ايران شناسی و ايران شناسان اردن: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) برچسب: برگرداندهشده |
|||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اگر چه آشنایی اردنیان با زبان و ادبیات فارسی در دوره معاصر به اوایل قرن بیستم میلادی برمیگردد، اما به طور یقین آنها پیش از این قرن نیز با زبان و ادبیات فارسی آشنایی داشتند؛ زیرا [[اردن|اردن]] هاشمی پیش از میلاد مسیح جزو سرزمینهای فارسی تحت نفوذ امپراتوری پارسی بود، اما هیچ سندی دال بر این مدعی که اردنیان با زبان فارسی آشنایی داشتند غیر از واژههای فارسی که در لهجه عامیانه اهل [[اردن]] مانده است، مانند: سرداب، زنار، بابوج، رسن، خم، سطل، طشت، لگن، کرسی، شال، طرپوش، صندلی، و غیره ... وجود ندارد و همین الفاظ و واژههای فارسی بازمانده در لهجه عامیانه اهل [[اردن]] از روزگاران گذشته نشان دهنده آشنایی اردنیان با زبان فارسی میباشد. تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]]، عرار در خدمت به زبان و ادبیات فارسی را شاید بتوان مهمترین عامل معرفی زبان فارسی به اردنیان در سده گذشته دانست. | |||
مصطفی وهبی التل از بزرگترین شعرای [[اردن]] و پدر [[شعر اردن]] ملقب به عرار است که در شهر اربد واقع در شمال [[اردن]] سال 1899 میلادی دیده به جهان گشود و در همان شهر در سال 1949 م دیده از جهان فروبست. | |||
شاعر بزرگ [[اردن]] لقب خود عرار را از شاعر جاهلی عرار بن عمرو بن شأس الأسدی گرفت؛ زیرا وی با همین شاعر شباهت زیادی داشت، و کنیه او ابو وصفی است که نخست وزیر [[اردن]] بود، عرار تحصیلات مقدماتی خود را در اربد به پایان رساند، سپس در سال 1912 م برای ادامه تحصیل راهی دمشق شد و در مدرسه عنبر ثبت نام کرد، اما چندی بیش نپایید که به دلیل شرکت در تظا[[هرات]] علیه عثمانیها به بیروت تبعید شد؛ وی مدتی بعد دوباره به دمشق بازگشت. | |||
در تابستان 1916 م مصطفی به اربد برگشت و به عنوان معلم در مدرسه پدر مشغول به کار شد، اما به علت اختلاف با پدر خود اربد را ترک کرد و همراه دوستش دکتر [[محمد صبحی ابوغنیمه]] به سوی استانبول راهسپار شد، اما به آنجا نرسید و در شهر عربگیرد در عراق، نزد عمویش، علی نیازی که فرماندار آن منطقه بود اقامت گزید و در سال 1918 با خانم منیفه دختر ابراهیم بابان که خواهر همسر عمویش بود ازدواج کرد و در سال 1919 به وطن خود برگشت. طولی نکشید که دوباره به دمشق مسافرت کرد، سپس برای ادامه تحصیل و به پایان رساندن تحصیلات خود در مقطع دیپلم در مدرسه سلطانیه عازم حلب شد و در خلال این مدت با زبان فارسی، ترکی و [[فرانسه]] آشنا شد. | |||
در | در سال 1922م عرار به عنوان معلم مشغول به کار شد و در مناطق مختلف [[اردن]] تدریس کرد. در سال 1930 پروانه وکالت گرفت و در سال 1931 به علت نوشتن مقالاتی به عقبه در جنوب [[اردن]] تبعید شد. عرار در سالهای 1942 - 1931م به عنوان سربازرس در وزارت معارف منصوب شد و همچنین به عنوان مدیر ناحیه، بخشدار، رئیس نویسندگان دادگاه تجدید نظر و مدعی العموم و رئیس تشریفات در دیوان عالی منصوب گردید. او در سال 1942 بر اثر نزاع با نخست وزیر وقت از پست حاکم منطقه سلط برکنار و روانه زندان شد و هفتاد روز در زندان محطه در عمان سپری کرد. | ||
از سال 1942 به بعد به عنوان وکیل مشغول به کار شد و دفتر شخصی خود را در عمان گشود. همکارش محمود المطلق نخستین کسی بود که به جمع آوری دیوان اشعار عرار عشیات وادی الیابس دست زد و آن را به چاپ رساند. | |||
از | مصطفی وهبی التل در سال 1949 م دیده از این جهان فروبست و طبق وصیّت وی در تّپه اربد به خاک سپرده شد. شایسته ذکر است که خانه عرار واقع در زادگاه خویش اربد، اکنون به موزه مبدل شده است. | ||
مصطفی وهبی التل در خلال تحصیلات مقدماتی خود زبان ترکی را که زبان رسمی آن دوره بود یاد گرفت، وی همچنین زبان فارسی و فرانسوی آموخت. | |||
از رهگذر آشنایی عرار با دو زبان ترکی و فارسی بود که توانست با ادبیات هر دو زبان و به وپژه ادبیات فارسی آشنا بشود. او شیفته و دلبسته عمرخیام بود؛ از این رو رباعیات او را ترجمه کرد و در مقدمه ترجمه خود از میهن این شاعر بزرگ یعنی ایران سخن می گوید و به بررسی فلسفه او میپردازد. وی همچنین به بررسی آثار دیگر ادیبان پارسی زبان همچون سعدی شیرازی، جلال الدین رومی و حافظ شیرازی پرداخته است<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 38</ref>. | |||
از | داستان عشق شاعر [[اردن]] به خیام به سال 1912 میلادی بر میگردد که هنوز عرار چهارده سال بیش نداشت. در این سال انتشارات المعارف [[مصر]] ترجمه عربی رباعیات خیام را توسط ودیع البستانی به چاپ رساند، و در همان سال شاعر ما در آستانه مسافرت به دمشق برای ادامه تحصیل در مدرسه عنبر بود که در این اثنا محمد ذوالغنی همشهری او به یک نسخه از این کتاب دست یافت. عرار با استفاده از این نسخه برای اولین بار توانست به مطالعه رباعیات خیام بپردازد و با آرای فلسفی شاعر و حکیم نیشابور درباره بهشت، دوزخ، ثواب و عقاب، فلسفه زندگی، شراب و مستی و موضوعات دیگر آشنا بشود. وی از آن پس شیفته و دلباخته خیام شد و خود را به مکتب خیام نسبت داد. وی که خود را کوچکترین شاگرد خیام میداند، شعری به شیوه او و تحت تأثیر وی به رشته نظم در آورده است<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 42</ref>.<blockquote>أنا فی القربة لا أشکو الحزنْ | ||
و سوی القربة لا أبغی سکنْ | |||
إنما یسعدُ فی الدُّنیا فتی | |||
لایرومُ العیشَ فی ظل الفتنْ | |||
فتولی دونما یرجو مآب<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 614</ref> </blockquote>من در روستا از غم و اندوه گلهمند نیستم و به جز روستا زندگی دیگر را نمیخواهم، جوانی در دنیا سعادتمند است که زندگی را در سایه فتنهها نمی جوید، رفت و امید به برگشتی دیگر ندارد. | |||
شاعر بزرگ [[اردن]] تحت تأثیر خیام موی خود را بلند میگذاشت. وی درباره فلسفه خود میگوید که خیامی المشرب است<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 30</ref>. | |||
او تحت تأثیر رباعیات خیام مجموعهای از شعر حماسی به رشته نظم درآورد و چندین مقاله درباره رباعیات خیام و ترجمههای وی نوشت. همچنین پژوهشی در زندگی خیام انجام داد و آن را به رشته تحریر درآورد. عرار شیفته شخصیت خیام بود. در نخستین مرحله آشنایی با خیام در سن جوانی، به تقلید ساده از وی که با عمرش تناسب داشت پرداخت، ولی در مرحله بعد به مطالعه اشعار خیام و کتابهایی که در مورد فلسفه او به رشته نگارش درآمده دست زد. در اوایل دهه دوم قرن بیستم با تکیه بر اندک دستمایه و شناختی که از زبان فارسی داشت که به گفته خودش آن را برای مطالعه آثار خیام به زبان اصلی فرا گرفته بود و همچنین با تکیه بر آگاهی فراوان از زبان ترکی ترجمه ترکی رباعیات خیام توسط حسین دانش و رضا توفیق را خواند. علاوه بر این از ترجمه ودیع البستانی نیز کمک گرفت و توانست به ترجمه نثری رباعیات دست بزند و در نهایت ترجمه نثری 155 رباعی از خیام را به صورت کتاب به چاپ رسید. افزون بر این تعدادی دیگر از ترجمههایی که از رباعیات داشت در مجله منیرفا به چاپ رساند<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص.23</ref>. | |||
تلاشهای عرار و خدمات ارزشمند وی به زبان و ادبیات فارسی منحصر به ترجمه رباعیات خیام نمیگردد؛ بلکه علاوه بر اینها او به بررسی شخصیت و آثار علمی و ادبی خیام میپردازد. گواه این مدعا نوشتههای عرار و کتاب اوست که در زمینه خیام؛ زندگی و شخصیت او، همچنین محیط جغرافیایی ایران در دهه چهل قرن بیستم به رشته نگارش در آورده است؛ در مقدمه کتاب چنین آمده: چون موضوع این کتاب عمر خیام است که یکی از نابغههایی است که شخصیت او به علت تسامح و سهل انگاری و... درهالهای از شک و بدگمانی قرار گرفته، و مورخین در مورد زندگی او و عقیدهاش به توافق نرسیدهاند، از این رو لازم میدانیم که قبل از پرداختن به شرح زندگی وی و بحث و بررسی شعر و فلسفه او که در شعرش انعکاس یافته، به خلاصهای از ویژگیهای محیط معنوی و مادی ای که در آن پرورش یافته و بر شخصیت او تأثیر گذاشته، بپردازیم<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 24</ref>. | |||
در سال 1925 م مجله منیرفا گزیدهای از ترجمه رباعیات خیام توسط امین نخله را به عنوان ترجمه تازه خیام منتشر کرد. همین که این ترجمه در دست عرار قرار گرفت، دست به قلم شد و به نوشتن مقالهای درباره ترجمه امین نخله پرداخت و از آن انتقاد کرد و دیدگاههای خود را درباره آن بیان نمود و آن را ترجمهای بیدقت معرفی کرد<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 239</ref>. | |||
او | اهتمام و توجه شاعر بزرگ [[اردن]] به خیام تا رحلت او از دنیا ادامه داشت. در همین راستا سخنرانیای با موضوع مقایسه خیام با ابن میمون و ابن سینا در سمینار ادبیای در عمان پایتخت [[اردن]] ایراد کرد. در این سخنرانی، پژوهشی علمی، مستند، و گسترده درباره خیام و اهتمام خاورشناسان به شخصیت و رباعیات او ارایه نمود که بازگو کننده توجه عمیق و آگاهانه عرار و اهتمام غربیها به خیام میباشد<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 25</ref>. عرار در این سخنرانی تاکید میکند که خیام شراب خوار و زندیق نبوده، بلکه شاعر و صوفی ای از تراز عارفانی همچون ابن الفارض میباشد،...<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص.12</ref>، همچنین مهمترین نکته در سخنرانی عرار این است که از یافتن کتاب رسالــة الکون و التکلیف نوشته عمرخیام خبر میدهد. | ||
آخرین مقاله شاعر بزرگ [[اردن]] درباره ترجمه ودیع البستانی رباعیات خیام است. او در این مقاله به ترجمههای عربی رباعیات خیام اشاره میکند که حاکی از آن است که عرار ترجمههای عربی رباعیات خیام را پیگیری میکرده؛ برخی را تایید و از برخی انتقاد میکرد<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 239 | |||
</ref>. این مقاله که به صورت پیش نویس باقی مانده قرار بود در روزنامه [[اردن]] به چاپ برسد<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 25</ref>. | |||
عرار واژههای فارسی مانند: کیوان، شیشه، باره، اهل دل، کدخدا، نوروز، دوباره، پرکار، و الفاظی چون: جمشید، کیقباد، زالی و غیره را در اشعار خویش استفاده میکرد که حاکی از تأثیرپذیری او از خیام است<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 207</ref>. | |||
عرار در ابتدا می خواست ترجمهای منظوم از رباعیات خیام به رشته نگارش در آورد که در ترجمه نخستین رباعی از این شیوه استفاده کرده است:<blockquote>اسرار ازل را نه تو دانی و نه من! | |||
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من! | |||
هست از پس پرده گفتگوی من و تو | |||
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من! | |||
وی این رباعی را چنین به عربی برمیگرداند: | |||
للأزل أسرار لاأنا أعلمها و لا أنت! | للأزل أسرار لاأنا أعلمها و لا أنت! | ||
و هذه | و هذه الأحجیة لا أنا أفهمها و لا أنت! | ||
ما قالنا و | ما قالنا و قیلنا خلف الحجاب إلا حدس | ||
ینتهی متی أزجیت الستائرحین لا أبقی أنا و لا أنت!<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 269</ref></blockquote>اما شاعر بزرگ [[اردن]] به ترجمه منظوم خود ادامه نداد، بلکه به ترجمه منثور روی آورد. | |||
ترجمههای شاعر بزرگ [[اردن]] به دلایلی دارای اهمیت بسیاری است؛ زیرا نخستین ترجمه اردنی و عربی از فارسی و هشتمین ترجمه عربی بعد از ترجمه احمد حافظ عوض (1901)، عیسی اسکندر المعلوف (1910)، ودیع البستانی (1912)، مترجم ناشناخته (1912)، عبدالرحمن شکری (1913)، عبداللطیف النشار (1917) و محمد السباعی (1922) شمرده میشود<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 7</ref>. | |||
ترجمه | دکتر یوسف بکار که خدمات ارزشمند و پرفایده و تحقیقات گرانقدری را درباره رباعیات خیام انجام داده و ترجمه گزیده عرار از رباعیات خیام را به صورت کتاب در آورده، در مقدمه آن می گوید: این ترجمه علاوه بر اهمیت و ترتیب تاریخی آن ... نخستین تجربهی جسورانه عربی بود که صاحبش موفق شد گزیدهای از رباعیات خیام را از زبان اصلی ترجمه کند در حالی که ترجمههای پیشین از ترجمههای انگلیسی است که برجستهترین آنها ترجمه مشهور فیتزجرالد بود، اکنون بیش از دو سوم ترجمههای منثور و منظومی که به زبان عربی از رباعیات خیام صورت گرفته و تعدادش به شصت ترجمه میرسد از زبان اصلی ترجمه نشده است<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 7</ref>. | ||
عرار پیش از دکتر بکار در مورد ویژگیهای ترجمه خویش تصریح میکند که ترجمه او با ترجمههای دیگری که از زبان انگلیسی صورت گرفت متمایز است؛ زیرا از زبان اصلی صورت گرفته است<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 239</ref>، از نظر عرار ویژگیها و برجستگیهای ترجمه او به این شرح است: | |||
1. پیش از ترجمه هر رباعی همه دیدگاههای فیلسوفانه و متصوفانهای را که به نظر میرسید خیام از آنها الهام گرفته، مطالعه میکردم. | |||
2. کلمههای عربیای را که به عنوان معادل برای کلمههای فارسی قرار میدادم از همه جوانب با واژگان فارسی مطابقت داشتند. | |||
3. در ترجمه عربی خود سعی میکردم از روشی که خیام در فارسی برای خود برگزیده پیروی کنم، بیآنکه به فرقی که این دو زبان در روش و اسلوب و بیان آراء دارند توجهی داشته باشم<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 247</ref>. | |||
عرار در اینجا نقاط ضعف ترجمه خود سخن می گوید و تصریح میکند که او به زبان فارسی مسلط نبوده تا بتواند از اشتباه در ترجمه در امان باشد و می گوید: شناختی را که من از زبان این رباعیات دارم، فقط منحصر به فراگیری دستور این زبان است و در ترجمه هر رباعی بارها به کتاب فرهنگ فارسی مراجعه میکردم<ref>موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ [[اردن]] (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 246</ref>. | |||
از دیگر دانشمندان [[اردن]] که به موضوع ایران پرداخته، قدری حافظ طوقان از دانشمندان بنام [[اردن]] است که درجشن هزاره ابوعلی سینا نمایندگی [[اردن]] را در کنگره خاورشناسان در ایران بر عهده داشت. وی مطالعات جامعی در تاریخ و ادبیات ایران دارد<ref>برگرفته از https://www.iranology.ir/ بنیاد ایران شناسی</ref><ref>لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ [[اردن]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی](در دست انتشار)</ref>. | |||
== نیز نگاه کنید به == | |||
[[ایران شناسی در روسیه]]؛ [[ایران شناسی در تونس]]؛ [[ایران شناسی در ژاپن]]؛ [[ایران شناسی در لبنان]]؛ [[ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین]]؛ [[ایران شناسی در سنگال]]؛ [[ایران شناسی در مالی]]؛ [[ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین]]؛ [[ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا]]؛ [[ایران شناسی در اتیوپی]]؛ [[ایران شناسی در سیرالئون]]؛ [[ایران شناسی در قطر]]؛ [[ایران شناسی در کانادا]] | |||
== کتابشناسی == | |||
[[رده:ایران شناسی]] | |||
[[رده:ایران شناسان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۶
اگر چه آشنایی اردنیان با زبان و ادبیات فارسی در دوره معاصر به اوایل قرن بیستم میلادی برمیگردد، اما به طور یقین آنها پیش از این قرن نیز با زبان و ادبیات فارسی آشنایی داشتند؛ زیرا اردن هاشمی پیش از میلاد مسیح جزو سرزمینهای فارسی تحت نفوذ امپراتوری پارسی بود، اما هیچ سندی دال بر این مدعی که اردنیان با زبان فارسی آشنایی داشتند غیر از واژههای فارسی که در لهجه عامیانه اهل اردن مانده است، مانند: سرداب، زنار، بابوج، رسن، خم، سطل، طشت، لگن، کرسی، شال، طرپوش، صندلی، و غیره ... وجود ندارد و همین الفاظ و واژههای فارسی بازمانده در لهجه عامیانه اهل اردن از روزگاران گذشته نشان دهنده آشنایی اردنیان با زبان فارسی میباشد. تلاشهای شاعر بزرگ اردن، عرار در خدمت به زبان و ادبیات فارسی را شاید بتوان مهمترین عامل معرفی زبان فارسی به اردنیان در سده گذشته دانست.
مصطفی وهبی التل از بزرگترین شعرای اردن و پدر شعر اردن ملقب به عرار است که در شهر اربد واقع در شمال اردن سال 1899 میلادی دیده به جهان گشود و در همان شهر در سال 1949 م دیده از جهان فروبست.
شاعر بزرگ اردن لقب خود عرار را از شاعر جاهلی عرار بن عمرو بن شأس الأسدی گرفت؛ زیرا وی با همین شاعر شباهت زیادی داشت، و کنیه او ابو وصفی است که نخست وزیر اردن بود، عرار تحصیلات مقدماتی خود را در اربد به پایان رساند، سپس در سال 1912 م برای ادامه تحصیل راهی دمشق شد و در مدرسه عنبر ثبت نام کرد، اما چندی بیش نپایید که به دلیل شرکت در تظاهرات علیه عثمانیها به بیروت تبعید شد؛ وی مدتی بعد دوباره به دمشق بازگشت.
در تابستان 1916 م مصطفی به اربد برگشت و به عنوان معلم در مدرسه پدر مشغول به کار شد، اما به علت اختلاف با پدر خود اربد را ترک کرد و همراه دوستش دکتر محمد صبحی ابوغنیمه به سوی استانبول راهسپار شد، اما به آنجا نرسید و در شهر عربگیرد در عراق، نزد عمویش، علی نیازی که فرماندار آن منطقه بود اقامت گزید و در سال 1918 با خانم منیفه دختر ابراهیم بابان که خواهر همسر عمویش بود ازدواج کرد و در سال 1919 به وطن خود برگشت. طولی نکشید که دوباره به دمشق مسافرت کرد، سپس برای ادامه تحصیل و به پایان رساندن تحصیلات خود در مقطع دیپلم در مدرسه سلطانیه عازم حلب شد و در خلال این مدت با زبان فارسی، ترکی و فرانسه آشنا شد.
در سال 1922م عرار به عنوان معلم مشغول به کار شد و در مناطق مختلف اردن تدریس کرد. در سال 1930 پروانه وکالت گرفت و در سال 1931 به علت نوشتن مقالاتی به عقبه در جنوب اردن تبعید شد. عرار در سالهای 1942 - 1931م به عنوان سربازرس در وزارت معارف منصوب شد و همچنین به عنوان مدیر ناحیه، بخشدار، رئیس نویسندگان دادگاه تجدید نظر و مدعی العموم و رئیس تشریفات در دیوان عالی منصوب گردید. او در سال 1942 بر اثر نزاع با نخست وزیر وقت از پست حاکم منطقه سلط برکنار و روانه زندان شد و هفتاد روز در زندان محطه در عمان سپری کرد.
از سال 1942 به بعد به عنوان وکیل مشغول به کار شد و دفتر شخصی خود را در عمان گشود. همکارش محمود المطلق نخستین کسی بود که به جمع آوری دیوان اشعار عرار عشیات وادی الیابس دست زد و آن را به چاپ رساند.
مصطفی وهبی التل در سال 1949 م دیده از این جهان فروبست و طبق وصیّت وی در تّپه اربد به خاک سپرده شد. شایسته ذکر است که خانه عرار واقع در زادگاه خویش اربد، اکنون به موزه مبدل شده است.
مصطفی وهبی التل در خلال تحصیلات مقدماتی خود زبان ترکی را که زبان رسمی آن دوره بود یاد گرفت، وی همچنین زبان فارسی و فرانسوی آموخت.
از رهگذر آشنایی عرار با دو زبان ترکی و فارسی بود که توانست با ادبیات هر دو زبان و به وپژه ادبیات فارسی آشنا بشود. او شیفته و دلبسته عمرخیام بود؛ از این رو رباعیات او را ترجمه کرد و در مقدمه ترجمه خود از میهن این شاعر بزرگ یعنی ایران سخن می گوید و به بررسی فلسفه او میپردازد. وی همچنین به بررسی آثار دیگر ادیبان پارسی زبان همچون سعدی شیرازی، جلال الدین رومی و حافظ شیرازی پرداخته است[۱].
داستان عشق شاعر اردن به خیام به سال 1912 میلادی بر میگردد که هنوز عرار چهارده سال بیش نداشت. در این سال انتشارات المعارف مصر ترجمه عربی رباعیات خیام را توسط ودیع البستانی به چاپ رساند، و در همان سال شاعر ما در آستانه مسافرت به دمشق برای ادامه تحصیل در مدرسه عنبر بود که در این اثنا محمد ذوالغنی همشهری او به یک نسخه از این کتاب دست یافت. عرار با استفاده از این نسخه برای اولین بار توانست به مطالعه رباعیات خیام بپردازد و با آرای فلسفی شاعر و حکیم نیشابور درباره بهشت، دوزخ، ثواب و عقاب، فلسفه زندگی، شراب و مستی و موضوعات دیگر آشنا بشود. وی از آن پس شیفته و دلباخته خیام شد و خود را به مکتب خیام نسبت داد. وی که خود را کوچکترین شاگرد خیام میداند، شعری به شیوه او و تحت تأثیر وی به رشته نظم در آورده است[۲].
أنا فی القربة لا أشکو الحزنْ
و سوی القربة لا أبغی سکنْ
إنما یسعدُ فی الدُّنیا فتی
لایرومُ العیشَ فی ظل الفتنْ
فتولی دونما یرجو مآب[۳]
من در روستا از غم و اندوه گلهمند نیستم و به جز روستا زندگی دیگر را نمیخواهم، جوانی در دنیا سعادتمند است که زندگی را در سایه فتنهها نمی جوید، رفت و امید به برگشتی دیگر ندارد.
شاعر بزرگ اردن تحت تأثیر خیام موی خود را بلند میگذاشت. وی درباره فلسفه خود میگوید که خیامی المشرب است[۴].
او تحت تأثیر رباعیات خیام مجموعهای از شعر حماسی به رشته نظم درآورد و چندین مقاله درباره رباعیات خیام و ترجمههای وی نوشت. همچنین پژوهشی در زندگی خیام انجام داد و آن را به رشته تحریر درآورد. عرار شیفته شخصیت خیام بود. در نخستین مرحله آشنایی با خیام در سن جوانی، به تقلید ساده از وی که با عمرش تناسب داشت پرداخت، ولی در مرحله بعد به مطالعه اشعار خیام و کتابهایی که در مورد فلسفه او به رشته نگارش درآمده دست زد. در اوایل دهه دوم قرن بیستم با تکیه بر اندک دستمایه و شناختی که از زبان فارسی داشت که به گفته خودش آن را برای مطالعه آثار خیام به زبان اصلی فرا گرفته بود و همچنین با تکیه بر آگاهی فراوان از زبان ترکی ترجمه ترکی رباعیات خیام توسط حسین دانش و رضا توفیق را خواند. علاوه بر این از ترجمه ودیع البستانی نیز کمک گرفت و توانست به ترجمه نثری رباعیات دست بزند و در نهایت ترجمه نثری 155 رباعی از خیام را به صورت کتاب به چاپ رسید. افزون بر این تعدادی دیگر از ترجمههایی که از رباعیات داشت در مجله منیرفا به چاپ رساند[۵].
تلاشهای عرار و خدمات ارزشمند وی به زبان و ادبیات فارسی منحصر به ترجمه رباعیات خیام نمیگردد؛ بلکه علاوه بر اینها او به بررسی شخصیت و آثار علمی و ادبی خیام میپردازد. گواه این مدعا نوشتههای عرار و کتاب اوست که در زمینه خیام؛ زندگی و شخصیت او، همچنین محیط جغرافیایی ایران در دهه چهل قرن بیستم به رشته نگارش در آورده است؛ در مقدمه کتاب چنین آمده: چون موضوع این کتاب عمر خیام است که یکی از نابغههایی است که شخصیت او به علت تسامح و سهل انگاری و... درهالهای از شک و بدگمانی قرار گرفته، و مورخین در مورد زندگی او و عقیدهاش به توافق نرسیدهاند، از این رو لازم میدانیم که قبل از پرداختن به شرح زندگی وی و بحث و بررسی شعر و فلسفه او که در شعرش انعکاس یافته، به خلاصهای از ویژگیهای محیط معنوی و مادی ای که در آن پرورش یافته و بر شخصیت او تأثیر گذاشته، بپردازیم[۶].
در سال 1925 م مجله منیرفا گزیدهای از ترجمه رباعیات خیام توسط امین نخله را به عنوان ترجمه تازه خیام منتشر کرد. همین که این ترجمه در دست عرار قرار گرفت، دست به قلم شد و به نوشتن مقالهای درباره ترجمه امین نخله پرداخت و از آن انتقاد کرد و دیدگاههای خود را درباره آن بیان نمود و آن را ترجمهای بیدقت معرفی کرد[۷].
اهتمام و توجه شاعر بزرگ اردن به خیام تا رحلت او از دنیا ادامه داشت. در همین راستا سخنرانیای با موضوع مقایسه خیام با ابن میمون و ابن سینا در سمینار ادبیای در عمان پایتخت اردن ایراد کرد. در این سخنرانی، پژوهشی علمی، مستند، و گسترده درباره خیام و اهتمام خاورشناسان به شخصیت و رباعیات او ارایه نمود که بازگو کننده توجه عمیق و آگاهانه عرار و اهتمام غربیها به خیام میباشد[۸]. عرار در این سخنرانی تاکید میکند که خیام شراب خوار و زندیق نبوده، بلکه شاعر و صوفی ای از تراز عارفانی همچون ابن الفارض میباشد،...[۹]، همچنین مهمترین نکته در سخنرانی عرار این است که از یافتن کتاب رسالــة الکون و التکلیف نوشته عمرخیام خبر میدهد.
آخرین مقاله شاعر بزرگ اردن درباره ترجمه ودیع البستانی رباعیات خیام است. او در این مقاله به ترجمههای عربی رباعیات خیام اشاره میکند که حاکی از آن است که عرار ترجمههای عربی رباعیات خیام را پیگیری میکرده؛ برخی را تایید و از برخی انتقاد میکرد[۱۰]. این مقاله که به صورت پیش نویس باقی مانده قرار بود در روزنامه اردن به چاپ برسد[۱۱].
عرار واژههای فارسی مانند: کیوان، شیشه، باره، اهل دل، کدخدا، نوروز، دوباره، پرکار، و الفاظی چون: جمشید، کیقباد، زالی و غیره را در اشعار خویش استفاده میکرد که حاکی از تأثیرپذیری او از خیام است[۱۲].
عرار در ابتدا می خواست ترجمهای منظوم از رباعیات خیام به رشته نگارش در آورد که در ترجمه نخستین رباعی از این شیوه استفاده کرده است:
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من!
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من!
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من!
وی این رباعی را چنین به عربی برمیگرداند:
للأزل أسرار لاأنا أعلمها و لا أنت!
و هذه الأحجیة لا أنا أفهمها و لا أنت!
ما قالنا و قیلنا خلف الحجاب إلا حدس
ینتهی متی أزجیت الستائرحین لا أبقی أنا و لا أنت![۱۳]
اما شاعر بزرگ اردن به ترجمه منظوم خود ادامه نداد، بلکه به ترجمه منثور روی آورد.
ترجمههای شاعر بزرگ اردن به دلایلی دارای اهمیت بسیاری است؛ زیرا نخستین ترجمه اردنی و عربی از فارسی و هشتمین ترجمه عربی بعد از ترجمه احمد حافظ عوض (1901)، عیسی اسکندر المعلوف (1910)، ودیع البستانی (1912)، مترجم ناشناخته (1912)، عبدالرحمن شکری (1913)، عبداللطیف النشار (1917) و محمد السباعی (1922) شمرده میشود[۱۴].
دکتر یوسف بکار که خدمات ارزشمند و پرفایده و تحقیقات گرانقدری را درباره رباعیات خیام انجام داده و ترجمه گزیده عرار از رباعیات خیام را به صورت کتاب در آورده، در مقدمه آن می گوید: این ترجمه علاوه بر اهمیت و ترتیب تاریخی آن ... نخستین تجربهی جسورانه عربی بود که صاحبش موفق شد گزیدهای از رباعیات خیام را از زبان اصلی ترجمه کند در حالی که ترجمههای پیشین از ترجمههای انگلیسی است که برجستهترین آنها ترجمه مشهور فیتزجرالد بود، اکنون بیش از دو سوم ترجمههای منثور و منظومی که به زبان عربی از رباعیات خیام صورت گرفته و تعدادش به شصت ترجمه میرسد از زبان اصلی ترجمه نشده است[۱۵].
عرار پیش از دکتر بکار در مورد ویژگیهای ترجمه خویش تصریح میکند که ترجمه او با ترجمههای دیگری که از زبان انگلیسی صورت گرفت متمایز است؛ زیرا از زبان اصلی صورت گرفته است[۱۶]، از نظر عرار ویژگیها و برجستگیهای ترجمه او به این شرح است:
1. پیش از ترجمه هر رباعی همه دیدگاههای فیلسوفانه و متصوفانهای را که به نظر میرسید خیام از آنها الهام گرفته، مطالعه میکردم.
2. کلمههای عربیای را که به عنوان معادل برای کلمههای فارسی قرار میدادم از همه جوانب با واژگان فارسی مطابقت داشتند.
3. در ترجمه عربی خود سعی میکردم از روشی که خیام در فارسی برای خود برگزیده پیروی کنم، بیآنکه به فرقی که این دو زبان در روش و اسلوب و بیان آراء دارند توجهی داشته باشم[۱۷].
عرار در اینجا نقاط ضعف ترجمه خود سخن می گوید و تصریح میکند که او به زبان فارسی مسلط نبوده تا بتواند از اشتباه در ترجمه در امان باشد و می گوید: شناختی را که من از زبان این رباعیات دارم، فقط منحصر به فراگیری دستور این زبان است و در ترجمه هر رباعی بارها به کتاب فرهنگ فارسی مراجعه میکردم[۱۸].
از دیگر دانشمندان اردن که به موضوع ایران پرداخته، قدری حافظ طوقان از دانشمندان بنام اردن است که درجشن هزاره ابوعلی سینا نمایندگی اردن را در کنگره خاورشناسان در ایران بر عهده داشت. وی مطالعات جامعی در تاریخ و ادبیات ایران دارد[۱۹][۲۰].
نیز نگاه کنید به
ایران شناسی در روسیه؛ ایران شناسی در تونس؛ ایران شناسی در ژاپن؛ ایران شناسی در لبنان؛ ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین؛ ایران شناسی در سنگال؛ ایران شناسی در مالی؛ ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین؛ ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا؛ ایران شناسی در اتیوپی؛ ایران شناسی در سیرالئون؛ ایران شناسی در قطر؛ ایران شناسی در کانادا
کتابشناسی
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 38
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 42
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 614
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 30
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص.23
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 24
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 239
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 25
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص.12
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 239
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 25
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 207
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 269
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 7
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 7
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 239
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 247
- ↑ موذنی، علی محمد، ربایعه، بسام علی (1381، پاییز و زمستان)، تلاشهای شاعر بزرگ اردن (عرار) در قلمرو ادبیات فارسی، برگرفته از پایان نامه دکتری به راهنمایی، و ، ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ص. 246
- ↑ برگرفته از https://www.iranology.ir/ بنیاد ایران شناسی
- ↑ لایقی، غلامرضا (1402). جامعه و فرهنگ اردن. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی(در دست انتشار)