ایرانشناسان فرانسوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه ملل
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''معرفی تعدادی از ایرانشناسان معاصر'''
====[[کریستف بالایی|کریستف‌ بالایی‌]]====
[[پرونده:Christophe Balay .jpg|بندانگشتی|Christophe Balay. برگرفته از سایت rfi، قابل بازیابی از https://www.rfi.fr/]]کریستف‌ بالایی‌ (Christophe Balay) در سال‌ 1949 در فرانسه‌ متولد شده‌ است‌. در سال سوم مقطع دکترا به واسطه موضوع پایان‌نامه‌اش برای نخستین بار با زبان فارسی آشنا شد. موضوع تز وی ادبیات تطبیقی در زمینه رمان «هزار و یک روز» بود، داستانی که در قرن هجدهم توسط «فرانسوا پتی دلا کروا» به فرانسه و به چند زبان دیگر از جمله عربی و فارسی نیز ترجمه شده بود.


'''كريستف‌ بالايي‌[106] :'''
کار کردن در زمینه زبان‌های مختلف، او را به این فکر انداخت که یکی از زبان‌های شرقی را یاد بگیرد و در آن زبان تخصص پیدا کند. بنابراین سه سال در موسسه زبان‌های شرقی به آموزش زبان فارسی پرداخت. او در سال‌ 1979 پس‌ از گذراندن‌ دوره‌ تحصیلی‌ دکتری‌ در رشته‌ ادبیات‌ فرانسه‌ و تطبیقی ‌از پایان‌نامه‌ خود دفاع‌ کرد و در همین سال نیز دیپلم‌ زبان‌ فارسی‌ را از لانگزو دریافت‌ داشت‌.  سپس از این فرصت برخوردار شد که بورسیه‌ای را که برای یک کار تحقیقی در ایران بود، دریافت نماید تا تز کامل‌تری بنویسد . بنابراین در ابتدای انقلاب اسلامی ایران و حسن روابط دو کشور ایران و فرانسه بورسیه را گرفت و برای تحقیق درباره رمان‌نویسی ایران و تدوین تزی در این موضوع، راهی ایران شد و چهار سال در انجمن دوستی ایران و فرانسه در تهران زندگی کرد. بعد از اینکه به فرانسه برگشت، در لانگزو (آموزش زبان فارسی به فرانسوی زبانان) استخدام شد. تدریس زبان فارسی باعث پیشرفت وی در این زبان شد و خیلی زود متوجه شد که کار نقد ادبی جدی در یک زبان خارجی باید بر پایه ترجمه انجام شود و بدون ترجمه هیچ معنایی ندارد. به همین دلیل به ترجمه را  آغاز کرد  و سال‌ها به این کار پرداخت.


كريستف‌ بالايي‌ در سال‌ 1949 در فرانسه‌ متولد شده‌ است‌. در سال سوم مقطع دكترا به واسطه موضوع پايان‌نامه‌اش براي نخستين بار با زبان فارسي آشنا شد. موضوع تز وی ادبيات تطبيقي در زمينه رمان «هزار و يك روز» بود، داستاني كه در قرن هجدهم توسط «فرانسوا پتی دلا کروا» به [[فرانسه]] و به چند زبان ديگر از جمله عربي و فارسي نيز ترجمه شده بود. كار كردن در زمينه زبان‌هاي مختلف، او را به اين فكر انداخت كه يكي از زبان‌هاي شرقي را ياد بگيرد و در آن زبان تخصص پيدا كند. بنابراين سه سال در موسسه زبان‌هاي شرقي به آموزش زبان فارسي پرداخت. او در سال‌ 1979 پس‌ از گذراندن‌ دوره‌ تحصيلي‌ دكتري‌ در رشته‌ ادبيات‌ فرانسه‌ و تطبيقي ‌از پايان‌نامه‌ خود دفاع‌ كرد و در همین سال نیز ديپلم‌ زبان‌ فارسي‌ را از لانگزو دريافت‌ داشت‌.  سپس از این فرصت برخوردار شد كه بورسيه‌اي را كه براي يك كار تحقيقي در ايران بود، دریافت نماید تا تز كامل‌تري بنويسد . بنابراین در ابتدای انقلاب اسلامی ایران و حسن روابط دو كشور ايران و فرانسه بورسيه را گرفت و براي تحقيق در باره رمان‌نويسي ايران و تدوين تزي در اين موضوع، راهي ايران شد و چهار سال در انجمن دوستي ايران و فرانسه در تهران زندگي كرد. بعد از اينكه به فرانسه برگشت، در لانگزو (آموزش زبان فارسي به فرانسوي زبانان) استخدام شد. تدريس زبان فارسي باعث پيشرفت وی در اين زبان شد و خيلي زود متوجه شد كه كار نقد ادبي جدي در يك زبان خارجي بايد بر پايه ترجمه انجام شود و بدون ترجمه هيچ معنايي ندارد. به همین دلیل به ترجمه را  آغاز کرد  و سال‌ها به این کار پرداخت .  متاسفانه در آن روزگار جايگاه ادبيات و نفوذ ادبيات فارسي در فرانسه بخصوص به دلايل روابط سیاسی بين دو كشور، انقلاب، جنگ هشت ساله ايران و مسايل سياسي، خيلي خوب نبود و همين باعث شد كه نتواند ناشران فرانسوي را براي انتشار تمام آثار صمد بهرنگي، آثاري از آل احمد، هوشنگ گلشيري، شهرنوش پارسي‌پور، ساعدي و صادق هدايت را که ترجمه کرده بود، متقاعد كند. مجموعه داستان‌هاي كوتاه هدايت را زماني كه تصوير ايران كمي در فرانسه مثبت‌تر شد و ناشران فرانسوي جرات پيدا كردند آثاري از ادبيات فارسي منتشر كنند، با عنوان «مردي كه نفسش را كشت» منتشر كرد. متاسفانه از آثار پارسي‌پور استقبال نشد، شايد دليل آن روابط عمومي ضعيف ناشر بود. بالاخره با آثار زويا پيرزاد آشنا شد. به دلايل مختلف از جمله موضوع داستان، سبك داستان نويسي، لطافت قلم و جنسيت نويسنده، از پيرزاد در فرانسه استقبال خوبي شد. اخيراً نيز نويسنده ديگري را از طريق همان ناشر به مخاطبان فرانسوي معرفي كرده‌ كه به رغم تفاوت بسيار زياد با پيرزاد، با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان فرانسوي مواجه شده است و آن «فريبا وفي» است. البته اين دو نويسنده نقاط مشتركي هم دارند، ولي وفي از لحاظ محيط اجتماعي و زاويه ديد نقاد با پيرزاد فرق مي‌كند. در نهايت به حبيب احمدزاده كه فعلاً ترجمه فرانسه حبيب احمدزاده يكي از داستان‌هاي او را براي ناشر فرستاده و به او گفته‌ام كه اين كار با تمام كارهاي ديگري كه از فارسي ترجمه كرده‌ام، متفاوت است؛
متاسفانه در آن روزگار جایگاه ادبیات و نفوذ ادبیات فارسی در فرانسه بخصوص به دلایل روابط سیاسی بین دو کشور، انقلاب، جنگ هشت ساله ایران و مسائل سیاسی، خیلی خوب نبود و همین باعث شد که نتواند ناشران فرانسوی را برای انتشار تمام آثار صمد بهرنگی، آثاری از آل احمد، هوشنگ گلشیری، شهرنوش پارسی‌پور، ساعدی و صادق هدایت را که ترجمه کرده بود، متقاعد کند. مجموعه داستان‌های کوتاه هدایت را زمانی که تصویر ایران کمی در فرانسه مثبت‌تر شد و ناشران فرانسوی جرات پیدا کردند آثاری از ادبیات فارسی منتشر کنند، با عنوان «مردی که نفسش را کشت» منتشر کرد. متاسفانه از آثار پارسی‌پور استقبال نشد، شاید دلیل آن روابط عمومی ضعیف ناشر بود. بالاخره با آثار زویا پیرزاد آشنا شد. به دلایل مختلف از جمله موضوع داستان، سبک داستان‌نویسی، لطافت قلم و جنسیت نویسنده، از پیرزاد در فرانسه استقبال خوبی شد. اخیراً نیز نویسنده دیگری را از طریق همان ناشر به مخاطبان فرانسوی معرفی کرده‌ که به رغم تفاوت بسیار زیاد با پیرزاد، با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان فرانسوی مواجه شده است و آن «فریبا وفی» است. البته این دو نویسنده نقاط مشترکی هم دارند، ولی وفی از لحاظ محیط اجتماعی و زاویه دید نقاد با پیرزاد فرق می‌کند. در نهایت به حبیب احمدزاده که فعلاً ترجمه فرانسه حبیب احمدزاده یکی از داستان‌های او را برای ناشر فرستاده و به او گفته‌ام که این کار با تمام کارهای دیگری که از فارسی ترجمه کرده‌ام، متفاوت است؛


[[کریستف بالایی]] از سال‌ 1998 رياست‌ انجمن‌ ايرانشناسي‌ فرانسه‌ در ايران‌ را به‌ عهده‌ داشت. و هم اکنون  به‌ عنوان‌ استاد و رئیس گروه زبان‌ و ادبيات‌فارسي‌ در موسسه‌ ملي‌ زبان‌ و تمدن‌ های شرقی ‌ و معاونت این موسسه دانشگاهی فعالیت می نماید.
[[کریستف بالایی]] از سال‌ 1998 ریاست‌ انجمن‌ ایران‌شناسی‌ فرانسه‌ در ایران‌ را به‌ عهده‌ داشت. و هم اکنون به‌ عنوان‌ استاد و رئیس گروه زبان‌ و ادبیات‌فارسی‌ در موسسه‌ ملی‌ زبان‌ و تمدن‌‌های شرقی ‌ و معاونت این موسسه دانشگاهی فعالیت می‌نماید. از آثار چاپ‌ شده‌ او که به فارسی ترجمه شده می‌توان‌ عناوین‌ زیر را نام‌ برد:
*سرچشمه‌های‌ داستان‌ کوتاه‌ فارسی‌ انجمن‌ ایران‌شناسی‌ فرانسه‌ در ایران‌؛
*پیدایش‌ رمان‌ فارسی‌ انجمن‌ ایران‌شناسی‌ فرانسه‌ درایران.
====[[شارل هانری دوفوشه كور|شارل هانری دوفوشه کور]]====
شارل هانری دوفوشه کور(Charles-Henri de Fouchécour) استاد برجسته و بازنشسته‌ی سوربن جدید (پاریس ۳) می‌باشد. وی در سال ۱۹۲۵ در مراکش بدنیا آمد و هفده سال اول عمرش را در آن کشور گذراند. در الجزایر، تونس و در [[شهر لیون]] فرانسه به فراگیری علوم دینی و زبان عربی پرداخت. روزی استاد زبان عربی او در تونس به او پیشنهاد کرد:<blockquote>«اگر به تمدن اسلامی قرون وسطا علاقه دارید لازم است با زبان و ادبیات ایران آشنا شوید زیرا ایرانیان در بنیان‌گذاری این تمدن نقش اصلی ایفا کرده‌اند».</blockquote>پس او به فراگیری این زبان پرداخت.  سال 1343 هجری تحصیلاتِ رسمی خود را در «لانگزو» و در «سوربن» شروع کرد و تا دوره‌ی دکتری پیش رفت. رساله‌ی دکتری‌‌اش نیز «توصیف طبیعت در ادبیات فارسی در قرن یازدهم»به راهنمایی آقای «ژیلبر لازار» بود. بعد از اتمام دوره‌ی دکتری به مرکز ملی تحقیقات فرانسه رفت و به تکمیلِ تحقیقات و اطلاعاتش پرداخت. در آن‌جا برای مرتبه‌ی فوق دکترا درباره‌ی «اخلاقیات در ادبیات فارسی» تحقیق کرد و کتاب «اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از قرن سوم تا قرن هفتم هجری» را در همین دوره نوشت. این کتاب را آقایان امیر معزی و روح‌‎بخشان به فارسی ترجمه کرده‌ و مرکز نشر دانشگاهی با همکاری انجمن ایران‎‏‌شناسی فرانسه منتشر کرده‌است.


ازآثار چاپ‌ شده‌ او که به فارسی ترجمه شده مي‌توان‌ عناوين‌ زير را نام‌ برد:
در مرکز ملی تحقیقات فرانسه شش سال کار کرد و بعد از آن به «لانگزو» رفت و 12 سال در «لانگزو» استاد زبان و ادبیات فارسی بود و دانشجویان را راهنمایی می‌کرد. سفرهای سالیانه‌ی او به ایران او را در تماس مستقیم با ادبیات فارسی و پژوهشگران ایرانی قرارداده است. وی برای بار اول در اوائل سال 1347 به ایران آمد و سپس به عناوین گوناگون در این جا حضور یافت.<ref>ساجدی ، طهمورث ، تاریخ [[ایران شناسی در فرانسه|ایران‌شناسی در فرانسه]] ، [https://safirardehal.com/ انتشارات سفیر اردهال] ،1390،ص.311.</ref>دو فوشه کور در دهه ی ۷۰ مدیر انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران بود و در سال ۱۹۷۸ مجله سالانه کتابشناسی ابستراکتا ایرانیکا را تأسیس کرد. ازسال ۱۹۸۴ که تز دکتری دولتی‌اش را دفاع کرد تاسال ۱۹۹۳ با قبول مسئولیت‌های مختلفی در تماس مستقیم و وسیع با فعالیت‌های مربوط به ادبیات ایران قرار گرفت. تسلط پروفسور شارل هانری دوفوشه کور به نثر و نظم فارسی کلاسیک، از او کارشناسی برجسته ساخته که با نگاهی تازه به پژوهش در زمینه‌ی ادبیات کلاسیک فارسی می‌پردازد. تحقیقات او بیشتر در سبک‌شناسی وتاریخ ادبیات قرون وسطا و عرفان می‌باشد. پروفسور دوفوشه کور غیراز نقدها و بررسی‌هائی که درباره‌ی کتاب‌های مختلف نوشته، شمار فراوانی کتاب دارد و مقاله‌های بسیاری در مجلات و دائره‌المعارف‌های مختلف درباره‌ی ادبیات پارسی قبل از اسلام و قرون وسطا به زبان‌های فرانسه و فارسی نوشته است.


ـ سرچشمه‌هاي‌ داستان‌ كوتاه‌ فارسي‌ انجمن‌ ايرانشناسي‌ فرانسه‌ در ايران‌.
از کارهای ماندنی دوفوشه کور ترجمه کامل دیوان حافظ به [[فرانسه]] است. وی در مورد حافظ می‌گوید:<blockquote>«من زمانی که در «لانگزو» بودم، هنوز به دیوان حافظ وارد نشده بودم. آن موقع خیلی می‌ترسیدم. احساس می‌کردم دیوان حافظ یک متن پیچیده و مبهم است. شعرها را نمی‌فهمیدم. خیلی برای من سخت و پیچیده بود. به همین خاطر می‌ترسیدم. تا این‌که در سال 1986 در کنگره‌ی «استراسبورگ» با آقای پورجوادی ملاقات کردم. به ایشان گفتم: شما درباره‌ی من قضاوت کنید که آیا من بعد از این چند سال که تحصیل و تدریس زبان فارسی کرده‌ام، می‌توانم به دیوان حافظ راه پیدا کنم و آن را ترجمه کنم؟ پورجوادی مقداری فکر کرد و بعد به من گفت: آره می‌توانید....من شروع کردم و کم‌کم عاشق شدم. عاشق شدم و دیوانه شدم. آن‌قدر عاشق و دیوانه شدم که نتوانستم رها کنم. دیگر حافظ کتابِ شب و روز من شده بود و در خواب و بیداری مرا رها نمی‌کرد. البته باید یادآوری کنم که این ممکن نبود، مگر این‌که من چند سال به طور جدی و شبانه‌روزی عمیقاً وارد ادبیات فارسی شدم. سعی کردم همه‌ی متون ادب فارسی را بخوانم. تمام آثار بزرگ ادبیات فارسی را از اول تا آخر بخوانم؛ شاهنامه، آثار نظامی، سعدی و بقیه را همه را مطالعه کردم و هیچ‌کدام از آن‌ها برای ترجمه کردن سخت‌تر از حافظ نبود؛ ولی حافظ دیگر گریبان مرا رها نکرد. من 18 سال برای ترجمه، در دیوان حافظ غرق شده بودم. 18 سال به طور شبانه‌روزی همراه با حافظ بودم و هر چه درباره‌ی حافظ و شعرهایش نوشته می‌شد، می‌خواندم. امّا همیشه می‌ترسیدم درست آن‌ را نفهمم. هنوز هم می‌ترسم. هنوز هم می‌ترسم که خیلی چیزها را از دیوان حافظ نفهمیده باشم....امّا من برای آن‌ که بتوانم بعضی از این ویژگی‌ها را اول خودم بفهمم و بعد به خواننده‌ی فرانسوی بفهمانم، اول غزل‌ها را به صورت تحت‌اللفظی ترجمه می‌کردم و بعد چندبار صورت فارسی و ترجمه‌ی فرانسه‌ی آن را می‌خواندم و به دنبال روابط این کلمات می‌گشتم. امّا وقتی شعر حافظ را به صورت تحت‌اللفظی ترجمه می‌کردم، می‌دیدم خیلی از فکر حافظ دور شده است. خواننده هم که ترجمه را می‌خواند، دچار همین مشکل می‌شود. خوب در این موقع باید چه کار بکنم. مجبور شدم توضیح بنویسم و به کمک توضیحات که خودش یک نوع تفسیر است، روابط بین کلمه‌ها را جست‎وجو کنم و کم‌کم و پله‌پله ترقی کنم و به معنای کلیِ شعر برسم.»</blockquote>
====[[یان ریشار]]====
حوزه تخصصی: تاریخ معاصر ایران، ادبیات فارسی، جامعه‌شناسی مذهبی، دین در ایران امروز  و جامعه کنونی ایران  


ـ پيدايش‌ رمان‌ فارسي‌ انجمن‌ ايرانشناسي‌ فرانسه‌ درايران
سمت کنونی: استاد مطالعات ایران در دانشگاه جدید سوربون


'''شارل هانري دوفوشه كور[107]:'''
زندگی‌نامه: یان ریشار(Yann Richard)، مدیر و استاد موسسه ایران‌شناسی دانشگاه جدید سوربن ، در سال 1948 در ژونسی [[فرانسه]] به دنیا آمد و در سال 1969 موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته زبان‌شناسی عمومی از دانشگاه گرونوبل و مدرک کارشناسی ارشد در رشته فلسفه از دانشگاه لیون شد . اواز سال 1972 تا 1974 به مطالعه در زمینه اسلام‌شناسی و ادبیات فارسی و عربی در دانشگاه توبینگن ( آلمان ) پرداخت و در سال 1975 موفق به اخذ دیپلم فارسی از موسسه ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرق در [[پاریس]] شد. وی در سال‌های 1980 و 1992 دو مدرک دکترا در رشته‌های مطالعات اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه سوربن – پاریس و دانشگاه جدید سوربن دریافت کرد. عناوین رساله‌های وی شامل گوهر مراد عبد ارزاق لاهیجی، فیلسوف ایرانی و هویت و نوگرایی در فرهنگ معاصر ایران می‌شود.


شارل هانري دوفوشه كوراستاد برجسته و بازنشسته ي سوربن جديد (پاريس ۳) مي باشد. وی در سال ۱۹۲۵ در مراكش بدنيا آمد و هفده سال اول عمرش را در آن كشور گذراند. در الجزاير، [[تونس]] و در شهر ليون فرانسه به فراگيري علوم ديني و زبان عربي پرداخت. روزي استاد زبان عربي او در تونس به او پيشنهاد كرد:« اگر به تمدن اسلامي قرون وسطا علاقه دارید لازم است با زبان و ادبیات ایران آشنا شوید زیرا ایرانیان در بنیانگذاری این تمدن نقش اصلی ایفا کرده اند». پس او به فراگيري اين زبان پرداخت.  سال 1343 هجري تحصيلاتِ رسمي خود را در «لانگزو» و در «سوربن» شروع كرد و تا دوره‌ي دكتري پيش رفت. رساله‌ي دكتري‌ اش نیز «توصيف طبيعت در ادبيات فارسي در قرن يازدهم»به راهنمايي آقاي «ژيلبر لازار» بود. بعد از اتمام دوره‌ي دكتري به مركز ملي تحقيقات فرانسه رفت و به تكميلِ تحقيقات و اطلاعاتش پرداخت. در آن‌جا براي مرتبه‌ي فوق دكترا درباره‌ي «اخلاقيات در ادبيات فارسي» تحقيق كرد و كتاب «اخلاقيات: مفاهيم اخلاقي در ادبيات فارسي از قرن سوم تا قرن هفتم هجري» را در همين دوره نوشت. اين كتاب را آقايان امير معزي و روح‎بخشان به فارسي ترجمه كرده‌ و مركز نشر دانشگاهي با همكاري انجمن ايران‎‏شناسي فرانسه منتشر كرده‌است.
سمت‌ها و مسئولیت‌های وی عبارتند از:


در مركز ملي تحقيقات فرانسه شش سال كار كرد و بعد از آن به «لانگزو» رفت و 12 سال در «لانگزو» استاد زبان و ادبيات فارسي بود و دانشجويان را راهنمايي مي‌كرد. سفرهاي ساليانه ي او به ايران او را در تماس مستقيم باادبيات فارسي و پژوهشگران ايراني قرارداده است. وي براي بار اول در اوائل سال 1347 به ايران آمد و سپس به عناوين گوناگون در اين جا حضور يافت . [108]دو فوشه کور در دهه ی ۷۰ مدير انجمن ايرانشناسي فرانسه در ایران بود و در سال ۱۹۷۸ مجله سالانه كتابشناسي ابستراكتا ايرانيكا را تأسيس كرد. ازسال ۱۹۸۴ كه تزدكتري دولتي اش رادفاع كرد تاسال ۱۹۹۳ با قبول مسئوليت هاي مختلفي درتماس مستقیم و وسیع با فعاليت هاي مربوط به ادبيات ایران قرارگرفت. تسلط پروفسور شارل هانری دوفوشه کور به نثر و نظم فارسي كلاسيك، از او كارشناسي برجسته ساخته كه با نگاهي تازه به پژوهش درزمينه ی ادبيات كلاسيك فارسي مي پردازد. تحقیقات او بیشتر در سبک شناسی وتاریخ ادبیات قرون وسطا و عرفان می باشد. پروفسور دوفوشه كورغيراز نقدها و بررسي هائي كه درباره ي كتاب هاي مختلف نوشته، شمار فراواني كتاب دارد و مقاله های بسیاری در مجلات و دائره المعارف هاي مختلف درباره ي ادبيات پارسي قبل از اسلام و قرون وسطا به زبان هاي فرانسه و فارسي نوشته است.
استاد مطالعات ایران در دانشگاه جدید سوربن ( از سال 1993 )، مدیر موسسه ایران‌شناسی دانشگاه جدید سوربن ( از سال 1993 )، مدیر مجموعه  آثار و اسناد موسسه ایران‌شناسی ( از سال 1993 تا کنون )، معاون دانشکده زبان‌های شرقی دانشگاه جدید سوربون ( از سال 1998 تا کنون )، عضو شورای علمی کتابخانه جیمز دار مستتر، عضو هیات مدیره دانشگاه جدید سوربون، عضو هیات سردبیری نشریه مطالعات ایران، عضو هیات سردبیری مجموعه مطالعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خاور میانه و آسیا، مدیر انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران ( در سال های 2002 و 2003 )، محقق مرکز مطالعات خاور میانه، کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد، در حوزه ایران‌شناسی ( در سال های 1987 و 1988 )، استاد دانشگاه یو. سی. ال. ای ( در سال 1984 )، محقق گروه تحقیقاتی جهان ایران ( از سال 1981 تا 1993 )، مترجم سفارت فرانسه در ایران ( در سال 1981 )، معاون انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران ( از سال 1977 تا 1980 )، محقق انجمن ایران‌شناسی فرانسه ( از سال 1975 تا 1980 ) و مدیر و معاون سالنامه کتابنامه ایران ( آبستراکتا ایرانیکا ) از سال 1994 تا 1998 ) دکتر یان ریشار با چندین مرکز مطالعاتی از جمله انجمن فرانسوی مطالعات جهان عرب و اسلام، کانون پیشبرد مطالعات ایران، انجمن بین‌المللی مطالعات ایران و انجمن ایران‌شناسی اروپا همکاری می‌کند و به تحقیق و پژوهش در زمینه زبان و ادبیات فارسی، تاریخ معاصر ایران، دین در ایران، جامعه کنونی ایران و جامعه‌شناسی تشیع در ایران امروز می‌پردازد. عناوین برخی از آثار یان ریشار(گزیده‌ای از کتاب‌ها) به شرح زیر است:
*ایران در قرن بیستم / با همکاری ژان پی یر دیگارو [[برنارد اوركاد|برنارد اورکاد]]/1996؛
*اسلام شیعیان: سیاست، ایدئولوژی و مذهب / با همکاری آنتونیا نویل/1995؛
*اسلام شیعه: ایمان و ایدئولوژی / 1991؛
*ایران امروز: ریشه‌ها و پیامدهای انقلاب اسلامی ایران / با همکاری نیکی آر .کدی/2003؛
*سرچشمه‌های انقلاب: تاریخ تحلیلی معاصر ایران /با همکاری نیکی آر.کدی /1981؛
*تهران، در زیر آتشفشان / با همکاری برنارد اورکاد /1987؛
*تشیع در ایران: امام و انقلاب /1980؛
*نورالدین عبد الرحمن جامی /1982.
====[[برنارد اوركاد|برنارد اورکاد]]====
برنارد اورکاد (Bernard Hourcade) مدیر بخش پژوهش‌های مرکز ملی پژوهش‌های علمی ( پاریس ) ، دانشگاه جدید سوربن – پاریس سه ، در سال 1964 مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و در سال 1968 مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته جغرافیا از دانشگاه بوردو دریافت کرد و در سال 1975 با مدرک دکتری در رشته جغرافیا از دانشگاه سوربن – پاریس فارغ‌التحصیل شد .


از کارهای ماندنی دوفوشه کور ترجمه کامل دیوان حافظ به فرانسه است . وی در مورد حافظ می گوید: «من زمانی كه در «لانگزو» بودم، هنوز به ديوان حافظ وارد نشده بودم. آن موقع خيلي مي‌ترسيدم. احساس مي‌كردم ديوان حافظ يك متن پيچيده و مبهم است. شعرها را نمي‌فهميدم. خيلي براي من سخت و پيچيده بود. به همين خاطر مي‌ترسيدم. تا اين‌كه در سال 1986 در كنگره‌ي «استراسبورگ» با آقاي پورجوادي ملاقات كردم. به ايشان گفتم: شما درباره‌ي من قضاوت كنيد كه آيا من بعد از اين چند سال كه تحصيل و تدريس زبان فارسي كرده‌ام، مي‌توانم به ديوان حافظ راه پيدا كنم و آن را ترجمه كنم؟ پورجوادي مقداري فكر كرد و بعد به من گفت: آره مي‌توانيد....من شروع كردم و كم‌كم عاشق شدم. عاشق شدم و ديوانه شدم. آن‌قدر عاشق و ديوانه شدم كه نتوانستم رها كنم. ديگر حافظ كتابِ شب و روز من شده بود و در خواب و بيداري مرا رها نمي‌كرد. البته بايد يادآوري كنم كه اين ممكن نبود، مگر اين‌كه من چند سال به طور جدي و شبانه‌روزي عميقاً وارد ادبيات فارسي شدم. سعي كردم همه‌ي متون ادب فارسي را بخوانم. تمام آثار بزرگ ادبيات فارسي را از اول تا آخر بخوانم؛ شاهنامه، آثار نظامي، سعدي و بقيه را همه را مطالعه كردم و هيچ‌كدام از آن‌ها براي ترجمه كردن سخت‌تر از حافظ نبود؛ ولي حافظ ديگر گريبان مرا رها نكرد. من 18 سال براي ترجمه، در ديوان حافظ غرق شده بودم. 18 سال به طور شبانه‌روزي همراه با حافظ بودم و هر چه درباره‌ي حافظ و شعرهايش نوشته مي‌شد، مي‌خواندم. امّا هميشه مي‌ترسيدم درست آن‌را نفهمم. هنوز هم مي‌ترسم. هنوز هم مي‌ترسم كه خيلي چيزها را از ديوان حافظ نفهميده باشم....امّا من براي آن‌كه بتوانم بعضي از اين ويژگي‌ها را اول خودم بفهمم و بعد به خواننده‌ي فرانسوي بفهمانم، اول غزل‌ها را به صورت تحت‌اللفظي ترجمه مي‌كردم و بعد چندبار صورت فارسي و ترجمه‌ي فرانسه‌ي آن را مي‌خواندم و به دنبال روابط اين كلمات مي‌گشتم. امّا وقتي شعر حافظ را به صورت تحت‌اللفظي ترجمه مي‌كردم، مي‌ديدم خيلي از فكر حافظ دور شده است. خواننده هم كه ترجمه را مي‌خواند، دچار همين مشكل مي‌شود. خوب در اين موقع بايد چه كار بكنم. مجبور شدم توضيح بنويسم و به كمك توضيحات كه خودش يك نوع تفسير است، روابط بين كلمه‌ها را جست‎وجو كنم و كم‌كم و پله‌پله ترقي كنم و به معناي كليِ شعر برسم. »
سمت‌ها و مسئولیت‌های وی عبارتند از: رئیس گروه تحقیقاتی " جهان ایران " ، مدیر بخش پژوهش‌های مرکز ملی پژوهش‌های علمی ( پاریس ، از سال 1990 تا سال 2003 ) ، مدیر بخش ایران‌شناسی دانشکده دکترای زبان‌ها و تمدن‌های شرقی ، دانشگاه سوربن ، عضو شورای علمی دانشگاه جدید سوربن –پاریس 3 ، عضو هیات مدیره موسسه مطالعات شرق و جهان عرب در دانشگاه جدید سوربن ، عضو هیات‌های سردبیری و علمی نشریات و مجموعه‌های " تحقیقات جغرافیایی "  ( مشهد ، ایران ) ،  ( پاریس )، مطالعات ایرانی  ( نیویورک ) ، مکان‌ها و جوامع   ( پاریس ) نشریه بین‌المللی مطالعات آسیایی  ،  ( دانشگاه [[توکیو]] ، انتشارات دانشگاه کمبریج ) ، نشریه مطالعات جهان ترکی - ایرانی    ( پاریس ) ، محقق مرکز ملی تحقیقات علمی ( پاریس )، جغرافیا و علوم اجتماعی در ایران امروز ، 1983 ) ، مدیر انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران ( 1978 ) ، مدرس انجمن فرانسه در ایران ( 1970) و استادیار تاریخ و جغرافیا در دانشکده شامپو لیون ( گرونوبل - 1969 ) ، عضو سازمان‌ها و مراکز پژوهشی مختلف از جمله کانون پیشبرد مطالعات ایران ( پاریس ) ، انجمن آسیا ( پاریس ) ، انجمن فرانسوی مطالعات جهان عرب و اسلام ( پاریس ) ، انجمن مطالعات خاورمیانه‌ای آمریکای شمالی ( تاکسون ) ، انجمن مطالعات ایران ( نیویورک ) ، انجمن ایران‌شناسی اروپا ( رم ) ، انجمن فرانسوی توسعه جغرافیا ( لیون )، انجمن بین‌المللی قاجار شناسی  ( کالیفرنیا )، و کانون بین‌المللی مطالعه انجمن‌های ایرانی ( آمریکا ) است. اورکاد موفق به دریافت مدارج افتخاری از سازمان‌ها و مراکز مختلف از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( در سال 1999 ) شده و در همایش‌های خارجی و داخلی متعدد نیز شرکت و به ارائه مقاله پرداخته است . عناوین برخی از آثار وی در زیر آمده است:


'''يان ريشار [109]'''
پژوهش‌های عمده ایشان عبارت است از:
*تحولات اجتماعی و جغرافیایی ایران با توجه به نقش توسعه شهری و فرهنگ شهرنشینی؛
*اطلس تهران؛
*تاریخ و جغرافیای تهران؛
*ساختار قومی – فرهنگی ایران؛
*مطالعات شهری تطبیقی: پایتخت‌های خاور میانه.
گزیده‌ای از کتاب‌ها:
*ایران، هویت جدید یک جمهوری /2002؛
*ایران در آستانه قرن بیستم /1996؛
*اطلس ایران / باهمکاری اوبر مازورک محمد حسین پاپلی یزدی و محمود طالقانی /1998؛
*اسناد مطالعات پراکندگی ویژگی‌های فرهنگی در منطقه تهران /1978.
====[[فرانسیس ژان اوگوست ریشار|فرانسیس ریشار]]====
[[فرانسیس ژان اوگوست ریشار]] (Francis Richard) در سال ۱۹۴۸ میلادى در شهر پاریس به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشکده‏ زبان‏‌هاى شرقى پاریس رفت و در سال ۱۹۷۰ در رشته زبان‏‌هاى فارسى و ادبیات لاتین و یونانى فارغ‌‏التحصیل شد. او سپس جهت ادامه ‏تحصیل به دانشگاه تهران آمد و سال‏هاى ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ را در آن دانشگاه نزد استادانى چون بروجردى، محمدتقى دانش پژوه و ایرج ‏افشار به آموزش زبان، تاریخ و نسخه‏‌هاى خطى زبان فارسى پرداخت. فرانسیس ریشار پس از بازگشت از تهران به تحصیلات خود در رشته تاریخ و زبان‏‌شناسى در دانشگاه سوربُن پاریس به مدت دو سال ادامه داد. در سال ۱۹۷۴ کتابدار شعبه نسخه‌هاى خطى کتابخانه ملى فرانسه در بخش شرقى شد و مسئولیت اداره مخزن فارسى و تهیه فهرست آن را برعهده گرفت تا این که به ریاست کتابخانه شرقى فرانسه برگزیده شد.


حوزه تخصصي : تاريخ معاصر ايران ، ادبيات فارسي ، جامعه شناسي مذهبي ' دين در ايران امروز  وجامعه كنوني ايران   سمت کنونی : استاد مطالعات ايران در دانشگاه جديد سوربون
وى به سال ۲۰۰۳ پس از بازنشستگى از کتابخانه ملى فرانسه، از سوى ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه، به سمت مشاور فرهنگى رئیس جمهور و ریاست بخش تازه تأسیس هنرهاى اسلامى در موزه لوور پاریس منصوب شد و هم اینک به عنوان کارشناس ارشد آثار تاریخى و هنرى در این مرکز مشغول به کار است. او به زبان‌هاى فارسى، عربى، آلمانى، انگلیسى، لهستانى، ترکى، روسى، لاتین و یونانى آشنایى کامل دارد. چندین کتاب و بیش از ۵۰ مقاله علمى - پژوهشى در حوزه‌هاى مختلف ایران‌شناسى و نسخه پژوهى حاصل سى وپنج سال تلاش این پژوهشگر پنجاه و نه ساله است. فرانسیس ریشارد در مدت ۳۰ سال همکارى باکتابخانه ملى فرانسه، کتاب‌هاى متعددى نوشته که از جمله کتاب‌‏هاى زیر در مورد ایران و زبان فارسى مى‌‏باشد:
*فهرست کتاب‏‌هاى خطى زبان فارسى موجود در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۸۹؛
*انتشار و معرفى یک نسخه خطى هنرى (با صفحات نقاشى شده) از کتاب خمسه نظامى متعلق به قرن شانزدهم نگهدارى شده ‏در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۹۵؛
*شاهکارهاى فارسى - نسخه‌‏هاى خطى از قرن 12 الى قرن 17 که به مناسبت نمایشگاهى به همین نام که در سال ۱۹۷۷ درکتابخانه ملّى فرانسه برگزار شده بود، انتشار یافت؛
*کتاب فارسى، که در سال ۲۰۰۳ انتشار یافت.
«مرکز پژوهشى میراث مکتوب»، به پاس ۳۵ سال مطالعات ایران‌شناسى فرانسیس ریشار و ارج نهادن به همت او در جهت نسخه‌شناسى و فهرست‌نگارى میراث گرانبهاى مکتوب فارسى، مراسم گرامی‌داشتى براى او در دوم آذر۱۳۸۴برگزار کرد. در این مراسم  استاد ایرج افشار در تجلیل از فرانسیس ریشار گفت:«فرانسیس ریشار، آداب، سنن و فرهنگ ایران‌شناسان مشهور گذشته را در حوزه مطالعات ایران‌شناسی به دوره معاصر منتقل کرده است و در دو زمینه متن‌شناسی و نسخه‌شناسی و نیز در تبیین وجوه هنری نسخه‌های خطی فارسی و بررسی تاریخ نقاشی ایران و ارتباط آن با نسخه‌های خطی، بسیار ماهر است». در پایان نیز لوح‌های تقدیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز پژوهشی میراث مکتوب وکتابخانه ملّی ایران به فرانسیس ریشار تقدیم گردید.


زندگينامه : يان ريشار ، مدير و استاد موسسه ايران شناسي دانشگاه جديد سوربن ، در سال 1948 در ژونسي فرانسه به دنيا آمد و در سال 1969 موفق به دريافت مدرك كارشناسي در رشته زبان شناسي عمومي از دانشگاه گرونوبل و مدرك كارشناسي ارشد در رشته فلسفه از دانشگاه ليون شد . اواز سال 1972 تا 1974 به مطالعه در زمينه اسلام شناسي و ادبيات فارسي و عربي در دانشگاه توبينگن ( آلمان ) پرداخت و در سال 1975 موفق به اخذ ديپلم فارسي از موسسه ملي زبان ها و تمدن هاي شرق در پاريس شد . وي در سال هاي 1980 و 1992 دو مدرك دكترا در رشته هاي مطالعات اسلامي و علوم سياسي از دانشگاه سوربن – پاريس و دانشگاه جديد سوربن دريافت كرد . عناوين رساله هاي وي شامل گوهر مراد عبد ارزاق لاهيجي ، فيلسوف ايراني و هويت و نوگرايي در فرهنگ معاصر ايران  مي شود.
باید گفت فرانسیس ریشار، ایران‌شناس ، فهرست‌نویس و نسخه‌شناس شهیر فرانسوى، و مدیر بخش هنر اسلامی موزه لووراز جمله پژوهشگران نام‌آورى است که به حکم تأملات ژرفى که در میراث فرهنگى ایرانیان صورت داده است نامى جاودان در فهرست خادمان فرهنگ ایران یافته است .
====[[ژان دورینگ]]====
پروفسور ژان دورینگ(Jean During) (متولد 1947) مدیر بخش تحقیقات در مرکز ملی در پاریس، موسیقی‌دان و  متخصص موسیقی ایران و آسیای میانه است. وی سالیان متمادی از عمر خود را صرف تحقیق و شناخت فرهنگ و موسیقی ملل شرق، به خصوص ایران، آسیای میانه، افغانستان، آذربایجان و ... کرده‌ است. دورینگ از کارشناسان انگشت شمار موسیقی ایرانی در سطح جهان‏ است و تألیفات متعددی در این زمینه دارد. اقامت ۱۰ ساله‌اش از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰ در ایران فرصتی بود تا وی با رموز موسیقی ایرانی آشنا شود. نت‌نگاری او از ردیف میرزا عبدالله به روایت نورعلی خان برومند، حرکتی قابل اعتنا در زمان خود بود. دورینگ نزدیک به دو دهه از صحنه موسیقی ایران غایب بود تا اواسط سال 1381 که به جای کریستف بالایی در انجمن ایران‌شناسی فرانسه قرار گرفت. وی پس از اتمام مأموریت 4 ساله‌اش به فرانسه بازگشت و هم اینک در پاریس به اتفاق همسر ایرانی‌اش لیلی آتشکار زندگی می‌کند.


سمت ها و مسئوليت هاي وي عبارتند از : استاد مطالعات ايران در دانشگاه جديد سوربن ( از سال 1993 ) ، مدير موسسه ايران شناسي دانشگاه جديد سوربن ( از سال 1993 ) ، مدير مجموعه  آثار و اسناد موسسه ايران شناسي  ( از سال 1993 تا كنون ) ، معاون دانشكده زبان هاي شرقي دانشگاه جديد سوربون ( از سال 1998 تا كنون ) ، عضو شوراي علمي كتابخانه جيمز دار مستتر  عضو هيات مديره دانشگاه جديد سوربون  ،  عضو هيات سردبيري نشريه مطالعات ايران  ، عضو هيات سر دبيري مجموعه  مطالعات اجتماعي ، اقتصادي و سياسي خاور ميانه و آسيا ، مدير انجمن ايران شناسي فرانسه در ايران ( در سال هاي 2002 و 2003 ) ، محقق مركز مطالعات خاور ميانه ، كالج سنت آنتوني دانشگاه آكسفورد ، در حوزه ايران شناسي ( در سال هاي 1987 و 1988 ) ، استاد دانشگاه يو . سي . ال . اي  ( در سال 1984 ) ، محقق گروه تحقيقاتي جهان ايران ( از سال 1981 تا 1993 ) ، مترجم سفارت فرانسه در ايران ( در سال 1981 ) ، معاون انجمن ايران شناسي فرانسه در ايران ( از سال 1977 تا 1980 ) محقق انجمن ايران شناسي فرانسه ( از سال 1975 تا 1980 ) و مدير و معاون سالنامه كتابنامه ايران ( آبستراكتا ايرانيكا ) از سال 1994 تا 1998 ) دكتر يان ريشار با چندين مركز مطالعاتي از جمله انجمن فرانسوي مطالعات جهان عرب و اسلام ، كانون پيشبرد مطالعات ايران ، انجمن بين المللي مطالعات ايران و انجمن ايران شناسي اروپا همكاري مي كند و به تحقيق و پژوهش در زمينه زبان و ادبيات فارسي ، تاريخ معاصر ايران ، دين در ايران ، جامعه كنوني ايران و جامعه شناسي تشيع در ايران امروز مي پردازد.
زندگی‌نامه دورینگ از زبان خودش: به طور خلاصه پس از تحصیل در حوزه فلسفه و گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در این رشته از فرانسه به ایران آمدم و از آنجا که به موسیقی به ویژه موسیقی ایرانی علاقه بسیاری داشتم و برایم بسیار جذاب بود، به آموختن آن روی آوردم. در این زمان به یادگیری تار و سه‌تار نزد استادانی نظیر علی‌اکبر شهنازی، یوسف فروتن، دکتر صفوت، نورعلی، هرمزی پرداختم که در امر آموزش نقش مهمی را ایفا کردند. به پیشنهاد دانشگاهی که درس می‌خواندم تز دکترای خود را در این باره و با شتاب و علاقه بسیار به اتمام رساندم و در قالب کتابی به سال 1975 ارائه دادم. پس از بازگشت به ایران از بورسیه انجمن آکادمی حکمت و فلسفه استفاده کردم و 4 سال به تحقیق پرداختم و سعادت این را داشتم که از کلاس‌های دایر شده پروفسور هانری کربن و نیز استاد حسین نصر استفاده کنم. از اینجا بود که با فرهنگ ایرانی از یکسو و موسیقی ایرانی، اخلاق و زیباشناسی از سوی دیگر بیش از پیش خو گرفتم ضمن اینکه از رویکرد فلسفی موضوعات مورد نظر غافل نشدم. دکترای خود را نیز با عنوان «موسیقی و عرفان در سنت‌های ایران» در قالب کتابی با دو جلد و مجموعا یک هزار صفحه ارائه کردم. این کتاب در دو بخش «موسیقی در زمان معاصر» با 600 صفحه و «سماع در تصوف» با 400 صفحه و با استفاده از منابع و مراجع کهن و اصیل ایرانی تالیف شد. از دیگر فعالیت‌هایی که انجام داده‌ام، تحقیقات و مطالعاتی است که درباره موسیقی ردیفی بلوچستان و برخی سنن در کردستان انجام دادم. اگرچه وقوع جنگ شرایط کار و تحقیق را بسیار سخت کرد اما با دشواری به کار خود ادامه دادم و سپس در جمهوری آذربایجان و پس از آن به آسیای مرکزی (ازبکستان) سفر کردم و 5 سال به تحقیق پرداختم و با زبان و فرهنگ ازبکستان آشنا شدم. همین‌طور مراسم «شامانیسم» و جن‌گیری که خیلی زنده و غنی است، از نزدیک مشاهده کردم. تاکنون یازده کتاب تالیف کرده‌ام و بسیار خوشحالم از اینکه کتاب‌هایم مورد استقبال ایرانیان نیز قرار گرفته است. همچنین تا به حال نزدیک به 35 لوح فشرده با توضیحات علمی و مباحث مختلف ارائه کردم نظیر سنت‌های رایج در کشورهای آذربایجان، پاکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکیه و نیز مراسمی از جمله «ذکر یسوی از ترک‌های چین»، «ذکر قادری»، «ذکر بکتاشی» و قرائت قرآن مجید در مقام ترکی همگی از فعالیت‌هایم در حوزه ایران‌شناسی به شمار می‌رود.


عناوين برخي آثار [[یان ریشار]]:
از نظر علاقه به آلات موسیقی به تار و سه‌تار علاقه وافری داشتم و پس از 15 سال تلاش ساز «قیچک» را نیز به خوبی فرا گرفتم و به عنوان نوازنده غیر حرفه‌ای مقبولیت فراوانی نزد نوازندگان پرسابقه یافتم. تالیفات عمده دورینگ عبارتند از:
 
*حال؛ مفهوم سنت در موسیقی شرقی، لاگراس، وردیه،1994؛
گزیده ای از كتاب ها :
ردیف تار و سه تار میرزا عبدالله، تهران، سروش، 1991؛
 
*هنر موسیقی ایرانی، واشنگتن، پیچ پابلیشرز، 1991؛
• ايران در قرن بيستم / با همكاري ژان پي ير ديگارو [[برنارد اوركاد]]/1996
*مقدمه‌ای بر اونیوری، بلومینگتن، 1991؛
 
*موسیقی سنتی آذربایجان و علم مقام، بادن بادن، نشر کورنر، 1988؛
• اسلام شيعيان: سياست ، ايدئولوژي و مذهب / با همكاري آنتونيا نويل/1995
*سیر تحول موسیقی در ایران، پاریس، 1984؛
 
*مقاله موسیقی ایران و خاورمیانه در تقابل با فرهنگ غرب، ترجمه آزاده دانش نیا.<ref>نعیمی گورابی ، محمدحسین، جامعه و فرهنگ فرانسه ، [https://www.icro.ir/ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی] ، تهران ، 1392.ص658-667. ( در دست انتشار )</ref>
• اسلام شيعه : ايمان و ايدئولوژي / 1991
==نیز نگاه کنید به==
 
[[ایران شناسی در کانادا]]؛ [[ایران شناسی در روسیه]]؛ [[ایران شناسی در تونس]]؛ [[ایران شناسی در ژاپن]]؛ [[ایران شناسی در لبنان]]؛ [[ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین]]؛ [[ایران شناسی در مالی]]؛ [[ایران‌شناسی در تایلند]]؛ [[ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین]]؛ [[ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا]]؛ [[ايران شناسی و ايران شناسان اردن]]؛ [[ایران شناسی در اتیوپی]]؛ [[ایران شناسی در سیرالئون]]؛ [[ایران شناسی در قطر]]
• ايران امروز : ريشه ها و پيامد هاي انقلاب اسلامي ايران / با همكاري نيكي آر .كدي/2003
==کتابشناسی==
 
• سرچشمه هاي انقلاب : تاريخ تحليلي معاصر ايران /با همكاري نيكي آر.كدي /1981
 
• تهران ، در زير آتشفشان / با همكاري برنارد اوركاد /1987
 
• تشيع در ايران : امام و انقلاب /1980
 
• نورالدين عبد الرحمن جامي /1982
 
'''برنارد اوركاد [110]'''
 
برنارد اورکاد مدير بخش پژوهش هاي مركز ملي پژوهش هاي علمي ( پاريس ) ، دانشگاه جديد سوربن – پاريس سه ، در سال 1964 مدرك كارشناسي خود را در رشته تاريخ و در سال 1968 مدرك كارشناسي ارشد خود را در رشته جغرافيا از دانشگاه بوردو دريافت كرد و در سال 1975 با مدرك دكتري در رشته جغرافيا از دانشگاه سوربن – پاريس فارغ التحصيل شد . سمت ها و مسئوليت هاي وي عبارتند از : رئيس گروه تحقيقاتي " جهان ايران " ، مدير بخش پژوهش هاي مركز ملي پژوهش هاي علمي ( پاريس ، از سال 1990 تا سال 2003 ) ، مدير بخش ايران شناسي دانشكده دكتراي زبان ها و تمدن هاي شرقي ، دانشگاه سوربن ، عضو شوراي علمي دانشگاه جديد سوربن –پاريس 3 ، عضو هيات مديره موسسه مطالعات شرق و جهان عرب در دانشگاه جديد سوربن ، عضو هيات هاي سردبيري و علمي نشريات و مجموعه هاي " تحقيقات جغرافيايي "  ( مشهد ، ايران ) ،  ( پاريس )، مطالعات ایرانی  ( نيويورك ) ، مکان ها و جوامع   ( پاريس ) نشریه بین المللی مطالعات آسیایی  ،  ( دانشگاه توكيو ، انتشارات دانشگاه كمبريج ) ، نشریه مطالعات جهان ترکی - ایرانی    ( پاريس ) ، محقق مركز ملي تحقيقات علمي ( پاريس )، جغرافيا و علوم اجتماعي در ايران امروز ، 1983 ) ، مدير انجمن ايران شناسي فرانسه در ايران ( 1978 ) ، مدرس انجمن فرانسه در ايران ( 1970) و استاديار تاريخ و جغرافيا در دانشكده شامپو ليون ( گرونوبل - 1969 ) ، عضو سازمان ها و مراكز پژوهشي مختلف از جمله كانون پيشبرد مطالعات ايران ( پاريس ) ، انجمن آسيا ( پاريس ) ، انجمن فرانسوي مطالعات جهان عرب و اسلام ( پاريس ) ، انجمن مطالعات خاور ميانه اي آمريكاي شمالي ( تاكسون ) ، انجمن مطالعات ايران ( نيويورك ) ، انجمن ايران شناسي اروپا ( رم ) ، انجمن فرانسوي توسعه جغرافيا ( ليون ) ، انجمن بين المللي قاجار شناسي  ( كاليفرنيا ) ، و كانون بين المللي مطالعه انجمن هاي ايراني ( آمريكا ) است. اوركاد موفق به دريافت مدارج افتخاري از سازمان ها و مراكز مختلف از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ( در سال 1999 ) شده و در همايش هاي خارجي و داخلي متعدد نيز شركت و به ارائه مقاله پرداخته است . عناوين برخي از آثار وي در زير آمده است :
 
پژوهش ها :
 
• تحولات اجتماعي و جغرافيايي ايران با توجه به نقش توسعه شهري و فرهنگ شهر نشيني
 
• اطلس تهران
 
• تاريخ و جغرافياي تهران
 
• ساختار قومي – فرهنگي ايران
 
• مطالعات شهري تطبيقي : پايتخت هاي خاور ميانه
 
گزیده ای از كتاب ها :
 
• ايران ، هويت جديد يك جمهوري /2002
 
• ايران در آستانه قرن بيستم /1996
 
• اطلس ايران / باهمكاري اوبر مازورك محمد حسين پاپلي يزدي و محمود طالقاني /1998
 
• اسناد مطالعات پراكندگي ويژگي هاي فرهنگي در منطقه تهران /1978
 
'''فرانسيس ريشار[111]'''
 
فرانسيس ژان اوگوست ريشار در سال ۱۹۴۸ ميلادى در شهر پاريس بدنيا آمد. پس از پايان تحصيلات متوسطه به دانشكده‏زبان‏هاى شرقى پاريس رفت و در سال ۱۹۷۰ در رشته زبان‏هاى فارسى و ادبيات لاتين و يونانى فارغ‏التحصيل شد. او سپس جهت ادامه‏تحصيل به دانشگاه تهران آمد و سال‏هاى ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ را در آن دانشگاه نزد استادانى چون بروجردى، محمدتقى دانش پژوه و ايرج‏افشار به آموزش زبان، تاريخ و نسخه‏هاى خطى زبان فارسى پرداخت. فرانسيس ريشار پس از بازگشت از تهران به تحصيلات خود دررشته تاريخ و زبان‏شناسى در دانشگاه سوربُن پاريس به مدت دو سال ادامه داد. در سال ۱۹۷۴ كتابدار شعبه نسخه هاى خطى كتابخانه ملى فرانسه در بخش شرقى شد و مسئوليت اداره مخزن فارسى و تهيه فهرست آن را برعهده گرفت تا اين كه به رياست كتابخانه شرقى فرانسه برگزيده شد.
 
وى به سال ۲۰۰۳ پس از بازنشستگى از كتابخانه ملى فرانسه، از سوى ژاك شيراك، رئيس جمهور وقت فرانسه، به سمت مشاور فرهنگى رئيس جمهور و رياست بخش تازه تأسيس هنرهاى اسلامى در موزه لوور پاريس منصوب شد و هم اينك به عنوان كارشناس ارشد آثار تاريخى و هنرى در اين مركز مشغول به كار است. او به زبانهاى فارسى، عربى، آلمانى، انگليسى، لهستانى، تركى، روسى، لاتين و يونانى آشنايى كامل دارد. چندين كتاب و بيش از ۵۰ مقاله علمى - پژوهشى درحوزه هاى مختلف ايران شناسى و نسخه پژوهى حاصل سى وپنج سال تلاش اين پژوهشگر پنجاه و نه ساله است.
 
فرانسيس ريشارد در مدت ۳۰ سال همكارى باكتابخانه ملى فرانسه،كتابهاى متعددى نوشته كه از جمله كتاب‏هاى زير در مورد ايران و زبان فارسى مى‏باشد.
 
1 - فهرست كتاب‏هاى خطى زبان فارسى موجود در كتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۸۹
 
2 - انتشار و معرفى يك نسخه خطى هنرى (با صفحات نقاشى شده) از كتاب خمسه نظامى متعلق به قرن شانزدهم نگهدارى شده‏در كتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۹۵
 
3 - شاهكارهاى فارسى - نسخه‏هاى خطى از قرن 12 الى قرن 17 كه به مناسبت نمايشگاهى به همين نام كه در سال ۱۹۷۷ دركتابخانه ملّى فرانسه برگزار شده بود ، انتشار يافت.
 
4 - كتاب فارسى، كه در سال ۲۰۰۳ انتشار يافت.
 
«مركز پژوهشى ميراث مكتوب»، به پاس ۳۵ سال مطالعات ايران شناسى فرانسيس ريشار و ارج نهادن به همت او در جهت نسخه شناسى و فهرست نگارى ميراث گرانبهاى مكتوب فارسى، مراسم گراميداشتى براى او در دوم آذر۱۳۸۴برگزار كرد. در اين مراسم  استاد ايرج افشار در تجليل از فرانسيس ريشار گفت:« فرانسيس ريشار، آداب، سنن و فرهنگ ايران شناسان مشهور گذشته را در حوزه مطالعات ايران‌شناسي به دوره معاصر منتقل كرده است و در دو زمينه متن‌شناسي و نسخه‌شناسي و نيز در تبيين وجوه هنري نسخه‌هاي خطي فارسي و بررسي تاريخ نقاشي ايران و ارتباط آن با نسخه‌هاي خطي، بسيار ماهر است». در پايان نيز لوحهاي تقدير وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مركز پژوهشي ميراث مكتوب وكتابخانة ملّي ايران به فرانسيس ريشار تقديم گرديد.
 
بايد گفت فرانسيس ريشار، ايران شناس ، فهرست نويس و نسخه شناس شهير فرانسوى، و مدير بخش هنر اسلامي موزه لووراز جمله پژوهشگران نام آورى است كه به حكم تأملات ژرفى كه در ميراث فرهنگى ايرانيان صورت داده است نامى جاودان در فهرست خادمان فرهنگ ايران يافته است .
 
'''[[ژان دورینگ]][112]'''
 
پروفسور ژان دورینگ (متولد 1947) مدیر بخش تحقیقات در مرکز ملی در پاریس، موسیقی‌دان و  متخصص موسيقي ايران و آسياي ميانه است. وی سالیان متمادی از عمر خود را صرف تحقیق و شناخت فرهنگ و موسیقی ملل شرق، بخصوص ایران، آسیای میانه، افغانستان، آذربایجان و ... کرده‌است. دورینگ از کارشناسان انگشت شمار موسيقی ايرانی در سطح جهان‏است و تألیفات متعددی در این زمینه دارد. اقامت ۱۰ ساله اش از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰ در ایران فرصتی بود تا وی با رموز موسیقی ایرانی آشنا شود. نت نگاری او از ردیف میرزا عبدالله به روایت نورعلی خان برومند، حركتی قابل اعتنا در زمان خود بود. دورینگ نزدیك به دو دهه از صحنه موسیقی ایران غایب بود تا اواسط سال 1381 كه به جای كریستف بالایی در انجمن ایرانشناسی فرانسه قرار گرفت. وی پس از اتمام مأموریت 4 ساله اش به فرانسه بازگشت و هم اینک در [[پاریس]] به اتفاق همسر ایرانی اش لیلی آتشکار زندگی می کند.
 
زندگي نامه دورينگ از زبان خودش: به طور خلاصه پس از تحصيل در حوزه فلسفه و گرفتن مدرك كارشناسي ارشد در اين رشته از فرانسه به ايران آمدم و از آنجا كه به موسيقي به ويژه موسيقي ايراني علاقه بسياري داشتم و برايم بسيار جذاب بود، به آموختن آن روي آوردم. در اين زمان به يادگيري تار و سه‌تار نزد استاداني نظير علي‌اكبر شهنازي، يوسف فروتن، دكتر صفوت، نورعلي، هرمزي پرداختم كه در امر آموزش نقش مهمي را ايفا كردند. به پيشنهاد دانشگاهي كه درس مي‌خواندم تز دكتراي خود را در اين باره و با شتاب و علاقه بسيار به اتمام رساندم و در قالب كتابي به سال 1975 ارايه دادم. پس از بازگشت به ايران از بورسيه انجمن آكادمي حكمت و فلسفه استفاده كردم و 4 سال به تحقيق پرداختم و سعادت اين را داشتم كه از كلاس‌هاي داير شده پروفسور هانري كربن و نيز استاد حسين نصر استفاده كنم. از اينجا بود كه با فرهنگ ايراني از يكسو و موسيقي ايراني، اخلاق و زيباشناسي از سوي ديگر بيش از پيش خو گرفتم ضمن اينكه از رويكرد فلسفي موضوعات مورد نظر غافل نشدم. دكتراي خود را نيز با عنوان «موسيقي و عرفان در سنت‌هاي ايران» در قالب كتابي با دو جلد و مجموعا يك هزار صفحه ارايه كردم. اين كتاب در دو بخش «موسيقي در زمان معاصر» با 600 صفحه و «سماع در تصوف» با 400 صفحه و با استفاده از منابع و مراجع كهن و اصيل ايراني تاليف شد. از ديگر فعاليت‌هايي كه انجام داده‌ام، تحقيقات و مطالعاتي است كه درباره موسيقي رديفي بلوچستان و برخي سنن در كردستان انجام دادم. اگرچه وقوع جنگ شرايط كار و تحقيق را بسيار سخت كرد اما با دشواري به كار خود ادامه دادم و سپس در جمهوري آذربايجان و پس از آن به آسياي مركزي (ازبكستان) سفر كردم و 5 سال به تحقيق پرداختم و با زبان و فرهنگ ازبكستان آشنا شدم. همين‌طور مراسم «شامانيسم» و جن‌گيري كه خيلي زنده و غني است، از نزديك مشاهده كردم. تاكنون يازده كتاب تاليف كرده‌ام و بسيار خوشحالم از اينكه كتاب‌هايم مورد استقبال ايرانيان نيز قرار گرفته است. همچنين تا به حال نزديك به 35 لوح فشرده با توضيحات علمي و مباحث مختلف ارايه كردم نظير سنت‌هاي رايج در كشورهاي آذربايجان، پاكستان، تاجيكستان، قرقيزستان، ازبكستان، تركيه و نيز مراسمي از جمله «ذکر یسوی از ترک های [[چین]] »، «ذكر قادري»، «ذكر بكتاشي» و قرائت قرآن مجيد در مقام تركي همگي از فعاليت‌هايم در حوزه ايران‌شناسي به شمار مي‌رود.
 
از نظر علاقه به آلات موسيقي به تار و سه‌تار علاقه وافري داشتم و پس از 15 سال تلاش ساز «قيچك» را نيز به خوبي فرا گرفتم و به عنوان نوازنده غير حرفه‌اي مقبوليت فراواني نزد نوازندگان پرسابقه يافتم.
 
تالیفات عمده دورینگ عبارتند از:
 
1.    حال؛ مفهوم سنت در موسیقی شرقی، لاگراس، وردیه،1994
 
2.    ردیف تار و سه تار میرزا عبدالله، تهران، سروش، 1991
 
3.    هنر موسیقی ایرانی، واشنگتن، پیچ پابلیشرز،1991
 
4.    مقدمه ای بر اونیوری، بلومینگتن، 1991
 
5.    موسیقی سنتی آذربایجان و علم مقام، بادن بادن، نشر کورنر، 1988
 
6.    سیر تحول موسیقی در ایران، پاریس، 1984
 
7.    مقاله موسیقی ایران و خاورمیانه در تقابل با فرهنگ غرب، ترجمه آزاده دانش نیا

نسخهٔ ‏۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۴

کریستف‌ بالایی‌

Christophe Balay. برگرفته از سایت rfi، قابل بازیابی از https://www.rfi.fr/

کریستف‌ بالایی‌ (Christophe Balay) در سال‌ 1949 در فرانسه‌ متولد شده‌ است‌. در سال سوم مقطع دکترا به واسطه موضوع پایان‌نامه‌اش برای نخستین بار با زبان فارسی آشنا شد. موضوع تز وی ادبیات تطبیقی در زمینه رمان «هزار و یک روز» بود، داستانی که در قرن هجدهم توسط «فرانسوا پتی دلا کروا» به فرانسه و به چند زبان دیگر از جمله عربی و فارسی نیز ترجمه شده بود.

کار کردن در زمینه زبان‌های مختلف، او را به این فکر انداخت که یکی از زبان‌های شرقی را یاد بگیرد و در آن زبان تخصص پیدا کند. بنابراین سه سال در موسسه زبان‌های شرقی به آموزش زبان فارسی پرداخت. او در سال‌ 1979 پس‌ از گذراندن‌ دوره‌ تحصیلی‌ دکتری‌ در رشته‌ ادبیات‌ فرانسه‌ و تطبیقی ‌از پایان‌نامه‌ خود دفاع‌ کرد و در همین سال نیز دیپلم‌ زبان‌ فارسی‌ را از لانگزو دریافت‌ داشت‌.  سپس از این فرصت برخوردار شد که بورسیه‌ای را که برای یک کار تحقیقی در ایران بود، دریافت نماید تا تز کامل‌تری بنویسد . بنابراین در ابتدای انقلاب اسلامی ایران و حسن روابط دو کشور ایران و فرانسه بورسیه را گرفت و برای تحقیق درباره رمان‌نویسی ایران و تدوین تزی در این موضوع، راهی ایران شد و چهار سال در انجمن دوستی ایران و فرانسه در تهران زندگی کرد. بعد از اینکه به فرانسه برگشت، در لانگزو (آموزش زبان فارسی به فرانسوی زبانان) استخدام شد. تدریس زبان فارسی باعث پیشرفت وی در این زبان شد و خیلی زود متوجه شد که کار نقد ادبی جدی در یک زبان خارجی باید بر پایه ترجمه انجام شود و بدون ترجمه هیچ معنایی ندارد. به همین دلیل به ترجمه را  آغاز کرد  و سال‌ها به این کار پرداخت.

متاسفانه در آن روزگار جایگاه ادبیات و نفوذ ادبیات فارسی در فرانسه بخصوص به دلایل روابط سیاسی بین دو کشور، انقلاب، جنگ هشت ساله ایران و مسائل سیاسی، خیلی خوب نبود و همین باعث شد که نتواند ناشران فرانسوی را برای انتشار تمام آثار صمد بهرنگی، آثاری از آل احمد، هوشنگ گلشیری، شهرنوش پارسی‌پور، ساعدی و صادق هدایت را که ترجمه کرده بود، متقاعد کند. مجموعه داستان‌های کوتاه هدایت را زمانی که تصویر ایران کمی در فرانسه مثبت‌تر شد و ناشران فرانسوی جرات پیدا کردند آثاری از ادبیات فارسی منتشر کنند، با عنوان «مردی که نفسش را کشت» منتشر کرد. متاسفانه از آثار پارسی‌پور استقبال نشد، شاید دلیل آن روابط عمومی ضعیف ناشر بود. بالاخره با آثار زویا پیرزاد آشنا شد. به دلایل مختلف از جمله موضوع داستان، سبک داستان‌نویسی، لطافت قلم و جنسیت نویسنده، از پیرزاد در فرانسه استقبال خوبی شد. اخیراً نیز نویسنده دیگری را از طریق همان ناشر به مخاطبان فرانسوی معرفی کرده‌ که به رغم تفاوت بسیار زیاد با پیرزاد، با استقبال نسبتاً خوب مخاطبان فرانسوی مواجه شده است و آن «فریبا وفی» است. البته این دو نویسنده نقاط مشترکی هم دارند، ولی وفی از لحاظ محیط اجتماعی و زاویه دید نقاد با پیرزاد فرق می‌کند. در نهایت به حبیب احمدزاده که فعلاً ترجمه فرانسه حبیب احمدزاده یکی از داستان‌های او را برای ناشر فرستاده و به او گفته‌ام که این کار با تمام کارهای دیگری که از فارسی ترجمه کرده‌ام، متفاوت است؛

کریستف بالایی از سال‌ 1998 ریاست‌ انجمن‌ ایران‌شناسی‌ فرانسه‌ در ایران‌ را به‌ عهده‌ داشت. و هم اکنون به‌ عنوان‌ استاد و رئیس گروه زبان‌ و ادبیات‌فارسی‌ در موسسه‌ ملی‌ زبان‌ و تمدن‌‌های شرقی ‌ و معاونت این موسسه دانشگاهی فعالیت می‌نماید. از آثار چاپ‌ شده‌ او که به فارسی ترجمه شده می‌توان‌ عناوین‌ زیر را نام‌ برد:

  • سرچشمه‌های‌ داستان‌ کوتاه‌ فارسی‌ انجمن‌ ایران‌شناسی‌ فرانسه‌ در ایران‌؛
  • پیدایش‌ رمان‌ فارسی‌ انجمن‌ ایران‌شناسی‌ فرانسه‌ درایران.

شارل هانری دوفوشه کور

شارل هانری دوفوشه کور(Charles-Henri de Fouchécour) استاد برجسته و بازنشسته‌ی سوربن جدید (پاریس ۳) می‌باشد. وی در سال ۱۹۲۵ در مراکش بدنیا آمد و هفده سال اول عمرش را در آن کشور گذراند. در الجزایر، تونس و در شهر لیون فرانسه به فراگیری علوم دینی و زبان عربی پرداخت. روزی استاد زبان عربی او در تونس به او پیشنهاد کرد:

«اگر به تمدن اسلامی قرون وسطا علاقه دارید لازم است با زبان و ادبیات ایران آشنا شوید زیرا ایرانیان در بنیان‌گذاری این تمدن نقش اصلی ایفا کرده‌اند».

پس او به فراگیری این زبان پرداخت.  سال 1343 هجری تحصیلاتِ رسمی خود را در «لانگزو» و در «سوربن» شروع کرد و تا دوره‌ی دکتری پیش رفت. رساله‌ی دکتری‌‌اش نیز «توصیف طبیعت در ادبیات فارسی در قرن یازدهم»به راهنمایی آقای «ژیلبر لازار» بود. بعد از اتمام دوره‌ی دکتری به مرکز ملی تحقیقات فرانسه رفت و به تکمیلِ تحقیقات و اطلاعاتش پرداخت. در آن‌جا برای مرتبه‌ی فوق دکترا درباره‌ی «اخلاقیات در ادبیات فارسی» تحقیق کرد و کتاب «اخلاقیات: مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از قرن سوم تا قرن هفتم هجری» را در همین دوره نوشت. این کتاب را آقایان امیر معزی و روح‌‎بخشان به فارسی ترجمه کرده‌ و مرکز نشر دانشگاهی با همکاری انجمن ایران‎‏‌شناسی فرانسه منتشر کرده‌است.

در مرکز ملی تحقیقات فرانسه شش سال کار کرد و بعد از آن به «لانگزو» رفت و 12 سال در «لانگزو» استاد زبان و ادبیات فارسی بود و دانشجویان را راهنمایی می‌کرد. سفرهای سالیانه‌ی او به ایران او را در تماس مستقیم با ادبیات فارسی و پژوهشگران ایرانی قرارداده است. وی برای بار اول در اوائل سال 1347 به ایران آمد و سپس به عناوین گوناگون در این جا حضور یافت.[۱]دو فوشه کور در دهه ی ۷۰ مدیر انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران بود و در سال ۱۹۷۸ مجله سالانه کتابشناسی ابستراکتا ایرانیکا را تأسیس کرد. ازسال ۱۹۸۴ که تز دکتری دولتی‌اش را دفاع کرد تاسال ۱۹۹۳ با قبول مسئولیت‌های مختلفی در تماس مستقیم و وسیع با فعالیت‌های مربوط به ادبیات ایران قرار گرفت. تسلط پروفسور شارل هانری دوفوشه کور به نثر و نظم فارسی کلاسیک، از او کارشناسی برجسته ساخته که با نگاهی تازه به پژوهش در زمینه‌ی ادبیات کلاسیک فارسی می‌پردازد. تحقیقات او بیشتر در سبک‌شناسی وتاریخ ادبیات قرون وسطا و عرفان می‌باشد. پروفسور دوفوشه کور غیراز نقدها و بررسی‌هائی که درباره‌ی کتاب‌های مختلف نوشته، شمار فراوانی کتاب دارد و مقاله‌های بسیاری در مجلات و دائره‌المعارف‌های مختلف درباره‌ی ادبیات پارسی قبل از اسلام و قرون وسطا به زبان‌های فرانسه و فارسی نوشته است.

از کارهای ماندنی دوفوشه کور ترجمه کامل دیوان حافظ به فرانسه است. وی در مورد حافظ می‌گوید:

«من زمانی که در «لانگزو» بودم، هنوز به دیوان حافظ وارد نشده بودم. آن موقع خیلی می‌ترسیدم. احساس می‌کردم دیوان حافظ یک متن پیچیده و مبهم است. شعرها را نمی‌فهمیدم. خیلی برای من سخت و پیچیده بود. به همین خاطر می‌ترسیدم. تا این‌که در سال 1986 در کنگره‌ی «استراسبورگ» با آقای پورجوادی ملاقات کردم. به ایشان گفتم: شما درباره‌ی من قضاوت کنید که آیا من بعد از این چند سال که تحصیل و تدریس زبان فارسی کرده‌ام، می‌توانم به دیوان حافظ راه پیدا کنم و آن را ترجمه کنم؟ پورجوادی مقداری فکر کرد و بعد به من گفت: آره می‌توانید....من شروع کردم و کم‌کم عاشق شدم. عاشق شدم و دیوانه شدم. آن‌قدر عاشق و دیوانه شدم که نتوانستم رها کنم. دیگر حافظ کتابِ شب و روز من شده بود و در خواب و بیداری مرا رها نمی‌کرد. البته باید یادآوری کنم که این ممکن نبود، مگر این‌که من چند سال به طور جدی و شبانه‌روزی عمیقاً وارد ادبیات فارسی شدم. سعی کردم همه‌ی متون ادب فارسی را بخوانم. تمام آثار بزرگ ادبیات فارسی را از اول تا آخر بخوانم؛ شاهنامه، آثار نظامی، سعدی و بقیه را همه را مطالعه کردم و هیچ‌کدام از آن‌ها برای ترجمه کردن سخت‌تر از حافظ نبود؛ ولی حافظ دیگر گریبان مرا رها نکرد. من 18 سال برای ترجمه، در دیوان حافظ غرق شده بودم. 18 سال به طور شبانه‌روزی همراه با حافظ بودم و هر چه درباره‌ی حافظ و شعرهایش نوشته می‌شد، می‌خواندم. امّا همیشه می‌ترسیدم درست آن‌ را نفهمم. هنوز هم می‌ترسم. هنوز هم می‌ترسم که خیلی چیزها را از دیوان حافظ نفهمیده باشم....امّا من برای آن‌ که بتوانم بعضی از این ویژگی‌ها را اول خودم بفهمم و بعد به خواننده‌ی فرانسوی بفهمانم، اول غزل‌ها را به صورت تحت‌اللفظی ترجمه می‌کردم و بعد چندبار صورت فارسی و ترجمه‌ی فرانسه‌ی آن را می‌خواندم و به دنبال روابط این کلمات می‌گشتم. امّا وقتی شعر حافظ را به صورت تحت‌اللفظی ترجمه می‌کردم، می‌دیدم خیلی از فکر حافظ دور شده است. خواننده هم که ترجمه را می‌خواند، دچار همین مشکل می‌شود. خوب در این موقع باید چه کار بکنم. مجبور شدم توضیح بنویسم و به کمک توضیحات که خودش یک نوع تفسیر است، روابط بین کلمه‌ها را جست‎وجو کنم و کم‌کم و پله‌پله ترقی کنم و به معنای کلیِ شعر برسم.»

یان ریشار

حوزه تخصصی: تاریخ معاصر ایران، ادبیات فارسی، جامعه‌شناسی مذهبی، دین در ایران امروز  و جامعه کنونی ایران  

سمت کنونی: استاد مطالعات ایران در دانشگاه جدید سوربون

زندگی‌نامه: یان ریشار(Yann Richard)، مدیر و استاد موسسه ایران‌شناسی دانشگاه جدید سوربن ، در سال 1948 در ژونسی فرانسه به دنیا آمد و در سال 1969 موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته زبان‌شناسی عمومی از دانشگاه گرونوبل و مدرک کارشناسی ارشد در رشته فلسفه از دانشگاه لیون شد . اواز سال 1972 تا 1974 به مطالعه در زمینه اسلام‌شناسی و ادبیات فارسی و عربی در دانشگاه توبینگن ( آلمان ) پرداخت و در سال 1975 موفق به اخذ دیپلم فارسی از موسسه ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرق در پاریس شد. وی در سال‌های 1980 و 1992 دو مدرک دکترا در رشته‌های مطالعات اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه سوربن – پاریس و دانشگاه جدید سوربن دریافت کرد. عناوین رساله‌های وی شامل گوهر مراد عبد ارزاق لاهیجی، فیلسوف ایرانی و هویت و نوگرایی در فرهنگ معاصر ایران می‌شود.

سمت‌ها و مسئولیت‌های وی عبارتند از:

استاد مطالعات ایران در دانشگاه جدید سوربن ( از سال 1993 )، مدیر موسسه ایران‌شناسی دانشگاه جدید سوربن ( از سال 1993 )، مدیر مجموعه  آثار و اسناد موسسه ایران‌شناسی ( از سال 1993 تا کنون )، معاون دانشکده زبان‌های شرقی دانشگاه جدید سوربون ( از سال 1998 تا کنون )، عضو شورای علمی کتابخانه جیمز دار مستتر، عضو هیات مدیره دانشگاه جدید سوربون، عضو هیات سردبیری نشریه مطالعات ایران، عضو هیات سردبیری مجموعه مطالعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خاور میانه و آسیا، مدیر انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران ( در سال های 2002 و 2003 )، محقق مرکز مطالعات خاور میانه، کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد، در حوزه ایران‌شناسی ( در سال های 1987 و 1988 )، استاد دانشگاه یو. سی. ال. ای ( در سال 1984 )، محقق گروه تحقیقاتی جهان ایران ( از سال 1981 تا 1993 )، مترجم سفارت فرانسه در ایران ( در سال 1981 )، معاون انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران ( از سال 1977 تا 1980 )، محقق انجمن ایران‌شناسی فرانسه ( از سال 1975 تا 1980 ) و مدیر و معاون سالنامه کتابنامه ایران ( آبستراکتا ایرانیکا ) از سال 1994 تا 1998 ) دکتر یان ریشار با چندین مرکز مطالعاتی از جمله انجمن فرانسوی مطالعات جهان عرب و اسلام، کانون پیشبرد مطالعات ایران، انجمن بین‌المللی مطالعات ایران و انجمن ایران‌شناسی اروپا همکاری می‌کند و به تحقیق و پژوهش در زمینه زبان و ادبیات فارسی، تاریخ معاصر ایران، دین در ایران، جامعه کنونی ایران و جامعه‌شناسی تشیع در ایران امروز می‌پردازد. عناوین برخی از آثار یان ریشار(گزیده‌ای از کتاب‌ها) به شرح زیر است:

  • ایران در قرن بیستم / با همکاری ژان پی یر دیگارو برنارد اورکاد/1996؛
  • اسلام شیعیان: سیاست، ایدئولوژی و مذهب / با همکاری آنتونیا نویل/1995؛
  • اسلام شیعه: ایمان و ایدئولوژی / 1991؛
  • ایران امروز: ریشه‌ها و پیامدهای انقلاب اسلامی ایران / با همکاری نیکی آر .کدی/2003؛
  • سرچشمه‌های انقلاب: تاریخ تحلیلی معاصر ایران /با همکاری نیکی آر.کدی /1981؛
  • تهران، در زیر آتشفشان / با همکاری برنارد اورکاد /1987؛
  • تشیع در ایران: امام و انقلاب /1980؛
  • نورالدین عبد الرحمن جامی /1982.

برنارد اورکاد

برنارد اورکاد (Bernard Hourcade) مدیر بخش پژوهش‌های مرکز ملی پژوهش‌های علمی ( پاریس ) ، دانشگاه جدید سوربن – پاریس سه ، در سال 1964 مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و در سال 1968 مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته جغرافیا از دانشگاه بوردو دریافت کرد و در سال 1975 با مدرک دکتری در رشته جغرافیا از دانشگاه سوربن – پاریس فارغ‌التحصیل شد .

سمت‌ها و مسئولیت‌های وی عبارتند از: رئیس گروه تحقیقاتی " جهان ایران " ، مدیر بخش پژوهش‌های مرکز ملی پژوهش‌های علمی ( پاریس ، از سال 1990 تا سال 2003 ) ، مدیر بخش ایران‌شناسی دانشکده دکترای زبان‌ها و تمدن‌های شرقی ، دانشگاه سوربن ، عضو شورای علمی دانشگاه جدید سوربن –پاریس 3 ، عضو هیات مدیره موسسه مطالعات شرق و جهان عرب در دانشگاه جدید سوربن ، عضو هیات‌های سردبیری و علمی نشریات و مجموعه‌های " تحقیقات جغرافیایی "  ( مشهد ، ایران ) ،  ( پاریس )، مطالعات ایرانی  ( نیویورک ) ، مکان‌ها و جوامع   ( پاریس ) نشریه بین‌المللی مطالعات آسیایی  ،  ( دانشگاه توکیو ، انتشارات دانشگاه کمبریج ) ، نشریه مطالعات جهان ترکی - ایرانی    ( پاریس ) ، محقق مرکز ملی تحقیقات علمی ( پاریس )، جغرافیا و علوم اجتماعی در ایران امروز ، 1983 ) ، مدیر انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران ( 1978 ) ، مدرس انجمن فرانسه در ایران ( 1970) و استادیار تاریخ و جغرافیا در دانشکده شامپو لیون ( گرونوبل - 1969 ) ، عضو سازمان‌ها و مراکز پژوهشی مختلف از جمله کانون پیشبرد مطالعات ایران ( پاریس ) ، انجمن آسیا ( پاریس ) ، انجمن فرانسوی مطالعات جهان عرب و اسلام ( پاریس ) ، انجمن مطالعات خاورمیانه‌ای آمریکای شمالی ( تاکسون ) ، انجمن مطالعات ایران ( نیویورک ) ، انجمن ایران‌شناسی اروپا ( رم ) ، انجمن فرانسوی توسعه جغرافیا ( لیون )، انجمن بین‌المللی قاجار شناسی  ( کالیفرنیا )، و کانون بین‌المللی مطالعه انجمن‌های ایرانی ( آمریکا ) است. اورکاد موفق به دریافت مدارج افتخاری از سازمان‌ها و مراکز مختلف از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( در سال 1999 ) شده و در همایش‌های خارجی و داخلی متعدد نیز شرکت و به ارائه مقاله پرداخته است . عناوین برخی از آثار وی در زیر آمده است:

پژوهش‌های عمده ایشان عبارت است از:

  • تحولات اجتماعی و جغرافیایی ایران با توجه به نقش توسعه شهری و فرهنگ شهرنشینی؛
  • اطلس تهران؛
  • تاریخ و جغرافیای تهران؛
  • ساختار قومی – فرهنگی ایران؛
  • مطالعات شهری تطبیقی: پایتخت‌های خاور میانه.

گزیده‌ای از کتاب‌ها:

  • ایران، هویت جدید یک جمهوری /2002؛
  • ایران در آستانه قرن بیستم /1996؛
  • اطلس ایران / باهمکاری اوبر مازورک محمد حسین پاپلی یزدی و محمود طالقانی /1998؛
  • اسناد مطالعات پراکندگی ویژگی‌های فرهنگی در منطقه تهران /1978.

فرانسیس ریشار

فرانسیس ژان اوگوست ریشار (Francis Richard) در سال ۱۹۴۸ میلادى در شهر پاریس به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشکده‏ زبان‏‌هاى شرقى پاریس رفت و در سال ۱۹۷۰ در رشته زبان‏‌هاى فارسى و ادبیات لاتین و یونانى فارغ‌‏التحصیل شد. او سپس جهت ادامه ‏تحصیل به دانشگاه تهران آمد و سال‏هاى ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ را در آن دانشگاه نزد استادانى چون بروجردى، محمدتقى دانش پژوه و ایرج ‏افشار به آموزش زبان، تاریخ و نسخه‏‌هاى خطى زبان فارسى پرداخت. فرانسیس ریشار پس از بازگشت از تهران به تحصیلات خود در رشته تاریخ و زبان‏‌شناسى در دانشگاه سوربُن پاریس به مدت دو سال ادامه داد. در سال ۱۹۷۴ کتابدار شعبه نسخه‌هاى خطى کتابخانه ملى فرانسه در بخش شرقى شد و مسئولیت اداره مخزن فارسى و تهیه فهرست آن را برعهده گرفت تا این که به ریاست کتابخانه شرقى فرانسه برگزیده شد.

وى به سال ۲۰۰۳ پس از بازنشستگى از کتابخانه ملى فرانسه، از سوى ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه، به سمت مشاور فرهنگى رئیس جمهور و ریاست بخش تازه تأسیس هنرهاى اسلامى در موزه لوور پاریس منصوب شد و هم اینک به عنوان کارشناس ارشد آثار تاریخى و هنرى در این مرکز مشغول به کار است. او به زبان‌هاى فارسى، عربى، آلمانى، انگلیسى، لهستانى، ترکى، روسى، لاتین و یونانى آشنایى کامل دارد. چندین کتاب و بیش از ۵۰ مقاله علمى - پژوهشى در حوزه‌هاى مختلف ایران‌شناسى و نسخه پژوهى حاصل سى وپنج سال تلاش این پژوهشگر پنجاه و نه ساله است. فرانسیس ریشارد در مدت ۳۰ سال همکارى باکتابخانه ملى فرانسه، کتاب‌هاى متعددى نوشته که از جمله کتاب‌‏هاى زیر در مورد ایران و زبان فارسى مى‌‏باشد:

  • فهرست کتاب‏‌هاى خطى زبان فارسى موجود در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۸۹؛
  • انتشار و معرفى یک نسخه خطى هنرى (با صفحات نقاشى شده) از کتاب خمسه نظامى متعلق به قرن شانزدهم نگهدارى شده ‏در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۹۵؛
  • شاهکارهاى فارسى - نسخه‌‏هاى خطى از قرن 12 الى قرن 17 که به مناسبت نمایشگاهى به همین نام که در سال ۱۹۷۷ درکتابخانه ملّى فرانسه برگزار شده بود، انتشار یافت؛
  • کتاب فارسى، که در سال ۲۰۰۳ انتشار یافت.

«مرکز پژوهشى میراث مکتوب»، به پاس ۳۵ سال مطالعات ایران‌شناسى فرانسیس ریشار و ارج نهادن به همت او در جهت نسخه‌شناسى و فهرست‌نگارى میراث گرانبهاى مکتوب فارسى، مراسم گرامی‌داشتى براى او در دوم آذر۱۳۸۴برگزار کرد. در این مراسم  استاد ایرج افشار در تجلیل از فرانسیس ریشار گفت:«فرانسیس ریشار، آداب، سنن و فرهنگ ایران‌شناسان مشهور گذشته را در حوزه مطالعات ایران‌شناسی به دوره معاصر منتقل کرده است و در دو زمینه متن‌شناسی و نسخه‌شناسی و نیز در تبیین وجوه هنری نسخه‌های خطی فارسی و بررسی تاریخ نقاشی ایران و ارتباط آن با نسخه‌های خطی، بسیار ماهر است». در پایان نیز لوح‌های تقدیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز پژوهشی میراث مکتوب وکتابخانه ملّی ایران به فرانسیس ریشار تقدیم گردید.

باید گفت فرانسیس ریشار، ایران‌شناس ، فهرست‌نویس و نسخه‌شناس شهیر فرانسوى، و مدیر بخش هنر اسلامی موزه لووراز جمله پژوهشگران نام‌آورى است که به حکم تأملات ژرفى که در میراث فرهنگى ایرانیان صورت داده است نامى جاودان در فهرست خادمان فرهنگ ایران یافته است .

ژان دورینگ

پروفسور ژان دورینگ(Jean During) (متولد 1947) مدیر بخش تحقیقات در مرکز ملی در پاریس، موسیقی‌دان و  متخصص موسیقی ایران و آسیای میانه است. وی سالیان متمادی از عمر خود را صرف تحقیق و شناخت فرهنگ و موسیقی ملل شرق، به خصوص ایران، آسیای میانه، افغانستان، آذربایجان و ... کرده‌ است. دورینگ از کارشناسان انگشت شمار موسیقی ایرانی در سطح جهان‏ است و تألیفات متعددی در این زمینه دارد. اقامت ۱۰ ساله‌اش از ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰ در ایران فرصتی بود تا وی با رموز موسیقی ایرانی آشنا شود. نت‌نگاری او از ردیف میرزا عبدالله به روایت نورعلی خان برومند، حرکتی قابل اعتنا در زمان خود بود. دورینگ نزدیک به دو دهه از صحنه موسیقی ایران غایب بود تا اواسط سال 1381 که به جای کریستف بالایی در انجمن ایران‌شناسی فرانسه قرار گرفت. وی پس از اتمام مأموریت 4 ساله‌اش به فرانسه بازگشت و هم اینک در پاریس به اتفاق همسر ایرانی‌اش لیلی آتشکار زندگی می‌کند.

زندگی‌نامه دورینگ از زبان خودش: به طور خلاصه پس از تحصیل در حوزه فلسفه و گرفتن مدرک کارشناسی ارشد در این رشته از فرانسه به ایران آمدم و از آنجا که به موسیقی به ویژه موسیقی ایرانی علاقه بسیاری داشتم و برایم بسیار جذاب بود، به آموختن آن روی آوردم. در این زمان به یادگیری تار و سه‌تار نزد استادانی نظیر علی‌اکبر شهنازی، یوسف فروتن، دکتر صفوت، نورعلی، هرمزی پرداختم که در امر آموزش نقش مهمی را ایفا کردند. به پیشنهاد دانشگاهی که درس می‌خواندم تز دکترای خود را در این باره و با شتاب و علاقه بسیار به اتمام رساندم و در قالب کتابی به سال 1975 ارائه دادم. پس از بازگشت به ایران از بورسیه انجمن آکادمی حکمت و فلسفه استفاده کردم و 4 سال به تحقیق پرداختم و سعادت این را داشتم که از کلاس‌های دایر شده پروفسور هانری کربن و نیز استاد حسین نصر استفاده کنم. از اینجا بود که با فرهنگ ایرانی از یکسو و موسیقی ایرانی، اخلاق و زیباشناسی از سوی دیگر بیش از پیش خو گرفتم ضمن اینکه از رویکرد فلسفی موضوعات مورد نظر غافل نشدم. دکترای خود را نیز با عنوان «موسیقی و عرفان در سنت‌های ایران» در قالب کتابی با دو جلد و مجموعا یک هزار صفحه ارائه کردم. این کتاب در دو بخش «موسیقی در زمان معاصر» با 600 صفحه و «سماع در تصوف» با 400 صفحه و با استفاده از منابع و مراجع کهن و اصیل ایرانی تالیف شد. از دیگر فعالیت‌هایی که انجام داده‌ام، تحقیقات و مطالعاتی است که درباره موسیقی ردیفی بلوچستان و برخی سنن در کردستان انجام دادم. اگرچه وقوع جنگ شرایط کار و تحقیق را بسیار سخت کرد اما با دشواری به کار خود ادامه دادم و سپس در جمهوری آذربایجان و پس از آن به آسیای مرکزی (ازبکستان) سفر کردم و 5 سال به تحقیق پرداختم و با زبان و فرهنگ ازبکستان آشنا شدم. همین‌طور مراسم «شامانیسم» و جن‌گیری که خیلی زنده و غنی است، از نزدیک مشاهده کردم. تاکنون یازده کتاب تالیف کرده‌ام و بسیار خوشحالم از اینکه کتاب‌هایم مورد استقبال ایرانیان نیز قرار گرفته است. همچنین تا به حال نزدیک به 35 لوح فشرده با توضیحات علمی و مباحث مختلف ارائه کردم نظیر سنت‌های رایج در کشورهای آذربایجان، پاکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکیه و نیز مراسمی از جمله «ذکر یسوی از ترک‌های چین»، «ذکر قادری»، «ذکر بکتاشی» و قرائت قرآن مجید در مقام ترکی همگی از فعالیت‌هایم در حوزه ایران‌شناسی به شمار می‌رود.

از نظر علاقه به آلات موسیقی به تار و سه‌تار علاقه وافری داشتم و پس از 15 سال تلاش ساز «قیچک» را نیز به خوبی فرا گرفتم و به عنوان نوازنده غیر حرفه‌ای مقبولیت فراوانی نزد نوازندگان پرسابقه یافتم. تالیفات عمده دورینگ عبارتند از:

  • حال؛ مفهوم سنت در موسیقی شرقی، لاگراس، وردیه،1994؛
  •   ردیف تار و سه تار میرزا عبدالله، تهران، سروش، 1991؛
  • هنر موسیقی ایرانی، واشنگتن، پیچ پابلیشرز، 1991؛
  • مقدمه‌ای بر اونیوری، بلومینگتن، 1991؛
  • موسیقی سنتی آذربایجان و علم مقام، بادن بادن، نشر کورنر، 1988؛
  • سیر تحول موسیقی در ایران، پاریس، 1984؛
  • مقاله موسیقی ایران و خاورمیانه در تقابل با فرهنگ غرب، ترجمه آزاده دانش نیا.[۲]

نیز نگاه کنید به

ایران شناسی در کانادا؛ ایران شناسی در روسیه؛ ایران شناسی در تونس؛ ایران شناسی در ژاپن؛ ایران شناسی در لبنان؛ ایرانشناسی و ایرانشناسان در چین؛ ایران شناسی در مالی؛ ایران‌شناسی در تایلند؛ ایران شناسی و ایران شناسان در اوکراین؛ ایران شناسی و ایرانشناسان در اسپانیا؛ ايران شناسی و ايران شناسان اردن؛ ایران شناسی در اتیوپی؛ ایران شناسی در سیرالئون؛ ایران شناسی در قطر

کتابشناسی

  1. ساجدی ، طهمورث ، تاریخ ایران‌شناسی در فرانسه ، انتشارات سفیر اردهال ،1390،ص.311.
  2. نعیمی گورابی ، محمدحسین، جامعه و فرهنگ فرانسه ، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ، تهران ، 1392.ص658-667. ( در دست انتشار )