پرش به محتوا

فرهنگ ژاپن در دوران مدرن: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
Samiei (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای تازه حاوی «چنان كه پيشتر هم ذكر شد، فرهنگ در دوران باستان فرهنگ اشرافي بود و حاملين آن هم درباريان و اشراف بودند. سده‌هاي مياني پلي ميان فرهنگ اشرافي و فرهنگ مردمي بود و در دوران مدرن نخستين است كه ما شاهد مردمي شدن فرهنگ هستيم. === فرهنگ در دوران مدرن نخس...» ایجاد کرد
 
Mina (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
چنان كه پيشتر هم ذكر شد، فرهنگ در دوران باستان فرهنگ اشرافي بود و حاملين آن هم درباريان و اشراف بودند. سده‌هاي مياني پلي ميان فرهنگ اشرافي و فرهنگ مردمي بود و در دوران مدرن نخستين است كه ما شاهد مردمي شدن فرهنگ هستيم.
چنان که پیشتر هم ذکر شد، فرهنگ در دوران باستان فرهنگ اشرافی بود و حاملین آن هم درباریان و اشراف بودند. سده‌های میانی پلی میان فرهنگ اشرافی و فرهنگ مردمی بود و در دوران مدرن نخستین است که ما شاهد مردمی شدن فرهنگ هستیم. دوران مدرن نخستین از دو [[دوره آزوچی-مومویاما|دوره تاریخی آزوچی‌مومویاما]] و [[دوره ادو|ادو]] شکل گرفته است. آنچه فرهنگ مومویاما خوانده می‌شود، در واقع فرهنگ [[دوره آزوچی-مومویاما|دوره آزوچی‌مومویاما]] است. اصطلاح فرهنگ مومویاما معمولا در تاریخ زیباشناسی [[ژاپن]] مورد استفاده قرار می‌گیرد و تا حدودی در برگیرنده اوایل [[دوره ادو]] هم هست. با استناد به یاماکاوا (2010)، ویژگی‌های فرهنگ مومویاما را می‌توان چنین خلاصه کرد: فرهنگ عظمت‌گرا، تازه و سرشار از زرق و برقی بود که در آن تأثیرات [[آیین بودا در ژاپن|آیین بودایی]] رنگ باخته، فرهنگی بود که توسط دایمیوها یا امیران تازه به دوران رسیده و بازرگانان بزرگ پرورده شده و فرهنگی بود که از فرهنگ نانبان (南蛮文化/Nanban Bunka) یا وحشی‌های جنوب تأثیر می‌گرفت.<ref name=":6">یاماکاوا (2010). ص141.</ref> تمایل به عظمت و بزرگی و نیز زرق و برق را می‌توان در قلعه‌های با شکوهی که در این دوران ساخته شد، مشاهده کرد. در سبک‌های نقاشی این دوران هم می‌توان تمایل به زرق و برق را مشاهده کرد.


=== فرهنگ در دوران مدرن نخستين ===
با این همه فرهنگ مومویاما تماما زرق و برق و به رخ کشیدن نبود، بلکه در این دوره مراسم ساده و بی‌پیرایه چای به یکی از مراسم‌ معمول مردمان شهرنشین تبدیل شد و نیز موضوعاتی مرتبط با زندگی بیرونی مردم به موضوعات تابلوهای نقاشی راه پیدا کرد. همچنین هنرهای نمایشی هم به میان مردمان عادی شهرها نفوذ و رواج پیدا کرد. نمایش نوگاکو (能楽/Nōgaku) در این دوره علاوه‌بر طبقه جنگجویان در بین شهرنشینان هم مشتاقانی پیدا کرد و دو نمایش معروف دیگر [[ژاپن]] یعنی کابوکی (歌舞伎/Kabuki) و نمایش عروسکی جوروری هم در این دوره شکل گرفتند.
دوران مدرن نخستين از دو دوره تاريخي آزوچي‌موموياما و ادو شكل گرفته است. آنچه فرهنگ موموياما خوانده مي‌شود، در واقع فرهنگ دوره آزوچي‌موموياما است. اصطلاح فرهنگ موموياما معمولا در تاريخ زيباشناسي [[ژاپن]] مورد استفاده قرار مي‌گيرد و تا حدودي در برگيرنده اوايل [[دوره ادو]] هم هست. با استناد به ياماكاوا (2010) ، ويژگي‌هاي فرهنگ موموياما را مي‌توان چنين خلاصه كرد: فرهنگ عظمت‌گرا، تازه و سرشار از زرق و برقي بود كه در آن تأثيرات آيين بودايي رنگ باخته، فرهنگي بود كه توسط دايميوها يا اميران تازه به دوران رسيده و بازرگانان بزرگ پرورده شده و فرهنگي بود كه از فرهنگ نانبان[1] يا وحشي‌هاي جنوب تأثير مي‌گرفت (همان: 141). تمايل به عظمت و بزرگي و نيز زرق و برق را مي‌توان در قلعه‌هاي با شكوهي كه در اين دوران ساخته شد، مشاهده كرد. در سبك‌هاي نقاشي اين دوران هم مي‌توان تمايل به زرق و برق را مشاهده كرد.


با اين همه فرهنگ موموياما تماما زرق و برق و به رخ كشيدن نبود، بلكه در اين دوره مراسم ساده و بي پيرايه چاي به يكي از مراسم‌ معمول مردمان شهرنشين تبديل شد و نيز موضوعاتي مرتبط با زندگي بيروني مردم به موضوعات تابلوهاي نقاشي راه پيدا كرد. همچنين هنرهاي نمايشي هم به ميان مردمان عادي شهرها نفوذ و رواج پيدا كرد. نمايش نوگاكو[2] در اين دوره علاوه بر طبقه جنگجويان در بين شهرنشينان هم مشتاقاني پيدا كرد و دو نمايش معروف ديگر ژاپن يعني كابوكي[3] و نمايش عروسكي جوروري هم در اين دوره شكل گرفتند.
فرهنگ نانبان که در اینجا از آن سخن به میان آمد، فرهنگی است که عمدتا توسط مبشرین مسیحی در اواخر سده‌های میانی به [[ژاپن]] آورده شد و در اوایل دوران مدرن نخستین با پیشرفت‌هایی در [[ژاپن]] همراه بود. در واقع نخستین اروپایی‌هایی که به [[ژاپن]] رسیدند، پرتغالی‌هایی بودند که به [[چین]] می‌رفتند، اما گرفتار توفان شدند و نا‌خواسته سر از [[ژاپن]] در آوردند. این اتفاق مربوط به سال 1543 است و این غربی‌ها دو سوغات تفنگ و مسیحیت را با خود به [[ژاپن]] آوردند. تفنگ با توجه به شرایط جنگ‌های داخلی و نیاز امیران مناطق مختلف [[ژاپن]] به آن برای جنگ، خیلی زود در [[ژاپن]] رواج پیدا کرد و خود ژاپنی‌ها هم شروع به ساخت تفنگ کردند. مسیحیت هم با آمدن مبلغین کاتولیک در [[ژاپن]] غربی رواج بسیار پیدا کرد و همین امر هم موجب ترس حکومت شد تا در نهایت سال 1587 نخستین فرمان ممنوعیت تبلیغ مسیحیت صادر شود. به گفته اینوئوئه بعد از سال 1600 حدود هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار نفر نو مسیحی در [[ژاپن]] وجود داشت و مسیحیت تأثیر بسیار زیادی در تمامی وجوه [[فرهنگ ژاپنی|فرهنگ ژاپن]] گذاشت.<ref name=":7">اینوئوئه (1988). ص276.</ref> گسترش مسیحیت و حوادثی که از سوی مسیحیان رخ داد، منجر به ممنوعیت کامل مسیحیت و در نهایت منجر به سیاست ساکوکو (鎖国/Sakoku) در [[ژاپن]] شد.


فرهنگ نانبان كه در اينجا از آن سخن به ميان آمد، فرهنگي است كه عمدتا توسط مبشرين مسيحي در اواخر سده‌هاي مياني به ژاپن آورده شد و در اوايل دوران مدرن نخستين با پيشرفت‌هايي در ژاپن همراه بود. در واقع نخستين اروپايي‌هايي كه به ژاپن رسيدند، پرتغالي‌هايي بودند كه به چين مي‌رفتند، اما گرفتار توفان شدند و نا خواسته سر از ژاپن در آوردند. اين اتفاق مربوط به سال 1543 است و اين غربي‌ها دو سوغات تفنگ و مسيحيت را با خود به ژاپن آوردند. تفنگ با توجه به شرايط جنگ‌هاي داخلي و نياز اميران مناطق مختلف ژاپن به آن براي جنگ، خيلي زود در ژاپن رواج پيدا كرد و خود ژاپني‌ها هم شروع به ساخت تفنگ كردند. مسيحيت هم با آمدن مبلغين كاتوليك در ژاپن غربي رواج بسيار پيدا كرد و همين امر هم موجب ترس حكومت شد تا در نهايت سال 1587 نخستين فرمان ممنوعيت تبليغ مسيحيت صادر شود. به گفته اينوئوئه بعد از سال 1600 حدود هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار نفر نو مسيحي در ژاپن وجود داشت و مسیحیت تأثیر بسیار زیادی در تمامی وجوه فرهنگ ژاپن گذاشت (اینوئوئه، 1988: 276). گسترش مسيحيت و حوادثي كه از سوي مسيحيان رخ داد، منجر به ممنوعيت كامل مسيحيت و در نهايت منجر به سياست ساكوكو[4] در ژاپن شد.
ساکوکو یا کشور بسته سلسله دستوراتی بود که در [[دوره ادو]] و سال 1639 کامل شد تا [[ژاپن]] بطور کامل از جهان منزوی شود. اما این انزوا همراه با شکوفایی فرهنگی بود. چنان که قبلا و در جدول شماره 1 هم دیدیم، فرهنگ اوایل ادو فرهنگ کانئه بود که مرکزیت فرهنگی در این دوره [[کیوتو|شهر کیوتو]] و دربار امپراتوری، اشراف، سامورایی‌ها و طبقات بالا و مرفه شهری هم حاملینش بودند. در دوره فرهنگ گِنروکو هم مرکزیت با [[کیوتو]] و [[اوساکا]] و تاجران بزرگ شهرنشین حامیلن آن بودند. با این همه در این دوره فرهنگ به سمت واقع‌گرایی پیش رفت و در عرصه آفرینش آثار ادبی و هنری منجر به نوعی نگاهی انسانی‌تر به انسان و زندگی شد.
 
ساكوكو يا كشور بسته سلسله دستوراتي بود كه در دوره ادو و سال 1639 كامل شد تا ژاپن بطور كامل از جهان منزوي شود. اما اين انزوا همراه با شكوفايي فرهنگي بود. چنان كه قبلا و در جدول شماره 1 هم ديديم، فرهنگ اوايل ادو فرهنگ كانئه بود كه مركزيت فرهنگي در اين دوره شهر كيوتو و دربار امپراتوري، اشراف، سامورايي‌ها و طبقات بالا و مرفه شهري هم حاملينش بودند. در دوره فرهنگ گِنروكو هم مركزيت با كيوتو و اوساكا و تاجران بزرگ شهرنشين حاميلن آن بودند. با اين همه در اين دوره فرهنگ به سمت واقع‌گرايي پيش رفت و در عرصه آفرينش آثار ادبي و هنري منجر به نوعي نگاهي انساني‌تر به انسان و زندگي شد.
 
مهمترين ويژگي فرهنگ هوره‌‌كي تِنمِی گسترش فرهنگ از شهرهاي بزرگ به مناطق بود. فرهنگ كاسه هم كه در ادامه فرهنگ هوره‌كي‌تِنمی قرار دارد فرهنگي است كه با محوريت شهر ادو –توكيوي امروزي- گسترش يافت و تاجران ميان رده و خرده تاجران حاميانش شدند كه اين امر منجر به مردمي شدن كامل هنر در اين دوره شد. به گفته دونالد كين، فرهنگ نيمه اول دوره ادو –فرهنگ گِنروكو- فرهنگ برساخته سامورايي‌ها و فرهنگ نيمه دوم اين دوره –فرهنگ كاسه- فرهنگ برساخته شهرنشينان است (شيبا و كين، 2012: 213).


مهمترین ویژگی فرهنگ هوره‌‌کی تِنمِی گسترش فرهنگ از شهرهای بزرگ به مناطق بود. فرهنگ کاسه هم که در ادامه فرهنگ هوره‌کی‌تِنمی قرار دارد فرهنگی است که با محوریت شهر [[توکیو|ادو]] –[[توکیو|توکیوی امروزی]]- گسترش یافت و تاجران میان رده و خرده تاجران حامیانش شدند که این امر منجر به مردمی شدن کامل هنر در این دوره شد. به گفته دونالد کین، فرهنگ نیمه اول [[دوره ادو]] –فرهنگ گِنروکو- فرهنگ برساخته [[سامورایی ها در تاریخ ژاپن|سامورایی‌ها]] و فرهنگ نیمه دوم این دوره –فرهنگ کاسه- فرهنگ برساخته شهرنشینان است.<ref>شیبا، کین (2012). ص213.</ref>
=== فرهنگ در دوران مدرن ===
=== فرهنگ در دوران مدرن ===
آغاز دوران مدرن با دو تغيير بزرگ در ژاپن همراه بود. نخستين تغيير پايان سياست كشور بسته و گشودن بنادر به روي كشتي‌هاي خارجي و دومين تغيير اعاده قدرت از طبقه جنگجويان به امپراتور بود كه با آمدن امپراتور ميجي به پايتخت و نشستن او بر تخت امپراتوري همراه بود. از طرف ديگر گشودن بنادر و ارتباط مجدد با جهان به خصوص با كشورهاي توسعه يافته غربي، ژاپن را متوجه عقب ماندگي و توسعه نيافتگي خود كرد. از اين به بعد، هم و غم ژاپن و دولتمردانش قرار گرفتن در مسير توسعه و از بين بردن عقب ماندگي‌اش از غرب بود.
آغاز دوران مدرن با دو تغییر بزرگ در [[ژاپن]] همراه بود. نخستین تغییر پایان سیاست کشور بسته و گشودن بنادر به روی کشتی‌های خارجی و دومین تغییر اعاده قدرت از طبقه جنگجویان به امپراتور بود که با آمدن امپراتور میجی به پایتخت و نشستن او بر تخت امپراتوری همراه بود. از طرف دیگر گشودن بنادر و ارتباط مجدد با جهان به خصوص با کشورهای توسعه یافته غربی، [[ژاپن]] را متوجه عقب ماندگی و توسعه نیافتگی خود کرد. از این به بعد، هم و غم [[ژاپن]] و دولتمردانش قرار گرفتن در مسیر توسعه و از بین بردن عقب ماندگی‌اش از غرب بود.
 
ژاپن شروع به آموختن از غرب و سعي كرد با اين آموختن عقب ماندگي‌اش را جبران كند كه اين آموختن شامل مسائل فرهنگي هم شد. مرتون اين آموختن از غرب را وام‌گيري آگاهانه فرهنگي (مرتون، 2005: 152) و آن را همانند همان روشی مي‌داند كه اين كشور در دوران باستان و در برخورد با فرهنگ برتر چين در پيش گرفت. در اين مرحله از وام‌گيري فرهنگي از غرب ما شاهد اصطلاح بونمه‌كایكا[5] هستيم. بونمه‌كايكا نشان دهنده پذيرفتن فرهنگ غربي و تغييرات بزرگي است كه در اين دوره در سنت‌ها و نظام‌هاي فرهنگي رخ داد. در ظاهر و سبك زندگي ژاپني‌ها هم تغييرات زيادي روی داد كه از جمله مي‌توان به استفاده از واگن‌هايي كه با استفاده از اسب روي ريل در شهر كشيده مي‌شدند، ساخت ساختمان‌هاي آجري، رواج كلاه غربی، استفاده از دوچرخه و لباس‌هاي غربي از جمله كت، رواج غذاهاي غربي و ... اشاره كرد.
 
در اين دوره قانون اساسي وضع شد و آزادي‌هاي مدني و از جمله آزادي بيان و عقيده به رسميت شناخته شد كه در پي آن مبلغين مسيحي زيادي به ژاپن آمدند و اقدام به تأسيس دانشگاه و بيمارستان كردند. ادبيات، هنر و نمايش در اين دوره با الهام از غرب تغييرات بزرگي را شاهد بود و ادبيات و هنر مدرن ژاپن شكل گرفت. همچنين در اين دوره سينما به ژاپن وارد شد و توسعه شگرفي داشت. با اين همه چنان كه در اين دوره اصطلاح واكون‌يوساي[6] -به معني روح ژاپني و استعداد غربي- رواج پيدا كرد، باز هم ژاپني‌ها با استفاده از سنت تاريخي ژاپني كردن فرهنگ وارداتي توانستند بيشتر اين مظاهر فرهنگي را به نوعي ژاپني كنند، هر چند ظاهر آن به شدت غربي بود.


با اين اقدامات ژاپن در دوران مدرن توانست عقب ماندگي خود از غرب را جبران كند و از اوايل قرن بيستم به لحاظ سياسي، نظامي، اقتصادي و ... به كشوري بسيار قدرتمند و حتي هم طراز با قدرت‌هاي زمانه تبديل شود. نمونه بارز آن پيروزي اين كشور در جنگ با روس يكي از دو ابرقدرت زمانه خود در 1905 بود كه نام و آوازه اين كشور را در جهان طنين انداز كرد.
[[ژاپن]] شروع به آموختن از غرب و سعی کرد با این آموختن عقب ماندگی‌اش را جبران کند که این آموختن شامل مسائل فرهنگی هم شد. مرتون این آموختن از غرب را وام‌گیری آگاهانه فرهنگی<ref>مرتون (2005). ص152.</ref> و آن را همانند همان روشی می‌داند که این کشور در دوران باستان و در برخورد با فرهنگ برتر [[چین]] در پیش گرفت. در این مرحله از وام‌گیری فرهنگی از غرب ما شاهد اصطلاح بونمه‌کایکا (文明開化/Bunmē Kaika) هستیم. بونمه‌کایکا نشان‌دهنده پذیرفتن فرهنگ غربی و تغییرات بزرگی است که در این دوره در سنت‌ها و نظام‌های فرهنگی رخ داد. در ظاهر و سبک زندگی ژاپنی‌ها هم تغییرات زیادی روی داد که از جمله می‌توان به استفاده از واگن‌هایی که با استفاده از اسب روی ریل در شهر کشیده می‌شدند، ساخت ساختمان‌های آجری، رواج کلاه غربی، استفاده از دوچرخه و لباس‌های غربی از جمله کت، رواج غذاهای غربی و ... اشاره کرد.
----[1] 南蛮文化/Nanban Bunka.


[2] 能楽/Nōgaku.
در این دوره قانون اساسی وضع شد و آزادی‌های مدنی و از جمله آزادی بیان و عقیده به رسمیت شناخته شد که در پی آن مبلغین مسیحی زیادی به [[ژاپن]] آمدند و اقدام به تأسیس دانشگاه و بیمارستان کردند. ادبیات، هنر و نمایش در این دوره با الهام از غرب تغییرات بزرگی را شاهد بود و ادبیات و هنر مدرن [[ژاپن]] شکل گرفت. همچنین در این دوره سینما به [[ژاپن]] وارد شد و توسعه شگرفی داشت. با این همه چنان که در این دوره اصطلاح واکون‌یوسای (和魂洋才/Wakon yōsai) -به معنی روح ژاپنی و استعداد غربی- رواج پیدا کرد، باز هم ژاپنی‌ها با استفاده از سنت تاریخی ژاپنی کردن فرهنگ وارداتی توانستند بیشتر این مظاهر فرهنگی را به نوعی ژاپنی کنند، هر چند ظاهر آن به شدت غربی بود.


[3] 歌舞伎/Kabuki.
با این اقدامات [[ژاپن]] در دوران مدرن توانست عقب ماندگی خود از غرب را جبران کند و از اوایل قرن بیستم به لحاظ سیاسی، نظامی، اقتصادی و ... به کشوری بسیار قدرتمند و حتی هم طراز با قدرت‌های زمانه تبدیل شود. نمونه بارز آن پیروزی این کشور در جنگ با روس یکی از دو ابرقدرت زمانه خود در 1905 بود که نام و آوازه این کشور را در جهان طنین انداز کرد.


[4] 鎖国/Sakoku.
== نیز نگاه کنید به ==
[[نظام فرهنگی ژاپن]]؛ [[پیشینه فرهنگی ژاپن]]


[5] 文明開化/Bunmē Kaika.
== کتابشناسی ==
<references />
== منبع اصلی ==
پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله(1402). جامعه و فرهنگ [[ژاپن]]. تهران: [https://alhoda.ir/ موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، ص116-148.


[6] 和魂洋才/Wakon yōsai.
== نویسندگان مقاله ==
فرهاد پالیزدار و قدرت اله ذاکری
[[رده:فرهنگ و نظام فرهنگی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۵۱

چنان که پیشتر هم ذکر شد، فرهنگ در دوران باستان فرهنگ اشرافی بود و حاملین آن هم درباریان و اشراف بودند. سده‌های میانی پلی میان فرهنگ اشرافی و فرهنگ مردمی بود و در دوران مدرن نخستین است که ما شاهد مردمی شدن فرهنگ هستیم. دوران مدرن نخستین از دو دوره تاریخی آزوچی‌مومویاما و ادو شکل گرفته است. آنچه فرهنگ مومویاما خوانده می‌شود، در واقع فرهنگ دوره آزوچی‌مومویاما است. اصطلاح فرهنگ مومویاما معمولا در تاریخ زیباشناسی ژاپن مورد استفاده قرار می‌گیرد و تا حدودی در برگیرنده اوایل دوره ادو هم هست. با استناد به یاماکاوا (2010)، ویژگی‌های فرهنگ مومویاما را می‌توان چنین خلاصه کرد: فرهنگ عظمت‌گرا، تازه و سرشار از زرق و برقی بود که در آن تأثیرات آیین بودایی رنگ باخته، فرهنگی بود که توسط دایمیوها یا امیران تازه به دوران رسیده و بازرگانان بزرگ پرورده شده و فرهنگی بود که از فرهنگ نانبان (南蛮文化/Nanban Bunka) یا وحشی‌های جنوب تأثیر می‌گرفت.[۱] تمایل به عظمت و بزرگی و نیز زرق و برق را می‌توان در قلعه‌های با شکوهی که در این دوران ساخته شد، مشاهده کرد. در سبک‌های نقاشی این دوران هم می‌توان تمایل به زرق و برق را مشاهده کرد.

با این همه فرهنگ مومویاما تماما زرق و برق و به رخ کشیدن نبود، بلکه در این دوره مراسم ساده و بی‌پیرایه چای به یکی از مراسم‌ معمول مردمان شهرنشین تبدیل شد و نیز موضوعاتی مرتبط با زندگی بیرونی مردم به موضوعات تابلوهای نقاشی راه پیدا کرد. همچنین هنرهای نمایشی هم به میان مردمان عادی شهرها نفوذ و رواج پیدا کرد. نمایش نوگاکو (能楽/Nōgaku) در این دوره علاوه‌بر طبقه جنگجویان در بین شهرنشینان هم مشتاقانی پیدا کرد و دو نمایش معروف دیگر ژاپن یعنی کابوکی (歌舞伎/Kabuki) و نمایش عروسکی جوروری هم در این دوره شکل گرفتند.

فرهنگ نانبان که در اینجا از آن سخن به میان آمد، فرهنگی است که عمدتا توسط مبشرین مسیحی در اواخر سده‌های میانی به ژاپن آورده شد و در اوایل دوران مدرن نخستین با پیشرفت‌هایی در ژاپن همراه بود. در واقع نخستین اروپایی‌هایی که به ژاپن رسیدند، پرتغالی‌هایی بودند که به چین می‌رفتند، اما گرفتار توفان شدند و نا‌خواسته سر از ژاپن در آوردند. این اتفاق مربوط به سال 1543 است و این غربی‌ها دو سوغات تفنگ و مسیحیت را با خود به ژاپن آوردند. تفنگ با توجه به شرایط جنگ‌های داخلی و نیاز امیران مناطق مختلف ژاپن به آن برای جنگ، خیلی زود در ژاپن رواج پیدا کرد و خود ژاپنی‌ها هم شروع به ساخت تفنگ کردند. مسیحیت هم با آمدن مبلغین کاتولیک در ژاپن غربی رواج بسیار پیدا کرد و همین امر هم موجب ترس حکومت شد تا در نهایت سال 1587 نخستین فرمان ممنوعیت تبلیغ مسیحیت صادر شود. به گفته اینوئوئه بعد از سال 1600 حدود هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار نفر نو مسیحی در ژاپن وجود داشت و مسیحیت تأثیر بسیار زیادی در تمامی وجوه فرهنگ ژاپن گذاشت.[۲] گسترش مسیحیت و حوادثی که از سوی مسیحیان رخ داد، منجر به ممنوعیت کامل مسیحیت و در نهایت منجر به سیاست ساکوکو (鎖国/Sakoku) در ژاپن شد.

ساکوکو یا کشور بسته سلسله دستوراتی بود که در دوره ادو و سال 1639 کامل شد تا ژاپن بطور کامل از جهان منزوی شود. اما این انزوا همراه با شکوفایی فرهنگی بود. چنان که قبلا و در جدول شماره 1 هم دیدیم، فرهنگ اوایل ادو فرهنگ کانئه بود که مرکزیت فرهنگی در این دوره شهر کیوتو و دربار امپراتوری، اشراف، سامورایی‌ها و طبقات بالا و مرفه شهری هم حاملینش بودند. در دوره فرهنگ گِنروکو هم مرکزیت با کیوتو و اوساکا و تاجران بزرگ شهرنشین حامیلن آن بودند. با این همه در این دوره فرهنگ به سمت واقع‌گرایی پیش رفت و در عرصه آفرینش آثار ادبی و هنری منجر به نوعی نگاهی انسانی‌تر به انسان و زندگی شد.

مهمترین ویژگی فرهنگ هوره‌‌کی تِنمِی گسترش فرهنگ از شهرهای بزرگ به مناطق بود. فرهنگ کاسه هم که در ادامه فرهنگ هوره‌کی‌تِنمی قرار دارد فرهنگی است که با محوریت شهر ادوتوکیوی امروزی- گسترش یافت و تاجران میان رده و خرده تاجران حامیانش شدند که این امر منجر به مردمی شدن کامل هنر در این دوره شد. به گفته دونالد کین، فرهنگ نیمه اول دوره ادو –فرهنگ گِنروکو- فرهنگ برساخته سامورایی‌ها و فرهنگ نیمه دوم این دوره –فرهنگ کاسه- فرهنگ برساخته شهرنشینان است.[۳]

فرهنگ در دوران مدرن

آغاز دوران مدرن با دو تغییر بزرگ در ژاپن همراه بود. نخستین تغییر پایان سیاست کشور بسته و گشودن بنادر به روی کشتی‌های خارجی و دومین تغییر اعاده قدرت از طبقه جنگجویان به امپراتور بود که با آمدن امپراتور میجی به پایتخت و نشستن او بر تخت امپراتوری همراه بود. از طرف دیگر گشودن بنادر و ارتباط مجدد با جهان به خصوص با کشورهای توسعه یافته غربی، ژاپن را متوجه عقب ماندگی و توسعه نیافتگی خود کرد. از این به بعد، هم و غم ژاپن و دولتمردانش قرار گرفتن در مسیر توسعه و از بین بردن عقب ماندگی‌اش از غرب بود.

ژاپن شروع به آموختن از غرب و سعی کرد با این آموختن عقب ماندگی‌اش را جبران کند که این آموختن شامل مسائل فرهنگی هم شد. مرتون این آموختن از غرب را وام‌گیری آگاهانه فرهنگی[۴] و آن را همانند همان روشی می‌داند که این کشور در دوران باستان و در برخورد با فرهنگ برتر چین در پیش گرفت. در این مرحله از وام‌گیری فرهنگی از غرب ما شاهد اصطلاح بونمه‌کایکا (文明開化/Bunmē Kaika) هستیم. بونمه‌کایکا نشان‌دهنده پذیرفتن فرهنگ غربی و تغییرات بزرگی است که در این دوره در سنت‌ها و نظام‌های فرهنگی رخ داد. در ظاهر و سبک زندگی ژاپنی‌ها هم تغییرات زیادی روی داد که از جمله می‌توان به استفاده از واگن‌هایی که با استفاده از اسب روی ریل در شهر کشیده می‌شدند، ساخت ساختمان‌های آجری، رواج کلاه غربی، استفاده از دوچرخه و لباس‌های غربی از جمله کت، رواج غذاهای غربی و ... اشاره کرد.

در این دوره قانون اساسی وضع شد و آزادی‌های مدنی و از جمله آزادی بیان و عقیده به رسمیت شناخته شد که در پی آن مبلغین مسیحی زیادی به ژاپن آمدند و اقدام به تأسیس دانشگاه و بیمارستان کردند. ادبیات، هنر و نمایش در این دوره با الهام از غرب تغییرات بزرگی را شاهد بود و ادبیات و هنر مدرن ژاپن شکل گرفت. همچنین در این دوره سینما به ژاپن وارد شد و توسعه شگرفی داشت. با این همه چنان که در این دوره اصطلاح واکون‌یوسای (和魂洋才/Wakon yōsai) -به معنی روح ژاپنی و استعداد غربی- رواج پیدا کرد، باز هم ژاپنی‌ها با استفاده از سنت تاریخی ژاپنی کردن فرهنگ وارداتی توانستند بیشتر این مظاهر فرهنگی را به نوعی ژاپنی کنند، هر چند ظاهر آن به شدت غربی بود.

با این اقدامات ژاپن در دوران مدرن توانست عقب ماندگی خود از غرب را جبران کند و از اوایل قرن بیستم به لحاظ سیاسی، نظامی، اقتصادی و ... به کشوری بسیار قدرتمند و حتی هم طراز با قدرت‌های زمانه تبدیل شود. نمونه بارز آن پیروزی این کشور در جنگ با روس یکی از دو ابرقدرت زمانه خود در 1905 بود که نام و آوازه این کشور را در جهان طنین انداز کرد.

نیز نگاه کنید به

نظام فرهنگی ژاپن؛ پیشینه فرهنگی ژاپن

کتابشناسی

  1. یاماکاوا (2010). ص141.
  2. اینوئوئه (1988). ص276.
  3. شیبا، کین (2012). ص213.
  4. مرتون (2005). ص152.

منبع اصلی

پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله(1402). جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص116-148.

نویسندگان مقاله

فرهاد پالیزدار و قدرت اله ذاکری