تاریخ هنر کانادا

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۵ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

هنر نیز همانند بسیاری از ویژگی‌های فرهنگی تحت تاثیر ویژگی چندفرهنگی و موقعیت جغرافیایی این کشور قرار داشته است. هنر این کشور مشخصه‌هایی از ساکنان هزارساله اولیه آن، مهاجران اروپایی و هنرمندان مهاجر سال‌های اخیر را با ملیت‌های گوناگون از سراسر دنیا دارد. ماهیت هنر کانادا منعکس‌کننده ریشه‌های گوناگونی است که این هنرمندان در سنت‌های خود دارند. همچنین، بازتاب تأثیرات گوناگونی است که از زندگی امروز خود در این کشور گرفته‌اند.

از دیدگاه تاریخی در سال‌های آغازین شکل‌گیری این کشور، کلیسای کاتولیک حامی اصلی هنر، به ویژه در ایالت کبک، بوده است. در حال حاضر دولت نقش محوری در توسعه فرهنگ و هنر این کشور ایفا می‌کند. هنر در این کشور در قرن بیستم و بالاخص پس از پایان جنگ جهانی دوم (1954م) رونق بسیار گرفت. در این دوره دولت از طریق انتشار نشریات هنری و تأسیس مدارس هنری نقش حیاتی در توسعه هنرهای تجسمی ایفا نموده است.[۱] [۲]

هنر بومیان

هزاران سال قبل از اینکه مهاجران اروپایی به این سرزمین مهاجرت کنند، مردمان بومی کانادا برپایه سنت‌های خود به تولید هنر در سراسر مرزهای ملی کنونی مشغول بودند. سنت‌های هنر بومی(Aboriginal art) را تاریخ‌نگاران هنری اغلب براساس گروه‌های فرهنگی، زبانی، و منطقه‌ای دسته‌بندی می‌کنند. سنت‌های هنری در میان مناطق مختلف متفاوت است. یکی از تمایزات هنر بومی با هنر اروپایی این است که هنرهای تجسمی بومیان در ارتباط با هنرهای دیگر، مانند رقص و داستان‌سرایی و موسیقی، شکل می‌گیرد و آثار تولید شده عمدتاً قابل حمل هستند؛ مانند ساخت و رنگ آمیزی ماسک و جغجغه‌هایی که در مراسم‌های مختلف استفاده می‌شود. در طول قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم دولت استفاده از مظاهر دین سنتی و بومی را ممنوع اعلام کرد. در نیمه دوم قرن بیستم (سال‌های 1950 تا 1960م) هنرمندان بومی، مانند مانگو مارتین (Mungo Martin) و بیل رید، (Bill Reid) تجدید نظر علنی در هنرهای بومی را آغاز کردند. در حال حاضر، بسیاری از هنرمندان بومی در رسانه‌های مختلف فعالیت می‌کنند. آثار بعضی از آنها، مانند ادوارد پویتراس (Edward Poitras) در سال 1995م و ربکا بلمور (Rebecca Belmore) در سال 2005م، در فستیوال دو سالانه معتبر ونیز (Venice Biennale) به نمایش درآمده است.

هنر غیربومیان

طی سال‌های 1665- 1759م کلیسای کاتولیک روم در کبک و اطراف آن برای اولین بار از فعالیت‌های هنری حمایت کرد. برخی معتقدند که «ابه هیوز پومیر (Abbé Hughes Pommier)» اولین نقاش در فرانسه جدید بوده است. وی در سال 1664م، فرانسه را ترک و قبل از اینکه به طور گسترده نقاشی را در جاهای مختلف به صورت حرفه‌ای ادامه دهد، در کسوت یک کشیش مشغول به کار بود. نقاشان فرانسه جدید در این دوران به آرمان‌های عالی هنر رنسانس اعتقادی راسخ داشتند و عمده نقاشی‌های طراحی شده در این دوران دارای موضوعات مذهبی بوده‌اند.

در اواخر قرن هفدهم جمعیت فرانسوی کانادا به سرعت در حال رشد بود، اما هنرمندان کمتری از اروپا به سرزمین جدید مهاجرت کردند. در این دوره زمانی حمایت‌های کلیسا از هنرمندان کماکان ادامه یافت. از جمله هنرمندان معروف این دوره می‌توان از پیر لوبر(Pierre Le Ber) نام برد. او نقاشی خودآموخته و از خانواده‌ای ثروتمند بود. نقاشی‌های او به طور گسترده‌ای در این کشور تحسین شده است.

در دوران استعمار انگلیس، یعنی سال‌های 1759 تا 1867م، سربازان انگلیسی که به عنوان طراح نقشه‌های جغرافیایی خدمت می‌کردند، در اوقات فراغت خود مناظری را از چشم اندازهای زیبای کانادا ترسیم می‌کردند که در بازارهای اروپا به فروش می‌رفت. یکی از بااستعدادترین این سربازان هنرمند «توماس دیویس (Thomas Davies)» بود که مناظری از مونترال ترسیم کرد.

در اواخر قرن هجدهم، در قسمت‌های جنوبی کشور هنر رونق زیادی گرفت. این رونق مدیون ساخت کلیساها و بناهای جدید توسط مردم بود که امکان فعالیت بیشتری به هنرمندان حرفه‌ای می‌داد. نقاشی «پرتره (Portrait)» (چهره) به طور خاص در این دوره به رسیمت شناخته شد. از معروف‌ترین هنرمندان این دوره می‌توان به «فرانسوا بایلایرگ (François Baillairgé)» اشاره کرد.

در اوایل قرن نوزدهم (در سال‌های 1820م) نسل جدیدی از هنرمندان کانادا شروع به کار کردند. از جمله این هنرمندان می‌توان به «جوزف لگاره (Joseph Légaré)» اشاره کرد. وی از اولین هنرمندانی بود که چشم‌اندازهای محلی و بومی را به تصویر کشید. آثار بیشتر هنرمندان کانادایی در این دوره متأثر از هنرمندان اروپایی بوده است.

در اواسط قرن نوزدهم، «کورنلیوس کریگهاف (Cornelius Krieghoff)»، هنرمند هلندی تبار متولد کبک، آثاری از زندگی کشاورزان فرانسوی کانادا پدید آورد. در سال 1870م، جامعه هنرمندان کانادا (Canadian Society of Artists) تشکیل شد. این گروه متشکل از هنرمندان با سابقه و با هدف‌های مختلف، مانند جان بل اسمیت (John Bell-Smith) و آدولف وگت، (Adolphe Vogt) بود. جامعه هنرمندان اولین گروه سازمان‌یافته هنری این کشور محسوب می‌شود. می‌توان گفت اولین بازتاب مرزهای جدید سیاسی و هویت ملی در کانادا به وسیله این گروه ارائه شد.

در اوایل قرن بیستم گروه هفت، متشکل از فرانکلین کارمیشایئل، (Franklin Carmichael) لاورن هریس، (Lawren Harris) آی جکسون، (AY Jackson) فرانک جانستون، (Frank Johnston) آرتو لیسمر، (Arthur Lismer) جی.ایی.اچ. مک‌دونالد (JEH MacDonald) و فردریک وارلی، (Frederick Varley) شکل گرفت. تمرکز اصلی این گروه بر روی نقاشی از طبیعت و چشم‌اندازهای این کشور بود. «امیلی کار(Emily Carr)»، نقاش معروف، نیز در این سال‌ها به عنوان یک عضو غیررسمی با این گروه همکاری کرد. اعضای این گروه در سال 1930م گروه بزرگتری (شامل 28 نقاش از سراسر کشور) تشکیل دادند و آن را گروه نقاشان کانادا (Canadian Group of Painters) نام نهادند. پس از دهه 1930م، نقاشان این کشور گروه وسیع‌تری از سبک‌های اختصاصی و فردی بسیار عالی ارائه کردند. امیلی کار به دلیل نقاشی‌هایی که از سنت قبایل بریتیش کلمبیا ترسیم کرد، بسیار مشهور شد. از دیگر نقاشان برجسته این دوره می‌توان از دیوید مایلین، (David Miline) نقاش مناظر طبیعی، جین پائول ریپلی (Jean-Paul Riopelle) و هارولد تون، (Harold Town) هنرمندان سورئال، و مایکل اسنوه (Micheal Snow) هنرمند چند سبکی، نام برد. آثار هنری یازده نقاش، (Painter Eleven) به خصوص ویلیارم رونالد (William Ronald) و جک بوش، (Jack Bush) تاثیر بسیاری در هنر مدرن کانادا داشته است.[۳] [۴][۵]

نیز نگاه کنید به

تاریخ هنر مصر؛ تاریخ هنر تونس؛ تاریخ هنر روسیه؛ تاریخ هنر ژاپن؛ تاریخ هنر کوبا؛ تاریخ هنر سنگال؛ تاریخ هنر آرژانتین؛ تاریخ هنر ساحل عاج؛ تاریخ هنر تایلند؛ تاریخ هنر اسپانیا؛ تاریخ هنر اردن؛ تاریخ هنر بنگلادش؛ تاریخ هنر تاجیکستان؛ تاریخ هنر سریلانکا؛ تاریخ هنر قزاقستان

کتابشناسی

  1. Bryce, A. D. (2007). Art smart: The intelligent guide to investing in the Canadian art market. Dundurn Group.
  2. Gérin, A., & McLean, J. S. (Eds.). (2009). Public art in Canada: critical perspectives. University of Toronto Press.
  3. Bradley, J., & Johnstone, L. (Eds.). (1994). Sightlines: Reading contemporary Canadian art. Artexte Information Centre.
  4. Gérin, A., & McLean, J. S. (Eds.). (2009). Public art in Canada: critical perspectives. University of Toronto Press.
  5. لاریجانی، فاضل(1395). جامعه و فرهنگ کانادا. تهران: موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات بین المللی الهدی.ص303-305.