ادبیات معاصر تاجیکستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''3-9.  ادبیات معاصر''' شعر معاصر تاجیک، هم از شعر کلاسیک فارسی متأثر است و هم از شعر معاصر ایران. از میان شاعران متقدم شاید مولوی بیش از همه بر شعر معاصر تاجیکستان اثر گذاشته باشد. زبان تغزل شعر تاجیک از عزلیات شمس مولانا بسیار تأثیر پذیرفته است....» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''3-9.  ادبیات معاصر'''
شعر معاصر تاجیک، هم از شعر کلاسیک فارسی متأثر است و هم از شعر معاصر ایران. از میان شاعران متقدم شاید مولوی بیش از همه بر شعر معاصر [[تاجیکستان]] اثر گذاشته باشد. زبان تغزل شعر تاجیک از عزلیات شمس مولانا بسیار تأثیر پذیرفته‌است. علاوه بر مولانا، حافظ و بیدل نیز از متقدمان اثرگذار بر شعر معاصر [[تاجیکستان]] به شمار می­‌روند<ref>ژیبیسین­گل، بهرام (1373). سمینار بین المللی کار و مهاجرت. فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 7. تهران: [https://mfa.ir/portal/viewpage/14736/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه]، ص 76.</ref>. پس از انقلاب [[روسیه]] شعر فارسی مضمونی اجتماعی و انقلابی داشت. در دهه 1950م.، شعر مدرن فارسی از ایران و [[افغانستان]] به [[تاجیکستان]] رسید. در اوایل دهه 1960م. شعر، تأثیر بیشتری بر ادبیات اجتماعی [[تاجیکستان]] باقی گذاشت. ادبیات اجتماعی تحت تأثیر شعرای ایرانی مانند نادر نادرپور، بار فلسفی بیشتری گرفت<ref name=":1">عطایی، فرهاد (1387). میراث اتحاد شوروی و مدیریت فرهنگ و هنر در تاجیکستان. فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی، شماره 3. تهران: [https://lawpol.ut.ac.ir/-/%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84-1 مرکز مطالعات عالی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی]، ص 113.</ref>.


شعر معاصر تاجیک، هم از شعر کلاسیک فارسی متأثر است و هم از شعر معاصر ایران. از میان شاعران متقدم شاید مولوی بیش از همه بر شعر معاصر تاجیکستان اثر گذاشته باشد. زبان تغزل شعر تاجیک از عزلیات شمس مولانا بسیار تأثیر پذیرفته است. علاوه بر مولانا، حافظ و بیدل نیز از متقدمان اثرگذار بر شعر معاصر تاجیکستان به شمار می­روند(ژیبیسین­گل، 1373: 76). پس از انقلاب روسیه شعر فارسی مضمونی اجتماعی و انقلابی داشت. در دهه 1950.م، شعر مدرن فارسی از ایران و افغانستان به تاجیکستان رسید. در اوایل دهه 1960.م شعر، تأثیر بیشتری بر ادبیات اجتماعی تاجیکستان باقی گذاشت. ادبیات اجتماعی تحت تأثیر شعرای ایرانی مانند نادر نادرپور، بار فلسفی بیشتری گرفت(عطایی، 1387: 113).
البته برخی از تاجیکان ملی­گرا وجود این دوگانگی و تأثیرپذیری شعر تاجیک از شعر ایران را نمی‌­پذیرند. به گمان آنان شعر تاجیک غنی‌­تر از آن است که تحت­ تأثیر شعرای ایران قرار گیرد و یا اصولاً شعرای پارسی گوی ایرانی عمدتاً از سرزمین تاجیک برخاسته ­اند<ref>سفیزاده، سید حسین (1375). بحران و ساختار تعارضات در آسیای مرکزی و قفقاز. فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 15. ص 49.</ref>. [[ادبیات روسی]] نیز تأثیر خود را بر ادبیات فارسی باقی گذاشت. «سوسیالیسم عامیانه» به مضمون معمول ادبیات تاجیک بدل شد. جنگ داخلی به شدت به ادبیات ضربه زد. شعر تن‌ها ژانر باقیمانده است. به گفته استاد شکورف، رئیس کمیته واژگان آکادمی علوم، سایر ژانر‌های ادبی مانند رمان و داستان کوتاه دیگر خلق نمی­‌شود<ref name=":1" />. معروف‌ترین نمایندگان ادبیات نوین تاجیکستان عبارت اند از [[عبدالرئوف فطرت]]، [[صدرالدین عینی]]، [[محمدخواجه بهبودی|محمود خواجه ­بهبودی]]، [[صدیقی عجزی|صدیقی­ عجزی]]، [[میرزا سراج حكيم|میرزا سراج ­حکیم]]، [[تاش خواجه اسیری|تاش­ خواجه­ اسیری]]، [[میرزا عبدالواحد منظم|عبدالواحد مُنظِم]]، [[سید احمد وصلی|سعیداحمد وصلی سمرقندی]]، حامد خواجه مهری، [[احمدجان مخدوم حمدی|احمدجان­ حمدی]]، [[حاجی معین]]، [[ملاابراهیم سعید كمال‌زاده جرأت|ملاابراهیم جرأت]]، [[ملا نذرالله لطفی|ملانذرالله لطفی]]، [[میرزا هئیت صهبا]]، شریف­جان مخدوم صدرضیاء، [[حاجی نعمت الله محترم|حاجی نعمت‌الله محترم]]، میرزامحمد عظیم سامی، محمدعلی محمدسعید بلجوانی، محمداکرام ابن عبدالسلام (داملا اکرامچه)، [[میرزا شاه‌ فایض بخارایی|میرزاشاه‌فایض بخارایی]]، [[قاضی سعیدجان مخدوم بخارایی]]، نظمی و ... .


البته برخی از تاجیکان ملی­گرا وجود این دوگانگی و تأثیرپذیری شعر تاجیک از شعر ایران را نمی­پذیرند. به گمان آنان شعر تاجیک غنی­تر از آن است که تحت­تأثیر شعرای ایران قرار گیرد و یا اصولاً شعرای پارسی گوی ایرانی عمدتاً از سرزمین تاجیک برخاسته­اند(سیف­زاده، 1375: 49). ادبیات روسی نیز تأثیر خود را بر ادبیات فارسی باقی گذاشت. «سوسیالیسم عامیانه» به مضمون معمول ادبیات تاجیک بدل شد. جنگ داخلی به شدت به ادبیات ضربه زد. شعر تنها ژانر باقیمانده است. به گفته استاد شکورف، رئیس کمیته واژگان آکادمی علوم، سایر ژانرهای ادبی مانند رمان و داستان کوتاه دیگر خلق نمی­شود(عطایی، 1387: 113). معروف‌ترين نمايندگان ادبيات نوين تاجيكستان عبارتند از عبدالرئوف فطرت، صدرالدين عيني، محمود خواجة­بهبودي، صديقي­عجزي، ميرزا سراج­حكيم، تاش­ خواجه­اسيري، عبدالواحد مُنظِم، سعيداحمدوصلي سمرقندي، حامد خواجة مهري، احمدجان­حمدي، حاجي معين، ملاابراهيم جرأت، ملانذرالله لطفي، ميرزا هئيت صهبا، شريف­جان مخدوم صدرضياء، حاجي نعمت‌الله محترم، ميرزامحمد عظيم سامي، محمدعلي محمدسعيد بلجواني، محمداكرام ابن عبدالسلام(داملا اكرامچهميرزاشاه‌فايض بخارايي، قاضي سعيدجان مخدوم بخارايي، نظمي و ... .
[[صدرالدین عینی]] ادبیات نوین را زمینه ملی ادبیات تاجیک دانسته و چنین می‌نویسد «هرچند [[احمد مخدوم دانش]](1242-1314 هجری) در ادبیات منثور راه نو و اسلوبی تازه را با استعداد ذاتی خود ایجاد کرد، لیکن این روش تا سال 1905 میلادی یعنی تا انقلاب اول [[روسیه]] شایع نشده بود. زمان وقوع انقلاب مذکور، روزنامه­‌ها و کتاب‌‌های تازه در بخارا و ترکستان گسترش و عمومیت یافت و نوقلمان تازه‌نویس هم از هر جایی سر برآوردند. بنابراین آغاز تاریخ ادبیات نو تاجیک را بایستی سال 1905 قلمداد کرد. از سال 1905 تا 1917 موضوع ادبی به زعم عام عبارت بود از وطن، ملت، [[ادیان در تاجیکستان|دین]]، علم و معارف. تشویق و مقابله با حکومت مستبد، و در کنار آن هجوم به علما، صریحاً از موضوع‌‌های مهم این دوره به شمار می‌رفت. اما ادبیات (به اعتبار موضوع) انقلابی حقوقی بود که پس از انقلاب اکتبر گام به میدان نهاد که از نظر تاریخی به دو دوره تقسیم می‌شود از 1905 تا 1917 و از  1917 تا 1925<ref>عینی، صدرالدین (1926). نمونه ادبیات تاجیک. سمرقند: نشریات مرکز خلق جماهیر شوروی، ص 236.</ref><ref>زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ [[تاجیکستان]]. تهران: [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] (در دست انتشارص 270-271.</ref>».


صدرالدين عيني ادبيات نوين را زمينة ملي ادبيات تاجيك دانسته و چنين مي‌نويسد «هرچند احمد مخدوم دانش(1242-1314 هجري) در ادبيات منثور راه نو و اسلوبي تازه را با استعداد ذاتي خود ايجاد كرد، ليكن اين روش تا سال 1905 ميلادي يعني تا انقلاب اول روسيه شايع نشده بود. زمان وقوع انقلاب مذكور، روزنامه­ها و كتاب‌هاي تازه در بخارا و تركستان گسترش و عموميت يافت و نوقلمان تازه‌نويس هم از هر جايي سر برآوردند. بنابراين آغاز تاريخ ادبيات نو تاجيك را بايستي سال 1905 قلمداد كرد.
== نیز نگاه کنید به ==
[[ادبیات معاصر ژاپن]]؛ [[ادبیات معاصر کانادا]]؛ [[ادبیات معاصر چین]]؛ [[ادبیات معاصر سنگال]]؛ [[ادبیات قرن بیستم فرانسه]]؛ [[ادبیات معاصر زیمبابوه]]؛ [[ادبیات معاصر تایلند]]؛ [[ادبیات معاصر اردن]]؛ [[ادبیات معاصر سیرالئون]]؛ [[ادبیات معاصر قطر]].


از سال 1905 تا1917 موضوع ادبي به زعم عام عبارت بود از وطن، ملت، دين، علم و معارف. تشويق و مقابله با حكومت مستبد، و در كنار آن هجوم به علما، صريحاً از موضوع‌هاي مهم اين دوره به شمار مي‌رفت. اما ادبيات (به اعتبار موضوع) انقلابي حقوقي بود كه پس از انقلاب اكتبر گام به ميدان نهاد كه از نظر تاريخي به دو دوره تقسيم مي‌شود از 1905 تا 1917 و از  1917تا 1925»(عینی، 1926: 236).
== کتابشناسی ==
 
موضوع‌ اساسي ادبيات جديد اساساً مضامین روشنفکری، علم و فرهنگ، آموزش بنيادهاي دين مبين اسلام و تاريخ پرافتخار گذشته، اخذ و بهره‌گيري از دستاوردهاي علمي و تكنولوژي كشورهاي غربي، انتقاد از ساختار دولتداري امارت بخارا و سياست استعماري روسيه، بيداري حس ملي و وطن‌دوستي مردم و غيره بود كه در ذيل به برخي از جنبه‌هاي گوناگون آثار چند تن از اديبان معروف جديد اشاره مي‌شود.

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۱

شعر معاصر تاجیک، هم از شعر کلاسیک فارسی متأثر است و هم از شعر معاصر ایران. از میان شاعران متقدم شاید مولوی بیش از همه بر شعر معاصر تاجیکستان اثر گذاشته باشد. زبان تغزل شعر تاجیک از عزلیات شمس مولانا بسیار تأثیر پذیرفته‌است. علاوه بر مولانا، حافظ و بیدل نیز از متقدمان اثرگذار بر شعر معاصر تاجیکستان به شمار می­‌روند[۱]. پس از انقلاب روسیه شعر فارسی مضمونی اجتماعی و انقلابی داشت. در دهه 1950م.، شعر مدرن فارسی از ایران و افغانستان به تاجیکستان رسید. در اوایل دهه 1960م. شعر، تأثیر بیشتری بر ادبیات اجتماعی تاجیکستان باقی گذاشت. ادبیات اجتماعی تحت تأثیر شعرای ایرانی مانند نادر نادرپور، بار فلسفی بیشتری گرفت[۲].

البته برخی از تاجیکان ملی­گرا وجود این دوگانگی و تأثیرپذیری شعر تاجیک از شعر ایران را نمی‌­پذیرند. به گمان آنان شعر تاجیک غنی‌­تر از آن است که تحت­ تأثیر شعرای ایران قرار گیرد و یا اصولاً شعرای پارسی گوی ایرانی عمدتاً از سرزمین تاجیک برخاسته ­اند[۳]. ادبیات روسی نیز تأثیر خود را بر ادبیات فارسی باقی گذاشت. «سوسیالیسم عامیانه» به مضمون معمول ادبیات تاجیک بدل شد. جنگ داخلی به شدت به ادبیات ضربه زد. شعر تن‌ها ژانر باقیمانده است. به گفته استاد شکورف، رئیس کمیته واژگان آکادمی علوم، سایر ژانر‌های ادبی مانند رمان و داستان کوتاه دیگر خلق نمی­‌شود[۲]. معروف‌ترین نمایندگان ادبیات نوین تاجیکستان عبارت اند از عبدالرئوف فطرت، صدرالدین عینی، محمود خواجه ­بهبودی، صدیقی­ عجزی، میرزا سراج ­حکیم، تاش­ خواجه­ اسیری، عبدالواحد مُنظِم، سعیداحمد وصلی سمرقندی، حامد خواجه مهری، احمدجان­ حمدی، حاجی معین، ملاابراهیم جرأت، ملانذرالله لطفی، میرزا هئیت صهبا، شریف­جان مخدوم صدرضیاء، حاجی نعمت‌الله محترم، میرزامحمد عظیم سامی، محمدعلی محمدسعید بلجوانی، محمداکرام ابن عبدالسلام (داملا اکرامچه)، میرزاشاه‌فایض بخارایی، قاضی سعیدجان مخدوم بخارایی، نظمی و ... .

صدرالدین عینی ادبیات نوین را زمینه ملی ادبیات تاجیک دانسته و چنین می‌نویسد «هرچند احمد مخدوم دانش(1242-1314 هجری) در ادبیات منثور راه نو و اسلوبی تازه را با استعداد ذاتی خود ایجاد کرد، لیکن این روش تا سال 1905 میلادی یعنی تا انقلاب اول روسیه شایع نشده بود. زمان وقوع انقلاب مذکور، روزنامه­‌ها و کتاب‌‌های تازه در بخارا و ترکستان گسترش و عمومیت یافت و نوقلمان تازه‌نویس هم از هر جایی سر برآوردند. بنابراین آغاز تاریخ ادبیات نو تاجیک را بایستی سال 1905 قلمداد کرد. از سال 1905 تا 1917 موضوع ادبی به زعم عام عبارت بود از وطن، ملت، دین، علم و معارف. تشویق و مقابله با حکومت مستبد، و در کنار آن هجوم به علما، صریحاً از موضوع‌‌های مهم این دوره به شمار می‌رفت. اما ادبیات (به اعتبار موضوع) انقلابی حقوقی بود که پس از انقلاب اکتبر گام به میدان نهاد که از نظر تاریخی به دو دوره تقسیم می‌شود از 1905 تا 1917 و از  1917 تا 1925[۴][۵]».

نیز نگاه کنید به

ادبیات معاصر ژاپن؛ ادبیات معاصر کانادا؛ ادبیات معاصر چین؛ ادبیات معاصر سنگال؛ ادبیات قرن بیستم فرانسه؛ ادبیات معاصر زیمبابوه؛ ادبیات معاصر تایلند؛ ادبیات معاصر اردن؛ ادبیات معاصر سیرالئون؛ ادبیات معاصر قطر.

کتابشناسی

  1. ژیبیسین­گل، بهرام (1373). سمینار بین المللی کار و مهاجرت. فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 7. تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ص 76.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ عطایی، فرهاد (1387). میراث اتحاد شوروی و مدیریت فرهنگ و هنر در تاجیکستان. فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی، شماره 3. تهران: مرکز مطالعات عالی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ص 113.
  3. سفیزاده، سید حسین (1375). بحران و ساختار تعارضات در آسیای مرکزی و قفقاز. فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 15. ص 49.
  4. عینی، صدرالدین (1926). نمونه ادبیات تاجیک. سمرقند: نشریات مرکز خلق جماهیر شوروی، ص 236.
  5. زهریی، حسن (1391). جامعه و فرهنگ تاجیکستان. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (در دست انتشار)، ص 270-271.