بحران در ادبیات فرانسه: تفاوت میان نسخهها
جز (The LinkTitles extension automatically added links to existing pages (https://github.com/bovender/LinkTitles).) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ادبیات [[فرانسه]] از دیرباز یکی از غنیترین ادبیات های دنیا و زاده بزرگترین مکتبها و نویسندگان و شاعران و سایر هنرمندان بوده است. ادبیات این سرزمین در طول سالهای بعد از رنسانس با پیشرفت چشمگیری مواجه شد، تا جایی که سایر کشورها را نیز به تبعیت از خود واداشت اما در سالهای اخیر به ویژه از سال 2000 به بعد ادبیات فرانسه نه در تولید بلکه در کیفیت با افت شدیدی روبرو بوده است؛ به طوری که هفتهنامه "تایم" فرهنگ فرانسه را فرهنگی مرده قلمداد کرد. فقدان اثری درخور توجه در سطح ملی و بینالمللی بیانگر این است که ادبیات غنی فرانسه - که مهد روشنفکران بزرگی چون سارتر، کامو، پروست، ولتر، سلین و غیره بوده است - روبه سقوط میرود.<blockquote>این عبارت معروف است که "هیچ کشوری به اندازه [[فرانسه]] فرهنگ را جدی نمیگیرد".</blockquote>فرانسویها همواره هزینه زیادی برای ترویج فرهنگ متحمل میشوند. رسانههای گروهی بهای بیشتری به آن میدهند و حتی در مجلات مد هم صفحاتی به مرور کتاب اختصاص دارد. در این کشور سالیانه 900 جایزه فرهنگی اعطا میشود. گران ترین و معتبرترین این جوایز، گنکور است. هفته نامه تایم در مقالهای با عنوان "مرگ فرهنگ فرانسه" نوشت:<blockquote>"امروزه ادبیات فرانسه و تولیدات آن کیفیت گذشته خود را از دست داده است و بیشتر آثار ادبی، ترجمه از زبان انگلیسی یا سایر زبانها محسوب میشوند. به طوری که نویسندگان گذشته فرانسه از مولیر، هوگو، بالزاک و فلوبر گرفته تا پروست، سارتر، کامو و مالرو مخاطبین خود را هنوز در جهان دارند. میتوان گفت ادبیات امروز [[فرانسه]] همان ادبیاتی است که در گذشته نویسندگانی را پرورش داد و بیشترین برندگان نوبل را هم از آن خود کرد."</blockquote>همچنین در بخشی از این مقاله آمده است:<blockquote>[[فرانسه]] در عرصه فرهنگ و هنر زادگاه مکاتبی گوناگون از جمله سوررئالیسم، امپرسیونیسم و سایر ایسمهاست. اینجا کشوری است که "تاثیر فرهنگی بر سایرین" قرنها سیاست ملی این کشور محسوب میشده، به طوری که فیلسوفان بحث برانگیز و رماننویسان مطرح آنها نماد غرور و وطنپرستی هستند. همین فرانسویها زمانی چنان به فرهنگ خود بها میدادند که فیلم "پارک ژوراسیک" استیون اسپیلبرگ را نوعی تهدید به فرهنگ فرانسه تلقی کردند.</blockquote>در [[فرانسه]] هر شخصیت ملی ویژگیهای خاصی داشته که نقش مهمی در ایجاد فرهنگ آن سرزمین ایفا کرده است. نظریهپردازی و تفکرات انتزاعی در عرصه روشنفکری فرهنگ فرانسه زیاد رواج داشته و در مکاتب هم به آن توجه فراوانی شده است. نباید فراموش کنیم که مکاتبی چون سوررئالیسم و دادائیسم توسط جوانان 20 ساله فرانسوی مانند آندره برتون، پل الوار و غیره بنیان گذاشته شد که خیلی از فرهنگها را تحت شعاع خود قرار داد. سایر فرهنگها از رماننویسی فرانسه تاثیر زیادی پذیرفتهاند اما به اعتراف کارشناسان در سالهای اخیر اثری جدی در این سرزمین خلق نشده است. برای اثبات این گفته میتوان به رمانهای نوشته شده در سالهای اخیر اشاره کرد که هرچند بعضا برنده جوایز مختلف و معتبری هم شدهاند، اما نه از سوی مردم فرانسه مورد استقبال واقع شده و نه توانستهاند از مرزهای سرزمین خود فراتر روند. | |||
برای درک بهتر این مطلب میتوان این طور موضوع را روشن ساخت که در سال 2007 حدود 15 رمان از میان صدها رمان منتشر شده در فرانسه نامزدهای جوایز مختلف در فصل پاییز بودند. به عبارتی جوایز گنکور، فمینا، رنودو، اینترالیه، گنکور دبیرستانیها و چندین جایزه دیگر که در فصل پاییز اعطا میشوند، تمام نامزدهایشان منحصر و محدود به 15 نویسنده بوده است. قدیمیترین و ارزشمندترین جایزه فرانسه جایزه گنکور بود که به اثری اعطا شد که نویسندهاش چندان شهرتی نداشته و اثرش نه تنها در فرانسه مورد استقبال واقع نشده، بلکه به هیچ زبانی هم ترجمه نشده است. | |||
این | این در حالی است که نویسندگان آمریکا و آمریکای لاتین آثاری بسیار قوی خلق میکنند که گذشته از اینکه در کشورهای خود و سایر کشورها از استقبال بالایی برخوردارند بلکه در کشور فرانسه هم جزو پرفروش ترین آثار به حساب میآیند. به نظر میرسد رماننویسان [[فرانسه]] سردرگم ماندهاند و موضوعاتی را در آثار خود منعکس میکنند که به درد خوانندههای امروز نمیخورد. مسئله دیگری که اکنون شاهد آن هستیم هجوم ترجمههای مختلف از زبانهای دیگر به [[فرانسه]] است که رمان فرانسه را به حاشیه رانده است. از این رو شاید بتوان گفت که فرهنگ و ادبیاتی که زمانی حاکم برکل دنیا بوده است دیگر حالا روبه زوال میرود<ref>برگرفته از سایت http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=598954 بحران در ادبیات فرانسه / احسان لامع</ref><ref>نعيمی گورابی، محمد حسين(1392). جامعه و فرهنگ [[فرانسه]]. تهران: [https://www.icro.ir سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی]( در دست انتشار)</ref>. | ||
==نیز نگاه کنید به== | |||
[[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سوریه]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سیرالئون]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی فرانسه]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اردن]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اسپانیا]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اوکراین]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی تایلند]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی آرژانتین]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سودان]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی روسیه]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سنگال]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی افغانستان]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی کوبا]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی تونس]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی مصر]]؛ [[تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی کانادا]]. | |||
== کتابشناسی == | |||
نسخهٔ ۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۶
ادبیات فرانسه از دیرباز یکی از غنیترین ادبیات های دنیا و زاده بزرگترین مکتبها و نویسندگان و شاعران و سایر هنرمندان بوده است. ادبیات این سرزمین در طول سالهای بعد از رنسانس با پیشرفت چشمگیری مواجه شد، تا جایی که سایر کشورها را نیز به تبعیت از خود واداشت اما در سالهای اخیر به ویژه از سال 2000 به بعد ادبیات فرانسه نه در تولید بلکه در کیفیت با افت شدیدی روبرو بوده است؛ به طوری که هفتهنامه "تایم" فرهنگ فرانسه را فرهنگی مرده قلمداد کرد. فقدان اثری درخور توجه در سطح ملی و بینالمللی بیانگر این است که ادبیات غنی فرانسه - که مهد روشنفکران بزرگی چون سارتر، کامو، پروست، ولتر، سلین و غیره بوده است - روبه سقوط میرود.
این عبارت معروف است که "هیچ کشوری به اندازه فرانسه فرهنگ را جدی نمیگیرد".
فرانسویها همواره هزینه زیادی برای ترویج فرهنگ متحمل میشوند. رسانههای گروهی بهای بیشتری به آن میدهند و حتی در مجلات مد هم صفحاتی به مرور کتاب اختصاص دارد. در این کشور سالیانه 900 جایزه فرهنگی اعطا میشود. گران ترین و معتبرترین این جوایز، گنکور است. هفته نامه تایم در مقالهای با عنوان "مرگ فرهنگ فرانسه" نوشت:
"امروزه ادبیات فرانسه و تولیدات آن کیفیت گذشته خود را از دست داده است و بیشتر آثار ادبی، ترجمه از زبان انگلیسی یا سایر زبانها محسوب میشوند. به طوری که نویسندگان گذشته فرانسه از مولیر، هوگو، بالزاک و فلوبر گرفته تا پروست، سارتر، کامو و مالرو مخاطبین خود را هنوز در جهان دارند. میتوان گفت ادبیات امروز فرانسه همان ادبیاتی است که در گذشته نویسندگانی را پرورش داد و بیشترین برندگان نوبل را هم از آن خود کرد."
همچنین در بخشی از این مقاله آمده است:
فرانسه در عرصه فرهنگ و هنر زادگاه مکاتبی گوناگون از جمله سوررئالیسم، امپرسیونیسم و سایر ایسمهاست. اینجا کشوری است که "تاثیر فرهنگی بر سایرین" قرنها سیاست ملی این کشور محسوب میشده، به طوری که فیلسوفان بحث برانگیز و رماننویسان مطرح آنها نماد غرور و وطنپرستی هستند. همین فرانسویها زمانی چنان به فرهنگ خود بها میدادند که فیلم "پارک ژوراسیک" استیون اسپیلبرگ را نوعی تهدید به فرهنگ فرانسه تلقی کردند.
در فرانسه هر شخصیت ملی ویژگیهای خاصی داشته که نقش مهمی در ایجاد فرهنگ آن سرزمین ایفا کرده است. نظریهپردازی و تفکرات انتزاعی در عرصه روشنفکری فرهنگ فرانسه زیاد رواج داشته و در مکاتب هم به آن توجه فراوانی شده است. نباید فراموش کنیم که مکاتبی چون سوررئالیسم و دادائیسم توسط جوانان 20 ساله فرانسوی مانند آندره برتون، پل الوار و غیره بنیان گذاشته شد که خیلی از فرهنگها را تحت شعاع خود قرار داد. سایر فرهنگها از رماننویسی فرانسه تاثیر زیادی پذیرفتهاند اما به اعتراف کارشناسان در سالهای اخیر اثری جدی در این سرزمین خلق نشده است. برای اثبات این گفته میتوان به رمانهای نوشته شده در سالهای اخیر اشاره کرد که هرچند بعضا برنده جوایز مختلف و معتبری هم شدهاند، اما نه از سوی مردم فرانسه مورد استقبال واقع شده و نه توانستهاند از مرزهای سرزمین خود فراتر روند.
برای درک بهتر این مطلب میتوان این طور موضوع را روشن ساخت که در سال 2007 حدود 15 رمان از میان صدها رمان منتشر شده در فرانسه نامزدهای جوایز مختلف در فصل پاییز بودند. به عبارتی جوایز گنکور، فمینا، رنودو، اینترالیه، گنکور دبیرستانیها و چندین جایزه دیگر که در فصل پاییز اعطا میشوند، تمام نامزدهایشان منحصر و محدود به 15 نویسنده بوده است. قدیمیترین و ارزشمندترین جایزه فرانسه جایزه گنکور بود که به اثری اعطا شد که نویسندهاش چندان شهرتی نداشته و اثرش نه تنها در فرانسه مورد استقبال واقع نشده، بلکه به هیچ زبانی هم ترجمه نشده است.
این در حالی است که نویسندگان آمریکا و آمریکای لاتین آثاری بسیار قوی خلق میکنند که گذشته از اینکه در کشورهای خود و سایر کشورها از استقبال بالایی برخوردارند بلکه در کشور فرانسه هم جزو پرفروش ترین آثار به حساب میآیند. به نظر میرسد رماننویسان فرانسه سردرگم ماندهاند و موضوعاتی را در آثار خود منعکس میکنند که به درد خوانندههای امروز نمیخورد. مسئله دیگری که اکنون شاهد آن هستیم هجوم ترجمههای مختلف از زبانهای دیگر به فرانسه است که رمان فرانسه را به حاشیه رانده است. از این رو شاید بتوان گفت که فرهنگ و ادبیاتی که زمانی حاکم برکل دنیا بوده است دیگر حالا روبه زوال میرود[۱][۲].
نیز نگاه کنید به
تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سوریه؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سیرالئون؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی فرانسه؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اردن؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اسپانیا؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی اوکراین؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی تایلند؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی آرژانتین؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سودان؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی روسیه؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی سنگال؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی افغانستان؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی کوبا؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی تونس؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی مصر؛ تاریخ ادبیات و سبکهای ادبی کانادا.
کتابشناسی
- ↑ برگرفته از سایت http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=598954 بحران در ادبیات فرانسه / احسان لامع
- ↑ نعيمی گورابی، محمد حسين(1392). جامعه و فرهنگ فرانسه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)