رهبران سیاسی معاصر چین: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
(صفحه‌ای تازه حاوی « == ''مقدمه:'' == در دوران باستان و میانه، در سرزمین چین تغیر و تحولات بنیادین سیاسی-اجتماعی و حتی تحولات اقتصادی، همیشه به کندی و در طول چندین قرن یکبار رخ می­داده است. ولی تحولات قرن بیستم در این کشور، چه از نظر حجم و ابعاد و چه به لحاظ تنوع و گسترد...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


== ''مقدمه:'' ==
در دوران باستان و میانه، در سرزمین [[چین]] تغیر و تحولات بنیادین سیاسی-اجتماعی و حتی تحولات اقتصادی، همیشه به کندی و در طول چندین قرن یکبار رخ می ­داده است. ولی تحولات قرن بیستم در این کشور، چه از نظر حجم و ابعاد و چه به لحاظ تنوع و گستردگی و سرعت، برابر با چندین قرن بوده است. تحولاتی هم­چون سقوط سیستم امپراتوری، روی کار آمدن نظام جمهوری، حملات نظامی کشورهای خارجی به ویژه [[ژاپن]] و اشغال بخش ­های زیادی از این کشور، جنگ طولانی مدت داخلی، مشارکت در دو جنگ جهانی، روی کار آمدن [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|نظام کمونیستی]]، وقوع [[اجرای انقلاب فرهنگی در چین|انقلاب فرهنگی]]، و از همه مهم‌­تر اجرای اصلاحات و تحقق معجزه‌­ی اقتصادی، که هرکدام تأثیری فوق العاده و بنیادینی در بخش‌­های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور و مردم آن برجای گذاشته است.  
در دوران باستان و میانه، در سرزمین چین تغیر و تحولات بنیادین سیاسی-اجتماعی و حتی تحولات اقتصادی، همیشه به کندی و در طول چندین قرن یکبار رخ می­داده است. ولی تحولات قرن بیستم در این کشور، چه از نظر حجم و ابعاد و چه به لحاظ تنوع و گستردگی و سرعت، برابر با چندین قرن بوده است. تحولاتی هم­چون سقوط سیستم امپراتوری، روی کار آمدن نظام جمهوری، حملات نظامی کشورهای خارجی به ویژه ژاپن و اشغال بخش­های زیادی از این کشور، جنگ طولانی مدت داخلی، مشارکت در دو جنگ جهانی، روی کار آمدن نظام کمونیستی، وقوع انقلاب فرهنگی، و از همه مهم­تر اجرای اصلاحات و تحقق معجزه­ی اقتصادی، كه هرکدام تأثیری فوق العاده و بنیادینی در بخش­های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور و مردم آن برجای گذاشته است. در رأس هر یک از این تحولات یک یا چند شخصیت مهم قرار داشته که پرداختن به شرح حال آنان خود به کتاب مستقلی نیاز دارد. در این­جا مختصرا به شرح حال تنها پنج تن از رهبران معاصر چین هم­چون سون یات­سِن بنیانگذار جمهوری چین، چیانگ کای­شِک جانشین سون یات­سین و رهبر حزب ملی(کومین­تانگ)، مائو رهبر حزب کمونیست چین، چوئن­لای اولین نخست وزیر(مادام العمر) جمهوری خلق چین و دِنگ شیائوپینگ معمار اصلاحات چین که هریک در جای خود منشأ تحولات عمیقی در جامعه­ی چین بوده­اند و در واقع، سرنوشت و شرح زندگانی آن­ها بخشی از تاریخ معاصر چین هم به­شمار می­آیند، می پردازیم.


== ''سون یات­سِن، بنیانگذار جمهوری چین'' ==
در رأس هر یک از این تحولات یک یا چند شخصیت مهم قرار داشته که پرداختن به شرح حال آنان خود به کتاب مستقلی نیاز دارد. در این­جا مختصرا به شرح حال تنها پنج تن از رهبران معاصر [[چین]] هم­چون [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین]]، چیانگ کای­شِک جانشین [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات­ سن]] و رهبر حزب ملی[[تاسیس حزب کومین تانگ در گوانگ جو|(کومین ­تانگ)]]( ← [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ]])،[[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین،]] [[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین]] و [[دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین]] که هریک در جای خود منشأ تحولات عمیقی در جامعه­‌ی [[چین]] بوده­‌اند و در واقع، سرنوشت و شرح زندگانی آن­ها بخشی از [[دوران معاصر(جمهوری چین)|تاریخ معاصر چین]] هم به‌­شمار می‌­آیند، می پردازیم.
دكتر سون يات­سِن، در 12نوامبر سال1866ميلادي،در خانواده­ا­ي کشاورز و بسيار فقير در دهکده­ای از توابع شهر كانتون(استان گواندونگ[1])در جنوب شرقي چين ديده به جهان گشود. وی تا 6سالگی در کنار سایر اعضای خانواده به کارهای کشاورزی و دامداری اشتغال داشت. او در 10سالگی در مدرسه­ای در روستای خود ثبت نام نمود.


در عصر سون یات­سن، بسیاری از ساكنان جنوب چین براي كار و  امرار معاش به خارج از کشور می­رفتند. «سون­مِه[2]» برادر سون یات­سن نیز به آمریکا مهاجرت کرده و در آن کشور فرد ثروتمندي شده بود. سون یات­سِن نيز در سال 1878و در 13سالگی با کمک برادرش به هانو لولو در هاوایی آمریکا رفت. وی در آن­جا ضمن فراگیری زبان انگلیسی، به تحصیلات خود ادامه داد. در همین ایام وی با آیین مسیحیت نیز آشنا و نسبت به آن علاقمند گردید. در سال 1883برادرش از ترس مسیحی شدن وی، سون را به چین بازگرداند. پس از بازگشت به چین برای ادامه­ی تحصیل به هنگ­کنگ رفته و تا سال1896 در دانشکده­ی پزشکی که زیر نظر مسیونرهای مسیحی اداره می­شد درس خواند و در سال 1892 به عنوان پزشک عمومي فارغ التحصیل و در یک بیمارستان وابسته به مسیونرها مشغول به کار شد. او امیدوار بود از اين طريق، بيماران چینی را طبابت کند، اما واقعیات اجتماعی و سرنوشت، مسير او را تغيير داد. سون یات­سِن با توجه به پیشینه­ی آشنایی که با مسیحیت پیدا کرده و در دانشکده­ای متعلق به مسیحیان تحصیل کرده بود، سرانجام به آیین مسیحیت گروید و تحت تأثیر تمدن وفرهنگ غرب  و افکار جمهوریخواهانه قرار گرفت. در همین ایام بود که وی با الهام از مسیح نجات دهنده، به فکر راه اندازی انقلابی جهت نجات مردم کشورش از یوغ امپراتوری چینگ و امپریالیسم غرب افتاد.
=== [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین]] ===
----[1]- Guandong.
دکتر [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات ­سِن]]، در 12نوامبر سال1866میلادی،در خانواده ­ا­ی کشاورز و بسیار فقیر در دهکده‌­ای از توابع شهر کانتون(استان گواندونگ (Guandong))در جنوب شرقی [[چین]] دیده به جهان گشود. وی تا 6سالگی در کنار سایر اعضای خانواده به کارهای کشاورزی و دامداری اشتغال داشت. او در 10سالگی در مدرسه‌­ای در روستای خود ثبت نام نمود.


[2] - Sun Me.
در عصر [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات ­سِن]]، بسیاری از ساکنان جنوب [[چین]] برای کار و امرار معاش به خارج از کشور می­ رفتند. «سون­مِه (Sun Me)» برادر [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات ­سِن]] نیز به [[آمریکا]] مهاجرت کرده و در آن کشور فرد ثروتمندی شده بود. [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات ­سِن]] نیز در سال 1878و در 13سالگی با کمک برادرش به هانو لولو در هاوایی آمریکا رفت. وی در آن­جا ضمن فراگیری زبان انگلیسی، به تحصیلات خود ادامه داد. در همین ایام وی با [[مسیحیت در چین|آیین مسیحیت]] نیز آشنا و نسبت به آن علاقمند گردید. در سال 1883برادرش از ترس مسیحی شدن وی، سون را به [[چین]] بازگرداند. پس از بازگشت به [[چین]] برای ادامه‌­ی تحصیل به هنگ­‌کنگ رفته و تا سال1896 در دانشکده­ ی پزشکی که زیر نظر مسیونرهای مسیحی اداره می ­شد درس خواند و در سال 1892 به عنوان پزشک عمومی فارغ التحصیل و در یک بیمارستان وابسته به مسیونرها مشغول به کار شد.


== ''مارشال چیانگ کای­شِک، ژنرال سرخ'' ==
او امیدوار بود از این طریق، بیماران چینی را طبابت کند، اما واقعیات اجتماعی و سرنوشت، مسیر او را تغییر داد. [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات ­سِن]] با توجه به پیشینه‌­ی آشنایی که با مسیحیت پیدا کرده و در دانشکده­ای متعلق به مسیحیان تحصیل کرده بود، سرانجام به آیین مسیحیت گروید و تحت تأثیر تمدن وفرهنگ غرب و افکار جمهوری‌خواهانه قرار گرفت. در همین ایام بود که وی با الهام از مسیح نجات دهنده، به فکر راه اندازی انقلابی جهت نجات مردم کشورش از یوغ [[سلسله چینگ|امپراتوری چینگ]] و امپریالیسم غرب افتاد.
چیانگ کای­شِک در 31 اکتبر سال1887میلادی، در خانواده­ای نسبتا مرفه و تاجر، در منطقه­ی شیکو[1]در نزدیکی شهر نینگ­بو[2]، متولد شد. وی پدرش را در 8سالگی از دست داد. دوران کودکی چیانگ با شکست­های پی درپی چین از کشورهای غربی و جنگ داخلی همراه بود و این کشور از نظر اقتصادی در بدترین وضعیت قرارداشت. لذا، او به نظامی­گری روی آورد. در سال 1906 وارد آکادمی نظامی بائودینگ[3]شد و سپس در سال1907برای ادامه­ی تحصیل در این رشته عازم ژاپن شد. وی در آکادمی علوم نظامی توکیو تحت تأثیر افکار انقلابی سایر دانشجویان که برای سقوط نظام امپراتوری فعالیت می­کردند قرار گرفت. چیانگ با کمک برخی از دانشجویان چینی در جلسات سازمان تونگ مِنگ­خویی[4]که تشکیلاتی سیاسی و پیش از به­وجود آمدن کومین­تانگ راه اندازی شده بود، شرکت می­کرد. وی از سال1909تا1911میلادی در ارتش سلطنتی ژاپن خدمت می­کرد.


او، پس از حادثه­ی شورش ووچانگ[5]در سال 1911به چین بازگشته و به عنوان افسر توپخانه در هنگ نظامی ارتش انقلابیون در شانگهای مشغول به خدمت گردید. قیام شین­خَی[6]منجر به سقوط نظام امپراتوری دوهزار ساله و استقرار نظام جمهوری چین شد و چیانگ یکی از بنیانگذاران حزب کومین­تانگ بود.
=== [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ]] ===
[[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ کای­شِک]] در 31 اکتبر سال1887میلادی، در خانواده ­ای نسبتا مرفه و تاجر، در منطقه‌­ی شیکو (Xikou)در نزدیکی شهر نینگ­بو (Ningbo)، متولد شد. وی پدرش را در 8سالگی از دست داد. دوران کودکی [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] با شکست‌­های پی درپی [[چین]] از کشورهای غربی و جنگ داخلی همراه بود و این کشور از نظر اقتصادی در بدترین وضعیت قرارداشت. لذا، او به نظامی­‌گری روی آورد. در سال 1906 وارد آکادمی نظامی بائودینگ (Baoding) شد و سپس در سال1907برای ادامه­‌ی تحصیل در این رشته عازم ژاپن شد. وی در آکادمی علوم نظامی [[توکیو]] تحت تأثیر افکار انقلابی سایر دانشجویان که برای سقوط نظام امپراتوری فعالیت می­ کردند قرار گرفت. [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] با کمک برخی از دانشجویان چینی در جلسات سازمان تونگ مِنگ­خویی (Tong Menghu) که تشکیلاتی سیاسی و پیش از به­‌وجود آمدن کومین ­تانگ راه اندازی شده بود، شرکت می­ کرد. وی از سال1909تا1911میلادی در ارتش سلطنتی ژاپن خدمت می­ کرد.


پس از برعهده گرفتن فرماندهي ارتش جمهوری توسط یوان شی­کای[7شکست انقلاب دوم در سال1913، چیانگ نیز هم­چون سایر رهبران کومین­تانگ یا در ژاپن و در تبعید به سر می­برد و یا در شانگهای به زندگی نیمه مخفی خود ادامه می­داد. وی در سال­های اقامت در شانگهای با گروه­های گانگستر زیر زمینی مانند گروه«جنایتکاران سبز[8]» ارتباط نزدیکی برقرار ساخت[i]. وی در فوریه­ی سال1912، با همدستی تعدادی از اعضای کومین­تانگ اقدام به ترور رییس تشکیلات«احیای جامعه[ii]» كرده و در 18ماه مه 1916، عوامل چیانگ، چِن چی­مِی[9]رهبر «حزب انقلابی چین[iii]» را حذف فیزیکی نموده و چیانگ به عنوان رییس این حزب جایگزین او شد. در این ایام وجهه­ی سون یات­سِن به دلایل مختلف[iv]خدشه دار شده و وی به همراه برخی از رفقای قدیمی خود از پیوستن به حزب انقلابی چین در تبعید امتناع می­ورزیدند.
او، پس از حادثه‌­ی شورش ووچانگ (Wuchang) در سال 1911به [[چین]] بازگشته و به عنوان افسر توپخانه در هنگ نظامی ارتش انقلابیون در [[شانگهای]] مشغول به خدمت گردید. قیام شین­خَی (Xinhai) منجر به سقوط نظام امپراتوری دوهزار ساله و استقرار [[جمهوری خلق چین|نظام جمهوری چین]] شد و [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] یکی از بنیانگذاران حزب کومین ­تانگ بود.
----[1]- Xikou.


[2]- Ningbo.
پس از برعهده گرفتن فرماندهی ارتش جمهوری توسط یوان شی­کای (Yuan Shikai) و شکست انقلاب دوم در سال1913، [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] نیز هم­چون سایر رهبران کومین ­تانگ یا در ژاپن و در تبعید به سر می ­برد و یا در [[شانگهای]] به زندگی نیمه مخفی خود ادامه می ­داد. وی در سال­های اقامت در [[شانگهای]] با گروه ­های گانگستر زیر زمینی مانند گروه«جنایتکاران سبز (Green Gang)» ارتباط نزدیکی برقرار ساخت (رابطه ­ی [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] با این گروه حتی پس از روی کار آمدن وی نیز ادامه داشت. [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] از این گروه برای ضربه زدن به مخالفان استفاده می کرد. هرگاه فرمان می داد اعضای این گروه جنایتکار به قتل، آدم ربایی و سرکوب تظا[[هرات]] هواداران [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|کمونیست ها]] پرداخته و از ارتکاب هیچ جرمی ابا نداشتند.  


[3]- Baoding.
معروف است که در دوران مبارزه‌ی [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] با [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|کمونیست ها]] به ویژه در [[شانگهای]]، این گروه به دستور [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] صدها نفر را حذف فیزیکی کردند که به دوران«ترور سفید» مشهور است.). وی در فوریه­ ی سال1912، با همدستی تعدادی از اعضای کومین ­تانگ اقدام به ترور رییس تشکیلات«احیای جامعه (Restoration Society)» کرده و در 18ماه مه 1916، عوامل [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]]، چِن چی­مِی (Chen Chimei) رهبر «حزب انقلابی چین (Chinese Revolutionary Party)» را حذف فیزیکی نموده و [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ|چیانگ]] به عنوان رییس این حزب جایگزین او شد. در این ایام وجه‌ی [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات­ سِن]] به دلایل مختلف خدشه دار شده و وی به همراه برخی از رفقای قدیمی خود از پیوستن به حزب انقلابی [[چین]] در تبعید امتناع می ­ورزیدند.


[4]- Tong Menghui.
=== [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین]] ===
[[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو تسه تونگ]]، در 26 دسامبر 1892در منطقه‌­ی شائوشَن (Shao Shan) در استان خونَن (Hunan) به دنیا آمد. او در 8سالگی در مزرعه کار می­ کرد و هم­زمان در مدرسه­‌ای در نزدیکی محل سکونتش تحصیل می­ نمود. وی در 13 سالگی مدرسه را برای کمک به پدرش در مزرعه که فردی سخت­گیر و دقیق بود ترک کرد. خانواده­ ی [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] مذهبی و پیرو [[آیین بودا]] بودند. وی سال­‌های بعد برای ادامه‌­ی تحصیل به چانگ شا (Changsha) رفت. [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] 18ساله بود که نظام کهن امپراتوری چین، در انقلابی مردمی به رهبری دکتر [[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین|سون یات ­سِن]] در سال1911میلادی، سقوط و به جای آن [[جمهوری خلق چین|جمهوری چین]] تأسیس گردید. [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] در این دوران مدتی به استخدام ارتش انقلابی در آمد و یک سال بعد برای تکمیل تحصیلات متوسطه به شهر چانگ­شا رفته و در سال1918با مدرک دیپلم فارغ التحصیل شد. وی سپس با تشویق یکی از اساتیدش برای تحصیلات دانشگاهی به [[پکن]] رفته و به عنوان دانشجوی پاره وقت در [[دانشگاه پکن در چین|دانشگاه پکن]] ثبت نام و همزمان به کار در کتابخانه­‌ی دانشگاه مشغول گردید. وی در این مدت با روشنفکران چپگرای دانشگاه هم­چون چِن دوشیو (Chen Duxiu) آشنا و در جلسات سخنرانی آنان حضور یافته و با ایده‌­های مارکسیستی بیشتر آشنا گردید.  


[5]- Wuchang.
[[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] پس از بازگشت به خونَن به عنوان مدیر مدرسه مشغول به کار شده و هم­زمان در فعالیت­‌های سیاسی شرکت کرده و به نوشتن و انتشار مقالات سیاسی پرداخت. وی در همان­جا برای دومین بار(نخستین ازدواج [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] با خانمی به نام لوو ایشیو(Luo Yixiu) که از سوی خانواده برایش در نظر گرفته شده بود، صورت گرفت و از سال1907 تا 1910 باهم زندگی مشترکی داشتند که بعدا از هم جدا شدند.)با یکی از معلمان مدرسه به نام خانم یانگ کَی­خویی (Yang Kaihui). ( وی در اکتبر سال 1930 به همراه فرزندش به نام مائو اَن لانگ توسط نیروهای کومین تانگ دستگیر و اعدام شد. [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] از این همسرش 3 پسر داشت که یکی توسط کومین تانگ اعدام شد و دیگری به نام مائو اَن یینگ در جنگ کره کشته شد و سومی مائو اَنچینگ نام داشت.) ازدواج نمود(از سال1920تا1927 باهم زندگی مشترک داشتند) ولی به دلیل اختلافات فکری و عقیدتی از هم جدا شده و با خانم دیگری به نام خِه زیجِن(He Zizhen)، ([[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] با سومین همسر خود از سال1928 تا 1939 زندگی مشترک داشت) ازدواج مجدد کرد.


[6]- Xinhai.   یا همان 10 اکتبرسال 1912.
[[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] بنا به دلایلی با وی نیز نتوانست به زندگی مشترک ادامه دهد و لذا از او هم جدا و برای بار چهارم در سال 1939، با خانم جیانگ چینگ (Zhiang Chen). ( جیانگ چن همسر قدرتمند [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو]] بود که در دوران انقلاب فرهنگی رهبری گروه چهارنفره را بر عهده داشت.)ازدواج کرد.


[7]- Yuan Shikai.
=== [[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین]] ===
[[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین|چوئِن ­لای]] در تاریخ پنجم ماه مارس 1898میلادی، در خانواده‌­ای نسبتا مرفه و اشرافی و اهل علم و دانش در استان جِه­ جیانگ در شرق چن به دنیا آمد. وی پس از تولد از سوی عمویش که فرزندی نداشت، به فرزندی پذیرفته شد و پس از مرگ عمو، زیر نظر همسر عمویش که بانویی فرهیخته بود بزرگ شد. نامادری مهربان [[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین|چوئِن ­لای]] در سنین کودکی به او خواندن و نوشتن را آموخت به نحوی که در 8 سالگی او می ­توانست اغلب رمان‌­های کلاسیک چینی را بخواند. چو در9 سالگی مادر اصلی و در10 سالگی مادر خوانده­‌ی خود را از دست داد و لذا تحت تکفل و سرپرستی عموی دیگرش در شهرستان شِن­یانگ (ShenYang) در شمال [[چین]] قرار گرفت.
در این شهر [[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین|چوئِن ­لای]] وارد مدرسه ­ای شد که سیستم آموزشی غرب در آن جا آموزش داده می­ شد. در این مدرسه وی افزون بر فراگیری زبان انگلیسی و سایر علوم روز، با آثار نویسندگان روشنفکر چینی نیز آشنا شد. در سال 1913، با انتقال عموی [[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین|چوئِن ­لای]] که شغل دولتی داشت به شهر تیَن­ جین (Tian Jin)، وی وارد مدرسه­‌ی راهنمایی مشهور نانکَی (Nankai) شد که مدیر آن یکی از شخصیت های برجسته­‌ی آموزشی قرن بیستم چین به نام جانگ بولینگ (Zhang Boling) بود. اغلب دانش آموزان این مدرسه، رهبران آینده­‌ی کشور [[چین]] در زمینه‌­های مختلف شدند. [[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین|چوئِن ­لای]] به خاطر استعداد و توانایی بالای آموزشی، از سوی مدیر مدرسه برای ادامه­‌ی تحصیل به [[ژاپن]](1917) و سپس به [[فرانسه]] اعزام شد.


[8]- Green Gang.
=== [[دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین]] ===
[[دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین|دِنگ شیائو­پینگ]] (Deng Xiaoping) در 22 ماه اوت سال 1904میلادی در استان سی­چوان (Sichuan) در جنوب غرب [[چین]]، در خانواده­ای مرفه و زمین‌دار به دنیا آمد. وی در کودکی مادرش را از دست داد و در 5سالگی برای آموزش وارد یک مدرسه‌­­ی خصوصی سنتی شد. در 7 سالگی بود که در شهر چونگ­ چینگ، در یک مدرسه­‌ی مدرن برای ادامه­‌ی تحصیل ثبت نام کرد. [[دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین|دِنگ]] در 15 سالگی و در سال1919به همراه 80 دانش آموز دیگر چینی در قالب برنامه­‌ی آموزشی-کاری که برای دانش آموزان چینی در نظر گرفته شده بود، برای ادامه­‌ی تحصیل با کشتی عازم [[فرانسه]] گردید. وی هنگام تحصیل در [[فرانسه]] ضمن آشنایی با دیگر دانشجویان مسن­تر چینی هم­چون [[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین|چوئِن ­لای]] ، تحت تأثیر آن­ها قرار گرفته و به مطالعه­‌ی کتاب­‌ها و عقاید مارکسیستی پرداخت و در فعالیت­‌های سیاسی شرکت کرد.


[9]- Chen Chimei.
اگرچه برخی معتقدند، [[دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین|دِنگ]] و خیلی از افراد دیگر در آن زمان مارکسیست نبودند، بلکه ملی گرایانی بودند که می­ خواستند کشورشان مانند سایر کشورها پیشرفت کند و لذا [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|گروه­‌های کمونیستی]] محملی بود برای آنان تا به فعالیت سیاسی به پردازند. به هرحال، [[دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین|دِنگ]] در سال1922 به لیگ جوانان سوسیالیست [[چین]] و در سال 1924 در همان فرانسه به [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|حزب کمونیست]] پیوست و در سال 1926، پیش از بازگشت به [[چین]] سفری به مسکو داشت و چند ماه در آن­جا به مطالعه­‌ی [[حزب کمونیست و احیای هویت ملی چین|مرام کمونیستی]] پرداخت.<ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: [https://alhoda.ir موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی]، جلد1، ص. 164- 236.</ref>
----[i]- رابطه­ی چیانگ با این گروه حتی پس از روی کار آمدن وی نیز ادامه داشت. چیانگ از این گروه برای ضربه زدن به مخالفان استفاده می کرد. هرگاه فرمان می داد اعضای این گروه جنایتکار به قتل، آدم ربایی و سرکوب تظاهرات هواداران کمونیست ها پرداخته و از ارتکاب هیچ جرمی ابا نداشتند. معروف است که در دوران مبارزه ی چیانگ با کمونیست ها به ویژه در شانگهای، این گروه به دستور چیانگ صدها نفر را حذف فیزیکی کردند که به دوران«ترور سفید» مشهور است.


[ii]- Restoration Society.
{{به روز رسانی}}


[iii]- Chinese Revolutionary Party.
== نیز نگاه کنید به ==
[[سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین]]؛ [[مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ]])؛ [[مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین|مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)؛ بنیانگذار جمهوری خلق چین]]؛ [[چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین]]؛ [[دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین]]


[iv]- برای آشنایی با این موضوع به بخش زندگی سون یات سِن مراجعه شود.
== کتابشناسی ==
 
== ''مائو تسه تونگ( مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین'' ==
 
=== دوران کودکی، نوجوانی و جوانی ===
مائو تسه تونگ، در 26 دسامبر 1892در منطقه­ي شائوشَن[1] در استان خونَن[2] به دنيا آمد. او در 8سالگی در مزرعه كار مي­كرد و هم­زمان در مدرسه­اي در نزديكي محل سكونتش تحصيل مي­نمود. وی در 13 سالگی مدرسه را برای کمک به پدرش در مزرعه که فردي سخت­گير و دقيق بود ترک کرد. خانواده­ی مائو مذهبي و پيرو آيين بودا بودند. وی سال­های بعد برای ادامه­ی تحصیل به چانگ شا[3] رفت. مائو18ساله بود كه نظام كهن امپراتوري چين، در انقلابي مردمی به رهبري دكتر سون یات­سِن در سال1911میلادی، سقوط و به جاي آن جمهوري چين تأسيس گرديد. مائو در اين دوران مدتي به استخدام ارتش انقلابی در آمد و یک سال بعد براي تکمیل تحصیلات متوسطه به شهر چانگ­شا رفته و در سال1918با مدرک دیپلم فارغ التحصیل شد. وی سپس با تشویق یکی از اساتیدش برای تحصیلات دانشگاهی به پکن رفته و به عنوان دانشجوی پاره وقت در دانشگاه پکن ثبت نام و همزمان به کار در کتابخانه­ی دانشگاه مشغول گردید. وی در این مدت با روشنفکران چپگرای دانشگاه هم­چون چِن دوشیو[4]آشنا و در جلسات سخنرانی آنان حضور یافته و با ایده­های مارکسیستی بیشتر آشنا گردید.
 
مائو پس از بازگشت به خونَن به عنوان مدیر مدرسه مشغول به کار شده و هم­زمان در فعاليت­هاي سياسي شركت كرده و به نوشتن و انتشار مقالات سياسي پرداخت. وی در همان­جا برای دومین بار[i]با يكي از معلمان مدرسه به نام خانم يانگ كَي­خویی[ii] ازدواج نمود(از سال1920تا1927 باهم زندگی مشترک داشتند) ولي به دليل اختلافات فكري و عقيدتي از هم جدا شده و با خانم ديگري به نام خِه زیجِن[iii] ازدواج مجدد کرد. مائو بنا به دلايلي با وي نيز نتوانست به زندگي مشترك ادامه دهد و لذا از او هم جدا و براي بار چهارم در سال 1939، با خانم جيانگ چينگ[iv] ازدواج كرد.
----[1]- Shao Shan.
 
[2]- Hunan.
 
[3]- Changsha.
 
[4]- Chen Duxiu.
----[i]- نخستین ازدواج مائو با خانمی به نام لوو ایشیو(Luo Yixiu) که از سوی خانواده برایش در نظر گرفته شده بود، صورت گرفت و از سال1907 تا 1910 باهم زندگی مشترکی داشتند که بعدا از هم جدا شدند.
 
[ii]- Yang Kaihui. ( وی در اکتبر سال 1930 به همراه فرزندش به نام مائو اَن لانگ توسط نیروهای کومین تانگ دستگیر و اعدام شد. مائو از این همسرش 3 پسر داشت که یکی توسط کومین تانگ اعدام شد و دیگری به نام مائو اَن یینگ در جنگ کره کشته شد و سومی مائو اَنچینگ نام داشت.)
 
[iii]- He Zizhen.  ( مائو با سومین همسر خود از سال1928 تا 1939 زندگی مشترک داشت.)
 
[iv]- Zhiang Chen.  ( جیانگ چن همسر قدرتمند مائو بود که در دوران انقلاب فرهنگی رهبری گروه چهارنفره را بر عهده داشت.)
 
== ''چوئِن­لاي، نخست وزير مادام العمر جمهوري خلق چين'' ==
 
=== دوران کودکی، نوجوانی و جوانی ===
چوئِن­لاي در تاريخ پنجم ماه مارس 1898ميلادي، در خانواده­اي نسبتا مرفه و اشرافي و اهل علم و دانش در استان جِه­جيانگ در شرق چن به دنيا آمد. وي پس از تولد از سوي عمويش كه فرزندي نداشت، به فرزندي پذيرفته شد و پس از مرگ عمو، زير نظر همسر عمويش كه بانويي فرهيخته بود بزرگ شد. نا مادري مهربان چوئِن­لاي در سنين کودکی به او خواندن و نوشتن را آموخت به نحوي كه در 8 سالگي او مي­توانست اغلب رمان­هاي كلاسيك چيني را بخواند. چو در9 سالگي مادر اصلي و در10 سالگي مادر خوانده­ي خود را از دست داد و لذا تحت تكفل و سرپرستي عموي ديگرش در شهرستان شِن­يانگ[1] در شمال چين قرار گرفت. در اين شهر چوئِن­لاي وارد مدرسه­اي شد كه سيستم آموزشي غرب در آن جا آموزش داده مي­شد. در اين مدرسه وي افزون بر فراگيري زبان انگليسي و ساير علوم روز، با آثار نويسندگان روشنفكر چيني نيز آشنا شد. در سال 1913، با انتقال عموي چوئِن­لاي كه شغل دولتي داشت به شهر تيَن­جين[2]، وي وارد مدرسه­ي راهنمايي مشهور نانكَي[3] شد كه مدير آن يكي از شخصيت هاي برجسته­ي آموزشي قرن بيستم چين به نام جانگ بولينگ[4]بود. اغلب دانش آموزان اين مدرسه، رهبران آينده­ي كشور چين در زمينه­هاي مختلف شدند. چوئِن­لاي به خاطر استعداد و توانايي بالاي آموزشي، از سوي مدير مدرسه براي ادامه­ي تحصيل به ژاپن(1917) و سپس به فرانسه اعزام شد.
----[1]- ShenYang.
 
[2]- Tian Jin.
 
[3]- Nankai.
 
[4]- Zhang Boling.
 
== ''دِنگ شيائو­پينگ، معمار اصلاحات چين'' ==
 
=== دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و تحصیلات ===
دِنگ شيائو­پينگ[1] در 22 ماه اوت سال 1904ميلادي در استان سي­چوان[2]در جنوب غرب چين، در خانواده­اي مرفه و زميندار به دنيا آمد. وي در كودكي مادرش را از دست داد و در 5سالگي براي آموزش وارد يك مدرسه­­ي خصوصي سنتي شد. در 7 سالگي بود كه در شهر چونگ­چينگ، در يك مدرسه­ي مدرن براي ادامه­ي تحصيل ثبت نام كرد. دِنگ در 15 سالگي و در سال1919به همراه 80 دانش آموز ديگر چيني در قالب برنامه­ي آموزشي-كاري كه براي دانش آموزان چيني در نظر گرفته شده بود، براي ادامه­ي تحصيل با كشتي عازم فرانسه گرديد. وي هنگام تحصيل در فرانسه ضمن آشنايي با ديگر دانشجويان مسن­تر چيني هم­چون چوئِن­لاي، تحت تأثير آن­ها قرار گرفته و به مطالعه­ي كتاب­ها و عقايد ماركسيستي پرداخت و در فعاليت­هاي سياسي شركت كرد. اگرچه برخي معتقدند، دِنگ و خيلي از افراد ديگر در آن زمان ماركسيست نبودند، بلكه ملي گراياني بودند كه مي­خواستند كشورشان مانند ساير كشورها پيشرفت كند و لذا گروه­هاي كمونيستي محملي بود براي آنان تا به فعاليت سياسي به پردازند. به هرحال، دِنگ در سال1922 به ليگ جوانان سوسياليست چين و در سال 1924 در همان فرانسه به حزب كمونيست پيوست و در سال 1926، پيش از بازگشت به چين سفري به مسكو داشت و چند ماه در آن­جا به مطالعه­ي مرام كمونيستي پرداخت.
----[1] - Deng Xiaoping.
 
[2]- Sichuan.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۲۱

در دوران باستان و میانه، در سرزمین چین تغیر و تحولات بنیادین سیاسی-اجتماعی و حتی تحولات اقتصادی، همیشه به کندی و در طول چندین قرن یکبار رخ می ­داده است. ولی تحولات قرن بیستم در این کشور، چه از نظر حجم و ابعاد و چه به لحاظ تنوع و گستردگی و سرعت، برابر با چندین قرن بوده است. تحولاتی هم­چون سقوط سیستم امپراتوری، روی کار آمدن نظام جمهوری، حملات نظامی کشورهای خارجی به ویژه ژاپن و اشغال بخش ­های زیادی از این کشور، جنگ طولانی مدت داخلی، مشارکت در دو جنگ جهانی، روی کار آمدن نظام کمونیستی، وقوع انقلاب فرهنگی، و از همه مهم‌­تر اجرای اصلاحات و تحقق معجزه‌­ی اقتصادی، که هرکدام تأثیری فوق العاده و بنیادینی در بخش‌­های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این کشور و مردم آن برجای گذاشته است.

در رأس هر یک از این تحولات یک یا چند شخصیت مهم قرار داشته که پرداختن به شرح حال آنان خود به کتاب مستقلی نیاز دارد. در این­جا مختصرا به شرح حال تنها پنج تن از رهبران معاصر چین هم­چون سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین، چیانگ کای­شِک جانشین سون یات­ سن و رهبر حزب ملی(کومین ­تانگ)( ← مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخمائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین، چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین و دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین که هریک در جای خود منشأ تحولات عمیقی در جامعه­‌ی چین بوده­‌اند و در واقع، سرنوشت و شرح زندگانی آن­ها بخشی از تاریخ معاصر چین هم به‌­شمار می‌­آیند، می پردازیم.

سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین

دکتر سون یات ­سِن، در 12نوامبر سال1866میلادی،در خانواده ­ا­ی کشاورز و بسیار فقیر در دهکده‌­ای از توابع شهر کانتون(استان گواندونگ (Guandong))در جنوب شرقی چین دیده به جهان گشود. وی تا 6سالگی در کنار سایر اعضای خانواده به کارهای کشاورزی و دامداری اشتغال داشت. او در 10سالگی در مدرسه‌­ای در روستای خود ثبت نام نمود.

در عصر سون یات ­سِن، بسیاری از ساکنان جنوب چین برای کار و امرار معاش به خارج از کشور می­ رفتند. «سون­مِه (Sun Me)» برادر سون یات ­سِن نیز به آمریکا مهاجرت کرده و در آن کشور فرد ثروتمندی شده بود. سون یات ­سِن نیز در سال 1878و در 13سالگی با کمک برادرش به هانو لولو در هاوایی آمریکا رفت. وی در آن­جا ضمن فراگیری زبان انگلیسی، به تحصیلات خود ادامه داد. در همین ایام وی با آیین مسیحیت نیز آشنا و نسبت به آن علاقمند گردید. در سال 1883برادرش از ترس مسیحی شدن وی، سون را به چین بازگرداند. پس از بازگشت به چین برای ادامه‌­ی تحصیل به هنگ­‌کنگ رفته و تا سال1896 در دانشکده­ ی پزشکی که زیر نظر مسیونرهای مسیحی اداره می ­شد درس خواند و در سال 1892 به عنوان پزشک عمومی فارغ التحصیل و در یک بیمارستان وابسته به مسیونرها مشغول به کار شد.

او امیدوار بود از این طریق، بیماران چینی را طبابت کند، اما واقعیات اجتماعی و سرنوشت، مسیر او را تغییر داد. سون یات ­سِن با توجه به پیشینه‌­ی آشنایی که با مسیحیت پیدا کرده و در دانشکده­ای متعلق به مسیحیان تحصیل کرده بود، سرانجام به آیین مسیحیت گروید و تحت تأثیر تمدن وفرهنگ غرب و افکار جمهوری‌خواهانه قرار گرفت. در همین ایام بود که وی با الهام از مسیح نجات دهنده، به فکر راه اندازی انقلابی جهت نجات مردم کشورش از یوغ امپراتوری چینگ و امپریالیسم غرب افتاد.

مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخ

چیانگ کای­شِک در 31 اکتبر سال1887میلادی، در خانواده ­ای نسبتا مرفه و تاجر، در منطقه‌­ی شیکو (Xikou)در نزدیکی شهر نینگ­بو (Ningbo)، متولد شد. وی پدرش را در 8سالگی از دست داد. دوران کودکی چیانگ با شکست‌­های پی درپی چین از کشورهای غربی و جنگ داخلی همراه بود و این کشور از نظر اقتصادی در بدترین وضعیت قرارداشت. لذا، او به نظامی­‌گری روی آورد. در سال 1906 وارد آکادمی نظامی بائودینگ (Baoding) شد و سپس در سال1907برای ادامه­‌ی تحصیل در این رشته عازم ژاپن شد. وی در آکادمی علوم نظامی توکیو تحت تأثیر افکار انقلابی سایر دانشجویان که برای سقوط نظام امپراتوری فعالیت می­ کردند قرار گرفت. چیانگ با کمک برخی از دانشجویان چینی در جلسات سازمان تونگ مِنگ­خویی (Tong Menghu) که تشکیلاتی سیاسی و پیش از به­‌وجود آمدن کومین ­تانگ راه اندازی شده بود، شرکت می­ کرد. وی از سال1909تا1911میلادی در ارتش سلطنتی ژاپن خدمت می­ کرد.

او، پس از حادثه‌­ی شورش ووچانگ (Wuchang) در سال 1911به چین بازگشته و به عنوان افسر توپخانه در هنگ نظامی ارتش انقلابیون در شانگهای مشغول به خدمت گردید. قیام شین­خَی (Xinhai) منجر به سقوط نظام امپراتوری دوهزار ساله و استقرار نظام جمهوری چین شد و چیانگ یکی از بنیانگذاران حزب کومین ­تانگ بود.

پس از برعهده گرفتن فرماندهی ارتش جمهوری توسط یوان شی­کای (Yuan Shikai) و شکست انقلاب دوم در سال1913، چیانگ نیز هم­چون سایر رهبران کومین ­تانگ یا در ژاپن و در تبعید به سر می ­برد و یا در شانگهای به زندگی نیمه مخفی خود ادامه می ­داد. وی در سال­های اقامت در شانگهای با گروه ­های گانگستر زیر زمینی مانند گروه«جنایتکاران سبز (Green Gang)» ارتباط نزدیکی برقرار ساخت (رابطه ­ی چیانگ با این گروه حتی پس از روی کار آمدن وی نیز ادامه داشت. چیانگ از این گروه برای ضربه زدن به مخالفان استفاده می کرد. هرگاه فرمان می داد اعضای این گروه جنایتکار به قتل، آدم ربایی و سرکوب تظاهرات هواداران کمونیست ها پرداخته و از ارتکاب هیچ جرمی ابا نداشتند.

معروف است که در دوران مبارزه‌ی چیانگ با کمونیست ها به ویژه در شانگهای، این گروه به دستور چیانگ صدها نفر را حذف فیزیکی کردند که به دوران«ترور سفید» مشهور است.). وی در فوریه­ ی سال1912، با همدستی تعدادی از اعضای کومین ­تانگ اقدام به ترور رییس تشکیلات«احیای جامعه (Restoration Society)» کرده و در 18ماه مه 1916، عوامل چیانگ، چِن چی­مِی (Chen Chimei) رهبر «حزب انقلابی چین (Chinese Revolutionary Party)» را حذف فیزیکی نموده و چیانگ به عنوان رییس این حزب جایگزین او شد. در این ایام وجه‌ی سون یات­ سِن به دلایل مختلف خدشه دار شده و وی به همراه برخی از رفقای قدیمی خود از پیوستن به حزب انقلابی چین در تبعید امتناع می ­ورزیدند.

مائو تسه تونگ(مائو زدونگ)، بنیانگذار جمهوری خلق چین

مائو تسه تونگ، در 26 دسامبر 1892در منطقه‌­ی شائوشَن (Shao Shan) در استان خونَن (Hunan) به دنیا آمد. او در 8سالگی در مزرعه کار می­ کرد و هم­زمان در مدرسه­‌ای در نزدیکی محل سکونتش تحصیل می­ نمود. وی در 13 سالگی مدرسه را برای کمک به پدرش در مزرعه که فردی سخت­گیر و دقیق بود ترک کرد. خانواده­ ی مائو مذهبی و پیرو آیین بودا بودند. وی سال­‌های بعد برای ادامه‌­ی تحصیل به چانگ شا (Changsha) رفت. مائو 18ساله بود که نظام کهن امپراتوری چین، در انقلابی مردمی به رهبری دکتر سون یات ­سِن در سال1911میلادی، سقوط و به جای آن جمهوری چین تأسیس گردید. مائو در این دوران مدتی به استخدام ارتش انقلابی در آمد و یک سال بعد برای تکمیل تحصیلات متوسطه به شهر چانگ­شا رفته و در سال1918با مدرک دیپلم فارغ التحصیل شد. وی سپس با تشویق یکی از اساتیدش برای تحصیلات دانشگاهی به پکن رفته و به عنوان دانشجوی پاره وقت در دانشگاه پکن ثبت نام و همزمان به کار در کتابخانه­‌ی دانشگاه مشغول گردید. وی در این مدت با روشنفکران چپگرای دانشگاه هم­چون چِن دوشیو (Chen Duxiu) آشنا و در جلسات سخنرانی آنان حضور یافته و با ایده‌­های مارکسیستی بیشتر آشنا گردید.

مائو پس از بازگشت به خونَن به عنوان مدیر مدرسه مشغول به کار شده و هم­زمان در فعالیت­‌های سیاسی شرکت کرده و به نوشتن و انتشار مقالات سیاسی پرداخت. وی در همان­جا برای دومین بار(نخستین ازدواج مائو با خانمی به نام لوو ایشیو(Luo Yixiu) که از سوی خانواده برایش در نظر گرفته شده بود، صورت گرفت و از سال1907 تا 1910 باهم زندگی مشترکی داشتند که بعدا از هم جدا شدند.)با یکی از معلمان مدرسه به نام خانم یانگ کَی­خویی (Yang Kaihui). ( وی در اکتبر سال 1930 به همراه فرزندش به نام مائو اَن لانگ توسط نیروهای کومین تانگ دستگیر و اعدام شد. مائو از این همسرش 3 پسر داشت که یکی توسط کومین تانگ اعدام شد و دیگری به نام مائو اَن یینگ در جنگ کره کشته شد و سومی مائو اَنچینگ نام داشت.) ازدواج نمود(از سال1920تا1927 باهم زندگی مشترک داشتند) ولی به دلیل اختلافات فکری و عقیدتی از هم جدا شده و با خانم دیگری به نام خِه زیجِن(He Zizhen)، (مائو با سومین همسر خود از سال1928 تا 1939 زندگی مشترک داشت) ازدواج مجدد کرد.

مائو بنا به دلایلی با وی نیز نتوانست به زندگی مشترک ادامه دهد و لذا از او هم جدا و برای بار چهارم در سال 1939، با خانم جیانگ چینگ (Zhiang Chen). ( جیانگ چن همسر قدرتمند مائو بود که در دوران انقلاب فرهنگی رهبری گروه چهارنفره را بر عهده داشت.)ازدواج کرد.

چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین

چوئِن ­لای در تاریخ پنجم ماه مارس 1898میلادی، در خانواده‌­ای نسبتا مرفه و اشرافی و اهل علم و دانش در استان جِه­ جیانگ در شرق چن به دنیا آمد. وی پس از تولد از سوی عمویش که فرزندی نداشت، به فرزندی پذیرفته شد و پس از مرگ عمو، زیر نظر همسر عمویش که بانویی فرهیخته بود بزرگ شد. نامادری مهربان چوئِن ­لای در سنین کودکی به او خواندن و نوشتن را آموخت به نحوی که در 8 سالگی او می ­توانست اغلب رمان‌­های کلاسیک چینی را بخواند. چو در9 سالگی مادر اصلی و در10 سالگی مادر خوانده­‌ی خود را از دست داد و لذا تحت تکفل و سرپرستی عموی دیگرش در شهرستان شِن­یانگ (ShenYang) در شمال چین قرار گرفت. در این شهر چوئِن ­لای وارد مدرسه ­ای شد که سیستم آموزشی غرب در آن جا آموزش داده می­ شد. در این مدرسه وی افزون بر فراگیری زبان انگلیسی و سایر علوم روز، با آثار نویسندگان روشنفکر چینی نیز آشنا شد. در سال 1913، با انتقال عموی چوئِن ­لای که شغل دولتی داشت به شهر تیَن­ جین (Tian Jin)، وی وارد مدرسه­‌ی راهنمایی مشهور نانکَی (Nankai) شد که مدیر آن یکی از شخصیت های برجسته­‌ی آموزشی قرن بیستم چین به نام جانگ بولینگ (Zhang Boling) بود. اغلب دانش آموزان این مدرسه، رهبران آینده­‌ی کشور چین در زمینه‌­های مختلف شدند. چوئِن ­لای به خاطر استعداد و توانایی بالای آموزشی، از سوی مدیر مدرسه برای ادامه­‌ی تحصیل به ژاپن(1917) و سپس به فرانسه اعزام شد.

دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین

دِنگ شیائو­پینگ (Deng Xiaoping) در 22 ماه اوت سال 1904میلادی در استان سی­چوان (Sichuan) در جنوب غرب چین، در خانواده­ای مرفه و زمین‌دار به دنیا آمد. وی در کودکی مادرش را از دست داد و در 5سالگی برای آموزش وارد یک مدرسه‌­­ی خصوصی سنتی شد. در 7 سالگی بود که در شهر چونگ­ چینگ، در یک مدرسه­‌ی مدرن برای ادامه­‌ی تحصیل ثبت نام کرد. دِنگ در 15 سالگی و در سال1919به همراه 80 دانش آموز دیگر چینی در قالب برنامه­‌ی آموزشی-کاری که برای دانش آموزان چینی در نظر گرفته شده بود، برای ادامه­‌ی تحصیل با کشتی عازم فرانسه گردید. وی هنگام تحصیل در فرانسه ضمن آشنایی با دیگر دانشجویان مسن­تر چینی هم­چون چوئِن ­لای ، تحت تأثیر آن­ها قرار گرفته و به مطالعه­‌ی کتاب­‌ها و عقاید مارکسیستی پرداخت و در فعالیت­‌های سیاسی شرکت کرد.

اگرچه برخی معتقدند، دِنگ و خیلی از افراد دیگر در آن زمان مارکسیست نبودند، بلکه ملی گرایانی بودند که می­ خواستند کشورشان مانند سایر کشورها پیشرفت کند و لذا گروه­‌های کمونیستی محملی بود برای آنان تا به فعالیت سیاسی به پردازند. به هرحال، دِنگ در سال1922 به لیگ جوانان سوسیالیست چین و در سال 1924 در همان فرانسه به حزب کمونیست پیوست و در سال 1926، پیش از بازگشت به چین سفری به مسکو داشت و چند ماه در آن­جا به مطالعه­‌ی مرام کمونیستی پرداخت.[۱]

در حال به روز رسانی و ویرایش

نیز نگاه کنید به

سون یات سن، بنیانگذار جمهوری چین؛ مارشال چیانگ کایشک، ژنرال سرخمائو تسه تونگ(مائو زدونگ)؛ بنیانگذار جمهوری خلق چین؛ چوئن لای، نخست وزیر مادام العمر جمهوری خلق چین؛ دنگ شیائوپینگ، معمار اصلاحات چین

کتابشناسی

  1. سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ چین. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، جلد1، ص. 164- 236.