ادبیات قرن بیستم فرانسه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''ادبیات قرن بیستم فرانسه''' در نخستین سال های قرن بیستم، مردم فرانسه غرق در خوش بینی منتظر دورانی بودند که آن را "دوران طلایی" نام نهاده اند. نمایشگاه پاریس در سال 1900 را می توان مظهر این رضایتمندی و ساده اندیشی ناشی از آن دانست. دراین دوره با پیش...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در نخستین سالهای قرن بیستم، مردم فرانسه غرق در خوشبینی منتظر دورانی بودند که آن را "دوران طلایی" نام نهادهاند. نمایشگاه پاریس در سال 1900 را میتوان مظهر این رضایتمندی و سادهاندیشی ناشی از آن دانست. دراین دوره با پیش آمدن ماجرای دریفوس، برنده نهایی طبقه متوسط جامعه بود و همین خرده بورژوازی، با خرسندی تمام مبارزات نخست وزیر وقت را علیه انجمنهای مذهبی و همچنین جدایی دولت را از کلیسا در سال 1905 تایید میکند. ادبیات این دوره در مجموع "ادبیات بقا" است که گاه دریچهای به دنیای خارج گشوده، ولی بیشتر تحت تاثیر افکار برگسون، معطوف به عوالم درونی بوده است. شاید به توان نقطه اوج این ادبیات را شاهکار [[مارسل پروست]] دانست. | |||
====تئاتر==== | |||
در ابتدای قرن بیستم، هنگامی که نمایشنامهنویسان بزرگی همچون آلفرد ژاری( Alfred Jarry) و پل کلودل (Paul Claudel) از تماشاگران کهنهپرست فاصله میگیرند، وضع تئاتر در کشور فرانسه بیش از پیش آشفته گشته و صحنه بازیچه دست گرایشهای مبهم ومتفاوت میشود. شاید به توان تنها وجه اشتراک این گرایشها را اطاعت بی چون و چرا از تمایلات تماشاگران دانست. | |||
====شعر==== | |||
اگر آغاز قرن بیستم در زمینه شعر با نوآوری کامل همراه بود، ذهنهایی که به طبقه بندیهای سهل و آسان گرایش دارند،بسیار خشنود میشدند. اما واقعیت اندکی پیچیده است؛ چرا که نخستین سالهای این قرن بیش از آنکه بیانگر شکاف و فاصله باشد، نشاندهنده نوعی تحول غالبا مبهم است. شاعرانی که در حول و حوش 1880 در دنیای ادب به فعالیت پرداخته بودند، کم و بیش از میراث سمبولیسم بهره میگرفتند. در حالی که شاعرانی چون والری (Paul Valéry)،کلودل و پگی ( charles péguy)کوشیدند تا این میراث را پشت سر نهند و از آن، تنها به عنوان تجربه بهره جویند و از خلال آن آثاری غنی و بدیع پدید آورند؛آثاری که در طبقهبندی مکتبها نمیگنجند. تعداد خوانندگان و علاقمندان شعر و اعتبار ناشی از فعالیتهای ادبی شاعران، سبب تسهیل ملاقاتها و مراودات، خلاقیتهای گروهی و پیدایش مجلات و تحقیقات میشود و جنبشهای ادبی متعدد و گوناگونی شکل میگیرد: ناتوریسم، اونانیمیسم و فانتزیسم در پی یافتن روشها و قواعد شعری نوینی هستند که با تحول افکار و عقاید، همگونتر باشد. این جوش و خروش ذهنی و زیبایی شناختی به ویژه در دو محله مونمارتر و مونپارناس تجلی میکند، زیرا در این دو محله شاعران با نقاشان سبک جدید ملاقات و مراوده هنری داشتند. پربارترین نوآوریها نیز از خلال همین جوش و خروش پدید میآیند. آثار گوناگون گیوم آپولینر(Guillaume Apollinaire)، که گویی وداعی حزن آلود با دوران گذشته است، پیروزی قطعی طرز تفکر جدید را نیز آشکار میسازد. این آثار، در پایان دوره تحول، انقلابی را درزمینه شعر بشارت میدهند. | |||
====رمان==== | |||
رمان در قرن بیستم از سویی تجربیات قرن نوزدهم را دنبال کرده و از سوی دیگر جویای روشهای جدیدی است که در نتیجه دستخوش بحران میشود و حضور استادان مسلم وقت آن را تشدید میکند. امید نجات از این بحران روزنه امیدی است که ابتدا از جانب آنده ژید با "مجله جدید فرانسوی " و پس از آن از جانب پروست گشوده میشود. | |||
====آلن فورنیه==== | |||
[[پرونده:۳.jpg|بندانگشتی|Alain-Fournier. برگرفته از سایت ASSOCIATION، قابل بازیابی از https://www.association-jacques-riviere-alain-fournier.com/]]آلن فورنیه Alain-Fournier) ( 1914-1886) )در کتاب معروف خود به نام مولن بزرگ( 1913) با توفیق بزرگی روبرو شد. وی توانست از خلال یک داستان تخیلی سرگذشت خود را برای خواننده بازگو کند و بتواند با زبانی ساده زوایای روح و جنبههای مختلف وجود خود را به تصویر بکشد. چنین توفیقی درزمینه رمان امری استثنایی بود زیرا کثرت و فزونی رمان در این دوران به نوعی آشفتگی و ابهام منتهی گشت. | |||
====موریس بارس==== | |||
شخصیت موریسMaurice Barrès) ( 1923-1862)) بارس طی سالهای آغازین قرن بیستم تاثیر بسیار زیادی بر زمانه خود گذاشت. | |||
====آناتول فرانس==== | |||
آناتول فرانسanatole france)( 1924-1844)) بر خلاف پارس که در سیاست و اجتماع شیوهای محافظهکارانه اختیار کرده بود، همگان را به سوی سوسیالیسمی آرمانی و تخیلی فرا میخواند. وی در قالب یک محقق و رسالهنویس به بررسی نبوغ تمدن لاتین(1913) میپردازد و در قالب یک رماننویس به شخصیت تائیس( 1890) بانوی درباری عهد باستان حیاتی تازه میبخشد. او در کتاب خدایان تشنهاند( 1912) شخصیت روبسپیر را به تصویر میکشد یا به شیوه خود به روایت زندگی ژاندارک(1908) میپردازد و در جزیره پنگوئنها ( 1908) از خلال تمثیلی گزنده و گیرا، تاریخچه ملت فرانسه را تا زمان قضیه دریفوس به رشته تحریر درآورد. آناتول فرانس به عنوان وقایع نگار ادبی از سال 1887 تا 1893 با روزنامه زمان همکاری میکند و طی مقالاتی در این روزنامه خود را مخالف سرسخت موج نوآوری نشان میدهد. | |||
====[[آندره ژید]]==== | |||
[[آندره ژید]] andré gide) (1951-1869))، به سبب نوشتههای طنزآلودش مورد توجه نویسندگان بود و چنین به نظر میرسد که وی بیش از نیمی از تاریخ ادبیات قرن بیستم را درآثارش خلاصه کرده است و علت آن این است که او از تمامی گرایشهای ممکن قرن اقتباس کرده و نیروهای متعدد بالقوهاش را متجلی و بارور ساخته است. وی در کتاب مائدههای زمینی ( 1897) بر این مفهوم تاکید دارد که برای چشیدن و بهرهبردن از تمام لذات دنیوی باید مفهوم گناه را به دور افکند. داستان ماندابها0 1895) سرگذشت کسی است که بقه مفهوم زندگی پی نبرد و در مرداب قید و بندهای اجتماعی و بحثهای بیحاصل و محافل ادبی فرو رفت. او در سال 1919 در دومین بخش از زندگینامهاش به نام اگر دانه بمیرد،مینویسد: "من هرگز نپذیرفتم که بدون قاعده و اصول زندگی کنم و نیازهای جسم وابسته به رضایت روحم بودند". کتاب سردابهای واتیکان ( 1914) مانند کارناوالی است رومی و افسانهای که نویسنده در آن به منظور بر ملا ساختن حقایق، قالب کاریکاتوررا بر میگزیند: کاریکاتور پارسایان، ادبا و ولگردان از هر قماش را. در کتاب آوای شبانی ( 1919) وی در مورد شخصیت کشیش پی میبرد که چگونه دروغی که به خویشتن گفته در پس نیات والا پنهان شده است. | |||
در | [[آندره ژید]] برای نخستین بار در اثر خود سکهسازان( 1925) واژه رمان را به کار میبرد و به وضوح خاطر نشان میسازد که قصد دارد تغییراتی در فن رماننویسی ایجاد کند. او با تعدد شخصیتها و گوناگونی رویدادهای داستان هدفش این است که خواننده را دچار حیرت و سردرگمی کند. پس از سکهسازان خلاقیت ادبی ژید کاهش چشمگیری مییابد و خود وی اذعان میکند که دیگر " نیاز شدید به نوشتن" اورا نمیآزارد. در سال 1935 ژید ضمیمهای به نام مائدههای جدید بر کتاب مائدههای زمینی میافزاید. در کتاب سفربه کنگ ( 1927) شاهد نظام ننگین استثمار در مستعمرهها گشت. گرایش وی به [[حزب کمونیست]] بهت و حیرت همگان را برانگیخت، اما دیری نپایید که هنگام بازگشت از شوروی از آن بند نیز خود را رها کرد. در سال 1946 ژید کتاب " تزه" به عنوان آخرین نوشتهاش عرضه کرد. این کتاب سرگذشت شخصیتی را روایت میکند که در پیچ و خم ماجراهای بیشمارش سرانجام به فرزانگی دست مییابد. | ||
====[[مارسل پروست]]==== | |||
مارسل پروستmarcel proust) (1922-1871)) که در خانوادهای بورژوا در پاریس دیده به جهان گشود از همان اوان مسحور جوامع اشرافی بود و در محافل با شکوه با اشراف طرح دوستی ریخت، همچنین با هنرمندان و موسیقیدانان آشنا شد.وی با نوشتن چند مقاله در مجلات، مجموعه نوشتههای مختلف، کتاب خوشیها و روزها(1896) و ترجمه آثار منتقد انگلیسی( روسکین) شهرتی به دست آورد. با این حال از همان زمان به نگارش قسمت اعظم رمانی نیمه تمام به نام ژان سانتوی پرداخت که در سال 1952 منتشر شد. پروست که مرگ مادرش در سال 1905 او را به شدت متزلزل ساخته بود، از آن پس زندگی خود را صرف نگاشتن شاهکار اصلی خویش یعنی در جستجوی زمان از دست رفته کرد. جلد اول را که هیچ یک از ناشران آن زمان قبول نکردند انتشارات گراسه با هزینه خود نویسنده در سال 1913 منتشر ساخت و با بیاعتنایی همگان مواجه شد. اما افتخار و شهرت زمانی نصیب او گشت که جلد دوم با عنوان در سایه دختران شکوفا در سال 1919 برنده جایزه ادبی گنکور شد. بعد از آن طرف گرمانت در سال 1920 و سدوم و عموره در سال 1921 به چاپ رسید و پس از مرگ پروست جلدهای بعدی یعنی اسیر(1923)، فراری(1925) و زمان بازیافته(1927) منتشر شد. این نوشتهها گواهی است بر یک قریحه ادبی که از آشوب و آشفتگی به دور است. قریحهای که وقف تجلی کامل یک تجربه درونی شده است. رمان بیش از آنکه وقایع یک زندگی را بنگارد، شکوفایی یک بینش است و رویدادها در واقع بهانه و دستاویزی بیش نیستند. انچه که هم است کشف و شهود است و ابزار این کشف و شهود نوعی زبان خاص است. در اثر پروست میتوان بازتابی از عظمت و شکوه کمدی انسانی و شدت و عمق گلهای رنج را یافت، اما پروست به همان اندازه که وارث سنت استدر نوگرایی نیز پیشگام و طلایهدار است.<ref>نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ [[فرانسه]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] ( در دست انتشار )،</ref> | |||
==نیز نگاه کنید به== | |||
[[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سوریه]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سیرالئون]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی فرانسه]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اردن]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اسپانیا]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اوکراین]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی تایلند]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی آرژانتین]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سودان]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی روسیه]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سنگال]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی افغانستان]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی کوبا]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی تونس]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی مصر]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی کانادا]]. | |||
== کتابشناسی == | |||
نسخهٔ کنونی تا ۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۴۷
در نخستین سالهای قرن بیستم، مردم فرانسه غرق در خوشبینی منتظر دورانی بودند که آن را "دوران طلایی" نام نهادهاند. نمایشگاه پاریس در سال 1900 را میتوان مظهر این رضایتمندی و سادهاندیشی ناشی از آن دانست. دراین دوره با پیش آمدن ماجرای دریفوس، برنده نهایی طبقه متوسط جامعه بود و همین خرده بورژوازی، با خرسندی تمام مبارزات نخست وزیر وقت را علیه انجمنهای مذهبی و همچنین جدایی دولت را از کلیسا در سال 1905 تایید میکند. ادبیات این دوره در مجموع "ادبیات بقا" است که گاه دریچهای به دنیای خارج گشوده، ولی بیشتر تحت تاثیر افکار برگسون، معطوف به عوالم درونی بوده است. شاید به توان نقطه اوج این ادبیات را شاهکار مارسل پروست دانست.
تئاتر
در ابتدای قرن بیستم، هنگامی که نمایشنامهنویسان بزرگی همچون آلفرد ژاری( Alfred Jarry) و پل کلودل (Paul Claudel) از تماشاگران کهنهپرست فاصله میگیرند، وضع تئاتر در کشور فرانسه بیش از پیش آشفته گشته و صحنه بازیچه دست گرایشهای مبهم ومتفاوت میشود. شاید به توان تنها وجه اشتراک این گرایشها را اطاعت بی چون و چرا از تمایلات تماشاگران دانست.
شعر
اگر آغاز قرن بیستم در زمینه شعر با نوآوری کامل همراه بود، ذهنهایی که به طبقه بندیهای سهل و آسان گرایش دارند،بسیار خشنود میشدند. اما واقعیت اندکی پیچیده است؛ چرا که نخستین سالهای این قرن بیش از آنکه بیانگر شکاف و فاصله باشد، نشاندهنده نوعی تحول غالبا مبهم است. شاعرانی که در حول و حوش 1880 در دنیای ادب به فعالیت پرداخته بودند، کم و بیش از میراث سمبولیسم بهره میگرفتند. در حالی که شاعرانی چون والری (Paul Valéry)،کلودل و پگی ( charles péguy)کوشیدند تا این میراث را پشت سر نهند و از آن، تنها به عنوان تجربه بهره جویند و از خلال آن آثاری غنی و بدیع پدید آورند؛آثاری که در طبقهبندی مکتبها نمیگنجند. تعداد خوانندگان و علاقمندان شعر و اعتبار ناشی از فعالیتهای ادبی شاعران، سبب تسهیل ملاقاتها و مراودات، خلاقیتهای گروهی و پیدایش مجلات و تحقیقات میشود و جنبشهای ادبی متعدد و گوناگونی شکل میگیرد: ناتوریسم، اونانیمیسم و فانتزیسم در پی یافتن روشها و قواعد شعری نوینی هستند که با تحول افکار و عقاید، همگونتر باشد. این جوش و خروش ذهنی و زیبایی شناختی به ویژه در دو محله مونمارتر و مونپارناس تجلی میکند، زیرا در این دو محله شاعران با نقاشان سبک جدید ملاقات و مراوده هنری داشتند. پربارترین نوآوریها نیز از خلال همین جوش و خروش پدید میآیند. آثار گوناگون گیوم آپولینر(Guillaume Apollinaire)، که گویی وداعی حزن آلود با دوران گذشته است، پیروزی قطعی طرز تفکر جدید را نیز آشکار میسازد. این آثار، در پایان دوره تحول، انقلابی را درزمینه شعر بشارت میدهند.
رمان
رمان در قرن بیستم از سویی تجربیات قرن نوزدهم را دنبال کرده و از سوی دیگر جویای روشهای جدیدی است که در نتیجه دستخوش بحران میشود و حضور استادان مسلم وقت آن را تشدید میکند. امید نجات از این بحران روزنه امیدی است که ابتدا از جانب آنده ژید با "مجله جدید فرانسوی " و پس از آن از جانب پروست گشوده میشود.
آلن فورنیه
آلن فورنیه Alain-Fournier) ( 1914-1886) )در کتاب معروف خود به نام مولن بزرگ( 1913) با توفیق بزرگی روبرو شد. وی توانست از خلال یک داستان تخیلی سرگذشت خود را برای خواننده بازگو کند و بتواند با زبانی ساده زوایای روح و جنبههای مختلف وجود خود را به تصویر بکشد. چنین توفیقی درزمینه رمان امری استثنایی بود زیرا کثرت و فزونی رمان در این دوران به نوعی آشفتگی و ابهام منتهی گشت.
موریس بارس
شخصیت موریسMaurice Barrès) ( 1923-1862)) بارس طی سالهای آغازین قرن بیستم تاثیر بسیار زیادی بر زمانه خود گذاشت.
آناتول فرانس
آناتول فرانسanatole france)( 1924-1844)) بر خلاف پارس که در سیاست و اجتماع شیوهای محافظهکارانه اختیار کرده بود، همگان را به سوی سوسیالیسمی آرمانی و تخیلی فرا میخواند. وی در قالب یک محقق و رسالهنویس به بررسی نبوغ تمدن لاتین(1913) میپردازد و در قالب یک رماننویس به شخصیت تائیس( 1890) بانوی درباری عهد باستان حیاتی تازه میبخشد. او در کتاب خدایان تشنهاند( 1912) شخصیت روبسپیر را به تصویر میکشد یا به شیوه خود به روایت زندگی ژاندارک(1908) میپردازد و در جزیره پنگوئنها ( 1908) از خلال تمثیلی گزنده و گیرا، تاریخچه ملت فرانسه را تا زمان قضیه دریفوس به رشته تحریر درآورد. آناتول فرانس به عنوان وقایع نگار ادبی از سال 1887 تا 1893 با روزنامه زمان همکاری میکند و طی مقالاتی در این روزنامه خود را مخالف سرسخت موج نوآوری نشان میدهد.
آندره ژید
آندره ژید andré gide) (1951-1869))، به سبب نوشتههای طنزآلودش مورد توجه نویسندگان بود و چنین به نظر میرسد که وی بیش از نیمی از تاریخ ادبیات قرن بیستم را درآثارش خلاصه کرده است و علت آن این است که او از تمامی گرایشهای ممکن قرن اقتباس کرده و نیروهای متعدد بالقوهاش را متجلی و بارور ساخته است. وی در کتاب مائدههای زمینی ( 1897) بر این مفهوم تاکید دارد که برای چشیدن و بهرهبردن از تمام لذات دنیوی باید مفهوم گناه را به دور افکند. داستان ماندابها0 1895) سرگذشت کسی است که بقه مفهوم زندگی پی نبرد و در مرداب قید و بندهای اجتماعی و بحثهای بیحاصل و محافل ادبی فرو رفت. او در سال 1919 در دومین بخش از زندگینامهاش به نام اگر دانه بمیرد،مینویسد: "من هرگز نپذیرفتم که بدون قاعده و اصول زندگی کنم و نیازهای جسم وابسته به رضایت روحم بودند". کتاب سردابهای واتیکان ( 1914) مانند کارناوالی است رومی و افسانهای که نویسنده در آن به منظور بر ملا ساختن حقایق، قالب کاریکاتوررا بر میگزیند: کاریکاتور پارسایان، ادبا و ولگردان از هر قماش را. در کتاب آوای شبانی ( 1919) وی در مورد شخصیت کشیش پی میبرد که چگونه دروغی که به خویشتن گفته در پس نیات والا پنهان شده است.
آندره ژید برای نخستین بار در اثر خود سکهسازان( 1925) واژه رمان را به کار میبرد و به وضوح خاطر نشان میسازد که قصد دارد تغییراتی در فن رماننویسی ایجاد کند. او با تعدد شخصیتها و گوناگونی رویدادهای داستان هدفش این است که خواننده را دچار حیرت و سردرگمی کند. پس از سکهسازان خلاقیت ادبی ژید کاهش چشمگیری مییابد و خود وی اذعان میکند که دیگر " نیاز شدید به نوشتن" اورا نمیآزارد. در سال 1935 ژید ضمیمهای به نام مائدههای جدید بر کتاب مائدههای زمینی میافزاید. در کتاب سفربه کنگ ( 1927) شاهد نظام ننگین استثمار در مستعمرهها گشت. گرایش وی به حزب کمونیست بهت و حیرت همگان را برانگیخت، اما دیری نپایید که هنگام بازگشت از شوروی از آن بند نیز خود را رها کرد. در سال 1946 ژید کتاب " تزه" به عنوان آخرین نوشتهاش عرضه کرد. این کتاب سرگذشت شخصیتی را روایت میکند که در پیچ و خم ماجراهای بیشمارش سرانجام به فرزانگی دست مییابد.
مارسل پروست
مارسل پروستmarcel proust) (1922-1871)) که در خانوادهای بورژوا در پاریس دیده به جهان گشود از همان اوان مسحور جوامع اشرافی بود و در محافل با شکوه با اشراف طرح دوستی ریخت، همچنین با هنرمندان و موسیقیدانان آشنا شد.وی با نوشتن چند مقاله در مجلات، مجموعه نوشتههای مختلف، کتاب خوشیها و روزها(1896) و ترجمه آثار منتقد انگلیسی( روسکین) شهرتی به دست آورد. با این حال از همان زمان به نگارش قسمت اعظم رمانی نیمه تمام به نام ژان سانتوی پرداخت که در سال 1952 منتشر شد. پروست که مرگ مادرش در سال 1905 او را به شدت متزلزل ساخته بود، از آن پس زندگی خود را صرف نگاشتن شاهکار اصلی خویش یعنی در جستجوی زمان از دست رفته کرد. جلد اول را که هیچ یک از ناشران آن زمان قبول نکردند انتشارات گراسه با هزینه خود نویسنده در سال 1913 منتشر ساخت و با بیاعتنایی همگان مواجه شد. اما افتخار و شهرت زمانی نصیب او گشت که جلد دوم با عنوان در سایه دختران شکوفا در سال 1919 برنده جایزه ادبی گنکور شد. بعد از آن طرف گرمانت در سال 1920 و سدوم و عموره در سال 1921 به چاپ رسید و پس از مرگ پروست جلدهای بعدی یعنی اسیر(1923)، فراری(1925) و زمان بازیافته(1927) منتشر شد. این نوشتهها گواهی است بر یک قریحه ادبی که از آشوب و آشفتگی به دور است. قریحهای که وقف تجلی کامل یک تجربه درونی شده است. رمان بیش از آنکه وقایع یک زندگی را بنگارد، شکوفایی یک بینش است و رویدادها در واقع بهانه و دستاویزی بیش نیستند. انچه که هم است کشف و شهود است و ابزار این کشف و شهود نوعی زبان خاص است. در اثر پروست میتوان بازتابی از عظمت و شکوه کمدی انسانی و شدت و عمق گلهای رنج را یافت، اما پروست به همان اندازه که وارث سنت استدر نوگرایی نیز پیشگام و طلایهدار است.[۱]
نیز نگاه کنید به
تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سوریه؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سیرالئون؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی فرانسه؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اردن؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اسپانیا؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اوکراین؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی تایلند؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی آرژانتین؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سودان؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی روسیه؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سنگال؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی افغانستان؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی کوبا؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی تونس؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی مصر؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی کانادا.
کتابشناسی
- ↑ نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ( در دست انتشار )،