ایرانشناسان فرانسوی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''معرفی تعدادی از ایرانشناسان معاصر''' '''كريستف بالايي[106] :''' كريستف بالايي در سال 1949 در فرانسه متولد شده است. در سال سوم مقطع دكترا به واسطه موضوع پاياننامهاش براي نخستين بار با زبان فارسي آشنا شد. موضوع تز وی ادبيات تطبيقي در ز...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
====[[کریستف بالایی|کریستف بالایی]]==== | |||
[[پرونده:Christophe Balay .jpg|بندانگشتی|Christophe Balay. برگرفته از سایت rfi، قابل بازیابی از https://www.rfi.fr/]]کریستف بالایی (Christophe Balay) در سال 1949 در فرانسه متولد شده است. در سال سوم مقطع دکترا به واسطه موضوع پایاننامهاش برای نخستین بار با زبان فارسی آشنا شد. موضوع تز وی ادبیات تطبیقی در زمینه رمان «هزار و یک روز» بود، داستانی که در قرن هجدهم توسط «فرانسوا پتی دلا کروا» به فرانسه و به چند زبان دیگر از جمله عربی و فارسی نیز ترجمه شده بود. | |||
کار کردن در زمینه زبانهای مختلف، او را به این فکر انداخت که یکی از زبانهای شرقی را یاد بگیرد و در آن زبان تخصص پیدا کند. بنابراین سه سال در موسسه زبانهای شرقی به آموزش زبان فارسی پرداخت. او در سال 1979 پس از گذراندن دوره تحصیلی دکتری در رشته ادبیات فرانسه و تطبیقی از پایاننامه خود دفاع کرد و در همین سال نیز دیپلم زبان فارسی را از لانگزو دریافت داشت. سپس از این فرصت برخوردار شد که بورسیهای را که برای یک کار تحقیقی در ایران بود، دریافت نماید تا تز کاملتری بنویسد. بنابراین در ابتدای انقلاب اسلامی ایران و حسن روابط دو کشور ایران و فرانسه بورسیه را گرفت و برای تحقیق درباره رماننویسی ایران و تدوین تزی در این موضوع، راهی ایران شد و چهار سال در انجمن دوستی ایران و فرانسه در تهران زندگی کرد. بعد از اینکه به فرانسه برگشت، در لانگزو (آموزش زبان فارسی به فرانسوی زبانان) استخدام شد. تدریس زبان فارسی باعث پیشرفت وی در این زبان شد و خیلی زود متوجه شد که کار نقد ادبی جدی در یک زبان خارجی باید بر پایه ترجمه انجام شود و بدون ترجمه هیچ معنایی ندارد. به همین دلیل به ترجمه را آغاز کرد و سالها به این کار پرداخت. | |||
متاسفانه در آن روزگار جایگاه ادبیات و نفوذ ادبیات فارسی در فرانسه بخصوص به دلایل روابط سیاسی بین دو کشور، انقلاب، جنگ هشت ساله ایران و مسائل سیاسی، خیلی خوب نبود و همین باعث شد که نتواند ناشران فرانسوی را برای انتشار تمام آثار صمد بهرنگی، آثاری از آل احمد، هوشنگ گلشیری، شهرنوش پارسیپور، ساعدی و صادق هدایت را که ترجمه کرده بود، متقاعد کند. مجموعه داستانهای کوتاه هدایت را زمانی که تصویر ایران کمی در فرانسه مثبتتر شد و ناشران فرانسوی جرات پیدا کردند آثاری از ادبیات فارسی منتشر کنند، با عنوان «مردی که نفسش را کشت» منتشر کرد. متاسفانه از آثار پارسیپور استقبال نشد، شاید دلیل آن روابط عمومی ضعیف ناشر بود. بالاخره با آثار زویا پیرزاد آشنا شد. به دلایل مختلف از جمله موضوع داستان، سبک داستاننویسی، لطافت قلم و جنسیت نویسنده، از پیرزاد در فرانسه استقبال خوبی شد. اخیراً نیز نویسنده دیگری را از طریق همان ناشر به مخاطبان فرانسوی معرفی کرده که به رغم تفاوت بسیار زیاد با پیرزاد، با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان فرانسوی مواجه شده است و آن «فریبا وفی» است. البته این دو نویسنده نقاط مشترکی هم دارند، ولی وفی از لحاظ محیط اجتماعی و زاویه دید نقاد با پیرزاد فرق میکند. در نهایت به حبیب احمدزاده که فعلاً ترجمه فرانسه حبیب احمدزاده یکی از داستانهای او را برای ناشر فرستاده و به او گفتهام که این کار با تمام کارهای دیگری که از فارسی ترجمه کردهام، متفاوت است؛ | |||
کریستف بالایی از سال 1998 | [[کریستف بالایی]] از سال 1998 ریاست انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران را به عهده داشت. و هم اکنون به عنوان استاد و رئیس گروه زبان و ادبیاتفارسی در موسسه ملی زبان و تمدنهای شرقی و معاونت این موسسه دانشگاهی فعالیت مینماید. از آثار چاپ شده او که به فارسی ترجمه شده میتوان عناوین زیر را نام برد: | ||
*سرچشمههای داستان کوتاه فارسی انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران؛ | |||
*پیدایش رمان فارسی انجمن ایرانشناسی فرانسه درایران. | |||
====[[شارل هانری دوفوشه كور|شارل هانری دوفوشه کور]]==== | |||
شارل هانری دوفوشه کور(Charles-Henri de Fouchécour) استاد برجسته و بازنشستهی سوربن جدید (پاریس ۳) میباشد. وی در سال ۱۹۲۵ در مراکش بدنیا آمد و هفده سال اول عمرش را در آن کشور گذراند. در الجزایر، تونس و در [[شهر لیون]] فرانسه به فراگیری علوم دینی و زبان عربی پرداخت. روزی استاد زبان عربی او در تونس به او پیشنهاد کرد:<blockquote>«اگر به تمدن اسلامی قرون وسطا علاقه دارید لازم است با زبان و ادبیات ایران آشنا شوید زیرا ایرانیان در بنیانگذاری این تمدن نقش اصلی ایفا کردهاند».</blockquote>پس او به فراگیری این زبان پرداخت. سال 1343 هجری تحصیلاتِ رسمی خود را در «لانگزو» و در «سوربن» شروع کرد و تا دورهی دکتری پیش رفت. رسالهی دکتریاش نیز «توصیف طبیعت در ادبیات فارسی در قرن یازدهم»به راهنمایی آقای «ژیلبر لازار» بود. بعد از اتمام دورهی دکتری به مرکز ملی تحقیقات فرانسه رفت و به تکمیلِ تحقیقات و اطلاعاتش پرداخت. در آنجا برای مرتبهی فوق دکترا دربارهی «اخلاقیات در ادبیات فارسی» تحقیق کرد و کتاب «اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از قرن سوم تا قرن هفتم هجری» را در همین دوره نوشت. این کتاب را آقایان امیر معزی و روحبخشان به فارسی ترجمه کرده و مرکز نشر دانشگاهی با همکاری انجمن ایرانشناسی فرانسه منتشر کردهاست. | |||
در مرکز ملی تحقیقات فرانسه شش سال کار کرد و بعد از آن به «لانگزو» رفت و 12 سال در «لانگزو» استاد زبان و ادبیات فارسی بود و دانشجویان را راهنمایی میکرد. سفرهای سالیانهی او به ایران او را در تماس مستقیم با ادبیات فارسی و پژوهشگران ایرانی قرارداده است. وی برای بار اول در اوائل سال 1347 به ایران آمد و سپس به عناوین گوناگون در این جا حضور یافت.<ref>ساجدی ، طهمورث ، تاریخ [[ایران شناسی در فرانسه|ایرانشناسی در فرانسه]] ، [https://safirardehal.com/ انتشارات سفیر اردهال] ،1390،ص.311.</ref>دو فوشه کور در دهه ی ۷۰ مدیر انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران بود و در سال ۱۹۷۸ مجله سالانه کتابشناسی ابستراکتا ایرانیکا را تأسیس کرد. ازسال ۱۹۸۴ که تز دکتری دولتیاش را دفاع کرد تاسال ۱۹۹۳ با قبول مسئولیتهای مختلفی در تماس مستقیم و وسیع با فعالیتهای مربوط به ادبیات ایران قرار گرفت. تسلط پروفسور شارل هانری دوفوشه کور به نثر و نظم فارسی کلاسیک، از او کارشناسی برجسته ساخته که با نگاهی تازه به پژوهش در زمینهی ادبیات کلاسیک فارسی میپردازد. تحقیقات او بیشتر در سبکشناسی وتاریخ ادبیات قرون وسطا و عرفان میباشد. پروفسور دوفوشه کور غیراز نقدها و بررسیهائی که دربارهی کتابهای مختلف نوشته، شمار فراوانی کتاب دارد و مقالههای بسیاری در مجلات و دائرهالمعارفهای مختلف دربارهی ادبیات پارسی قبل از اسلام و قرون وسطا به زبانهای فرانسه و فارسی نوشته است. | |||
از کارهای ماندنی دوفوشه کور ترجمه کامل دیوان حافظ به [[فرانسه]] است. وی در مورد حافظ میگوید:<blockquote>«من زمانی که در «لانگزو» بودم، هنوز به دیوان حافظ وارد نشده بودم. آن موقع خیلی میترسیدم. احساس میکردم دیوان حافظ یک متن پیچیده و مبهم است. شعرها را نمیفهمیدم. خیلی برای من سخت و پیچیده بود. به همین خاطر میترسیدم. تا اینکه در سال 1986 در کنگرهی «استراسبورگ» با آقای پورجوادی ملاقات کردم. به ایشان گفتم: شما دربارهی من قضاوت کنید که آیا من بعد از این چند سال که تحصیل و تدریس زبان فارسی کردهام، میتوانم به دیوان حافظ راه پیدا کنم و آن را ترجمه کنم؟ پورجوادی مقداری فکر کرد و بعد به من گفت: آره میتوانید....من شروع کردم و کمکم عاشق شدم. عاشق شدم و دیوانه شدم. آنقدر عاشق و دیوانه شدم که نتوانستم رها کنم. دیگر حافظ کتابِ شب و روز من شده بود و در خواب و بیداری مرا رها نمیکرد. البته باید یادآوری کنم که این ممکن نبود، مگر اینکه من چند سال به طور جدی و شبانهروزی عمیقاً وارد ادبیات فارسی شدم. سعی کردم همهی متون ادب فارسی را بخوانم. تمام آثار بزرگ ادبیات فارسی را از اول تا آخر بخوانم؛ شاهنامه، آثار نظامی، سعدی و بقیه را همه را مطالعه کردم و هیچکدام از آنها برای ترجمه کردن سختتر از حافظ نبود؛ ولی حافظ دیگر گریبان مرا رها نکرد. من 18 سال برای ترجمه، در دیوان حافظ غرق شده بودم. 18 سال به طور شبانهروزی همراه با حافظ بودم و هر چه دربارهی حافظ و شعرهایش نوشته میشد، میخواندم. امّا همیشه میترسیدم درست آن را نفهمم. هنوز هم میترسم. هنوز هم میترسم که خیلی چیزها را از دیوان حافظ نفهمیده باشم....امّا من برای آن که بتوانم بعضی از این ویژگیها را اول خودم بفهمم و بعد به خوانندهی فرانسوی بفهمانم، اول غزلها را به صورت تحتاللفظی ترجمه میکردم و بعد چندبار صورت فارسی و ترجمهی فرانسهی آن را میخواندم و به دنبال روابط این کلمات میگشتم. امّا وقتی شعر حافظ را به صورت تحتاللفظی ترجمه میکردم، میدیدم خیلی از فکر حافظ دور شده است. خواننده هم که ترجمه را میخواند، دچار همین مشکل میشود. خوب در این موقع باید چه کار بکنم. مجبور شدم توضیح بنویسم و به کمک توضیحات که خودش یک نوع تفسیر است، روابط بین کلمهها را جستوجو کنم و کمکم و پلهپله ترقی کنم و به معنای کلیِ شعر برسم.»</blockquote> | |||
====[[یان ریشار]]==== | |||
حوزه تخصصی: تاریخ معاصر ایران، ادبیات فارسی، جامعهشناسی مذهبی، دین در ایران امروز و جامعه کنونی ایران | |||
سمت کنونی: استاد مطالعات ایران در دانشگاه جدید سوربون | |||
زندگینامه: یان ریشار(Yann Richard)، مدیر و استاد موسسه ایرانشناسی دانشگاه جدید سوربن، در سال 1948 در ژونسی [[فرانسه]] به دنیا آمد و در سال 1969 موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته زبانشناسی عمومی از دانشگاه گرونوبل و مدرک کارشناسی ارشد در رشته فلسفه از دانشگاه لیون شد. اواز سال 1972 تا 1974 به مطالعه در زمینه اسلامشناسی و ادبیات فارسی و عربی در دانشگاه توبینگن ( آلمان ) پرداخت و در سال 1975 موفق به اخذ دیپلم فارسی از موسسه ملی زبانها و تمدنهای شرق در [[پاریس]] شد. وی در سالهای 1980 و 1992 دو مدرک دکترا در رشتههای مطالعات اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه سوربن – پاریس و دانشگاه جدید سوربن دریافت کرد. عناوین رسالههای وی شامل گوهر مراد عبد ارزاق لاهیجی، فیلسوف ایرانی و هویت و نوگرایی در فرهنگ معاصر ایران میشود. | |||
سمتها و مسئولیتهای وی عبارتند از: | |||
در | استاد مطالعات ایران در دانشگاه جدید سوربن ( از سال 1993 )، مدیر موسسه ایرانشناسی دانشگاه جدید سوربن ( از سال 1993 )، مدیر مجموعه آثار و اسناد موسسه ایرانشناسی ( از سال 1993 تا کنون )، معاون دانشکده زبانهای شرقی دانشگاه جدید سوربون ( از سال 1998 تا کنون )، عضو شورای علمی کتابخانه جیمز دار مستتر، عضو هیات مدیره دانشگاه جدید سوربون، عضو هیات سردبیری نشریه مطالعات ایران، عضو هیات سردبیری مجموعه مطالعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خاور میانه و آسیا، مدیر انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران ( در سال های 2002 و 2003 )، محقق مرکز مطالعات خاور میانه، کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد، در حوزه ایرانشناسی ( در سال های 1987 و 1988 )، استاد دانشگاه یو. سی. ال. ای ( در سال 1984 )، محقق گروه تحقیقاتی جهان ایران ( از سال 1981 تا 1993 )، مترجم سفارت فرانسه در ایران ( در سال 1981 )، معاون انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران ( از سال 1977 تا 1980 )، محقق انجمن ایرانشناسی فرانسه ( از سال 1975 تا 1980 ) و مدیر و معاون سالنامه کتابنامه ایران ( آبستراکتا ایرانیکا ) از سال 1994 تا 1998 ) دکتر یان ریشار با چندین مرکز مطالعاتی از جمله انجمن فرانسوی مطالعات جهان عرب و اسلام، کانون پیشبرد مطالعات ایران، انجمن بینالمللی مطالعات ایران و انجمن ایرانشناسی اروپا همکاری میکند و به تحقیق و پژوهش در زمینه زبان و ادبیات فارسی، تاریخ معاصر ایران، دین در ایران، جامعه کنونی ایران و جامعهشناسی تشیع در ایران امروز میپردازد. عناوین برخی از آثار یان ریشار(گزیدهای از کتابها) به شرح زیر است: | ||
*ایران در قرن بیستم / با همکاری ژان پی یر دیگارو [[برنارد اوركاد|برنارد اورکاد]]/1996؛ | |||
*اسلام شیعیان: سیاست، ایدئولوژی و مذهب / با همکاری آنتونیا نویل/1995؛ | |||
*اسلام شیعه: ایمان و ایدئولوژی / 1991؛ | |||
*ایران امروز: ریشهها و پیامدهای انقلاب اسلامی ایران / با همکاری نیکی آر.کدی/2003؛ | |||
*سرچشمههای انقلاب: تاریخ تحلیلی معاصر ایران /با همکاری نیکی آر.کدی /1981؛ | |||
*تهران، در زیر آتشفشان / با همکاری برنارد اورکاد /1987؛ | |||
*تشیع در ایران: امام و انقلاب /1980؛ | |||
*نورالدین عبد الرحمن جامی /1982. | |||
====[[برنارد اوركاد|برنارد اورکاد]]==== | |||
برنارد اورکاد (Bernard Hourcade) مدیر بخش پژوهشهای مرکز ملی پژوهشهای علمی ( پاریس )، دانشگاه جدید سوربن – پاریس سه، در سال 1964 مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و در سال 1968 مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته جغرافیا از دانشگاه بوردو دریافت کرد و در سال 1975 با مدرک دکتری در رشته جغرافیا از دانشگاه سوربن – پاریس فارغالتحصیل شد. | |||
از | سمتها و مسئولیتهای وی عبارتند از: رئیس گروه تحقیقاتی " جهان ایران "، مدیر بخش پژوهشهای مرکز ملی پژوهشهای علمی ( پاریس، از سال 1990 تا سال 2003 )، مدیر بخش ایرانشناسی دانشکده دکترای زبانها و تمدنهای شرقی، دانشگاه سوربن، عضو شورای علمی دانشگاه جدید سوربن –پاریس 3، عضو هیات مدیره موسسه مطالعات شرق و جهان عرب در دانشگاه جدید سوربن، عضو هیاتهای سردبیری و علمی نشریات و مجموعههای " تحقیقات جغرافیایی " ( مشهد، ایران )، ( پاریس )، مطالعات ایرانی ( نیویورک )، مکانها و جوامع ( پاریس ) نشریه بینالمللی مطالعات آسیایی، ( دانشگاه [[توکیو]]، انتشارات دانشگاه کمبریج )، نشریه مطالعات جهان ترکی - ایرانی ( پاریس )، محقق مرکز ملی تحقیقات علمی ( پاریس )، جغرافیا و علوم اجتماعی در ایران امروز، 1983 )، مدیر انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران ( 1978 )، مدرس انجمن فرانسه در ایران ( 1970) و استادیار تاریخ و جغرافیا در دانشکده شامپو لیون ( گرونوبل - 1969 )، عضو سازمانها و مراکز پژوهشی مختلف از جمله کانون پیشبرد مطالعات ایران ( پاریس )، انجمن آسیا ( پاریس )، انجمن فرانسوی مطالعات جهان عرب و اسلام ( پاریس )، انجمن مطالعات خاورمیانهای آمریکای شمالی ( تاکسون )، انجمن مطالعات ایران ( نیویورک )، انجمن ایرانشناسی اروپا ( رم )، انجمن فرانسوی توسعه جغرافیا ( لیون )، انجمن بینالمللی قاجار شناسی ( کالیفرنیا )، و کانون بینالمللی مطالعه انجمنهای ایرانی ( آمریکا ) است. اورکاد موفق به دریافت مدارج افتخاری از سازمانها و مراکز مختلف از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( در سال 1999 ) شده و در همایشهای خارجی و داخلی متعدد نیز شرکت و به ارائه مقاله پرداخته است. عناوین برخی از آثار وی در زیر آمده است: | ||
پژوهشهای عمده ایشان عبارت است از: | |||
*تحولات اجتماعی و جغرافیایی ایران با توجه به نقش توسعه شهری و فرهنگ شهرنشینی؛ | |||
*اطلس تهران؛ | |||
*تاریخ و جغرافیای تهران؛ | |||
*ساختار قومی – فرهنگی ایران؛ | |||
*مطالعات شهری تطبیقی: پایتختهای خاور میانه. | |||
گزیدهای از کتابها: | |||
*ایران، هویت جدید یک جمهوری /2002؛ | |||
*ایران در آستانه قرن بیستم /1996؛ | |||
*اطلس ایران / باهمکاری اوبر مازورک محمد حسین پاپلی یزدی و محمود طالقانی /1998؛ | |||
*اسناد مطالعات پراکندگی ویژگیهای فرهنگی در منطقه تهران /1978. | |||
====[[فرانسیس ژان اوگوست ریشار|فرانسیس ریشار]]==== | |||
[[فرانسیس ژان اوگوست ریشار]] (Francis Richard) در سال ۱۹۴۸ میلادى در شهر پاریس به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشکده زبانهاى شرقى پاریس رفت و در سال ۱۹۷۰ در رشته زبانهاى فارسى و ادبیات لاتین و یونانى فارغالتحصیل شد. او سپس جهت ادامه تحصیل به دانشگاه تهران آمد و سالهاى ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ را در آن دانشگاه نزد استادانى چون بروجردى، محمدتقى دانش پژوه و ایرج افشار به آموزش زبان، تاریخ و نسخههاى خطى زبان فارسى پرداخت. فرانسیس ریشار پس از بازگشت از تهران به تحصیلات خود در رشته تاریخ و زبانشناسى در دانشگاه سوربُن پاریس به مدت دو سال ادامه داد. در سال ۱۹۷۴ کتابدار شعبه نسخههاى خطى کتابخانه ملى فرانسه در بخش شرقى شد و مسئولیت اداره مخزن فارسى و تهیه فهرست آن را برعهده گرفت تا این که به ریاست کتابخانه شرقى فرانسه برگزیده شد. | |||
وى به سال ۲۰۰۳ پس از بازنشستگى از کتابخانه ملى فرانسه، از سوى ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه، به سمت مشاور فرهنگى رئیس جمهور و ریاست بخش تازه تأسیس هنرهاى اسلامى در موزه لوور پاریس منصوب شد و هم اینک به عنوان کارشناس ارشد آثار تاریخى و هنرى در این مرکز مشغول به کار است. او به زبانهاى فارسى، عربى، آلمانى، انگلیسى، لهستانى، ترکى، روسى، لاتین و یونانى آشنایى کامل دارد. چندین کتاب و بیش از ۵۰ مقاله علمى - پژوهشى در حوزههاى مختلف ایرانشناسى و نسخه پژوهى حاصل سى وپنج سال تلاش این پژوهشگر پنجاه و نه ساله است. فرانسیس ریشارد در مدت ۳۰ سال همکارى باکتابخانه ملى فرانسه، کتابهاى متعددى نوشته که از جمله کتابهاى زیر در مورد ایران و زبان فارسى مىباشد: | |||
*فهرست کتابهاى خطى زبان فارسى موجود در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۸۹؛ | |||
*انتشار و معرفى یک نسخه خطى هنرى (با صفحات نقاشى شده) از کتاب خمسه نظامى متعلق به قرن شانزدهم نگهدارى شده در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۹۵؛ | |||
*شاهکارهاى فارسى - نسخههاى خطى از قرن 12 الى قرن 17 که به مناسبت نمایشگاهى به همین نام که در سال ۱۹۷۷ درکتابخانه ملّى فرانسه برگزار شده بود، انتشار یافت؛ | |||
*کتاب فارسى، که در سال ۲۰۰۳ انتشار یافت. | |||
«مرکز پژوهشى میراث مکتوب»، به پاس ۳۵ سال مطالعات ایرانشناسى فرانسیس ریشار و ارج نهادن به همت او در جهت نسخهشناسى و فهرستنگارى میراث گرانبهاى مکتوب فارسى، مراسم گرامیداشتى براى او در دوم آذر۱۳۸۴برگزار کرد. در این مراسم استاد ایرج افشار در تجلیل از فرانسیس ریشار گفت:«فرانسیس ریشار، آداب، سنن و فرهنگ ایرانشناسان مشهور گذشته را در حوزه مطالعات ایرانشناسی به دوره معاصر منتقل کرده است و در دو زمینه متنشناسی و نسخهشناسی و نیز در تبیین وجوه هنری نسخههای خطی فارسی و بررسی تاریخ نقاشی ایران و ارتباط آن با نسخههای خطی، بسیار ماهر است». در پایان نیز لوحهای تقدیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز پژوهشی میراث مکتوب وکتابخانه ملّی ایران به فرانسیس ریشار تقدیم گردید. | |||
باید گفت فرانسیس ریشار، ایرانشناس، فهرستنویس و نسخهشناس شهیر فرانسوى، و مدیر بخش هنر اسلامی موزه لووراز جمله پژوهشگران نامآورى است که به حکم تأملات ژرفى که در میراث فرهنگى ایرانیان صورت داده است نامى جاودان در فهرست خادمان فرهنگ ایران یافته است. | |||
====[[ژان دورینگ]]==== | |||
پروفسور ژان دورینگ(Jean During) (متولد 1947) مدیر بخش تحقیقات در مرکز ملی در پاریس، موسیقیدان و متخصص موسیقی ایران و آسیای میانه است. وی سالیان متمادی از عمر خود را صرف تحقیق و شناخت فرهنگ و موسیقی ملل شرق، به خصوص ایران، آسیای میانه، افغانستان، آذربایجان و... کرده است. دورینگ از کارشناسان انگشت شمار موسیقی ایرانی در سطح جهان است و تألیفات متعددی در این زمینه دارد. اقامت ۱۰ سالهاش از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰ در ایران فرصتی بود تا وی با رموز موسیقی ایرانی آشنا شود. نتنگاری او از ردیف میرزا عبدالله به روایت نورعلی خان برومند، حرکتی قابل اعتنا در زمان خود بود. دورینگ نزدیک به دو دهه از صحنه موسیقی ایران غایب بود تا اواسط سال 1381 که به جای کریستف بالایی در انجمن ایرانشناسی فرانسه قرار گرفت. وی پس از اتمام مأموریت 4 سالهاش به فرانسه بازگشت و هم اینک در پاریس به اتفاق همسر ایرانیاش لیلی آتشکار زندگی میکند. | |||
زندگینامه دورینگ از زبان خودش: به طور خلاصه پس از تحصیل در حوزه فلسفه و گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در این رشته از فرانسه به ایران آمدم و از آنجا که به موسیقی به ویژه موسیقی ایرانی علاقه بسیاری داشتم و برایم بسیار جذاب بود، به آموختن آن روی آوردم. در این زمان به یادگیری تار و سهتار نزد استادانی نظیر علیاکبر شهنازی، یوسف فروتن، دکتر صفوت، نورعلی، هرمزی پرداختم که در امر آموزش نقش مهمی را ایفا کردند. به پیشنهاد دانشگاهی که درس میخواندم تز دکترای خود را در این باره و با شتاب و علاقه بسیار به اتمام رساندم و در قالب کتابی به سال 1975 ارائه دادم. پس از بازگشت به ایران از بورسیه انجمن آکادمی حکمت و فلسفه استفاده کردم و 4 سال به تحقیق پرداختم و سعادت این را داشتم که از کلاسهای دایر شده پروفسور هانری کربن و نیز استاد حسین نصر استفاده کنم. از اینجا بود که با فرهنگ ایرانی از یکسو و موسیقی ایرانی، اخلاق و زیباشناسی از سوی دیگر بیش از پیش خو گرفتم ضمن اینکه از رویکرد فلسفی موضوعات مورد نظر غافل نشدم. دکترای خود را نیز با عنوان «موسیقی و عرفان در سنتهای ایران» در قالب کتابی با دو جلد و مجموعا یک هزار صفحه ارائه کردم. این کتاب در دو بخش «موسیقی در زمان معاصر» با 600 صفحه و «سماع در تصوف» با 400 صفحه و با استفاده از منابع و مراجع کهن و اصیل ایرانی تالیف شد. از دیگر فعالیتهایی که انجام دادهام، تحقیقات و مطالعاتی است که درباره موسیقی ردیفی بلوچستان و برخی سنن در کردستان انجام دادم. اگرچه وقوع جنگ شرایط کار و تحقیق را بسیار سخت کرد اما با دشواری به کار خود ادامه دادم و سپس در جمهوری آذربایجان و پس از آن به آسیای مرکزی (ازبکستان) سفر کردم و 5 سال به تحقیق پرداختم و با زبان و فرهنگ ازبکستان آشنا شدم. همینطور مراسم «شامانیسم» و جنگیری که خیلی زنده و غنی است، از نزدیک مشاهده کردم. تاکنون یازده کتاب تالیف کردهام و بسیار خوشحالم از اینکه کتابهایم مورد استقبال ایرانیان نیز قرار گرفته است. همچنین تا به حال نزدیک به 35 لوح فشرده با توضیحات علمی و مباحث مختلف ارائه کردم نظیر سنتهای رایج در کشورهای آذربایجان، پاکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکیه و نیز مراسمی از جمله «ذکر یسوی از ترکهای چین»، «ذکر قادری»، «ذکر بکتاشی» و قرائت قرآن مجید در مقام ترکی همگی از فعالیتهایم در حوزه ایرانشناسی به شمار میرود. | |||
از نظر علاقه به آلات موسیقی به تار و سهتار علاقه وافری داشتم و پس از 15 سال تلاش ساز «قیچک» را نیز به خوبی فرا گرفتم و به عنوان نوازنده غیر حرفهای مقبولیت فراوانی نزد نوازندگان پرسابقه یافتم. تالیفات عمده دورینگ عبارتند از: | |||
*حال؛ مفهوم سنت در موسیقی شرقی، لاگراس، وردیه،1994؛ | |||
* ردیف تار و سه تار میرزا عبدالله، تهران، سروش، 1991؛ | |||
*هنر موسیقی ایرانی، واشنگتن، پیچ پابلیشرز، 1991؛ | |||
*مقدمهای بر اونیوری، بلومینگتن، 1991؛ | |||
*موسیقی سنتی آذربایجان و علم مقام، بادن بادن، نشر کورنر، 1988؛ | |||
*سیر تحول موسیقی در ایران، پاریس، 1984؛ | |||
*مقاله موسیقی ایران و خاورمیانه در تقابل با فرهنگ غرب، ترجمه آزاده دانش نیا.<ref>نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ [[فرانسه]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] ( در دست انتشار )،</ref> | |||
==نیز نگاه کنید به== | |||
[[ایران شناسی در کانادا]]؛ [[ایران شناسی در روسیه]]؛ [[ایران شناسی در تونس]]؛ [[ایران شناسی در ژاپن]]؛ [[ایران شناسی در لبنان]]؛ [[ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین]]؛ [[ایران شناسی در مالی]]؛ [[ایرانشناسی در تایلند]]؛ [[ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین]]؛ [[ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا]]؛ [[ايران شناسی و ايران شناسان اردن]]؛ [[ایران شناسی در اتیوپی]]؛ [[ایران شناسی در سیرالئون]]؛ [[ایران شناسی در قطر]] | |||
==کتابشناسی== | |||
از نظر علاقه به آلات | |||
تالیفات عمده دورینگ عبارتند از: | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۶
کریستف بالایی
کریستف بالایی (Christophe Balay) در سال 1949 در فرانسه متولد شده است. در سال سوم مقطع دکترا به واسطه موضوع پایاننامهاش برای نخستین بار با زبان فارسی آشنا شد. موضوع تز وی ادبیات تطبیقی در زمینه رمان «هزار و یک روز» بود، داستانی که در قرن هجدهم توسط «فرانسوا پتی دلا کروا» به فرانسه و به چند زبان دیگر از جمله عربی و فارسی نیز ترجمه شده بود.
کار کردن در زمینه زبانهای مختلف، او را به این فکر انداخت که یکی از زبانهای شرقی را یاد بگیرد و در آن زبان تخصص پیدا کند. بنابراین سه سال در موسسه زبانهای شرقی به آموزش زبان فارسی پرداخت. او در سال 1979 پس از گذراندن دوره تحصیلی دکتری در رشته ادبیات فرانسه و تطبیقی از پایاننامه خود دفاع کرد و در همین سال نیز دیپلم زبان فارسی را از لانگزو دریافت داشت. سپس از این فرصت برخوردار شد که بورسیهای را که برای یک کار تحقیقی در ایران بود، دریافت نماید تا تز کاملتری بنویسد. بنابراین در ابتدای انقلاب اسلامی ایران و حسن روابط دو کشور ایران و فرانسه بورسیه را گرفت و برای تحقیق درباره رماننویسی ایران و تدوین تزی در این موضوع، راهی ایران شد و چهار سال در انجمن دوستی ایران و فرانسه در تهران زندگی کرد. بعد از اینکه به فرانسه برگشت، در لانگزو (آموزش زبان فارسی به فرانسوی زبانان) استخدام شد. تدریس زبان فارسی باعث پیشرفت وی در این زبان شد و خیلی زود متوجه شد که کار نقد ادبی جدی در یک زبان خارجی باید بر پایه ترجمه انجام شود و بدون ترجمه هیچ معنایی ندارد. به همین دلیل به ترجمه را آغاز کرد و سالها به این کار پرداخت.
متاسفانه در آن روزگار جایگاه ادبیات و نفوذ ادبیات فارسی در فرانسه بخصوص به دلایل روابط سیاسی بین دو کشور، انقلاب، جنگ هشت ساله ایران و مسائل سیاسی، خیلی خوب نبود و همین باعث شد که نتواند ناشران فرانسوی را برای انتشار تمام آثار صمد بهرنگی، آثاری از آل احمد، هوشنگ گلشیری، شهرنوش پارسیپور، ساعدی و صادق هدایت را که ترجمه کرده بود، متقاعد کند. مجموعه داستانهای کوتاه هدایت را زمانی که تصویر ایران کمی در فرانسه مثبتتر شد و ناشران فرانسوی جرات پیدا کردند آثاری از ادبیات فارسی منتشر کنند، با عنوان «مردی که نفسش را کشت» منتشر کرد. متاسفانه از آثار پارسیپور استقبال نشد، شاید دلیل آن روابط عمومی ضعیف ناشر بود. بالاخره با آثار زویا پیرزاد آشنا شد. به دلایل مختلف از جمله موضوع داستان، سبک داستاننویسی، لطافت قلم و جنسیت نویسنده، از پیرزاد در فرانسه استقبال خوبی شد. اخیراً نیز نویسنده دیگری را از طریق همان ناشر به مخاطبان فرانسوی معرفی کرده که به رغم تفاوت بسیار زیاد با پیرزاد، با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان فرانسوی مواجه شده است و آن «فریبا وفی» است. البته این دو نویسنده نقاط مشترکی هم دارند، ولی وفی از لحاظ محیط اجتماعی و زاویه دید نقاد با پیرزاد فرق میکند. در نهایت به حبیب احمدزاده که فعلاً ترجمه فرانسه حبیب احمدزاده یکی از داستانهای او را برای ناشر فرستاده و به او گفتهام که این کار با تمام کارهای دیگری که از فارسی ترجمه کردهام، متفاوت است؛
کریستف بالایی از سال 1998 ریاست انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران را به عهده داشت. و هم اکنون به عنوان استاد و رئیس گروه زبان و ادبیاتفارسی در موسسه ملی زبان و تمدنهای شرقی و معاونت این موسسه دانشگاهی فعالیت مینماید. از آثار چاپ شده او که به فارسی ترجمه شده میتوان عناوین زیر را نام برد:
- سرچشمههای داستان کوتاه فارسی انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران؛
- پیدایش رمان فارسی انجمن ایرانشناسی فرانسه درایران.
شارل هانری دوفوشه کور
شارل هانری دوفوشه کور(Charles-Henri de Fouchécour) استاد برجسته و بازنشستهی سوربن جدید (پاریس ۳) میباشد. وی در سال ۱۹۲۵ در مراکش بدنیا آمد و هفده سال اول عمرش را در آن کشور گذراند. در الجزایر، تونس و در شهر لیون فرانسه به فراگیری علوم دینی و زبان عربی پرداخت. روزی استاد زبان عربی او در تونس به او پیشنهاد کرد:
«اگر به تمدن اسلامی قرون وسطا علاقه دارید لازم است با زبان و ادبیات ایران آشنا شوید زیرا ایرانیان در بنیانگذاری این تمدن نقش اصلی ایفا کردهاند».
پس او به فراگیری این زبان پرداخت. سال 1343 هجری تحصیلاتِ رسمی خود را در «لانگزو» و در «سوربن» شروع کرد و تا دورهی دکتری پیش رفت. رسالهی دکتریاش نیز «توصیف طبیعت در ادبیات فارسی در قرن یازدهم»به راهنمایی آقای «ژیلبر لازار» بود. بعد از اتمام دورهی دکتری به مرکز ملی تحقیقات فرانسه رفت و به تکمیلِ تحقیقات و اطلاعاتش پرداخت. در آنجا برای مرتبهی فوق دکترا دربارهی «اخلاقیات در ادبیات فارسی» تحقیق کرد و کتاب «اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از قرن سوم تا قرن هفتم هجری» را در همین دوره نوشت. این کتاب را آقایان امیر معزی و روحبخشان به فارسی ترجمه کرده و مرکز نشر دانشگاهی با همکاری انجمن ایرانشناسی فرانسه منتشر کردهاست.
در مرکز ملی تحقیقات فرانسه شش سال کار کرد و بعد از آن به «لانگزو» رفت و 12 سال در «لانگزو» استاد زبان و ادبیات فارسی بود و دانشجویان را راهنمایی میکرد. سفرهای سالیانهی او به ایران او را در تماس مستقیم با ادبیات فارسی و پژوهشگران ایرانی قرارداده است. وی برای بار اول در اوائل سال 1347 به ایران آمد و سپس به عناوین گوناگون در این جا حضور یافت.[۱]دو فوشه کور در دهه ی ۷۰ مدیر انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران بود و در سال ۱۹۷۸ مجله سالانه کتابشناسی ابستراکتا ایرانیکا را تأسیس کرد. ازسال ۱۹۸۴ که تز دکتری دولتیاش را دفاع کرد تاسال ۱۹۹۳ با قبول مسئولیتهای مختلفی در تماس مستقیم و وسیع با فعالیتهای مربوط به ادبیات ایران قرار گرفت. تسلط پروفسور شارل هانری دوفوشه کور به نثر و نظم فارسی کلاسیک، از او کارشناسی برجسته ساخته که با نگاهی تازه به پژوهش در زمینهی ادبیات کلاسیک فارسی میپردازد. تحقیقات او بیشتر در سبکشناسی وتاریخ ادبیات قرون وسطا و عرفان میباشد. پروفسور دوفوشه کور غیراز نقدها و بررسیهائی که دربارهی کتابهای مختلف نوشته، شمار فراوانی کتاب دارد و مقالههای بسیاری در مجلات و دائرهالمعارفهای مختلف دربارهی ادبیات پارسی قبل از اسلام و قرون وسطا به زبانهای فرانسه و فارسی نوشته است.
از کارهای ماندنی دوفوشه کور ترجمه کامل دیوان حافظ به فرانسه است. وی در مورد حافظ میگوید:
«من زمانی که در «لانگزو» بودم، هنوز به دیوان حافظ وارد نشده بودم. آن موقع خیلی میترسیدم. احساس میکردم دیوان حافظ یک متن پیچیده و مبهم است. شعرها را نمیفهمیدم. خیلی برای من سخت و پیچیده بود. به همین خاطر میترسیدم. تا اینکه در سال 1986 در کنگرهی «استراسبورگ» با آقای پورجوادی ملاقات کردم. به ایشان گفتم: شما دربارهی من قضاوت کنید که آیا من بعد از این چند سال که تحصیل و تدریس زبان فارسی کردهام، میتوانم به دیوان حافظ راه پیدا کنم و آن را ترجمه کنم؟ پورجوادی مقداری فکر کرد و بعد به من گفت: آره میتوانید....من شروع کردم و کمکم عاشق شدم. عاشق شدم و دیوانه شدم. آنقدر عاشق و دیوانه شدم که نتوانستم رها کنم. دیگر حافظ کتابِ شب و روز من شده بود و در خواب و بیداری مرا رها نمیکرد. البته باید یادآوری کنم که این ممکن نبود، مگر اینکه من چند سال به طور جدی و شبانهروزی عمیقاً وارد ادبیات فارسی شدم. سعی کردم همهی متون ادب فارسی را بخوانم. تمام آثار بزرگ ادبیات فارسی را از اول تا آخر بخوانم؛ شاهنامه، آثار نظامی، سعدی و بقیه را همه را مطالعه کردم و هیچکدام از آنها برای ترجمه کردن سختتر از حافظ نبود؛ ولی حافظ دیگر گریبان مرا رها نکرد. من 18 سال برای ترجمه، در دیوان حافظ غرق شده بودم. 18 سال به طور شبانهروزی همراه با حافظ بودم و هر چه دربارهی حافظ و شعرهایش نوشته میشد، میخواندم. امّا همیشه میترسیدم درست آن را نفهمم. هنوز هم میترسم. هنوز هم میترسم که خیلی چیزها را از دیوان حافظ نفهمیده باشم....امّا من برای آن که بتوانم بعضی از این ویژگیها را اول خودم بفهمم و بعد به خوانندهی فرانسوی بفهمانم، اول غزلها را به صورت تحتاللفظی ترجمه میکردم و بعد چندبار صورت فارسی و ترجمهی فرانسهی آن را میخواندم و به دنبال روابط این کلمات میگشتم. امّا وقتی شعر حافظ را به صورت تحتاللفظی ترجمه میکردم، میدیدم خیلی از فکر حافظ دور شده است. خواننده هم که ترجمه را میخواند، دچار همین مشکل میشود. خوب در این موقع باید چه کار بکنم. مجبور شدم توضیح بنویسم و به کمک توضیحات که خودش یک نوع تفسیر است، روابط بین کلمهها را جستوجو کنم و کمکم و پلهپله ترقی کنم و به معنای کلیِ شعر برسم.»
یان ریشار
حوزه تخصصی: تاریخ معاصر ایران، ادبیات فارسی، جامعهشناسی مذهبی، دین در ایران امروز و جامعه کنونی ایران
سمت کنونی: استاد مطالعات ایران در دانشگاه جدید سوربون
زندگینامه: یان ریشار(Yann Richard)، مدیر و استاد موسسه ایرانشناسی دانشگاه جدید سوربن، در سال 1948 در ژونسی فرانسه به دنیا آمد و در سال 1969 موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته زبانشناسی عمومی از دانشگاه گرونوبل و مدرک کارشناسی ارشد در رشته فلسفه از دانشگاه لیون شد. اواز سال 1972 تا 1974 به مطالعه در زمینه اسلامشناسی و ادبیات فارسی و عربی در دانشگاه توبینگن ( آلمان ) پرداخت و در سال 1975 موفق به اخذ دیپلم فارسی از موسسه ملی زبانها و تمدنهای شرق در پاریس شد. وی در سالهای 1980 و 1992 دو مدرک دکترا در رشتههای مطالعات اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه سوربن – پاریس و دانشگاه جدید سوربن دریافت کرد. عناوین رسالههای وی شامل گوهر مراد عبد ارزاق لاهیجی، فیلسوف ایرانی و هویت و نوگرایی در فرهنگ معاصر ایران میشود.
سمتها و مسئولیتهای وی عبارتند از:
استاد مطالعات ایران در دانشگاه جدید سوربن ( از سال 1993 )، مدیر موسسه ایرانشناسی دانشگاه جدید سوربن ( از سال 1993 )، مدیر مجموعه آثار و اسناد موسسه ایرانشناسی ( از سال 1993 تا کنون )، معاون دانشکده زبانهای شرقی دانشگاه جدید سوربون ( از سال 1998 تا کنون )، عضو شورای علمی کتابخانه جیمز دار مستتر، عضو هیات مدیره دانشگاه جدید سوربون، عضو هیات سردبیری نشریه مطالعات ایران، عضو هیات سردبیری مجموعه مطالعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خاور میانه و آسیا، مدیر انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران ( در سال های 2002 و 2003 )، محقق مرکز مطالعات خاور میانه، کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد، در حوزه ایرانشناسی ( در سال های 1987 و 1988 )، استاد دانشگاه یو. سی. ال. ای ( در سال 1984 )، محقق گروه تحقیقاتی جهان ایران ( از سال 1981 تا 1993 )، مترجم سفارت فرانسه در ایران ( در سال 1981 )، معاون انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران ( از سال 1977 تا 1980 )، محقق انجمن ایرانشناسی فرانسه ( از سال 1975 تا 1980 ) و مدیر و معاون سالنامه کتابنامه ایران ( آبستراکتا ایرانیکا ) از سال 1994 تا 1998 ) دکتر یان ریشار با چندین مرکز مطالعاتی از جمله انجمن فرانسوی مطالعات جهان عرب و اسلام، کانون پیشبرد مطالعات ایران، انجمن بینالمللی مطالعات ایران و انجمن ایرانشناسی اروپا همکاری میکند و به تحقیق و پژوهش در زمینه زبان و ادبیات فارسی، تاریخ معاصر ایران، دین در ایران، جامعه کنونی ایران و جامعهشناسی تشیع در ایران امروز میپردازد. عناوین برخی از آثار یان ریشار(گزیدهای از کتابها) به شرح زیر است:
- ایران در قرن بیستم / با همکاری ژان پی یر دیگارو برنارد اورکاد/1996؛
- اسلام شیعیان: سیاست، ایدئولوژی و مذهب / با همکاری آنتونیا نویل/1995؛
- اسلام شیعه: ایمان و ایدئولوژی / 1991؛
- ایران امروز: ریشهها و پیامدهای انقلاب اسلامی ایران / با همکاری نیکی آر.کدی/2003؛
- سرچشمههای انقلاب: تاریخ تحلیلی معاصر ایران /با همکاری نیکی آر.کدی /1981؛
- تهران، در زیر آتشفشان / با همکاری برنارد اورکاد /1987؛
- تشیع در ایران: امام و انقلاب /1980؛
- نورالدین عبد الرحمن جامی /1982.
برنارد اورکاد
برنارد اورکاد (Bernard Hourcade) مدیر بخش پژوهشهای مرکز ملی پژوهشهای علمی ( پاریس )، دانشگاه جدید سوربن – پاریس سه، در سال 1964 مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و در سال 1968 مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته جغرافیا از دانشگاه بوردو دریافت کرد و در سال 1975 با مدرک دکتری در رشته جغرافیا از دانشگاه سوربن – پاریس فارغالتحصیل شد.
سمتها و مسئولیتهای وی عبارتند از: رئیس گروه تحقیقاتی " جهان ایران "، مدیر بخش پژوهشهای مرکز ملی پژوهشهای علمی ( پاریس، از سال 1990 تا سال 2003 )، مدیر بخش ایرانشناسی دانشکده دکترای زبانها و تمدنهای شرقی، دانشگاه سوربن، عضو شورای علمی دانشگاه جدید سوربن –پاریس 3، عضو هیات مدیره موسسه مطالعات شرق و جهان عرب در دانشگاه جدید سوربن، عضو هیاتهای سردبیری و علمی نشریات و مجموعههای " تحقیقات جغرافیایی " ( مشهد، ایران )، ( پاریس )، مطالعات ایرانی ( نیویورک )، مکانها و جوامع ( پاریس ) نشریه بینالمللی مطالعات آسیایی، ( دانشگاه توکیو، انتشارات دانشگاه کمبریج )، نشریه مطالعات جهان ترکی - ایرانی ( پاریس )، محقق مرکز ملی تحقیقات علمی ( پاریس )، جغرافیا و علوم اجتماعی در ایران امروز، 1983 )، مدیر انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران ( 1978 )، مدرس انجمن فرانسه در ایران ( 1970) و استادیار تاریخ و جغرافیا در دانشکده شامپو لیون ( گرونوبل - 1969 )، عضو سازمانها و مراکز پژوهشی مختلف از جمله کانون پیشبرد مطالعات ایران ( پاریس )، انجمن آسیا ( پاریس )، انجمن فرانسوی مطالعات جهان عرب و اسلام ( پاریس )، انجمن مطالعات خاورمیانهای آمریکای شمالی ( تاکسون )، انجمن مطالعات ایران ( نیویورک )، انجمن ایرانشناسی اروپا ( رم )، انجمن فرانسوی توسعه جغرافیا ( لیون )، انجمن بینالمللی قاجار شناسی ( کالیفرنیا )، و کانون بینالمللی مطالعه انجمنهای ایرانی ( آمریکا ) است. اورکاد موفق به دریافت مدارج افتخاری از سازمانها و مراکز مختلف از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( در سال 1999 ) شده و در همایشهای خارجی و داخلی متعدد نیز شرکت و به ارائه مقاله پرداخته است. عناوین برخی از آثار وی در زیر آمده است:
پژوهشهای عمده ایشان عبارت است از:
- تحولات اجتماعی و جغرافیایی ایران با توجه به نقش توسعه شهری و فرهنگ شهرنشینی؛
- اطلس تهران؛
- تاریخ و جغرافیای تهران؛
- ساختار قومی – فرهنگی ایران؛
- مطالعات شهری تطبیقی: پایتختهای خاور میانه.
گزیدهای از کتابها:
- ایران، هویت جدید یک جمهوری /2002؛
- ایران در آستانه قرن بیستم /1996؛
- اطلس ایران / باهمکاری اوبر مازورک محمد حسین پاپلی یزدی و محمود طالقانی /1998؛
- اسناد مطالعات پراکندگی ویژگیهای فرهنگی در منطقه تهران /1978.
فرانسیس ریشار
فرانسیس ژان اوگوست ریشار (Francis Richard) در سال ۱۹۴۸ میلادى در شهر پاریس به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشکده زبانهاى شرقى پاریس رفت و در سال ۱۹۷۰ در رشته زبانهاى فارسى و ادبیات لاتین و یونانى فارغالتحصیل شد. او سپس جهت ادامه تحصیل به دانشگاه تهران آمد و سالهاى ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ را در آن دانشگاه نزد استادانى چون بروجردى، محمدتقى دانش پژوه و ایرج افشار به آموزش زبان، تاریخ و نسخههاى خطى زبان فارسى پرداخت. فرانسیس ریشار پس از بازگشت از تهران به تحصیلات خود در رشته تاریخ و زبانشناسى در دانشگاه سوربُن پاریس به مدت دو سال ادامه داد. در سال ۱۹۷۴ کتابدار شعبه نسخههاى خطى کتابخانه ملى فرانسه در بخش شرقى شد و مسئولیت اداره مخزن فارسى و تهیه فهرست آن را برعهده گرفت تا این که به ریاست کتابخانه شرقى فرانسه برگزیده شد.
وى به سال ۲۰۰۳ پس از بازنشستگى از کتابخانه ملى فرانسه، از سوى ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه، به سمت مشاور فرهنگى رئیس جمهور و ریاست بخش تازه تأسیس هنرهاى اسلامى در موزه لوور پاریس منصوب شد و هم اینک به عنوان کارشناس ارشد آثار تاریخى و هنرى در این مرکز مشغول به کار است. او به زبانهاى فارسى، عربى، آلمانى، انگلیسى، لهستانى، ترکى، روسى، لاتین و یونانى آشنایى کامل دارد. چندین کتاب و بیش از ۵۰ مقاله علمى - پژوهشى در حوزههاى مختلف ایرانشناسى و نسخه پژوهى حاصل سى وپنج سال تلاش این پژوهشگر پنجاه و نه ساله است. فرانسیس ریشارد در مدت ۳۰ سال همکارى باکتابخانه ملى فرانسه، کتابهاى متعددى نوشته که از جمله کتابهاى زیر در مورد ایران و زبان فارسى مىباشد:
- فهرست کتابهاى خطى زبان فارسى موجود در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۸۹؛
- انتشار و معرفى یک نسخه خطى هنرى (با صفحات نقاشى شده) از کتاب خمسه نظامى متعلق به قرن شانزدهم نگهدارى شده در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۹۵؛
- شاهکارهاى فارسى - نسخههاى خطى از قرن 12 الى قرن 17 که به مناسبت نمایشگاهى به همین نام که در سال ۱۹۷۷ درکتابخانه ملّى فرانسه برگزار شده بود، انتشار یافت؛
- کتاب فارسى، که در سال ۲۰۰۳ انتشار یافت.
«مرکز پژوهشى میراث مکتوب»، به پاس ۳۵ سال مطالعات ایرانشناسى فرانسیس ریشار و ارج نهادن به همت او در جهت نسخهشناسى و فهرستنگارى میراث گرانبهاى مکتوب فارسى، مراسم گرامیداشتى براى او در دوم آذر۱۳۸۴برگزار کرد. در این مراسم استاد ایرج افشار در تجلیل از فرانسیس ریشار گفت:«فرانسیس ریشار، آداب، سنن و فرهنگ ایرانشناسان مشهور گذشته را در حوزه مطالعات ایرانشناسی به دوره معاصر منتقل کرده است و در دو زمینه متنشناسی و نسخهشناسی و نیز در تبیین وجوه هنری نسخههای خطی فارسی و بررسی تاریخ نقاشی ایران و ارتباط آن با نسخههای خطی، بسیار ماهر است». در پایان نیز لوحهای تقدیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز پژوهشی میراث مکتوب وکتابخانه ملّی ایران به فرانسیس ریشار تقدیم گردید.
باید گفت فرانسیس ریشار، ایرانشناس، فهرستنویس و نسخهشناس شهیر فرانسوى، و مدیر بخش هنر اسلامی موزه لووراز جمله پژوهشگران نامآورى است که به حکم تأملات ژرفى که در میراث فرهنگى ایرانیان صورت داده است نامى جاودان در فهرست خادمان فرهنگ ایران یافته است.
ژان دورینگ
پروفسور ژان دورینگ(Jean During) (متولد 1947) مدیر بخش تحقیقات در مرکز ملی در پاریس، موسیقیدان و متخصص موسیقی ایران و آسیای میانه است. وی سالیان متمادی از عمر خود را صرف تحقیق و شناخت فرهنگ و موسیقی ملل شرق، به خصوص ایران، آسیای میانه، افغانستان، آذربایجان و... کرده است. دورینگ از کارشناسان انگشت شمار موسیقی ایرانی در سطح جهان است و تألیفات متعددی در این زمینه دارد. اقامت ۱۰ سالهاش از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰ در ایران فرصتی بود تا وی با رموز موسیقی ایرانی آشنا شود. نتنگاری او از ردیف میرزا عبدالله به روایت نورعلی خان برومند، حرکتی قابل اعتنا در زمان خود بود. دورینگ نزدیک به دو دهه از صحنه موسیقی ایران غایب بود تا اواسط سال 1381 که به جای کریستف بالایی در انجمن ایرانشناسی فرانسه قرار گرفت. وی پس از اتمام مأموریت 4 سالهاش به فرانسه بازگشت و هم اینک در پاریس به اتفاق همسر ایرانیاش لیلی آتشکار زندگی میکند.
زندگینامه دورینگ از زبان خودش: به طور خلاصه پس از تحصیل در حوزه فلسفه و گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در این رشته از فرانسه به ایران آمدم و از آنجا که به موسیقی به ویژه موسیقی ایرانی علاقه بسیاری داشتم و برایم بسیار جذاب بود، به آموختن آن روی آوردم. در این زمان به یادگیری تار و سهتار نزد استادانی نظیر علیاکبر شهنازی، یوسف فروتن، دکتر صفوت، نورعلی، هرمزی پرداختم که در امر آموزش نقش مهمی را ایفا کردند. به پیشنهاد دانشگاهی که درس میخواندم تز دکترای خود را در این باره و با شتاب و علاقه بسیار به اتمام رساندم و در قالب کتابی به سال 1975 ارائه دادم. پس از بازگشت به ایران از بورسیه انجمن آکادمی حکمت و فلسفه استفاده کردم و 4 سال به تحقیق پرداختم و سعادت این را داشتم که از کلاسهای دایر شده پروفسور هانری کربن و نیز استاد حسین نصر استفاده کنم. از اینجا بود که با فرهنگ ایرانی از یکسو و موسیقی ایرانی، اخلاق و زیباشناسی از سوی دیگر بیش از پیش خو گرفتم ضمن اینکه از رویکرد فلسفی موضوعات مورد نظر غافل نشدم. دکترای خود را نیز با عنوان «موسیقی و عرفان در سنتهای ایران» در قالب کتابی با دو جلد و مجموعا یک هزار صفحه ارائه کردم. این کتاب در دو بخش «موسیقی در زمان معاصر» با 600 صفحه و «سماع در تصوف» با 400 صفحه و با استفاده از منابع و مراجع کهن و اصیل ایرانی تالیف شد. از دیگر فعالیتهایی که انجام دادهام، تحقیقات و مطالعاتی است که درباره موسیقی ردیفی بلوچستان و برخی سنن در کردستان انجام دادم. اگرچه وقوع جنگ شرایط کار و تحقیق را بسیار سخت کرد اما با دشواری به کار خود ادامه دادم و سپس در جمهوری آذربایجان و پس از آن به آسیای مرکزی (ازبکستان) سفر کردم و 5 سال به تحقیق پرداختم و با زبان و فرهنگ ازبکستان آشنا شدم. همینطور مراسم «شامانیسم» و جنگیری که خیلی زنده و غنی است، از نزدیک مشاهده کردم. تاکنون یازده کتاب تالیف کردهام و بسیار خوشحالم از اینکه کتابهایم مورد استقبال ایرانیان نیز قرار گرفته است. همچنین تا به حال نزدیک به 35 لوح فشرده با توضیحات علمی و مباحث مختلف ارائه کردم نظیر سنتهای رایج در کشورهای آذربایجان، پاکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکیه و نیز مراسمی از جمله «ذکر یسوی از ترکهای چین»، «ذکر قادری»، «ذکر بکتاشی» و قرائت قرآن مجید در مقام ترکی همگی از فعالیتهایم در حوزه ایرانشناسی به شمار میرود.
از نظر علاقه به آلات موسیقی به تار و سهتار علاقه وافری داشتم و پس از 15 سال تلاش ساز «قیچک» را نیز به خوبی فرا گرفتم و به عنوان نوازنده غیر حرفهای مقبولیت فراوانی نزد نوازندگان پرسابقه یافتم. تالیفات عمده دورینگ عبارتند از:
- حال؛ مفهوم سنت در موسیقی شرقی، لاگراس، وردیه،1994؛
- ردیف تار و سه تار میرزا عبدالله، تهران، سروش، 1991؛
- هنر موسیقی ایرانی، واشنگتن، پیچ پابلیشرز، 1991؛
- مقدمهای بر اونیوری، بلومینگتن، 1991؛
- موسیقی سنتی آذربایجان و علم مقام، بادن بادن، نشر کورنر، 1988؛
- سیر تحول موسیقی در ایران، پاریس، 1984؛
- مقاله موسیقی ایران و خاورمیانه در تقابل با فرهنگ غرب، ترجمه آزاده دانش نیا.[۲]
نیز نگاه کنید به
ایران شناسی در کانادا؛ ایران شناسی در روسیه؛ ایران شناسی در تونس؛ ایران شناسی در ژاپن؛ ایران شناسی در لبنان؛ ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین؛ ایران شناسی در مالی؛ ایرانشناسی در تایلند؛ ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین؛ ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا؛ ايران شناسی و ايران شناسان اردن؛ ایران شناسی در اتیوپی؛ ایران شناسی در سیرالئون؛ ایران شناسی در قطر
کتابشناسی
- ↑ ساجدی ، طهمورث ، تاریخ ایرانشناسی در فرانسه ، انتشارات سفیر اردهال ،1390،ص.311.
- ↑ نعیمی گورابی، محمدحسین(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ( در دست انتشار )،