سیاست و حکومت تاجیکستان
. سیاست و حکومت
1-5. ساختار سیاسی:
بر اساس قانون اساسی، نظام سیاسی تاجیکستان «جمهوري» میباشد. دارای 3 قوه مجریه، مقننه و قضائیه می باشد.
وضعیت سیاسی تاجیکستان از عوامل مختلف داخلی و منطقه ای تأثیر پذیرفته است. از طرفی این کشور به جهت ویژگی های جغرافیایی و ژئوپلیتیک مورد توجه روسیه بوده و روس ها همواره به عنوان یک سرزمین استراتژیک به این جمهوری نظر داشتند. وجود مرزهای نزدیک با کشور پاکستان در ایالت کشمیر و در طول باریکه «وخان» سودای دستیابی به آبهای آزاد و نیز تسلط بر هندوستان از طریق این سرزمین را برای روسیه تداعی می کند. وجود نوار مرزی طولانی با کشور چین و افغانستان و ارتباط تنگاتنگ با جمهوری های مجاور مرکزیت خاصی به این کشور کوچک بخشیده است.
از طرف دیگر، مسائل پیچیده داخلی که ریشه در خصوصیات منحصر به فرد قومی - اجتماعی و فقدان انسجام درونی دارد، وضیعت آشفته ای را برای نظام سیاسی تاجیکستان ترسیم می کند. در واقع، به علت عدم برخورداری از نهاد سیاسی و دولت مستقل در طول تاریخ ( به استثنای دروه سامانی) حاکمیت سیاسی در تاجیکستان ضعیف بوده است.
2-5. قانون اساسی
قانون اساسی تاجیکستان، در ژانویه سال 1994به همه پرسی گذاشته شد و به تصویب رسید. در این قانون اساسی، تاجیکستان جمهوری یکپارچه، غیردینی، دموکراتیک و مبتنی بر قانون است و زبان رسمی کشور، تاجیکی (فارسی) است و به همه خلق ها امکان استفاده از زبان مادری خود داده شده است. مردم تنها سرچشمه توانگری و مشروعیت نظم سیاسی تلقی شده اند و هیچ فرد یا گروهی حق حاکمیت دولتی را ندارد. به این ترتیب در تاجیکستان تنها رئیس جمهوری و رئیس مجلس ملی می توانند از سوی مردم سخن بگویند.
تغيير قانون اساسي تاجيكستان در تاريخ 6 نوامبر 1994م. در يك همهپرسي به تصويب رسيد. در فصل 2 اصلهاي 29-30 قانون اساسي به شهروندان آزادي سخن، مطبوعات، مجالس، گردهمايي و نمايش داده شده است. طبق قانون اساسي، تاجيكستان جمهوري مستقل و دموكراتيك ميباشد و زبان رسمي آن تاجيكي (فارسي) است. دولت ملزم به حفظ حقوق و آزادي انديشه، بيان، قلم و فعاليتهاي سياسي، فعاليتهاي اقتصادي افراد در قانون آمده است. گروههاي ديني حق دخالت در كارهاي دولت را ندارند. طبق قانون اساسي چنانچه معاهده بينالمللي توسط كشور امضاء شود كه با قوانين عادي كشور مغايرت داشته باشد، اين معاهدات لازمالاجرا ميباشند.
تظاهرات، راهپيمايي و گردهمايي مطابق قانون بلامانع است. بيمه درماني رايگان بوده و حق بيكاري در قانون پيشبيني شده است. اين قانون اساسي جديد دفتر رئيس جمهوري را ابقاء كرده، نام شوراي عالي شوروي سابق را به مجلس عالي تغيير داد. در انتخابات قانون اساسي همزمان براي رياست جمهوري نيز رأيگيري شد، در حاليكه قبل از تصويب قانون اساسي رأيگيري براي رياست جمهوري خلاف قانون است. آخرين تغييرات در قانون ااساسي تاجيكستان مربوط به سال 2003م. است كه ضمن تمديد رئيس جمهور كنوني، قانوني به تصويب رسيد كه در آن رئيس جمهور ميتواند براي دو دوره هفت ساله در مسند خود باقي بماند.
در ماده هشتم قانون اساسی، هیچ باوری حتی باورهای دینی جنبه دولتی ندارد و تشکیلات دینی بایستی جدا از دولت فعالیت کنند. حاکمیت دولتی در میان سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه تفکیک شده است. سیاست کشور صلح جویانه و برابر با هنجارهای بین المللی نشان داده شده است.
در ماده سیزدهم، اقتصاد تاجیکستان بر پایه شکلهای گوناگون مالکیت بنا گردیده است و پروتهای طبیعی تحت کنترل دولت است.
در قانون اساسی این کشور نیز آزادی های گسترده فردی و اجتماعی به شهروندان داده شده و حق زندگی برای همه مسلم و انکارناپذیر تلقی گردیده است. شهروندان تاجیکستان حق فعالیت های سیاسی – اجتماعی را دارند و دولت موظف به تأمین زمینه های بایسته برای تحقق آن است.
مدت نمایندگی در مجلس پنج سال است. در قانون اساسی اختیارات گسترده ای به رئیس مجلس و نمایندگان آن داده شده، که عبارتند از تغییر و تصویب قوانین، تعیین جهت گیری های اساسی در سیاست داخلی و خارجی، برگزاری رفراندوم (همه پرسی)، تأیید فرمان های ریاست جمهوری و انتخاب قضات دادگاه های عالی. ولایت بدخشان کوهستانی نیز در قانون اساسی مورد شناسایی قرار گرفته است.
رئیس جمهور تاجیکستان حافظ قانون اساسی و حقوق و آزادی های شهروندان است و بایستی برای استقلال و یکپارچگی کشور و تنظیم کارهای دولت فعالیت کند. بر اساس قانون اساسی رئيس جمهور را ملت تاجيكستان با آراي عمومي، مستقيم و با رأي شخصي پنهاني به مدت 5 سال انتخاب مينمايند. که در اصلاحیه قانون اساسی در سال 2003 این مدت به 7 سال افزایش یافته است. هر يك از افراد ملت (شهروند) تاجيكستان كه از سن 35 تا 65 سالگي را دارد و زبان تاجيكي (دولتي) ميداند و در كشور تاجيكستان حداقل 10 سال اقامت دارد ميتواند به نامزدي رياست جمهوري انتخاب شود شخصي به رياست جمهوري نامزد ميشود كه حداقل 5% رأيدهندگان به پيشنهاد نامزدي او رأي مثبت داده باشند. رئيس جمهور بيش از دو بار نميتواند به سمت رياست جمهوري انتخاب گردد(اصول قانون اساسي جمهوري تاجيكستان، اصل شصت و پنجم).
رئیس جمهور نه تنها به عنوان نماینده رسمی کشور در داخل و خارج است، بلکه بایستی انتخاب نخست وزیر، وزرا و معاونان آنها و رؤسای کمیته های دولتی را به تصویب مجلس ملی برساند. نامزدان دادگاه های عالی را نیز او به مجلس ملی پیشنهاد می نماید. پیشنهاد برنامه های اقتصادی نیز بایستی به تأیید مجلس ملی برسد. رئیس جمهوری در محدوده گسترده ای از اختیارات فعالیت می کند، که برابر قانون بایستی مورد تأیید مجلس ملی قرار گیرد.
قوهی قضائیه تاجیکستان مستقل خوانده شده و شامل دادگاه قانون اساسی، دادگاه عالی، دادگاه عالی اقتصادی، دادگاه ولایت خودمختار بدخشان کوهستانی، دادگاه های ولایات، دادگاه دوشنبه، شهرها و نواحی است. در شرایط فوق العاده که تهدید مستقیم علیه حقوق و آزادی های شهروندان، استقلال دولت، تمامیت ارضی و بلایای طبیعی به وجود آید و مقام های جمهوری نتواند به فعالیت معمولی خود بپردازند، دولت برای تأمین حقوق شهروندان فوق العاده اعلام می کند.
3-5. قوه مجریه
بر پایه اصل 65 قانون اساسی جمهوری اسلامی تاجیکستان، رئیس جمهور، رئیس دولت و رئیس قوه مجریه است. رئیس جمهور، فرمانده کل نیروهای مسلح کشور است و سران نیروهای سه گانه را انتخاب می کند. رئيس جمهور بعنوان رئيس دولت در راس قوه مجريه قرار دارد و از طريق انتخاب عمومي، مستقيماً با رأي مردم به مدت 7 سال انتخاب مي شود.
رئیس جمهور تنها دو دوره پیاپی میتواند انتخاب گردد. انتخابات ریاست جمهوری زمانی معتبر است، که در آن بیش از پنجاه درصد کسانی که حق رأی دارند شرکت کرده باشند. از جمله صلاحیت های رئیس جمهور، انتخاب معاون اول، معاونان اول وزیران، رؤسای کمیته های دولتی و پیشنهاد آنها برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس ملی می باشد و دستگاه اجرایی (دفتر رئیس جمهور) را تأسیس می نماید. رئیس، معاون، قضات دادگاه قانون اساسی، رئیس، معاون و دادرس های دادگاه عالی اقتصادی، دادستان کل و معاونان او، رئیس بانک ملی و معاون او را انتخاب و به مجلس ملی پیشنهاد می کند.
از وظایف دیگر رئیس جمهور اعلام حالت فوقالعاده، تشکیل و رهبری شورای امنیت، دادن پناهندگی سیاسی، پذیرش یا رد تابعیت، اعلام عفو، اعطای نشان های عالی جنگی، رتبههای دیپلماسی و دیگر عناوین است.
در صورت درگذشت رئیس جمهور و یا مواردی که به رئیس جمهور امکان انجام وظیفه ریاست جمهوری را نمی دهد، وظایف او تا انتخاب رئیس جمهوری جدید، برعهده رئیس مجلس ملی است. هیأت دولت را رئیس جمهور تشکیل میدهد و برای تصویب به مجلس ملی نمایندگان پیشنهاد می کند. البته چنانچه در مباحث گذشته ذکر شد بر اساس همه پرسی سال 2003 رحمان رئیس جمهورفعلی تاجیکستان توانست بعد از اتمام 2 دوره 5 ساله ریاست جمهوری برای دو دوره دیگر توانسته رئیس جمهور تاجیکستان گردد.
رحمان در 19 نوامبر 1992 به سمت رياست شورايعالي جمهوري تاجيكستان (رئيس كشور) انتخاب و در انتخابات 6 نوامبر 1994 به رياست جمهوري رسيد. نامبرده در نوامبر سال 1999 در انتخابات رياست جمهوري براي يك دوره ديگر به اين سمت انتخاب شد و سپس با پیروزی در انتخابات رياست جمهوري 6 نوامبر سال 2006، با کسب 79 درصد آراء برای یک دوره هفت ساله منصب ریاست جمهوری را به عهده گرفته است.
نخست وزیر توسط رئيس جمهور انتخاب و داراي 6 معاون و 18 وزير كابينه و 10 رئيس كميته مي باشد. معاونين نخست وزير و وزراء را رئيس جمهور انتخاب و از سوي مجلس ملی تائيد مي شوند. http://iranembassytj.com/fa/a/hokoomat.html)
در اصل 73-75 قانون اساسي آمده است: حكومت جمهوري عبارت است از نخست وزير و معاونان او، وزيران و رؤساي كميتههاي دولتي. رئيس دولت نخست وزير ميباشد كه توسط رئيس جمهور تعيين ميگردد. هيئت وزيران نيز توسط رئيس جمهور تعيين ميگردند و توسط شوراي عالي تأييد ميشوند. هيئت وزرا با احكام مجلس عالي و رئيس جمهور تأييد ميگردند.
در سال 1996م. هيئت وزيران شامل 15 وزير و 6 معاون نخستوزير، رؤساي كميتههاي دولتي و رؤساي استانها، مشاورين رئيس جمهور در مسائل اقتصاد ملي، منشي شوراي امنيت ملي و رئيس بانك ملي تاجيكستان بود. در حال حاضر تعداد وزارتخانه ها 17 وزارتخانه به شرح ذیل می باشد:
وزارت امنيت ملّّي، وزارت امور داخله (وزارت كشور)، وزارت تندرستي (بهداشت)، وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ، وزارت دفاع، وزارت حفظ طبيعت، وزارت معارف (آموزش و پرورش)، وزارت علاقه (مخابرات)، وزارت كشاورزي، وزارت حفظ اجتماعي اهالي، وزارت نقليات (راه و ترابري)، وزارت ماليه (دارايي)، وزارت محنت و شغل اهالي (وزارت كار)، وزارت عدليه (دادگستري)، وزارت اقتصاد و روابط بينالمللي اقتصادي، وزارت وضع فوقالعاده و امور دفاع اهالي.
4-5. نظام و نهادهای قانونگذاری
قوه قانونگذاری تاجیکستان از دو مجلس شوراي ملي و مجلس سنا تشكيل شده است. مجلس شوراي ملي يا مجلس نمايندگان داراي 63 كرسي است كه اعضاي آن با رأي مردم و براي مدت 5 سال انتخاب ميگردند. مجلس سنا داراي 33 كرسي است كه اعضاي آن به طور مستقيم 25 عضو توسط نمايندگان محلي و 8 عضو توسط رئيس جمهور و براي مدت 5 سال انتخاب ميشوند. كليه شهروندان 25 سال به بالا ميتوانند در انتخابات شركت كرده و رأي دهند.( http://iranembassytj.com/fa/a/hokoomat.html)
مجلس ملی جایگاه والای نمایندگی و قانون گذاری و وضع کننده قانون در جمهوری تاجیکستان است. مهمترین کارهای مجلس ملی عبارتند از وضع قوانین و اصلاح آنها، تغییر اصول قانون اساسی و قوانین عادی، تعیین استراتژی اساسی سیاست داخلی و خارجی، تأیید فرامین ریاست جمهوری، تعیین زمان انتخابات رئیس جمهور، تأیید نخست وزیر، معاون اول وزیران و رؤسای کمیته های دولتی، تأیید و پذیرش پیشنهادهای رئیس جمهوری درباره جنگ، صلح و وضعیت فوق العاده، اعلام عفو عمومی و ... است.
ریاست مجلس ملی از میان نمایندگان مردم با رأی پنهان بیشتر نمایندگان انتخاب می گردد. یکی از معاونان رئیس مجلس ملی، نماینده مردم از ایالت خودمختار بدخشان است. تعیین سران نمایندگان دیپلماسی دولت تاجیکستان در دیگر کشورها و همچنین نمایندگی های جمهوری در سازمان های بین المللی به عهده ریاست مجلس ملی است. رئیس مجلس ملی تاجیکستان از لحاظ جایگاه در کشور، پس از رئیس جمهور قرار دارد.
از بين نمايندگان مجلس عالي، رئيس مجلس عالي، معاونان وي، رؤساي كميتهها و كميسيونهاي دايمي انتخاب ميشوند.
5-5. نظام قضائی
قوه قضاییه مستقل است و حقوق و آزادی شهروندان، سازمانها و نهادها را محترم می شمرد و عدالت اجتماعی را تضمین می نماید. این قوه از دادگاه قانون اساسی، دادگاه عالی، دادگاه عالی اقتصادی، دادگاه ولایت خودمختار کوهستانی بدخشان، دادگاه های ولایت و شهر دوشنبه به وجود آمده است. تشکیل دادگاه ویژه و فوق العاده ممنوع است.
نظارت بر اجراي دقيق قانون در سراسر كشور بر عهده دادستان كل است، دادستان هاي شهر و نواحي زير نظر دادستان كل عمل مي كنند. دادستان كل نزد مجلس ملي و رئيس جمهور مسئول است. دادستان كل تاجيكستان به مدت 5 سال توسط رئیس جمهور انتخاب مي شود
دادگاه قانون اساسی دارای هفت قاضی است، که سن آنها نبایستی از سی سال کمتر و از شصت سال بیشتر باشد. این قاضی ها از بین علما و حقوقدانانی که بیش از 10 سال پیشینه در کار قضاوت دارند، انتخاب می شوند.
حدود صلاحیت دادگاه قانون اساسی عبارتند از تعیین موافقت نامه ها، اسناد حقوقی مجلس ملی، رئیس جمهوری، دادگاه عالی اقتصادی و دیگر مقام های دولتی و دیگر قراردادهایی که دولت تاجیکستان به آنها پیوسته است. حل اختلاف بین مقام های دولتی در مورد میزان صلاحیت آنها، پیشنهاد گزارش به مجلس ملی درباره عدم رعایت سوگند از سوی رئیس جمهور و انجام هرگونه خلاف توسط او و تطبیق قوانین با قانون اساسی است. نظارت بر اجرای دقیق قانون اساسی در سراسر قلمرو جمهوری تاجیکستان برعهده دادستان کل است و دادستان های شهر و ناحیه در پیرامون وظایف خود عمل می کنند. دادستان های تاجیکستان زیر نظر دادستان کل کشور عمل می کنند و دادستان کل در برابر مجلس ملی مسئول است. دادستان کل برای پنج سال انتخاب می گردد. وی دادستان های تابع خود را تعیین و می گمارد. زمان انجام وظیفه دادستانها پنج سال است. فعالیت، صلاحیت و نحوه عملکرد دادستان ها را قانون مشخص می کند. دادستان مستقل عمل می کند و تنها از قانون پیروی می نماید.
تغییر و اصلاح اصول قانون اساسی از راه همه پرسی صورت می گیرد. همه پرسی بایستی به رأی سه چهارم کل نمایندگان مجلس ملی برگزار شود. ترتیب همه پرسی را قانون مشخص می سازد. تغییر و اصلاح قانون اساسی را رئیس جمهور با پیشنهاد حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس ملی اعلام می کند(افشارسیستانی، 1383: 117 - 113).
6-5. فرهنگ سیاسی
شناخت حوزه سياست و دولت و فرهنگ در تاجیکستان چه در تاريخ قبل از اسلام و چه بعد از اسلام در واقع به قدرت رسيدن ايلات در حوزه تمدنی ایران ميباشد. به قدرت رسيدن يک ايل به معني حذف ايل ديگري بود که دوره رشد، پختگي و انحطاط خود را پشتسر گذاشته بود. هر ايلي که به قدرت ميرسيد ايلات ديگر را با زور و ارعاب زير سيطره خود در ميآورد و اتحاد سرزمين را با مباني فکري و رفتاري ايل خود بنا مينهاد. ايجاد تمرکز سياسي و وحدت سرزميني با لشگرکشيهاي گسترده و گاه قتل و عام يک قوم يا اهالي يک شهر و حذف مدعيان قدرت انجام ميشدهاست.
آنچه در اين ميان باعث استمرار فرهنگ سياسي سنتي و عشيرهاي در سرزمين تاجیکستان طي نزديک به سه هزار سال شده است حکومتهايي بودهاند که عمدتاً پايه اجتماعي و فرهنگ عشيرهاي داشتهاند. دليل دوم، مباني فرهنگي حکومت در طول ادوار تاريخي انتقال قدرت از يک عشيره به عشيره ديگر بود که مخرج مشترک رفتاري در ميان آنان پايدار ميمانده است هرچند عشاير از لحاظ منشاء اصلي ظهور جغرافيايي، تعداد، درجه جنگجويي و انتظام درون و قدرت اقتصادي متفاوت بودند اما در پارهاي از اصول وجودي و فرهنگ اجتماعي و فرهنگ سياسي از اشتراکات مهمي برخوردار بودند. استنتاج طبيعي بحث ايناست که فرهنگ سياسي تاجیکستان طي قرنها متحول نشده چرا که مباني حکومت، قدرت و فرهنگ عشايري بودهاست. از همينرو ضروري است که به اصول ثابت فکري، فرهنگي و اقتصادي برخاسته از عشاير بپردازيم. ويژگيهاي زير ميان عشاير قابل مشاهده ميباشد: در چارچوب يک ايل آنچه ايجاد تعهد، مسئوليت و حتي وظيفه ميکند و کنشهاي جمعي را شکل ميدهد رابطه خويشاوندي است. مبناي قضاوت استدلال نيست، تجزيه و تحليل منافع کل سرزمين نيست، بلکه صحت، حق و نوع برخورد برمبناي خويشاوندي تعيين ميشود.
فرد به اعضاي گروه و ايل و عشيره خود اعتماد دارد و خارج از آن را در دايره بياعتمادي قرار ميدهد اين عدماعتماد و احساس ناامني، باعث ميشود مشاغل و نقشهاي متعدد از حساس تا غيرحساس به گروه وفادار، معتمد و مطيع که بهواسطه خويشاوندي اين خصايص را با خود حمل ميکنند واگذار شود. آثار اين روابط اجتماعي در نهادها و سازمانهاي سياسي دولتها که عموماً مباني عشيرهاي و ايلي داشتند بدين صورت نمايان ميشود که نقشها و يادگيريهاي سياسي و ائتلافها بر پايه روابط خويشاوندي، قومي، محلي و ايلي تحقق مييابد.
هنگامي که ايلي به قدرت ميرسيد براي مدتي فرهنگ محلي خود را به فرهنگ عمومي تبديل ميکرد اما اين امر به واسطه قانون يا اجماعنظر نبوده بلکه بر مبناي زور و سرکوب صورت ميگرفت. اينکه فرهنگ سياسي تاجیکستان از ويژگيهايي مانند فردگرايي منفي، بياعتمادي، نهادگريزي، فقدان اجماعنظر، خويشاوندگرايي، هزار فاميلي، بيقانوني، نبود تساهل و مدارا، خودمداري و خودکامگي و بحران هويت ملي در رنج بودهاست به نظر ريشه در ساخت عشيرهاي اين سرزمين دارد. مفهوم شهروندي در فرهنگ سياسي تاجیکستان بسيار نوپاست و حتي به شکل ناقصي که بهاجرا درآمدهاست کمتر از نيمقرن بيشتر عمر ندارد. تداوم اين وضع فرهنگي(بياعتمادي، حذف، تطميع و سرکوب ) براي قرنهاي متمادي زمينههاي ايجاد فرهنگعمومي و فرهنگ سياسي سوءظن، فردگرايي منفي، خودمحوري سياسي و نگراني از اجماعنظر را پديد آورده است.
روش حلاختلاف ميان گروهها، مذاکره و عرضه استدلال و تکيه بر حقوق و تداوم مذاکرات نبودهاست، بلکه ايجاد وحشت، ماليات اجباري، اخاذي و تهاجم مال و املاک رقيب، مبناي حلاختلاف بوده است. غارت نه تنها دشمني ايجاد ميکند بلکه زمينه ساز کينه هم ميشود که در فرهنگ سياسي تاجیکستان از عناصر مهم رفتاري است.
نبود هرم سياسي معنادار و قانوني و تمايلات مرکز گريزي، فرايند شکلگيري اجماعنظر ملي حول و حوش مفاهيم کلان را دست کم به تاخير انداختهاست. قدرتهاي مرکزي براي آن که توان و موجوديت و مشروعيت مصنوعي خود را حفظ کنند بر روشهايي متصل شدهاند که بطور عمده فردمحور و زورمحور بوده و با فرهنگ قانوني و نهادسازي و قاعدهمنديهاي پيشرفت سنخيتي نداشتهاست. مجموعه فرهنگ عشايري در واقع بر گستره سرزمين تاجیکستان سايه افکنده و حکومتها را تحت تأثير خود قرار دادهاست و فرهنگ سياسي بومي، محلي و عشيرهاي در مدت زمان متمادي به واسطه استمراري که داشته به فرهنگ سياسي کل سرزمين تاجیکستان تبديل شدهاست.
فرهنگ سياسي تاجیکستان به رغم تحولات چشمگير اقتصادي و اجتماعي و حتي شهريشدن عمده مردم تاجیکستان و ساختار حکومتي، دست نخورده باقي ماند و در عرصه سياست بسياري از خصوصيات عشيرهاي مانند بياعتمادي، خشونت و مشکل اجماعنظر و غيره تداوم پيدا کرد. همچنان که ميان عشاير فرهنگ خشونت، بياعتمادي، يگانگي، نفي، خصومت، حذف و غارت جاري بودهاست، در فرهنگ سياسي نظامهاي سياسي تاجیکستان نيز فرهنگ تفرقه و فقدان اجماعنظر و نفي و حذف مشاهده ميشود. نبود نهادسازی و نظام حزبی از دیگر خصوصیات بارز فرهنگ سیاسی تاجیکان می باشد.
7-5. نظام حزبی
تاجيكستان تا سال1990م داراي سيستم تك حزبي (حزب كمونيست تاجيكستان) بود. در سال 1990م. تعداد متعددي حزب مخالف تشكيل شد كه اتفاقات سالهاي اوليه استقلال را تحت تأثير قرار دادند.
تشکیل عملی نظام حزبی در تاجیکستان را میتوان با روی کار آمدن گورباچف مصادف دانست. در واقع، احزاب جدید غیر از حزب سنتی کمونیست، یعنی حزب دموکرات، حزب رستاخیز و حزب نهضت اسلامی پس از وی پا به عرصه وجود نهادند. اما آشفتگی سیاسی در دوره پس از کسب استقلال در تاجیکستان و شروع جنگ داخلی در سال 1992، احزاب سیاسی هم دچار اختلاف داخلی و مشکلات متعددی گردیدند. تاجیکستان یکی از معدود کشورهای منطقه آسیای مرکزی است که احزاب مخالف فعال و رسمی دارد که هم در مجلس فعال هستند و هم در دولت.
روند تحولات سیاسی و اجتماعی در تاجیکستان به شکل گیری دستههای فعال سیاسی و تشکیل گروههای فشار و ذی نفوذ کمک نمود که این کثرتگرایی موجب ظهور نظام چند حزبی در صحنه سیاسی این کشور شد. با این حال، عامل نخبهگرایی همچنان در تحولات سیاسی تاجیکستان امری برجسته میباشد. به این ترتیب که نخبگان محلی، منطقهای، مذهبی و قومی با تجمع و تشکل احزاب سیاسی به مقابله با نظم پیشین پرداختند(اطهری، 1373: 244).
در حال حاضر تاجيكستان داراي 8 حزب رســــمي است كه در وزارت دادگستری ثبت شده اند. اسامي آنها عبارت است از: حزب خلق دموكراتيك به رهبري امامعلي رحمان رئيس جمهور، حزب كمونيست به رهبري شادي شبدالوف، حزب نهضت اسلامي تاجيكستان به رهبري محی الدین کبیری ، حزب دموكراتيك تاجيكستان به رهبري محمد روزي اسكندراف ( این حزب نیز اخیرا دچار انشعاب شده است که شاخه انشعابی (مسعود صابراف) در مقابل شاخه اصلی مورد حمایت دولت است )، حزب سوسياليست به رهبري ميرحسين نذريف (شاخه انشعابی از این حزب به رهبری عبدالحلیم غفاراف جدا شد و از سوی حکومت نیز به رسمیت شناخته شد و جایگزین حزب اصلی قلمداد گردید) ، حزب سوسيال دموكراتيك به رهبري رحمت الله زائراف، حزب كشاورزي به رهبري امير قراقل اف، حزب اصلاحات اقتصادي به رهبري عالم جان بابا يف
با توجه به نقش احزاب سیاسی در تحولات اخیر تاجیکستان، در ادامه به برخی از موثرترین احزاب تاجیکستان میپردازیم.
1-7-5. حزب کمونیست
در طول حکومت اتحاد شوروی، تنها حزب فعال در جمهوری تاجیکستان، حزب کمونیست بود که از طرف دولت مرکزی شوروی هدایت و کنترل گردیده و رهبران آن نیز توسط مسکو منصوب می شدند. این حزب در زمان شوروی از کمترین محبوبیت در میان مردم تاجیک نسبت به جمهوری های دیگر برخوردار بود. به طوری که طبق آمارهای رسمی از هر یک هزار نفر تنها 30 نفر در تاجیکستان عضو حزب کمونیست بودند. (شیخعطار، 1371: 163)
در سال 1920م. تعداد اعضاي حزب كمونيست تاجيكستان به طور چشمگيري افزايش يافت، اما در دهههاي بعد از آن درصد اعضاي تاجيك در حزب كمونيست تاجيكستان با پاكسازي و تجديد سازمان حزب كاهش يافت. به هر حال، در دوره شوروي، روسها موقعيتهاي حساس را در دست داشتند. براي مثال، بالاترين مقام حزبي يعني دبير اولي براي شخصيتهاي گروه قومي خاصي از جمهوري رزرو شده بود، اما دبير دومي آن همواره به روسها يا اعضاي ديگر مليتهاي اروپايي شوروي تعلق داشت.
در اواسط سال 1980م. حزب كمونيست تاجيكستان حدود 123 هزار عضو داشت كه حدود دو سوم آن از مناطق شهري بودند. در سال 1991م. اتحاديه جوانان كمونيست (كومسومول) كه بيشترين اعضاي آينده حزب را تشكيل ميدادند، 550 هزار نفر عضو داشت. در اواخر دوره شوروي علي رغم امتيازات و فرصتهايي كه حزب ارائه ميكرد، كاهش تمايل به عضويت در حزب نمايان بود. در سال 1989م. بسياري از نواحي بيش از آنچه استخدام ميكردند، عضو از دست ميداد. در آگوست سال 1991م. سقوط رئيسجمهور گورباچف، حزب كمونيست تاجيكستان تاجيكستان را حتي از آنچه قبلاً افت كرده بود، در نظر عامه پايينتر آورد. بعد از کودتای اوت 1991 در مسکو، این حزب متهم به همکاری با کودتاچیان گردید و متعاقب اعتراضات مردمی فعالیت خود را متوقف کرد. بعد از نظر کمیسیون تحقیق دائر بر عدم شرکت این حزب در کودتا، دوباره در دسامبر 1991 فعالیت خود را از سرگرفت. برخلاف احزاب کمونیستی حاکم بر جمهوری های شوروی سابق که منحل گردیده و دفترهای سیاسی و دارایی های خود را به دولت واگذار و سپس عنوان جدیدی بر خود برگزیدند. حزب کمونیست تاجیکستان همچنان به طور مصرانه مدعی نمایندگی ملت تاجیک می باشد. بعد از کنگره بیست و دوم حزب، برنامه جدید تحت عنوان «ساختن یک جامعه» عنوان گردید. برنامه اقتصادی حزب تلفیقی از اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد بازار آزاد است(تاجیکستان، 1387: 5-61). در حال حاضر رهبر حزب شادي شبدالوف می باشد.
2-7-5. حزب دموکرات
این حزب در سال 1990 تأسیس گردید. پایگاه این حزب عمدتاً اقشار تحصیل کرده و دانشگاهی است. برنامه حزب برقراری جامعه مدنی، حمایت از آزادی ها، برقراری یک نظام پارلمانی و مخالفت با حضور ارتش روسیه در تاجیکستان است. از نظر اقتصادی نیز حزب دموکرات طرفدار اصلاحات اقتصادی و اولویت قائل شدن به مالکیت خصوصی می باشد.
از جنگهای داخلی سال ۱۹۹۳-۱۹۹۲م، فعالیت سیاسی حزب دموکرات در "تاجیکستان" ممنوع اعلام گردید، ولی با حزبهای نهضت اسلامی و رستاخیز "تاجیکستان" ائتلاف نمود و تا سپتامبر ۱۹۹۴م، با آن ها همکاری میکرد، سپس یک چرخش سیاسی به دولت "تاجیکستان" نزدیک شد و با تأیید انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی و همچنین رفراندوم قانون اساسی در ژوئیه 1995، دوباره اجازه فعالیت یافت.
روشنفکران ملی تاجیکستان که در این حزب و همچنین حزب رستاخیز متشکل گردیده اند، گرایش زیادی به سمت ایران دارند و همگام با گروه های مذهبی که در اندیشه الگوگیری از حکومت جمهوری اسلامی ایران می باشند، خواهان افزایش مناسبات دوجانبه میان تاجیکستان و ج.ا.ایران هستند. حزب دموکرات معتقد است که تاجیکستان به صورت دموکراتیک و مدرن اداره شود. به دلیل ضعف ساختاری جامعه تاجیکستان، پیروان این حزب کم بوده و عمدتأ در شهر دوشنبه سکونت دارند و حزب مذکور در مناطق دور از مرکز، پایگاه اجتماعی قابل توجهی ندارد(شیخعطار، 1371: 54). حزب دموكراتيك تاجيكستان به رهبري محمد روزي اسكندراف اخیرا دچار انشعاب شده است که شاخه انشعابی (مسعود صابراف) در مقابل شاخه اصلی مورد حمایت دولت است .
3-7-5. حزب رستاخیز
این حزب در 14 دسامبر 1989 و در چارچوب سیاست پروستریکا تشکیل گردید. حزب رستاخیز معتقد به افکار ملی گرایی در چارچوب اقوام فارسی زبان بوده و اساساً اهداف فرهنگی مثل بازگشت به زبان ملی تاجیک و تدریس آن در مدارس را دنبال مینماید. بیشتر طرفدارن این حزب از گروه روشنفکران شهری است. بعد از شروع جنگ داخلی، فعالیت این حزب نیز ممنوع و غیر قانونی اعلام گردید و لاجرم به گروه اپوزیسیون ملحق شد. لکن پس از اتمام منازعه داخلی تاجیکستان، مجدداً به صحنه سیاسی این کشور بازگشت. با این حال، به علت تعداد کم طرفداران آن و سنتی بودن جامعه تاجیکستان، امید چندانی برای کسب قدرت از سوی این حزب متصور نیست(تاجیکستان، 1387: 67).
4-7-5. حزب نهضت اسلامی
حزب نهضت اسلامی در سال 1975، توسط گروهی از علما به رهبری آقای نوری در شهر قرقان تپه به طور سری تأسیس شد. در ابتدا هدف این حزب بالا بردن سطح آگاهی های دینی مردم و آماده کردن جوانان برای مبارزه با رژیم کمونیستی بود. اما چون آغاز این فعالیت ها در عمل دست زدن به انتحار و خودکشی بود. لذا حزب در پی راهکار دیگری برآمد تا ابتدا جامعه را به خود جلب نموده و بر تعداد اعضاء بیافزاید و پس از آن به پیاده کردن اهداف خود بپردازد. از جمله این راهها مبارزه با برخی از عادات بد مردم مانند اسراف در مراسم مختلف بود که ضمناً حکومت نیز با آن مخالف بود. لذا حزب در ابتدا شروع به منع مردم از صرف هزینه های هنگفت در جشن های شادی و عزا نمود. در کنار این تبلیغات، حزب مذکور همچنان تلاش می کرد تا از جشن هایی که در آن به آوازخوانی و پایکوبی مردان و زنان پرداخته می شد، جلوگیری کند. حکومت وقت تاجیکستان، ابتدا در شناخت این گروه جدید دچار اشتباه گردید و گمان می کرد که چون علیه برخی مراسم ملی و مذهبی مبارزه می کنند باید پشتیبانی شوند؛ اما کمونیست ها به سرعت به اشتباه خود پی برده و فورأ به مبارزه با این گروه روی آوردند. (آکینر، 1366: 20).
این حزب به طور رسمی در 27 سپتامبر 1990.م در کنگره موسسات حزب در ناحیه رودکی (لنین سابق) تأسیس شده و در 4 دسامبر 1991.م، 14 ماه پس از اعلام موجودیت رهبران حزب توانستند با تلاش همه جانبه و حمایت گسترده مردم رسماً حزب را در وزارت دادگستری تاجیکستان ثبت نام کنند.
اما پس از مدتی که گرایش عمومی مردم به ویژه جوانان به اسلام سیاسی سرعت فزایندهای یافت حاکمان کمونیست این کشور با توسل به قوای نظامی داخلی و خارجی (روسیه، ازبکستان و آمریکا) اقدام به مقابله با مخالفان خود برخاست. این امر سبب بروز جنگ داخلی در تاجیکستان در اواخر سال 1992 میلادی (1371) شد. چندی بعد در اوایل سال 1993 (1372) دولت فعالیت تمام احزاب سیاسی از جمله حزب نهضت اسلامی را ممنوع اعلام کرد. حزب نهضت اسلامی ناگزیر به مهاجرت به شمال افغانستان شد و فعالیت خود را در دو بخش نظامی و سیاسی ادامه داد(نوید، 1374: 59). مبارزات نظامی این حزب تا اواسط سال (1997) تیر ماه 1376 که منجر به امضای سند نهایی صلح بین دولت تاجیکستان و اپوزیسیون مخالف به رهبری حزب نهضت اسلامی شد ادامه یافت. پس از امضای این سند نهضت اسلامی با بر زمین گذاشتن سلاح مبارزه سیاسی خود را با جدیت بیشتری آغاز کرد. اما دولت با حدود دو سال تأخیر در 28 دسامبر 1999 .م دوباره حزب نهضت اسلامی را رسماً در وزارت دادگستری ثبت نام کرد و نهضت توانست فعالیت های سیاسی خود را به طور قانونی آغاز کند. در همین راستا و در چارچوب اجرای معاهده صلح تعدادی از پستهای مهم دولتی به نهضت واگذار شد. ولی چندی بعد دولت به لطایف الحیلی اکثر پستهای دولتی را از نهضت بازپس گرفت و یا با تهدید و تطمیع برخی عناصر نهضتی را به سوی خود جذب کرد.
از زمان تأسیس رسمی حزب نهضت اسلامی در سال 6/7/1369 تاکنون آقای «عبدالله نوری» رهبری حزب را برعهده دارد. «محیالدین کبیری» معاون اول «محمد شریف همتزاده»، «سعید امیر حسینی» و واحد خان قاسم الدیناف معاونان رئیس حزب نهضت اسلامی هستند.
این حزب آرمان خود را برقراری حکومتی مردمی اسلامی در کشور قرار داده است و اکثر هوادارن آن از مناطق قراتگین کافرنهان قرقان تپه و دوشنبه می باشند. «نجات» نشریه رسمی حزب است. حزب نهضت اسلامی همچین برای بانوان و جوانان مجلاتی به نام های «نیسان» و «اقبال» و مجله فرهنگی «سفینه امید» را منتشر می کند. تعداد اعضای حزب 30 هزار نفر اعلام شده و حزب به استثنای نواحی «دنغره»، «بلجوان» و «مرغاب » در سایر شهرها و نواحی تاجیکستان دارای دفاتر و شعب فعال است. پس از حوادث 11 سپتامبر اعضا و حتی رهبران نهضت اسلامی تاجیکستان به شدت تحت فشار و تعقیب دولت قرار گرفته و بسیاری از آنها بازداشت، محاکمه و به زندان های طویل المدت محکوم شدند. اما حزب نهضت اسلامی همچنان به فعالیت سیاسی خود ادامه می دهد و دارای دو نماینده در پارلمان 63 عضوی این کشور است. حزب نهضت اسلامی تاجیکستان با معرفی 22 نامزد در انتخابات پارلمانی که فوریه 2005 (1383) در این کشور برگزار شد شرکت کرد. «محمد شریف همت زاده» معاون رییس حزب «محیالدین کبیری» معاون اول رئیس حزب «محمد علی هنیت اف» رییس بخش کادر حزب از جمله نامزدهای نهضت در این انتخابات بودند که در نهایت دو تن از نامزدهای حرب به مجلس نمایندگان راه یافتند.
5-7-5 . حزب لعل بدخشان
اين حزب رسماً از ماه مه سال 1992 شروع به فعاليت كرد. بسياري از شخصيتهاي مهم علمي، سياسي، و فرهنگي شهر دوشنبه از جمله "اکبرشاه اسکندراف"، از اعضای آن هستند. حزب بیش از ۳ هزار عضو دارد. اين حزب از حمايت پاميريها برخوردار است. برنامه اين حزب در بدو تأسيس برقراري حكومت مردم سالار در تاجيكستان و خودمختاري اداري بيشتر منطقه بدخشان اعلام شد. اين حزب با نظام رياست جمهوري مخالف بود و از نوعي نظام هدايت جمعي حمايت مي كرد و خواهان برقراري روابط با جوامع پاميري افغانستان و چين و نيز تقسيم زمينها و كارخانه ها بين كشاورزان و كارگران بود. هدف نهايي اين حزب بهبود وضع زندگي مردم بدخشان است. رهبران آن معتقد به جدايي دين از سياست اند. حزب لعل بدخشان از جمله چهار حزبي بود كه فعاليت آنها بعد از جنگهاي داخلي ممنوع اعلام شد.
6-7-5 . حزب خلق تاجيكستان
اين حزب با هدف به وجود آوردن يك نيروي اجتماعي براي بيرون آوردن كشور از بحران تشكيل شد. هنگام تأسيس، اين حزب هدف اصلي خود را متحد كردن همه شهروندان جمهوري تاجيكستان بدون توجه به مليت و مذهب و تعلقات ديگر آنان عنوان كرد و اعلام نمود كه جانبدار نظام مردم سالاري است كه مردم را به كار و سازندگي دعوت كند. مؤسسان حزب از جمله شخصيتهاي شناخته شده از ميان سياستمداران، عالمان، صاحبكاران، خادمان علم و فرهنگ و نمايندگان رشتههاي كشاورزي و صنايعاند.
7-7-5 . حزب بازسازي سياسي و اقتصادي
اين حزب در سال 1993 با هدف حفاظت از منافع مناطق شمال تاجيكستان و منطقه خجند، كه بيشتر ازبك نشين هستند، تأسيس شد. امروزه فقط تعداد انگشت شماري از احزاب تاجيكستان، مانند حزب دموكرات خلق، حزب كمونيست، حزب رستاخيز و حزب بازسازي سياسي و اقتصادي، اجازه فعاليت دارند(تاجیکستان، 1387: 73 - 72).
جدول شماره 10 - اسامی احزاب رسمی و غیر رسمی و دبیر کلهای آنان
ردیف | نام حزب | سال تأسیس | رهبر حزب | نشریات حزب |
1 | حزب کمونیست | 14/10/1370 | شادی شبدالف | نوای رنجبر |
2 | حزب دموکرات | 10/5/1369 | مسعود صابراف | هفته نامه عدالت |
3 | سازمان رستاخیز(منحل شده) | 6/ 1368 | طاهر عبدالجبار | رستاخیز (دنیا) |
4 | سازمان لعل بدخشان | 2/ 1371 | امیربیک عطابیک | هفته نامه باختر |
5 | حزب نهضت اسلامی تاجیکستان | 6/ 1370 | آقای عبدالله نوری | هفته نامه نجات |
6 | جنبش ملی تاجیکستان | 9/8/1375 | (آلتین) حاکم شاه محبت | هفته نامه جنبش |
7 | سازمان آریانا(منحلشده) | 6/1370 | اردمهر (فاتح عبدالله) | ماهنامه مهر |
8 | حزب احیای ملی تاجیکستان(منحلشده) | 1372 | عبدالملک عبدالله جانف | |
9 | حزب (مردم) خلقی دموکراتیک | 10/9/1373 | امام علی رحمانف | منبر خلق و ... |
10 | حرب سوسیالیست تاجیکستان | 1/11/1375 | میرحسین نظریاف | هفتهنامه اتحاد |
11 | حزب کار آزاد | 30/11/1371 | جمشید کریماف | |
12 | حزب تجدد سیاسی و اقتصادی | 1377 | عالم جان بابایف | |
13 | حزب عدالت و ترقیات | 1377 | رحمت الله زائراف | |
14 | حزب عدالت(خواه) | 1377 | مراد نعیماف | |
15 | حزب حرکت خلقی | 1377 | سلطان قوت اف | |
16 | حزب سوسیال دموکرات | آذر 1381 | رحمت الله ظاهراف | سوسیال
دموکرات |
8-5. تقسیمات ادرای و سیاسی استانها و شهرهای مهم، پایتخت
تاجيكستان به سه استان، 58 ناحيه، 29 شهر، 47 شهرك و 354 شوراي دهات تقسيم ميشود. استان خودمختار كوهستان بدخشان با مركزيت شهر خاروغ، با مساحت 7/63 هزار كيلومتر مربع، در سال 1925م. تأسيس شد كه 44% مساحت كل كشور را شامل ميشود. استان سغد (لنينآباد سابق) با مركزيت شهر خجند و مساحت 1/26 هزار كيلومتر مربع در سال 1970 تأسيس شد و داراي 700/902/1 نفر جمعيت ميباشد. استان ختلان با مركزيت شهر قرغانتپه با مساحت 6/24 هزار كيلومتر مربع در سال 1992م. تأسيس يافت كه اكنون 100/178/2 نفر جمعيت دارد و 44 ناحيه ديگر. نواحي تابع جمهوري داراي 300/384/1 نفر جمعيت ميياشد.
در اواخر دوره اتحاد شوروي و اوايل استقلال، تاجيكستان چهار استان داشت: در شمال خجند (لنينآباد)؛ در جنوب استانهاي قرغانتپه و كولاب و در جنوب شرقي استان خودمختار كوهستان بدخشان.
در اوايل سال 1988م. قرغانتپه و كولاب به عنوان يك استان به نام ختلان ادغام شدند كه در سالهاي 1990 تا 1992م. مجدداً از هم جدا شدند و پس از مدتي كوتاه دوباره به هم پيوستند.
در تاجیکستان هر ولایت (معادل استان در تقسیمات کشوری ایران) به چندین ناحیه (معادل شهرستان در تقسیمات کشوری ایران) و هر ناحیه به چندین جماعت دهات (معادل دهستان در تقسیمات کشوری ایران) و هر جماعت به چندید ده (معادل روستا در تقسیمات کشوری ایران) تقسیم میگردد.
جدول شماره 11 - تعداد شهرها و نواحی مهم تاجیکستان
نام ولایت یا ناحیه | مساحت به هزار کیلومتر | تعداد ناحیه | تعداد شهرها | تعداد شهرکها | تعداد شورای دهات | مرکزیت |
بدخشان | 7/63 | 6 | 1 | - | 38 | خاروق |
خجند | 1/26 | 13 | 6 | 21 | 91 | خجند |
ختلان | 6/24 | 19 | 4 | 19 | 109 | کولاب |
شهرهای شرق دوشنبه | 3/0 | - | 1 | 1 | 1 | - |
نواحی تابعه مرکز | 4/28 | 8 | 3 | 81 | 81 | - |
کل تاجیکستان | 1/143 | 45 | 19 | 320 | 320 | دوشنبه |
منبع: نظراف، محبتاف و رحیماف، 1991
ناحیهها (شهرستانها) و جماعتها (بخشها) در تاجیکستان به ترتیب زیر می باشند.
جدول شماره12 - شهرستانها و بخشهای تاجیکستان
ولایت سغد | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
ناحیههای تابع جمهوری | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
ولایت خَتلان تاجیکستان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
ولایت مختار کوهستان بدخشان | ||||||||||||||||||||||||
|
1-8-5. شهر دوشنبه
خیابان رودکی
1-1-8-5. موقعيت تاريخي و جغرافيايي
به دليل موقعيت جغرافيايي، دوشنبه پايتخت تاجيكستان شهري است سرسبز و خرّم. خيابان رودكي خيابان اصلي و مركزي آن به شمار ميرود كه ميدانهاي سامانيان و صدرالدين عيني در اين خيابان واقعاند.
شهر دوشنبه از جمله عمدهترين مراكز صنعتي جمهوري محسوب ميگردد. در كارخانههاي اين شهر منسوجات نخي و حرير، يخچال، دستگاههاي نسّاجي، وسايل هيدروليك، ماشين آلات زراعتي، مصنوعات كشبافي، خياطي و چرم و كفش توليد ميشود.
شهر دوشنبه مركز عمدة فرهنگي جمهوري نيز ميباشد. آكادمي علوم جمهوري، 19 پژوهشگاه، 5 مركز آموزش عالي و بيش از 100 باب مدرسه و مركز آموزش حرفهاي، 5 تئاتر، 10 تالار سينما و كنسرت، فيلارموني و 24 كتابخانه در اين شهر قرار دارند. ساخت ساختمانهاي اداري، مراكز فرهنگي و خدماتي و آپارتمانهاي چند طبقهاي هم اكنون نيز ادامه دارد. ساختمانهايي از قبيل خانة حكومت، تئاتر اپرا و بالت صدرالدين عيني، كتابخانة ملّي فردوسي، تالار كنسرت و سينماي باربد، ميهمانخانه (هتل)هاي «دوشنبه» و «تاجيكستان»، دانشگاه دولتي تاجيكستان، چايخانة «راحت» از جملة نقاط ديديني پايتخت محسوب ميگردند. مؤسسههاي نشريات «عرفان»، «اديب»، «معارف»، «دانش» و دائرهالمعارف تاجيك در شهر دوشنبه واقعاند. جرايد اين كشور كه اكثر در شهر دوشنبه نشر ميشوند، به زبانهاي تاجيكي، روسي و ازبكي است.
آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان
شهر دوشنبه به عنوان مركز سياسي، اداري و فرهنگي در ابتداي قرن بيستم انتخاب گرديد. در باب اشتقاق نام دوشنبه، روايتي متداول است كه طبق آن در حدود كنوني شهر دوشنبه روزهاي دوشنبه بازار برگزار ميشد و از اينرو بعدها اين نام به اين شهر اطلاق شد. اين روايت چندان هم از واقعيت دور نيست، زيرا در حدود دوشنبة كنوني، قصباتي موسوم به سهشنبه و چهارشنبه هم وجود دارد. دوشنبه به عنوان محل مسكوني در مآخذ منسوب به قرن 17 و وجود قلعة آن در تاريخنامههاي ابتداي قرن 18 به ديده ميشود. در ابتداي قرن 18 دوشنبه قرارگاه حاكم در فصل تابستان بود. موقعيت جغرافيايي دوشنبه به انتخاب آن به عنوان مركز اداري و سياسي منطقه مساعدت كرده است.
حفريات باستانشناسي بيانگر آن است كه دوشنبه از زمينة زراعت و پيشهوري دستاوردهاي چشمگيري داشته است. در ابتداي قرن 20 دوشنبه به مركز اداري و سياسي برگزيده شد. سيد عالمخان امير بخارا قبل از فرار به افغانستان مدتي در اين شهر اقامت داشته است. در تاريخ 21 سپتامبر سال 1921 دوشنبه به اشغال اردوي سرخ درآمد و در حاكميت شوروي اعلام گرديد.
بدين ترتيب دوشنبه تا سال 1924 مركز اداري و سياسي نواحي بخاراي شرقي و از سال 1924 پايتخت جمهوري شوروي سوسياليستي تاجيكستان محسوب گرديد. در ابتداي قرن 20 دوشنبه قرية كوچكي بود و بعداً با دهاتي چون لوچاب، ايسپيچك، قرية بالا، يكه چنار، قزاقان، شاه منصور، سرآسياب، قريه مير خواجة انبياء ادغام شده سال 1925 عنوان شهر را به خود گرفت. شهر دوشنبه داراي محلّهها بوده و از دسامبر سال 1926 به كوچه و خيابانها تقسيم شد. سال 1930 دوشنبه از 13 كوچه و خيابان عبارت بود. دوشنبه از سال 1930 تا سال 1961 به نام استالينآباد ياد ميشد، ولي سال 1961 مجدداً نام قبلي خود يعني دوشنبه را باز يافت.
2-1-8-5 . مراكز ديدني
1-2-1-8-5. كاخ باربد
كاخ باربد در مركز استراحتي شهر دوشنبه در جوار استخر ارگ زيبامنظر و ورزشگاه مركزي جمهوري واقع ميباشد. ساختمان اساسي كاخ مدور مخروطي ناقصي را داراست و از فاصلة دور چنين به نظر ميرسد كه آن را از تختهسنگهاي مرمري ساختهاند. اين بنا فاقد پنجره و روزنه ميباشد. دالان بزرگ و وسيع كاخ شيشهبندي شده است. اين كاخ به مناسبت 1400 سالگي باربد مروزي به سال 1990 به نام اين خنياگر شهير مشرقزمين نامگذاری شد. تالار مركزي كاخ داراي 1918 نشيمنگاه و تالار كوچك آن داراي 320 نشيمنگاه ميباشد. اكثراً جلسات باشكوه و نمايش سينما و كنسرتهاي جالب در كاخ باربد برگزار ميشود. كاخ باربد همچنين داراي تالار تمرين هنرمندان، تالار و غرفههاي ويژه، اتاقهاي استراحت هنرمندان، استوديو ثبت صدا و ساير خدمات فرهنگي ميباشد. گروه فولكلوري «گنجينه» فلارموني دولتي تاجيكستان كاخ باربد را مقر خود قرار داده است.
2-2-1-8-5. ميدان اسماعيل ساماني
ميدان اسماعيل ساماني
واژة «آزادي» براي تمام مردم جهان مقدس است. به دنبال رويدادهاي سياسي پاييز سال 1991 كه با گردهمايي نيروهاي آزاديخواه و به خاك و خون كشيده شدن آنها همراه بود. ميدان لنين نام «آزادي» را گرفت. اما پس از فروپاشي شوروي و استقلال جمهوري تاجيكستان، در سال 1999 به مناسبت 1100 سالگي سلسلة سامانيان، تنديس اسماعيل ساماني در اين ميدان نصب و نام ميدان به «اسماعيل ساماني» تغيير يافت.
اين ميدان در مركز شهر دوشنبه و تقاطع خيابانهاي عمدة پايتخت واقع گرديده و توسط ساختمانهاي محتشم مجلس عالي و وزارت امور خارجة جمهوري تاجيكستان و نيز تالار سينماي عبدالرحمان جامي (در حال حاضر متروك 2004م)، وزارت پست و تلگراف و پارك شهر محصور است.
3-2-1-8-5. ميدان ابوعلي ابن سينا
سال 1975 به مناسبت برگزاري جشن هزاره شيخالرئيس ابو علي ابن سينا يكي از ميدانهاي شهر دوشنبه طبق مصوبة كميتة اجرائي شوراي نمايندگان شهر، نام پرافتخار فيلسوف و دانشمند بزرگ مشرقزمين را گرفت. ميدان در قسمت شمال و غرب شهر در منطقة قرية بالا قرار دارد.
سال1980 در ايام برگزاري جشنهاي هزارة ابوعلي سينا در اين ميدان تنديس ابنسينا نصب گرديد. اين تنديس برنجي در يكي از كارخانههاي شهرسنكت پتربورگ ريختهگري شده است.
4-2-1-8-5. آرامگاه صدرالدين عيني
تندیس صدرالدین عینی در میدان عینی
استاد صدرالدين عيني نويسنده، دانشمند، شخصيت دولتي و اجتماعي، نخستين رئيس اكادمي علوم ازبكستان و دارندة بسياري جوايز و نشانهاي دولتي سابق اتحاد شوروي بود.
آثار ادبي استاد عيني از قبيل «مكتب كهنه»، «يتيم»، «داخونده»، « مرگ سودخور»، «غلامان»، «يادداشتها» براي بازیابی هویت ملی مردم تاجيك نقش بسزا دارند. او سال 1878 در بخارا متولد و در 15 جولاي سال 1954 در شهر دوشنبه وفات يافت.
آرامگاه استاد عيني طبق پروژة معمار يوري سنيگوفسكي سال 1956 بالاي قبر او ساخته شده و مقبره در ميدان مدور و مقابل دروازة شرقي پارك صدرالدين عيني قرار دارد. اطراف مقبره با تختههاي بتوني فرش شده است. آرامگاه عبارت از گنبدي است كه بالاي شش ستون ساخته شده، در زير گنبد تنديس نيمتنة استاد عيني قرار دارد. فرش مقبره از تختههاي بتوني پوشيده شده و براي ساختن مقبره از انواع مرمر سرخ تيره و گلابيرنگ استفاده شده است. ستونها داراي نقش زنجيري مرمر زرد رنگ است. مجسمة استاد عيني از مرمر سفيدرنگ بوده، در پاية آن نام و تاريخ تولد و وفات نويسنده با حروف زرين ثبت گرديده است. قسمت خارج گنبد كاشيكاري و با رنگ آبي تزيين شده است.
5-2-1-8-5. آرامگاه ميرزا تورسونزاده
آرامگاه ميرزا تورسونزاده دانشمند و شاعر بلندآوازة مردمي تاجيكستان، در منطقة موسوم به لوچاب شهر دوشنبه قرار دارد. مقبرة اين دانشمند و شاعر توسط تيم معماري با راهبري خ. ل. ظهورالديناف و د. ب. ريابچف در سال 1981 ساخته و تنديس نيمتنة وي نصب گرديد. در اطراف آرامگاه حوض آب و پلكان وجود دارد. شكل آرامگاه سه برج شبيه به سه جلد كتاب بوده كه با مرمر سفيد فرش شده است. ارتفاع ستون مركزي 13/5 متر و دو ستون پيشين 12 متر ميباشد. ارتفاع داخل مقبره 5/5 متر بوده در كنار ستون مركزي قرار دارد.
6-2-1-8-5. ورزشگاه مركزي
مجموعة ورزشگاه مركزي جمهوري تاجيكستان در شهر دوشنبه از بزرگترين ميدانهاي ورزشي ميباشد. اين ورزشگاه در زمان اتحاد شوروي «فُرونزه» نام داشت كه پس از استقلال تاجيكستان، در سال 1993 به نام ورزشگاه مركزي نامزد شد. مجموعة ورزشگاه ورزشي مركزي جمهوري در مركز شهر دوشنبه در کنار مجتمع ساختمانهاي دانشگاه دولتي ملي تاجيكستان قرار دارد. مساحت ورزشگاه 20 هكتار بوده و داراي يك زمين چمن با گنجايش 21400 نفر و چند مجموعة سرپوشيده ميباشد. مسابقات فوتبال، كشتي، بسكتبال و ديگر انواع ورزش و همچنين گردهماييهاي باشكوه مردم پايتخت از قبيل تجليل عيدهاي ملي «نوروز»، «مهرگان» و ... غالباً در اين مجموعه برگزار ميگردد.
7-2-1-8-5.ترمينال اتوبوس شهر دوشنبه
ترمينال دوشنبه به مثابة دروازة شهر، محل استقبال و بدرقة مهمانان پايتخت جمهوري ميباشد. ساختمان ترمينال اتوبوسها كه يكي از بناهاي زيباي شهر ميباشد، در خيابان موسوم به «اتفاقهاي كسبه» در 18 هكتار زمين، در ناحيةسينا (فرونزة سابق) قرار دارد. مجتمع ترمينال از نظر بهداشتي و خدماتي در شرايط نسبتاً بدی قرار دارد، ليكن نسبت به دوران پس از استقلال بهتر است. در اين مجتمع چندين فروشگاه و دكانهاي مختلف اغذيه و ... است كه فاقد كنترل بهداشتي است.
ساختمان ترمينال قدمتي چندان ندارد و در تابستان سال 1978 مورد بهرهبرداري قرار گرفته است. تعداد كارمندان مؤسسه مذكور 120 نفر ميباشد. اخيراً با تلاش حكومت تاجيكستان تعدادي اتوبوس از چين و هندوستان خريداري شده تا جايگزين اتوبوسهاي بسيار فرسودة قديمي گردند، اما هنوز اتوبوسهاي مستهلك فعالاند.
8-2-1-8-5. هتل تاجيكستان
از جمله عمدهترين مهمانسراهاي پايتخت جمهوري تاجيكستان است. ساختمان شش طبقة بزرگ مهمانسرا در منطقة مركز شهر دوشنبه در جوار پارك شهر، بازار «بركت» (بوتوفسكي سابق) در مركز شهر ساخته شده است. اتاقهاي دو، سه، چهار، پنج نفري مجهز با وسائل مدرن در خدمت ميهمانان و مراجعين قرار دارد. رستوران و آشپزخانه و ساير سرويس و خدمات ضروري نيز مهيا است.
9-2-1-8-5.هتل دوشنبه
هتل دوشنبه
هتل وخش دوشنبه
مهمانسرای «دوشنبه» در مركز شهر دوشنبه، در مقابل ميدان صدرالدين عيني واقع ميباشد. ساختمان هتل مذكور سال1964 تكميل گرديد. اين مهمانسرا داراي 600 تختخواب است. مهمانسرای دوشنبه بر اساس طرحهای مدرن از شيشه و بتون ساخته شده است.
اصول و محورهاي اساسي سياست خارجي تاجيكستان در اعلاميه استقلال و قانون اساسي اين كشور به صورت كامل منعكس شده است که اصول اساسی آن، سياست درهاي باز چند وجهي، واقع بيني، توازن، عمل گرايي و تأمين امنيت ملي است. اهداف عمده آن، حفظ منافع ملي و دولتي تاجيكستان می باشد. جمهوري تاجيكستان بر اساس اعلاميه استقلال، جهت تحكيم پايههاي استقلال سياسي خود اصل برتري قانون، حمايت از امنيت ملي و حفظ منافع ملي در روابط با كشورهاي مختلف دنيا و سازمانهاي بينالمللي را از محورهاي بنيادين سياست داخلي و خارجي خود قرار داده است (http://www.iransharghi.com) اهداف اصلي در سياست خارجي تاجيكستان، تأمين و تحكيم جايگاه شايسته و سزاوار دوشنبه در جامعه بين المللي، به وجود آوردن اقتصاد بازاري ثمر بخش و از اين طريق حل و فصل مسائل اجتماعي، ايجاد نهادهاي دموكراتيك و جامعه مدني، تأمين امنيت ملي و تقويت روندهاي همگرايي در منطقه مي باشد.
سياست خارجي تاجيكستان در مسير تقويت همكاريهاي متقابل سودمند چند بعدي با گسترش همكاري با كشورهاي مختلف شرق و غرب و جهان اسلام گام برمی دارد. انتقال تدریجی به بازار آزاد و برقراری مناسبات سودمند با اعضای کشورهای مشترک المنافع و سایر کشورهای جهان از جمله اصول سیاست خارجی تاجیکستان است. (کتاب سبز تاجیکستان صص 83-63)
تنظيم كنندگان اصول اساسي سياست خارجي تاجيكستان به خوبي دريافته كه تاجيكستان خواسته يا ناخواسته بايد وارد روند و پروسه جهاني شدن گردد. زيرا گذشته از پيامدهاي مثبت جهاني شدن، جنبه هاي منفي جهاني شدن همچون تروريسم بين المللي، قاچاق مواد مخدر و جنايات سازمان يافته امنيت ملي اين كشور را تهديد مي كنند. «همراه خان ظريفي» وزير امور خارجه تاجیکستان معتقد است: «خطرات و پيامدهاي منفي پديدههاي نامطلوب جهاني نظير تروريسم بينالمللي، افراط گرايي، جدايي طلبي، جنايات سازمان يافته، قاچاق مواد مخدر هنوز هم براي جامعه و دولت تاجيكستان از تهديدات اساسي بوده و این كشور را به همكاري موثر و مشترك با جامعه بين المللي در مبارزه با اين پديده هاي نامطلوب وادار مي سازد. تاجيكستان همواره از تحكيم فعاليت هاي سازمان ملل در جهت تأمين صلح و امنيت بين المللي، حل مشكلات بشري، توسعه مناسبات چند جانبه با سازمان همكاري هاي شانگهاي، سازمان پيمان امنيت جمعي و ديگر سازمانهاي منطقهاي و بينالمللي، با توجه به منافع ملي خود حمایت کرده و به آنها پايبند بوده است.» از نظر «همراه خان ظريفي» تاجيكستان تناسب و توازن عاقلانه و آينده نگرانه در سياست خارجي خود را هميشه مدنظر داشته و به تطبيق موفق منافع ملي خود در جهت تأمين رشد اقتصادی، بالا بردن سطح زندگي مردم كشور اقدام مي نمايد و از سوي ديگر، محدود كردن امكانات همكاري با توجه به بحران اقتصادي از درست بودن سياست خارجي فراگير و چند جانبه گواهي ميدهد. بنابراين روند توسعه مناسبات تاجيكستان با ساير كشورهاي كوچك و بزرگ با هدف تامين منافع ملي تاجيكستان حفظ خواهد شد.( rghttp://www.iranshahi.com)
1-9-5. روابط خارجی تاجیکستان با سازمانهای مهم جهانی، منطقه ای و فرامنطقه ای
1-1-9-5. رابطه با سازمان ملل متحد:
تاجیکستان اندکی پس از استقلال در 2مارس 1992 به عضویت سازمان ملل متحد درآمد و آن سازمان در این کشور دفتر نمایندگی تأسیس کرد. تاجیکستان همچنین عضو سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد، مانند یونسکو[1]، یونیکتاد[2]، یونیسف[3]، یونیدو[4]، سازمان بین المللی کار[5]، سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری[6]، سازمان خواربار و کشاورزی[7]، صندوق بین المللی پول[8]، بانک بین المللی توسعه و ترمیم[9]، موسسه توسعه بین المللی[10]، موسسه مالي بین المللی[11]، صندوق بین المللی توسعه کشاورزی[12]، سازمان جهانی هواشناسی[13]، اتحادیه مخابرات بین المللی[14]، اتحادیه پست جهانی[15]، سازمان جهانی مالکیت معنوی[16]، آژانس بین المللی انرژی اتمی[17]، سازمان بهداشت جهانی[18]، انکتاد[19]، سازمان تجارت جهانی[20](به عنوان عضو ناظر) می باشد. این کشور همچنین در سازمانهای منطقه ای، اقتصادی و امنیتی مانند سازمان کنفرانس اسلامی،[21] سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) [22]، شورای همکاری و امنیت اروپا[23]، سازمان همکاری شانگهای[24]، برنامه مشارکت برای صلح ناتو[25]، سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع[26] عضویت دارد.
عضويت تاجيكستان در سازمانهاي منطقه اي و جهاني فوق نشان از عزم و اراده جدي تصميم گيران سياست خارجي اين كشور در ورود به روندهاي جهاني شدن و استفاده از فرصت هاي حاصله از اين پروسه و تبديل محذورات جهاني شدن به مقدورات مي باشد. براي نمونه اين كشور در اجراي اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد برنامه ريزي و پيشرفت هاي خوبي داشته است و طبق اعلام نظر ارگانهاي بين المللي دخيل در اين امر؛ جمهوري تاجيكستان راهبرد توسعه ملي و سياست خارجي خويش را با اهداف توسعه هزاره هماهنگ نموده است. اهداف هزاره توسعه در واقع هشت هدف مشترک هستند كه در سال ۲۰۰۰ در سازمان ملل بر سر آنها توافق شد كه تا سال ۲۰۱۵ تامين شوند. اين اهداف عبارتند از:
1. ریشهکنی فقر؛
2. تأمین آموزش ابتدائی در سطح جهانی؛
3. برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان؛
4. کاهش مرگ و میر اطفال؛
5. بهبود وضعیت مادران؛
6. مبارزه با ایدز؛ مالاریا و سایر بیماریها؛
7. تضمین پایداری محیط زیست؛
8. مشارکت جهانی برای توسعه.
(http://www.un.org/millenniumgoals/bkgd.shtml)
«عاقل عاقل اف»[27] نخست وزیر تاجیکستان در کنفرانس خبری خود در خصوص برنامه اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد گفت: «جمهوری تاجیکستان یکی از نخستین کشورهای در حال توسعه مي باشد که در زمینه همکاری خویش با آژانس های سازمان ملل متحد استراتژی توسعه خویش را بر مبنا و اساس برنامه اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد قرار داده است. بنابراین جمهوری تاجیکستان برای دستیابی به اهداف هزاره برنامه ریزی نموده است و در این راستا در برنامه توسعه خویش بسیاری از این اهداف را در اولویت کاری و اجرایی و برخی نقاط مهم و کلیدی دیگر برنامه را در دستور برنامه های خویش قرار داده است.» (http://www.un.org/News/briefings)
جهانی شدن هم فرصت و هم چالش هایی را برای کشورهای در حال توسعه به همراه دارد. این کشورها در زمینه بهره مندی از مزایای جهانی شدن و کاهش هزینه ها و چالش های آن نیازمند به همکاری با همدیگر در زمینه های مختلف مالی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، فنی و همچنین بهداشت و تحقیقات می باشند. به همین خاطر همکاری جنوب- جنوب امروزه در عصر جهانی شدن بیش از هر زمانی ضروری به نظر می رسد. جمهوري تاجيكستان در قالب اين همكاري و اهداف هزاره توسعه مي تواند به استراتژي توسعه خويش جامعه عمل پوشانده و با خيالي آسوده در پروسه جهاني شدن گام بگذارد.
«فرخ همرالی اف»[28] وزیر تجارت و توسعه اقتصادی تاجیکستان در سخنرانی خود در موخ 9 ژوئیه 2010 در شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد بیان کرد: «تاجیکستان یکی از نخستین کشورهای جهان بود که اهداف و اولویت های ملی خود را بر اساس اهداف توسعه هزاره سازمان ملل متحد تعریف نموده است.» وي بیان کرد: «آژانش های سازمان ملل متحد دارای نقش اساسی در هماهنگی و تشریک مساعی جهت دست یابی به اهداف تعیین شده در استراتژی توسعه ملی بر اساس برنامه هزاره توسعه در تاجیسکتان می باشند.» وی همچنین اضافه کرد : «از سال 2008 همکاری جمهوری تاجیکستان با سازمان ملل متحد و آژانس های تخصصی آن از طریق فرایند برنامه های (JCPS)[29]، (PSR)[30] و (NDS)[31] گسترش قابل ملاحظه ای پیدا کرده است.»Dialogue session: “Country-level capacity: is the UN system equipped to respond to the needs and priorities of the programme countries?”(
در طول سال 2009 «آژانس برنامه توسعه ملل متحد»[32] به تکیمل و به اتمام رساندن 9 برنامه در جمهوری تاجیکستان مساعدت نموده است. همچنین در طول سال 2009 تحت پروژه «سازمان بین المللی کار»[33] ، 100 زن روستایی تاجیک در مورد اینکه چگونه کار خود را شروع کنند و100 زن دیگر در زمینه اینکه چگونه مهارت خویش در زمینه بازاریابی صنایع دستی، گل های زینتی و سایر صنایع کوچک بهبود دهند، آموزش و تربیت های لازم را کسب نمودند.( Ibid.)
در ذيل به بررسي روند عضويت و جايگاه تاجيكستان در چند سازمان مهم جهاني و منطقه اي به عنوان شواهدي از سياست خارجي تاجيكستان در عصر جهاني شدن پرداخته مي شود.
2-1-9-5 . تاجیکستان و سازمان جهانی تجارت
سازمان جهاني تجارت به عنوان نماد جهاني شدن اقتصاد محسوب مي گردد و كشورهاي مختلف جهت استفاده از مزاياي جهاني شدن درصدد عضويت در اين سازمان مي باشند. گروه کاری بررسی پیوستن تاجیکستان به سازمان تجارت جهانی توسط شورای عمومی آن سازمان در 18 ژوئیه 2001 تأسیس شد. این گروه کاری چهارمین نشست خود را در سپتامبر 2009 برای ادامه دادن به رسیدگی به رژیم تجارت خارجی تاجیکستان برگزار کرد.( http://www.wto.org/english/thewto e/acc_e/a1_tajikistan_e.htm) در حال حاضر تاجیکستان عضو ناظر سازمان جهانی تجارت می باشد. بعد از اینکه این کشور به عضویت دائم سازمان درآید، این کشور همانند سایر اعضای آن از امکانات و امتیازات موجود در سازمان جهانی تجارت بهره مند خواهد شد از قبیل دست یافتن به رشد و توسعه پایدار، ثبات عمومی قوانین تجاری، دسترسی به بازارهای خارجی، آزادی حمل و نقل و بیرون آمدن از انزوای اقتصادی که یکی از عمده ترین دلیل عضویت این کشور به سازمان جهانی تجارت می باشد و مقامات تاجیکستان هم بر آن تأکید کرده اند. به عنوان مثال «فیض الله خالبابایف» مشاور اقتصادی رئیس جمهور تاجیکستان معتقد است که عضویت در این سازمان، جمهوری تاجیکستان را از انزوای اقتصادی در منطقه رها خواهد ساخت: «تلاش های تاجیکستان برای هرچه سریعتر پیوستن به سازمان جهانی تجارت به این خاطر است که این کشور از لحاظ ترانزیت حمل و نقل در موقعیت جغرافیایی تنگ و محدودی قرار دارد و قادر نیست این موانع را به تنهایی برطرف نماید. به این دلیل پیوستن این کشور به سازمان جهانی تجارت برای رفع این موانع و محدودیت ها زمینه را فراهم خواهد نمود.( www.BBC.co.uk/Persian/Tajikistan/Story/2004-2006)
از جمله اهداف عمده دولت تاجیکستان به گفته «خالبابایف» گسترش همکاریهای اقتصادی با کشورهای جهان، به خصوص کشورهای عضو سازمان جهانی تجارت است. تاجیکستان به دنبال عضویت دائم در این سازمان است و در حال حاضر به عنوان عضو ناظر در چارچوب این سازمان فعالیت دارد.
www.BBC.co.uk/Persian/Tajikistan/Story/2004-2006
تاجیکستان تحت تأثیر جهانی شدن به ایالات متحده آمریکا نزدیک شده و سعی دارد در طرحهای مهم اقتصادی نظیر احداث خط راه آهن ترکمنستان به افغانستان و تاجیکستان و خط لوله گاز در همین مسیر، همچنین احداث خط لوله انتقال برق قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان موسوم به «1000- CASA» بهره برداری از منابع آب منطقه، احداث «نیروگاه راغون»، فعالیت شرکت ها و سرمایه گذاری های آمریکا در تاجیکستان از ایالات متحده آمریکا استفاده نماید. http://www.iransharghi.com/index.php?newsid=3327)
3-1-9-5. تاجیکستان و سازمان کنفرانس اسلامی:
تاجیکستان به عنوان یکی از کشورهای اسلامی در سال 1992 به عضویت سازمان کنفرانس اسلامی درآمد. برگزاری سی و هفتمین کنفرانس سالیانه وزرای امور خارجه سازمان کنفرانس اسلامی در دوشنبه تاجیکستان نشان از اهمیت جهان اسلام و سیاست خارجی فعال جمهوری تاجیکستان دارد. این نشست از 18 مه تا 20 مه 2010 در این کشور برگزار گردید. تاجیکستان نخستین کشور مستقل مشترک المنافع آسیای میانه می باشد که بعد از جمهوری آذربایجان -البته در منطقه قفقاز که در سال 2006 میزبان نشست کنفرانس اسلامی بوده است- میزبان نشست سالیانه سازمان کنفرانس اسلامی بوده است. http://www.oic-oci.org/topic_detail.asp?t_id=3783
رئيس جمهور تاجيكستان در ديدار دوجانبه با «كمالدين احسان اغلو»[34] دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي عالي ترين نشان دولتي تاجيكستان را به وي اهدا نمودند.( http://www.oic-oci.org/home.asp )«امامعلی رحمان »، رئیس جمهور تاجیکستان، در سخنرانی خود در مراسم افتتاحیه گفت: «میزبانی این کنفرانس افتخار بزرگی برای تاجیکستان است. جمهوری تاجیکستان با این میزبانی امتیازاتی در جهان اسلام و منطقه به دست آورد.»
«عبدالرحمان اف» معتقد است: «اگر سازمان کنفرانس اسلامی بتواند یک موضع متحد برای همه 57 عضو خود ایجاد کند می تواند یکی از قوی ترین و تاثیرگذارترین بلوک های سیاسی در رده جهانی باشد.» در پنج سال گذشته (2010-2005)، تاجیکستان در ایجاد روابط خوب با اعضای فعال این سازمان از جمله عربستان سعودی، قطر، کویت، امارات، مصر و الجزایر موفق بوده است. علاوه بر آن، سازمان کنفرانس اسلامی شهر دوشنبه را پایتخت سال 2010 فرهنگ اسلامی نامیده است که این نشان می دهد تاجیکستان نتایج مثبتی در مسیر اسلامی سیاست خارجی خود به دست آورده است.
http://centralasiaonline.com/cocoon/caii/xhtml/fa/features/caii/features/main/2010/05/18/feature-04
4-1-9-5. تاجیکستان و سازمان همكاري شانگهای:
در سال 1990، یک توافق اولیه میان اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین برای کاهش تأسیسات و نیروهای نظامی در نواحی مرزی دو کشور و اتخاذ اقدامات اعتمادسازی، منعقد گردید، اما این توافق به دلیل فروپاشی شوروی به اجرا در نیامد. پس از 15 سال وقفه در تاریخ 26 آوریل سال 1996 پنج کشور روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان در شهر شانگهای چین تصمیم گرفتند که به منظور تقویت اعتماد نظامی در نواحی مرزی خود تشکلی تحت عنوان «پیمان شانگهای پنج» تشکیل دهند.
کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای از تواناییهای بالقوه وسیعی برخوردار میباشند، وسعت جغرافیایی این سازمان 37 میلیون کیلومتر مربع و جمعیت آن بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون نفر میباشد. حدود 20% ذخائر نفت جهان و حدود 50% ذخائر گاز جهان در حوزه این سازمان قرار دارد. این منطقه از نظر موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک از اهمیت زیادی برخوردار است. فرآیند توسعه سازمان همکاری شانگهای باید به صورت تدریجی طی شود. در درجه نخست آنچه که برای تحکیم این سازمان اهمیت دارد، تعمیق همکاریها در درون آن است.
سازمان همکاری شانگهای باید از مقررات الزامآوری تبعیت کند و کلیه اعضا باید از حقوق، وظایف و مسئولیتهای مشخصی برخوردار باشند. این سازمان به لحاظ ویژگیهای خاص خود باید در کنار وجود مقررات سخت در برخی حوزهها از انعطافپذیریهایی در حوزههای دیگر برخوردار باشد.( Zhao Huasheng, February 2002 PP. 42- 43. )
این سازمان توانسته کمک های شایانی در زمینه اقتصادی، سیاسی، امنیتی و حتی فرهنگی برای کشورهای عضو مخصوصاً آسیای مرکزی بنماید. سازمان همکاری شانگهای از طریق ایجاد انگیزه اقتصادی توانسته سطح همکاریها را میان اعضاء گسترش دهد. در زمینه تجارت حجم همکاریهاي داخلي اين سازمان امیدوار کننده است. به عنوان نمونه در سال 2005 حجم مبادلات تجاری چین با سایر اعضاء تقریباً به 38 میلیارد دلار رسید و حجم مبادلات روسیه با دیگر کشورهای عضو از 26 میلیارد دلار در سال 2001 به بیش از 41 میلیارد دلار در سال 2005 رسید. همچین سرمایه گذاریهای خوبی از سوی روسیه و چین در پروژه های کشورهای آسیای مرکزی مخصوصاً در زمینه انرژی، حمل و نقل، همکاریها بانکی و آموزشی در دست اجراست. انعقاد توافقنامه های تجاری میان اعضاء و فعالیت های اقتصادی سازمان انگیزه ای برای جلب کشورهای ضعیف در آسیای مرکزی می شود تا به گسترش همکاریها کمک کند. (عنایت الله یزدانی و حجت الله همتی گل سفید،1387 : 60-59.) شش دلیل مهم برای اهمیت سازمان شانگهای در سیاست خارجی تاجیکستان در عصر جهانی شدن وجود دارد که عبارتند از:
1. موضوع جهانی شدن باعث شده است که ائتلافها افزایش یافته و بیش از گذشته اهمیت پیدا کنند. به همین جهت در دهه گذشته بسیاری از ائتلافها و سازمانها فعال و تقویت شده است و کشورها خواستهها و منافع خود را در چارچوب مجموعهای از کشورهای همسو بیان میکنند.
2. ظرفیتهای سازمان همکاری شانگهای و همچنین توانمندیهای آن با توجه به عضویت دو عضو از پنج عضو دائم شورای امنیت در این سازمان، دارا بودن بیش از یک سوم جمعیت جهان، وسعت قابل توجه و توانمندیهای اقتصادی نوید یک ائتلاف بالقوه توانمند را میدهد و اگر چهار کشور عضو ناظر مغولستان، ایران، پاکستان و هند نیز به جمع اعضاء اضافه گردند، سازمان شانگهای با جمعیتی حدود 7/2 میلیارد نفر و وسعت حدود نیمی از کره زمین به موقعیتی مهمتر دست خواهد یافت.
3. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران قرن حاضر قرن آسیاست و بسیاری از معادلات قدرت در سطح جهانی در این منطقه تعیین میگردد و لذا اهمیت آسیا در آینده نظام بینالملل در حال افزایش است و لازم است قدرتهای آسیایی جایگاه خود را در نظام جدید بینالملل تعریف نمایند.
4. ظرفیتسازی برای گسترش همکاریهای اقتصادی منطقهای امری ضروری است. در چارچوب چنین نهادهایی است که فرصت گسترش تجارت و سرمایهگذاریهای متقابل و توسعه همکاریهای صنعتی و اقتصادی افزایش مییابد.
5. با عنایت به وضعیت خاص منطقهای و بینالمللی، تاجيكستان نیازمند آن است که به اشکال و روشهای گوناگون با مجموعههای بزرگتر منطقهای و بینالمللی همکاری نماید و برخی از خواستهها و منافع خود را در آن چارچوب تعریف نماید.
6. این سازمان نمیتواند در آینده به عنوان یک سازمان منطقهای بماند زیرا حضور دو قدرت بزرگ چین و روسیه در شرایط متحول جهان کنونی موجب خواهد شد که این سازمان به عنوان یک سازمان فرامنطقهای خود را مطرح نماید؛ در اين صورت تاجيكستان به دليل عضويت در اين سازمان فرامنطقه اي خواهد توانست به نحو بهتر منافع ملي خويش را تأمين نموده و به اهداف مدنظر سياست خارجي خود دست يابد. (محمود واعظی، 1385: 87-88)
2-9-5. روابط خارجی با قدرت های جهانی، منطقه ای و کشورهای همسایه:
در مباحث بالا روابط تاجیکستان با برخی سازمانهای مهم جهانی، فرامنطقه ای و منطقه ای بررسی شد. حال روابط و سیاست خارجی تاجیکستان در ارتباط با کشورهای همسایه وقدرت های منطقه ای و جهانی مورد بررسی قرار می گیرد.
تاجیکستان از جنوب با افغانستان، از غرب با ازبکستان، از شمال با قرقیزستان و از شرق با چین همسایه است. روابط خارجی تاجیکستان به رغم علی رغم گذشت بیش از یک دهه از تشکیل دولت مستقل همچنان تا حد زیادی متأثر از سیاست های منطقه ای و جهانی دولت روسیه است. تاریخ معاصر، جغرافیایی خاص و معادلات سیاسی موجبات اهمیت تاجیکستان برای روسیه را فراهم ساخته است. با این حال، عامل هویت فرهنگی آن را به سمت ایران هدایت می کند. به لحاظ اقتصادی نیز، روند رو به رشد نفوذ چین در منطقه آسیای مرکزی و تاجیکستان قابل توجه می باشد. بنابراین، تاجیکستان در حوزه اقتدار سیاسی و امنیتی روسیه و همچنین حوزه تمدنی ایران قرار دارد(دولتآبادی، 1374: 208).
1-2-9-5. روسیه
هرچند که نفوذ سنتی روسیه در آسیای مرکزی و تاجیکستان، نسبت به گذشته کاهش یافته است، اما این کشور به علت درگیری های قومی و مذهبی و ضعف ساختارهای سیاسی و اجتماعی نمی تواند به راحتی از حوزه نفوذ روسیه خارج گردد. روسيه نقش ممتازي در جمهوريهاي استقلاليافته از شوروي سابق و مخصوصاً تاجیکستان دارد. تاجيكستان نيز مثل ديگر جمهوريهاي آسياي مركزي سه هفته قبل از فروپاشي رسمي شوروي به عضويت كشورهاي مستقل مشترک المنافع كه در دسامبر سال 1991 م تأسيس شده بود درآمد.
عامل وجود اقلیت روس، پیگیری منافع اقتصادی، نیاز به مواد اولیه چون پنبه و اروانیوم و واقع شدن در مسیر سنتی ارتباط با افغانستان و همچنین روابط نزدیک و پیوندهای ذاتی مردم تاجیک با ایران، تاجیکستان را به منطقه ای استراتژیک برای روسیه مبدل ساخته است( اطهری، 1373: 240).
یکی دیگر از عواملی که تاجیکستان را برای روسیه مهم می سازد، بحث تهدیدات گوناگونی است که از جانب این کشور متوجه روسیه می باشد. موضوع بنیادگرایی اسلامی و تجارت مواد مخدر از مسیر تاجیکستان به روسیه و سایر کشورهای همجوار تاجیکستان، به طور جدی امنیت ملی روسیه را به چالش می کشد. درواقع، روسیه نمی تواند شاهد رشد اسلام گرایی در حیات خلوت خویش باشد. وجود جمعیت قابل توجهی از مسلمانان در داخل فدراسیون روسیه، موجب نگرانی مقامات روس شده است. از سوی دیگر، مواد مخدر تولید شده در افغانستان اکثرأ از طریق تاجیکستان به جمهوری های مستقل مشترک المنافع وارد می شود. این واقعیت های تلخ در استقرار نیروهای روسیه در داخل و همچنین مرزهای تاجیکستان با همسایگانش از جمله افغانستان موثر می باشد( اطهری، 1373: 243 - 242). علاوه بر روسیه، تاجیکستان، با کشورهای همجوار خویش ارتباطات نزدیکی برقرار نموده است. بخش مهمی از این ارتباطات با جمهوری ازبکستان می باشد.
2-2-9-5.ازبکستان
ازبکستان نیز منافع دیرین و سنتی در تاجیکستان دارد. وجود تعداد زیادی ازبک در نواحی شمالی تاجیکستان (عمدتأ در خجند) و بالعکس سکونت جمعیت عظیمی از تاجیکان در از بکستان(عمدتاً در شهرهای سمرقند و بخارا) روابط متقابل این دو کشور از جهات مختلف تحت تأثیر قرار می دهد. از طرفی این امر، مراودات طبیعی و عادی مردم دو کشور را به دنبال دارد. منافع اقتصادی مشترک نیز در این راستا قابل توجه است. از سوی دیگر، وجود چنین اقلیت هایی در دو کشور همواره زمینه های بحران را در روابط دو کشور زنده نگاه می دارد. تاجیک ها به شهرهای قدیمی و تاجیک نشین ازبکستان نظر دارند و آنها را به صورت طبیعی متعلق به خود می دانند و ازبکستان نیز انفکاک منطقه شمالی تاجیکستان و خجند را از ازبکستان نتیجه سیاست تحمیلی دوران استالین می انگارند.
نقش ازبکستان در رابطه با حمایت از کمونیست ها در جنگ داخلی تاجیکستان قابل تأمل بود. کمونیست های ازبک، به خاطر ترس از تبعات آتی حرکت های اسلام خواهی و دموکراتیک گرایانه، همراه با روسیه از دولت مرکزی تاجیکستان حمایت می کردند. البته در سال های اخیر به جهت تمایل زمامداران ازبکستان به دولت های غربی و همکاری و هماهنگی با سیاست های آمریکا و وابستگی دولتمردان تاجیکستان به روسیه اختلافاتی بین رهبران این دو کشور بروز کرده است.
3-2-9-5. افغانستان
رابطه تاجيكستان با افغانستان كه مرز طولاني با آن در جنوب دارد، متاثر از وابستگيهاي فرهنگي و نژادي بين دو كشور است. افغانها جهت تحصيل و القاء عقيده كمونيستي به تاجيكستان اعزام شده و تاجيكها در ارتش اشغالگر شوروي در افغانستان حضور داشتند. در سال 1991 جو سياسي در تاجيكستان موجب گرديد كه شهروندان بتوانند از جنگ شوروي در افغانستان انتقاد كنند.
در اوايل سال 1990 ميلادي دولت كمونيستي دوشنبه و دولت كمونيستي كابل روابط اقتصادي و مبادله محصل و انتشارات داشتند. در طول جنگ داخلي تاجيكستان، طرفداران شوروي سابق ادعا كردند كه مخالفين بشدت متكي بر مجاهدين افغان هستند. ليكن بسياري از ناظران بيطرف نقش افغانها را به عنوان يك ترفند تبليغاتي رد كردند.
تعداد زیادی از تاجیک ها در شمال افغانستان زندگی می کنند. در جریان ناآرامی های تاجیکستان، افغانستان پذیرای تعداد زیادی از آوارگان تاجیک و پایگاه مناسبی برای معارضین دولت تاجیکستان بود. در اوايل سال 1993 م نماينده سازمان ملل در امور پناهندگان رقم 50 هزار تا 70 هزار پناهنده از مناطق جنوبي تاجيكستان به مناطق شمالي افغانستان را تخمين زد. در سال 1994 م خيلي از اين پناهندگان به تاجيكستان بازگشتند اگرچه در اين رابطه رقم صحيحي در دست نيست. مرزهای طولانی این دو کشور، همواره مورد توجه تمام جمهوری های آسیای مرکزی و روسیه می باشد.
4-2-9-5.جمهوری اسلامی ایران
کشور جمهوری اسلامی ایران نیز جایگاه ویژهای در سیاست گذاری خارجی دولت تاجیکستان دارد. تاجیکستان تنها کشوری است که اکثریت فارس زبان دارد. در میان جمهوریهای آسیای میانه که همگی ترک زبان هستند، تنها تاجیکستان از این ویژگی برخوردار است. ملی گرایان تاجیک خود را متعلق به فرهنگ و تمدن ایران زمین می دانند و اسلامگرایان نیز دولت اسلامی ایران را به عنوان الگوی حاکمیت دینی در عصر حاضر می شناسند.
جمهوری اسلامی ایران، اولین کشوری است که سفارت خویش را در تاجیکستان دایر کرده و در طول دوره استقلال همکاری نزدیکی در بخش های مختلف با این کشور داشته است. علی رغم اینکه جنگ داخلی تاجیکستان به صورت طبیعی روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داد. اما در این دوره نیز، ایران تلاش گسترده ای جهت استقرار امنیت در تاجیکستان به کار گرفته است. در مجموع و در ارزیابی روابط خارجی دولت تاجیکستان می توان گفت که همکاری های منطقه ای، حفظ مناسبات سنتی با روسیه، نزدیکی به ج.ا.ایران و افزایش مبادلات سودآور با کشورهای غربی و چین، جزء اولویت های اصلی دولت تاجیکستان محسوب می شوند. چنانچه گفته شد در پی استقلال جمهوری تاجیکستان در 18 شهریور1370، جمهوری اسلامی ایران اولین کشوری بود که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخت و سفارت خود را در شهر دوشنبه افتتاح نمود. از زمان برقراری روابط سیاسی تاکنون هفت بار رئیس جمهور تاجیکستان برای دیدار دوجانبه به جمهوری اسلامی ایران سفر نموده و متقابلا رؤساي جمهوري اسلامی ایران پنج بار (يك بار جناب آقاي هاشمي، دوبار جناب آقاي خاتمي و دو مرتبه جناب آقاي دکتر احمدي نژاد) از تاجیکستان دیدار داشته اند. که تا كنون بيش از 160 سند همكاري در زمينه هاي مختلف بين دو کشور به امضاء رسیده است. بطور كلي روابط دو كشور را مي توان به چهار دوره تقسيم كرد. دوره اول مقارن با اوايل استقلال در سال 1991 كه تاجیکها در اوان آشنایی با دنیای خارج سرشار از شوق و احساس نسبت به ایران و ایرانی بودند، در اين دوره آمد و رفت ها و ارتباطات گسترده مردمي بين دو كشور بويژه در زمينه هاي فرهنگي چشمگیر بود. دوره دوم، دوران جنگهاي داخلي (1997-1992) قلمداد مي شود كه تلاش کشورمان بر پايان بخشيدن به درگيري ها و مهار بحران متمركز بود. دوره سوم (2000-1997) دوره برقراري آشتي ملي و تثبیت صلح در تاجيكستان بود كه نقش ايران در اين مرحله مهم بود. دوره چهارم ( از 2000 تا كنون) دوره شروع جدی و شکوفایی روابط اقتصادی می باشد كه با اجراي پروژه هاي اساسي مانند حفر و احداث تونل استقلال و آغاز عمليات ساخت سد و نیروگاه سنگتوده 2 و فعاليت شركتها، تجار و سرمايه گذاران ايراني در تاجيكستان همراه بوده است. در این راستا مساعدت های جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف به تقویت روابط و توسعه مناسبات در تمامي عرصه ها منجر شده است.
با عنایت به اهمیت و حجم روابط دو کشور در زمینه های گوناگون علاوه بر سفارت جمهوری اسلامی ایران در این کشور، رایزنی فرهنگی ، دفتر نمایندگی سازمان صدا و سیما، مدرسه جمهوری اسلامی ایران، دفتر نمایندگی کمیته امداد حضرت امام خمینی (ره)، دفتر خبرگزاری ایرنا، شعبه بانک تجارت و دفتر نمایندگی سازمان هلال احمر کشورمان در تاجیکستان فعالیت دارند.
روابط سیاسی دو کشور در سالهای اخیر به ثبات رسیده و از کمترین فراز و نشیب برخوردار بوده است. علاوه بر دیدار از پایتختهای دو کشور، مقامات ایران و تاجیکستان در حاشیه اجلاسهای بین المللی نیز اغلب به رایزنی و تبادل نظر پرداخته تا مناسبات دوستانه تداوم داشته باشد. حمایت قاطع دوکشور از نظرات و دیدگاههای یکدیگر در مجامع بین المللی مبین عمق روابط دو کشور است. علاوه بر آن در چند سال گذشته تلاش شده است مناسبات سه جانبه با حضور افغانستان نیز توسعه یابد.
http://iranembassytj.com/fa/a/ravabet.html
با توجه به اهمیت موضوع روابط خارجی تاجیکستان با جمهوری اسلامی ایران، به «ارزیابی فرصتها و چالشهای حضور ایران در تاجیکستان»، از منظر فرهنگی می پردازیم.
1-4-2-9-5.روابط فرهنگی ایران و تاجیکستان
ایران با تمدن آسیای مرکزی مشترکات فراوانی دارد. در میان این تمدن، با نمایندگان فرهنگ اصلی و اصیل این سرزمین یعنی تاجیکان، مشترکاتی به مراتب بیشتر دارد. روشن است تاجیکان محدود به مردم جمهوری تاجیکستان نمیشوند. بلکه بیش از سهچهارم جمعیت تاجیکستان و بالغ بر میلیونها نفر در ازبکستان، افغانستان، ترکستان چین، روسیه و دیگر جایها را تشکیل میدهند.
«ماوراءالنهر»، «فرارودان» یا «ورارود» که گرانیگاه عنوان نسبتاً جدید «آسیای مرکزی» را تشکیل میدهد، در زمرهی گهوارههای تاریخ، تمدن و فرهنگ بشریت بوده است. این سرزمین تاریخساز، خاستگاه اقوام بزرگ مهاجم و مهاجری بوده که با هر خیزش، به تاریخ و تمدن بشری چهرهای تازه بخشیدند.
ماوراءالنهر بخشی از مهمترین ایستگاههای شاهراه جهانی ابریشم را در خود جای میداده است. ارزشمندترین بخش دادوستدی این شاهراه حیاتی، داد و ستد فرهنگ- به معنای گستردهی آن شامل هنر، اندیشه و باور- بود.
از دیگر سو این چهار راه تمدن و فرهنگ بشری و محل تلاقی، آمیزش و خیزش نژادها، اندیشهها و باورها بوده است.
این سرزمین اگرچه بخش مهمی از پیکرهی « ایران بزرگ» یا به عباراتی دیگر «حوزهی تمدنی ایران» یا «ایران فرهنگی» به شمار آمده است، در پیوندی عمیق با تمدنهای کهن و بزرگ هند و چین نیز بوده است.
شکلگیری دولت یونانیِ بلخ « باختر یا باکتریا » [250- 150 پیش از میلاد]، در ماوراءالنهر، گویا نیاز معجون تمدنی این منطقه، به آرایههای تمدن هلنی را نیز تأمین نمود.
بیتردید ماوراءالنهر در زمرهی تمدن و فرهنگ شکوهمند اسلامی- بزرگترین و به عبارت دیگر یکی از بزرگترین تمدنها و فرهنگهای بشری- بوده است.
از منظری دیگر، تاجیکستان همراه با ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکمنستان، منظومهی واحدی را تشکیل میدهند که همان ماوراءالنهر تاریخی است. سیاست کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در قبال تاجیکستان نمیتواند و نمیبایست مستقل از سیاست فرهنگی ایران در قبال دیگر کشورهای جدید الاستقلال آسیای مرکزی گذارده شود.
این منظومه، یعنی جمهوریهای ماوراءالنهر، را نمیبایست فقط در ارتباط با تمدن ایرانی جست. ماوراءالنهر همچون گذشته و بیشتر و پیچیدهتر از گذشته، تحت تأثیر دو حوزهی تمدنی چین، هند و جانشین امپراطوری عثمانی، یعنی ترکیه و بیش از آن، تحت تأثیر اسلاوها، روسیهی تزاری و روسیهی امروز قرار دارد و البته هژمونی و جذابیتهای تمدن و فرهنگ غرب نیز، عنصری جدید و نیرومند در شکل گیری چهرهی فرهنگی این سرزمین میباشد.
ماوراءالنهر را با اندکی مسامحه، در برههای از تاریخ میتوان یکی از مهمترین کانونهای تمدنی «ایران بزرگ» یا به عبارتی«ایران فرهنگی» و به دیگر عبارت و شاید «حوزهی تمدن ایرانی» خواند. و با جرأت در بسیاری از ادوار دوران اسلامی، یکی از مهمترین کانونهای«حوزهی تمدن ایرانی» یا «ایران فرهنگی» برشمرد. لیکن این ادعا نمیبایست بر پایهی باورها و برداشتهای معمول امروزین از «ایران» و «ایرانیت» باشد. در غیر اینصورت دچار تناقضات و توهماتی میگردیم که تبعات آن برای حضور جمهوری اسلامی ایران، در حوزهی تمدنی ایران، مفید نخواهد بود.
«حوزهی تمدن ایرانی» یا «ایران فرهنگی» را به هیچ روی نمی بایست با «قلمروی سیاسی ایران» خلط نمود. حوزهی تمدن ایرانی، همواره به مراتب عظیم تر و گستردهتر از قلمروی سیاسی ایران بوده است. همچنین «حوزهی تمدن ایرانی» یا «ایران فرهنگی» را هیچگاه نمیبایست حوزهای تمدنی- فرهنگی مستقل و خالص شمرد. این حوزه همواره در پیوند با عناصر دیگر تمدنها و فرهنگها بوده است. ایران به عنوان قلمرویی سیاسی، در طول تاریخ چند هزارسالهاش، دارای مرزهای ثابتی نبوده است. همواره کلیتی یکپارچه، نداشته است. چندین هجوم، استقلال سیاسیاش را برای چند باری از میان برده است.
گاه از سند تا نیل و از سیحون تا اژه، قلمرو ایرانیان میگردید و گاه تمامی ایرانزمین به تصرف انیرانیان در میآمد؛ و البته همانگونه که ایران هیچ گاه هویت یونانی، عربی، ترکی و مغولی نگرفت و در دورههایی که استقلال نداشت و یا تابعیت نسبی از قدرتهای بیگانه داشت و یا چند پارچه بود، همواره ایران باقی ماند، تمامی متصرفات سلسلههای جهان گشایی که بر ایران زمین حکم راندند، نیز نمیتوان ایرانی خواند. برای مثال، با استناد به اینکه هرودوت زادة هالیکارناس؛ شهری در قلمرو سلسلة هخامنشیان بوده، نمیتوان پذیرفت که هرودوت را ایرانی نامید. اگر چه برخی بر این هویتبخشی تصنعی اصرار ورزند. به همین ترتیب به استناد به اینکه محمد جلالالدین بلخی رومی، در قونیه بالیده و آرمیده، نمیتوان هویت ایرانی را از وی سلب نمود. اگرچه برخی بر این امر غیرواقع اصرار ورزند.
منظور آن است که مرزهای سیاسی هیچ گاه معیار معتبری برای تمییز ایران از انیران، و ایرانیان از دیگران نمیتواند بود.
در تبیین و تعیین معیارهای این تمییز (ایران از انیران و ایرانیان از انیرانیان)، علاوه بر جغرافیای سیاسی، عوامل دیگری چون نژاد، زبان، دین، مذهب، تاریخ مشترک، فرهنگ، هنر، آداب و رسوم و غیره، به همان اندازه که در شناخت ایران و ایرانی یاری میرساند، چنانچه به دنبال تعریفی مطلق، ثابت، جامع و مانع باشیم، میتواند موجب سردرگمی گردد.
از این روست که در این حوزه (شناخت ایران و ایرانی)، با اصطلاحاتی چون «ایران بزرگ»، «ایران تاریخی»، «ایران فرهنگی»، «جهان ایرانی» و مانند آن برمیخوریم. جعل این اصطلاحها به حق تا حدود زیادی جوینده را از سردرگمیهای پیشگفته میرهاند.
و البته به نظر میآید که در حوزههایی از این دست، نمیبایست و نمیتوان که تعریفی مطلق، ثابت، جامع و مانع را جستجو نمود.
به هر روی مولفههای هویتی؛ چون نژاد، زبان، فرهنگ، هنر، دین، مذهب، آداب و رسوم ایران و ایرانی در طول تاریخ، به صورت مجزا یا همراه، کم یا زیاد، در سرزمینهایی به مراتب پهناورتر از آنچه ایران - حتی در وسیعترین ادوار آن- خوانده شده، پراکنده گردیده است.
و در نهایت میتوان گفت در حوزهی جغرافیایی که این مولفه ها، متراکمتر وکاملتر، جمع گردیده است، هویت ایرانی برجستهتر و مستقلتر میباشد.
میتوان گفت تا پیش از دوران اسلامی بخش اسطورهای پیوستگیهای ماوراءالنهر با دیگر بخشهای ایرانزمین یا به تعبیری دیگر، ایران شرقی با ایران غربی، فربهتر و بزرگتر از بخش تاریخی آن است، به ویژه از منظر جغرافیای سیاسی.
در واقع پیوستگی ماوراءالنهر به چهار دولت مشهور ایرانی عصر باستان، کمابیش، بریده بریده بوده است. حتی میتوان گفت پیوستگی بینالنهرین و یا اهمیت آسیای صغیر، برای امپراطوریهای باستانی ایران، به مراتب بیش از ورارودان بود.
در دوران اسلامی نیز تابعیت سیاسی ماوراءالنهر از ایران یا ایرانی خواندن ماوراءالنهر با تلقی امروزین از ایران و ایرانیت پر از تناقض، ابهام و چالش است.
فیالواقع ماوراءالنهر جز برههای از تاریخ و آن هم بخشی از این سرزمین، به تابعیت سیاسی ایران- بهمفهوم امروزین یا نزدیک به مفهوم امروزین- درنیامد(عهد فتوحات نادرشاه افشار؛ 1153-1160 ه.ق).
ایران دوران اسلامی؛ یا ایران اسلامی، از زمان فتوحات اسلام، تا هجوم مغولان، و در نهایت سقوط بغداد، چون بسیاری دیگر از سرزمینهای جهان اسلام، با ملاحظاتی چند، کمابیش جزء پیوسته یا وابستهی قلمرو خلافت اسلامی محسوب میگردید. تا سده سوم هجری، جزو، پیوستهی امپراطوری اسلامی به شمار میآمد، و از اویل قرن سوم، با وجود ایجاد دولتهای نیمهمستقل، محلی، متقارن و یا فراگیر در گسترهی ایران بزرگ، که مشهورترین، مهمترین و مربوطترین آن دولت سامانیان است[204-395 /619- 1005]، وابستگی به دستگاه خلافت، تا سقوط بغداد- و به صورت موردی و منقطع به خلافت صوری عباسیان قاهره- کمابیش تداوم داشت.
از همین رو از منظر جغرافیای سیاسی، ایران این دوران، یا در شمار سرزمینهای شرقی خلافت شناخته میشود، یا قلمرو مغولان و مغولزادگان و ترکان و ترکمانان.
فیالواقع در عصر صفوی است که ایران؛ به مفهوم متبادر امروزین آن، دولتی منسجم را مییابد که بخشهای وسیعی از ایران بزرگ یا ایران تاریخی- و البته نه تمامی آن- را نمایندگی مینماید.
جالب و تأملبرانگیز آنکه، از همین دوران است که انقطاع فرهنگی میان بخشهایی وسیع و مهم در ایران بزرگ یا به تعبیری درستتر، حوزهی تمدنی ایران، از جمله با ماوراءالنهر، پدید میآید.
تا سده 10 هجری/ 16 میلادی، میان ایرانیان خراسان بزرگ؛ از جمله ایرانیان ماوراءالنهر، با دیگر بخشهای ایران بزرگ، شکاف فرهنگی و هویتی که پس از این دوران، آرام آرام شکل گرفت، وجود نداشت.
تحولات سیاسی که در آغازین سالهای سده ده هجری/ شانزده میلادی، در شرق میانه به وجود آمد، به تدریج، گسست و تجزیه فرهنگی در جهان اسلام، از جمله و به ویژه در ایران بزرگ، پدید آورد.
این بار، قلمروهای خاندانهای حکومتگر، رفتهرفته، زمینهی مرزبندیهای سیاسی کشورهای آینده را آماده می نمود.
رفت و آمد میان شرق و غرب جهان اسلام کاهش یافت، همچنین رونق داد و ستد های علمی و فرهنگی فرو کش نمود. دربها بسته گردید و دریاها، دریاچه شد.
تحولات و رویدادهای بنیادین و جهانی دو قرن 13 و 14 ه.ق / 19 و20 .م، چهره جهان و از جمله عالم اسلام و ایران بزرگ را به طور کلی دگرگون ساخت.
از جمله این دگرگونی ها، مرزبندی های جدیدی بود که در جهان اسلام و از جمله ایران بزرگ، ترسیم شد؛ و این بار نه جان آرش و برد کمان او بود و نه جانبازی غازیان و بانگ گلدسته ها، که مرزها را رسم مینمود. بیگانگان پیروز دو جنگ بزرگ جهانی بودند که مرزها را ترسیم نمودند.
2-4-2-9-5.حوزهی اشتراکات فرهنگی و تمدنی
بیگمان در ایرانی شمردن ماهیت و اصرار بر بخشیدن هویت ایرانی، به عناصر تمدنی ماوراءالنهر نمیبایست اغراق و مبالغه نمود.
لذا این توصیه به هیچ وجه به معنای انکار بخش عظیم ایرانی ماهیت تمدنی و یا سلب بخش ایرانی هویت تمدنی ماوراءالنهر، یعنی اصلی ترین بنمایههای ماهیت و هویت تمدنی و فرهنگ این منطقه نیست. بلکه تأکیدی است بر پرهیز از تمامیتخواهی و زیادهطلبی در حوزهی دعاوی فرهنگی و رعایت حساسیتهای منطقی مجموع دارندگان تاریخی ماوراءالنهر. بدیهی است دعاوی بهحق فرهنگی اگر لزومی بر طرح و وزنکشی هم داشته باشد، چنانچه علمی و منطقی باشد، یعنی با پرهیز از تمامیتخواهی و زیادهطلبی در حوزهی دعاوی فرهنگی و رعایت حساسیتهای منطقی دارندگان تمدن تاریخی این سرزمین مطرح شود، جذابیت و پذیرش بیشتری مییابد.
سیاستهای کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی حائز اهمیت است. تندادن به تمایلات و پارهای مطالبات جریانهای باستانگرا در حوزهی تمدنی ایرانی و یا تأکیدهای بیجا بر پارهای دعاوی برتریطلبی قومی و نژادی، میتواند منجر به تقویت و فعالسازی بیش از پیش نژادپرستي و قوم گرايي در میان کشورهای اسلامی، از جمله جوامع این سرزمین گردد.
این نوع تمایلات، مطالبات و دعاوی، قطع نظر از مغايرت با مسلّمات اسلامي، به هيچ روي با امنيت و منافع ملي ايران نيز سازگاري ندارد.
«ايران» - همچنين «تاجيكستان» و نيز «افغانستان» - محاط است در منطقهاي با سرزمينهايي كه مردمان آن از اقوامي گوناگوناند؛ غالباً به اصطلاح از نژادهايي غيرآريايي. مردماني كه در هر قسم و هزار و يك قصه و غصه با ما شريكاند و همراه.
به نظر میرسد تلاش و تكاپوهای فرهنگی میبایست در راستاي پيوندهاي بزرگ و ناگسستني ميان مردمان حوزهی تمدن ايران فرهنگی و مقدم بر آن، در مقياسي ژرفتر و گستردهتر، همراه با تأكيد بر مؤلفههاي اسلامي باشد و از هرگونه توجه و تمايل به تعصبات خاص نژادي و قومی آلوده به رنگ و بوي شعوبي و حميّت جاهلي، در حوزهی مناسبات فرهنگي فيمابين ايران اسلامي با هر كشور اسلامي ديگر، از جمله کشورهای آسیای مرکزی، پرهیز گردد.
از دیگر سو تکاپو و تعصب برای ثبت مالکیت مفاخر و سنتهای فرهنگی، اعم از رجال، آثار، ایام، اعیاد و غیره، در یونسکو، و هیاهو برای اخذ برچسب سند مالکیت ملی برای هر شخصیت ارزشمندی، جز نمایش تعصب قومی و ملی و ناهمسازی فرهنگی، و در پارهای، کاهش جذابیت این مفاخر و سنتها، چه نتیجهای میتواند داشته باشد.
مفاخر مشترک فرهنگی، اعم از رجال، آثار، ایام و اعیاد، از جمله مهمترین و بهترین فرصتها برای مناسبات میان ملتها و کشورها و همگرایی فرهنگی منطقهای و جهانی است. این فرصتها، با سیاستهای نادرست و تمامیتخواهی و زیادهطلبی در حوزهی دعاوی فرهنگی، میتواند به تهدید تبدل شود.
3-4-2-9-5. زبان مشترک
نقش و جایگاه زبان مشترک در حوزهی تعاملات میان دو کشور، به ویژه مناسبات فرهنگی، بینیاز از توضیح است. لیکن بزرگ نمایی نقش و مبالغه در اهمیت هر عاملی، به همان اندازهی کوچک نمایی یا نادیده انگاری نقش و اهمیت عامل، میتواند تبعاتی نامطلوب در برداشته باشد.
در سیاست گذاری مناسبات خارجی، میبایست واقعبین بود و نقش و جایگاه عوامل را نه افزود و نه کاست.
جمهوری اسلامی ایران با جمهوری تاجیکستان در زبان مشترک و در خط جداست و با جمهوری اسلامی افغانستان در خط و یکی از دو زبان رسمی این کشور مشترک است.
این اشتراکات بسیار ارزشمند و تاثیرگذار، میتواند از مهمترین مؤلفههای همگرایی فرهنگی این سه کشور، شمار آید. لیکن علایق شخصی، هیجانات عاطفی و شعارهای احساسی، نمیبایست به ارزیابی غیرواقعی از نقش و اهمیت این اشتراک بیانجامد.
اشتراک زبانی، مؤلفهای بسیار مهم در مناسبات میان دو یا چند کشور و همگرایی فرهنگی میباشد. لیکن کارکرد مؤثر اشتراک زبانی در مناسبات کشورها، در منظومهای از عوامل همگرایی است که معنی پیدا میکند.
اشتراک در زبان و خط، میان کشورهای متعددی در جهان وجود دارد. زبانهای عربی، ترکی، اردو، اسپانیولی، فرانسه و انگلیسی، به عنوان زبان مادری، یا زبان رسمی بسیاری از کشورهاست. لیکن شاهد هستیم که کارکرد این عامل در روابط میان این کشورها، از جمله مناسبات فرهنگی، در پیوند با دیگر عوامل است که مجال نقشآفرینی در همگرایی میان آنها پیدا مینماید و همزبانی الزاماً منجر به همدلی این کشورها نگردیده است. همچنان که گاه مناسبات میان دو کشور ناهمزبان، به مراتب از مناسبات میان دو کشور هم زبان صمیمانهتر است.
حتی شاهد بودهایم که عواملی چون باورهای اعتقادی، غنای ادبی، تفوق تمدنی و فرهنگی، نفوذ اقتصادی، برتری سیاسی و نظامی، گاه منجر به انزوا، حذف یا تبدیل زبان، یا ناکارآمدی اشترک زبانی گردیده است.
از دیگر سو مبالغه و تبلیغات غیر کارشناسانهی در خصوص اشتراک زبانی، میان دو یا سه کشور، در منطقهای که دربردارندهی کشورهای متعدد دیگری است که در دیگر مؤلفههای فرهنگی مشترک و در زبان اشتراکی ندارند، میتواند در سیاست گذاری کلان فرهنگی و منطقهای از کارکرد دیگر مشترکات بکاهد و یا به نوعی قطب بندی فرهنگی مبتنی بر زبان و همچنین جلب خصومت نسبت به زبان هدف و اقلیتهایی که زبان مادریشان زبان هدف است، بیانجامد.
4-4-2-9-5.حوزهی مذهب
پدیدهی « شیعههراسی» در ماوراءالنهر را در حال حاضر به درستی میتوان پدیدهای ساختگی خواند؛ و به درستی بر فارغ بودن غالب مومنین این منطقه، از جمله تاجیکان، از اختلافات و نزاعهای مذهبی مسلمانان تاکید نمود. مردمان ورارودان، و بالخصوص تاجیکان را تا بدانجا محب اهل بیت علیهمالسلام مییابیم که ایشان را میتوان «شیعیان عاطفی» توصیف نمود. و باز به درستی همراه بر مشترکات متنوع و متعدد ایران با آسیای مرکزی و به ویژه تاجیکستان، از هم نهادی، هم زبانی، هم فرهنگی، هم کیشی و تاریخ و تمدن و هزار و یک مشترک دیگر، تأکید میشود.
تحولات تاریخی نشان میدهد که همین بخش از ایران شرقی یا خراسان بزرگ، یا ماوراءالنهر، بنا به دلایلی، از آغازین سالهای سدهی دهم هجری، به یکی از مهم ترین کانونهای تنشها و نزاعهای مذهبی سنیان و شیعیان در طول تاریخ اسلام تبدیل شد، با وجود تمامی اشتراکات اشاره شده، که در آن دوره هنوز در سایه چندین سده نیز پنهان نگشته بود؛ و در آن دوران نیز محبت اهل بیت علیهم السلام با باورهای مذهبی مردم این سرزمین عجین بود.
فارغ بودن غالب مردم این سرزمین، از جمله تاجیکان از اختلافات و نزاع های مذهبی، به دلیل دههها حاکمیت الحادی اتحاد جماهیر شوروی بوده است و مردم ماوراءالنهر، از جمله تاجیکان، به تدریج همانگونه که در جهان اسلام ادغام میگردند، با این حکایت بیشتر آشنا میگردند.
مشترکات یاد شده میان مردم این سرزمینها، از جمله تاجیکان، کمابیش میان ایران و مردم سرزمینهایی دیگر چون افغانستان و پاکستان نیز وجود دارد.
بیتردید پاشنه آشیل ایران در ورارودان، از جمله تاجیکستان، همانا اختلافات و نزاعهای مذهبی است که دشمنان اسلام و تشیع و ایران درصدد برجسته نمودن آن هستند.
در تاجیکستان، تعدادی از تحصیلکردگان تاجیک حوزههای علوم دینی در پاکستان، عربستان و به ویژه شرق ایران نیز در ترویج تعصبات دینی و شیعه هراسی، که لاجرم منجر به شیعهستیزی میگردد، دارای نقشی موثر میباشند. به ویژه که برخی از ایشان امامت جمعه و جماعت را عهدهدار میگردند و یا حلقههای آموزشی را اداره مینمایند. در دیگر کشورهای منطقه نیز شاید کمابیش همینگونه باشد.
بخشی از مساعدتها و حمایتهای قابل ملاحظه مراجع رسمی دولتی یا مردم نهاد برخی از کشورهای اسلامی، در حوزه های علمی، آموزشی، دینی و همچنین عمرانی و اجتماعی در تاجیکستان و دیگر جمهوریهای آسیای مرکزی، در سطوح متفاوت، جدایی مذهبی را برجسته و یا احیاناً اختلاف و حتی نزاع مذهبی شیعه - سنی را تقویت مینماید. از آن جمله است اعطای سخاوتمندانه بورسیههای تحصیلی و فرصت های مطالعاتی، ساخت و ساز و تعمیر و تجهیز مساجد، تأمین هزینههای حج و عمره و مانند آن. در قبال برنامهها و تبلیغات تفرقه انگیز و تعصبآفرین، چند توصیه یا راهکار پیشنهاد میگردد:
1- رعایت تمامی دقیقهها و ظرایف همگرایی اسلامی و ملاحظات و حساسیتهای مردم و دولت مخاطبِ فعالیتهای فرهنگی برونمرزی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه در حوزهی فعالیتهای فرهنگی با ماهیت مذهبی، از سوی مراجع غیررسمی و مردمنهاد. مدیریت فعالیتهای فرهنگی با ماهیت مذهبی از سوی موسسات غیررسمی و مردمنهاد شیعی ایرانی و غیر ایرانی، در شمار مهم ترین و همچنین سختترین امور است. پارهای از اقدامات این موسسات مانند برخی از کتابها و پایگاههای اطلاع رسانی مجازی و برنامه های ماهوارهای بیشترین خدمت را به ناسازگاری و تفرقه مذهبی و شیعه ستیزی مینماید.
2- تأمین نیاز اهل سنت فارسیزبان در خارج کشور، به برنامههای ماهوارهای در حوزه معارف دینی، منطبق با مذاهب اهل سنت.
3- توسعه و تقویت کرسی های سالم و ایمن از مرض تعصب و افراط دانشگاهی و حوزوی مذهب حنفی و علوم و معارف اسلامی مشترک در جمهوری اسلامی ایران، مانند رشتهها و کرسیهای موجود در دانشگاه مذاهب اسلامی، دانشگاه تهران و شعبه جامعه المصطفی در گرگان، و تسهیل، تسریع و افزایش اعطای بورس تحصیلی و فرصت مطالعاتی و تبادل استاد در این رشتهها، در شمار راه های مناسب، موثر و مانای تقویت وحدت اسلامی و مبارزه با تفرقهافکنی میباشد.
4- رعایت دقیقهها و ظرایف همگرایی اسلامی و ملاحظات و حساسیتهای مردم و دولت کشورهای آسیای مرکزی، از جمله تاجیکستان. اجتناب اکید از ارسال و انتشار کتب تبلیغی مذهبی به اصطلاح تبشیری یا مسیونری که هدف دعوت گرانهی شیعی و نفی دیگر مذاهب اسلامی را دارد. البته آشکار است که این، به معنای خودممیزی کردن و یا عدم ارائه آثار تبیینی شیعی و کتب مرجع شیعه به مراکز علمی- تحقیقی و دانش پژوهان نیست. ولیکن کتبی که مخاطب عام دارد و به صورت گسترده توزیع میگردد، می بایست عاری از آرایههای مذهب گرایانه باشد. برای مثال ترجمههای تفسیری از قرآن کریم که پارهای از آیات را منطبق با باورهای شیعی به فارسی برگردان نموده است، در این سرزمین توزیع نگردد. زیرا قرآن کریم مخاطب عام دارد و این دست ترجمانها، اذهان خوانندگان ناآگاه را مشوش مینماید.
5-4-2-9-5.حضور ایران در حوزهی مناسبات فرهنگی
جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای اسلامی اتحاد جماهیر شوروی که کمابیش منطبق است با «حوزهی تمدنی ایران» یا «ایران فرهنگی» و دامنهی آن، در حوزهی مناسبات فرهنگی، تکاپوهای فراوانی داشته است و حتی در قیاس با قدرتمندترین رقیبان مدعی، هزینههای فراوانی صرف کرده است. لیکن به نظر میآید در مقایسه با رقبا، که هیچیک برخوردار از میزان سرمایهی فرهنگی میراثی ایران اسلامی در این سرزمینها نبودهاند، دستآورد مطلوبی نداشته است. آسیب شناسی این وضعیت نامطلوب، در اینجا مقدور نیست. لذا به ذکر چند نکته کوتاه اکتفا میگردد.
تکاپوهای فرهنگی متعدد، متنوع، پر هیاهو و پر هزینه، که گویی خاص مناسبات فرهنگی ایران است و به این اندازه در مناسبات و فعالیتهای فرهنگی رقیبان مشاهده نمی شود؛ غالباً در شمار فعالیت های فرهنگی سطحی و ناپایدار است. از خصیصههای مهم این دست فعالیتها، هیاهوی تبلیغاتی، پوشش رسانهای و تامین نیاز دست اندرکاران بخش فرهنگی برون مرزی کشورمان، به تهیهی گزارشهای کوتاه و بلند مصور و بی تصویر است.
پارهای از دیگر فعالیتها نیز حکم مؤلفه القلوب در مناسبات فرهنگی را دارد و فیحد ذاته فاقد ارزش است.
فعالیت بخش خصوصی در حوزهی فعالیت های فرهنگی برون مرزی، نیز محدود، غالباً با اولویت منفعت مادی، متکی بر حمایت دستگاههای دولتی و گاه زیانآور است.
بسیاری از برنامه ها و فعالیتهای فرهنگی نیز که معمول است، غیاب و یا حضور ما، در حیات و بقای آن برنامهها و فعالیتها، غالباً هیچگونه تأثیری جدی، جز کمک خرجی دستگاههای فرهنگی بومی ندارد. همچون بزرگداشت ایام موسوم به مشاهیر و مفاخر مشترک، یا اعیاد مشترک.
در مقابل این وضعیت، حضور فرهنگی غالب رقیبان مدعی، به مراتب، فاقد تعدد و تنوع در برنامه و فعالیت و بی هیاهو است. برنامههای نمایشی و همایشها، برگزاری جشنواره و آمد و شد کاروانهای میهمان و مانند آن جز به ضرورت و مقتصدانه انجام نمیپذیرد.
لیکن حضور رقیبان مدعی، در حوزهی آموزش و پرورش، به مراتب از حضور ایران اسلامی، قویتر بوده است.
برای مثال در تاجیکستان، سرمایه گذاری حضور و نفوذ کشورهایی چون ایالت متحدهی امریکا، اتحادیهاروپا، روسیه، ترکیه و عربستان سعودی و نهادهایی چون «بنیاد سورس»، «بنیاد آقاخان محلاتی» و شبکهی آموزشی «نورجیلر»، که جملگی به نوعی «کادرسازی» را دنبال میکنند، به مراتب از سرمایهگذاری حضور و نفوذ ایران اسلامی، قویتر و مثمرتر بوده است. در این حوزه (کادرسازی)، ایران اسلامی لااقل به اندازهی یک نسل آموخته و پروردهی رقیبان مدعی، از ایشان عقب مانده است
در واقع پس از گذشت چندین دهه از استقلال تاجیکستان؛ تنها جمهوری فارسی زبان ماوراءالنهر، جمهوری اسلامی ایران همچنان فاقد حتی یک باب مجموعهی آموزشی بین المللی است.
لزوم رعایت ظرفیتها، محدودیتها و شرایط کشور کوچکی چون تاجیکستان در مناسبات و فعالیتهای فرهنگی هنری- علمی و آموزشی با این کشور، امری است بدیهی که متاسفانه رعایت نمیگردد.
مناسبات نزدیک دو کشور، مشترکات فراوان فیمابین و فقدان این دو عنصر در مناسبات ایران با بسیاری از دیگر کشورها، در پارهای موارد بار سنگینی متوجه دستگاههای فرهنگی هنری و علمی آموزشی، در دو بخش دولتی و خصوصی، به تاجیکستان نموده است که بیرون از ظرفیت، توان و طاقت دستگاههای مسئول در این کشور است. از دیگر سو این گونه توجهات بیفایده و بیرون از ظرفیت و گاه بیهدف و آشفته، بهجای تأثیرگذاری مثبت، میتواند سوء تفاهمهایی را نیز به وجود آورد.
6-4-2-9-5.روابط ادبي ایران و تاجیکستان
نخستين اثر ادبي مربوط به ادبيات نوين تاجيك كه در ايران منتشر شد، داستان «آدينه» اثر صدرالدين عيني بود كه در سال 1927 در مجلة «سخن» چاپ شد. از آن زمان به بعد، نمونههاي نثر و نظم ادبيات تاجيك در مطبوعات ايران، بويژه نشريههاي فرهنگي و ادبي تقديم خوانندگان ميگرديد. در سال 1953 پارهاي از يادداشتهاي صدرالدين عيني با «كفش پيش پاماني حضرت خواجه اوباني» در شمارة يازدهم مجلة «پيام نو» و بخش ديگري از اين يادداشتها با عنوان «زن مرد گرديده» در شمارة دوازدهم همان مجله چاپ گرديد كه مورد توجه خوانندگان ايراني قرار گرفت. سال 1959در شماره چهارم مجلة «پيام نوين»، نمونههايي از اشعار عبدالسلام دهاتي، سال 1960 در شمارههاي 11-12 همان مجله نمونههاي شعر باقي رحيمزاده و امينجان شكوهي و سال 1974 در شمارة 8، حكايت پولاد تالس با نام «لاله» به همراه نمونههايي از اشعار باقي رحيمزاده، امينجان شكوهي، عبدالسلام دهاتي، مؤمن قناعت و لايق شيرعلي چاپ شد. همچنين مجلة «سخن» در شمارة 11 سال 1971 و شمارة 5 سال 1972 به ترتيب نمونههايي از اشعار مؤمن قناعت و اشعار لايق شيرعلي و موجوده حكيماوا را چاپ كرد.
مجلة «آينده» در شمارههاي مشترك 5-7 سال 1991، نمونة اشعار عبيد رجب، سليمشاه حليمشاه، گلنظر كيلدي، رحمت نذري، در شمارههاي 7-12 سال 1992 شعرهاي لايق شيرعلي، عبيد رجب، و در سال 1993 نمونه اشعار مؤمن قناعت، قطبي كرام و كمال نصرالله را در دسترس خوانندگان خود قرار داد.
شمارههاي مشترك 7-9 سال 1990 مجلة «سيمرغ» به طور كامل به معرفي فرهنگ و ادب تاجيك اختصاص دارد. شمارههاي 1-2 سال 1995 اين مجله داستان «ياران با همت» ساتم الوغزاده را چاپ شده است.
همچنين شمارة اول مجلة «خاوران» (سال 1991) و شمارة 21 مجلة «كلك» (سال 1991) اقدام به چاپ به ترتيب حكايتي از بهمنيار و شعري از عبيد رجب كردند.
مجلة «آشنا» در شمارة چهارم سال 1992 خود، شعرهايي از ميرزا تورسونزاده، در شمارة ششم همان سال اشعاري از اسكندر ختلاني و در شمارة نهم، شعري از ميرزا تورسونزاده و نيز شعري از گلرخسار را در دسترس خوانندگان قرار داد.
شمارة هشتم سال 1993 مجلة «كيهان فرهنگي» اساساً ويژهنامة فرهنگ تاجيكستان است. مجلة «شعر» نيز در شمارة اول سال 1993، اشعاري از پيرو سليماني، ميرزا تورسونزاده، گلنظر، در شمارة ششم همان سال شعرهايي از فرزانه و مجلة «گلچرخ» در شمارة پنجم سال 1992 شعري از عسكر حكيم و مجلة «جهان كتاب» در سال 1999 نمونههايي از اشعار شهريه ادهم را منتشر كرد.
روزنامة «جمهوري اسلامي» در4 ژوئن سال 1998، اشعار دوازده تن از شاعران تاجيك به نامهاي گلرخسار، فرزانه، ضيا عبدالله، نظام قاسم، سليم ختلاني، سياوش، خيرانديش، محمدعلي عجمي و ... را چاپ كرد.
كتاب «خورشيدهاي گمشده» كه شامل نمونة اشعار يكصد شاعر قرن 20 تاجيكستان است، در سال 1998 به كوشش آقاي عليرضا قزوه، شاعر معاصر ايراني منتشر شد. همچنين طي سالهاي اخير، كتابهايي از استاد صدرالدين عيني، ميرزا سراج حكيم، مؤمن قناعت، لايق شيرعلي، گلرخسار صفي، عاشور صفر، عبدالحميد صمداف، گلنظر كيلدي، فرزانه خجندي، مهمان بختي، عسكر حكيم، محمدزمان صالح، رحمت نذري، محمدعلي عجمي و ... از طريق انتشارات «الهدي»، «سروش»، «بوعلي»، «بلخ»، «بهآگاه»، «حوزة هنري تهران» و ... منتشر شده است.
متقابلاً در تاجيكستان، مجموعه اشعار امام خميني (ره)، ايرج ميرزا، محمدحسين شهريار، پروين اعتصامي، فروغ فرخزاد، فرخي يزدي، خليل ساماني، هوشنگ ابتهاج (سايه)، ژاله اصفهاني، سياوش كسرايي، نادر نادرپور و در زمينة ادبيات داستاني: گزيدة آثار منثور بزرگ علوي، محمد حجازي، مرتضي مشفق كاظمي، پرويز قاضي سعيد، خسرو خوارزمي و ديگران و نيز كتابهاي ديگر منثور و منظوم از جمله «امواج قارون»، «گل خندان»، «حكايتهاي نويسندگان معاصر ايران» (در دو جلد)، «پيوند»، «زنجير گسسته» و ... از طريق انتشارات مختلف تاجيكستان در دسترس خوانندگان تاجيكستاني قرار گرفته است.
همچنين در مطبواعات تاجيكستان مقالات بيش از 150 نويسنده، شاعر و محقق ايراني منتشر شده است. در نشر و ترويج آثار علم و ادب ايران، روزنامههاي «معارف و مدنيت»، «آموزگار» (قبلاً «گزيتة معلمان»)، «مدنيت تاجيكستان»، «ادبيات و صنعت»، «تاجيكستان شوروي» (قبلاً «تاجيكستان سوويتي»)، «جمهوريت»، «جوانان تاجيكستان» (قبلاً «كومسومول تاجيكستان»)، «سامان»، «پيوند»، «همراز» و مجلههاي «نداي شرق»، «فرهنگ»، «ارمغان»، «معرفت»، «ادب»، «مردم گياه» و ... نقشي مهم داشتهاند.
«نمونة ادبيات تاجيك» صدرالدين عيني كه در سال 1926 با حروف فارسي در شهر مسكو منتشر شد، نخستين اثر پژوهشي بود كه توجه اهل علم و ادب ايران را به خود جلب كرد. سعيد نفيسي اولين كسي بود كه در مجلة «شفق سرخ» (3 مارس 1928) نقدي دوستانه بر اين اثر نوشت.
بعدها و بويژه در سالهاي اخير، ناشران ايراني اقدام به چاپ كتابهاي ادبي، علمي و پژوهشي اديبان و دانشمندان تاجيك از جمله باباجان غفوراف، عبدالغني ميرزايف، محمدجان شكوري، نصرتالله رجباف، رجب اماناف، محمدالله لطفاللهاف، اعلاخان افصحزاد، مقدمه اشرفي، سلامتشاه نيلابيكاف، جورهبيك نذرياف، روزي احمداف، كمال عيني، ولي صمد، ميرزا ملااحمداف، و … نمودند.
همچنين چندين مجموعه مقالات پژوهشگران و اديبان تاجيكي در مجموعههاي «تاجيكان در مسير تاريخ»، «مقالات مجمع بزرگداشت كمال خجندي»، «ديدار آشنا»، «رهآورد»، نامة آل سامان» و … در ايران چاپ شده است.
افزون بر اينها، بسياري از مقالات علمي و ادبي عالمان تاجيك نظير صدرالدين عيني، باباجان غفوراف، محمد عاصمي، صالح رجباف، محمدجان شكوري، رحيم مسلمانيان، ميرزا ملااحمداف، اعلاخان افصحزاد، كمال عيني، احرار مختار، رسول هاديزاده، يوسفشاه يعقوبشاه، خدايي شريفاف، اسرار رحماناف، اكبر تورسونزاده، عبدالنبي ستارزاده، عبدالقادر منيازاف، شرافالدين رستماف، عبداللهجان اسحاقاف، روشن رحماني، عسكرعلي رجبزاده، روزي احمداف، نظام نورجاناف، پروانه جمشيداف، عبدالمنان نصرالدين، ولي صمد، سعدالله اسدالله، صفر عبدالله، دلافروز اكرامي، لاريسا دادخدايوا، محمدجان محمدخواجه، عبدالخالق نبياف، ابوبكر ظهورالدين، عمر صفراف، عالمجان خواجه مراداف، عظيم بيضايف، عثمان نظير، عبدالحي كاملي، ناصر سليم، صلاحالدين فتحالله، ميرزا شكورزاده، امريزدان عليمرداناف، فاتح عبدالله، سيفالدين ميرزازاده، سيد برهانالدين بزرگمهر، نورمحمد سيدزاده، لقمان بايمتاف، معروف رجبي و ديگران، در نشريهها و مجلات گوناگون علمي و فرهنگي ايران، نظير «سخن»، «پيام نو»، «پيام نوين»، «يغما»، «خوشه»، «آينده»، «سيمرغ»، «كيهان فرهنگي»، «آشنا»، «مطالعات آسياي مركزي و قفقاز»، «ايرانشناخت»، «آريانا»، «خاوران»، «مطالعات ايراني»، «گلچرخ»، «شعر»، «كلك»، «آدينه»، «دنياي سخن»، «نامة فرهنگ»، «مطالعات تاريخي»، «ادبستان»، «نشر دانش»، «نامة پارسي»، «ترجمان وحي»، «بخارا»، «قرار»، «خراسانشناسي» و … چاپ و منتشر شده است.
در تاجيكستان نيز آثار ادبي و علمي دانشمندان ايراني از طريق انتشارات اين كشور چاپ شده است كه از جمله ميتوان به كتابهايي مانند «جستجو در تصوف ايران» عبدالحسين زرينكوب، «فلسفه از آغاز تاريخ» محمد رشاد، «فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي» غلامعلي حداد عادل، «چشمانداز شعر امروز تاجيك» علياصغر شعردوست، «فنون و صنايع ادبي» تقي واحديان كاميار، «ايران در عهد سامانيان» جواد هروي و … و همچنين چاپ آثار علمي، ادبي و تحقيقاتي انديشهمنداني نظير محمدتقي بهار، سعيد نفيسي، علي شريعتي، محمدرضا شفيعي كدكني، پرتو علوي، پرويز ناتل خانلري، جلال متيني، حسين رزمجو، جلالالدين كزازي، رضا براهني، خسرو فرشيدورد، غلامرضا ستوده، لطفعلي صورتگر، علي دستغيب، احمد شاملو، محمدرضا باطني، فريدون جنيدي، احسان طبري، بزرگ علوي، فاطمه سياح، ناصر مكارم شيرازي، مرتضي مطهري، محمود دولتآبادي، ژاله آموزگار، مهدي رستگار، حسين اميد، ذبيحالله صفا، محمدعلي اسلامي ندوشن، صادق هدايت، علي دشتي و ديگران كه شمارشان بيش از يكصد نفر است، اشاره نمود.
كارهاي ادبی مشترك
ايران و تاجيكستان در طي اين چند سال اخير، يك سلسله كارهاي مشترك فرهنگي انجام دادهاند كه در حوزة مناسبات فرهنگي دو كشور داراي ارزش و بهاي بسيار است. از مهمترين كارهاي انجام شدة اين سالها، برگزاري جشنهاي 1000 سالگي تأليف شاهنامة بيزوال حكيم ابوالقاسم فردوسي، 680 سالگي مير سيدعلي همداني، 675 سالگي كمال خجندي و 1100 سالگي دولتداري سامانيان در تاجيكستان و ايران ميباشد.
سفارت جمهوري اسلامي ايران در تاجيكستان، نقش بسزايي در ارتقا و رشد روابط فرهنگي دو كشور داشته است. به اهتمام اين سفارت، كتابخانههايي در شهرهاي دوشنبه، خجند، كولاب، خاروغ، كاني بادام، پنجكنت و استروشن (اوراتپه) و اتاقهاي ايران در دانشكدة ادبيات دانشگاه دولتي ملي تاجيكستان و دانشگاه دولتي خجند تأسيس يافت. همچنين به اهتمام سفارت ج.ا. ايران آرامگاههاي رودكي در شهر پنجكنت، ميرسيد علي همداني در شهر كولاب و نيز شماري از مساجد در ديگر نواحي تاجيكستان بازسازي و مرمت شد.
از جمله اقدامات مهم ديگر اين سفارت در تاجيكستان به شرح زير است:
· برگزاري سمينار بينالمللي علمي «دولت و تمدن سامانيان» در شهر دوشنبه.
· مجمع علمي «تمدن، تاريخ و فرهنگ سامانيان» در شهر مشهد به مناسبت 1100 سالگي دولت سامانيان با همكاري بنياد فرهنگ تاجيكستان.
· چاپ كتاب نفيس «سامانيان و احياي تمدن فارسي تاجيكي» در دو جلد با حروف كريل و فارسي.
· نشر مجلة «ارمغان» با همكاري بنياد فرهنگ تاجيكستان به خط كريل.
5- 2-9-4-7. روابط هنري
روابط هنري دو كشور همفرهنگ و همزبان تاجيكستان و ايران، در رشتههاي موسيقي، تئاتر و سينما عمدتاً بر اساس برگزاري جشنوارهها و سفرهاي گروهي و فردي هنرمندان به كشورهاي همديگر و مكاتبات ميان آنها صورت ميگيرد. نخستين آشنايي ايرانيان با هنرمندان تاجيك به حدود چهل و هفت سال پيش بازميگردد. در ماه دسامبر سال 1957 يك گروه 31 نفره از هنرپيشههاي تاجيك از قبيل تحفه فاضلاوا، شايسته ملاجاناوا، برنا احمداوا، سَرَف كريماوا، زهره كريماوا، مسلمه باقييوا، فاطمه كوييناوا، عبدالسلام رحيماف و ديگران به سرپرستي مهربان نظراف معاون وزير فرهنگ وقت، در شهر تهران هنرنمايي كردند. گروه هنري «لاله» از تاجيكستان در ماه آگوست سال 1972 در ششمين جشنوارة بينالمللي هنر شيراز شركت كرد. تابستان سال 1973 هنرمندان تئاتر اپرا و بالت صدرالدين عيني تاجيكستان، شامل ملكه صابراوا و مظفر برهاناف در صحنة تئاتر اپرا و بالت شهر تهران هنرنمايي كردند. در اين سفر، بالة «رقاصه» از جانب آنها شش بار به نمايش درآمد. استاد محمدرضا شجريان با همراهي رضا قاسمي، محمود خلج، تبريززاده، همچنين گروه موسيقي سنتي «مولانا» شامل جليل عندليبي، عليرضا افتخاري، بهنام واداني، هادي منتظري، منصور يونسي سينكي، عباس مياندهي، محمدعلي كيانينژاد، محمدفرهاد عندليبي، اردشير فهيمي و مير طاووسي، ماه آوريل سال 1990 در جشن 1400 سالگي باربد مروزي در تاجيكستان هنرنمايي كردند. ماه فوريه سال 1992 در هفتمين جشنوارة موسيقي «دهة فجر» گروه هنري آدينه هاشم و گروه هنري «فلك» به سرپرستي دولتمند خالاف شركت و هنرنمايي كردند. ابوالقاسم خوشرو لحظههاي هنرنمايي آدينه هاشم را در شهر تهران يادآور شده، چنين ميگويد: «هيچ وقت از خاطرم محو نميشود آن روزي كه يكي از هنرمندان شما (استاد آدينه هاشم) برنامه اجرا ميكرد و يكي از بزرگترين هنرمندان كشور ما (استاد شجريان) اشك ميريخت. اين يك لحظة تاريخي براي ملت ما بود». در ماه آگوست سال 1992 گروهي از هنرمندان تاجيك شامل ظفر ناظم، حكيم محمود، معروفخواجه بهادر، دانه بهرام و غيره به ايران سفر هنري داشتند. سال 1997 در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران يك گروه هشتنفري از هنرمندان تاجيك شركت و هنرنمايي كردند. ماه دسامبر همان سال، هنرمندان فلارموني دولتي تاجيكستان مركب از ظفر ناظماف، ب. عمراف، ا. محموداوا، م. گلاف و ... هنر خويش را پيشكش دوستداران ساز و آواز ايراني نمودند. ماه نوامبر سال 1997 يك گروه دوازده نفري اهل ساز و آواز ايراني، ميهمان دوستداران و علاقهمندان موسيقي در شهر دوشنبه بودند. در رابطه با سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران ماه فوريه سال 1998 يك گروه پانزده نفري هنرمند تاجيك مركب از گروه «ششمقام» صدا و سيماي تاجيكستان به رهبري الماس عبدالله و گروه «باربد» به رهبري سنگينمراد قربان، همچنين طالب شهيدي، مستانه اٍرگشاوا، سعادت عمراوا و شاهده هاشماوا به ايران سفر و هنرنمايي كردند. در جشنوارة بينالمللي موسيقي «دهة فجر»، كه ماه فوريه سال 1999 در شهر تهران برگزار گرديد، گروه هنري «فلك» به رهبري دولتمند خالاف شركت نمود.
بين سالهاي 1999 تا 2000 ميلادي، گروه هنري «سامان» به دعوت مركز موسيقي جمهوري اسلامي ايران به رياست قربانعلي رحماناف دو با به ايران سفر كرده و برنامه اجرا نمود. ماه فورية سال 1999 گروه هنري «فردوس» شهر تهران در قالب محمد افتخاري، فاروق كسمايي، الهام فيضالدين، سهيل امينزاده، نگار بوبان، بهروز شريعتي با اجراي ساز و تصنيفهاي سنتي، خاطر دوستداران هنر موسيقي پايتخت تاجيكستان را شاد نمودند. در روزهاي جشن نوروز سال 2001 گروه هنري «ساقيا» از ايران، در شهرهاي كولاب، قرغانتپه و دوشنبه هنرنمايي كردند.
تئاتر عروسكي تاجيكستان در سالهاي 1991 و 1992 در جشنوارة بينالمللي تئاترهاي عروسكي كه همه ساله در ماه سپتامبر در شهر تهران برگزار ميگردد، هنرنمايي كرده، اثر نريمان بقازاده «حسنك اَلفَسَنَك» را به كارگرداني مظفر جواداف تقديم تماشاچيان نمود. سال 1992 گروه تئاتر «اهارون» تاجيكستان، در جشنوارة بينالمللي تئاتر «دهة فجر»، نمايشنامة «يوسف گمگشته..» را به كارگرداني فرخ قاسماف به نمايش گذاشت كه موفق به دريافت جايزة «نشان طلا» ي جشنواره گرديد. گروه مزبور ماه دسامبر سال 1994 بار دوم به جمهوري اسلامي ايران سفر نموده، در طول ده روز نمايشنامههاي «يوسف گمگشته»… و «اسفنديار» را به نمايش گذاشت.
در روزهاي جشن نوروز سال 1993 گروه تئاتر «پيام دوستي» ايران كه به تاجيكستان سفر نمود، نمايشنامة «چلهنشين» اثر مسعود سميعي را به كارگرداني مصطفي عبداللهي پيشكش تماشاگران تاجيك كرد.
ماه سپتامبر سال 1994، در ايام جشن هزارة «شاهنامه» فردوسي، تئاتر «انديشه» از ايران نمايشنامة «اسفنديار» اثر علي چراغي به كارگرداني حسين فراهي را در تالار لاهوتي شهر دوشنبه تقديم هنردوستان كرد.
سال 1999 تئاتر لاهوتي تاجيكستان در هفدهمين جشنوارة بينالمللي تئاتر «دهة فجر» نمايشنامة «بهرام چوبينه» را به كارگرداني تورهخان احمدخاناف به تماشاچيان ايراني پيشكش نمود.
سالهاي 1999 و2000 تئاتر «اهارون» دو سفر به ايران داشت و در جشنوارة بينالمللي تئاتر ايرانزمين كه در شهر اهواز در استان خوزستان برگزار گرديد، با نمايشنامههاي «مرگ يزدگرد»، «شيخ صنعان» و «دجّال» شركت كرد با استقبال خوب تماشاگران روبرو گرديد.
سال 2001 ميلادي، تئاتر دولتي شهر كولاب با نمايشنامة «مير كبير» اثر محمد غائب در سومين جشنوارة بينالمللي تئاتر «ايرانزمين» شركت نمود.
نخستين آشنايي تاجيكان با سينماي ايران، در سال 1972 بود. پس از پايان جشنوارة دوم بينالمللي سينمايي كشورهاي آسيا و افريقا در شهر تاشكند ازبكستان، فيلم ايراني «ببر مازندران» كه در جشنوارة مزبور به نمايش درآمده بود، در سينماهاي شهر دوشنبه به زبان فارسي و ترجمة همزمان روسي نمايش داده شد كه مورد پسند بينندگان واقع گرديد.در نخستين جشنوارة بينالمللي سينماي تهران كه از 16 تا 26 آوريل سال 1972 در ايران برگزار گرديد، هيئتي از اتحاد شوروي سابق نيز شركت داشت كه اديب تاجيك مسعود ملاجاناف از اعضاي اين هيئت بود. وي پس از بازگشت، تأثرات خويش از اين جشنواره و عموماً سفر به ايران را در قالب مقالهاي با نام «غزال بالدار تهران» در شمارة دوازدهم سال 1972 مجلة «صداي شرق» چاپ كرد كه در آن تاريخ مختصر سينماي ايران براي تاجيكان معرفي شد. از 26 نوامبر تا 6 دسامبر سال 1990 جشنوارة فيلمهاي ايراني در شهر دوشنبه برگزار شد. در اين جشنواره كه گروهي از هنرمندان و كارشناسان سينماي ايران از جمله عليرضا رئيسيان، فاطمه معتمد آريا، يدالله صمدي، فخرالدين انوار، پروانه معصومي، فرهاد صبا، مهندس احمدي شركت داشتند، طي 10 روز در سينماهاي پايتخت تاجيكستان، 20 فيلم جديد ايراني به نامهاي «كمالالملك»، «اجارهنشينها»، «جادههاي سرد»، «دستفروش»، «خانة دوست كجاست؟»، «گزارش يك قتل»، «پرواز در شب»، «شير سنگي»، «خارج از محدوده»، «پرندة كوچك خوشبختي»، «كشتي آنجليكا»، «بايسيكلران»، «در مسير تندباد»، «نار و ني»، «اي ايران». «مادر»، «مهاجر»، «هامون»، «ريحانه» و «سبلان» به نمايش گذاشته شد. درآمد حاصل از نمايش اين فيلمها به حساب بنياد ساخت مجسمة حكيم ابوالقاسم فردوسي در ميدان آزادي شهر دوشنبه واريز شد. ماه سپتامبر سال 1991 جشنوارة بينالمللي فيلم «همسايهها»در شهر دوشنبه برگزار گرديد. در ماه مي سال 1993 در شهر دوشنبه هفتة فيلمهاي ايراني برپا گرديد كه در آن 7 فيلم بلند «شايد وقتي ديگر»، «ساية خيال»، «طلسم»، «افق»، «دخترم سحر»، «كاني مانگا» و «باشو غريبة كوچك» روي پردة نمايش رفتند.
طي چند سال اخير جمهوري اسلامي ايران تعدادي فيلم و سريال از جمله «بوعلي سينا» (9 قسمت)، «سلطان و شبان» (12 قسمت)، «گلهاي داودي»، «پدربزرگ»، «پدرسالار» (13 قسمت) و غيره به تاجيكستان اهدا نمود كه از طريق تلويزيون سراسري تاجيكستان به نمايش گذاشته شدند.
در ايران نيز چند فيلم توليد «تاجيكفيلم»، از جمله فيلمهاي ساختهشده بر اساس «شاهنامة» ابوالقاسم فردوسي به نمايش درآمدند. يكي از معروفترين كارگردانهاي سينماي ايران محسن مخملباف، ماه ژانويه سال 1998 بخش عمدهاي از فيلم «سكوت» را در تاجيكستان تهيه نمود كه در آن چند تن از تاجيكان نيز نقش آفريدهاند. سال 1997 گلاندام محبتاوا سردبير «تاجيك فيلم» در سمينار «حضور زن در سينماي معاصر» در شهر تهران شركت نمود. ماه مي سال 1998 يك گروه 7 نفري فيلمبردار ايراني ميهمان تاجيكستان بودند كه از اماكن تاريخي و فرهنگي فيلم و گزارش تهيه نمودند. تمام اين سفرهاي هنري و ديد و بازديدهاي هنرمندان دو كشور، نقش مثبت و مهمي در گسترش دوستي و همكاري تاجيكستان و ايران داشته است.
http://icro.ir/index.aspx?siteid=185&pageid=5415
6- 2-9-4-7.مناسبات کتابخانه ها و نمایشگاههای کتاب
در ماه ژوئن سال 1990، سمپوزيوم بينالمللي «كتاب و احياي تمدن شرق: ديروز و امروز» در شهر دوشنبه برگزار شد كه هيئتي از كتابخانة ملي ايران، از جمله رئيس و معاون اين كتابخانه نيز شركت داشتند. ميهمانان ايراني شركت كننده در اين سمپوزيوم، تعداد 2000 جلد كتاب به كتابخانههاي ملي، پژوهشگاه شرقشناسي و بنياد فارسي – تاجيكي كشور تاجيكستان اهدا كردند.
در ماه اكتبر سال 1990، يك هيئت فرهنگي از ايران به رياست مهدي فيروزان به دعوت بنياد فرهنگ تاجيكستان وارد اين كشور شدند كه منجر به عقد تفاهمنامههايي براي افتتاح فروشگاههاي كتاب در تاجيكستان گرديد.
در ماه نوامبر سال 1990، نمايشگاه كتاب و نقاشيهاي كودكان ايراني در شهر دوشنبه برپا گرديد كه در آن كتابها و نقاشيهاي كودكان 5 تا 14 سالة ايراني به نمايش گذاشته شد. در همان ماه، نمايشگاهي از صنايع دستي و مينياتورهاي ايراني در شهر دوشنبه برپا شد كه به همين مناسبت هيئت بلندپاية فرهنگي به تاجيكستان سفر نمود.
به دعوت كتابخانة ملي جمهوري اسلامي ايران، در ماه دسامبر سال 1991، گروهي از فرهنگيان تاجيكستاني شامل لايق شيرعلي، جورهبيك نذري، ميرزا ملااحمد، رجبمد اميراف، عبدالرحيم زاده، صاحبنظر غايبنظراف، صفر سليماني و عبداللهجان يوسفاف براي آشنايي با فعاليت كتابخانههاي ايران وارد اين كشور شدند.
در ماه فورية سال 1992، به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران و ماه مارس همان سال به مناسبت جشن نوروز، نمايشگاه كتابهاي ايراني در شهر دوشنبه برپا شد.
از سال 1992 تا به امروز، هر ساله و به مناسبت برپايي نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، هر ساله گروهي از فرهيختگان و انديشهمندان تاجيك در اين نمايشگاه شركت ميكنند.
ماه آگوست سال 1992 فروشگاه كتاب انتشارات بينالمللي الهدي در شهر دوشنبه افتتاح گرديد كه در عرصة حيات فرهنگي تاجيكستان، رويداد مهمي به شمار ميرود.
در چهاردهمين جشنوارة بينالمللي «كتاب سال» جمهوري اسلامي ايران در سال1996 رمان «فردوسي» ساتم الغزاده عنوان «كتاب سال» را از آن خود نمود. در سال 1998 نيز كتاب «چشمانداز شعر امروز تاجيك» علياصغر شعردوست از سوي وزارت فرهنگ تاجيكستان، به عنوان بهترين كتاب سال 1998 برگزيده شد. http://icro.ir/index.aspx?siteid=185&pageid=5415
7- 2-9-4-7. مناسبات دانشگاهی بین دو کشور
پس از به رسمیت شناختن مدارک دانشگاهی بسیاری از دانشگاههای تاجیکستان از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری، دانشگاههای تاجیکستان را امواجی از دانشجویان ایرانی مقطع دکترا که در تعبیر جالب فارسی تاجیکی «عنوانجو» خوانده میشوند، فرا گرفت.
مناسبات طبیعی دانشگاهی میان کشورها، از مهمترین نوع ارتباطات و عمده عوامل توسعهی مناسبات میان کشورها است. لیکن این حضور موجگونهی دانشجویان مقطع دکترا که بسیاری از ایشان مدیران، مسئولین و اساتید کشورمان میباشند، از کشور بزرگی چون ایران در کشور کوچکی چون تاجیکستان، در حالیکه پیشرفتهای علمی، آموزشی و پژوهشی جمهوری اسلامی ایران با تاجیکستان قابل قیاس نیست، و از دیگر سو حضور ناچیز دانشجویان تاجیک در جمهوری اسلامی ایران مناسبات دانشگاهی میان دو کشور را از صورتی طبیعی، سالم و مطلوب خارج کرده است(امیر اردوش[35]، 1389).
5-2-9-5. عربستان
عربستان از زمان استقلال کشورهای مسلمان آسیای مرکزی در صدد نفوذ و صدور فرقه وهابیت و مقابله با نفوذ فرهنگ ایرانی و مذهب شیعه در این کشورها بوده است. این كشور براي حفظ حضور خود در تاجيكستان پولهاي هنگفتي را در اين كشور صرف ميكند. همچنين پخش كتب از جمله حدود 200 هزار جلد قرآن كريم، كمكهاي مالي، توسعه حوزههاي علميه و تبليغ وهابيت و تأسيس مؤسسات انتشاراتي از ديگر روشهاي تقويت حضور این ميباشد.
6-2-9-5. اسرائيل
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رژیم صهیونیستی با توجه به پتانسیل خاص منطقه و منافعی که این رژیم در منطقه آسیای مرکزی داشته و دارد در زمینه های گوناگون در جمهوری های این منطقه نفوذ همه جانبه ای کرده است. سابقه روابط اسرائیل با کشورهای منطقه آسیای مرکزی در سه دوره تاریخی مجزا قابل بررسی است. قبل از روی کار آمدن "گورباچف" و از سال 1948 که اسرائیل به وجود آمد. در بیشتر این دوره، شوروی موضعی خصمانه در قبال اسرائیل اتخاذ نموده و بالطبع جمهوری های منطقه آسیای مرکزی که هیچگونه ارتباطی به جزء از طریق حکومت مرکزی با جهان خارج نداشتند نیز از هیچ رابطه ای با اسرائیل برخوردار نبودند.
دومین دوره که از زمان روی کار آمدن گورباچف شروع و تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ادامه داشت. در این دوره سیاست شوروی در قبال اسرائیل 180 درجه چرخش یافته و تا پایان سال 1991 سفیر بین طرفین مبادله شد و به یهودیان روسیه اجازه داده شد تا مهاجرت همگانی به اسرائیل داشته باشند.
سومین مرحله با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوریهای مشترک المنافع آغاز گردید. در این دوره اسرائیل به عنوان یکی از رقبای بانفوذ وارد صحنه رقابت منطقه ای گردید)علی اکبر رضایی، 1377: 67-66(
استراتژي اسرائيل در توسعه روابط با كشورهاي منطقه آسياي مركزي قفقاز را ميتوان در قالب سياستهاي كلي اين رژيم از ابتداي شکل گيري تاکنون تعريف كرد. در بيان ساده اين سياست ميتوان نظر «بنگورين» اولين رئيس جمهور اسرائيل را مطرح نمود. وي بر اساس آموزه «اتحاد پيراموني»[36] معتقد بود كه سياست خارجي اسرائيل بايد متكي بر كشورهاي پيراموني و غيرعرب باشد زيرا اسرائيل به جهت اينكه در محاصره كشورهاي عرب متخاصم قرار دارد، امكان توسعه روابط سياسي و اقتصادي را با همسايگان ندارد و لذا بايد با کشورهاي پيراموني مرتبط گردد. با فروپاشي اتحاد شوروي، مقامات سياسي اسرائيل فرصت مناسبي پيدا كردند تا با حضور و ايجاد ارتباط در حوزههاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و امنيتي سياست توسعه روابط با كشورهاي پيراموني را در پيش بگيرند و دوباره آموزه اتحاد پيراموني را در سرلوحه سياستهاي خود قرار دهند. (Michael Brecher, 1972: p62. ) امروزه برخی از استراتژیست های اسرائیلی، محدوده دکترین پیرامونی را از شرق تا کره شمالی، از شمال تا دریای سیاه، از جنوب تا خلیج عدن، از غرب تا تنگه جبل الطارق و از شرق تا دریای خزر معرفی کرده اند. (حمید رهنورد، 1386: ص 181) لذا اسرائیل با توجه به وجود تهدیدات رو به فزاینده تکنولوژی موشک های بالستیک از طرف کشورهای منطقه به دنبال دوستان بیشتری در منطقه است که امروزه در میان کشورهای دوست اسرائیل، ترکیه و کشورهای آسیای میانه و قفقاز از اهمیت خاصی برخوردارند.
تاجیکستان بدليل دارا بودن منابع سرشار مواد خام و نيروي کار توجه بسياري از سرمايه گذاران از جمله سرمایه گذاران یهودی و دولت اسرائیل را به خود جلب کرد. رژیم صهیونیستی یکی از نخستین کشورهایی بود که به علت منافع خاصی که در تاجیکستان داشت پس از استقلال این کشور سعی در برقراری رابطه کرد. یکی از علل حضور نزدیک به 5000 یهودی در تاجیکستان است.
روابط اسرائیل و تاجیکستان بدنبال دیدار سفیر اسرائیل در روسیه با رئیس جمهور تاجیکستان در اگوست 1992 میسر گردید. در اوت 1992 نبي اف رئيس جمهور تاجيكستان از آريا لوين سفير اسرائيل در دوشنبه استقبال كرد. گسترش روابط مدیون بازرگانان و کارشناسان اسرائیل بود. بدنبال این ملاقات ها "نبی اف"رییس جمهور وقت تاجیکستان برای گسترش همکاری اعلام آمادگی نمود. برغم وجود جنگ داخلي در سال 1992 اسرائيل روابط ديپلماتيک خود را با اين جمهوري حفظ کرد و سفير اسرائيل با اقامت در مسکو جريان روابط را هدايت مي کرد . جمعيت هاي اسلامي که نفوذ و نقش بسزايي در تحولات جامعه تاجیکستان دارند در ابتدا سعي نمودند از گسترش روابط تاجيکستان با اسرائيل جلوگيري کنند و با برگزاری تظاهرات های گسترده ، اسرائيل و آمريکا را محکوم مي کردند. (خالد إبراهيم بعباع، http://hayahooha.parsiblog.com)
تاجیکستان همواره جایگاه آخر را در بین اولویت های اسرائیل در منطقه آسیای مرکزی را داشته است. علیرغم وجود روابط دیپلماتیک، روابط دوجانبه هنوز به حد سایر کشورهای آسیای میانه نرسده است. در ابتدا اسرائیلی ها به خاطر موقعیت خاص تاجیکستان در نزدیکی به ایران با اشتیاق بسیاری به امکانات فراهم شده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در این کشور فارسی زبان مسلمان که در قلب آسیا قرار دارد، می نگریستند. اما جنگ داخلی که سراسر جمهوری را در سال های دهه 90 قرن گذشته در بر گرفته بود و حضور نیروهای مذهبی مانع از گسترش روابط اسرائیل و تاجیکستان در دهه 90 گردید. پس از پایان جنگ نیزاسرائیل سفارت خود را در دوشنبه تاسیس نکرد و امور مربوط به تاجیکستان را از طریق سفیر خود در ازبکستان انجام می دهد. بعد از 2003 میلادی بنا به دلایلی باز تاجیکستان مود توجه اسرائیل قرار گرفته است. در آن زمان اسرائیل مورد انتفاد دائم جهان اسلام بود. تقریباً همزمان با کنفرانس صلح در عقبه که با حضور اردنی ها و فلسطینیان در ماه ژوئن سال 2003 برگزار شد، دیپلمات ها و بازرگانان اسرائیلی دیدارهای خود از دوشنبه را افزایش دادند.( www.iransharghi.com)
اسرائیل در تاجیکستان در زمینه کشاورزی و صنایع تبدیلی محصولات کشاورزی حضور فعالی دارد. با توجه به تکنواوژی برتر اسرائیل در زمینه آبیاری و کاشت صنعتی محصولات کشاورزی ، شرکت ای اسرائیلی در این زمینه ها در تاجیکستان سرمایه گذاریهایی را انجام داده اند.( rober o.freedman: p23 )
در سایر زمینه های صنعتی نیز همکاری هایی بین تاجیکستان و اسرائیل وجود دارد برای مثال در سال 1370کارخانه مشترک ازبکستان- تاجیکستان و رژیم صهیونیستی بنام "سیلگاد" در زمینه تولید کاسه های سفالی و شیشه های تزیینی کار خود را آغاز کرد.
در تاجیکستان نخستین فعالیت فرهنگی اسرائیل با رفتن یک گروه موسیقی تاجیکی به اسرائیل در 1992 آغاز شد که تلویزیون تاجیکستان کل این برنامه را پوشش داد.
اسرائیل بیشتر تمرکزخود را روی بهائیان تاجیکستان قرار داده است. در سال1330 گروهی از بهائیان شهرهای مشهد، بلوچستان به منطقه آسیای میانه مهاجرت کردند. تا سال 1992 بهائیان به صورت پنهانی در دوشنبه تبلیغ می کردند که رهبری این گروه را فردی بنام بیگلری بر عهده داشت. این گروه ابتدا تمرکز خود را بر روی دانشجویان قرار داده بود اما بعدا به عرصه هنر، فرهنگ و تئاتر نفوذ کردند و سرانجام در سال 1995 کنگره بزرگ بها ئیت را در اوکراین تشکیل داداند در این کنگره روی مسائل عاطفی، خانوادگی و روابط زن و مرد همراه با رقصهای عجیب و غریب پرداختند و تلویزیون تاجیکستان کل برنامه را پوشش داد. (هما کلهری، 1377: ص 17)رژیم صهیونیستی از این گروه برای نفوذ فرهنگی، اجرای مقاصد خود و مبارزه با بنیادگرایی اسلامی استفاده می کند. از طرف دیگر با نفوذ اسراییل ‘بهاییان ایرانی ساکن لس انجلس به ریاست نمایندگیهای سازمانهای بین المللی سازمان ملل متحد‘و یو نیسف و ... در تاجیکستان انتخاب می شوند. در کنار گروه بهائیت اسرائیل از یهودیان مقیم تاجیکستان به عنوان ابزار نفوذ فرهنگی در این کشور استفاده می کند.
7-2-9-5. آمريكا
پس از فروپاشي شوروي، امريكا براي غارت منابع و عقب نگاه داشتن تاجيكستان الگوي توسعه سياسي و اقتصادي را به اين كشور ارائه كرد و سعي نمود از نفوذ جمهوري اسلامي ايران در اين كشور جلوگيري كند. لذا سرمايهگذاري در بخش صنعت و معدن را وسيلهاي براي غارت سرمايههاي ملّي تاجيكستان و ايجاد فقر بيشتر در اين كشور قرار داد و دلسوزانه وام 110 ميليون دلاري در اختيار اين كشور گذاشت و براي خالي نبودن عريضه 35 هزار تن از گندم خود را كه هر ساله به دريا ميريزد، در سال 1994م. تحت شرايطي به تاجيكستان صادر كرد.
امريكا پس از ايران دومين كشوري بود كه سفارت خود را در شهر دوشنبه تأسيس كرد، ليكن طولي نكشيد كه در اكتبر سال 1992م. در اوج جنگ داخلي به خاطر مشكلاتي كه براي امنيتش وجود داشت، سفارت خود را بست و تا مارس سال 1993م. همچنان بسته بود و اين در حالي بود كه سفير وقت ايران به تنهايي در شهر دوشنبه تردد كرده از محبوبيت و امنيت كامل برخوردار بود.
در طول جنگ داخلي پس از كمكهاي غذايي و دارويي ايران به مردم تاجيكستان، امريكا نيز مواد غذايي و دارويي به تاجيكستان ارسال كرد و با تاجيكستان به همكاري در برنامههاي تكنولوژي فنون زلزله كه از زمان شوروي آغاز شده بود ادامه داد.
در اواسط سال 1990م. سياست امريكا در قبال تاجيكستان متمركز در حمايت از مذاكرات صلح و سوق دادن تاجيكستان به طرف صندوق بينالمللي پول و ديگر سازمانهاي مالي در جهت اهداف خود بود.
حمله امريكا به افغانستان در سال 2001، زمينهاي براي حضور علني نيروهاي نظامي و تجهيزات پيشرفته امريكا در منطقه آسياي مركزي به وجود آورد. در اين ميان، ناتواني دولتهاي تازه استقلال يافته در تأمين امنيت مرزهاي جغرافيايي خود به ويژه كشورهاي هم مرز با افغانستان، باعث توسعه و استمرار حضور نظامي ايالات متحده در كشورهاي مذكور شد. براين اساس بود كه ازبكستان پايگاه خان آباد و ترمذ، تركمنستان پايگاه هوايي مرو و سرخس، قرقيزستان قرارگاه مناس را در اختيار نظاميان امريكا قرار دادند و امريكا از طريق اين پايگاهها، تجهيزات خود را به افغانستان منتقل ميكرد. علاوه بر اين، تاجيكستان از سال 2001 حريم هوايي خود را در اختيار ناتو قرار داد و ازبكستان راه انتقال تداركات نيروهاي ناتو شد.
ضمن آنكه احتمال گسترش افراطگرايي اسلامي، قاچاق مواد مخدر و تروريسم از افغانستان پس از خروج ناتو از اين كشور، رهبران اين كشورها را بيش از پيش نگران كرده است. اين مسئله به ويژه براي تاجيكستان بيشتر از ساير كشورها حائز اهميت است. امريكا، با بودجه 10 ميليون دلاري يك مركز آموزش نظامي براي نيروي هوايي اين كشور ساخت كه نقش مهمي در تأمين امنيت تاجيكستان داشت. ارتباط نظامي روزافزون امريكا با كشورهاي آسياي مركزي، ضمن حفظ موقعيت اين كشور براي نظارت بر امنيت و اتفاقات افغانستان و ايجاد پايگاهي براي حضور در اين منطقه، نوعي زورآزمايي با روسيه در حياط خلوت سابقش و نيز راهي براي تحت فشار قراردادن جمهوري اسلامي ايران است. در فوريه سال 2013، ايالات متحده، تحت عنوان كمك امنيتي، مبالغي را در اختيار دولتهاي آسياي مركزي قرار داد كه قرقيزستان با دريافت 2/9 ميليون دلار، بيشترين ميزان و تاجيكستان 8/9 ميليون دلار، قزاقستان 8/5 ميليون دلار و تركمنستان 8/2 ميليون دلار دريافت كردند. با اين اوصاف، بايد افزود كه علاوه بر انگيزههاي نظامي و سياسي، موقعيت ژئواكونوميك اين منطقه نيز، باعث شده است، واشنگتن در پي تقويت روابط با اين كشورها و استحكام پايگاههاي خود برآيد.( http://www.javanonline.ir/fa/news/612007)
10-5. جايگاه حقوق بشر در سياست خارجي تاجيكستان
جهانی شدن حقوق بشر و اهمیت روزافزون آن در عرصه بین المللی موجب شده جمهوری تاجیکستان همانند سایر کشورهای جهان به مقوله حقوق بشر اهمیت خاصی قائل شده و ضمن پیوستن به میثاق ها و معاهدات مختلف حقوق بشری در کنفرانس های و کمیته های مختلف حقوق بشری حضور نسبتاً فعالی داشته باشد. جمهوری تاجیکستان بسیاری از اسناد حقوق بشر سازمان ملل را به تصویب رسانده است. اما مدت زمان طولانی ارائه و تکمیل گزارش منظم در خصوص اجرای این اسناد حقوق بشری با شکست مواجه بوده و کاستی های در این زمینه وجود داشته است. عدم ارائه گزارش منظم در خصوص اجرای معاهدات و پیمانهای حقوق بشری و ارائه تحلیلی منظم از وضعیت حقوق بشر در ابعاد و زمینه های مختلف تا سال 2002 میلادی ادامه داشت. در سال 2002 کمیسیون اجرای تعهدات بین المللی تاجیکستان در زمینه حقوق بشر تحت نظر دولت جمهوری تاجیکستان ایجاد شد. در این کمیسیون گروههای کارشناسی که نماینده هر دو موسسات حکومتی و سازمانهای غیر دولتی هستند مسئول تهیه و ارائه گزارش به کمیسیونهای حقوق بشری سازمان ملل متحد هستند. یکی از این گزارشات این کمیسیون در خصوص وضعیت حقوق بشر در تاجیکستان گزارش اجرای تعهدات میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که در سال 2006 تهیه و به کمسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد ارائه شد.
)Alternative Report on the Observance of the International Covenant on Economic, Social and Cultural Rights by the Republic of Tajikistan September (2006):p3.(
11-5. پرچم تاجیکستان
پرچم تاجیکستان
پرچم تاجیکستان که در 24 نوامبر سال 1992 به تصویب رسید، شامل سه نوار افقی قرمز، سفید و سبز، یک تاج و 7 ستاره می باشد که در یک نیمدایره در بالای تاج و در وسط قرار گرفته است. با وجود این که رنگ های پرچم دارای مفاهیم رسمی نمی باشند، اما دو تفسیر غیررسمی از معنا و مفهوم آنها وجود دارد.
بنا بر یکی از این تفسیرها، نوار قرمز نماد برگزیدگان نظامی، نوار سفید نماد روحانیون مذهبی، و نوار سبز نماد دهقانان آزاد، سه عنصر جامعۀ ایران باستان می باشند که تاجیک های عهد نوین پیوندهای مشترکی با آن دارند.
تفسیر دوم با استناد به مفاد موجود در اسناد مربوط به پرچم جمهوری تاجیکستان مطرح می شود. در این اسناد یادشده است که رنگ قرمز نماد کارگران، سبز نمایندۀ کشاورزان و سفید نیز نمایندۀ روشنفکران و اندیشمندان می باشد. به این ترتیب پرچم ملی نماد وحدت جدایی ناپذیر و بی پایان کارگران، کشاورزان و اندیشمندان است. تاج و ستاره ها نشان دهندۀ حاکمیت و استقلال تاجیکستان می باشند. بر اساس رایج ترین نظریۀ موجود، ستاره ها نماد 7 استان تاجیکستان هستند(هاشم، 2009).
12-5. سرود ملی
دیار ارجمند ما
به بخت ما سر عزیز تو بلند باد
سعادت تو ، دولت تو بیگزند باد
ز دوری زمانهها رسیدهام
به زیر پرچم تو صف کشیدهام ، کشیدهام
زنده باش ، ای وطن ، تاجیکستان آزاد من
برای ننگ و نام ما
تو از امید رفتگان ما نشانهای
تو بهر وارثان جهان جاودانهای
خزان نمیرسد به نوبهار تو
ک مزرع وفا بود کنار تو ، کنار تو
زنده باش ، ای وطن ، تاجیکستان آزاد من
تو مادر یگانهای
بقای تو بود بقای خاندان ما
مرام تو بود مرام جسم و جان ما
ز تو سعادت ابد نصیب ماست
تو هستی و همه جهان حبیب ماست ، حبیب ماست
زنده باش ، ای وطن ، تاجیکستان آزاد من
13-5. نیروهای مسلح
5-12- 1 - ارتش
در جمهوری تاجیکستان ارتش گسترده و نیرومندی وجود ندارد. یک گروه شبه نظامی وجود داشته که الکساندر شیشلیانکف روسی، وزیر دفاع تاجیکستان در سال 1993 م، تلاش نمود آن را به یک نیروی مسلح تبدیل کند.
پس از برچیدگی فرماندهی مشترک cis در سال 1993.م، لشکر زرهی 201 تحت فرماندهی روسیه درآمد و مقرر گردید در سال 1999 .م، تاجیکستان را تخلیه نماید و سلاح هایش را به ارتش تاجیکستان تسلیم نماید.
بر پایه آمار انستیتوی بینالمللی مطالعات استراتژیک، لشکر 201 دارای 8 هزار و 500 نفر است و تجهیزات آن، شامل 200 تانک، 420 خودروی زرهی جنگی، 200 قبضه توپ و خمپاره انداز است، که تمامی این تجهیزات از رده خارج هستند. علاوه بر این، سربازان روسی که از مرز تاجیکستان و افغانستان پاسداری می کنند نیز حضور دارند. شمار آن ها 10 هزار نفر تخمین زده میشود و زیر نظر مقامهای حافظ صلح، در اوت 1993 .م، در تاجیکستان بر پایه توافقنامه ای توسط رهبران cis تشکیل شد و بار دیگر در سال 1994 .م، تجدید گردید.
5-12- 2 - گارد مرزبانی
گارد مرزبانی تاجیکستان توسط افسران روسی در مراکز نظامی روسیه در دورههای کوتاه مدت، آموزش می بینند و گواهینامه دریافت میکنند.
وزیر دفاع تاجیکستان پس از انتخابات مجلس ملی، فردی تاجیک است. وی به جای شیشلیانکف روسی انتخاب شده است. بنا به تخمین کارشناسان غربی، در اواسط سال 1993م، نیروی نظامی تاجیکستان 3 هزار نفر بوده است که در حال حاضر بیشتر از این شمار است. در برنامه دولت تاجیکستان بود که نیروی هوایی نیز با 4 جنگنده هاورکرافت تشکیل گردد. دولت تاجیکستان هزینه زیادی برای امور نظامی و امنیتی خرج می کند(افشار سیستانی، 1383: 121).
SOURCE: Worldbank.org, 2011
تعداد افراد نیروهای مسلح در تاجیکستان پس از پایان جنگ داخلی این کشور روی عدد 16000 نفر ثابت مانده است.
[1] . UNESCO
[2] . UNCTAD
[3] . UNICEF
[4] . UNIDO
[5] . ILO
[6] ICAO
[7] . FAO
[8] . IMF
[9] . IBRD
[10] . IDA
[11] . IFC
[12] . IFAD
[13] . WMO
[14] . ITU
[15] . UPU
[16] . WIPO
[17] . IAEA
[18] . WHO
[19] . UNCTAD
[20] . WTO
[21] . Organization of the Islamic Conference
[22] . Economic Cooperation Organization (ECO)
[23] . Conference on Security and Cooperation of Europe (CSCE)
[24] . Shanghai Cooperation Organisation
[25] . Partnership for Peace
[26] . Commonwealth of Independent States(SIS)
[27] . Oqil Oqilov
[28] . Farrukh Hamraliev
[29] . Joint Country Partnership Strategy
[30] . Poverty Reduction Strategy
[31] . National Development Strategy
[32] . UNDP (United Nations Development Programme)
[33] . Ilo (International Labor Organization)
[34] . Ekmeleddin Ihsanoglu
1. دکتر محمد حسین امیر اردوش؛ عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تاجیکستان میباشد.
[36] . Peripheral Alliance