صنعت چاپ و نشر در چین
در ابتدای ورود چین به قرن بیست و یکم، و عضویت این کشور در سازمان تجارت جهانی، دولت چین برای بخش صنعت چاپ و نشر، به ویژه بخش مطبوعات و رسانه ها، اهدافی را تا سال 2010 تعیین نمود که اهم آنها عبارت بودند از: دو برابر کردن میزان انتشار روزنامه ها و تولیدات سمعی و بصری در این کشور؛ راه اندازی حدود 10گروه بزرگ انتشاراتی که درآمد سالانه ی هرکدام از آنها بیش از یک میلیارد یوان بوده و بین 20 تا30 گروه انتشاراتی که درآمد هر یک تا یک میلیارد یوان باشد؛ باید 80درصد هزینه های روزنامه ها و مطبوعات از محل درآمد حاصله از چاپ آگهی و تبلیغات تأمین شود؛ و توزیع مجلات و نشریات از طریق خرده فروشی و ایجاد دکه های مطبوعاتی صورت گیرد.[۱]
اهداف تعیین شده برای صنعت چاپ و نشر تا سال 2015
اهداف تعیین شده برای توسعه ی این بخش از صنعت برای سال های 2011 تا 2015 (دوازدهمین برنامه ی پنج ساله) نیز به شرح زیر است:
- رشد سالانه 5 درصدی عناوین كتاب ها(از 328 هزار عنوان در سال2010 به 419 هزار عنوان در سال 2015 خواهد رسید).
- رشد سالانه2 درصدی نسخ چاپی كتاب خواهد داشت و از 7/17 میلیون نسخه در سال 2010 به 7/92 میلیون نسخه در سال 2015 خواهد رسید.
- رشد سالانه2 درصدی نسخ چاپی روزنامه ها(از02/50 میلیارد نسخه در سال2010 به 23/55 میلیارد نسخه در سال2015 خواهد رسید).
-رشد سالانه 5/1درصدی سرانه ی كتاب(از 3/5 نسخه در سال2010 به 8/5 نسخه در سال 2015 خواهد رسید).
-تعداد واحدهای انتشار روزنامه و نشریات ادواری در سال 2015 به نصف تقلیل یافته و به كمتر از 5000 واحد خواهد رسید. در این دوره توسط دولت، 10 مركز صنعت انتشار روزنامه و نشریات ادواری، و10 گروه چند رسانه ای فعال خواهند شد.[۲]
چهار دوره توسعه ی صنعت چاپ و نشر در چین
پس از اجرای اصلاحات اقتصادی در چین در سال1978، صنعت نشر این کشور جهت انطباق با نیازهای جامعه، اقتصاد بازاری، افزایش توان مالی و مدیریتی، کسب آمادگی برای رقابت با بازار جهانی و رقبای بین المللی، و سرانجام عضویت در سازمان تجارت جهانی، چهار مرحله از توسعه را پشت سرنهاد.
دوره ی نخست
دوره ی نخست( 1978 تا 1985): از سال 1978 تا 1985، دوره ی آغاز توسعه ی عادی صنعت نشر چین به شمار می رود. در این دوره صنعت چاپ به طور كلی نرخ رشد 10درصدی داشته و گاهی به 16درصد هم رسید كه رقمی شایان توجه و نادر در این صنعت به حساب می آید.
دوره ی دوم
دوره ی دوم( 1986 تا 1994): پس از سال 1985، میزان كل چاپ كتاب در چین هرگز از رقم چاپ سال1985 تجاوز نكرد. صنعت نشر چین یك مدت طولانی 9 ساله را به بازنگری و تجدید نظر و كسب تجربه در صنعت نشر سپری كرد. پس از سال 1986 بازار كتاب چین شاهد یك رشد منفی و یا رشد كم بود كه برای توسعه ی آن باید نیرویی تازه به صنعت نشر دمیده می شد. با رشد مصرف كتاب در چین در این دوره، رشد صنعت نشر نیز ارتقا یافت. در حقیقت، در این سال بازار فروش كتاب جای خود را به بازار خرید كتاب داد. این دوره ی گذر، به دلیل توسعه ی اقتصادی سریع چین امری اجتناب ناپذیر می نمود.
این دوره بیشتر دوره ی تجربه آموزی بود و بازنگری هایی در صنعت نشر انجام گرفت كه باز هم چندان مؤثر و كارآ نبود. بررسی ها نشان می دهد كه علت رشد ناكافی این صنعـت در این دوره ی9 ساله، فقـدان تحـولات و تغییرات كافی برای توسعه ی بازار كتاب بود. ضمن آنكه نـوآوری در سیستم نشـر و توزیـع كتاب چین هنوز جایگاه مطلوبی نداشت.
دوره ی سوم
دوره ی سوم(پس از سال1995): در سال1995، صنعت نشـر كتاب چین به دوره ی سردرگمی و بازنـگری در خود پایان داد و میزان تولید صنعت نشـر چـین افزایش یافت و یك دوره ی جدید توسعـه در این صنعت آغاز گردید. یكی از علت های اصلی توسعه ی بازار كتاب و انتشارات چین در این دوران، رشد اقتصادی سریع و پایدار چین بود. در این دوره، ساختار صنعت نشر چین دستخوش تحـول گردیده و نظام اداری، اجرایی و روش های مدیریتی و فروش نیز بهبود یافت. در این دوره، كنترل بر بهای كتاب های درسی مدارس ابتدایی و متوسطه ی چین به تدریج كاهش یافت و فرایند تنویر افكار عمومی در زمینه ی توسعه ی صنعت نشر چین آغاز و آگاهی مردم به روند اصلاحات و مؤسساتی شدن و مالكیت اشتراكی این صنعت بیشتر شد.
دوره ی چهارم
دوره ی چهارم(پس از سال2001) و تشکیل گروه های انتشارات چین: دولت چین با استفاده از تجریبات بین المللی به این نتیجه رسید كه توسعه ی سریع بازار كتاب و افزایش توان رقابتی صنعت نشر، پیش از عضویت کامل در سازمان تجارت جهانی، به ایجاد مؤسسات قوی انتشاراتی نیاز دارد. با این اقدام است که می توان ضمن کمک به توسعه ی صنعت نشر، پاسخگوی نیازهای بازار داخلی و جهانی و بالا بردن توان رقابتی این صنعت در عرصه ی بین المللی بود.
بیشتر مؤسسات انتشاراتی چین که براساس تجربیات دهه ی 1950در شوروی پیشین شکل گرفته بود، اغلب كوچك و یا متوسط بوده و بین 40 تا300 كارمند داشته و تولید سالانه ی آنها بین 100 تا400 عنوان و فروش آنها نیز حد اکثر به20 تا200 میلیون یوان می رسید. سود خالص این مؤسسات نیز كمتر از10میلیون یوان بود. طبعا، چنین وضعیتی پاسخگوی نیاز بازار داخلی هم نبود تا چه رسد به بازارهای بین المللی. لذا، دولت با ادغام بسیاری از این انتشاراتی ها و تجمیع سرمایه ی آنها، و اختصاص بودجه ی لازم، بیش از 30گروه انتشاراتی قوی به وجود آورد تا بتوانند از این پس به عنوان شرکت های اقتصادی خود اتکا، و با ورود به عرصه ی بازار آزاد، با بخش خصوصی داخلی و رقبای بین المللی به رقابت به پردازند.
اینک، با گذشت چند سال از عضویت چین در سازمان تجارت جهانی و توسعه ی صنعت نشر، و كاهش كنترل و افزایش حمایت دولت، این مؤسسات از قدرت و توانایی و تجربیات نسبتا خوبی در زمینه های سرمایه گذاری، فناوری، مدیریتی، بازاریابی، و سازماندهی، برخوردار شده و از نظر کمی و کیفی توسعه ی فراوانی یافته اند، اگرچه در مقابل غول های نشر خارجی هنوز از توانایی های رقابتی كمتری برخوردار بوده و كاركرد منطق های آنها ضعیف و در مواجهه با چالش های اقتصاد بازار، با مشكلات روبه رو هستند. به همین دلیل است که هنوز دولت به بخش خصوصی و سرمایه گذاران خارجی اجازه ی ورود به عرصه ی سرمایه گذاری در بخش تولید و صنعت چاپ و نشر را نداده و آنها صرفا در بخش توزیع و خرده فروشی حق سرمایه گذاری دارند.[۳][۴]
نیز نگاه کنید به
صنعت چاپ و نشر کتاب در چین؛ تعداد سالانه عناوین کتاب های چاپ شده در چین؛ چهار دوره توسعه ی صنعت چاپ و نشر در چين؛ عضویت چین در سازمان تجارت جهانی