فرهنگ ژاپن در جهان
نخستین تأثیر فرهنگی ژاپن بر جهان خارج به همان دورانی بر میگردد که نخستین اروپاییها یعنی پرتغالیها به ژاپن آمدند. در میان پرتغالیهایی که آن دوره به این کشور آمدند، مبلغی کاتولیک به نام فرانسیس خاویر از همه معروفتر است. او به عنوان نخستین مبلغ مسیحی، 1549 به ژاپن آمد و به مدت دو سال در این کشور به تبلیغ آیین کاتولیک پرداخت. خاویر درباره مردم ژاپن مینویسد: ژاپنیها مردمی بسیار شبیه به ما هستند. مردمی هستند که فرهنگی هم پایه ما دارند.[۱] با این که خاویر به عنوان یک مبلغ به ژاپن آمد، اما این کشور را بر خلاف غالب کشورها و مناطق جنوب شرق آسیا دارای فرهنگی هم پایه غرب دید. از سوی دیگر این تنها مبلغین غربی نبودند که به ژاپن آمدند که تاجران هم در پی کسب ثروت آمده بودند. حتی بعد از اینکه مسیحیت کاملا در ژاپن ممنوع شد، باز هم تاجران اروپایی –محدود به هلندیها- اجازه یافتند، تنها در جزیره مصنوعی دهجیما (出島/Dejim) در ناگاساکی اقامت کنند و به تجارت با ژاپن بپردازند. شرایط زندگی در دهجیما راحت نبود، اما این تاجران تنها به خاطر سود حاصل از خرید کالاهای ژاپنی این سختیها را تحمل میکردند. این کالاها هم که طرفداران زیادی در اروپا پیدا کرده بود، چیزی نبود جز حاصل فرهنگ و هنر ژاپن یعنی ظروف سفالی، ظروف لاککاری، شمشیر و نقاشی.[۱] این کالاها حتی تأثیراتی هم بر اروپا داشتند، برای مثال برخی سبکهای سفال ژاپنی بر سفالگری اروپا تأثیر گذاشت و حتی امروزه هم این تأثیر را در سفالگری شهر دلفت (Delft) هلند میتوان مشاهده کرد.[۲] حتی به ظروف لاکی ژاپنی که تا آن زمان شبیهاش در اروپا وجود نداشت، در اروپا "ژاپن" میگفتند.[۳]
در مورد نقاشی هم، هلندیهای محصور در دهجیما این حق را داشتند که سالی یک بار به اِدو مرکز حکومت بروند. برخی از آنها در مسیر رفت و برگشت از ناگاساکی به ادو، نقاشیهایی موسوم به اوتسوئه (大津絵/Ōtsue) را خریداری میکردند که امروزه تعدادی از این نقاشیها در موزههای اروپا نگهداری میشود.[۴] در اواخر دوره ادو هم برخی هلندیها نقاشیهایی به نقاش معروف ژاپن کاتسوشیکا هوکوسایی (葛飾北斎/Katsushika Hokusai(1760-1849)) سفارش دادند که امروزه این نقاشیها هم در موزههایی در هلند و فرانسه نمایش داده شدهاند.[۵] با این همه اوج تأثیر نقاشی و هنر ژاپن بر اروپا مربوط به پدیدهای موسوم به ژاپونیسم (Japonisme) است که در سده نوزدهم نمودار شد.
ژاپونیسم به پدیده علاقه به ژاپن در اروپا به خصوص فرانسه در قرن نوزدهم گفته میشود که این علاقه به خاطر نقاشیها و صنایع ظریفه ژاپن بود و در نهایت این علاقه منجر به تأثیر گذاری هنر ژاپن بر تمامی هنرهای زیبای غربی از جمله نقاشی، عکاسی، معماری، پیکرتراشی، طراحی لباس و ... شد که این تأثیر تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت.[۶]
با اصلاحات میجی و پیشرفت شگرف ژاپن در مسیر مدرن شدن، به خصوص بعد از پیروزیهای این کشور در جنگ با چین در 1895 و جنگ با روس در 1905 و بعدتر با گسترش تجارت خارجی این کشور و سرازیر شدن کالاهای ارزان ژاپنی در بازارهای جهانی، این کشور به کشوری کاملا شناخته شده در عرصه جهانی بدل شد. با شروع جنگ دوم ژاپن با چین در 1931 و نیز جنگ جهانی دوم و تبلیغاتی منفی که علیه ژاپن شد، تا حدودی وجهای منفی از ژاپن در جهان شکل گرفت که نهایتا به شکست این کشور در جنگ جهانی دوم انجامید.
بعد از جنگ جهانی دوم و رشد سریع اقتصادی ژاپن، مجددا نگاهها تا دهه 1980 به ژاپنی که به سرعت در حال تسخیر بازارهای جهانی بود، انتقادی بود و از این دهه به بعد است که ما شاهد بازنگری دیدگاهها نسبت به ژاپن و تجربیات آن در رشد سریع اقتصادی و ... هستیم.[۷] در این دوره شرکتهای ژاپنی مانند تویوتا (トヨタ/Toyota)، سونی (ソニー/Sony)، پاناسونیک (パナソニック/Panasonic) و ... به شرکتهای جهانی بدل شدند و روش مدیریت آنها به شدت در جهان مورد توجه قرار گرفت که این روشها هم در ارتباط تنگاتنگ با فرهنگ ژاپن بود. به علاوه ژاپن بعد از جنگ با تکیه بر اصل نهم قانون اساسی که این کشور را از داشتن هر گونه ارتش تهاجمی منع میکند و استفاده از جنگ را به عنوان وسیلهای برای حل و فصل اختلافات بینالمللی مردود میشمارد، به عنوان کشوری صلح طلب به خصوص برای نسلی مطرح شد که تجربه جنگ جهانی دوم را نداشت. این چنین در برداشتی مثبت از ژاپن، این کشور نه تنها به خاطر فرهنگ سنتی که به خاطر داشتههای نوینش چون روشهای تولید نوین مبتنی بر فرهنگ، صلح طلبی و حتی فرهنگ عامهاش مورد توجه قرار گرفت. اینک نه تنها فرهنگ و هنر سنتی ژاپن که فرهنگ عامه نوین آن چون انیمه (アニメ/Anime)، مانگا، جی پاپ (ジェイポップ/J-POP) و ... هم در جهان مورد توجه قرار گرفتهاند و این چنین فرهنگ باعث شد تا کشوری به نام ژاپن تبدیل به یک برند در جهان شود.[۸] امروزه طنین برند ژاپن همراه با تصورات مثبتی چون «سادگی»، «صلح»، «ثبات»، «ملاحظه دیگران»، «ظرافت» و ... است.[۹][۱۰][۱۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ کین (2012). ص268.
- ↑ کین (2012). ص267.
- ↑ واتانابه (2011ک). ص155.
- ↑ کین (2012). ص278.
- ↑ کین (2012). ص283.
- ↑ واتانابه (2011). ص154.
- ↑ واتانابه (2011). ص161.
- ↑ واتانابه (2011). ص170.
- ↑ واتانابه (2011). ص171.
- ↑ ذاکری، قدرت اله(1402). "فرهنگ و نظام فرهنگی ژاپن." در پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله. جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی،ص 116- 148.
- ↑ پالیزدار، فرهاد، ذاکری، قدرت اله (۱۴۰۲). جامعه و فرهنگ ژاپن. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص137-174