرگ و مهم چون ایران و افغانستان و مهم‌تر از آن، فاقد پشتوانه‌ی بزرگ هویت‌آفرین و هویت مدار ادبیات مکتوب، یعنی (زبان‌های ازبکی، ترکمنی، قرقیزی، قزاقی) موجب گردید بر انزوای زبان و ادبیات فارسی در موطن آن بیافزود. مجموعه‌ی این عوامل، فرایندی را پدید آورد که زبان فارسی در ماوراءالنهر، از سیر طبیعی بازماند و از رشد و بالندگی افتاد.

ساختار و قواعد زبان فارسی امروزین ماوراءالنهر، از جمله در تاجیکستان- که مهم‌ترین مؤلفه‌ی هویت ملی آن به شمار می‌آید- در تعابیر و اصطلاحات ضعیف است.

البته امروزه بعد از استقلال جمهوری تاجیکستان، خواست ملی و اراده‌ی حاکمیت در تاجیکستان بر ارتقاء زبان و ادبیات فارسی تاجیکی به عنوان زبان نخست در همه‌ی سطوح آموزشی، علمی، فرهنگی و دیوانی یا اداری وجود دارد. لیکن آسیب¬زدایی دهه‌های فترت زبان فارسی در این سرزمین، آسان نیست. بالخصوص که این آسیب زدایی مبتنی بر آسیب شناسی درست نباشد.

بی‌تردید تجدید نشاط و طراوت زبان و ادبیات فارسی در ماوراءالنهر و انطباق آن با مطالبات زمانه، در پیوند هرچه سریع‌تر این دریاچه به دریای خروشان زبان و ادبیات فارسی در بیرون از این سرزمین است؛ و تنها راه این پیوند، احیای الفبای فارسی در این سرزمین است.

با توجه به رسمیت یافتن زبان فارسی تاجیکی در تاجیکستان و جایگزینی آن با زبان روسی در غالب سطوح آموزش- به ویژه تحصیلات ابتدایی و متوسطه- و تنزل سواد روسی در این کشور، تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی- همان گونه که غالب اندیشمندان تاجیک نیز اذعان دارند- تنها مسیری است که از تبدیل محیط علمی و فرهنگی تاجیکستان به مرداب، جلوگیری می‌نماید.

به عبارتی دیگر، رشد و بالندگی علمی و فرهنگی تاجیکستان یا می‌بایست با وصل به دریای فارسی‌زبانان جهان با تغییر الفبای سیرلیک به الفبای فارسی صورت پذیرد یا با تجدید دوباره‌ی زبان و ادبیات روسی و جایگزینی آن با زبان فارسی تاجیکی.

با توجه به جایگاه زبان فارسی (فارسی تاجیکی) در تاجیکستان، به عنوان اصل بنیادین هویت ملی تاجیکان که تلاش برای احیای آن به پیش از استقلال تاجیکستان باز‌می‌گردد (اعلان زبان تاجیکی به عنوان زبان رسمی در سال 1368 ش./ 1989م.)، احیای مجدد زبان روسی در تاجیکستان اگر هم رویایی شیرین برای روسیه و روس‌فیل‌های تاجیک باشد، جز خیالی خام نیست. بنابراین تغییر الفبای سیریلیک به الفبای فارسی‌زبانان جهان، برای نشاط علمی، فرهنگی، آموزشی و پژوهشی تاجیکستان امری است محتوم.

این واقعیت علاوه بر غالب اندیشمندان تاجیک، بر بسیاری از زمامداران حکومت تاجیکستان نیز پوشیده نیست. لیکن سیری که در سال‌های اخیر برای احیای الفبای نیاکان در تاجیکستان پی گرفته می‌شود، به هیچ روی تأمین‌کننده‌ی لوازم تغییر الفبا حتی در بلندترین مدت نیز نمی‌باشد.

در بخش زیر نخست به زبان فارسی و پیشینه آن و سپس به فارسی تاجیکی و لهجه های آن می پردازیم.

1-2-3.  زبان فارسی

زبانی که ایرانیان بدان سخن می گویند و می نویسند «فارسی» یا «فارسی دری» یا «فارسی نو» نام دارد. این زبان دنباله فارسی میانه و فارسی باستان است. فارسی باستان در زمان هخامنشیان ( 559-331 پ.م) و فارسی میانه در زمان ساسانیان (224-651 م) کاربرد داشته است. فارسی میانه یا پهلوی ساسانی در دوران های ساسانی به دو گونه گفتاری و نوشتاری به کار می رفته است. ولی با سقوط دولت ساسانی به دست اعراب، صورت نوشتاری آن کاربرد خود را از دست داد. و اندک اندک فراموش گردید. صورت گفتاری این زبان به مرور زمان و طی دگرگونی هایی به صورت فارسی امروزی درآمد.

مدارک نوشته شده نشان می دهند که این زبان (فارسی نو) تا مدت ها کاربرد گفتاری داشته و چند سده بعد به صورت نوشتاری درآمده است. دیرین ترین نوشته های این زبان از دوران سامانی (سده های سوم تا چهارم ه.ق / نهم تا دهم . م) است. زبان فارسی از خانواده زبان های ایرانی است. زبان های ایرانی شاخه ای از زبان هند و ایرانی اند که زبان شناسان سده 19 م، آن را متعلق به زبان های هند و اروپایی دانسته اند. زبان هند و اروپایی مادر را که زبانی فرضی است، از قوم آریایی می دانند که در حدود 3 هزار سال و به گفته ای 5 هزار سال پیش از میلاد در شمال دریای سیاه ساکن بوده اند و بعدها به سوی جنوب و باختر کوچ کرده و به دلیل دور شده از یکدیگر، زبانشان از هم جدا شده است.

شاخه های زبان های هند و اروپایی را شامل خانواده زبان های هند و ایرانی، یونانی، هیتی (حتی)، تخاری، آلبانی، ارمنی، اسلاوی، بالتی، سلتی (کلتی)، ژرمنی و ایتالی دانسته اند. شاخه ایرانی زبان هند و ایرانی را به سه دوره تاریخی بخش کرده اند و آنها را باستان، میانه و نو نام نهاده اند. برای هر یک از این سه دوره، زبان های ایرانی جدا از هم، قائل شده اند و آنها را از نظر ویژگی های آوایی، دستوری و واژگانی به چهار گروه شمال، جنوب خاوری، شمال و جنوب باختری بخش کرده اند. ( کلباسی، 1374: 15-14)

2-2-3. فارسی تاجیکی

«تاجیکی» لهجه ای است از زبان فارسی و بدین سبب آن را بایستی «فارسی تاجیکی» نامید. همان طور که لهجه اصفهانی، شیرازی، کرمانی، سیستانی و .... را فارسی اصفهانی، فارسی شیرازی، فارسی کرمانی و فارسی سیستانی می نامند. فارسی تاجیکی به این دلیل که جایگزین زبان های خاوری ایران گردیده، و از سویی با زبان روسی و زبان قوم های گوناگون ترک، ارتباط داشته، با فارسی امروزی ایران تفاوت های بسیاری یافته است. از سوی دیگر، خود فارسی تاجیکی در نقاط گوناگون آسیای مرکزی نیز لهجه های متفاوتی پیدا کرده است. لهجه های تاجیکی را بایستی جزو لهجه های فارسی ایرانی به شمار آورد و آنها را نیز لهجه های زبان فارسی نامید. بررسی های زیادی درباره لهجه ها یا شیوه ای تاجیکی تاکنون انجام یافته است. این بررسی ها پیش از انقلاب اکتبر، توسط گروهی از دانشمندان روسی آغاز گردیده و کتاب هایی در این باره، نگاشته شده است. درباره گروه بندی لهجه های تاجیکی تاکنون نظر قطعی ارئه نگردیده است. تا سال 1960م، این لهجه ها به سه گروه زیر بخش شده بوده اند:

• نخست- گروه شمال باختر، که لهجه های تاجیکی ازبکستان و شمال تاجیکستان را در بر می گرفته است.

• دوم- گروه مرکزی که لهجه ورزاب و بعضی از لهجه های وادی حصار را در بر می گرفته است.

• سوم- گروه جنوب خاوری

در کنگره بین المللی خاورشناسان در مسکو در سال 1960 م، لهجه های تاجیکی به چهار گروه و زیر بخش گردیده اند:

• گروه شمالی که لهجه های سمرقند، بخارا، فرغانه خاوری و باختری، اورا تپه و پنج کنت را شامل می گردد.

• گروه مرکزی که لهجه های زرافشان، رشتان و سوخ (ساخ) را در بر می گیرد.

• گروه جنوبی که شامل بدخشان، کولاب شمالی و جنوبی و قره تگین می شود.

• گروه جنوب خاوری، شامل لهجه های درواز است.

تفاوت بین لهجه های زبان تاجیکی تنها در مسائل آواشناختی و بیان واژگان است.

به طور کلی، می توان گفت متمرکزترین گروهی که به زبان تاجیکی سخن می گویند، در نزدیکی دره فرغانه، دره زرافشان و کشکه دریا، ساکن هستند که آنها را بایستی تاجیکان ازبکستان نامید. در شمال باختری دره فرغانه، یعنی نواحی پاپ، چست، کسان سای و شهر نمنگان هم تاجیک ها سکونت دارند. بدین ترتیب که مردم شهر سخ همه تاجیک زبان هستند در ناحیه کویبی شف، به ویژه در دشت ریشتن، تاجیک ها اکثریت را دارند. در مسیر رودخانه شیرآباد دریا و سرخان دریا هم دسته بزرگی از تاجیک زبان ها ساکن اند. در پیرامون شهر تاشکند به ویژه بخش شمال خاوری آن هم زبان تاجیکی رواج دارد که این قسمت از جمهوری قزاقستان است. در دیگر جمهوری ها همانند قرقیزستان و ترکمنستان هم شماری تاجیک، زندگی می کنند. گروه های پراکنده ای هم وجود دارند که به زبان تاجیکی سخن می گویند. از جمله کولی ها، یوری ها، فرنگی ها، شاخه ای از عرب ها و بلوچ های ساکن آسیای مرکزی و ... افغان های جمشیدی ساکن مرو در ترکمنستان و هم چنین هزاره ها که بیش تر در ترکمنستان به سر می برند نیز تاجیک زبان هستند(میراحمدی، 1372: 74-73).

3-3. خط

پیش از پیدایی خط، تنها وسیله ای که برای نقل و انتقال اندیشه ها به نظر می رسید، نقش اشیاء بود. بدین معنی که برای بیان هر یک از اشیاء، ناگزیر دست به دامن نشانه هایی می شدند. هنر نگارگری و خط نگاری در سرزمین تاجیک ها همانند سایر مناطق ایران رواج داشته و اگر پیش از مردم دیگر نقاط، آغاز دبیری و خط نگاری نکرده اند، همزمان با آنها در ابداع خط تصویری گام برداشته اند(بهنام، 1320: 103).

خط نگاری و نگارگری در قلمرو تاجیکان با کاوش های باستان شناختی هم آهنگی دارد. زبان تاجیکی در تاریخ پیدایی خود، پس از خط تصویری خط میخی را انتخاب کرده بود، یعنی نشانه هایی از نقش هایی که به شکل میخ بوده و به گونه های افقی یا عمودی به کار گرفته می شد.، ترکیب یافته است. در دوران هخامنشی نیز خط تاجیک ها، همانند دیگر نقاط ایران، میخی بود که در کتیبه های پادشاهان هخامنشی دیده می شود. دوم، خط پهلوی یا هزوارش است که در زمان اشکانیان و ساسانیان رواج داشته و در سکه و نقش های آن زمان دیده می شود. سوم، خط اوستایی است که برپایه خط پهلوی تنظیم گردیده و اوستا با این خط نگارش شده است.

تاجیکان در روزگار باستان از الفبای سغدی نیز استفاده می کردند. ولی پس از ورود عرب ها به قلمرو تاجیک ها، خط و دین آنان رایج گشت. البته خط عرب ها به خوبی مورد پذیرش عرب ها قرار نگرفت. زیرا در مدت نزدیک هزار سال آثار زیادی به خط پهلوی، پارتی، سغدی و خوارزمی انشاء شده بود. ولی پس از اینکه علی رغم میل خود، خط عربی را پذیرفتند، نخست به آن تغییراتی دادند تا موافق زبان شناسان شود. سپس گونه های تازه به تازه آنرا مانند نسخ، نستعلیق، دیوانی و ریحانی و ... آفریدند ( کریم اف، 1372: 14).

از سال ۱۳۰۲ تلاشها برای تغییر خط در جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان توسط شوروی آغاز شد و نهایتاً در فروردین ۱۳۰۷ (آوریل ۱۹۲۸ میلادی) خط استانداردشده لاتین برای زبان‌های ترکی در تاجیکستان خط رسمی شد در حالی که فارسی شاخه‌ای از زبان‌های ترکی نیست. این تغییر خط اجباری به بهانه ضعیف و مشکل بودن خط عربی و تلاش در جهت ارتقای سوادآموزی انجام شد. در حدود سال ۱۳۱۹ و هنگام جنگ جهانی دوم، سران شوروی تصمیم به تغییر خط کشورهای تحت‌سلطه خود - از جمله تاجیکستان - از خط لاتین به خط سیریلیک یا روسی گرفتند و در تاجیکستان هم خط سیریلیک جایگزین خط لاتین شد.

محمدجان شکوری ادیب تاجیکستانی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره تغییر خط از فارسی به لاتین و سیریلیک می‌گوید: «در شوروی خلق‌هایی بودند که خطشان را از عربی برگرداندند. خلقهایی که آثار تاریخی زیادی نداشتند، با شادمانی تمام، تغییر خط را پذیرفتند. لیکن خلقهای دیگر مثل تاجیکان که تاریخ طولانی داشتند و آثار ادبی و علمی و تاریخی داشتند بر اثر تغییر خط از همه آنها محروم شدند. یک مقصد تغییر خط که با یک فرمان عملی شد، همین بود که این خلق ها از گذشته خود جدا شوند. یک نیست‌انگاری تاریخی و فرهنگی به وجود آمد. به گذشته، گذشته لعنتی می‌گفتند. تاریخ بشریت [در این دیدگاه] از دوره سوسیالیسم شروع می‌شد. اینطور عقیده پیدا شده بود که چیزی که تا این وقت بود تاریخ نیست. مقصود همین بود که ما از اصل خود دور شویم و دیگر از گذشته یاد نکنیم. به همین دلیل زبان ما اینقدر آسیب دید. می‌گفتند که زبان فارسی، زبان اعیان و اشراف بود، زبان فئودالی بود، زبان تصوف و عرفان بود، به خلق خدمت نمی‌کرد، زبان کوچه و بازار است، از وی دست می‌باید کشید. تغییر خط هم مقصدش همین بود. در همان دهه بیست و سی [میلادی] می‌گفتند میرزا فتحعلی آخوندزاده و سعید نفیسی طرفدار این هستند که خط فارسی در ایران به لاتین تبدیل شود. اگر امروز نه، فردا خط ایران لاتینی می‌شود. زود باشید که ما از ایران دیر نمانیم! یک سبب همین بود که می‌گفتند یاد گرفتن خط فارسی دشوار است، ولی لاتین و خط آوایی خیلی آسان است. لیکن اکنون من می‌بینم در دنیا خطی نیست که دشواری نداشته باشد. با دشواری‌هایی که [خط] انگلیسی دارد زمین می‌گوید و آسمان می‌نویسد، تمام دنیا را گرفته است. فرانسوی چه دشواری‌هایی که ندارد. دشواری‌های خط فارسی پیش آنها هیچ است.»( http://tajikam.com)

پس از فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱ میلادی)، مردم و دولت تاجکستان تصمیم به بازگشت به خط نیاکان (فارسی) گرفتند اما این موضوع مهم و چالش‌برانگیز تاکنون در این کشور انجام نشده است.

نتیجه تغییر خط در تاجیکستان این شد که تاجیکان نسبت به همزبانان ایرانی و افغانستانی تا حدودی بیگانه شوند و ارتباطات درخوری میان آنان صورت نگیرد و مردم تاجیکستان نتوانند با کشورهای فارسی‌زبان دیگر ارتباط برقرار کنند و به نوعی فارسی تاجیکی از فارسی ایران و افغانستان بیشتر فاصله بگیرد و به زبان روسی نزدیک شود. همین موضوع باعث شده است که زبان روسی در تاجیکستان زبان علمی و رسمی باشد و در دانشگاههای این کشور برای تدریس علوم مختلف از زبان روسی استفاده شود و فارسی فقط به عنوان برای محاوره و شعر و ادبیات معرفی شود.

درخواست‌های بسیاری برای تغییر خط از سیریلیک به فارسی در تاجیکستان وجود دارد اما مقامات این کشور نیازی به این کار نمی‌بینند و تغییر خط را در شرایط کنونی به نفع کشور نمی‌دانند. بسیاری از شخصیت‌های فرهنگی و ادبی تاجیک خط و الفبای سیریلیک روسی را که زبان فارسی تاجیکی هم اکنون به آن نوشته می‌شود، خطی تحمیلی بر ملت خود می‌شمارند و آن را سبب وابستگی بیشتر تاجیکستان به روسیه قلمداد می‌کنند. آنها می‌گویند خط سیریلیک مانع رشد زبان شده است. هم اکنون شمار کمی از تاجیکان با این خط آشنا هستند. به عقیدۀ کارشناسان فرهنگی تاجیک، گسترش آموزش خط فارسی در تاجیکستان به معنای احیای خط نیاکان و دسترسی مردم این کشور به دریایی از منابع فارسی است که در کتابخانه‌ها و پایگاههای اطلاع رسانی کشورهای فارسی زبان به‌ویژه ایران وجود دارد.

یکی از دلایل تعلل در تغییر خط از روسی به فارسی در تاجیکستان، سلطه زبان روسی بر دانشگاهها و رسانه‌های این کشور است که بر اثر سلطه روسیه و شوروی و ضعیف شدن زبان فارسی در این منطقه بوده است. سلطه زبان روسی در زمان شوروی باعث شده است که هنوز هم در تاجیکستان زبان روسی به عنوان یکی از زبانهای رسمی و زبان علمی و دانشگاهی تلقی می‌شود به طوری که در این کشور زبان علم و فن را روسی و در درجه بعد انگلیسی می‌دانند و برای زبان فارسی تاجیکی این توانایی را که با آن دانش و فنون را بیاموزند نمی‌دانند.

مقامات تاجیکستان بنا به دلایل متعددی از جمله هزینه های مالی بالا، نفوذ سیاسی و علمی روسیه، اراده قوی در تغییر خط سیریلیک به فارسی نداشته و قدم های جدی و عملی در این زمینه هنوز برنداشته اند. امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان، درباره تغییر خط از روسی به فارسی گفته است: «به نظر من هیچ ضرورتی برای تغییر الفبا نیست چون ما در دوران گذار اقتصادی و فرهنگی قرار داریم و در حالی که کشورها مسیر پیشرفت را طی می‌کنند نباید کاری انجام دهیم که باعث مشکلات بیشتری شود... از طرف دیگر در شرایط فعلی اقشار مختلف مردم از جمله بخش آموزش و پرورش در این زمینه با مشکلاتی مواجه است و اقدام برای تغییر الفبا کار عجولانه‌ای خواهد بود... نیاز نداشتن به تغییر الفبا موضع ماست و اطمینان دارم بیشتر مردم تاجیکستان از این موضع حمایت می‌کنند... خط رسمی سریلیک ساده و قابل استفاده در دنیا است و میراث قدیمی علمی، ادبی و فلسفی تاجیکستان به طور عمده به این خط منتشر شده و کسانی که به آنها نیاز دارند، می‌توانند از مراکز علمی و کتابخانه‌ها استفاده کنند».

«شاهرخ اسراری» وزیر فرهنگ تاجیکستان نیز در این باره گفته است: «برای تغییر رسم‌الخط سریلیک و بازگشت کامل به الفبای فارسی یا خط نیاکان در کشور زمان زیادی لازم است و این اقدام بر اساس برنامه ریزی از قبل صورت گرفته باید پس از آماده‌سازی همه اقشار جامعه انجام شود... برنامۀ تبدیل حروف سریلیک به خط فارسی در تاجیکستان با صدور یک فرمان و یا حکمی قابل اجرا نیست چون انجام موفقیت‌آمیز آن آمادگی بیشتری را می‌خواهد... امروز حدود ‪ ۹۵درصد جمعیت تاجیکستان با خط فارسی آشنا نیست و با چنین شرایطی بازگشت عجولانه به این خط اوضاع را پیچیده‌تر می کند».

جدول شماره 2. جدول مقایسه ای خط سیریلیک، لاتین و فارسی

نمونه ارزش آوایی پارسی لاتین سیریلیک

نمونه /a/ اَ، َ A a А а

санг= سنگ = سَنگ /b/ ﺏ B ʙ Б б

барг = برگ = بَرگ /v/ و V v В в

номвар = نامور = ناموَر /ɡ/ گ G g Г г

санг= سنگ = سَنگ /ʁ/ ﻍ Ƣ ƣ Ғ ғ

ғор = غار, Бағдод = بغداد = بَغداد /d/ ﺩ D d Д д

модар = مادر = مادَر, Бағдод = بغداد = بَغداد /e/ ی E e Е е

шер = شیر, меравам = می‌روم = می‌رَوَم /jɔ/ یا Jo jo Ё ё

дарё = دریا, осиёб = آسیاب /ʒ/ ژ Ƶ ƶ Ж ж

жола = ژاله, каждум = کژدم = کَژدُم /z/ ﺯ، ذ، ض، ظ Z z З з

баъз = بعض, назар = نَظَر, заҳоб = ذَهاب, замин = زَمیِن /i/ اِ، ِ I i И и

ихтиёр = اِختیار /ˈi/ ی Ī ī Ӣ ӣ

зебоӣ = زیبائی /j/ ی، یْ J j Й й

май = مَی /k/ ک K k К к

кадом = کَدام /q/ ﻕ Q q Қ қ

қадам = قَدَم /l/ ﻝ L l Л л

лола = لاله /m/ ﻡ M m М м

мурдагӣ = مُردَگیِ /n/ ﻥ N n Н н

нон = نان /ɔ/ آ، ا O o О о

орзу = آرزو /p/ پ P p П п

панҷ = پَنج /ɾ/ ﺭ R r Р р

ранг = رَنگ /s/ ﺱ، ث، ص S s С с

сар = سَر, субҳ = صُبح, сурайё = ثُرَیاَ /t/ ﺕ، ﻁ T t Т т

тоҷик = تاجیک, талаб = طَلَب /u/ اُ، ُ U u У у

дуд = دُود /ɵ/ او، و Ū ū Ӯ ӯ

хӯрдан = خوردَن, ӯ = اُو /f/ ﻑ F f Ф ф

фурӯғ = فُروُغ /χ/ ﺥ X x Х х

хондан = خواندَن /h/ ﺡ H h Ҳ ҳ

ҳофиз = حافِظ /tʃ/ چ C c Ч ч

чӣ = چی /dʒ/ ﺝ Ç ç Ҷ ҷ

ҷанг = جَنگ /ʃ/ ﺵ Ş ş Ш ш

шаб = شَب /ʔ/ ﻉ ' Ъ

таъриф = تعریف /e/ ای E e Э э

эй = ای /ju/ یو، یُ Ju ju Ю ю

июн = اِیون یه، یَ Ja ja Я я


4-3. دین

تاجیکستان از قدیم الایام محل برخورد ادیان و مذاهب گوناگون بوده است. این سرزمین، با فرهنگ های چین، ایران و ... همسایه بوده و جریان های دینی این فرهنگ ها، این جمهوری را تحت تأثیر خود قرار داده است. یکی از ویژگی های فرهنگ این سرزمین در پیش از اسلام رواج شمار باورهای دینی و مذهبی است. در میان دین های گوناگون سغدی می توان از دین های زردتشتی، بودایی و مانوی نام برد. افزون بر این، روحانیان نسطوری در این سرزمین، به ویژه در سمرقند حضور داشته اند(فرانکلین، 1372: 131). آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان از سده هفتم میلادی، توسط سپاه اسلام گشوده شد و مردم این منطقه اسلام آوردند. مذهب بیش تر مردم تاجیکستان سنی و از شاخه های حنفی است و ابوحنیفه را به عنوان امام اعظم می شناسند. گروه کوچکی از شیعیان اسماعیلی در کوه های پامیر در منطقه بدخشان زندگی می کنند. شماری مسلمان شافعی مذهب نیز در تاجیکستان زندگی می کنند. اهل سنت تاجیکستان به اهل بیت و ائمه شیعه به ویژه برای حضرت امام علی(ع) و امام حسین(ع) و امام جعفر صادق(ع) احترام ویژه ای قائلند. در حال حاضر گروهی از اهل تسنن خود را به خاندان اهل بیت منسوب می دانند و این گروه را صوفی می نامند که رهبران آنها لقب «اشیان» دارند.  

مسلمانان بدخشان تاجیکستان، پیرو مذهب اسماعیلیه به رهبری آقاخان می¬باشند. خاور و جنوب خاوری تاجیکستان محل اقامت این دسته از تاجیک هاست. 90 درصد شیعیان ساکن بدخشان شیعه اسماعیلی و 10 درصد نیز شیوه جعفری هستند. گروهی از اقلیت های مسیحی، زردتشتی و کلیمی در این کشور زندگی می کنند. مسیحیان در شهر دوشبه دارای کلیسا و گورستانی هستند. بیشتر آنان را روس ها و مهاجران تشکیل می دهند. پیش از جنگ های داخلی، بیست هزار یهودی در تاجیکستان زندگی می کردند که پانزده هزار نفر از آنان در شهر دوشنبه سکونت داشتند. شمار زیادی از آنها به دنبال دگرگونی های سیاسی و اجتماعی تاجیکستان، این جمهوری را ترک گفته و به فلسطین اشغالی مهاجرت نمودند. در حال حاضر در شهر دوشنبه حدود 5 هزار کلیمی زندگی می کنند(منتظمی، 1374: 16-15).  

5-3. شخصیت¬های تاریخی، علمی و فرهنگی

تاجیکان در قرن سوم ه.ق رودکی پدر شعر فارسی دری را  به ظهور رسانیدند که ظهور شاعر ناموری همچون رودکی نشان دهنده¬ی تاریخ درخشان مردمان این دیار است.

در  زیر به ذکر نام تنی چند از اهالی علم و ادب این دیار اشاره می¬نماییم.

عمعق بخارایی(قرن 12)؛ رشیدی سمرقندی(قرن 12)؛ اشیرالدین اخسیکتی( اخسیکت منطقه ای بوده در فرغانه که امروزه آن را «اخسی» می گویند)(وفات 1212)؛ سیف اسفرنگی( قرن 12)؛ خواجه عبدالملک عصاری سمرقندی(قرن 14)؛ خواجه عصمت بخارایی(وفات 1426)؛ بساط بوریاباف سمرقندی( قرن 11)؛ سیفی بخارایی (قرن 15)؛ ملامشفقی(وفات 1588)؛ باقی زرد و زی بخارایی (قرن 16)؛ نظمی آهنگر هراتی صاحب مثنوی مشهور یوسف و زلیخا(قرن 17)؛ میرحاجی سمرقندی- سراینده تاریخ مدرسه شیردار سمرقند(قرن 17)؛ خواجه حسن نثاری بخارایی( قرن 16)؛ مطرب بخارایی- شاعر و موسیقی¬دان(قرن 17)؛ مولوی شریفی بخارایی شاعر و عالم و مولف چندین کتاب علمی (1698)؛ محمد اسحاق شوکتی بخارایی(وفات 1700)؛ میرسعید شریفی راقم، شاعر و مولف «تاریخ سید راقم» که در سال 1702 نگارش آن به اتمام رسیده است؛ میرزا عبدالقادر بیدل(1721-1644)؛ فطرت زودوز سمرقندی(تولد 1667)؛ میرزا فاضل نشی والی بخارایی(وفات 1667)؛ سید انسفی(قرن 17)؛ ملاآباد ممتاز سمرقندی(قرن 17)؛ مولانا زاهد افکاری سمرقندی (در سال 1627 کشته شده است)؛ خواجه یوس مظهر بخارایی(قرن 18)؛ محلم بخارایی(قرن 18)؛ یگانه منسفی(قرن 18)؛ محمدباقی یکتایی سمرقندی(قرن 18 جنیدالله مخدوم حاذق، مختصص علم طب و شاعر در سال 1813 به فرمان امیرنصرالله کشته شده است)؛ عبدالقادر خواجه سودای بخارایی(1873-1823)؛ قاضی عبدالواحد حریر (1886-1809)؛ احمد مخدوم محضرس دانش- ادیب، شاعر، فیلسوف، موسیقی¬دان، اقتصاددان (1897-1827)؛ شمس¬الدین مخدوم شاهین (1893-1857)؛ عبدالفضل سیرت( وفات 1899)؛ قاضی قربانخانی فطرتی و ردانزهی(وفات 1888)؛ میرزا سامی منشی بوستانی- مورخ و شاعر(وفات 1907)؛ محمدصدیق حیرت بخارایی (1902-1876)؛ تاش خواجه اسیری خجندی(وفات 1915).

تاجیکان نه تنها در علم و ادبیات خدمات قابل توجهی نموده اند، بلکه در عالم سیاست هم نقش¬های مهمی بازی کرده اند. از تاجیکان، وزیران و سیاسیون بسیاری پا به عرصه سیاست گذاشته¬اند. در این اثنا می¬توان به وزیرانی که در زمان¬های بسیار سخت و آشفتگی امور مملکت و دولت را اداره کرده¬اند یعنی برمکیان، خواجه نظام الملک و خواجه شمس الدین محمود دیوان اشاره نمود(شکورزاده، 1385: 51-49).


6-3. آثار باستانی و تاریخی

1-6-3 مناطق تاريخي

در محدوده تاجيکستان امروز شهرهای قديمی پنجيکت (قرن 6)، خجند، استروشن، اسفره، کاني بادام و ... وجود دارند و نيز آثار معماری شهرهای ازبکستان سمرقند و بخارا از دستاوردهای بزرگ تاريخ و فرهنگ تاجيکان است. آثار باستانی و معماری قلعه حصار، مقبره خواجه مشهد، اجينه تپه با ديرهای بودای (قرون 7 و 8) نيز توجه جهانگردان جهان را به خود جلب می‌کند.

دوشنبه: پايتخت تاجيکستان شهر دوشنبه در منطقه¬ی سرسبز حصار در بلندی 750-930 متر از سطح دريا قرار دارد. نخستين نسخه¬های کتبی در مورد شهر دوشنبه منسوب به قرن 17 بوده(در محدوده شهر آثار باستانشناسی يونانی باختری زيادی قرن 2 قبل از ميلاد و بازمانده‌های قصبه‌های قرونی وسطای) است. در واقع شهر دوشنبه در سال 1924 ميلادی در نتيجه متحدشدن سه روستای سر آسيا و شاه منصور و دوشنبه به وجود آمد. دوشنبه شهری زيبا و سرسبز و خوش آب و هوا است که يکی از مراکز فرهنگی آسيای مرکزی محسوب می‌شود.


رودخانه ورزاب- شمال شهر دوشنبه

خجند: پايتخت تاجيکستان شمالی و دومين شهر بزرگ کشور و يکی از کهن‌ترين شهرهای آسيای مرکزی محسوب می‌شود.


شهر باستاني خجند

طبق روايت‌ها اسکندر مقدونی این شهر را بیش از 2300 سال قبل بنا کرده است. خجند در وادی فرغانه قرار دارد که در طول تاريخ شکوفا و آباد بوده و از مراکز‌ اساسی جاده بزرگ ابريشم محسوب می¬شده است.

امروز این شهر يکی از قسمت های ثروتمند تاجيکستان بوده و نصف محصولات صنعتی کل تاجيکستان را توليد می نمايد. شهر دارای باغ و پارک‌های زياد است و از وسط شهر رودخانه سيردريا عبور می نمايد که به آن شادی و طراوت تازه می بخشد. بازار قديمی‌شهر بازار پنجشنبه می¬باشد که در آن انواع و اقسام ميوه و تنقلات عرضه می‌شود. مسجد شيخ مصلح الدين شهر نيز يکی از مکان¬های ديدنی شهر است.

پنج¬کنت: يکی از شهرهای بسیار آباد و باستانی در آسيای مرکزی می باشد. آثار معماری سغد(قرون 5 و 7 ميلادی) از شاه‌کارهای می‌باشند که نقش و جايگاه هنر تاجيکان را در میان دستاوردهای مردم شرق معين می‌نمايد. ساختار معماری کاخ‌ها و معبد های پنجيکت از جمله آثار شاخص و  منحصر به فرد بوده که نه در آسيای مرکزی و نه ديگر کشورهای شرق بی¬نظیر است.


آرامگاه رودکی در شهر پنج¬کنت

پامیر: که معروف به «بام جهان» است همان کوهی می‌باشد که از آن تمام سلسله کوه‌های بلند جهان آغاز می‌گردند. فراقروم‌، همالای در جنوب، هندوکش در غرب، تيان¬شان در شمال و شرق. دره¬های عميق و دشت¬های وسيع که در میان قله‌ها که بيشتر از 7000 متر بلندی دارند قرار گرفته اند. پاميری ها که جمعيت اساسی اين نواحی را تشکيل می‌دهند به لهجه‌های گوناگون پاميری صحبت می‌کنند و پيرو مذهب اسماعيلی هستند و دارای زندگی خيلی عادی و ساده می‌باشند. ولی با اين حال مردم خيلی ميهمان نواز و خونگرم هستند که توجه گردشگران را جلب نموده‌اند. مرکز پامير شهر خاروغ پايتخت ولايت خودمختار بدخشان است. شهر در بلندی 2000 متر از سطح دريا قرار داشته و در پشت رودخانه گُنت قرار دارد.

2-6-3. آثار مهم تاریخی و فرهنگی

تاجیکستان مانند ساير مناطق آسياي مركزي آثار تاریخی زیادی دارد. پنج کنت، یکی از مهمترین مراکز باستانی آسیای مرکزی است که از نفوذ هنر ایرانی حکایت می‌کند. این شهر باستانی که اکنون از مراکز طراز اول مطالعات باستان شناسی و هنری آسیای مرکزی به شمار می رود و در 56 کیلومتری شرق سمرقند واقع شده است، در زمان ساسانیان مرکز مهم بازرگانی و سوق¬الجیشی سرزمین سغدیان به شمار می¬رفت. در قرن 8-5 م این شهر از رونق فراوانی برخوردار بود. نقاشی‌های دیوار قصر پنج کنت که به صورتی کاملاً سالم به دست آمده از عالی¬ترین آثار نقاشی باقی مانده از دوران باستان است. یکی از این نقاشی¬های تالار 41، تجسم کامل هفت خان رستم است که چند قرن بعد از آن شرح مبسوط آن را در شاهنامه می¬توان دید. مهم‌ترین محل تاریخی تاجیکستان، آرامگاه رودکی در قریه پنج رودک از توابع سمرقند است که ساختمان کنونی آن در سال 1958 با حضور نمایندگان 38 کشور از جمله ایران گشایش یافت. از دیگر آثار مهم تاریخی و فرهنگی تاجیکستان می¬توان به موارد زیر اشاره نمود.   

- مزار خواجه علاءالدین محمد را می‌توان به عنوان یک اثر تاریخی مهم دیگر در جنوب «ده نو» نام برد.

- در قشلاق بابک واقع در پامیر، خانه ای به نام «خانه کتاب» وجود دارد که اکنون به صورت یک مرکز بازدید توریستی درآمده است. این خانه در قرن گذشته توسط استاد علی محمد بخارا ساخته شده و تابلوهای آن به سبک مینیاتورسازی ایرانی به دست استادی به نام عبدالمطلب نقاشی شده و پیرامون اتاقها به اشعاری به زبان تاجیکی و فارسی از غلام نبی و مبارک قدم از شعرای محلی مزین شده است.

- در 8 کیلومتری خجند که کمال¬الدین مسعود خجندی شاعر بزرگ پارسی گوی منسوب به آن است اخیراً رصد خانه ای قدیمی متعلق به قرون 1 تا 3 هجری کشف شده است.

- در آچیه تپه واقع در جنوب تاجیکستان، که آنرا گنجینه زیر زمینی شاهکارها لقب داده¬اند، از چند سال قبل کاوش‌هایی توسط هیأت‌های باستان‌شناسی مؤسسه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان صورت گرفته و تا کنون بسیاری از آثار قرون اولیه اسلامی در این کاوش‌ها به دست آمده است. هیات اعزامی زمین شناسی مؤسسه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان اخیراً در کوه‌های پامیر در ساحل راست رودخانه بازار دره به کشف شهری قدیمی نائل شده است در کاروانسرای آن مجموعه ای از سکه‌های فرغانه متعلق به یک هزار سال پیش، پارچه‌های مختلف و بیش از 40 صفحه نسخه خطی فارسی به دست آمده است. در سالهای 66 - 1956 هیات اعزامی آکادمی علوم تاجیکستان در منطقه کوهستانی پامیر در ناحیه بدخشان مجموعه ای از نسخه‌های خطی فارسی را کشف کرد. در میان نسخه‌های پیدا شده، شرح حال حسن صباح به قلم خود او، آفاق نامه ناصرخسرو، ام الخطاب از طوسی و آثار بسیاری درباره تاریخ و جغرافیای بدخشان که در همان جا کتابت شده وجود داشت.

- یکی دیگر از آثار تاریخی تاجیکستان، بقایای شهر باستانی حصار واقع در 5 کیلومتری شمال غربی دوشنبه است. از این شهر فقط یک دروازه با دو برج دیده‌بانی که در بین دو کوه ساخته شده باقی مانده است. در فاصله 500 متری این بنا ساختمان یک مسجد دو طبقه دیده می‌شود که سالها متروک بوده و اخیراً احیا شده است.


نمایی از شهر حصار


3-6-3. آثار مهم مذهبی و تاریخی

1-3-6-3 . مدارس تاجيكستان

جدول شماره 3 (مدارس تاریخی تاجیکستان)

رديف نام مدرسه تاريخ ساختمان مكان

روستا شهر/ ناحيه استان

1 مدرسة كهنه قرون 18-19 ناحيه حصار 25 كيلومتري غرب دوشنبه

2 مدرسةميرعالم دادخواه قرن 18 شهر پنجكنت سغد

3 مدرسة ميررجب دادخواه قرن 17 لَب جر كان‌بادام سغد

4 مدرسة نو قرن 19 ناحية حصار 25 كيلومتري غربي دوشنبه

5 مدرسة آييم قرن 16-17 ناحية كان‌بادام سغد

6 مدرسة خواجه مشهد قرن 9-12 صياد ناحية شهر توس ختلان


مدرسة كُهنه

مدرسة كهنه متعلق به قرون 18- 19 .م واقع در منطقة حصار (25 كيلومتري غرب دوشنبه) می-باشد. این مدرسه در اواخر قرن 18 و اوايل  قرن 19 م. در سمت جنوبي «قلعة حصار» در روبروي ارك، از آجر ساخته شده است. اين يادگاري، يك طبقة مربع 15×50 متر مي‌باشد. حيات بزرگ و مربع مدرسه را از سه طرف طاق‌هاي نه چندان بزرگي احاطه كرده‌اند. در سه گوشة حيات مدرسه، رواق و طاق‌هاي پنج ضلعي بنا شده‌اند. در سمت شمال و شرق، ايوان رواق‌دار ساخته شده‌ است. محراب مدرسه در يكي از چهار طاق‌ واقع است. در پهلوي مدرسه، كاروان سراي بزرگي وجود داشته كه اكنون از بين رفته است.

مدرسة ميرعالم دادخواه

از آثار معماري قرن 18 م. واقع در شهر پنج¬كنت «مدرسة مير‌عالم دادخواه» می¬باشد. این مدرسه در عصر 18 در قسمت جنوب شرقي شهر پنجكنت بنا شده كه داراي تالار بزرگ گنبددار است. در سه سمت مدرسه، ايوان‌هاي گنبددار اركي كه در مجموع 6/17×22 متر را تشكيل مي‌دهند، ساخته شده است. در يك كنار مدرسه منارة نه چندان بزرگي، يك حوض و 12 حجره (اتاق طالب‌علمان) وجود داشته است.

مدرسة ميررجب دادخواه

از آثار معماري قرن 17 .م واقع در روستاي لَب جر ناحية كاني‌بادام استان سغد «مدرسة ميررجب دادخواه»  می¬باشد که در سالهاي 1659-1660 .م در کنار لَب جر ناحية كاني‌بادام از خشت پخته (آجر) ساخته شده است. نماي اصلي بنا رو به شمال و پيش¬طاق بلند آن را از دو سمت با «گلدسته‌هاي قفسه‌دار» (نام يكي از قسمت¬هاي معماري) آراسته کرده¬اند.

مدرسه داراي دو تالار خرد و كلان بود كه مربوط به مراسم¬هاي مختلف بودند. تالار بزرگ براي اداي نماز و تالار كوچك براي آموزش بود. نمازخانه داراي گنبد قفسه‌دار مي‌باشد. در سه سمت حيات مدرسه، اتاق¬هايي به اضلاع 20/3 در 65/4 متر ساخته شده است. در قسمت غربي حيات مدرسه، مسجد كوچكي در سال 1916 م. از جانب محمد شكور نجات بنا شده است.

مدرسة نو

يكي از آثار قرن 19 .م واقع در منطقة حصار «مدرسة نو» می باشد. این اثر در عصر 19 در نزديك قلعة حصار از خشت پخته ساخته شده است كه داراي دو طبقه و در سمت چپ تالار مسجد و در سمت راست آن صليب شكل گنبددار قرار دارد. طبقة اول مدرسه، داراي اتاق‌هاي معمولي رو به طرف حيات و طبقة دوم نيز شامل ايوان‌ها و اتاق‌ها مي‌باشد. اين اصول مدرسه¬سازي در هنر معماري آسياي ميانه بی¬نظیر است.

مدرسة خواجه مشهد

يكي از آثار معماري قرون 9-12.م در روستاي صياد ناحية شهر توس استان ختلان «مدرسة خواجه مشهد» می باشد. اكنون از اين مجموعه، دو بناي رواق و گنبددار كه از خشت پخته ساخته شده، باقي مانده است. در دو گوشة بناها گلدسته‌هاي نه چندان بزرگي ساخته‌اند. مدرسة خواجه مشهد يكي از قديمی¬ترين مدارس آسياي مركزي به شمار مي‌آيد.

2-3-6-3 مناره‌هاي تاجيكستان

جدول شماره 4 (مناره های تاریخی تاجیکستان)

رديف نام مناره تاريخ بناي ساختمان مكان

روستا شهر/ ناحيه استان

1 منارة ورز اواخر قرن 11 شهرك عيني ناحية عيني سغد

2 منارة كان‌بادام ابتداي سدة 20 شهرك كان‌بادام سغد

3 منارة روستاي ررز قرنهاي 12-11 ررز ناحية عيني سغد

4 منارة روستاي فتميو اواخر قرن 12 فتميو ناحية عيني سغد


منارة ورز

يكي از آثار معماري و تاریخي، «منارة وَرز» در شهرك عيني ناحية عيني استان سغد واقه بوده، ساختمان آن در اواخر قرن 11 و اوايل قرن 12 ميلادي ساخته شده است. زيربناي اين مناره كه از خشت خام بنا شده، مربع شكل و طول بناي آن 5/13 متر است. منارة مزبور داراي چهار نوع آرايش بوده و داراي گنبدي است كه از طريق پله‌هاي مارپيچ (دايره‌اي) از آن بالا مي‌رفتند.

منارة كاني‌بادام

از آثار معماري و تاريخی ابتداي سدة 20 .م واقع در شهر كاني‌بادام، «منارة كاني‌بادام» متعلق به ابتداي قرن 20 ميلادي است که در مركز شهر كاني‌بادام واقع می¬باشد. ارتفاع اين مناره 145 متر و قطر آن 2/4 متر و با شيوة معماري سنتي قرن‌هاي 10 و 12 ميلادي بنا شده است. ديوار اين مناره با نقش و نگار هندسي آراسته شده و آجرهاي قسمت پايين مناره به شكل عمودي و افقي جفت- جفت چيده شده است.

منارة روستاي رَرز

از آثار معماري و تاریخي قرون11 و 12 واقع در ناحية عيني منارة روستاي رَرز متعلق به اواخر قرن‌ 11 و ابتداي قرن12 می¬باشد. مثل دو منارة ديگر اين ناحيه نیز خراب شده، و از آن همه بلندي آن تنها 5 متر باقي مانده است. قطر اين مناره 3 متر مي‌باشد. پلّه‌هاي مارپيچ داخل آن كاملاً خراب شده است.

3-3-6-3 مزارهاي تاجيكستان

جدول شماره 5 (مزارهای تاریخی تاجیکستان)

رديف نام مزار تاريخ ساختمان واقع در

روستا شهر/ناحيه استان

1 مزار ياري قرن‌هاي 17-18 ياري ناحية پنجكنت سغد

2 مزار مولانا محمدعلي قرن 19 سمگستان ناحية عيني سغد

3 مزار مولانا شمس‌الدين قرن 19 پسرود ناحية عيني سغد

4 مزار اُزون قُل بابا قرنهاي 18-19 ده ماي ناحية پراليتر سغد

5 مزار ايشان مولانا قرن 19 اوراتپه سغد


مزار ياري

از آثار ماندگار قرن‌هاي 17-18 واقع در حدود قبرستان قديمي روستاي ياري ناحية پنجكنت استان سغد «مزار ياري» می¬باشد. این اثر متعلق به اواخر قرن 17 و اوايل قرن 18 بوده و در حدود آرامگاه قدیمي روستاي ياري ناحية پنجكنت قرار دارد. اين مزار چهار ضلعي گنبددار بوده و درب ورودي‌اش رو به جنوب است. گنبد بنا بر استوانة نه چندان بلندي قرار دارد. در وسط بنا قبري است كه هويت آن معلوم نيست. در طرف ديوار غربي بنا زيارت‌¬گاه وجود دارد. ديوار و گنبد مزار همه از آجر ساخته شده است.

مزار مولانا محمدعلي

از آثار يادگاري قرن 19، واقع در روستاي سنگستان ناحية عيني استان سغد، مزار مولانا محمدعلي می¬باشد. اين مزار كه نزديك به صد سال قدمت دارد، در اواخر قرن 19 م. در روستاي سنگستان ناحية عيني بنا شده است. بناي مزبور داراي گورخانه¬هاي مستطيل‌شكل است كه ايوانش رو به شرق و ديوار آن از خشت خام و سقف آن از چوب تزيين شده است.

مزار كه در سمت شرق گورخانه واقع گرديده از طريق دروازه‌اي به ايوان وارد مي‌شوند. نقش و نگار نوك‌ سرستونها به شكل سر موجودات شاخدار تخيّلي ساخته شده‌اند. نقشهاي كنده‌كاري آن به شيوة نقاشي قرنهاي 8- 12 .م می¬باشد.

مزار مولانا شمس‌الدين

از آثار ماندگار قرن 19، واقع در روستاي پسرود ناحية عيني مزار مولانا شمس‌الدين می¬باشد. مزار يادشده كه متعلق به قرن 19 ميلادي است در حوالي روستاي پسرود ناحية عيني (واقع در شمال تاجيكستان) قرار دارد.

اين بنا مستطيل‌شكل بوده و از سمت شرق ايواني كه با ستون‌هايي به بلندي 4/1 متر و سرستون‌هاي چهار‌گوشة كنده كاري تزيين شده، قرار دارد. ستون و سرستون آن از چوب يكدست (كامل) ساخته شده‌اند.

مزار اُزون قل بابا

از دیگر آثار قرن 18- 19 واقع در روستاي دِهماي، «مزار ازُون‌قول بابا» می باشد. این اثر متعلق به اواخر قرن 18 و ابتداي قرن 19 بوده در روستاي دهماي ناحية پراليتر (استان سغد) واقع شده است. اين بنا از آجر ساخته شده و گورخانة آن 83/2×70/3 متر اندازه دارد. در وسط بنا، زير گنبد مزار اُزون‌قول بابا قرار گرفته است.

مزار ايشان مولانا

از دیگر آثار قرن 19، واقع در استروشن (استان سغد) «مزار ايشان مولانا» می¬باشد. این اثر كه در شهر استروشن (استان سغد) واقع است، در آخر قرن 19 ساخته شده است. اندازة اين بنا 25×30/5 متر بوده و داراي سقف چهارگنبد است. در وسط آن، ستون و در دو پهلوي آن محراب و طاقچه‌ها ساخته شده است. گنبدهاي بنا با نقش و نگار و كنده كاري‌هاي زيبا تزيين شده‌اند. مزار مذكور را استادان ميرمنصور و ميرموسي، نقاشي آن را نسيم و كنده كاري آن را ايوب‌جان انجام داده‌اند.


4-3-6-4 . مقبره‌هاي تاجيكستان

جدول شماره 6 (مقبره های تاریخی تاجیکستان)

رديف نام مقبره تاريخ بناي ساختمان مكان

روستا شهر/ ناحيه استان

1 عبدالقادر گيلاني قرن‌هاي 15 - 17 تُوتك استروشن سغد

2 صدرالدين عيني شهر دوشنبه

3 سيّد علي همداني قرن 15 شهر كولاب ختلان

4 بابا تغا قرن 15 استروشن سغد

5 داملّا اكرم قرنهاي 18-19 لنگر كلان ناحية مؤمن‌آباد ختلان

6 يار محمد ولي قرن 15 بهارك ناحية مسكو ختلان

7 لنگربابا قرنهاي 17-18 شهرك كاني‌بادام سغد

8 لنگرآته قرنهاي 16- 17 ناحية جبا رسول‌اف سغد

9 محمود اعظم قرن 16 ناحية حصار (25 كيلومتر غرب دوشنبه)

10 ميرزا تورسون‌زاده دوشنبه

11 محمد بشارا قرنهاي 11-14 مزار شريف ناحية پنچكنت سغد

12 آق مزار قرن‌هاي 12-13 چچري ناحية شهر توس ختلان

13 رودكي قرن 10 پنجرود ناحية پنجكنت سغد

14 سر مزار قرن‌هاي 16 – 17 شهر استروشن سغد

15 طلاّ حلاجي قرن‌هاي 11- 12 اَيوُج ناحية شهر توس ختلان

16 خال بيقرا قرن‌هاي 18-19 «سيزد 22 پرتيه» (انجمن 22 حزب) ناحية كافرنهان (22 كيلومتري شرقي دوشنبه

17 خواجه عبدالقادر گيلاني قرن‌هاي 15-17 پاچينگك گنبذ ناحية استروشن سغد

18 خواجه محمد ابودردار آخر قرن 19 زوران ناحية پنجگنت سغد

19 خواجه سرباز قرن‌هاي11-12 صياد ناحية شهر توس ختلان

20 خواجه بولحق قرن‌هاي 10-12 چاركوه ناحية اسفره سغد

21 خواجه دوربار قرن‌هاي 12-13 صياد ناحية شهر توس ختلان

22 خواجه نقشران قرن‌هاي 11-12 ناحية تورسون‌زاده 60كيلومتري غربي دوشنبه

23 خدايار ولعمي قرن‌هاي17-18 شهر استروشن سغد

24 شيخ مصلح‌الدين آخر قرن 16 شهر خجند سغد

25 شاه‌خاموش قرن‌هاي 16-17 لنگر كلان ناحية مؤمن‌آباد ختلان

26 حضرت شاه قرن 18 شهر استروشن سغد

27 حضرت شاه‌پادشاه

(حضرت بابا) قرن‌هاي 10-12 چاركوه ناحية اسفره سغد


مقبرة عبدالقادر گيلاني

مقبرة عبدالقادر گيلاني متعلق به قرن 15-17 .م بوده، در روستای تُوتك ناحية استروشن قرار دارد. بناي اين مقبره چهارگوش و از هر چهار طرف درهاي ورودي ارگي (مثلث‌شكل) داشته كه بالاي اين دروازه‌ها، مشبكةاي منبّت¬كاري شده است. گنبد كوچك اين مقبره بر سه ستون سه‌گوش تكيه دارد.

مقبرة صدرالدين عيني

مقبرة صدرالدين عيني در سال 1964 .م بر اساس طرح معماري سنيگافسكي در محل قبر شاعر بنا شده است. اين مقبره در باغ موسوم به عيني، واقع در قسمت شمالي شهر دوشنبه قرار دارد. بنا داراي گنبدي است كه بر شش ستون استوار و از سه سمت پله‌دار است. در وسط مقبره نيم پيكره صدرالدين عيني گذاشته شده است. مقبره از آهن و بتون و مرمر ساخته شده است.


تندیس صدرالدین عینی در میدان عینی


مقبرة ميرسيّدعلي همداني

مقبرة ميرسيّدعلي همداني متعلق به قرن 15 .م بوده و در شهر كولاب قرار دارد. آرامگاه عارف بزرگ در قرن 12 ميلادي بارها ترميم گرديده است. قسمت اصلي و قديمترين آن قبرستانی كوچك است كه زيارتخانة آن از سه طرف داراي پيش‌طاق است. در مركز آن مزار مرمرين خاكستري‌رنگ كنده‌كاري جاي دارد. در قرن 16 .م در بالاي پيش¬طاق اصلي تالار بزرگ گنبدي ساخته‌اند.

مقبرة بابا تغا

مقبرة بابا تغا به قرن 15 .م متعلق بوده و در شهر استروشن قرار دارد. اين بنا مربع‌شكل كوچك داراي گنبد گنبدي است كه پيش¬طاق اصلي¬اش تمام نماي ساختمان را فرا گرفته است. بارگاه نيز داراي گنبدي از آجري است. در قسمت شرقي بارگاه اتاق نه چندان بزرگ قبرستان واقع است. در قرن 19 .م در پيش نماي مقبره ايوان وسيع ساخته شد كه داراي چهار شاه‌ستون با سقف كنده‌كاري است.

مقبرة داملاّ اكرام

مقبرة داملاّ اكرام متعلق به اواخر قرن 18 و اوايل قرن 19 .م بوده و در روستای لنگركلان ناحية مؤمن‌آباد در بالاي تپه‌اي قرار دارد. نماي آن بسیار ساده است.

مقبرة يار محمد ولي

مقبرة يار محمد ولي متعلق به قرن 15.م بوده، در ديهة بهارك ناحيه مسكو قرار دارد. اين مقبره داراي چندين گنبد است كه از خشت و پاسخه (ديوار گلي) ساخته‌اند. نماي عمومي مقبره روافشار است. اين مقبره شامل سه اتاق مربع‌شكل گنبددار، ميان سراي، پيش‌طاق و درآمدگاه است. كتيبه‌هاي ديوارهاي تالار غربي پرنقش و نگاراند. بعداً در دو طرف مقبره دو اتاق به شكل گنبد ساخته‌اند كه در حكم مسجداند.

مقبرة لنگر بابا

مقبرة لنگر بابا متعلق به قرن 17-18 .م و در جنوب غربي شهر كاني‌بادام قرار دارد. بنای آن از خشت ساخته شده، داراي گنبد و بدون پيش¬طاق است. مقبره مربع‌شكل بوده، اندازه‌اش 50/5×50/5 متر و در وسط مزار قرار گرفته است. نماها و گنبد آن گچ¬كاري شده‌اند. نماهاي مقبره‌ با رنگ¬هاي گوناگون تزيين شده‌اند و در سمت جنوب آن ديوارهاي ايوان خراب شده باقي مانده است.

مقبرة لنگرآته

مقبرة لنگرآته متعلق به قرن 18-17 .م و در ناحية جبار رسول‌اف واقع گرديده و بناي آن از آجر گچكاري شده است. شكل آن مربع 3 × 3 متر است. گنبد مقبره دو روزن مستطيل‌شكل دارد که با رنگ روغني آبي تزيين گرديده است. در سمت غربي مقبره، زيارت¬¬گاهی شامل دو اتاق وجود دارد.


مقبرة مخدوم اعظم

مقبرة مخدوم اعظم متعلق به قرن 16 .م و در حصار قرار دارد. اين بنا يكي از ساختمان¬هاي مجتمع معماري حصار و آرامگاه شيخ احمد كاشاني- يكي از پيشوايان نقشبنديه مي‌باشد. اوايل مقبره از دو قسمت- زيارتخانه و قبرستان تشکیل شده بود، بعداً از سمت غرب مقبره¬ی گنبددار ديگري ساخته شد. اين مقبره بسيار زيبا است.

مقبرة ميرزا تورسون‌زاده

مقبرة ميرزا تورسون‌زاده سال 1981 .م در کنار قبر شاعر در محلة لوچاب شهر دوشنبه ساخته شده است. بنای آن از سه برج تشکیل شده، با مرمر سفيد روپوش شده، ارتفاع ‌ستون مركزي¬اش 5/13 متر و دو ستون پهلويش 12 متري بوده، در کنار ‌ستون مركزي آن لوحة بالاي قبر و نیم تنه¬ی بدن شاعر قرار دارد.

مقبرة محمد بشارا

مقبرة محمد بشارا متعلق به قرون 11-14 .م بوده، در روستای مزار شريف ناحية پنجكنت قرار دارد. اين مقبره كه قبر خواجه محمد بشارا (783-866 .م) محدث بزرگ اسلام را در خود قرار داده از سه گروه اتاق¬هاي تو در تو تشکیل شده است. در مقبره تعدادی قبر وجود دارد كه در دخمه قرار دارند.

مقبرة آق‌مزار

مقبرة آق‌مزار متعلق به قرون 12-11.م بوده، در روستای چچري ناحية شهر توس واقع گرديده. اين بنا از خشت و پيش¬تاق و گنبد آن از آجر ساخته شده است. طاق ورودی آرامگاه اصلي آن منقش است. در بالاي ديوار مقبره گنبد كوچك قرار دارد.

مقبرة رودكي

مقبرة رودكي سال 1958 .م در روستای پنجرود ناحية پنجكنت بر روي قبر شاعر بنا شده است. اين مقبره داراي گنبدي چهارضلعي است و ارتفاع آن 12 متر مي‌باشد كه به شيوة معماري زمان رودكي بنا شده است. سال 1999 .م مقبره ترميم گرديده است.


آرامگاه رودکی در شهر پنجکنت


مقبرة سر مزار

مقبرة سر مزار متعلق به قرن 16-17 .م بوده که در شهر استروشن قرار دارد. قديمی¬ترين قسمت اين مجموعه در قرن 16.م بنا شده است. در قرن 17.م بناي ديگري موسوم به اجنّه‌خانه در قسمت شمال شرقي مسجد بنا، ايواني با ستون¬هاي بسياري ديده مي‌شود كه سقف آن با نقش و نگارهاي سنتي تزيين شده است.

مقبرة طلا حلاجي

مقبرة طلا حلاجي متعلق به قرون 11-12 .م و در روستای اَيوُج ناحية شهر توس قرار دارد. بنای آن مربع بوده و از آجر ساخته شده است. گنبد آن خراب شده‌ است.

مقبرة خال‌ بايقرا

مقبرة خال‌ بايقرا متعلق به قرون 19- 18 .م است كه در ناحية كافرنهان بنا شده است. خال‌ بايقرا داراي تالار مربع بوده كه پيش¬طاق بزرگش از دو طرف گلدسته‌ها دارد. قسمت بالاي مناره‌ها خراب شده است. این بنا به شيوة هنر معماري قرون 11-12 .م آجرچيني شده است. گنبدش به شيوة معماري قرن 15 .م ساخته شده است.

مقبرة خواجه محمد ابودردار

مقبرة خواجه محمد ابودردار متعلق به اواخر قرن 19 .م و در روستای زَوران ناحية پنجكنت قرار دارد. مقبره داراي گنبد است. در داخل بنا 4 اتاق ديده مي شود و پيش¬طاق و گنبد آن كاشي‌كاري شده است.

مقبرة خواجه سرباز

مقبرة خواجه سرباز متعلق به قرون 11-12 .م و در روستای صياد ناحية شهر توس قرار دارد. آن مربع‌شكل و گنبد دارد. اندازه‌اش 5/7 × 5/7 متر است. مقبره از خشت ساخته شده، در نماهاي غرب و شرق آن ستون‌هاي چهار تراش و دراي غربي 3 نمايه و در نماي شرقي 4 نمايه ديده مي‌شود. گنبد بنا گلي و شكل دايره بوده و در بالاي گنبد خشتي، رواق ساخته شده است.

مقبرة خواجه بولحق

مقبرة خواجه بولحق متعلق به قرون 10- 12.م و در روستای چاركوه ناحية اسفره قرار دارد. اين بنا به شكل مربع و به ابعاد 35/6 × 35/6 متر است. ارتفاع آن سه متر بوده، از خشت ساخته شده و پيش¬طاق ندارد.

مقبرة خواجه دورباد

متعلق به قرون 12-13 م. و در حومة ديهة صياد ناحية شهر توس جاي داشته، از آجر بنا يافته است. در حال حاضر اين مقبره نيمه‌ويران است. سقف گنبد كاملاً خراب شده است. معماري مقبره خيلي جالب است.


مقبرة خواجة نقشران

مقبرة خواجة نقشران متعلق به قرن‌هاي 11-12 .م و در ناحية تورسون‌زاده قرار دارد. اين مجموعه داراي دو مقبره است كه يكي از مقبره‌ها خيلي خراب شده است. ارتفاع ديوارهايش 80/2 متر بوده، مقبره شكل مربع و به اندازة 80/6 ×80/6 متر است. مقبرة دوّم كمتر خراب شده، ميدان آن 35/61 × 11 متر بوده و شامل پيش¬طاق می¬باشد. ارتفاع ديوار‌هايش 15/5 متر است. ميدان آرامگاه 30/8 ×10/8 متر ابعاد دارد. مقبره در قرون 16- 17 م. ترميم شده است. در آرامگاه مقبره دوم مزار قرار دارد كه از آجر بوده و روي سنگ يكي از آنها سوره‌هايي از قرآن حكاكي شده است.

مقبرة خدايار ولعمي

مقبرة خدايار ولعمي متعلق به قرون 17-18 .م و در سلسلة مجموعه حضرت شاه استروشن قرار دارد. بنای آن داراي گنبد، پيش¬طاق و ميدان 4×4 متر است. در وسط مقبره، زير مزار داراي ميدان 05/4 × 15/3 متر ساخته شده است.

مقبرة شيخ مصلح‌الدين

مقبرة شيخ مصلح‌الدين متعلق به قرن 16 .م و در شهر خجند قرار دارد. بناي اين مقبره که بسيار وسيع مي‌باشد، شامل آرامگاه و اتاق¬هاي متعدد است. آرامگاه داراي سه درآمدگاه با پيش¬طاق و گنبد است. در جنب اين مقبره در قرن 19 .م مسجد باشكوهي ساخته شده كه اكنون نيز فعال است.

مقبرة شاه خاموش

مقبرة شاه خاموش متعلق به قرون 16-17.م و در روستای كلان ناحية مؤمن‌آباد قرار دارد. بنای آن داراي كنج¬هاي راست و ميدان 8/12 متر است. مقبره از آجر ساخته شده.

مقبرة حضرت شاه

مقبرة حضرت شاه متعلق به قرن 18 .م و در شهر استروشن قرار دارد. مردم استروشن آن را به مقبرة برادر قثم ابن عباس مي‌شناسند. بنای آن داراي گنبد آجري، و آرامگاه به ابعاد 5/3×5/3 متر بوده، در مركز آرامگاه مزار به شكل پله گچ¬كاري واقع است. مقبره سال‌هاي 70 قرن 20 م. ترميم شده، نماي اصليش را از دست داده است.

مقبرة حضرت شاه پادشاه

اين مقبره به نام¬هاي زير نيز مشهور است. حضرت بابا، لنگربابا، امير حمزة صاحبقران. مقبرة مزبور متعلق به قرون 12-10 .م و روستای چاركوه ناحية اسفره قرار دارد. مقبره 7 ستون، سقف چهار تالاره و سنجهايي كتيبه دارد. بالارهاي چهارتراش سققف آن از دو طرفش با خطي كوفي كتيبه‌ها دارد. ديوارهاي اين مقبره با نقش‌هاي ستاره‌هاي شش و هشت گوش تاج سر، قوش¬بادام، گرديني، خال‌گل، اسليمي سه برگه، موج دريا، دندانه، دم خروس، نقاب، انار، چاربرگه، محرابي، دوره و غيره مزين گرديده است.

5-3-6-3  - مساجد مهم تاجيكستان

جدول شماره 7 (مساجد مهم تاجیکستان)

رديف نام مسجد تاريخ بناي ساختمان مكان

روستا شهر/ ناحيه استان

1 عبدالله‌خان قرن 18 نوگليم ناحية اسفره سغد

2 برچُك قرن 19 نوگليم استروشن سغد

3 گذر بالا قرن 19 خوشيكت ناحية عيني سغد

4 گذر لنگر قرن 19 اُرميتَن ناحية عيني سغد

5 گذر پايان قرن 19 قم ناحية عيني سغد

6 گذر سرچشمه قرن 19 ارميتن ناحية عيني سغد

7 دَرغ قرن 19 ناحية عيني سغد

8 وشيست قرن 19 وشيست ناحية پنجكنت سغد

9 زين‌الدين خواجه ابتداي قرن 20 شهر استروشن سغد

10 ايسك قرن 19 ارميتن ناحية عيني سغد

11 كاردگان ابتداي قرن 20 شهر استروشن سغد

12 كوك گنيد قرن 16 شهر استروشن سغد

13 ليله كويه قرن‌هاي 14-15 ناحية قباديان ختلان

14 مولانا رومي قرن 19 واروخ ناحية اسفره سغد

15 مولانا سيّد قرن 19 واروخ ناحية اسفره سغد

16 مولانا يعقوب چرخي قرن‌ها 15-16 مولانا ناحية لنين 10 كيلومتري شرق دوشنبه

17 مسجد ميانه سوجينه ناحية پنجكنت سغد

18 نوگليم قرن 16 نوگليم ناحية اسفره سغد

19 آبادي قرن 16 استروشن سغد

20 آلكاران ابتداي قرن 20 استروشن سغد

21 مسجد پايان ابتداي قرن 20 غَزَن تَرُك ناحية غانچي سغد

22 رستم‌بيك ابتداي قرن 20 استروشن سغد

23 سروستان ابتداي قرن 20 رُغُند استروشن سغد

24 سنگين قرن‌هاي 17-18 ناحية حصار 25 كيلومتري دوشنبه

25 سنگستان قرن 19 سنگستان ناحية عيني سغد

26 سرخاسار چاركوه ناحية اسفره سغد

27 سرخ قرن 19 واروخ ناحية اسفره سغد

28 تگٍ راوود قرن 19 ياري ناحية پنجكنت سغد

29 تُختهُ قُل ابتداي قرن 20 تُخته قُل ناحية اسفره سغد

30 خواجه‌جان ابتداي قرن 20 شهر استروشن سغد

31 چارسده ابتداي قرن 20 استروشن سغد

32 چقورَك قرن 19 ناحية غانچي سغد

33 شاه‌خاموش قرن16 لنگر كلان ناحية مؤمن‌آباد ختلان

34 اشان بابا قرن 19 شورقرغان ناحية كاني‌بادام سغد

35 قزاقان ابتداي قرن 20 ناحية كاني‌بادام سغد

36 قلعه قرن 19 ناحية اسفره سغد

37 قلعه‌چة گل‌رزد ابتداي قرن 20 قلعة گل زرد شهر استروشن سغد

38 قره مشكار ابتداي قرن 20 شهر دوشنبه

39 قاري مير حسين قرن 14 زاسون ناحية عيني سغد

40 حوض سنگين ابتداي قرن 20 استروشن سغد

41 حاجي يعقوب ابتداي قرن 20 شهر دوشنبه

42 جنازه‌خانه قرن 19 استروشن سغد

44 مسجد جامع قرن 19 وارو ناحية پنجكنت سغد


مسجد عبدالله‌خان

مسجد عبدالله‌خان متعلق به قرن 18 .م و در روستای نوگليم ناحية اسفره در استان سغد قرار دارد. طبق روايت آن را عبدا...‌خان (1799-1757 .م) ساخته است. مسجد داراي گنبدي است و محرابش حاشيه‌هاي زيبا دارد. گنبدش به شكل دايره و سال 1909 .م در صحن مسجد مناره‌اي از آجر ساخته شده است. سقف و ستون‌هاي اصلي مسجد از چوب است و داراي نقش¬های زيبا به رنگهاي سبز و آبي و قرمز است.

مسجد برچُك

مسجد برچُك متعلق به قرن 19 .م و در شهر استروشن قرار دارد. داراي خانقاه و ايوان است. داخل و بيرون ساختمان و سقف خانقاه و ايوان منقش¬اند. نقش و نگار هندسي سقفها با رنگ سفيد حاشيه‌بندي شده است. ستون‌هاي مسجد و ستون‌هاي اصلي نيز نقاشي زياد دارند.


مسجد گذر بالا

مسجد گذر بالا متعلق به اواخر قرن 19 .م و در روستای خوشه‌كَت ناحية عيني قرار دراد. در وسط مسجد ستون و در دو طرفش ايوان قرار دارد كه ستون‌هاي آنها كنده‌كاري شده‌اند. مسجد داراي چهار در كنده‌كاري مي‌باشد.

مسجد گذر لنگر

مسجد گذر لنگر متعلق به آخر قرن 19 .م و در روستای اُرميتن ناحية عيني قرار دارد. داراي عبادت¬ گاهي بزرگ با چهار ستون و ايواني سه طرفه بوده، سقف بناي اصلي به رنگ‌هاي مختلف منقش شده است. در دو قسمت محراب طاقچه‌هاي مربع و در سمت شمال غربي نمازخانه و منبر قرار دارد. ايوان مسجد داراي 8 ستون كنده‌كاري و سقفش نيز منقش مي‌باشد در پيش¬طاق دروازه‌ها كتيبه‌اي به زبان و خط عربي به رنگ سياه قرار دارد.

مسجد گذر پايان (پايين)

مسجد گذر پايان متعلق به آخر قرن 19 .م و در روستای قم ناحية عيني قرار دارد. به شكل مربع بوده، در دو سمت ايوان دارد. ستون‌هاي ايوان كنده‌كاري و نقاشي شده، ديوارهاي جنوب و شرقي آن داراي سه طاقچه است. ايوان مسجد داراي ته كرسي بلند سنگي بوده، سقف¬اش بر روی 5 ستون كنده‌كاري قرار گرفته است. مسجد همچنين داراي محراب چوبي كنده‌كاري شده مي¬باشد.

مسجد گذر سرچشمه

مسجد گذر سرچشمه متعلق به اول قرن 19 .م و در روستای اُرميتن ناحية عيني قرار دارد. مسجد داراي خانقاه مربع با محراب‌هايي به شكل مستطيل بوده، در مقابل خانقاه طاقي قرار دارد. سقف بنا كنده‌كاري شده است.

مسجد دَرغ

بين سالهاي 19094-1930 ساخته شده و در روستای دَرغ ناحية عيني قرار دارد. از عبادت¬گاه¬های زمستانه و داراي 4 ستون كنده‌كاري بوده، نقاشي اتاق‌هاي آن با هم متفاوت است. چوبكاري، كنده‌كاري و پنجره‌هاي مسجد را نجاران استادی چون غفور، اويتا عبدالخالق، عبدالرجب‌باي و صادق‌باي انجام داده‌اند. نقاشي سقف به قلم استاد مير مقصود صاليوف(صالح‌اف) است.

مسجد ديهة وِشيست

متعلق به آخر قرن 19 .م و در روستای وِيشست ناحية پنجكنت قرار دارد. شامل يك اتاق مربع‌شكل، ديوار غربي آن داراي نقاشي است. ديوارهاي مسجد نقاشي زياد دارند. هر ايوان آن دو درب كنده‌كاري شده دارد.


مسجد ايسك‌آباد

متعلق به قرن 19 .م و در روستای اُرميتن ناحية عيني قرار دارد. مربع‌شكل بوده، سقف¬اش به 4 ستون كنده‌كاري تكيه مي‌كند. محراب آن از دو طرف داراي طاق‌هايي به شكل مستطيل و ارتفاع 5/3 متر است. ديوارهايش گچكاري است و سقفش نقاشي دارد. سقف و ستون‌هاي ايوان مسجد نيز نقاشي دارند.این  مسجد داراي چندين اتاق و حوض مستطيل شكل مي‌باشد.

مسجد كاردگران

متعلق به اوايل قرن 20 .م و در شهر استروشن قرار دارد. ستون‌ها و سقف آن كنده‌كاري و نقاشي و محرابش گچكاري شده است. سقف مسجد و ايوان آن با رنگ¬هاي لاجوردي و قرمز و طلايي تزيين شده است.

مسجد كوك گنبد

در سمت غربي شهر استروشن می¬باشد كه در دوران سلطان ابولطيف تيموري (1531-1530 .م) ساخته شده است. شامل تالار مركزي و دو بناي جنبي بوده، تالار مركزی از آجر بنا شده است. ابعاد تالار 05/7 × 95/6 متر و در چهار طرفش 4 اتاق دارد. درب آن كنده‌كاري و داراي گنبد و پيش-طاق محتشم رواق¬دار مي‌باشد. اين مسجد كه در زلزلة قرن 19 .م خيلي خراب شده بوده، اكنون بخشي از آن ترميم شده است.

مسجد ليله كويه

متعلق به قرون 15-14 .م و در روستای لَيله كوية ناحية قباديان استان ختلان قرار دارد. شامل دو اتاق و از  خشت ساخته شده و داراي گنبد گلي است. مسجد داراي ميدان 54 × 12 متر بوده كه دارای سه قسمت است. نماي بنا داراي دو درب و محراب مي‌باشد.

مسجد مولانا رومي

متعلق به اوايل قرن 19 .م و در روستای واروخ ناحية اسفره قرار دارد. مسجد جامع بوده، سقفش منقش كه بيشتر با زر تزیین شده است. در حياط، حوض، خانقاه و دو ايوان وجود دارد. داخل آن نيز شامل عبادتگاه و ايوان و محراب است.

مسجد آبادي

متعلق به ابتداي قرن 20 .م و در محل آبادي شهر استروشن قرار دارد. داراي عبادت¬گاهي مربع‌شكل با سه ايوان است. در وسط عبادتگاه، ستون منقش وجود دارد، دو چوب بزرگ كنده‌كاري سقف را به چهار قسمت تقسیم كرده‌اند.



مسجد آلكاران

متعلق به ابتداي قرن 20 و در شهر استروشن قرار دارد. ايوان شمالي آن دو رديف و ايوان شرقي آن يك رديف ستون داشته، درب¬هايش كنده‌كاري شده‌اند. سقفش به 5 قسمت جدا تقسیم شده است كه چوب¬كاري‌هاي آن منقش مي‌باشد.

مسجد پايان

اول قرن 20 .م و در روستای غَزَن‌تَرك ناحية غانچي استان سغد قرار دارد، در دو طرف آن دو ايوان است و سقف¬ آن بر 5 ستون كنده‌كاري قرار دارد. همة 18 ستون ايوان‌ها كنده‌كاري، سقف و ستون‌هاي اصلي منقش¬اند. مسجد را استاد شراف ساخته است.

مسجد رستم بيك

متعلق به اول قرن 20 .م و در محلة رستم‌بيك شهر استروشن است. داراي گنبد نقاشي شده و ايوان 9 ستونة كنده‌كاري مي‌باشد. نقش‌هاي ديوار مسجد خراب شده است.

مسجد سروستان

متعلق به اوايل قرن 20 .م و در روستای رُغُند ناحية استروشن قرار دارد. مسقف و منقش بوده و ستون¬هاي ايوان‌هايش داراي كنده‌كاري است. در جنب مسجد، مقبره‌اي با بارگاه و يك اتاق وجود دارد كه ايواني آنها را به هم ‌پيوندد مي¬دهد.

مسجد سنگين (سنگي)

متعلق به قرون 17- 18.م و در نزدكي قلعة قديمي ناحية حصار قرار دارد. زير بنا و قسمت پايين ديوار آن از سنگ قرمز، ديوارها، رواق‌ها و طاق‌هاي آن از خشت ساخته شده‌اند. اين مسجد داراي تالار مربع‌شكل است.

مسجد سنگستان

در آخر قرن 19 .م در روستای سنگستان ناحية عيني قرار دارد. بنای آن در زير بناي سنگي بلند ساخته شده است. پيش‌ايوان آن دو طرف دارد كه ستون‌هايش كنده‌كاري است.

مسجد سر خاسار

در روستای چاركوه ناحية اسفره قرار داشته، ديوار شمالي آن داراي 7 طاق پر از نقاشی و ديوار شرقي¬اش داراي 3 طاق مي‌باشد. ايوانش داراي محراب بوده، در دو پهلويش چهار طاق آرايش شده وجود دارد. دو ستون داخل ايوان كنده‌كاري بوده، در حيات مسجد چشمه و حوض قرار دارد.



مسجد تَگ رووُد

متعلق به آخر قرن 19.م و در روستای ياري ناحية پنجكنت قرار دارد. اين مسجد شامل خانقاه و ايوان بوده و بر يك زيربناي بلند سنگي ساخته شده است. خانقاه مسجد داراي دو پيش‌ايوان و در وسط¬اش ستون كنده‌كاري مي‌باشد. درب‌هاي مسجد نيز كنده‌كاري شده‌اند.

مسجد تُخته قل

متعلق به اوايل قرن 20 .م و در محلة تُخته‌قل ناحية اسفره قرار دارد. داراي عبادتگاه و دو ايوان بوده، ايوان قسمت شرقي¬اش اصلي محسوب شده، دو رديف ستون دارد. از سمت شرق و شمال دو پیشگاه داشته، در وسط آنها طاق¬هایي قرار دارند. ساختمان¬ها نقاشي ندارد. ستونهاي آن كنده‌كاري دارند.

مسجد خواجه جان

متعلق به اوايل قرن 20 .م و در محلة خواجه‌جان شهر استروشن ساخته شده، تنها دارای يك عبادتگاه است. استاد رجب آن را ساخته و بابجان آن را نقاشی کرده است. ساختمان ايوان 9/5 × 9/5 متر بوده، سقفش كاملاً نقاشي شده، در يك كنج سقف ساختمان تاريخ 1368 ه. ق ثبت گرديده است.

مسجد چارسده

متعلق به قرن 20 .م و در محلة چارسدة استروشن قرار دارد. داراي عبادتگاه، دو گنبد و ايوان بوده. چوب¬كاري‌هاي سقف، ايوان و مسجد نقاشي شده‌اند.

مسجد چقورك

در آخر قرن 19.م در ناحية عيني غانچي بناشده، از قسمت شمال و شرق ايوان دارد. درب‌هاي مسجد كنده‌كاري بوده، بالارهايش بر 4 ستون كنده‌كاري تكيه دارند.

مسجد شاه خاموش

متعلق به قرن 16 .م و در روستای لنگر كلان ناحية مؤمن‌آباد قرار دارد. از تالاري بزرگ و شش ستون كه از دو طرف داراي ايوان است، تشکیل شده، ستون¬هايش كنده‌كاري شده‌اند. داخل مسجد نقاشي شده، دور ديوارش را تا كمر گچ¬كاري گرفته است. محراب آن نيز نقاشي جالبی دارد.

مسجد ايشان بابا

در آخر قرن 19.م در روستای شورقُرغان ناحية كاني‌بادام ساخته شده است. داراي 9 ستون كنده‌كاري شده است. ايوان مسجد بر 10 ستون نقاشي شده تكيه مي‌كند. ديوار دو قسمت ايوان دو درب داشته، يكي از آنها به سوي محراب باز مي‌شود. ديوارهاي قسمت جنوب و غرب ايوان نماية گچي حاشيه‌اي دارند. ميدان حيات مسجد 27 × 45 متر بوده كه دور آن ديوار دارد.


مسجد قزّاقان

در ابتداي قرن 20 .م در محلة قزّاقان شهر كاني‌بادام ساخته شده است. از قسمت شرق داراي پيش‌ايوان، از قسمت شمال داراي ايوان شش ستون و محراب مي‌باشد. سقف مسجد بر دو ستون تكيه مي‌كند. طاق‌ها، درب‌ها، نماهاي مسجد با حاشية گچي مشخص شده¬اند.

مسجد قلعه

متعلق به قرن 20 .م و در شهر اسفره قرار دارد. مسجد داراي دو ايوان نقاشي شده مي‌باشد. سقف كنده‌كاري شده است. نماي شرقي ايوان مسجد داراي 6 ستون كنده‌كاري مي‌باشد.

مسجد قلعه‌چة گل زرد

مسجد قلعه‌چه گل زرد كه در ناحية استروشن ساخته شده، بر دو ستون تكيه داشته، ديوارها و محرابش نقاشي شده‌اند. سقف تخته‌بندي تزیین¬شده دارد.

مسجد قره ميشكار

در ابتداي قرن 20.م در قسمت جنوب شهر دوشنبه ساخته شده است. شامل عبادتگاه و ايوان جنبي بوده، چهار ستون كنده‌كاري دارد. بالاي محرابش با نقش¬هاي مستطيل و نيم‌دايره تزیین شده است. ستون‌هاي ايوان شرقي¬اش كنده‌كاري شده و در سالهاي اخير ترميم شده است.

مسجد قاري ميرحسين

متعلق به قرن 14.م و تا اول قرن 20.م بارها ترميم شده است، در روستای زاسون ناحية عيني قرار دارد. در وسط اين مجتمع بناي چارسو و وسطش داراي ستون بوده و درب شرقي¬اش به خانقاه ايوان پوشيده منتهي مي‌شود. در ايوان جنبي مقبره‌اي قرار دارد كه از خشت بنا شده است. اين مجتمع مدرسه، حمام، حوض و … دارد. داخل ايوان سنگفرش بوده، فرش منبر خاتم‌كاري است.

مسجد حوض سنگين (سنگي)

در اول قرن 20.م در شهر استروشن ساخته شده است. در محوطة آن مقبره‌اي است كه ديوارهايش از آجر بوده، در پيش¬طاق جنوبي¬اش ايوانچه (ايوان كوچك) دارد. قسمت عمدة مسجد را خانقاه تشكيل مي‌دهد كه 4 طرف ستون كنده‌كاري دارد. خانقاه از طریق 6 ورودی به ايوان وصل و ديوارهاي آن گچكاري شده است. سقف گنبد خانقاه بالاي 4 ستون كنده‌كاري شده قرار دارد.

مسجد حاجي يعقوب

در ابتداي قرن20 م. در شهر دوشنبه ساخته شده، داراي بنايي مربع‌شكل و تنها يك ستون دارد. قسمت جنوب و شرق آن دو ايوان داشت. مسجد كنده‌كاري و منقش بوده، ديوارهاي غربي¬اش محراب داشته، در دو قسمت آن طاق‌هاي گچكاري قرار دارد. ايوان شرقي 4 ستون كنده‌كاري و ديوار غربي آن محراب دارد. در جنوب ايوان خانة دو طبقه بنا شده است. در قسمت شرقي حياط، بناي دو طبقه و مهمان‌خانه قرار دارد. اخيراً مسجد بازسازي شده است. در اين مجتمع دانشگاه اسلامي امام ترميزي و مفتيات جمهوري قرار دارد.

مسجد جنازه‌خانه

در آخر قرن 19.م در شهر استروشن ساخته شده، شامل خانقاه و چند ستون و ايوان است كه 8 ستون آن كنده‌كاري دارد.

مسجد جامع

در آخر قرن 19.م در روستای واروي ناحية پنچكنت ساخته¬شده، داراي ديوار بلند سنگي، دو درب كنده‌كاري شده، ايوان منقش مي‌باشد. محراب و ديوارهايش با طاق‌هاي آرايشي تزيين شده¬اند.


4-6-3 . آثار و اشياء باستاني

در تاجیکستان به علت پیشینه¬ی تاریخی بسیار زیاد آثار و اشياء باستاني فراوانی وجود دارد که به اختصار به چندین نمونه از آن¬ها اشاره می¬کنیم.

1- سيمی گنج

1. قسمتی از تخت شاهی در شکل گوسفند کوهی، برنجی، سده 5 تا 6 ميلاد؛

2. قسمتی از تخت شاهی در شکل گاو وحشی، برنجی، سده 5 تا 6 ميلاد.

2- شهرک دوشنبه

1. خم سفالی، سده 2 - 3 ميلادی؛

2. تصوير ديونس (Dionis) برنجی زراندود، سده 1 تا يک ميلادی؛

3. سکه مس، سده 15 ميلادی؛

4. حکاکی در سنگ، سده يک تا 3 ميلادی؛

5. گوشواره با تصوير ابوالهول طلا، سده 1 تا 2 ميلادی؛

6. دسته ظرف در شکل اسب سفالی سده 3 تا 3 ميلادی؛

7. پرنده سفالی، سده 3 تا 3 ميلادی؛

8. الهه، سده  2 تا 3 ميلادی؛

9. پاره کاسه سفالی، سده 2 تا 3 ميلادی؛

10. محر سفالی، سده 2 تا 3 ميلادی.

3- فند طلايي

1. گوشواره طلا شهرک سکسناخور، سده 2-1 ميلادی؛

2. گوشواره در شکل خروس طلا، نقره، گوهر گورخانه کسيروف ناحيه دنغره، سده 1 تا 2 ميلادی؛

3. سکه‌ها طلا سده 2 ميلادی؛

4. گوشواره طلا، برنجی، فيروزه، گوهر گورخانه بشکنت، سده 2 تا 1 ميلادی؛

5. گوشواره طلا، فيروزه گورخانه ليخش، سده 7 تا 6 ميلادی؛

6. گوشواره طلا، نقره، گورخانه توپخانه، سده 3 تا 1 ميلادی؛

7. انگشتر طلا، سده 7-6 ميلادی؛

8. سگک کمربند طلا گورخانه بشکنت، سده 2 ميلادی؛

9. آرايش کمربند طلا شهرک سکسناخور، سده 2-1 ميلادی؛

10. ساربان طلا، فيروزه، عقيق تخت سنگين، سده 4 تا 6 ميلادی؛

11. آرايش کمربند با تصوير ببر تخت سنگين، سده 2 تا 3 ميلادی؛

12. ايرات استخوان فيل تخت سنگين، سده 2 تا 3 ميلادی؛

13. سکه‌های طلايي حلقه جر، سده 2 ميلادی؛

14. آرايش کمربند طلا، مرجان بيتو دشت، سده 7 تا 8 ميلادی؛

15. سکه‌ها نقره تخت سنگين معبد آکس، سال های 3 تا 9 ميلادی.

4- عهد انيوليت

1. گور زن به همراه وسايل سرزم، هزارساله 3 تا 4 ميلاد؛

2. آرايش طلايي سرزم، هزارساله 2 تا 4 ميلاد؛

3. آويزه منقش سرزم، هزارساله 2 تا 4 ميلاد؛

4. بازوبند سنگ سرزم، هزارساله 2 تا 4 ميلاد؛

5. قالب تير سنگ سرزم، هزارساله 2 تا 4 ميلاد؛

6. آئنه برنجی ناحيه حصار، سده 10 تا 12 ميلاد؛

7. صنم يکره مرد گل گورستان تندريول، سده 10 تا 12 ميلاد؛

8. محر با تصوير برزگاو سنگ سرزم، هزارساله سده 2 تا 4 ميلاد؛

9. نشان قدرت سنگ سرزم، هزارساله سده 2 تا 4 ميلاد؛

10. پيکره گل، سده 10 تا 12 ميلاد؛

11. ظرف با تصوير بزهای کوهی گل گورستان جرکول، سده 10 تا 12 ميلاد.

5- استروشن

1. نگين نقشدار عقيق سفيد، طلا شهرک شيرين، سده 5-4 تا ميلاد؛

2. سر گوسفند، قسم تخت برنجی وادی اسفره، سده 3-7 تا ميلاد؛

3. کاسه سفالی قلعه بالا ناحيه اسفره، سده 13-12 ميلادی؛

4. گردنبند طلا، نقره، مرجان شهر شيرين، سده 5-4 ميلادی؛

5. ظرف سفالی استروشن، سده 12-10 ميلادی.

6- بنجيکت

1. سر حاکم ديوارنگاره، سده 9-8 ميلادی؛

2. سر ديو سده، 9- 8 ميلادی؛

3. الهة سه‌سره، سده 9-8 ميلادی؛

4. کاسه سفالی، سده 9-7 ميلادی؛

5. آفتابه سفالی سيردار، سده 10 ميلادی؛

6. مهراب سفالی، سده 9 ميلادی؛

7. نماع، چوبکاری، سده 9-8 ميلادی؛

9. کارزار ديوارنگاره، سده 9-7 ميلادی.

7- هلبک

1. آرايش بنا با تصوير شير گچ، سده 11-10 ميلادی؛

2. آرايش بنا گچ، سده 11-10 ميلادی؛

3. کوزه با تصوير شير سفالی، سده 11-10 ميلادی؛

4. شاهکاسه سفالی، سده 11-10 ميلادی؛

5. مجمر با نوشته عربی برنجی، سده 11 ميلادی؛

6. سر کوزه سفالی، سده 11-10 ميلادی؛

7. اسبچه‌ها گيل پخته، سده 11-10 ميلادی؛

8. پيلته چراغ برنجی، سده11-10 ميلادی؛

9. دستگيره دروازه در شکل پرنده برنجی، سده 11 ميلادی.

8- پيکره‌های گلی

1. سر مرد زکات تپه ناحيه تورسون‌زاده، سده 4 ميلادی؛

2. سر بودا جنوب تاجيکستان، سده 8-7 ميلادی؛

3. سر الة تپه‌‌شاه، سده 3-2 ميلادی؛

4. سر الة جنوب تاجيکستان، سده 8-7 ميلادی؛

5. پاره سفالين، صحنه شکار شير کافرقلعه، سده 8 ميلادی؛

6. الهة جنوب تاجيکستان، سده 8-7 ميلادی؛

7. پاره سفالين با تصوير مرد شهرک ياوان، سده 4-3 ميلادی؛

8. سواره شهرک سکسن‌آخور، سده 3-1 ميلادی؛

9. پاره سفالين با تصوير مرد شهرک ياوان، سده 4-3 ميلادی؛

10. سواره شهرک سکسن‌آخور، سده 3-1 ميلادی؛

11. قالب شهرک سکسن‌آخور، سده 3-1 ميلادی؛

12. پاره سفالين با تصوير مرد مرد گرز به دست قره قپچاق ناحيه حصار، سده 4-3 ميلادی.

9- سنگ‌نوشته‌ها

1. بلبل سنگ ناحيه جرگتال، سده 8-7 ميلادی؛

2. کتيبه سلطان بابور آبردان ناحيه مست‌چاه، سال‌های 1512-1511؛

3. بلبل سنگ آب کيک ناحيه غازی ملک، سده 8-6 ميلادی؛

4. سنگ‌های روی قبروادی زرافشان، سده 13-12؛

5. سنگ‌نگاره ناحيه اشت، سده 2-1 ميلادی.

10- تخت سنگي

1. آپالون گل، سده 2-3 تا ميلاد؛

2. غلاف آکيناک با تصوير شير و آهو استخوان فيل، سده 5 تا 6 ميلاد؛

3. چهره اسکندر مقدونی در سيمای هراکل استخوان فيل، سده 5-6 ميلاد؛

4. دسته شمشير استخوان فيل، سده 5 تا 6 ميلاد؛

5. مهراب با پيکره سيلن مارسي برنجی استخوان فيل، سده 2 تا ميلاد؛

6. پاره تاج طلا، سده 1 تا 3 ميلاد؛

7. پنجه برنده استخوان فيل، سده 3 تا 1 ميلاد؛

8. تصوير ايرات و پرنده‌ها برنجی و مس، سده 1ميلاد؛

9. سرسوزن با تصوير گرگ اژدها يشم لاجورد، سده، 1 ميلاد؛

10. پاره تاج، طلا سده 1 تا 3 ميلاد.

11- پنج¬کنت قديم

1. در نزد دروازه، ديوارنگاره سده 8- 5 ميلادی؛

2. سکه با تصوير ماده گرگ که دو کودک را شير می‌دهد، طلا سده 8-6 ميلادی؛

3. صحنه رزم، ديوارنگاره سده 8- 5 ميلادی؛

4. عودنواز، ديوارنگاره سده 8- 5 ميلادی؛

5. در زير خيمه، ديوارنگاره سده 8- 5 ميلادی.

12- بودائی

1. تصوير بودا، ديوارنگاره اجنه تپه، سده 8- 7 ميلادی؛

2. سر بودا گل اجينه تپه، سده 8- 7 ميلادی؛

3. سر بودا گل قلعه کافرنهان، سده 8- 7 ميلادی؛

4. سر اشرافزن گل اجينه تپه، سده 8- 7 ميلادی؛

5. بودا در نيروانا (طول 13 متر)، سده 8- 7 ميلادی.

در نوشتار حاضر در مبحث فرهنگ عامه قسمت موزه ها بیشتر به آثار و اشیاء باستانی، محل کشف و نگهداری آنها پرداخته خواهد شد.


7-3. شخصیت های موثر سیاسی و اجتماعی در دوره معاصر

تاجیکستان همواره مهد پرورش بزرگان بسیاری در عرصه¬های سیاسی و اجتماعی بوده که به زعم خود نقش مهمی در تاریخ معاصر تحولات این کشور داشته¬اند. در زیر به مهمترین شخصیت¬هاس سیاسی و اجتماعی در دوره معاصر می¬پردازیم.  

1- احمد مخدوم دانش

احمد مخدوم دانش (1827 - 1897 م) شاعر، نویسنده و دانشمند برجسته تاجیک اهل بخارا بود و به دلیل دانش بسیارش به «احمد کله» معروف بود. وی به کمک شاگردانش، چون سودا، شاهین، حیرت، مضطرب، سامی و صدرالدین عینی جنبش اصلاحی را که در دهه¬های پایانی سده 19 م، آغاز گردید، رهبری کرد. مخدوم دانش ضمن مخالفت با نظام حاکم در آسیای مرکزی، با حکومت بخارا همراه بود، از این رو در طی سال های 1750-1770 م، سه بار به روسیه تزاری سفر کرد و از اندیشه ها و تکاپوهای آزادی خواهانه آگاهی هایی به دست آورد. وی گسترش دانش و تکنولوژی و آزادی خواهی در روسیه را با عقب¬ ماندگی کشورش مورد سنجش قرار داده و در همین راستا در بخارا با ناآگاهی رهبران مذهبی از دانش روز مبارزه می نمود و از فرهنگ مردم آسیای مرکزی، ویژگی های قومی، سنن ملی، رفاه مردم، حقوق بانوان و ... جانبداری کرد. دانش، در واپسین سال های زندگانی خویش، کتاب های «ناموس الاعظم» و «معیار التدین» را که درباره دین اسلام بود، نگاشت( حائری، 1369: 4).

2- صدرالدین عینی


صدرالدین عینی

صدرالدین سیدمرادزاده عینی در سال 1259 ه.ق 1878 م، در روستای ساکتره، در نزدیکی بخارا زاده شد و در سال 1374 ه.ق/ 1954 م، در شهر دوشنبه درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد. عینی نخستین کسی بود که به سازماندهی مطبوعات ملی و روزنامه نگاری تاجیک همت نمود. او در مقاله ها، شعرها،  نوشته ها و شعارهایش که به گونه جزوه و اعلامیه  منتشر می¬شد، واقعیت های سیاسی کشورش را با بیانی پر احساس برای کشاورزان توضیح می داد و آنان را به اطاعت نکردن از نظام سنتی و رهایی از دست ستمکاران تشویق می نمود. عینی علاوه بر آثار و تألیفاتش، تألیف نخستین فرهنگ زبان تاجیک، شامل واژگان گفتاری به ویژه در سده های 6 و 7 ه.ق را در 1938 م به پایان رسانید. او بسیاری از آثار خود را به زبان ازبک به گونه متن اصلی نشر داد و نوشته های دیگری نیز به همین زبان منتشر کرد. از این رو عینی را بایستی همزمان یکی از مردان نثر و نظم ازبک نیز به شمار آورد. به پاس نوشته ها و پژوهش های ارزنده عینی در تاریخ، تاریخ ادبیات و زبان شناختی و با توجه به ابتکار او در زمینه ها، دکترای علوم فلسفی و کرسی استادی به او داده شد. با گشایش آکادمی علوم تاجیکستان در سال 1951 م، عینی به ریاست آن برگزیده شد و تا پایان عمر (1954م) در این شغل فعالیت کرد(عاصمی، 1369: 33-31).

3- شمس الدین مخدوم شاهین

شمس¬الدین مخدوم شاهین، شاعر و نویسنده آزادی خواه اواخر سده 13 و اوایل سده 14 ه.ق تاجیک بود. وی به عنوان شاگرد مکتب احمد مخدوم دانش، راه او را ادامه داد. شمس¬الدین مخدوم شاهینف(متوفی 1312 ه.ق/1894 م) از نامدارانی بود که زندگی خود را در راه رفاه مردم و حل و فصل مسایل و دشواری های آنان گذرانید. انتقاد در آثار شاهین بارها به چشم می¬خورد. کتاب «بدایع الضایع» و «تحفه دوستان» وی پر از مسائل روز مردم است. اثر دیگرش «لیلی و مجنون» را به یاد همسرش نوشت، که در آن درد و رنج مردم و نیز خودش را به گونه شعر یادآور می¬شود. شعرهای شاهین را بایستی از بهترین آثار اواخر سده 19م، آسیای مرکزی دانست(میراحمدی، 1372: 86).

4- ابوالقاسم لاهوتی


ابوالقاسم لاهوتی

لاهوتی هفتاد سال زندگی کرد که نیمی از آن با ایران و رویدادهای مربوط به ایران در پیوند بود و نیمه دوم آن از سال 1922 م/ 1301 ه.ش، بدین سو، بایستی در چارچوب دگرگونی ها و چگونگی های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ویژه جامعه پارسی زبان آسیای مرکزی بررسی شود. لاهوتی از آغاز نوجوانی شاعری آزادی خواه به شمار می آید. که در راه آزادی ملت های خاورمیانه و به سود مشروطیت ایران می کوشیده و در شعرهایش آزادی به معنی از میان رفتن نظام¬های خودکامه و ستمگر، جلوه می¬کرده است. پس از یک رشته درگیری سیاسی و نظامی با حکومت ایران، در 35 سالگی به اتحاد جماهیر شوروی مهاجرت کرد. از آن پس استعداد خویش را در خدمت سوسیالیسم و فرهنگ تاجیک به کار انداخت. لاهوتی در سال 1925 م / 1304 ه.ش، به دوشنبه پایتخت تاجیکستان رفت. پس از چندی به مقام وزارت فرهنگ تاجیکستان رسید و به سال 1935 میلادی/ 1314 ه.ش به نمایندگی از سوی دولت اتحاد شوروی در کنگره دفاع از تمدن در پاریس شرکت کرد و در همان سال نشان لنین را دریافت نمود. در سال 1954م/1333 ه.ش، زندگی نامه لاهوتی به نام «شرح زندگانی» من منتشر گردید. که ادعا می شود نگارش خود اوست. این کتاب دربرگیرنده خرده گیری های گسترده از استالین و رژیم اتحاد شوروی بود. گفتار این کتاب پیرامون رژیم استالین با آزادی اجتماعی و سیاسی، با آن چه لاهوتی پیش از آن نوشته بود، سخت ناهمخوانی داشت. در این کتاب نیز آمده است که لاهوتی در ژوئن 1952 م/1331 ه.ش به افغانستان رفت و به دولت آن کشور پناهنده شد. ولی لاهوتی در مطبوعات و رادیو پیوند خود را با کتاب شرح زندگانی من دروغی آشکار خواند. لاهوتی نیز به نگارش سرگذشت خویش با عنوان «سرگذشت من» پرداخت. ولی پیش از پایان آن درگذشت. آن چه لاهوتی توانست در سرگذشت خویش بگنجاند، چهار سال پس از مرگش به سال 1961م/1340 ه.ش، در جلد دوم شرق سرخ در 22 صفحه به چاپ رسید(حائری، 1369: 22-20).

5- میرزا تورسون زاده

میرزا تورسون¬زاده از نویسندگان و پژوهشگران برجسته تاجیک بود که در سال 1911 چشم به جهان گشود. وی از جوانی به عرصه¬ی ادبیات تاجیک گام نهاد. تورسون¬زاده و یارانش درام نویسی را در ادبیات تاجیک بنیاد گذاشتند(هادی¬زاده، 1970: 169).

6- باباجان غفورف

باباجان غفورف در 31 دسامبر 1909م در روستای اسفزار و یازد خجند ولایت سمرقند در خانواده-ای  کشاورز پا به عرصه وجود نهاد. پدرش غفور سنگین اف باغبان بود. که مدتی چند کارگر راه آهن نیز بوده است. وی در سن 18 سالگی در سازمان کمسومول، مدیریت کودکان و چندی بعد سرپرستی شعبه فرهنگ کمیته ناحیه ای  کمسومول را بر عهده داشت. اواخر سال 1928 م، برای گذراندن کورس های عالی حقوق به سمرقند فرستاده شد. پس از پایان تحصیل به شهر دوشنبه به کمیته مرکزی حزب کمونیست(بلشویکان) تاجیکستان مأموریت یافت. از سال 1930 م، مدتی را در کمیسر خلق دادگستری بود و سپس به مدیریت شعبه منصوب گردید. سال بعد برای تحصیل به مسکو رفت و سال 1935 م، فارغ التحصیل انستیتو کمونیستی ژورنالیستی کشور گردید. غفورف از سپتامبر 1940 م، تا آوریل 1941 در اسپیرانتور انتستیتو تاریخ آکادمی علوم اتحاد شوروی نیز تحصیل کرد. پس از پایان آن، منشی کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان در امور تبلیغ و ترویج شد. در ماه 1946م، منشی اول کمیته مرکزی آن حزب گردید. او در سال های دشوار جنگ جهانی دوم، از رهبران تاجیکستان در امر بسیج نیرو برای مبارزه با اشغالگران نازی بود. باباجان غفورف در تمامی عمر خویش به پژوهش درباره تاجیکستان، تاریخ و فرهنگ مردم آسیای مرکزی و تاریخ اسلام پرداخت. او از نخستین پژوهشگران تاریخ مذهب اسماعیلیه است. در جریان فعالیت های علمی و همکاری با برجسته ترین کارشناسان منابع خطی تاریخ خاور، باستان شناسان و ... بر دانش و استعداد وی افزوده شد. در سال 1956، باباجان غفورف به ریاست انستیتو خاورشناسی آکادمی اتحاد شوروی انتخاب گردید. در مارس 1964 م، تحت ریاست او بخش آثار خطی خاوری آکادمی علوم شوروی دایر شد. غفورف در 68 سالگی در 12 جولای 1977م، در شهر دوشنبه درگذشت(مختاراف، 1988: 4-3).

7- میرسعید میرشکراف

    میرشکر در سال 1912 م، در روستای «سین دی یو» در ناحیه سغنان، در ولایت بدخشان کوهی در خانواده روستایی و دامدار متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایی پارشینو و مکتب شبانه روزی خاروق را سپری کرد. سپس در سال 1928م، برای ادامه تحصیل به شهر دوشنبه رفت و در سال 1930م دوره سه ساله مکتب مرکزی شوروی حزبی را به پایان رسانید. میرسعید، چندی در روزنامه کمسومول تاجیکستان کار کرد، سپس به عنوان دبیر کمیته کمسومول ناحیه شورآباد/ لنینگراد انتخاب گردید. در سال های 1934-1937 .م، در صف ارتش سرخ و نویسنده و مسئول هیأت تحریریه روزنامه وصیت لنین برگزیده شد. او دبیر و معاون ریاست اتحادیه نویسندگان تاجیکستان (1940- 1946.م) و سردار کمیته برنامه ریزی، ریاست صفت (1946- 1948) و جانشین مدیر شعبه تبلیغات و ترغیبات کمیته مرکزی حزب کمونیست تاجیکستان (1961- 1962م) بود. هم چنین مسئول کمیته جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به نام رودکی (1966- 1975) و رئیس اتحادیه سینماگران تاجیکستان (1976- 1978.م) بود و از 1978.م رئیس کمیته جایزه دولتی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان به نام رودکی شد.

فعالیت ادبی میرسعید از سال های دهه 1930، آغاز گردیده است. موضوع شعرهای وی پرمحتوا بوده و مهمترین مسائل روزمره زندگی و زمان، ساختمان کانال وخش، آزادی بانوان، زندگی کلخوزی در تاجیکستان و غیره را در بر می¬گیرد. میرشکر که از سال¬های دهه 1930.م، برای کودکان آثاری پدید آورد، امروز به عنوان یکی از پایه¬گذاران ادبیات کودک شناخته شده است و نخستین شعر کودکانه¬اش «میمونک زب – قزیق» (1937.م) است. میرشکر در انواع گوناگون ادبی، سرود، ترانه، داستان و منظومه افسانه و روایت، چیستان و مثل، حکایت و .. برای کودکان پدید آورد. میرسعید نمایش نامه¬هایی برای کودکان نیز نوشته است که از قشلاق طلایی(1944م) تا شبک و گل قربان(1946م) بیراق مکتب (1969م) گل رنگ و خوش و ... از آن جمله اند. میر شکراف در آثار دراماتیک خود به فولکولور که از منابع آثار اوست، تکیه کرده است. وی نماینده شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان (مجلس 8 تا 11) رئیس کمیته جمهوری و عضو هیأت رئیسه کمیته روسی همبستگی کشورهای آسیا و آفریقا، عضو هیأت رئیسه اتحادیه نویسندگان شوروی و هیأت رئیسه اتحادیه نویسندگان تاجیکستان از سال 1940.م بود.

از سال 1961 الی 1975 رئیس شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان بوده است. دریافت جایزه دولت اتحاد شوروی (1950.م) جایزه دولتی تاجیکستان به نام رودکی 1964م، و جایزه کمسومول لنین، دو مدال لنین، مدال انقلاب اکتبر، دو مدال پرچم سرخ محنت، مدال دوستی خلق ها، مدال نشان و افتخار و دارای تقدیر نامه¬های ریاست شورای عالی جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان بود. میرشکر از سال 1934.م، عضو اتحادیه نویسندگان شوروی بود و در نهم مرداد مام 1327 ه.ش، در شهر دوشنبه درگذشته است.

8- سيد عبدالله نوري

بنيانگذار حزب نهضت اسلامي تاجيكستان در سال 1947 در روستاي آشتيان سابق ناحية سَنگ¬وار (طويل‌دره) به دنيا آمد. بعداً خاندان آنها به همراه ديگر مردم كوهستان به وخشان‌زمين كوچانده مي‌شوند. سال 1964 دوره تحصيلات عمومی را به پایان برد. سپس دورة مهندسي را در مؤسسة آمار شهر قرغان‌تپه به اتمام رسانده در ادارة مذكور به عنوان مهندس تا سال 1986 مشغول بود. وي نزد دانشمندان معروف، امثال سيام‌الدين نجم‌الدين و قاري محمدجان خوقندي، معروف به مولوي هندوستاني علوم مختلف مثل «صرف و نحو»، «معاني»، «منطق»، «تاريخ اسلام»، «حديث»، «تفسير قرآن» و غيره را آموخت. ماه ژوئن سال 1986 از جانب مقامات امنيتي سابق اتحاد شوروي به جرم فعاليت سياسي بازداشت و حبس شد. ماه فورية سال 1987 به حكم دادگاه ولايت قرغان تپه بر اساس مادة 203 قانون جنائي تاجيكستان به اتهام «انتشار اخبار دروغين كه ساختار جامعه و دولت سوسياليستي را بدنام مي‌كند، به مدت يكسال و نيم به زندان محكوم شد. او مدت جزا را در زندانهاي سيبري و شرق دور گذراند.

سيد عبدالله نوري به همراه چهار نفر از شاگردانش در 20 آوريل سال 1973 سازمان «نهضت جوانان اسلامي تاجيكستان» را در وادي وخش تأسيس كرد كه بعداً آن به حزب نهضت اسلامي تاجيكستان تبديل شد. اين نخستين سازمان سياسي اسلامي در بين كشورهاي آسياي ميانه بود. از سال 1989 تا سال 1992 وظيفة سردبيري مجلة «منبر اسلام»، نشرية ادارة مسلمانان جمهوري تاجيكستان را به عهده داشت و همزمان رهبر حزب نهضت اسلامي تاجيكستان به طور غيررسمي بود. بر اثر جنگ شهروندي، در آغاز سال 1993 به افغانستان هجرت نمود و در آنجا حركت نهضت اسلامي تاجيكستان را تأسيس كرد و به مبارزة سياسي و نظامي پرداخت و براي بازگرداندن حقوق از دست رفتة مهاجرين و آوارگان تاجيك كوشش‌هاي زيادي به خرج داد. اين سازمان سياسي و نظامي با رهبري او در آغاز شدن مذاكرات صلح بين تاجيكان در ماه آوريل سال 1994 نقش اساسي را داشت. روند مذاكرات صلح بين تاجيكان (آوريل 1995 تا ژوئن سال 1997) تحت سروري سيد عبدالله نوري با موفقيت انجام يافت. به منظور هر چه سريعتر رسيدن به توافق نهايي، او هفت بار در خارج  از تاجيكستان با رئيس جمهور تاجيكستان امام‌علي رحمان‌اف ديدار و ملاقات نمود. اين ملاقات‌ها در روند مذاكرات صلح در تاجيكستان نقش مهمي داشت. از ماه ژوئية سال 1997 تا 31 مارس سال 2000 سيد عبدالله نوري رئيسي كميسيون آشتي ملي را به عهده داشت و در استقرار صلح و آشتي و وحدت و تفاهم مردم تاجيكستان سهم بزرگي گذاشت. او  در 18 سپتامبر سال 1999 رئيس حزب نهضت اسلامي تاجيكستان شد. وي همچون سياستمداري دانا و ورزيده، باتمكين و دورانديش و همچون فقيه دانشمند علوم اسلامي در عرصة بين‌المللي شناخته شده است که مؤلف چندين اثر در زمینه¬های علمي، سياسي، ديني و فلسفي می¬باشد.

9- محي‌الدين كبيري

در سال 1965 در ناحية فيض‌آباد به دنيا آمد. بعد از پایان دوره تحصیلات، در سال 1982 نخست تحصیل در آموزشگاه تكنيك آمار شهر آرجينكيز آباد (ناحية كافرنهان و اكنون ناحية شهر وحدت)، سپس دانشگاه دولتي تاجيكستان، دانشگاه صنْعاي جمهوري يَمَن و آكادمي ديپلماتي شهر مسكو را با موفقيت به اتمام رساند. دارای تخصص‌هاي حقوق، ديپلماسي، عرب‌شناسي و اقتصاد مي‌باشد. همزمان با تحصيل از سال 1992 عضو رياست اتحادية بين‌المللي دانشجويان بوده، تا سال 1995 به حيث مدير نمايندگي اين سازمان در كشورهاي مشترك¬المنافع انجام وظيفه نموده است. از ماه سپتامبر سال 1997 مشاور رئيس كميسيون آشتي ملي و ماه اكتبر سال 1999 تا 1 آوريل سال 2000 عضو زير كميسيون سياسي آشتي ملي بود كه در تحكيم صلح و آرامش ملي در تاجيكستان سهم ارزنده داشته است. او معاون رئيس حزب نهضت اسلامي تاجيكستان را به عهده داشته و در مستحكم شدن روابط بين¬المللي حزب نقش فعالی داشته است. همچنین داراي دكتراي علوم سياسي و به زبان‌هاي روسي، انگليسي و عربي تسلط دارد.

10- جوره‌بيك نذري

جوره‌بيك نذري 23 ژوئن سال 1946 در دوشنبه متولد شد. سال 1968 دانشكدة فيلولوژي دانشگاه دولتي تاجيكستان را به پایان برده؛ در سال 1974 رسالة دكتري و در سال 1997 رسالة فوق دكتري را دفاع كرد. سال¬هاي طولاني در پژوهشگاه خاورشناسي در بخش¬های گوناگون فعاليت نموده و رئيس پژوهشگاه شرق‌شناسي و ميراث خطي آكادمي علوم تاجيكستان نیز بوده است. آثار تحقيقاتي او در تاجيكستان و ايران به چاپ رسيده‌اند. وی از سال 1998 عضو اتحادية نويسندگان تاجيكستان بوده است.

11- محمدجان شكوري


محمدجان شكوري (محمد شريف‌اويچ شكوراف) 30 اكتبر سال 1926 در بخارا در خانواده¬ای فاضل و دانشمند زمان صدرضياء(وفات 1932) به دنيا آمد. سال 1945 زبان و ادبيات را در دانشگاه آموزگاري دوشنبه به اتمام رسانده در دانشگاه‌هاي آموزگاري كولاب و دوشنبه تدربس كرده است. بعد از اتمام دوره دكتري(1951)، سالهاي طولاني در پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي فعالیت كرده و چندی رئيس كميتة اصطلاحات فرهنگستان علوم تاجيكستان بوده است. از سال 1971 دكتر علم فيلولوژي، از سال 1987 آكادميسين فرهنگستان جمهوري تاجيكستان و از سال ۱۹۹۶ میلادی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ‏تهران شد و در سال ۲۰۰۵ میلادی نیز به عنوان "چهره ماندگار" در ایران برگزیده شد.  وی در 26 شهریورماه 1391 در 87 سالگی درگذشت و در گورستان لچاب، آرامگاه چهره‌های سرشناس فرهنگ و علم تاجیکستان، واقع در شمال ‏شهر دوشنبه به خاک سپرده شد.

آثار او كه از نيمة سالهاي دهة 40 به چاپ رسيده‌اند، بيش از 400 مقاله و سي و شش رسالة علمي است. مؤلف كتاب‌هاي پرارزش «سنت¬ها، خلقيت و مهارت» (1964)، «رحيم جليل» (با ع. سيف‌الله‌اف، 1959)، «ساتم الغ‌زاده» (1961)، «لغت اصطلاحات ادبيات‌شناسي» (با ر. هادي‌زاده و ت. عبدالجباراف، 1964)، «هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد» (1985-1968)، «صدرالدين عيني» (1978، به فارسي)، «ديد زيبايي‌شناسي خلق و نثر رئاليستي» (1973)، «پهلوهاي تدقيق بديعي» (1976)، «پيوند زمان‌ها و خلق‌ها»‌ (1982)، «مكتب اينجا» (1996 به فارسي، 1997 به سريليك)، «آدميت» (1991)، «خراسان است اينجا»، «سرنوشت فارسي تاجيكي فرارود در سدة بيست» (2002 به سريليك، 2005 به فارسي). او همچنين مؤلف جلد 4 «تاريخ ادبيات شوروي تاجيك» (نثر سالهاي 1976-74-1945)، از مؤلفان «رسالة تاريخ ادبيات شوروي تاجيك»(1957 و به روسي در مسكو 1960) و غيره مي‌باشد). وی در تأليف كتاب‌هاي درسي مشارکت داشته است. بياض «ادبيات روس» (با و آسْتاخف و م. استامينوا، 1957، 1958، 1960، 1963)، «ادبيات وطن» (براي صنف‌هاي 6 با ر. امانف، 1962، 1965)، «ادبيات شوروي» (براي صنف‌هاي 8، با ع. منيازف و ي. عيسي‌اف، 1963، 1965)، مقاله‌هاي دايره‌المعارف تاجيك و ... محصول تلاش¬های او هستند. از دیگر افتخارات او می¬توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. در تنظيم و تهية «فرهنگ زبان تاجيكي» (در دو جلد، 1969، 1970) شركت فعال داشته است.

2. سالهاي 1958-63 با ر. امانف نمونة «فولكلور ديار رودكي» را به چاپ رسانده است.

3. بسياري از مقاله‌هايش در مطبوعات با نفوذ روسيه، ايران، افغانستان و ديگر کشورها به چاپ رسيده است.

4. اثر ا. تُركينف «رودين»، پ. لوكنيسكي «تاجيكستان» را به زبان تاجيكي ترجمه کرده است.

5. در تربیت عالمان و محققان جوان سهم بسزا داشته است.

6. چهره¬ی شايستة علمی تاجيكستان(1991)، عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان، برندة جايزة ادبي دولتي رودكي(1994) مي¬باشد و از سال 1956 عضو اتحادية نويسندگان بوده است.

12- مهمان بختي

مهمان بختي 25 مارس سال 1940 در روستای شولِ ناحية غرم به دنيا آمده است. سال 1958 آموزگاري نوآباد، سال 1063 دانشكدة تاريخ و فيلولوژي دانشگاه آموزگاري دوشنبه را به پایان برده و در سالهاي 1975-1973 در دانشگاه ادبيات گوركي تحصيل نموده است. او فعالیت¬های فرهنگی و اجتماعی فراوانی انجام داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می¬نماییم. دبير و جانشين سردبير «تاجيك‌فيلم»، سردبير شعبه‌هاي تلويزيون تاجيك، مدير ادبي تئاتر دولتي لاهوتي، مدير خانة اديبان ميرزا تورسون‌زاده، رئيس شوراي كار با نوقلمان و رئيس اتحادية نويسندگان تاجيكستان. مؤلف فيلمنامه‌هاي مستند «كاروان دوستي»(1968)، «نقره رحمت‌اوا مي‌سرايد»(1970) و يكي از مؤسسان برنامه‌هاي «چايخانة دلگشا»، «هادي و شادي» در تلويزيون تاجيك مي‌باشد. سال 1967 درام «لحظة جاويد»، سال 1969 درام «تشنة ديدار» را تدوين كرد كه در تئاترهاي لاهوتي و كمال خجندي (خجند) به روي صحنه رفت.

درام «اي جواني»(1973) در آزمون عمومي‌اتفاقي اتفاق نويسندگان شوروي و وزارت فرهنگ شوروي(1977) جايزه گرفت. اين درام و درام «راهزن و كارگر»(1974) در کشورهای تاجيكستان، ازبكستان، قرقيزستان و روسيه نمايش داده شدند.

درام «زخم زبان»(1980) و «آشيان بلند» در تئاتر لاهوتي و تئاتر جوانان محمود واحد روي صحنه رفته‌اند.

مؤلف داستان‌هاي «آه سبك»(1971)، «خوبان»(1978)، «موسفيد»(1982) كتاب درام‌هاي «لحظة جاويد»(1972)، مجموعة شعرها «بوي بهار»(1975)، «خيال شيرين»(1985)، «پيسا»(نمايشنامه، 1982) مي‌باشد.

داستان‌ها در مجموعة «آه سبك»(1984) گرد آمده‌اند. داستان «خوبان» سال 1982 در آزمون ادبي، جايزة ن. استروفسكي را گرفته است.

مجموعة درام¬هاي او به روسي با نام «مينوته ويچناستي» (ساوپيس- نويسندة شوروي، 1983) چاپ شده‌اند. سال 1987 مجموعة داستان‌هايش با نام «روح توانا» به چاپ رسيد. سال 1990 نشريات (ساوپيس- نويسندة شوروي) مجموعة داستان‌هاي او را با نام «اشك، شادي و غم» از چاپ برآورد. او سال 1997 نشرية «سروش» (تهران) درام «فردوسي» را (1994) به خط فارسي را به چاپ رساند. سال 1986 جايزة كومسومول تاجيكستان و سال 1998 جايزة دولتي رودكي را گرفته است.

13- عبدالقادر منيازف

متولد سال 1930 در شهر كان بادام جمهوري تاجيكستان و همچنین فارغ‌التحصيل دانشكدة تاريخ و زبان و ادبيات تاجيك دانشگاه دولتي تاجيكستان در سال 1953 می¬باشد. او چندين سال رئيس پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي فرهنگستان علوم تاجيكستان و رئيس سازمان تاجيكان و فارسي‌زبانان جهان «پيوند» بوده است. از دیگر فعالیت¬های فرهنگی و اجتماعی وی می¬توان به موارد زیر اشاره نمود.

دكترای ادبيات از سال 1958، عضو اتحادية نويسندگان تاجيكستان از سال 1963، عضو وابستة فرهنگستان علوم تاجيكستان از سال 1981، رئيس انجمن فارسي‌زبانان جهان «پيوند» و عضو پيوستة فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي جمهوري اسلامي ايران از سال 1996.

يكي از مؤلفان كتاب¬هاي درسي «ادبيات شوروي» (براي كلاس 8) و «ادبيات وطن» (براي كلاس 4). همچنین در تهية آثار بوعلي سينا، صدرالدين عيني، ميرزا تورسون‌زاده، كتاب‌هاي «لغت روسي- تاجيكي»، «فرهنگ زبان تاجيكي»، ترجمة آثار علي¬شير نوايي به زبان تاجبكي همکاری داشته است. مقاله‌هاي علمي وی در ازبكستان، اوكراين، افغانستان، ايالات متحدة آمريكا و جمهوري اسلامي ايران چاپ و نشر شده‌اند.

14- كرامت‌الله عالم‌اف

عالم‌اف در سال 1944 در شهر استروشن به دنیا آمد و تحصيلات خود را در سطح ليسانس زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه دولتي ملّي تاجيكستان ادامه داده است. دارای دكتراي فلسفه از آكادمي علوم تاجيكستان با موضوع «عقيده‌هاي فلسفي، اجتماعي و اخلاقي حكيم سنايي» در رسالة نامزدي و موضوع «تصوف خراسان» در دورة دكتري. در سال‌هاي 1966-1990 در آكادمي علوم در سمت‌هایي چون كارمند علمي و كارمند ارشد و مدير بخش تاريخ فلسفه فعاليت نموده است. در سال 1991 در كميتة مركزي حزب كمونيست تاجيكستان، مشاور بخش ايدئولوژي بود و از سال 1999-2000، رياست كرسي فلسفه آكادمي علوم تاجيكستان را بر عهده داشت. از سال 1996 تا 2000 همچنين به عنوان نماينده مردم دوشنبه وارد مجلس گرديد و از سال 2000 نمايندة حزب كمونيست مجلس عالي جمهوري تاجيكستان و عضو كميتة علم، معارف و فرهنگ بود. وی در سال‌هاي 1997 تا 2000 عضو كميسيون آشتي ملّي بود كه در استقرار صلح و وحدت در تاجيكستان تلاش نمود. از ماه اكتبر سال 2001 تا اوايل سال 2004 به سمت وزير فرهنگ جمهوري تاجيكستان منصوب شد كه همزمان سمت رئيس كميسيون ملّي يونسكو در تاجيكستان را نيز بر عهده داشت. او يكي از محققين معروف در رشتة فلسفه و تصوف بوده و تحقيقات او در كشورهاي شوروي سابق شناخته شده است. از آثار او مي‌توان به موارد زير اشاره كرد. «جهان‌بيني سنايي»، «جهان‌بيني خواجه عبدالله انصاري»، «تصوف در خراسان»، «جستجو در تصوف و عرفان». همچنين بيش از 200 مقاله علمي در زمينة تصوف و مسايل سياسي از جمله انديشه‌هاي فردوسي، كمال خجندي، خواجه عبدالله انصاري، ميرزا عبدالقادر بيدل و صلح تاجيكستان را در كشورهاي جمهوري اسلامي ايران، آمريكا، افغانستان، روسيه و غيره منتشر كرده است. وي از جانب حكومت تاجيكستان با عنوان افتخاري «ارباب علم تاجيكستان» و از جانب حكومت سابق اتحاد شوروي به دريافت نشان افتخاري نائل گرديد. در بسياري از كنفرانس‌هاي علمي بين‌المللي در ايران، افغانستان، آمريكا، روسيه، ازبكستان، ژاپن و ديگر كشورها شركت نموده است. او همچنين همزمان با سمت وزارت فرهنگ، رئيس كميسيون ملّي  يونسكو در تاجيكستان را بر عهده داشته، مشاور رئيس جمهور تاجيكستان نیز بوده است.

15- قاري امان‌الله نعمت‌زاده

وی متولد 1941 .م، نسب او از پدر و مادر به مير سيد علي همداني و از اين طريق به امام زين‌العابدين (ع) مي‌رسد. او به دليل فقر شديد مالي مجبور به ترك تحصيل گرديد و به كارگري مبادرت ورزيد. قرآن و علوم اسلامي را نزد اقوام و بزرگان ديني محلي آموخت. در سال 1983 به پيشنهاد رئيس كميتة دين شوراي وزيران جمهوري تاجيكستان، در مؤسسات ديني به كار مشغول شد. فعاليت خود را در سال 1988 به عنوان امام جماعت مسجد جامع «شاه منصور» در شهر دوشنبه آغاز كرد و در سال 1993 سرخطيب مسجد «مولانا يعقوب چرخي» ناحية لنين شد. پس از كشته شدن مخدوم فتح‌الله‌خان در سالهاي 93-96 رياست ادارة مسلمانان جمهوري تاجيكستان را به عهده گرفت و در سمت رياست شوراي علماي دين تاجيكستان فعالیت نموده است.

16- گلرخسار صفي‌آوا

صفي‌آوا متولد17 دسامبر 1947 در روستاي يَخْچ ناحية دربند و نیز فارغ‌التحصيل دانشكدة تاريخ و ادبيات تاجيكستان در سال 1968 می¬باشد. وی كارمند روزنامة «كومسومول تاجيكستان»، مدير بخش مطبوعات كميتة مركزي كومسومول تاجيكستان، سردبير روزنامه «پيانِر (پيشاهنگ) تاجيكستان»، دبير كانون نويسندگان تاجيكستان بوده  است. اولين اشعارش سال 1962 به چاپ رسيد. برخي از آثار او عبارت‌اند از: «بنفشه»(1970)، «خانة پدر»(1973)، «شب‌درو»(1975)، «افسانة كوهسار»(1975)، «دنياي دل»(1977)، «آتش سغد»(1981)، «گهوارة سبز»(1984، به فارسي)، «آيينة روز»(1985)، «روح باختر»(1989)، «تخت سنگين»(1993)، «زادروز درد»(مسكو 1995) و …

همچنين در ايران گلچين اشعار(نشر الهدي 1994)، «زادروز درد»(انتشارات سروش 1996)، «اشك طوفان»(1992)؛ در لوگزامبورگ «آيت عشق»(1992، به فارسي) به چاپ رسیده¬اند. از رمانهاي مشهور او مي‌توان از «زنهاي سبزبهار»، «در پناه ساية خود»، «روزنامة بيروز»، «سكرات موت» و از درامها «آزادي»، «غار اجنّه‌ها»، «همساية نو» را نام برد. او آثاري از لوركا، لرمانتوف، كامو، فيض احمد فيض، آ. برگولس، ر. كزك‌آوا و ديگران را به تاجيكي ترجمه نموده و برخي از آثار او نيز به زبان روسي در مسكو چاپ شده است. قطعاتی از اشعار او با نام «خيابان زن تنها» و «اشك طوفان»، در ميان علاقه‌مندان شعر از محبوبيت خاصي برخوردار بود. برنده جايزة كومسومول عمومي‌‌اتفاق شوروي (1978) و جايزة كومسومول تاجيكستان (1975) مي‌باشد.

17- مؤمن قناعت

قناعت متولد20 مي 1932 در روستاي كورگاوَت ناحية درواز و فارغ‌التحصيل دانشكدة ادبيات دانشگاه دولتي تاجيكستان در سال 1956 می¬باشد. مدير شعبه و دبير مسئول ماهنامة «صداي شرق»، معاون رئيس و دبير اول اتفاق نويسندگان تاجيكستان و پيشتر رئيس پژوهشگاه شرق‌شناسي و ميراث خطي آكادمي علوم تاجيكستان بوده است. در حال حاضر، رئيس كميتة صلح، معاون رئيس نهضت «براي وحدت ملّي و احياي تاجيكستان» و همزمان، رئيس «جايزة رودكي تاجيكستان» و عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان است. نخستين مجموعة شعر او با نام «شراره» در سال 1960 منتشر شد. برخي از آثار او عبارت‌اند از «ستاره‌هاي زمين»(1963)، «راهها و بالها» (1964)، «موجهاي دنيپِر»(1964)، «كاروان نور»(1970)، «سروش ستالين‌گراد»(1975)، «منتخبات»(1975)، داستان‌هاي «پدر»(1977)، «تاجيكستان - اسم من»(1977)، «گهوارة سينا»(1978)، «آثار منتخب»(1982، در دو جلد)، «ستارة عصمت»(1990)، «از بي‌ستون تاكنون»(1992)، «حماسة داد»(1996). در سال 1994 نشرية بين‌‌المللي «الهدي» (تهران)، «آثار منتخب» او را به خط نياكان (فارسي) چاپ كرد. مؤمن قناعت در داستان¬سرايي نيز جايگاهي ويژه در ادبيات تاجيكستان دارد. شعرهاي وي توسط برخي اديبان صاحب‌نام روس، به روسي ترجمه شده و اشعار و داستان‌هاي او در بسياري از نشريه‌هاي معتبر مسكو و ديگر جمهوري‌هاي سابق شوروي با تيراژ بالا به چاپ رسيده‌ است. قناعت آثاري از پوشكين، شكسپير، شيلر، ديويد هايني، تاگور، ميتسكيويچ، مايكوفسكي، مرسينكيه‌ويچوس و ديگران را به تاجيكي ترجمه كرده است. وي شاعر مردمی تاجيكستان(1991)، دارندة جايزة ادبي دولتي شوروي(1977)، سازمان جوانان تاجيكستان(1966) و جايزة ادبي دولتي رودكي(1980) مي‌باشد. او چند بار به عنوان نمايندة مردم در پارلمان تاجيكستان برگزيده شد و بارها به دريافت نشان‌ها و افتخارنامه‌ها نايل گرديد.

18- آته‌خان سيف‌الله‌اف

متولد 1 مي 1933 در خجند و فارغ‌التحصيل رشتة ادبيات از دانشگاه آموزگاري خجند در سال 1954 می¬باشد. در سال 1958 نيز در مقطع دكتري از پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي آكادمي علوم اجتماعي مسكو فارغ‌التحصيل شد. از مشاغل و فعالیت¬های علمی و اجتماعی او می¬توان به موارد زیر اشاره کرد.  

كارمند علمي پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي؛ مدير بخش ادبيات دانشگاه آموزگاري خجند؛ دبير كانون نويسندگان تاجيكستان؛ سردبير دائرةالمعارف تاجيك؛ رئيس پژوهشگاه تكميل اختصاص معلمان؛ مدير بخش زبان و ادبيات فارسي تاجيكي دانشگاه كشاورزي تاجيكستان؛ مدير شعبة كميتة مركزي حزب كمونيست تاجيكستان، رئيس كميتة راديو و تلويزيون.

همچنین پروفسور دانشگاه آموزگاري خجند و رئيس شعبة كانون نويسندگان استان خجند می¬باشد. وی تاكنون ده¬ها مقالة تحقيقي و رسالة علمي چاپ كرده است كه از آن جمله مي‌توان به آثار ذيل اشاره كرد. رسالة «رحيم جليل»(1959 با همكاري محمدجان شكوری)، «سهيلي جوهري‌زاده»(1960، با همكاري ر. امان‌اف)، «ميرزا تورسون‌زاده»(1961)، «سيماي مثبت قهرمانان مبارز در رمان‌هاي استاد صدرالدين عيني»(1961)، «خصوصيت اصلي و بديعي رمان «داخونده»ي صدرالدين عيني(1966)، «مكتب عيني» (1978)، مجموعه مقاله‌هاي «تفكر و سيما» (1968)، كتاب «ميرزا تورسون‌زاده» (1983)، «دوستي خلق‌ها، دوستي ادبيات‌ها»(1975، به روسي)، «در يگانگي و هم‌پيوندي»(1989، به روسي)، «بامداد عاشقان» (نمايشنامه)(1993)، «شب بي‌خوابي» (داستان)(خجند 1995)، …

همچنين در تأليف «ادبيات خلق‌هاي شوروي» (1953 - 1963) همکاری داشته و آثار اديباني همچون جوهري، سهيلي، حكيم كريم، حمزه حكيم‌زاده نيازي را منتشر كرد و كتاب «ملك ادب»(1996) را  با همکاری پروفسور س. عبدالله‌اف به مناسبت بزرگداشت كمال خجندي انتشار داد. وي همچنين كتابي با نام «رئيس جمهور امام‌علي رحمان‌اف: امروز و استقلال تاجيكستان»(سال 1997) را نوشت. درام «عمر جاويد» او كه در بارة زندگي و حيات علمي و ادبي استاد لاهوتي است، در سال 1987 در تئآتر جوانان  محمود واحد به روي صحنه رفت. در زمينة ترجمه نيز آثاري از بزرگان را به تاجيكي ترجمه نموده كه از آن جمله به «نام نيك» از م. تيتوف(1986)، رمان «تكرار درسهاي گذشته» از س. بَروزدين(1984، با همكاري ا. عبدالمنان‌اف)، «روح بين المللي ادبيات شوروي» از گ. لامدزي(1991) می¬توان اشاره کرد. وي در ژوئن 1997 به عنوان رئيس شوراي حركت مردمي وحدت ملّي و احياي تاجيكستان در استان سغد انتحاب گرديد. او كه كارمند شايستة فرهنگ تاجيكستان است، به خاطر خدمات علمي و ادبي، بارها به دريافت نشان و افتخارنامه‌ها نائل گرديده است.

19- عسكر حكيم

عسكر حكيم متولد 10 اكتبر 1946 در روستاي رومان ناحية خجند و همچنین فارغ‌التحصيل دانشكدة تاريخ و ادبيات دانشگاه دولتي تاجيكستان در 1967 است. سال 1967 در كميتة تلويزيون و راديو تاجيك به كار پرداخت. سال‌هاي 1969-1972  مقطع دكتري دانشگاه دولتي لَمَنوسوف شهر مسكو را به پایان برد و در سال 1974 از رسالة دكتري خود با نام «وارث تاريخي و نوپردازي‌هاي شاعرانه» دفاع كرد.

از فعالیت¬های فرهنگی و اجتماعی وی می¬توان به موارد زیر اشاره کرد. وی معاون سردبير مجلة «صداي شرق» در سال 1974 و همچنین عضو كانون نويسندگان شوروي در سال 1976، دبير صدارت كانون نويسندگان تاجيكستان(1978) و سردبير روزنامة نو «مدنيت تاجيكستان»(1980) می¬باشد.

سال 1983 با كوشش او روزنامة «مدنيت تاجيكستان» به هفته‌نامة «ادبيات و صنعت» تغيير نام داد؛ در سال 1987 ضميمة «ادبيات و صنعت»، با نام «پيوند» را با حروف فارسي تأسيس و چاپ كرد؛ در سال 1991 در انجمن دهم اديبان تاجيك، به عنوان رئيس كانون نويسندگان تاجيكستان انتخاب شد؛ در سال 1992 به خاطر مجموعه اشعار «روز اميد» سزاوار دريافت جايزة دولتي رودكي گرديد؛ سال 1994 به عنوان «خادم شايستة فرهنگ تاجيكستان» نائل گرديد؛ سال 1997 در انجمن يازدهم نويسندگان، براي بار دوم به عنوان رئيس كانون نويسندگان تاجيكستان برگزيده شد. وی همچنین در سال 2000 معاون اول رئيس مجلس مليِ مجلس عالي تاجيكستان بوده است. مجموعه آثار شعري او به شرح زیر است.

«رهنورد»، انتشارات «عرفان»، 1983؛ «ترازوي آفتاب»، انتشارات «عرفان»، 1987؛ «پوتنيك (= همسفر)»، مسكو، انتشارات «مالاديه گوارديه»، 1989؛ «روز اميد»، انتشارات «اديب»، 1990؛ «رباعيات»، انتشارات «عرفان»، 1992؛ «برگ‌پيوند»(با حروف فارسي)، نيويورك، انتشارات فارابي، 1993؛ «شهر مه‌آلود»(با حروف فارسي)، لس‌آنجلس 1993؛ «برگزيدة اشعار عسكر حكيم»( با حروف فارسي)، تهران، انتشارات بين‌المللي «الهدي»، 1995.

الف- نقد ادبي:

«شعر و زمان»، انتشارات «عرفان»، 1978؛ «در قلمرو سخن» انتشارات «عرفان»، 1982؛ «توارتسي سازووچيِ». مسكو 1988؛ «اِسپِتَنيه پايِزي»، انتشارات «اديب»، 1992.

ب- ترجمه

و. بيك‌اف، «ساتنيك‌اف»، انتشارات «عرفان»، 1979؛ م. لرمانت‌اف، «خزينه‌دار زن تمباوي»، انتشارات «عرفان». 1981؛ گئورگ وِمين، «عصر، زمين، عشق»، انتشارات «عرفان»، 1983؛ دانته اليگير، «مضحكة الهي» (دوزخ)، انتشارات «اديب»، 1987.

او همچنين اشعار غنايي فارسي تاجيكي را در مسكو به سال 1987 به روسي چاپ كرد. نوشته‌هايش كه در ابتدا در زمينة آموزش و پژوهش ادبيات كلاسيك و معاصر بود، او را به عنوان محققي توانمند معرفي كرد. در رساله‌هايش ديدگاه¬هاي تازه و انديشه‌هاي نو و جالب وجود دارد. آثار وي در نقد ادبي تاجيك مقامي والا دارد. عسكر حكيم سپس در دنياي شعر هم چهرة گرم شاعرانة خود را مي‌نماياند. اخلاص او نسبت به سنت‌هاي هزارسالة ادبيات فارسي و شجاعت نوپردازي‌هايش خط سبزي است در لوحة نوبهاران شعر تاجيك، اشعار مرغوب¬اش با آهنگهاي زیبا در محافل هنري رایج می¬باشد. محفل‌هاي شعر و سخن او در تاجيكستان، آلمان، انگلستان، امريكا، ايران، عراق و ديگر شهرها و كشورهاي دنيا برگزار شده است. استعداد فطري عسكر حكيم در عرصة روزنامه‌نگاري نيز بسيار چشمگير است. او پيوسته براي پيشرفت مطبوعات تاجيك كوشيده است. وي در نقش بنيادگذار هفته‌نامة «ادبيات و صنعت» و نيز به عنوان مؤسس ماهنامة فارسي‌ «پيوند» و به هنگام سردبيري، از فضای محدوده و بسته مطبوعات پيشين بيرون مي‌آيد و در حل مهمترين مسئله‌هاي اخلاقي و معنوي مردم، خودشناسي ملّي، آزادانديشي، انتشارات خطي نياكان و پشتيباني از زبان مادري و در انعكاس واقعي حيات توفيق مي‌يابد. عسكر حكيم به عنوان يك مربي كاردان و دوست و غمخواري براي هم‌قلمان محبوبيت دارد. از اين رو است كه او به عنوان رئيس اتحادية نويسندگان جمهوري انتخاب شده است و براي پيشرفت ادبيات و پشتيباني از اديبان تلاش مي‌ورزد. فعاليتهاي ادبي، سياسي و اجتماعي او، ناشي از اهداف و آرمانهاي بلند انسان‌دوستي و وطن‌پرستي اوست.

20- رجب ‌محمد اميراف

وی متولد 1954 ميلادي است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان در سال 1974 به پایان برده و از سال 1974 تا 1989 به عنوان استاد و مدير كرسي در دانشكدة مزبور به فعالیت مشغول بوده است. سال¬هاي 2001-1990 رئيس دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان و سالهاي 2001-2004 معاون اول وزير فرهنگ تاجيكستان بود. در سال 2004 وزير فرهنگ جمهوري تاجيكستان بوده است. وی همچنین دارای مدرک دكترا در رشتة كتابداری می¬باشد.

21- شريف تاش‌اف

وی متولد سال 1958 است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان به پایان برده و به عنوان استاد دانشگاه هنرهاي زيباي تاجيكستان، رئيس كتابخانة كودكان تاجيكستان، رئيس شعبة فرهنگ وزارت فرهنگ تاجيكستان به فعالیت مشغول بوده است. در سال 2003 رئيس كتابخانة ملي فردوسي جمهوري تاجيكستان بوده است. وی همچنین دارای دكترا در رشتة كتاب‌داری می¬باشد.

22- گل¬چهره نعمان‌اوا

وی متولد سال 1951 میلادی است که تحصیلات خود را در دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان در رشتة كارگرداني تئاتر و سينما به پایان برده است. او سالها به عنوان استاد دانشكدة هنرهاي زيباي تاجيكستان، معاون وزير فرهنگ تاجيكستان، مشاور وزير فرهنگ تاجيكستان به فعالیت¬های فرهنگی و اجتماعی مشغول بوده است. وی در سال 2000، رئيس موزة ملي بهزاد جمهوري تاجيكستان بوده است.

23- خورشيده آته‌خان‌اوا

وی متولد 2 سپتامبر سال 1932 در شهر دوشنبه است که در سال 1953 فارغ‌التحصيل دانشگاه دولتي تاجيكستان در رشتة زبان و ادبيات تاجيكي گرديد و از همان سال به عنوان كارشناس در پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي آكادمي علوم تاجيكستان شروع به فعاليت نمود. سال 1972 به عنوان مدير بخش ميراث ادبي اين مركز انتخاب گرديد. ابتدا به تأليف شعر و داستان و از سال‌هاي دهة پنجاه بعد به تأليف آثار علمي و پژوهشي مشغول شد. مؤلف كتاب‌هاي «رحيم جليل و ايجاديات او»(1962)، «پديده‌هاي نوجويي» (1972)، «از روي مهر مهر»(1979)، «پيوند احساس و انديشه»(1982)؛ «تحول نوع داستان در نظم معاصر تاجيكي»(1983) و ... مي‌باشد. در زمينه‌هاي مختلف ادبيات معاصر تاجيكي از جمله بررسي و نقد نظم و نثر، تكوين و تحول انواع ادبي و ... تحقيقاتي انجام داده و نيز به كوشش او مجموعه و منتخباتي از اشعار و آثار شعرا و نويسندگان معاصر تاجيكستان نظير «مكاتبات صدرالدين عيني و ابوالقاسم لاهوتي»(1978)؛ «وصلگر دل‌ها»(راجع به ميرزا تورسن‌زاده، 1981)؛ «منتخبات اشعار» از محمدجان رحيمي در 2 جلد(1978-1980)؛ «آثار منتخب» از ميرزا تورسن‌زاده در 2 جلد(1981)؛ «كليات ميرزا تورسن‌زاده»(جلد 4، 1985)؛ «منتخب اشعار لاهوتي» به خط فارسي(1984)؛ مجموعه اشعار و داستان‌هاي ابوالقاسم لاهوتي(در2 جلد، 1987) چاپ شده است.

24- عبدالله عشوراويچ قادراف (عبدالله قادري ممتاز)

وی متولد 1936در شهر دوشنبه است که پس از دريافت ديپلم در سال 1956 وارد دانشگاه دولتي تاجيكستان شد و در سال 1961 در رشتة تاريخ و فيلولوژي فارغ‌التحصيل گرديد. از دورة دبيرستان به شعر و ادب علاقه‌اي فراوان داشت. نخستين شعر او سال 1953 با پيشگفتاري از طلا پولادي شاعر تاجيك در روزنامة «پيانر(= پيشاهنگ) تاجيكستان» درج گرديد. مؤلف 11 دفتر و يك كتاب نثر است به شرح زير است: «رشتة تصوير»(1979)؛ «خندة صبح»(1982)؛ «بارگاه عشق»(1983)، «چمن خيال»(1985)؛ «آب نقره»(1986)؛ «ايام گل»(براي كودكان، 1989)؛ «گلشن راز»(به خط فارسي، 1992)؛ «بهاي جان»(1993)؛ «سكوت گريه‌ها»(2004)؛ «سبزة مژگان»(2000)؛ «محراب سخن»(2004) و «سعادت آموزگار»(1997). تعدادي از اشعار او شامل مجموعه‌هاي مختلف و به بيش از ده زبان‌ ترجمه و انتشار گرديده است. عبدالله قادري به ترجمة اشعار شاعران خارجي به زبان تاجيكي نيز گرایش دارد. شعرهاي عبدالله قادري آهنگ‌هاي غنايي داشته و بيش از 50 عنوان شعر او توسط خوانندگان شهير تاجيكستان و همزبانان ايراني و افغاني اجرا شده‌ است.

25- عمر صفر

وی متولد سال 1960، در ناحية خاولينگ استان ختلان جمهوري تاجيكستان و همچنین فارغ التحصيل رشتة زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شرقشناسي دانشگاه دولتي تاجيكستان در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1983 می¬باشد که از همان سال در بخش مذكور شروع به تدريس نمود. سال 1994 از رسالة دكتري خود با موضوع «شعر نو ايران» دفاع نمود. از مهمترین تألیفات وی آثار زیر را می¬توان نام برد. 1 . سياوش كسرايي و «شعر نو فارسي»؛ 2. پيراهة نيما؛ 3. ياد آن غريب (مجموعة مقالات).

26- سبحان‌جان اعظم‌اف

وی متولد 15 نوامبر سال 1971 در شهر كانِ‌بادام استان سُغد تاجيكستان و همچنین فارغ‌التحصيل رشتة زبان و ادبيات تاجيكي دانشگاه دولتي تاجيكستان در سال 1993می¬باشد. طي سال‌هاي 1993 تا 1999 در دبيرستان شهر اسفره معلم و در مركز علمي «پيام حافظ» همين شهر دبير مسئول بود. در سال 1999 در بخش روزنامه‌نگاري و نظرية ترجمة دانشگاه دولتي باباجان غفوراف شهر خجند مشغول تدريس بوده است. سال 2002 از رسالة دكتري خود با موضوع «تاريخ تشكل ادبيات‌شناسي تاجيكي و نقد ادبي در زمان معاصر» دفاع نموده و مشغول تحقيق و پژوهش در اين زمينه مي‌باشد.

27- شمس‌الدين صالح‌اف

وی متولد سال 1959 در ناحية پنجكنت استان سُغد تاجيكستان است که از سال 1978پس از پایان دوره دبيرستان و اخذ مدرک ديپلم، وارد دانشگاه دولتي تاجيكستان شد و در سال 1984 فارغ‌التحصيل رشتة زبان و ادبيات دانشگاه مذكور گرديد. از سال 1984 تا 1990 در روزنامة «حقيقت» وظيفة مدير بخش و دبير مسئول را بر عهده داشت. سال 1992 با دفاع از رسالة خود در موضوع ادبيات معاصر تاجيكي دكتري خويش را از آكادمي علوم جمهوري تاجيكستان دريافت كرد. از سال 1995 به عنوان كارشناس بخش ادبيات معاصر پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي آكادمي علوم تاجيكستان شروع به فعاليت نمود و در حال حاضر معاون رئيس بخش ادبيات و رئيس گروه محققين ادبيات معاصر در مركز مذكور است. نامبرده مشغول پژوهش‌هاي علمي در زمينة نظم و نثر معاصر فارسي تاجيكي مي‌باشد. اهم تحقيقات علمي او به این شرح است. رساله‌هاي «پوئتِك حكايه(= داستان كوتاه) تاجيكي در سال‌هاي 70-80» و «وارث خيام»؛ مقالات «تحقيق تاريخ»، «جستجوهاي ايجادي در حكايه»؛ «كشف اسرار سرمددِه»؛ «رسالت ادبيات» و ...

28- شهريه ادهم‌زاد (جباراوا شهريه ادهم‌اونا)

وی که متولد سال 1952 در شهر دوشنبه است پس از پایان تحصیلات خود در دوره دبيرستان در ناحية وَنْج استان بدخشان، وارد دانشگاه دولتي آموزگاري(= تربيت معلم) شهر دوشنبه در رشتة زبان و ادبيات تاجيكي شد و در سال 1974 فارغ‌التحصيل گرديد. از سال 1978 تا 1995 در انتشارات «معارف» وظيفة ويراستار كتب علمي و كتاب كودك را بر عهده داشت. بعداً به سمت روزنامه‌نگار در هفته‌نامة «ادبيات و صنعت» فعاليت مي‌كرد. در حال حاضر دبير بخش معنويات در روزنامة پارلماني «صداي مردم» است. تاكنون مجموعه‌هاي زير از وي به چاپ رسيده است:1. «مهر شعر»(1987)؛ 2. «شميمة نور»(1992)؛ 3. «اشك شقايق»(1995)؛ 4. «تمنا»(1998)؛ 5. «حماسة زن»(1999)؛ 6. «غزل غزال»(2001)؛ 7. «زن در اسارت تنهايي»(2003).

29- فرزانة خجندي (عنايت خواجه‌يوا)

فرزانة خجندي متولد سال 1964 در شهر خجند و همچنین شاعر و عضو اتحادیه نويسندگان تاجيكستان می¬باشد. اشعارش در مجموعه‌هاي دسته‌جمعي «رشته‌باران»(1984)، «برگ سبز»(1987) به چاپ رسيده و مؤلف مجموعه‌هايی چون «طلوع خنه‌ريز»، «شباخون برق»، «آيت عشق»، «تا بيكرانه‌ها»، «معراج شبنم» و آثار سه‌جلدي «قطره‌اي از موليان» است. مجموعة اشعارش به زبان روسي تحت عنوان «بيست برگ گُل» انتشار يافته و در ايران نیز مجموعه‌اي از او به خط فارسي با نام «پيام نياكان» به چاپ رسيده است. او برندة جوايز جوانان، ميرزا تورسون‌زاده و شاعر مردمي تاجيكستان است.

30- مطلوبة ميرزايونس (مطلوبه خواجه‌يوا)

مطلوبة ميرزايونس متولد سال 1958 در شهر خجند و دارای دكتری علوم فيلولوژي (زبان و ادبيات)، پروفسور، عضو اتحادية نويسندگان تاجيكستان و همچنین فارغ‌التحصيل دورة دكتري از دانشكدة ادبيات جهان (مسكو) و دورة فوق‌دكتري از پژوهشگاه زبان و ادبيات رودكي آكادمي علوم جمهوري تاجيكستان می¬باشد. آثار علمي نامبرده به این شرح است. «در جستجوي جان سخن»، «مسأله‌هاي سبك‌شناسي»، «تحقيق اسلوب آثار ادبي»، «سرشكي در لاده» (پيرامون زندگي و آثار رابعة بلخي)، «شمع طراز» (راجع به روزگار و آثار مهستي)، «شكوفة اندوه» (راجع به روزگار و آثار فروغ فرخ‌زاد)، «پوشكين و شرق» (با هم‌قلمي ب. حاجي‌بايوا). برندة جايزة كمال خجندي. وی در كنگره‌ها و همايش‌هاي علمي شهرهاي مسكو، تهران، بيشكك، دوشنبه شركت نموده است.

31- نورعلي نورزاد (نوراف)


نورعلي نوراف متولد سال 1974 در روستای وِيشَب ناحية عيني استان سُغد و مدير بخش علمي دانشگاه دولتي باباجان غفوراف شهر خجند و همچنین محقق و شاعر است. دورة دكتري دانشگاه مذكور را به پایان برده و از رسالة دكتري خود دفاع نموده است. ایشان مؤلف آثار علمي زير مي‌باشد.

1. «فروغ رمزهاي شگرف» (نقد و بررسي اشعار سروش)؛ 2. «اوستا و ميراث فرهنگي تاجيكان»؛ 3.«فروغ فطرت معني» (بررسي معرفت و شرح اشعار بيدل)؛ 4. «معراجي تا خورشيد وصال». (نقد و بررسي اشعار دارا نجات). شعرهايش در نشريات «ادبيات و صنعت»، «حقيقت لنين‌آباد» و مجلة «خجند» به چاپ رسيده‌اند. مجموعة اشعار او به عنوان «اذان تنهايي» آمادة چاپ است. وی برندة جايزة دولتي اسماعيل ساماني جوانان و ارباب فرهنگ جمهوري تاجيكستان می¬باشد.

1-6.  تقویم فرهنگی

جدول شماره13- تقويم فرهنگي تاجيكستان در سال 2003

                                                    ژانويه                        

1 70 سالگي پروفسور ذكريا باباخواجه‌يف(1933(؛ رشته پزشکی
75 سالگي شاعر خلقي تاجيكستان، دارندة جايزة دولتي رودكي گلچهره سليماني(1928(
75 سالگي شاعر ستار شاكرزاده(1928(
70سالگي پروفسور عبدالرحيم حسناف(1933(؛ ژئولوژي
70 سالگي تأسيس كتابخانة ملي تاجيكستان به نام ابوالقاسم فردوسي(1933(
2 50  سالگي خبرنگار عبدالفيض عطايف(1953(
80 سالگي زبان­شناس خدايداد حسين‌اف(1923-1983(
3 50 سالگي پروفسور، عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان، تاشپولاد گلمراداف(1953(؛ رشته پزشکی
4 70 سالگي دكتر مهندس، پروفسور اكتم منصوراف(1933-1988(
5 60 سالگي شاعر مردمی تاجيكستان حق­نظر غايب(1943(
10 70 سالكي خبرنگار محمدقل حاجييف(1933-1986(
16 70 سالگي پروفسور، عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان، مكرمه قاسم‌اوا(1933(؛ فيلولوژي
75 سالگي پروفسور ميرزا كامل‌اف(1928-1991(؛رشته فلسفه
18 110 سالگي شاعره راضيه آزاد(1893-1957(
21 70 سالگي پروفسور. سلطان صابراف(1933-1998(؛رشته شيمي
28 75 سالگي پروفسور لئونيد نعيم‌اف(1928(؛ رشته پزشکی
29 70 سالگي پروفسور اصل‌الدين عاصمي(1933(؛رشته پزشکی
90 سالگي كارگردان تئاتر، هنرپيشة مردمي تاجيكستان رستم ايرك‌باي‌اف(1913-1963(
30 90 سالگي بازيگر تئاتر ، هنرپيشة مردمي تاجيكستان صافيه طويبايوا(1913-1996(
31 75 سالگي نوازنده، هنرپيشة شايستة تاجيكستان يعقوب بابادوست‌اف(1928(

فوريه

1 50  سالگي خبرنگار، دارندة جايزة لاهوتي دولتعلي رحمانعلي‌يف(1953-1994(
2 75 سالگي درام نويس محمدشريف خال‌اف(1928-1995(
3 75 سالگي پروفسور تيمور كريم‌اف(1928-1989؛(؛ رشته تاريخ
70 سالگي تلويزيون تاجيكستان ارگان رسمي اطلاعاتي دولتي. از سال 1992 مركز اطلاعاتي تاجيكستان خاور.
5 50  سالگي شاعر نعمت آتش(1953(
6 70 سالگي پروفسور اكرامالدين محي‌الدين‌اف(1933(؛ رشته تاريخ
8 75سالگي شاعر، كارمند شايستة فرهنگ تاجيكستان اكابر شريفي(1928(
9 85 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة مردمي تاجيكستان تاج‌النسا سلطان‌اوا(1918(
10 70 سالگي خبرنگار، دارندة جايزة لاهوتي عبدالمجيد زماناف(1933(
90 سالگي آهنگساز نسيم پولاداف(1913-1998(
12 50  سالگي اقتصاددان، پروفسور عبدالقهار عبدالغفاراف(1953(
70 سالگي رقاصة باله، هنرپيشة شايستة تاجيكستان آليوتينه پولياكوا(1933(
14 90 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان ذاكر ايوبجان‌اف(1913-1959(
15 60 سالگي پروفسور صاحب ظريف‌اف(1943(؛ رشته پزشکی
17 50  سالگي خبرنگار ميريونس ميرفياض‌اف(1953-1981(
21 50  سالگي خواننده، بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان ايستد محمدجاناوا(1953(
23 60 سالگي خبرنگار ميرزامحمود ميربابايف(1943(
75 سالگي پروفسور اسرائيل خالمت‌اف(1928(؛ رشته پزشکی
24 80  سالگي سراينده، هنرپيشة مردمي تاجيكستان رافائل تالمس‌اف(1923(
25 75 سالگي محكم پولاداوا(1928-1999(؛رشته پزشکی
26 75 سالگي پروفسور احمد يوسفاف(1928-1987(؛رشته پزشکی
27 70 سالگي رسام، عبدالرحمان رحيم‌اف(1933-1997(؛ رشته هنر
28 75 سالگي نويسنده ابراهيم اسرائيل(1928)
29 75 سالگي ولادمير لتويناف(1928-1996(؛رشته كشاورزي

مارس

1 50 سالگي خبرنگار قهار رسوليان(1953(
3 50 سالگي خبرنگار شيرعلي حكومت‌اف(1953(
5 90 سالگي شاعر ازبك زبان تاجيكستان عاشورمت نظراف(1913-1965(
6 75 سالگي نويسنده، دكتر علم فيلولوژي، پروفسور رسول هاديزاده(1928(
8 75 سالگي خبرنگار، نصرت‌الله دارغه‌بيك‌اف(1928(
90  سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان عنايت‌خان عمراوا(1913-1977(
9 75 سالگي خبرنگار، تاجيكستان شفقت معروف‌اف(1928(
10 80 سالگي رقاصه، هنرپيشة شايستة تاجيكستان فريده محمدگلي‌اوا(1923-1994(
50  سالگي خبرنگار باتورعلي ميرزاعلي‌يف(1953(
11 روز مطبوعات تاجيك
12 70 سالگي خبرنگار مطلوبه رحمت الله‌يوا(1933(
14 70 سالگي كارگردان تلويزيون، هنرمند تاجيكستان ليليان نالويوا(1933(
15 50  سالگي خبرنگار باباجان عبدالواحداف(1953(
80 سالگي پروفسور فئودور ريپا(1923(؛ پداگوژي
16 70 سالگي پروفسور فتحيه اكرام‌اوا(1933(؛ پداگوژي
60 سالگي رهبر اركستر، هنرمند تاجيكستان، هنرپيشة شايستة تاجيكستان دولت قربان‌اف(1943(
17 80 سالگي نويسنده، رحيم حيدر(1923-1985(
20 85 سالگي پروفسور، موسي رجب‌اف(1918-1996(؛ رشته فلسفه
60 سالگي پروفسور پروانه جمشيد(1943(؛رشته فيلولوژي
22 60 ادیب، پروفسور منيره شهيدي(1943(
25 80 سالگي نويسنده، هلاليان عسكر(1923-1994(
27 70 سالگي كتابخانة لاهوتي(1933(
28 80 سالگي رسام، هنرمند الكسي بيسپرتسوف(1923(
60 سالگي پروفسور حكيم اكرام‌اف(1943(؛ علوم فيزيك و رياضي
31 100 سالگي استاد اپرا، پروفسور واسيلي كارين(1903-1979)

آوريل

1 60 سالگي خبرنگار، دارندة جايزة لاهوتي عصمت‌الله رحيم‌اف(1943-1994(
60 سالگي شاعر سلطان شاهزاده(1943-1994(
4 70 سالگي معمار شايستة تاجيكستان سياره عيسي‌اوا(1933(
8 60 سالگي بازيگر تئاتر سيف‌الدين ايشمحمداف(1943(
10 70 سالگي تأسيس كتابخانة علمي تاجيكستان(1933(
13 100 سالگي كارگردان سينما، مطرب، هنرپيشة شايستة تاجيكستان غلامرضا بهار(1903-1938(
14 50  سالگي خواننده محمدجان تاش‌تيموراف(1953(
15 125 سالگي سردفتر ادبيات معاصر تاجيك صدرالدين عيني(1878-1954(
50  سالگي خبرنگار كريم موسي(1953(
16 50  سالگي سراينده، هنرپيشة مردمي تاجيكستان عدالت كامل‌اوا(1953(
17 90 سالگي ارباب دولتي، عبدالاحد قهاراف(1913-1984(
18 75 سشسالگي شاعر، محمدعليشاه حيدرشاه(1928(
23 85 سالگي پروفسور ليديا يكوينكو(1918-1987(؛ رشته تاريخ
80 سالگي آكادميسين، بوريس لتوينسكي(1923(؛رشته تاريخ
24 75 سالگي شمقار آدينه‌بيك‌اف(1928-1996(
80 سالگي رقاصه باله، هنرپيشة شايستة تاجيكستان اقبال تبراوا(1923(
25 50  سالگي بازيگر تئاتر شهاب‌الدين حسن‌اف(1953(
26 80 سالگي ارباب فرهنگي، بوريس گيرديل(1923(
28 80 سالگي ارباب فرهنگي، صفرعلي نظراف(1923(
75 سالگي پروفسور، ­كبرياحسن‌اوا(1928-1996(؛ رشته پزشکی

مه

1 90 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان حامد سيداحمداف(1913-1991(
70 سالگي پروفسور عطاخان سيف‌الله‌يف(1933(؛ رشته فيلولوژي
75 سالگي شاعر، بابا حاجي(1928(
2 100 سالگي كارگردان سينما، هنرمند كامل يارمت‌اف(1903-1978(
75 سالگي پروفسور، آكادميسين آكادمي علوم تاجيكستان، اكبر مقسوم‌اف(1928-2001(؛ رشته كشاورزي
90 سالگي درام­نويس، هنرمند تاجيكستان محمدجان ربيع‌اف(1913-1983(
3 60 سالگي پروفسور بابامراد عصمت‌اف(1943-1996(؛ رشته فلسفه
4 90 سالگي پروفسور، عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان، ايوان گلوخ‌اف(1913(؛ رشته شيمي
5 60 سالگي دكتر علم كشاورزي، پروفسور گلاحمد خا‌ل‌اف(1943(
75 سالگي دكتر علم فيلولوژي، پروفسور نصرالدين شراف‌اف(1928-1997(
70 سالگي دكتر علم كشاورزي، پروفسور اسلام عيسي‌اف(1933(
85 سالگي آهنگساز و رهبر اركستر، هنرپيشة مردمي تاجيكستان، از اشخاص شايستة هنر، امان همدم‌اف(1918(
6 60 سالگي رسام ريوف عظيم‌اف(1943(
7 100 سالگي دكتر علم طب، پروفسور الكساندر پانسك(1903-1984(
9 50  سالكي دكتر علم بيولوژي، پروفسور طالب‌جان خبيل‌اف(1953(
90 سالگي كارشناس بيولوژي، پروفسور ادهم شكوراف(1913-1991(
10 60 سالگي رسام، خادم شايستة هنر تاجيكستان مروت بيك‌نظراف(1943(
70 سالگي سراينده و بازيگر، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان مصور ميناكوف(1933(
75 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة نازكماه شاه‌منصوراوا(1928(
13 60 سالگي خبرنگار سليمان عبدالله‌يف(1943(
14 70 سالگي مطرب و آهنگساز، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان دولتشاه مؤمن‌شايف(1933(
15 75 سالگي ادبياتشناس، خادم شايستة علم تاجيكستان كمال عيني(1928(
16 100 سالگي سراينده و آهنگساز، خادم شايستة هنر تاجيكستان، دارندة جايزة دولتي رودكي شاه‌نظر صاحب‌اف(1903-1973(
18 85 سالگي خواننده­ی، هنرپيشة شايستة تاجيكستان راضيه ارسلان‌اوا(1918-1969(
85 سالگي حافظ خلقي تاجيكستان ماهجان نظرداداوا(1918(
    روز بين­المللي يادگاريهاي تاريخي
19 70 سالگي دكتر علم فلسفه، پروفسور عبدالرئوف هاشم‌اف(1933(
21 80 سالگي خبرنگار، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان تاتيانا كرتيگينه(1923(
24 75سالگي حافظ خلقي تاجيكستان سيم‌الدين برهان‌اف(1928-1993(
26 70 سالگي دكتر علم طب، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان خوشقدم قمردين‌اف(1933(
30 70 سالگي خبرنگار، دارندة جايزة لاهوتي هاشم باباجان‌اف(1933(
80 سالكي بازيگر تاجيك، هنرپيشة مردمي تاجيكستان غريب‌سلطان خداياربيك‌اوا(1923(
31 80 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة مردمي تاجيكستان سبزه‌جان شاه‌اسماعيل­آوا(1923(

ژوئن

5 100 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان پاول بليايف(1903-1981(
6 50  سالگي نامزد علم طب، دكتر دادرجان محمدجان‌اف(1953(
8 80 سالگي فيلمبردار، خادم شايستة هنر تاجيكستان، دارندة جايزة دولتي رودكي باريس سيريدن(1923(
9 70 سالگي دكتر علم تاريخ، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان بارس مرشك(1933(
10 50  سالگي سراينده، هنرپيشة شايستة تاجيكستان طلب‌شاه كوكنوف(1953(
80 سالگي شاعر خلقي تاجيكستان، كارمند شايستة مدنيت جمهوري، دارندة جايزة دولتي رودكي امين‌جان شكوهي(1923-1979(
11 60 سالگي آهنگساز شادي پولادي(1943-1994(
12 70 سالگي دكتر علم گيولوژي، پروفسور، آكادميسين آكادمي علوم تاجيكستان منظور جليلاف(1933-1994(
15 60 سالگي نويسنده و ادبياتشناس فاتح عبدالله(اردمهر( (1943(
75 سالگي نويسندة خلقي تاجيكستان، دارندة جايزة دولتي رودكي فضلالدين محمدييف(1928-1987(
75 سالگي دكتر علم طب، پروفسور، عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان، خادم شايستة علم جمهوري اعظم پولاداف(1928(
60 سالگي سراينده قيام‌الدين خيرالدين‌اف(1943(
16 60 سالگي دكتر علم تاريخ، پروفسور، خادم شايستة هنر تاجيكستان عسكرعلي رجب‌اف(1943(
19 85 سالگي سرايندة آپرا، هنرپيشة شايستة تاجيكستان ميخائيل اعلايف(1918-1990(
20 80 سالگي دكتر علم پداگوژي، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان ابراهيم عابداف(1923(
24 50  سالگي سراينده، هنرپيشة شايستة تاجيكستان معظمه ابراهيم‌اوا(1953(
25 50  سالگي خبرنگار شفاعت نظر(1953(
60 سالگي دكتر علم جغرافيا خالنظر محبت(1943(
26 70 سالگي دكتر علم طب، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان بختيار احمداف(1933(

ژوئيه

1 50  سالگي خبرنگار نصيب‌جان امان‌بايف(1953(
90 سالگي شاعر ازبكزبان تاجيكستان، كارمند شايستة مدنيت جمهوري محمود تلقون(1913-1983(
3 80 سالگي خبرنگار و رسام پاول گيوندوف(1923(
4 70 سالگي شاعر حيرت شنبه‌زاده(1933(
5 70 سالگي خبرنگار شايستة تاجيكستان نصرتشاه تولايف(1933(
7 80 سالگي خبرنگار، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان حفظه نعيم‌اوا(1923)
8 50  سالگي خبرنگار طلعت نگاري(1953(
100 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة مردمي تاجيكستان نيكلاي كياكوف(1903-1989(
10 90 سالگي ارباب حزبي و دولتي جبار رسولاف(1913-1982(
70 سالگي فيلمبردار، خادم شايستة هنر تاجيكستان ايوگيني كوزين(1933(
12 70 سالگي كارگردان تلويزيون، خادم شايستة هنر تاجيكستان صفا صادق‌اف(1933(
50  سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان گلمراد حسين‌اف(1953(
13 75 سالگي مترجم صابر خواجه‌اف(1928(
15 50  سالگي نويسنده رحمان آستان(1953(
16 60 سالگي دكتر علم بيولوژي، پروفسور زبيدالله عزت‌الله‌اف(1943(
19 50  سالگي رسام، خادم شايستة هنر تاجيكستان الكساندر گيونداف(1953(
20 75 سالگي ادبياتشناس علي ديوانه‌قل‌اف(1928(
50  سالگي شاعر احمدجان رحمت‌زاده(1953(
22     روز زبان تاجيكي
23 80 سالگي رقاصه، هنرپيشه شايستة تاجيكستان زليخا رحيم‌اوا(1923(
25 75 سالگي رسام، خادم شايستة هنر تاجيكستان ويكتور اسپرانوف(1928-1998(
28 85 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة مردمي تاجيكستان الكسي ايريشينكو(1918(
29 85 سالگي خبرنگار، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان سرگي مظفراف(1918-1987(
30 70 سالگي دكتر علم اقتصاد، پروفسور، آكادميسين آكادمي علوم تاجيكستان، خادم شايستة علم جمهوري حبيبالله سعيدمراداف(1933-1999(
90 سالگي رسام، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان ايوگينيه ناسيك(1913-1996(

اوت

1 80 سالگي دكتر علم فيلولوژي، پروفسور، آكادميسيون آكادمي علوم تاجيكستان رجب امان‌اف(1923-2002(
60 سالگي مطرب، خادم شايستة هنر تاجيكستان شريفجان عارف‌اف(1943(
4 50  سالگي نويسنده ميرزا دولت(1953(
5 75 سالگي رسام، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان آليگ كليم‌اف(1928-1990(
70 سالگي خبرنگار حبيب همراه‌اف(1933-1994(
9 60 سالگي دكتر علم اقتصاد، پروفسور، عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان سعدالله اسلام‌اف(1943(
10 60 سالگي رسام، خادم شايستة هنر تاجيكستان رحمت باتورعلي‌اف(1943(
12 60 سالگي دكتر علم فيلولوژي، پروفسور اسكندر اكرام‌اف(1943(
90 سالگي دكتر علم بيولوژي، پروفسور باريس شيرببك‌اف(1913- 1981(
13 90 سالگي نويسنده عبدالغفار پرتو(1943(
15 90 سالگي مترجم و نويسنده، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان حبيب احراري(1913-1983(
85 سالگي رسام، خادم شايستة هنر تاجيكستان بوريس پراتسوف(1918(
19 60 سالگي دكتر علم اقتصاد، پروفسور الفيه احراراوا(1943(
20 50  سالگي خبرنگار ميرزاشاهرخ اسراراف(1953(
23 90 سالگي نويسنده، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان يكاف نلسكي(1913-1985(
24 70 سالگي دكتر علم گيولوژي، پروفسور ليو راساوسكي(1933(
26 70 سالگي دكتر علم تاريخ، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان امامنظر كيلدي‌اف(1933(
27 70 سالگي دكتر علم گيولوژي، پروفسور، عضو وابستة آكادمي علوم تاجيكستان ولادمير بودنوف(1933(
28 75 سالگي خبرنگار، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان نورالله بايمراداف(1928(
29 100 سالگي دكتر علم كشاورزي، پروفسور، آكادميسين آكادمي علوم تاجيكستان سيميان پلشكو(1903-1957(
30 60 سالگي دكتر علم طب اكرام بابايف(1943(
31 75 سالگي زبانشناس، پروفسور بشارت حاجي‌بايوا(1928(

سپتامبر

3 75 سالگي ارباب فرهنگي، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان كريم قربان‌اف(1928(
4 1030 سالگي عالم دانشمند فارس و تاجيك ابوريحان بيروني(973-1048(
75 سالگي دكتر علم فيزيك و رياضي، پروفسور، آكادميسين آكادمي علوم تاجيكستان، خادم شايستة علم جمهوري اكابر ادهم‌اف(1928-1993(
10 50  سالگي دكتر علم كشاورزي، پروفسور طالب نبي‌اف(1953(
70 سالگي دكتر علم بيولوژي، پروفسور عثمان محمدقل‌اف(1933(
70 سالگي خبرنگار ميرزا صبوراف(1933(
50  سالگي خبرنگار حسن فارسا(1953-1994(
11 130 سالگي نژادشناس و زبانشناس، خادم شايستة علم تاجيكستان ميخائيل اندريوف(1873-1948(
12 85 سالگي مطرب، هنرپيشة شايستة تاجيكستان، دارندة جايزة دولتي رودكي داملاجان نظراف(1918(
15 50  سالگي بازيگر سينما، كارگردان تلويزيون مقصودشاه همت‌شايف(1953-1994(
60 سالگي خبرنگار، دارندة جايزة لاهوتي امانقل عادل‌اف(1943(
17 80 سالگي صنعتشناس، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان نفيسه ناواسيلاوا(1923(
22 90 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان معين غياص‌اف(1913-1943(
70 سالگي دكتر علم طب، پروفسور عبدالرئوف قهاراف(1933(
25 80 سالگي دكتر علم طب، پروفسور لودميله فيرساوا(1923-1993(
29 50  سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشه شايستة تاجيكستان زلفيه طويچي‌يوا(1953(

اكتبر

1 70 سالگي شاعره، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان آزاد امين‌زاده(1933(
3 60 سالگي دكتر علم طب، پروفسور شكرجان انوراوا(1943(
5 50  سالگي و آهنگساز، هنرپيشة مردمي تاجيكستان، خادم شايستة هنر جمهوري سعيدقل بلال‌اف(1953(
80 سالگي دكتر علم حقوق، پروفسور منصور ملايف(1923-1997(
7 75سالگي مطرب و آهنگساز، هنرپيشة شايستة تاجيكستان حكومتشاه  بنديشايف(1928(
9 85 سالگي دكتر علم تاريخ، خادم شايستة علم تاجيكستان تخته‌مت تخته‌مت‌اف(1918-1998(
11 50  سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجسيكستان تاجينيسا سعيداوا(1953(
12 50  سالگي آهنگساز، خادم شايستة هنر تاجيكستان طلبشاه ستاراف(1953(
130 سالگي مؤرخ، آكادميسين آكادمي علوم تاجيكستان، خادم شايستة علم جمهوري الكسنادر سيميانوف(1873-1958(
14 50  سالگي بازيگر سيرك، هنرپيشة شايستة تاجيكستان اغولخان توره‌يوا(1953(
15 80 سالگي خبرنگار، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان رسول علي‌اف(1923(
16    روز سينماي تاجيك
18 85 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان  سعدالله كريم‌اف(1918-1990(
20 50  سالگي دكتر علم تاريخ، پروفسور مقصودجان انعام‌اف(1953(
22 100 سالگي رقاصة باله، هنرپيشة شايستة تاجيكستان سنگعلي خواجه‌يف(1903-1981(
24 60 سالگي دكتر علم فيزيك و رياضي، پروفسور شراف طويچي‌يف(1943(
25 70 سالگي دكتر علم طب، پروفسور محمدي آرزويف(1933-1998(
90 سالگي نويسنده و درامنويس، خادم شايستة هنر تاجيكستان، كارمند شايستة مدنيت جمهوري حاجي صادق(1913-1989(
28 90 سالگي بازيگر و كارگردان تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان صالح خالمت‌اف(1913-1984(
75 سالگي دكتر علم فلسفه، پروفسور محمد بالته‌يف(1928(

نوامبر

4 75 سالگي پداگوژي، پروفسور بيان رحيم‌اف(1928(
85 سالگي خبرنگار، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان تاجينيسا غفوراوا(1918(
6 80 سالگي اربابزن دولتي، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان نزارماه ظريف‌اوا(1923(
100 سالگي دكتر علم طب، پروفسور وسيلي رسبارسك (1903-1981(
7 70 سالگي سراينده، هنرپيشة مردمي تاجيكستان مسلمه باقي‌يوا(1933(
70 سالگي بازيگر سينما جان سعيدمراداف(1933(
90 سالگي دكتر علم تاريخ، پروفسور صالح غلاماف(1913-1977(
    روز تئاتر تاجيك
10 80 سالگي رسام، خادم شايستة هنر تاجيكستان اليه عبدالرحمان‌اف(1923(
85 سالگي دكتر علم طب، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان ايلينه لاكشينه(1918(
12 50  سالگي فيلسوف، پروفسور سيفالله صفراف(1953(
15 60 سالگي شاعر لطفيشاه دادا(1943(
19 50  سالگي سراينده، هنرپيشة شايستة تاجيكستان فاطمه توره‌يوا(1953(
20 50  سالگي نويسنده، دارندة جايزة دولتي رودكي يوسف رحيمزاد(1953-2000(
23 85 سالگي دكتر علم طب، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان يعقوب تاجي‌يف(1918-1995(
100 سالگي دكتر علم طب، پروفسور الكسنادر مكرچينكا(1903-1979(
25 50  سالگي خبرنگار عزيز سنگين‌اف(1953(
27 100 سالگي دكتر علم طب، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان خانلر گجي‌يوف(1903-1969(
28 85 سالگي دكتر علم فيزيك و رياضي، پروفسور، آكادميسين آكادمي علوم تاجيكستان، خادم شايستة علم جمهوري لئونيد ميخائيل‌اف(1928(
30 70 سالگي دكتر علم طب، پروفسور معين عبدالرحمان­اف(1933(
70 سالگي بازيگر سيرك، هنرپيشة مردمي تاجيكستان پيرنظر يوسف‌اف(1933(

دسامبر

1 50  سالگي دكتر علم پداگوژي، پروفسور دلاورشاه لطيف‌اف(1953(
2 85 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان خيري‌جان عثمان‌اوا(1918(
5 80 سالگي دكتر علم تاريخ، پروفسور خاصيت بابايوا(1923(
70 سالگي دكتر علم تاريخ، پروفسور حبيب‌الله خالجوره‌يف(1933(
7 100 سالگي واكليست، پروفسور، خادم شايستة هنر تاجيكستان رامن چراف(1903-1979(
9 85 سالگي راهبر اركستر، هنرپيشة مردمي تاجيكستان، خادم شايستة هنر جمهوري عبادالله عبدالله­يف(1918(
10 75 سالگي دكتر علم كشاورزي، پروفسور آكادميسين آكادمي علوم تاجيكستان، خادم شايستة علم جمهوري، دارندة جايزة دولتي سينا خدايار يوسف بيك‌اف(1928-1989(
50  سالگي عالم ساحة رياضي، پروفسور عبدالغفار قادراف (1953(
60 سالگي شاعر ازبكزبان تاجيكستان سلطان‌مراد حاجي‌باي‌اف(1943(
11 80 سالگي بازيگر تئاتر ، هنرپيشة شايستة تاجيكستان، كلوديه بل(1923-1967(
14 80 سالگي دكتر علم تاريخ، پروفسور يوري نكاليويچ(1923-1979(
15 70 سالگي دكتر علم فيزيك و رياضي، پروفسور سعيدخواجه عزيزاف(1933(
60 سالگي دكتر علم طب، پروفسور عصامالدين ساعت‌اف(1943(
50  سالگي شاعر عذتبيك عيديزادة رشتي(1953(
17 85 سالگي دكتر علم گيولوژي، پروفسور حكيم يوسف‌اف(1918-1990(
18 80 سالگي دكتر علم صنعت­شناسي، پروفسور، خادم شايستة هنر تاجيكستان نظام نورجان‌اف(1923(
90 سالگي معمار، آكادميسين آكامي علوم تاجيكستان حكمت يولداشاف(1913-1981(
19 85 سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان مشرفه قاسم‌اوا(1918(
20 70 سالگي نويسنده بابا نصرالدين‌اف(1933-1993(
21 80 سالگي راهبر اركستر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان، خادم شايستة هنر جمهوري ايدورد ايرپيتينس(1923-1971(
23 80 سالگي خبرنگار، كارمند شايستة مدنيت تاجيكستان قيوم كامل‌اف(1923(
50  سالگي بازيگر تئاتر، هنرپيشة شايستة تاجيكستان جمعهخان سراج‌اف(1953(
25 110 سالگي دكتر علم كشاورزي اوگيني زمرين(1893-1964(
26 80 سالگي دكتر علم طب، پروفسور وليرين كاستين(1923(
27 70 سالگي دكتر علم شيمي، پروفسور اياسف كلانتراف(1933(
31 70 سالگي دكتر علم بيولوژي، پروفسور نظر اميرخواجه‌يف(1933(
80 سالگي دكتر علم بيولوژي، پروفسور، خادم شايستة علم تاجيكستان برات رحمات‌اف(1923(
80 سالگي دكتر علم اقتصاد، پروفسور، عضو وابستة آكادم علوم تاجيكستان، خادم شايستة علم جمهوري رستمبيك يوسفبيكاف(1923(

2-6. مترجمان و ویراستاران معروف تاجیک

جدول شماره 14 مترجمان و ویراستاران تاجیک در زمینۀ الهیات و معارف اسلامی

ردیف نام، نام خانوادگی تحصیلات شغل فعالیت‌ها
1 محمدجان عمراف،

متولد 15 ژانویه 1950، شهر دوشنبه، تاجیکستان

فارغ‌التحصیل دانشکدۀ شرق‌شناسی دانشگاه ملی تاجیکستان در رشتۀ زبان و ادبیات عربی در سال 1972. کارمند ادارۀ انسیکلوپدی (= دائره‌المعارف) شوروی تاجیک (1972- 1973، شهر دوشنبه)؛ مترجم یکی از پروژه‌های شوروی در عراق (1973-1975)؛ کارمند ادارۀ انسیکلوپدی (= دائره‌المعارف) شوروی تاجیک (1973- 1975- 1978، شهر دوشنبه)؛ پژوهشگر انستیتوی شرق‌شناسی و میراث خطی آکادمی علوم تاجیکستان (1978-1982)؛ مترجم یکی از پروژه‌های شوروی در لیبیا (1982- 1985)؛ پژوهشگر انستیتوی شرق‌شناسی و میراث خطی آکادمی علوم تاجیکستان (1985 تا کنون - تهیۀ متن ترجمۀ فارسی قرآن کریم به قلم ولی‌الله دهلوی به خط سیرلیک (در مجلۀ «علم و حیات» منتشر شده است)؛

- تهیۀ متن - «تاریخ طبری» ترجمۀ ابوعلی بلعمی بر اساس نسخۀ خطی قرن 13م به همکاری فیض‌الله بابایف (نشر اول: 1992م، دوشنبه؛ نشر دوم: 2001م، تهران؛ نشر سوم: 2004م، دوشنبه؛ نشر چهارم: 2008م، دوشنبه)؛

- ترجمۀ «هفت‌یک شریف» (سُبع قرآن کریم) همراه با آوانگاری متن عربی به خط سیرلیک به همکاری نذرالله نظراف (نشر اول: 1999م، نشر دوم: 2003م، دوشنبه)؛

- تألیف کتابی مشتمل بر «هفت‌یک شریف» (سُبع قرآن کریم)، ترجمه و آوانگاری متن عربی و تهیۀ سبع متن «تفسیر حسینی» به همکاری نذرالله نظراف، دوشنبه، 2006م؛

- ترجمۀ متن کامل «صحیح» البخاری به زبان تاجیکی در شش جلد (به همکاری فیض‌الله بابایف)، جلد اول- سال 2004، جلد دوم - سال 2005 و جلد سوم سال 2008 در دوشنبه به طبع رسیده است؛

- ویرایش برگردان متن ترجمۀ فارسی قرآن مجید متعلق به عبدالمحمد آیتی به خط سیرلیک، تهران، 2001م؛

- ترجمۀ قرآن کریم به زبان تاجیکی، دوشنبه، 2007م؛

- ویرایش متن سیرلیک «کیمیای سعادت» غزالی در دو مجلد، دوشنبه، 2008م؛

- ویرایش «افکار و روزگار امام اعظم از نگاه محققان»، دوشنبه، 2009م.

2 سیدرحمان سلیمانی، فارغ‌التحصیل دانشکدۀ شرق‌شناسی دانشگاه ملی تاجیکستان در رشتۀ زبان و ادبیات عربی در سال 1969؛ دفاع از پایان‌نامۀ دکتری در سال 1979 (مسکو)؛ دفاع از پایان‌نامۀ فوق‌دکتری در سال 1997 پژوهش‌ در زمینۀ اصطلاحات فلسفی تاجیکی و عربی در آثار ابن سینا؛ ترجمۀ آثار اندیشمندان عربی‌زبان از عربی به تاجیکی و روسی؛ تدریس در دانشگاه

- مدیر کرسی زبان و ادبیات عربی دانشکدۀ شرق‌شناسی دانشگاه ملی تاجیکستان

تألیفات:

- 2 عنوان کتاب پژوهشی؛

- بیش از 30 عنوان مقاله؛

- فرهنگ عربی به تاجیکی، (در 2 مجلد و 2050 صفحه، دوشنبه، 2004- 2005)؛

- فرهنگ مختصر عربی به تاجیکی (دوشنبه، 2008)

ترجمه‌ها: ترجمۀ آثار ابن سینا در 4 مجلد به زبان‌های تاجیکی و روسی به شرح ذیل:

1- حکمت مشرقیه

2- کتاب هدایه

3- عیون الحکمه

4- کتاب نجات

و بیش از 20 رسالۀ عرفانی و فلسفی سینا؛

- ترجمۀ رسایل فلسفی خیام به زبان روسی (دوشنبه، 2003م)؛

- ترجمۀ رسالۀ عرشیه ملا صدرای شیرازی به زبان روسی (آلماتی، 2006م) و...

3 سنت‌الله یعقوب‌اف فارغ‌التحصیل دانشگاه اسلامی امام ترمذی تاجیکستان (= دانشگاه دولتی اسلامی امام اعظم تاجیکستان) و دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه تجارت تاجیکستان استاد دانشگاه دولتی اسلامی امام اعظم تاجیکستان تألیفات:

- جامع‌الصرف

ترجمه‌ها:

- جامع‌المتون (از عربی به تاجیکی)

- مناقب امام اعظم (از عربی به تاجیکی)

- نصیحت‌های پیامبر (در 2 جلد، از عربی به تاجیکی)

- از دین چه می‌دانی؟ (از عربی به تاجیکی)

- زندگی و آثار ابومنصور ماتوریدی (از عربی به تاجیکی)

4 افضلشاه بهرام فارغ‌التحصیل تاجیکستان (دانشگاه دولتی اسلامی امام اعظم تاجیکستان) دانشجوی دورۀ دکتری پژوهشگاه فلسفه آکادمی علوم تاجیکستان ترجمه‌ها:

- تحریف و جواز نسخ در کتوب سماوی

- قرآن کتاب هدایت

- کلام ابوحنیفه

5 داوودخان اعلایف فارغ‌التحصیل دانشگاه دولتی اسلامی تاجیکستان و دانشگاه بین‌المللی الاظهر (قاهره) معاون دانشکدۀ علوم اسلامی دانشگاه دولتی اسلامی امام اعظم تاجیکستان تفسیر، ویرایش، ترجمه:

- تفسیر سی و سه قصۀ قرآن کریم

- زندگانی امام ابوحنیفه

- 1001 حدیث در اصلوب نفیس

-آشنایی با اصلوب قرآن

- مناحج محدثین

جدول شماره 15 مترجمان و ویراستاران تاجیک در زمینۀ علوم انسانی

ردیف نام، نام خانوادگی تحصیلات فعالیت‌ها
1 نارالنساء (اناره) آستان‌اوا

متولد 2 دسامبر سال 1939، شهر دوشنبه

فارغ‌التحصیل دانشگاه ملی تاجیکستان (1962) ترجمه‌ها (از زبان روسی به تاجیکی):

«مدال طلا» تألیف ی. اسنگیروف؛ داستان‌های کوتاه تألیف آ. ماتیوشینا؛ «گکور» تألیف تومانیان؛ «حضرت آدم» تألیف ر. فیضی؛ «زنی از بای شائو» تألیف بوی دیک آی؛ «شکینئو» تألیف ب. لوپس؛ «باد مخالف» تألیف آ. لوپان و ...

2 حکمت رحمت

متولد 15 می 1938

ناحیۀ حصار

فارغ‌التحصیل دانشگاه دولتی آموزگاری (تربیت معلم) شهر دوشنبه (1959) ترجمه‌ها (از زبان روسی به تاجیکی):

«برف است و باران» اثر الکساندر بلاک؛ «خرگوش صیاد» اثر اوان کریلوف؛ «صنوبر خندان» اثر ی. مارتسینکیاویچس؛ «تولید شهروند» اثر و. سوخوملینسکی؛ «پدربزرگ من» اثر رسول حمزت‌اف؛ «خانه‌ای در شیراز» اثر آگاتا کریستی و...

3 مبشر اکبرزاد فارغ‌التحصیل دانشگاه ملی تاجیکستان (1992) در رشتۀ زبان و ادبیات تاجیکی تألیفات:

مقالاتی در زمینۀ نقد شعر و ویژگی‌های زبان معاصر از جمله مجموعۀ مقالات با عنوان «سخن ز آسمان‌ها فرود آمده‌ست» (دوشنبه: ادیب، 2008)

ویراستاری:

- حدود صد عنوان کتاب در زمینۀ ادبیات و علوم ادبی (عروض و قافیه، صنایع شعری و متن‌شناسی)؛

- برگردان کتب ذیل از خط فارسی به خط سیرلیک:

1.دیوان اشعار شاه نعمت‌الله ولی

2. دیوان اشعار هلالی

3. دیوان اشعار نظیری نیشابوری

4. در حال حاضر مشغول به تحقیق عروض و قافیه و صنایع شعری غزلیات صائب تبریزی و برگردان دیوان حجین لاهیجی از خط فارسی به خط سیرلیک