ادیان ماقبل تاریخ چین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:Chinese-buddhist-art-768x461.jpg|بندانگشتی|ادیان [[پیش از تاریخ چین|ماقبل تاریخ چین]]]] | [[پرونده:Chinese-buddhist-art-768x461.jpg|بندانگشتی|ادیان [[پیش از تاریخ چین|ماقبل تاریخ چین]]. برگرفته از سایت tsemrinpoche، قابل بازیابی از https://www.tsemrinpoche.com/tsem-tulku-rinpoche/art-architecture/buddhist-influence-on-chinese-religion.html]] | ||
[[چین]] نزدیک 2000 سال کانون فرهنگی خاور دور بوده است و پیشینهی ادیان آن دستکم 1500 سال دیگر عقب تر میرود. در این گسترهی زمانی 3500 ساله، [[چین]] مجموعا دو نظام عمدهی فکر و عمل( [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] و [[آیین بومی تائو|دائو]]) پدید آورده و یک سیستم اعقاد سومی([[بودا در هنرهای سنتی عامیانه چین|بودا]]<nowiki/>یی) را به کلی دگرگون کرده، و در کنار آنها رسوم دینی عامیانهی بینظم و قانون خود را که دارای سابقهی دیرینهتر است، در قالب یک سنت نیمه مستقل چهارم رشد داده است. این چهار سنت دینی با هم نه تنها [[فرهنگ چینی]] را شکل دادهاند، بلکه فرهنگ و ادیان کشورهای همسایه همچون کره و [[ژاپن]] و بخشهایی از شرق آسیا زاییدهی همین فرهنگ بوده و متأثر از همان بودهاند<ref> | [[چین]] نزدیک 2000 سال کانون فرهنگی خاور دور بوده است و پیشینهی ادیان آن دستکم 1500 سال دیگر عقب تر میرود. در این گسترهی زمانی 3500 ساله، [[چین]] مجموعا دو نظام عمدهی فکر و عمل( [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] و [[آیین بومی تائو|دائو]]) پدید آورده و یک سیستم اعقاد سومی([[بودا در هنرهای سنتی عامیانه چین|بودا]]<nowiki/>یی) را به کلی دگرگون کرده، و در کنار آنها رسوم دینی عامیانهی بینظم و قانون خود را که دارای سابقهی دیرینهتر است، در قالب یک سنت نیمه مستقل چهارم رشد داده است. این چهار سنت دینی با هم نه تنها [[فرهنگ چینی]] را شکل دادهاند، بلکه فرهنگ و ادیان کشورهای همسایه همچون کره و [[ژاپن]] و بخشهایی از شرق آسیا زاییدهی همین فرهنگ بوده و متأثر از همان بودهاند.<ref>جوزف، ا. اَدلر (1386) .دین های چین. ترجمه حسن افشار. تهران: [https://nashremarkaz.com/ نشر مرکز]. </ref> | ||
در [[چین|سرزمین چین]]، دین همیشه با سیاست رابطهی نزدیکی داشته است. از هزارهی دوم پیش از میلاد، فرمانروا مسئول حفظ هماهنگی بین قلمرو خدایان آسمانی و دنیای نیاکان انسانی بودهاند. در دورانهای بعد نیز تا آغاز قرن بیستم، حکومتها نه تنها این نقش واسطگی و نمایندگی آسمان را حفظ کردهاند، بلکه تلاش نمودهاند تا بر نهادها و جنبشهای دینی نیز تسلط یابند. | در [[چین|سرزمین چین]]، دین همیشه با سیاست رابطهی نزدیکی داشته است. از هزارهی دوم پیش از میلاد، فرمانروا مسئول حفظ هماهنگی بین قلمرو خدایان آسمانی و دنیای نیاکان انسانی بودهاند. در دورانهای بعد نیز تا آغاز قرن بیستم، حکومتها نه تنها این نقش واسطگی و نمایندگی آسمان را حفظ کردهاند، بلکه تلاش نمودهاند تا بر نهادها و جنبشهای دینی نیز تسلط یابند. | ||
هماهنگی و پیوستگی خانواده که همیشه واحد سازندهی حیات اجتماعی در [[چین]] بوده است نیز انعکاسی از همین اندیشه و تفکر است که در نیا پرستی چینیها تبلور یافته و مردم مردگانشان را هم مثل زندگان عضو خانواده میپندارند. بر این اساس، بنمایهی تاریخ [[ادیان در چین|ادیان چینی،]]«وحدت لاهوت و ناسوت» یا پیوستگی امور زمینی و آسمانی است که پیوند دهندهی این دو، فرمانروای پرهیزکار و با فضیلت است که اختیارات آسمانی به آنها تفویض شده و پادشاهان، حکم لولاهای بین زمین و آسمان را دارند. لذا خواه ناخواه مملکت داری جنبهی دینی پیدا کرده است. آرمان این جهان بینی هماهنگی آسمان و زمین و انسان است. بر هم خوردن نظم سیاسی و اجتماعی در هر عصری نشان دهندهی این است که کار دنیا در جایی میلنگد و حاکم در فرمانروایی خود از فرمان آسمان سرپیچی کرده و آسمان بر او غضب کرده و اختیارات تفویض شده به او را به فرد یا سلسلهی دیگری واگذار خواهد کرد. چکامهی زیر بازگوی این پندار و اندیشه است:<blockquote> | هماهنگی و پیوستگی خانواده که همیشه واحد سازندهی حیات اجتماعی در [[چین]] بوده است نیز انعکاسی از همین اندیشه و تفکر است که در نیا پرستی چینیها تبلور یافته و مردم مردگانشان را هم مثل زندگان عضو خانواده میپندارند. بر این اساس، بنمایهی تاریخ [[ادیان در چین|ادیان چینی،]]«وحدت لاهوت و ناسوت» یا پیوستگی امور زمینی و آسمانی است که پیوند دهندهی این دو، فرمانروای پرهیزکار و با فضیلت است که اختیارات آسمانی به آنها تفویض شده و پادشاهان، حکم لولاهای بین زمین و آسمان را دارند. لذا خواه ناخواه مملکت داری جنبهی دینی پیدا کرده است. آرمان این جهان بینی هماهنگی آسمان و زمین و انسان است. بر هم خوردن نظم سیاسی و اجتماعی در هر عصری نشان دهندهی این است که کار دنیا در جایی میلنگد و حاکم در فرمانروایی خود از فرمان آسمان سرپیچی کرده و آسمان بر او غضب کرده و اختیارات تفویض شده به او را به فرد یا سلسلهی دیگری واگذار خواهد کرد. چکامهی زیر بازگوی این پندار و اندیشه است:<blockquote> آسمان بزرگ، از بیدادگری، | ||
این نا بسامانیهای فرساینده را فرو میفرستد. | |||
آسمان بزرگ، از نامهربانی، | |||
این سیه روزیهای بزرگ را فرو میفرستد.</blockquote>دین عوامی، کهن ترین دین چینی که به عنوان دین اشراف [[سلسله شانگ|سلسلهی شانگ]] ( قرن 14 تا 11 پیش از میلاد) شناخته میشود و تاکنون اطلاعات زیادی از آن به دست نیامده است؛ فالگیری و پیشگویی به وسیلهی استخوانها؛ نیاپرستی؛ باور به عملکرد و اثرگذاری اشباح و ارواح خبیثه در زندگی روزمره؛ ضرورت هماهنگی انسان با طبیعت و طبیعت را مادر همهی موجودات پنداشتن؛ [[مکتب طبیعت گرایان|فلسفهی یین-یانگ]]؛ ایجینگ یا هگزاگرم و یا نمودار شش خطی و بَگووا (تریگرم) هشت خطی که تکامل یافتهی آن به 64 خط نیز می رسد؛ [[عوامل پنج گانه جهان بینی سنتی چینی ها|عناصر پنجگانه]] و نقش آنها در جهان هستی؛ چی، یا نیروی حیات دهنده؛ و دهها تفکر اسطورهای و باور افسانهای، همگی جزو [[جهان بینی در فرهنگ چینی|جهان بینی باستانی چینی]] هستند که به دین عوام معروف بوده و [[روح حاکم بر فرهنگ چین|روح فرهنگ باستانی و سنتی چین]] را تا به امروز شکل دادهاند. دین عوامی، برخلاف دینهای نهادی مانند [[مسیحیت در چین|مسحیت]] و [[اسلام در چین|اسلام]] که دارای متولی و نهادهایی همچون کلیسا و [[مساجد در چین|مسجد]] دارند، دین پراکنده است و در عرصههای اجتماعی غیر مذهبی از قبیل خانواده و قوم و کشور حضور دارد و هیچ نماینده و متولی و نهاد خاصی در آن دخالت ندارد. | |||
مجموعهی این ادیان و باورهای ماقبل [[تاریخ چین]]، در سدههای بعد، توسط [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] و دائو سازماندهی شده و به شکل [[آیین بومی کنفوسیوس|آیینهای کنفوسیوس]] و طریقت دائویی، پس زمینهی [[فرهنگ چینی|فرهنگ سنتی و تمدن چینی]] را شکل دادهاند که از آن به روح [[فرهنگ چینی]] تعبیر میشود<ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی</ref> | مجموعهی این ادیان و باورهای ماقبل [[تاریخ چین]]، در سدههای بعد، توسط [[کنفوسیوس و اندیشه های او|کنفوسیوس]] و دائو سازماندهی شده و به شکل [[آیین بومی کنفوسیوس|آیینهای کنفوسیوس]] و طریقت دائویی، پس زمینهی [[فرهنگ چینی|فرهنگ سنتی و تمدن چینی]] را شکل دادهاند که از آن به روح [[فرهنگ چینی]] تعبیر میشود.<ref>سابقی، علی محمد(1392). جامعه و فرهنگ [[چین]]. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی</ref> | ||
== نیز نگاه کنید به == | == نیز نگاه کنید به == |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۸
چین نزدیک 2000 سال کانون فرهنگی خاور دور بوده است و پیشینهی ادیان آن دستکم 1500 سال دیگر عقب تر میرود. در این گسترهی زمانی 3500 ساله، چین مجموعا دو نظام عمدهی فکر و عمل( کنفوسیوس و دائو) پدید آورده و یک سیستم اعقاد سومی(بودایی) را به کلی دگرگون کرده، و در کنار آنها رسوم دینی عامیانهی بینظم و قانون خود را که دارای سابقهی دیرینهتر است، در قالب یک سنت نیمه مستقل چهارم رشد داده است. این چهار سنت دینی با هم نه تنها فرهنگ چینی را شکل دادهاند، بلکه فرهنگ و ادیان کشورهای همسایه همچون کره و ژاپن و بخشهایی از شرق آسیا زاییدهی همین فرهنگ بوده و متأثر از همان بودهاند.[۱]
در سرزمین چین، دین همیشه با سیاست رابطهی نزدیکی داشته است. از هزارهی دوم پیش از میلاد، فرمانروا مسئول حفظ هماهنگی بین قلمرو خدایان آسمانی و دنیای نیاکان انسانی بودهاند. در دورانهای بعد نیز تا آغاز قرن بیستم، حکومتها نه تنها این نقش واسطگی و نمایندگی آسمان را حفظ کردهاند، بلکه تلاش نمودهاند تا بر نهادها و جنبشهای دینی نیز تسلط یابند.
هماهنگی و پیوستگی خانواده که همیشه واحد سازندهی حیات اجتماعی در چین بوده است نیز انعکاسی از همین اندیشه و تفکر است که در نیا پرستی چینیها تبلور یافته و مردم مردگانشان را هم مثل زندگان عضو خانواده میپندارند. بر این اساس، بنمایهی تاریخ ادیان چینی،«وحدت لاهوت و ناسوت» یا پیوستگی امور زمینی و آسمانی است که پیوند دهندهی این دو، فرمانروای پرهیزکار و با فضیلت است که اختیارات آسمانی به آنها تفویض شده و پادشاهان، حکم لولاهای بین زمین و آسمان را دارند. لذا خواه ناخواه مملکت داری جنبهی دینی پیدا کرده است. آرمان این جهان بینی هماهنگی آسمان و زمین و انسان است. بر هم خوردن نظم سیاسی و اجتماعی در هر عصری نشان دهندهی این است که کار دنیا در جایی میلنگد و حاکم در فرمانروایی خود از فرمان آسمان سرپیچی کرده و آسمان بر او غضب کرده و اختیارات تفویض شده به او را به فرد یا سلسلهی دیگری واگذار خواهد کرد. چکامهی زیر بازگوی این پندار و اندیشه است:
آسمان بزرگ، از بیدادگری،
این نا بسامانیهای فرساینده را فرو میفرستد.
آسمان بزرگ، از نامهربانی،
این سیه روزیهای بزرگ را فرو میفرستد.
دین عوامی، کهن ترین دین چینی که به عنوان دین اشراف سلسلهی شانگ ( قرن 14 تا 11 پیش از میلاد) شناخته میشود و تاکنون اطلاعات زیادی از آن به دست نیامده است؛ فالگیری و پیشگویی به وسیلهی استخوانها؛ نیاپرستی؛ باور به عملکرد و اثرگذاری اشباح و ارواح خبیثه در زندگی روزمره؛ ضرورت هماهنگی انسان با طبیعت و طبیعت را مادر همهی موجودات پنداشتن؛ فلسفهی یین-یانگ؛ ایجینگ یا هگزاگرم و یا نمودار شش خطی و بَگووا (تریگرم) هشت خطی که تکامل یافتهی آن به 64 خط نیز می رسد؛ عناصر پنجگانه و نقش آنها در جهان هستی؛ چی، یا نیروی حیات دهنده؛ و دهها تفکر اسطورهای و باور افسانهای، همگی جزو جهان بینی باستانی چینی هستند که به دین عوام معروف بوده و روح فرهنگ باستانی و سنتی چین را تا به امروز شکل دادهاند. دین عوامی، برخلاف دینهای نهادی مانند مسحیت و اسلام که دارای متولی و نهادهایی همچون کلیسا و مسجد دارند، دین پراکنده است و در عرصههای اجتماعی غیر مذهبی از قبیل خانواده و قوم و کشور حضور دارد و هیچ نماینده و متولی و نهاد خاصی در آن دخالت ندارد.
مجموعهی این ادیان و باورهای ماقبل تاریخ چین، در سدههای بعد، توسط کنفوسیوس و دائو سازماندهی شده و به شکل آیینهای کنفوسیوس و طریقت دائویی، پس زمینهی فرهنگ سنتی و تمدن چینی را شکل دادهاند که از آن به روح فرهنگ چینی تعبیر میشود.[۲]