جامعه و نظام اجتماعی زیمبابوه

از دانشنامه ملل

در میان کشورهای حوزه‌ی جنوب صحرای آفریقا، زیمبابوه از ویژگی‌های اجتماعی خاصی برخوردار می‌باشد. این کشور میراث‌دار طولانی‌ترین دوران تاریخ استعمار بوده است، دورانی که ملت همواره شاهد درگیری‌های خشونت بار با استیلای استعمارگران، چگونگی تقسیم اراضی کشاورزی، رفتار ناعادلانه حاکمان سفیدپوست و ... بوده‌اند. بعدها خصوصیات آنگلوفونی ناشی از حضور دیرپای انگلیسی‌ها در این سرزمین، خود باعث ایجاد تمایزات خاص مردم زیمبابوه با دیگر ملت‌های آفریقایی شد.

شاید بتوان ادعا کرد که دو واقعه‌ی مهم سیاسی استقلال زیمبابوه (سال 1965) که باعث استقلال نسبی کشور شده حکومت را از آن سفیدپوستان کرد و استقلال کامل کشور (سال 1980) و رهایی آن از تسلط سفیدپوستان نیز نتوانست بر تمام پیچیدگی‌های اجتماعی آن فایق آید. بحران‌های شدید جامعه پس از دهه 1980 و در دوران حکومت سیاهان تا کنون، بیشتر با عللی چون: مخالفت حکومت سیاهان به رهبری موگابه با غرب و به دنبال آن استمرار تحریم‌های بین‌المللی علیه زیمبابوه، مشکلات فزاینده داخلی (فقر، بیکاری، خشک‌سالی، فساد اداری، ضعف مدیریت، کاهش ارزش پول ملی، تأثیر قوم‌گرایی و ثروت بر قدرت‌مداری و ...) مربوط می‌باشد و دورانی پر از تشنج و ناآرامی را در عرصه سیاسی و به تبع آن عرصه‌های اجتماعی برای مردم به همراه آورده است. حتی تحولات یک دهه اخیر که منجر به ائتلاف سیاسی و تقسیم قدرت  در حکومت گردید نیز نتوانست چالش‌های سیاسی و اجتماعی جامعه را درمان کند[۱].                 

اقوام و قبایل زیمباوه

زیمبابوه دارای تنوع نژادی و قبیله‌ای می‌باشد. اگر چه دو قبیله مهم شونا و اندبله مهم‌ترین گروه‌های زبانی و قومی کشور محسوب می‌شوند لیکن گروه‌های زبانی – قومی متعددی دراین کشور ساکنند.[1]

امروزه بسیاری از ویژگی‌های فرهنگی قبایل تحت تأثیر فرهنگ و مدل زندگی غرب تغییر یافته و یا کم‌رنگ شده است اما به دلیل رسوخ دیرپای سنت‌های قبیلگی در وجوه مختلف زندگی مردم، نمی‌توان نقش و کارکرد سنت‌ها را در زندگی مردم نادیده گرفت و از تأثیرات آن‌ها در ساختار سیاسی و اجتماعی زیمبابوه غافل بود. حضور تعدادی از رؤسای قبایل در مجلس حاکی از تأثیر قبایل (به ویژه شونا و اندبله) در شکل‌گیری و تثبیت نظام سیاسی کشور می‌باشد.

گرو‌ه‌های اصلی نژادی زیمبابوه شامل دو قبیله بزرگ شونا و اندبله و قبایل کوچک تر تونگا در اطراف منطقه"بينگا" (Binga) در شمال، "وندا" (Venda) و "شانگان" (Shangaan) در جنوب کشور می‌باشد. گروه زبانی شونا شامل شش گروه اصلی روزوی (Rozwi)، کارانگا (Karanga)، مانييکا (Manyika)، ززورو (Zezuru)، کوره کوره (Korekore) و اندائو (Ndau) می‌باشد. گروه زبانی شونا دارای بیش از 65 زیر مجموعه زبانی کوچک‌تر است که هر یک ضمن برخورداری از مشترکات فرهنگی با سایر گروه‌ها دارای ویژگی‌های خاص خود می‌باشند. پراکندگی جمعیتی خرده گروه زبانی "کوره کوره" (Korekore) در شمال شرقی کشور، "مانيکا" (Manyika) در ایالت مانیکالند شرقی در اطراف شهر موتاره و گروه زبانی " اندائو" (Ndau) در اطراف ارتفاعات چيپينگه/سليندا (Chipinge/Selinda) می‌باشد. در منطقه مرکزی زیمبابوه و اطراف شهر حراره "ززورو"ها (Zezuru) و در ایالت ماشوینگو " کارانگا"ها (Karanga) ساکن هستند.

مردم قبیله مهم اندبله در مناطق غربی کشور سکونت دارند و سکونت گاه خرده گروه زبانی "کالانگا" (Karanga) که خویشاوند نژادی اندبله محسوب می‌شود در همین قسمت و در منطقه مرزی با بوتسوانا ساکن هستند.

قبيله شونا

قبيله شونا بزرگ‌ترين گروه نژادی زيمبابوه بوده زبانشان شونا (از گروه زبان‌های بانتو) و جمعيت آن‌ها به بيش از 9 ميليون نفر می‌رسد. از نظر پراکندگی جمعيتی مردم شونا زبان بايد به کشورهايی چون زيمبابوه، بوتسوانا، جنوب موزامبيک اشاره نمود.مردم شونا از نظر جمعیتی(بيش از 80 درصد جمعيت کل کشور) و فرهنگی بر سایر قبایل کشور برتری قابل ملاحظه ای دارند.

علی رغم تغییرات فرهنگی به وجود آمده در کشور،هنوز در مناطق و روستاهای دور افتاده دیده می شود که مردم شونا معمولاً در خانواده های مجزا که شامل يک يا تعداد بيشتری از افراد مسن تر و خانواده های گسترده شان هستند،زندگی می کنند.در این مدل های زندگی غالباً تصميم گیری های مهم در خانواده گرفته می شود و بزرگ ترهای خانواده حرف اول را می زنند.شايد بتوان در مقام تشبيه،مشابهت هايی را بين رئيس خانوار و فرماندار يک ايالت از نظر مقام ارشد سياسی قائل شد. محل زندگی رئيس خانوار به طور معمول در ميان ديگر خانواده ها بوده خراجی را بابت هزينه های مربوط به خدمات و جايگاه خود از بستگان و خانواده ها دريافت می نمايد.

مردم شونا به ارواح خیر و شر اعتقاد دارند.هر دو شکل از ارواح خیر و شر با نياکان و اجداد قبیله و با تمام زندگی مردم قبيله در ارتباط بوده بر روح فرد احاطه دارند.از جمله نقش های مهمی که برای ارواح قائل می باشند،وظیفه ی آنان در تعيين روابط برون قبيله ای و مرزی مردم شونا می باشد. ارواح بد با جادوگری و ارواح نيک با نعمت های خدادادی چون سلامتی و توانایی هايی چون هنر و موسيقی برای افراد خيرانديش مرتبط می باشند.هم چنین از کارکردهای ارواح،تأثیر آنان بر قوانين اخلاقی است که افراد قبيله با پیروی از آنها می توانند از الگوهای اخلاقی و فرهنگی شاخص در زندگی اجتماعی خود بهره ببرند.از وظایف مهم ارواح خیر،حفظ و حمایت جامعه است و در صورتی که افراد جامعه در حفظ و رعایت حرمت ارواح و احترام به آداب و سنن قبیله کوتاهی کنند، ارواح نیک نیز درانجام وظیفه خود تجدید نظر خواهند کرد.


- قبیله اندبله

فرهنگ اندبله آداب و رسوم خاص خود را دارد.در میان مردم قبیله اندبله شخص پادشاه همواره شخصیت ممتاز الهی برای ملت محسوب و رؤسای قبیله اندبله به جز اعمال سنتی معنوی برای خویشان و خانواده های گسترده خود که در قالب کارکردهای روحانی نمودار می شد،گرایش و توانایی های مقتدرانه خاصی نداشتند.طبق اعتقاد مردم اندبله،آنها در مواقعی که قبیله با مشکلاتی مانند قحطی و بیماری روبرو می شد،بر خلاف سایر افراد قبیله این امکان را داشتند که با ارواح ارتباط برقرار کنند.

اگر چه نفوذ فرهنگ غرب و دین مسیحیت بسیاری از باورهای سنتی اندبله را دستخوش تغییر کرده اما هنور در بعضی مناطق اعتقاد به باورها و رعایت آداب و سنن قدیمی اندبله که ناشی از اعتقادات دینی و آموزه های فرهنگی این قبیله است،وجود دارد.

- سایر قبایل:

1- لمبا[18]:


قبيله لمبا از قبايل کوچک جنوب آفريقا و زير مجموعه بانتو می باشد.امروزه بيشتر مردم اين قبيله در زيمبابوه،مالاوی و آفريقای جنوبی ساکن بوده اقليت کوچکی را در این کشورها تشکيل داده نوعاً به کشاورزی اشتغال دارند.لمبا ها شاخه جدا شده واستقلال یافته از قبيله وندا می باشند.بعضی از نویسندگان معتقدند که اين قوم در زمان امپراتوری "زيمبابوه بزرگ" همراه ونداها در نزدیکی قلمرو امپراتوری ساکن بودند.مردم آن وظيفه حمل طبل مقدس ونداها را که از قدرت جادويی برخوردار بوده،بر عهده داشتند.

لمباهای ساکن زيمبابوه بيشتر در دهکده های کوچکی در منطقه جنوب غربی کشور ساکن بوده بر خلاف لمباهای آفريقای جنوبی از شرايط فرهنگی و اجتماعی مناسبی برخوردار نيستند.( عرب احمدی، قبيله لمبا:1382)


2- هلنگوه:

قبیله هلنگوه یا باهلنگوه با 800 هزار نفر جمعیت،ازقبایل ساکن جنوب آفریقا بوده بخشی از آنان در جنوب شرقی زیمبابوه زندگی می کنند.زبان آنها بانتو و متعلق به گروه زبانی و فرهنگی تسونگا می باشند.

3- وندا:

قبیله وندا یا باوندا،از قبایل کوچک در جنوب آفریقا است و گروهی از آنها در جنوب زیمبابوه زندگی می کنند.ونداها وابسته به گروه زبانی بانتو بوده به زبان های سوتو و شونا صحبت می کنند.

4- تونگا:

قبیله تونگا یا باتونگا از قبایل بزرگ منطقه جنوب آفریقاست که مردم آن به زبان تونگایی صحبت کرده در حوزه وسیعی از منطقه یعنی زامبیا،زیمبابوه،بوتسوانا،مالاوی و موزامبیک ساکن می باشند.

5-کالانگا:

قبیله کالانگا یا کالانیگا از قبایل کوچک جنوب آفریقا بوده به یکی از زبان های بانتو صحبت می کنند.دارا بودن اشتراکات نژادی زیاد با قبیله شونا باعث شده است آن ها را از زیر شاخه های شونا تلقی کنند.جمعیت آنها حدود 200 هزار نفر و بیشتر در غرب زیمبابوه ساکنند.


6-شانگوه:

با جمعیتی حدود بیست هزار نفر،از کوچک ترین قبایل زیمبابوه و در منطقه چی یرا در حومه شهر کوئه کوئه ساکن می باشند.مقاومت در برابر نفوذ فرهنگ غربی و تلاش در حفظ فرهنگ بومی این قبیله قابل توجه است.ایستادگی در برابر دشمنان کشور و نبرد با آنان و نیز تلاش جهت حفظ باورهای کهن دینی و آموزه های سنتی قبیله از ویژگی های شاخص مردم آن می باشد.( عرب احمدی،25:82).


3.ارزش های اجتماعی

در زیمبابوه نمی توان به راحتی از الگوی واحد در ارزش های اجتماعی سخن گفت.در این کشور، هر قبیله و گروه قومی هنجارها و سبک های ارزشی مربوط به قبیله ی خود را داراست . برای نمونه،طبق بررسی انجام شده توسط Gombe  در خانواده های گسترده در میان قبایل شونا و اندبله زیمبابوه،(Vatete) عمه یا خاله وظیفه دارد تا حمایت های لازم اخلاقی و اجتماعی نوه خواهری و یا برادری را به درستی انجام دهد.هم چنین مراقبت از پدر و مادر وظیفه ی مهم و نوعی ارزش خانوادگی در زیمبابوه محسوب می شود.[19]حتی پیروان فرقه های مختلف مسیحیت علی رغم اعتقاد به مبانی و ارزش های مشترک، در بسیاری از موارد هر یک از ارزش های اجتماعی و فرهنگی خاص خود متابعت می کنند.در میان اقلیت مسلمان کشور به علت جمعیت بسیار اندک آنان ویژگی های مشترک ارزشی بیشتری مشاهده می شود.زندگی مسالمت آمیز اقوام و گروه های دینی مسیحی،مسلمان و پیروان ادیان بومی در کنار یکدیگر موجب شده است برخی هنجارهای مثبت اخلاقی نظیر احترام به اعتقادات و ارزش های دینی دیگران در میان مردم رشد کند.

جامعه امروز زیمبابوه مانند دیگر کشورهای در حال توسعه تا حدود زیادی تحت تأثیر آثار و مظاهر فرهنگ غرب قرار گرفته است.به دلیل سابقه ی طولانی فعالیت میسیونرهای مسیحی،حضور دراز مدت استعمار در این کشور،دوران حکومت سفیدپوستان نژادپرست و به دنبال آنها گسترش فرهنگ غربی در بین جوانان،حضور مظاهر فرهنگ ارزشی غرب در فضای کلی جامعه کاملاً احساس می شود.اگر چه همواره حکومت،ایستادگی در مقابل غرب و مبارزه با مظاهر آن را سیاست اصلی خود معرفی کرده و تا حدودی هم توانسته است در برخی موارد نوعی خود باوری فرهنگی را در میان مردم و در برابر توسعه فرهنگ غربی ایجاد کند،اما رسوخ غرب و فرهنگ غربی در زیمبابوه غیر قابل انکار است.


4. طبقات و نابرابری های اجتماعی

طبقه بندی اجتماعی در گذشته های دور زیمبابوه به صاحبان مشاغل مختلف مربوط می شد .

ماهیگیران، بردگان،جادوگران(واسطه قبیله و ارواح درگذشتگان)،طبقه حاکم،صنعت گران شامل: معماران، مسگرو آهنگران ( طبقه ی فلزکاران)،پارچه بافان، زرگران و سفالگران گروه ها و طبقات اجتماعی دوران قدیم زیمبابوه بودند.[20]

بعدها طبقه بندی جامعه به صورت دو طبقه ی شهری و روستايی و در دوران حاکميت رژيم نژادپرست رودزيا،تقسیم بندی مشخص جامعه به شکل دو طبقه سفيد پوست و سياه پوست خود را نشان می داد.اشغال اراضی حاصل خیز کشاورزی سیاهان،اجيرکردن و بیگاری کشیدن از آنان در مزارع سفيد پوستان و نادیده گرفتن حقوق اولیه سیاهان از مشخصه های اين دوران بود.مراکز شهری رودزيا که منطقه مهم حاکميت سفيد پوستان بود و با عنوان "شهر سفید پوستان" خوانده می شد،پس از چندین دهه استعمار و استثمار سياهان به مراکز استراتژيک مبارزه عليه اقليت سفيد پوست تبدیل شد.مبارزات ضد استعماری باعث نزدیکی دو طبقه اجتماعی شهری و روستايی شد.

با استقلال کشور در سال 1980 و به قدرت رسیدن موگابه،ساختار روابط اجتماعی بین گروه های مختلف جامعه تغییر یافت و مشخصات دوران استعماری به تدریج کم رنگ تر شد.موگابه کوشید با استفاده از دکترين سياسی مارکسيسم کنترل منابع کشور را که در دست اقليت سفيد پوست بوده از آنان گرفته و به سیاهان که مالکین اصلی زیمبابوه و در دوران استعمار همیشه در حاشیه نظام حکومتی واقع شده بودند،بازگردانده به مبارزه با اشکال گوناگون ظلم و ستم سرمایه داری استعمارگران ادامه دهد.

زيمبابوه پس از کسب استقلال و سلب مالکيت اراضی از سفیدپوستان و تفوق سياسی بر آنان،علی رغم ادعای رهبران دوران مبارزات مبنی بر رفع اختلافات طبقاتی به عنوان یکی از اهداف مهم آن دوران،تاکنون موفق به انجام این مهم نشده است.اوضاع نابسامان اقتصادی و سياسی،سال های طولانی است که این کشور را با شرايط بحرانی مواجه کرده است.ایجاد فاصله طبقاتی عمیق میان مردم،توسعه بیکاری و فقر ناشی از آن،ظهور و گسترش پدیده کودکان خیابانی،شیوع فحشا و ... از عوارض و نتایج این شرایط بحرانی می باشد.

با وجود این نابسامانی ها،زیمبابوه مانند دیگر کشورهای در حال توسعه شاهد ظهور " طبقه متوسط جديد" می باشد که از شاخصه های آن طبقه جوان آفريقايی با نگرش نوين به دنيای امروز است.طبقه متوسط در زیمبابوه،جامعه کوچکی است که از لحاظ اقتصادی در ميانه جامعه قرار داشته اگر چه تا حدودی از استقلال اقتصادی برخوردار می باشد اما از نظر اجتماعی دارای قدرت زيادی نيست.(www.allafrica.com)در کنار ظهور طبقه ی جدید متوسط،ظهور و رشد طبقه ی مرفه سیاهپوست نیز قابل توجه است.

امروزه در مناطق روستایی،نقش و جایگاه روسای قبایل تغییر یافته و از شأن و مرتبه ی سابق برخوردار نیستند اگرچه جایگاه سمبلیک آنان تقریباً باقی مانده است.


5. نهاد خانواده

در این کشور هر دو نظام پدرسالاری و مادر سالاری در خانواده های سنتی مشاهده می شود.حتی می توان ترکيبی از هر دو نوع را در ميان خانواده ها ديد.امااغلب گروه های نژادی در زيمبابوه ساختار پدر شاهی يا به عبارتي پدر سالاری دارند.در چنين جامعه ای اگر چه زنان از حقوق خاصی برخوردارند اما در کل تابع همسران خود بوده از آنان انتظار مي رود ضمن خدمت به شوهران خود،برايشان کار کرده و فرزندان خوبی را به دنیا آورند.در اجتماعاتی که با نظام خانوادگی پدرسالاری اداره مي شوند فرد به قبيله و خانواده پدری وابسته بوده و فرزندان چنين پدری زمين يا دام را از آنها به ارث می برند و عمو زادگان مانند خواهر و برادر فرد محسوب می شوند.

بين شبکه ی روابط خانوادگی در نظام پدر سالاری شونا و اندبله و نظام مادر سالاری "تونگا" تفاوت های مهمی به چشم می خورد.در نظام خانوادگی مادر سالاری،وابستگی به خانواده مادری بوده ارث نيز از طرف برادر مادر(دايی) به فرد رسیده و خاله زاده ها به مثابه برادران و خواهران شخص به حساب می آيند.فرد در نظام خانواده گسترده،عمو را پدر و خاله را مادر خطاب می کند. اعضای خانواده گسترده معمولاً باهم زندگی می کنند و در مسایل مختلف زندگی،یکديگر را مورد حمايت قرار می دهند.

روابط اجتماعی خويشاوندی در زيمبابوه بيشتر فرهنگی است  و چنين روابطی می تواند از طريق عوامل محيطی و منافع مادی تحت تأثير قرار گيرد.(Bourdillon,1997:20)


در حال حاضر خانواده های گسترده بیشتر در روستاها دیده می شود در حالی که در شهرها غالباً خانواده به شکل هسته ای مشاهده مي شود.

امروزه در زيمبابوه خانواده از زن ، شوهر و حداقل دو فرزند تشکيل می شود.خانواده های سنتی گسترده تر بوده شامل پنج يا تعداد بيشتری فرزند به همراه پدربزرگ ها ،مادربزرگ ها  و نيز فرزندان بستگان می باشد.(www.everyculture.com/Zimbabwe)

زندگی خانوادگی در زيمبابوه نسبت به گذشته با پيچيدگی های بيشتری مواجه است.در عصر حاضر روابط اجتماعی درون جامعه بسیار مهم تر از روابط درون خانواده است.


-ازدواج:

خانواده اساس جامعه زيمبابوه محسوب مي شد و ازدواج نه تنها سنتی مهم ، بلکه امری مقدس بود زیرا هر دو زوج از طريق ازدواج  مي توانستند با اجدادشان مرتبط شده با آن ها زندگی کنند.

امروزه قوانین ازدواج در این کشور نظیر سایر کشورهای جهان است و با توجه به سنت های قبیلگی در مواردی دارای ویژگی های خاصی است.قبایل سنت های خاصی برای ازدواج دارند و مشابهت های زیادی نیز در مراسم ازدواج قبایل مختلف دیده می شود.

- ازدواج با همسر برادر:

ازدواج از نوع "لویریت"[21] وصلت الزامی میان زنی که شوهرش فوت کرده با برادر کوچکتر همسر متوفی می باشد.این ازدواج بیشتر در جوامعی اتفاق می افتد که دارای ساختار قبیله ای  است و زیمبابوه نمونه ی بارزی از آن می باشد.

ازدواج" لویریت"امری شایع در میان قبیله شونا در زیمبابوه است و در زبان شونا به این رسم "کاگورا انهاکا"[22] گفته می شود.در این نوع ازدواج،برادر کوچک تر وارث همسر برادر بزرگتر خود می شود و وظیفه دارد با او ازدواج کند.دراین رسم،برادران بزرگتر نمی توانند این حق را به ارث ببرند. این رسم نقش مهم اقتصادی و اجتماعی در بقای زندگی آن زن دارد.امروزه این سنت در میان مردم شونا به خصوص به علت افزایش بیماری ایدز بسیار ضعیف شده است و بر طبق قوانین زیمبابوه به علت اجباری بودن آن جرم تلقی می شود.


-ازدواج های اجباری:

ازدواج های اجباری رسمی قدیمی در زیمبابوه بوده و امروزه نیز در میان بسیاری ازخانواده ها در نقاط مختلف کشور هم چنان شایع است.مهم ترین شکل ازدواج اجباری،ازدواج لویریت است.

شکل دیگری از این ازدواج،ازدواج اجباری کودکان است. والدین کودکان خردسالی که به زور او را به ازدواج کسی در می آورند،از نظر قانونی مجرم و مستوجب محکومیت هستند. در مناطق روستایی زیمبابوه آمار ازدواج اجباری دختران خردسال نسبت به پسران بیشتر و آسیب آن نیز ابعاد گسترده تری دارد.فقر و بی سوادی در مناطق روستایی از عوامل مهم در رواج و تداوم این رسم قدیمی می باشند.

)http://harare.usembassy.gov/marriage/2015(

از نظر قانون حق ازدواج اختیاری امری بالاتراز رعایت حقوق بشر و نوعی ارزش مثبت فرهنگی در جامعه محسوب می شود لذا قانون با اشکال مختلف ازدواج های اجباری مقابله می کند.

6- وضعيت زنان:


نیمی از جمعیت زیمبابوه را زنان تشکیل می دهند. جایگاه و نقش زنان در تحولات تاریخی این کشور غیر قابل انکار است.زنان در مقاطع حساس تاریخی مانند جنگ های داخلی ،حرکت های اعتراضی علیه استعمار و مبارزات استقلال طلبانه و به طور کل تحولات سیاسی،اجتماعی و اقتصادی کشور حضور مؤثر داشتند.

(www.tradingeconomics.com/zimbabwe/2015)

"تانیا لیونز"[23] نویسنده کتاب:"اسلحه ها و دختران نبرد: زنان در مبارزات آزادی بخش زیمبابوه"[24] از اصطلاح "مادران انقلاب" برای زنان مبارز زیمبابوه استفاده کرده است.از اهداف مهم زنان در مبارزات ،رفع هر گونه تبعیض و ستم علیه آنان و تلاش برای تحقق برابری زنان و مردان در جامعه بود که تا حدودی به اهداف مورد نظر رسیدند.

( www.h-net.org/2015)

بعد از استقلال ،زنان با حضور در عرصه های مختلف،سهم مهمی در سازندگی کشور داشته با قرار گرفتن در پست های کلیدی  سیاسی نقش فعال و تأثیر گذاری را در ثبات و رشد کشور ایفا نمودند.

در حوزه ی فعالیت های کشاورزی در مناطق روستایی نقش کلیدی از آن زنان است. 86 درصد از جمعیت زنان کشور در مناطق روستایی زندگی می کنند و نیروی اصلی کار بر روی زمین های کشاورزی می باشند. در حالی که بسیاری از مردان در جست و جوی کار و یافتن موقعیت های شغلی بهتر به سوی شهرها یا مناطقی دورتر از محل اقامت خود مهاجرت می کنند،زنان گرداننده و تأمین کننده نیازهای معیشتی و معنوی زندگی هستند.بر اساس قوانین حکومتی ، زنان در دسترسی به وام های کشاورزی ، امکانات بازاریابی برای تولیدات خود،ماشین آلات کشاورزی ، تسهیلات دولتی و نیز بهره مندی از نتایج اصلاحات ارضی با مردان برابر هستند.

انتخاب خانم " جویس موجورو" به عنوان نخستین زن در مقام معاونت رئیس جمهور، نقطه ی اوج حرکت رو به جلوی حکومت در راستای تحقق برابری جنسی در کشور بود.

زنان زیمبابوه تا سال 1980 سهمی در کابینه دولتی نداشته و تنها تعداد معدودی از زنان سفید پوست در ساختار دولتی دوران رژیم نژاد پرست حضور داشتند.از سال 1980 تا سال 2000 یعنی در طول دو دهه بعد از استقلال زنان توانستند 21 پست وزارتی را در کابینه دولت کسب کنند.

در انتخابات پارلمانی سال 2005، یک سوم از نامزدهای انتخاباتی معرفی شده از سوی حزب حاکم (زانو- پی اف ) را زنان تشکیل می دادند که نشانگر رشد حضور زنان زیمبابوه در عرصه های سیاسی و اجتماعی بود.www.afran.ir/modules/2015))

تعداد نمایندگان زن در مجلس زیمبابوه از زمان برگزاری انتخابات 2008 تا 2013 ، از 17 درصد به 35 درصد یعنی بیش از دو برابر رسید.زیمبابوه هم اکنون جزو 30 کشوری است که توانسته تعداد نمایندگان زن پارلمان خود را حداقل به 30 نفر برساند.در حال حاضر تعداد نمایندگان زن در دو مجلس ملی و سنا در مجموع 124 نفر از 350 نفر کل نمایندگان مجلس کشور می باشد.www.unwomen.org/2015))

قانون اساسی مصوب سال 2013 ضمن اشاره به لزوم برابری زنان و مردان در همه عرصه های جامعه، توجه زیادی به رعایت حقوق زنان دارد.

طی دو دهه گذشته تحولات مربوط به زنان در کنار رشد نهضت فمینیسم به خصوص پس از روی کار آمدن خانم موجورو به عنوان معاون رئیس جمهور و دیگر وزرا و معاونین زن در وزارت خانه های مختلف،سرعت بیشتری گرفت و سازمان ها و گروه های متعدد فعال در حوزه امور زنان ایجاد و توسعه یافت.برخی از این سازمان ها عبارتند از:(عرب احمدی،93:1385)

سازمان نویسندگان زن زیمبابوه(1990)[25]،جنبش پیشرفت مستقل زنان[26]،سازمان تجارت زنان بومی[27]،پروژه مساسا،گروه عملیاتی زنان، انجمن زنان زیمبابوه[28]، فدراسیون ملی مؤسسات زنان زیمبابوه[29]،سازمان زنان کاتولیک زیمبابوه(1981)[30]،سازمان زنان داوطلب[31]،انجمن احیای حقوق زنان(1981)[32]،انجمن زنان حزب حاکم زانو پی اف[33]،بنیاد حمایت از زنان ،مؤسسه حمایت از زنان در مقابل بیماری ایدز[34]و سازمان زنان فاطمه الزهراء(س)"1994".

7. آسيب شناسی اجتماعی

مانند دیگر کشورهای آفریقایی این کشور نیز در مسیر توسعه صنعتی و گسترش شهرنشینی با برخی آسیب های اجتماعی مواجه شده است:


1-کودکان خيابانی(کودکان کار)


کودکان خيابانی يا بی خانمان،کودکانی هستند که به علل اجتماعی و اقتصادی ناچار از زندگی در حاشیه خيابان ها و محلات شده اند.رشد این پدیده در زیمبابوه مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه بسیار بالا بوده به عنوان يکي از آسيب های اجتماعی در برنامه های رفاه اجتماعی دولت مورد توجه قرار گرفته است.

بررسی ها حاکی از آن است که هم زمان با افزايش مشکلات اجتماعی و اقتصادی،تعداد کودکان خيابانی نيز افزايش یافته است.میانگین سنی اين کودکان 13 سال است و نوجوانانی با 18 سال سن نیز در میان آنان دیده می شوند. جمعیت پسرها در گروه کودکان خیابانی بیش از دخترهاست. بررسی ها نشان می دهد آن دسته از کودکان خيابانی که دارای خانواده هستند به دلیل فقر شدید در محيط خانواده به اجبار به این شکل از زندگی را کشیده شده اند.بسياری از آنان در سنين خردسالی به بيگاری گرفته می شوند و این دسته از کودکان به "کودکان کار" معروفند. بيشتر کودکان خياباني در مناطق شهری بوده اکثر آنها هرگز به مدرسه نرفته و یا تنها دوره ابتدایی را گذرانده اند. تحقيقات نشان می دهد بسیاری از آنها مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته و انحرافات جنسی در میان آنان شایع و بيش از نيمی از این کودکان مبتلا به ايدز هستند.تقریباً همگی دچار نوعی بی اعتمادی و ناامیدی بوده و آینده ای برای خود متصور نمی باشند.

به غير از نهادهای دولتی برخی سازمان های رفاهی از جمله "مرکز رسیدگی به کودکان فقیر حراره" نیز با اين دسته از کودکان در ارتباط بوده برخی خدمات حمایتی و مراقبتی را به آنان ارایه می دهند.دولت زيمبابوه از طريق شهرداری،مرکز کودکان خيابانی حراره،برخی وزارتخانه های دولتی و نيز بخش رفاه اجتماعی این کودکان را مورد حمایت قرار داده می کوشد برخی خدمات اجتماعی را به اين گروه آسيب ديده ارایه نمايد. Bourdillon,2000:65))

2- فقر

بر اساس گزارش روزنامه دولتی زيمبابوه(هرالد)، حدود 63 درصد از مردم اين کشور زير خط فقر زندگی می کنند. برابر گزارش دولتی،2/2 ميليون نفر از مردم نيازمند کمک غذایی می باشند.فقر موجب افزایش نرخ مرگ و مير مادران هنگام زايمان شده آمار نشان دهنده مرگ 960 مادر در هر صد هزار زایمان می باشد.رقم بالای مرگ و مير نوزادان به علت فقر غذایی نیز 57 مورد در برابر هر هزار ولادت می باشد.

طبق گزارش مؤسسه مطالعات محيط زيست دانشگاه زيمبابوه در سال 2014 با عنوان " فقر شهری و کودکان زيمبابوه"، بيش از 25 درصد کودکان مناطق شهری اين کشور فقیر و 50 درصد آنان در فقر مطلق به سر می برند.فقدان زير ساخت های لازم در بخش خدمات رفاهی در دهه گذشته مشکلات زيادی را برای کودکان شهری ايجاد کرده است.30 درصد کودکان شهر حراره از دسترسی به آب آشاميدنی محرومند.(www.zimbabwesituation.com)

این کشور در دو دهه 1990 و 2000 با روند صعودی فقر روبرو شد چنان که بين سال های 1990 تا 2003 نرخ فقر از 25 درصد به 63 درصد افزايش يافت.میزان فقر در مناطق روستایی نسبت به شهرها از فقر بسیار بیشتر است.درآمد پایین و کاهش تولید محصولات کشاورزی و در نتیجه کمبود مواد غذایی در کنار عدم دسترسی به آب آشامیدنی سالم در روستاها برای مردم مشکلات زیادی به وجود آورده است.

افزايش نرخ بيکاری و مهاجرت مردان از مناطق روستایی و در نتيجه سرپرستی زنان بر خانواده،عدم مالکيت اراضی کشاورزی، خشک سالی و فقدان دام و ... همگی در فقیرتر شدن روستاييان مؤثر بودند (www.ruralpovertyportal.org/2015)


3- اعتياد:

بيکاری فزاينده به ویژه در میان جوانان از علل افزایش آمار اعتیاد به مواد مخدر شده است.طبق گزارش انجمن مبارزه با اعتیاد زیمبابوه در سال 2014،نرخ شیوع اعتياد در میان دانش آموزان به 43 درصد افزایش یافته است.بولتن خبری ديگری گسترش اعتياد در شهر حراره را در فاصله سال های 2013 و 2014 بالاترين ميزان اعتياد در کشور  اعلام کرده از افزوده شدن ماهانه  صد نفر به جمعیت معتادين اين شهر خبر داده است.( www.financialgazette.co.zw)


4- فساد اخلاقی:

بررسي های انجام شده افزايش آمار انواع فساد اخلاقی از جمله فحشا را تأیید می کند.از مهم ترین علل آن باید به فقر مالی، بيکاری فزاينده و مهاجرت مردان به خارج از کشور جهت یافتن شغل و کسب درآمد اشاره کرد.http://iosrjournals.org/2015))


5- فساد اداری:

هم چون سایر کشورهای جهان سوم شرایط نامساعد اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و ... باعث بروز و گسترش بوروکراسی نا کارآمد و فساد اداری در این کشور شده است.

توقف و یا پایین بودن سطح ارایه خدمات عمومی، انحطاط نظام سلامت،افزایش بی سابقه بيکاری،فرار مغزها و...از نتايج فساد اداری در این کشور است.


6- طلاق:

آمار طلاق طی سال 2014 نسبت به سال قبل آن افزایشی به ميزان 50 درصد را نشان می دهد و به عنوان يکي از مهم ترين مشکلات اجتماعی کشور معرفی شده است. (www.newsday.co.zw)


8.وضعيت اقتصادی و معیشتی

"وقتی سفید پوستان به کشور ما آمدند، ما زمین داشتیم و آنها کتاب مقدس، حالا کتاب مقدس مال ماست و زمین ها در اختیارآنها"(مارتين،59:2536).                             " از گفته های آفریقاییان رودزیا"


سفید پوستان اروپا از زمان ورودشان به رودزیا دو هدف سرمایه ای مهم یعنی "زمین" و "مردم "را به عنوان دارایی های ارزشمند تحت اختیار خود درآوردند.اشغال مرغوب ترین اراضی قابل کشت در دوران استعمار،بومیان را از همه نعمت ها و داشته های اجدادی خود محروم ساخت.سفید پوستان با ایجاد تحول در کشاورزی و به دست آوردن انحصار آن برای خود و با بهره کشی از سیاهان و تحمیل مالیات های سنگین و... به استثمار بومیان پرداخته با افزایش تولید،اقتدار اقتصادی را نیز از آن خود کردند. در دهه 1910، مالیات های پرداختی سیاهان بیش از یک سوم درآمد سالانه دولت رودزیا را تشکیل می داد در حالی که سیاهان تنها مالک زمین های کوچک و غالباً نامرغوب بودند.این دوره برای استعمارگران انباشت سرمایه و برای سیاهان فقر بیشتر را به دنبال داشت.

تا دهه 1970 رفتارهای استثماری سفید پوستان باعث افزایش فقر و بیچارگی سیاهان شد.بیکاری،کاهش درآمد به دنبال کاهش دستمزدها،کار اجباری،کنترل نیروی کار آفریقایی از سوی سفیدها،کاهش تولیدات بومی و ... نتایج حاصل از شیوه برخورد استعمارگران بود.

شرایط تبعیض آمیز دوران حکومت سفید پوستان حتی در نظام آموزشی سیاهان نیز اهداف اقتصادی استعمارگران را جست و جو می کرد.مردم بومی تا جایی حق تحصیل داشتند که بتوانند در مسیر رشد مادی سفید ها مفید باشند.

اهداف اقتصادی مورد نظر استعمارگران باعث شد حتی در وضعیت بحران اقتصادی دهه 1930،وضعیت اقتصادی کشور با کار و زحمت نیروی کار آفریقایی توسعه یابد.توسعه ی بخش صنعت منجر به رشد سریع نیروی کار شهری شد.گسترش راه آهن رودزیا اگر چه افزایش دستمزد را برای کارگران بومی به دنبال داشت،اما هدف اصلی کسب درآمد بیشتر برای گروه استعمارگر بود.

رودزیا در اصل نه در جهت منافع سرمایه گذاران و استعمارگران خارجی بلکه بیشتر در جهت منافع یک ائتلاف سفید پوست چند طبقه ای در داخل کشور،اداره می شد.

تشویق سفید پوستان به مهاجرت به رودزیا به عنوان ابزاری برای تحریک توسعه ی اقتصادی و افزایش قدرت جامعه ی سفید پوست و در نتیجه تداوم سلطه سفید پوستان، مورد توجه دولت رودزیا بود.

بعدها به علت فشارهای دولت انگلیس و وضع مجازات های اقتصادی بر رژیم نژاد پرست یان اسمیت،کشور از بازارهای خارجی فاصله گرفت و به تدریج زیر بنای اقتصادی آن به انحطاط گرایید.

سیاست های اقتصادی  نژاد پرستانه حاکمیت سفید پوستان،از جمله عواملی بود که به کسب استقلال زیمبابوه منجر شد.

پس از کسب استقلال در سال 1980 و با افزایش قدرت سیاهان،اوضاع اقتصادی بومیان بهبود نسبی یافته در طول چهارسال پس از استقلال کشور با رشد اقتصادی 21 درصد مواجه شد.                                  http://www.jstor.org/discover/2015))

مطالعات نشان می دهد در دوره زمانی 1960 تا 1980 تولید ناخالص ملی 5/4 درصد بود در حالی که بین سال های 1980 تا 1990 این میزان به بیش از 5/5 درصد رسید که با توجه به نرخ 3 درصدی رشد جمعیت،بیش از میانگین تولید ناخالص ملی سایر کشورهای زیر صحرا بود. اما در دهه 1990 شرایط اقتصادی زیمبابوه تغییر یافته اوضاع به شکلی تأسف بار دگرگون شد. سیاست های نا کارآمداجتماعی،عدم نظارت دولت بر بنگاه ها و سازمان های اقتصادی، خشک سالی، نابرابری های اجتماعی و دیگر عوامل باعث بروز مشکلات اقتصادی در کشور شد.از سال 1960 تا 2008،چهار مرحله مهم اقتصادی در این کشور قابل مشاهده است.

قبل از کسب استقلال: (72-1960) و(79-1973)

پس از استقلال:(97-1980) و(2008-1998)

تولید ناخالص ملی در دهه 1960 افزایش 5/4 درصدی داشت اما این رقم در دهه 1970 به 5/3 درصد کاهش یافت که علت مهم آن جنگ های داخلی منجر به استقلال و تحریم های اقتصادی علیه دولت نژاد پرست رودزیا بود.پس از کسب استقلال(1980) ، میانگین تولید ناخالص ملی به 5/5 درصد افزایش پیدا کرد. مهم ترین علل این پیشرفت رفع تحریم های بین المللی و گسترش ارتباطات تجاری با جهان بود.اما در دهه 1990 این کشور با کاهش نسبی رشد اقتصادی روبرو شد.کاهش تولیدات داخلی و سرمایه گذاری ناکافی بخشی از علل این کاهش بود.در دهه 2000 زیمبابوه با رکود شدید اقتصادی مواجه شد و تولید ناخالص ملی 50 درصد افت کرد.مدیریت غلط اقتصادی، فقدان نظارت و مدیریت دولتی مناسب بر سیاست زمین های کشاورزی، تحریم های خارجی متعدد از علل مهم این افت بود.نرخ تورم در فاصله زمانی 2000 تا 2006 سه برابر افرایش یافته و در سال های 2007 و 2008 این افزایش به شکل غیر قابل تصوری ادامه یافت و کشور را با بحران شدید مالی روبرو کرد.فقر و فاصله طبقاتی به علت شکاف بزرگ بین طبقات اجتماعی به شدت افزایش یافت.درآمد سرانه واقعی از 644$ در دهه 1990 به 433$ در سال 2006 و338$ در سال 2008 رسید.نرخ فقر از سال 1995 تا 2003،به میزان 63 درصد افزایش پیدا کرد و در سال 2007 به 70 درصد و بیکاری به بیش از 80 درصد رسید.

60 درصد از مردم زیمبابوه زیر خط فقر زندگی می کردند و نرخ تورم آن بیش از صد هزار درصد بود.

در طی سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ ارزش پول این کشور از هر ۳۰۰ واحد یک دلار به یک میلیون و چهارصد هزار واحد به یک دلار رسید.

حدود ۱۲ سال(تا 2008) تحریم های زیادی از سوی آمریکا و کشورهای غربی علیه زیمبابوه وضع شده بود و این تحریم‌ها سبب فرسایش و تضعیف تدریجی اقتصاد این کشور گشته بود. زيمبابوه که در روزگاری نه چندان دور از کشورهایی با ثبات اقتصادی در منطقه و قاره بود،در سال 2008 با نرخ تورم سالانه 1000 درصد تقریباً به سقوط کامل اقتصادی رسید.گسترش فساد و بي ثباتی اجتماعی و اقتصادی از عواقب این وضعیت بود.[35]( P.Barash David,2014:455)


- وضعیت اقتصادی و اجتماعی در دهه 2000:

بين سال های 2000 تا2003،کمبود شديد موادغذایی کشور را با بحران شدید روبرو کرد.بيش از 11 ميليون نفر يعنی بيش از 80 درصد جمعيت کشور با معضل گرسنگی مواجه شدند. "سيمبا ماکوني" وزير دارایی وقت، ضمن اعلام وضعيت بحرانی خواستار دريافت کمک از کشورهای دیگر شد.بحران های سياسی و بلایای طبیعی باعث بروز این اوضاع بودند.خشک سالی،سيل، درگيری های  مربوط به گرفتن اراضی از سفيد پوستان و دادن آن ها به سياهان و عدم توانایی آنان در اداره و استفاده درست از زمین هاو مشکلات سرمايه گذاری در بخش کشاورزی همگی باعث افزایش قيمت ها شده بود.موگابه در اکتبر 2001 تغيير سياست اقتصادی در برنامه های دولت را اعلام کرد و مدعی اجرای سياست های پويای اجتماعی به جای اقتصاد بازار شد و از اجرای نوعی سوسیالیسم جدید در صورت ضرورت سخن گفت.سياست کنترل قيمت ها را اصل اقتصادي جامعه قرار داد و گران فروشان را به مجازات های سخت تهدید کرد.دولت دستور کاهش 5 تا 20 درصدی قيمت اقلام ضروری مانند ذرت،نان،گوشت،روغن،شير،نمک و صابون را داد و البته پس از آن،اقلام فوق در کشور ناياب شد.بازار نشان داد که اجرای چنين سياستی امکان پذیر نیست.واکنش دولت زيمبابوه(که درک درستی از شرايط جامعه نداشت) نسبت به این شرایط آن بود که بار دیگر خواستار خروج سريع سفید پوستان از اراضی کشاورزی باقی مانده در دست آنان شد و البته این سیاست تنها اوضاع را بدتر کرد. افزايش فساد اداری و عدم توانايی دولت در مديريت و مقابله با بحران ها باعث شد تا نرخ سالانه تورم به نزديک 300 درصد و بيکاری به بيش از 70 درصد برسد و قحطی و کمبود مواد غذایی در تمام کشور شیوع یابد.[36]. Ayittey,2005:266)).


-ترمیم اقتصادی (2009 تا کنون):

با روی کار آمدن دولت ائتلافی،کشور از سال 2009 به بعد با بهبود نسبی اقتصادی روبرو شد.آمار از میانگین نرخ رشد ناخالص ملی برابر 7/5 درصد رشد در سال 2009 و 8 درصد رشد در سال 2010 خبر داد.

دولت ائتلافی زیمبابوه با تصویب و اجرای "برنامه توسعه پنج ساله اقتصادی"(2015-2010) چهار بخش مهم : کشاورزی، معدن، گردشگری و تولیدات زیربنایی را مورد توجه خاص قرار داد. [37](www.afdb.org/fileadmin/uploads/afdb/Documents/Generic)


9-ورزش

فرهنگ ورزش در این کشور از سطح بسیار بالایی برخوردار است.ورزشگاه ها و فضاهای مورد نیاز رشته های مختلف ورزشی، موقعیت خاص جغرافیایی، آب و هوای مناسب،قدرت و آمادگی بدنی و انگیزه ی بالا و علاقه مندی جوانان زیمبابوه  به رشته های مختلف ورزشی توانسته ورزشکاران این کشور را در سطوح ملی ، منطقه  ای، قاره ای و بین المللی پرآوازه نماید.رشته های ورزشی گلف ،کریکت ،راگبی و دو و میدانی از ورزش های پر طرفدار با سابقه ی تاریخی طولانی در این کشور است.شهرهای مهم دارای مجموعه های ورزشی مناسب می باشند.زمین های گلف در این کشور دارای استانداردهای بین المللی بوده در دنیا از شهرت و جایگاه خاصی برخوردار می باشند.قدمت حضور رشته راگبی در زیمبابوه به قرن نوزدهم می رسد و تیم ملی راگبی این کشور جایگاه بسیار مهمی در جام جهانی راگبی دارد.در رشته های دیگر مانند هاکی، تنیس و شنا نیز این کشور از جایگاه خوبی برخوردار است.زیمبابوه توانسته در رشته های مختلف دو و ميداني،راگبی، کريکت و گلف مدال هایی را در بازی های بین المللی و المپیک کسب کند.

رشته ورزشی دو استقامت از جمله رشته هایی است که زیمبابوه توانسته مدال جهانی آن رشته را از آن خود کند."استیفن موزینگی"[38] از قهرمانان دو استقامت این کشور طی سه سال متوالی 2009 تا 2011 قهرمان جهان شد.www.thezimbabwean.co)) دیگر قهرمان دو استقامت زیمبابوه "تسی تسی ماهاچ" امید ورزش کشور برای پیروزی در المپیک 2016 برزیل است.(http://news.xinhuanet.com)


10. گذران اوقات فراغت

طبیعت بسیار زیبا،آب وهوای معتدل،برخورداری از امکانات گردشگری مناسب و داشتن مردمانی آرام،فعال،با سواد و علاقه مند به زندگی توانسته فضای مناسبی را برای گذران اوقات فراغت در این کشور ایجاد کند.علی رغم مشکلات اقتصادی حاکم بر کشور،نرخ بالای بیکاری و...مردم زیمبابوه به علت اخلاق و فرهنگ خاص خود همیشه سعی می کنند از بهترین راه ها برای گذران اوقات فراغت خود استفاده کنند. سفر به مناطق بسیار دیدنی و زیبای زیمبابوه و دیگر کشورها به ویژه همسایه ی جنوبی آن یعنی آفریقای جنوبی،شرکت در فعالیت های متنوع ورزشی ، تماشای تلویزیون،سینما،استفاده از مراکز ورزشی و مراجعه به کتابخانه ها،رفت و آمدهای خانوادگی و شرکت در نشست های دوستانه،مطالعه و...از موارد مورد علاقه مردم برای استفاده از اوقات فراغتشان می باشد.


11.وضعيت بهداشت و سلامت

در دوان حاکمیت سفید پوستان،مراکز درمانی خدمات پزشکی را به سفید پوستان ارائه می داد و جامعه سیاهان از این خدمات بی بهره بودند.به دلیل تبعیض نژادی، بومیان از مشکلات بهداشتی و بیماری های زیادی رنج می بردند.

تا قبل از استقلال، زیمبابوه دارای دونوع روش خدمات بهداشتی و پزشکی بود .تمرکز روی مراکز شهری در کل و ارائه خدمات پزشکی به سفیدپوستان به طور خاص مورد نظر دستگاه حاکمه استعماری بود.در مناطق روستایی، سفید پوستان زمین دار کارگران و خدمه سیاه پوست خود را به هنگام نیاز به مراکز بهداشتی کلیساها و یا کلینیک های خاص سیاهان می فرستادند.درآن دوران 280 پزشک کشور مسئولیت رسیدگی به امور بهداشتی و درمانی  232422 نفر سفید پوست  را بر عهده داشتند در حالی که در سال 1978 برای هفت میلیون آفریقایی فقط 850 پزشک خدمات بهداشتی و پزشکی ارائه می دادند.(www.zimfa.gov.zw/joomlaorg/health)

در زمان استقلال،دو بیمارستان دولتی در حراره و دو بیمارستان دولتی در شهر بولاوایو فعالیت داشته دو واحد بیمارستان برای سفید پوستان و دو بیمارستان دیگر برای سیاهان خدمات بهداشتی ارایه می کردند

پس از استقلال دولت ضمن ترمیم 161 مرکز درمانی که در زمان جنگ داخلی آسیب دیده بودند،طی چهار سال اقدام به تأسیس 163 مرکز درمانی و 450 مرکز بهداشتی جدید برای ارایه مراقبت های اولیه پزشکی نمود.برگزاری دوره های آموزش پرستاری از جمله کارهایی بود که مورد توجه دولت قرار گرفت.سال های 2005 تا 2006 ،افراد بیشتری به ویژه زنان زیمبابوه توانستند از خدمات درمانی دولتی بهره مند شوند.

. بعد از استقلال پیشرفت قابل ملاحظه ای در شاخص های اجتماعی نظیر کاهش نرخ مرگ و میر کودکان و بزرگسالان، امید به زندگی و... اتفاق افتاد و امکان دسترسی نسبی به  حداقل خدمات بهداشتی برای همه فراهم شد.

بهداشت،بخش مهمی از توسعه جامعه زيمبابوه است که مديريت اجرایی آن را وزارت بهداشت و رفاه کودک بر عهده دارد.براساس چشم انداز دولت زيمبابوه،ارائه هر گونه خدمات بهداشتی برای سلامت طبقات مختلف مردم از اهداف مهم وزارت بهداشت و رفاه کودک است. )سیف احمد،274:1380(


12.مهاجرت و پناهندگی

در دهه های اخیر تغییرات مهمی در الگوهای مهاجرت اتفاق افتاده است.مهاجرت های کوتاه مدت و بلند مدت مسأله ی مهم مهاجرتی در این جامعه محسوب می شود.در دهه ی گذشته آهنگ رشد مهاجرت شتاب بیشتری به خود گرفته است و بسیاری از مردم به ویژه جوانان برای یافتن شغل مناسب و کسب درآمد بیشتر اقدام به مهاجرت می کنند.بر اساس گزارش ها بیش از سه میلیون نفر از مردم زیمبابوه مهاجرت کرده اند.در سال های دور مهاجرت مردم زيمبابوه غالباً به سوی اروپا و به خصوص انگلیس بود در حالی که در سال های اخیر مهاجرين به کشورهای آفريقای جنوبی،بوتسوانا، ناميبيا و ديگر کشورهای حوزه سادک رفته و به مشاغل آموزشی و خدماتی می پردازند.شکل ديگر مهاجرت از زيمبابوه به مناطق مرزی کشور که از سوی جوانان کشور انجام می شود،ورود غير قانونی به آفريقای جنوبی جهت یافتن کار در اراضی کشاورزی در ايالت "ليمپوپو"[39] است.حضور طيف وسيع مهاجرين زيمبابوه ای در آفريقای جنوبی مشکلات زیادی را برای دولت و شهروندان این کشورايجاد کرده است.

شکل ديگر مهاجرت از زيمبابوه،مهاجرت های جمعی گروه های مختلف مردم به منظور کسب فرصت های سودآور بود. مهاجرت به مناطق"چيمانيمانيا"[40]و مناطق جنگلی در ارتفاعات شرقی کشور بعد از سال 2000 برای یافتن طلا به فراوانی ديده شده است.جستجوی طلا مخاطرات بسياری را برای اين دسته از مهاجرين فراهم  کرده است.

نوع دیگر مهاجرت، جا به جایی غير اختياری و يا مهاجرت اجباری است.علت عمده ی اين نوع مهاجرت مسائل سياسی و يا محکوميت های سياسی بود.اين نوع از مهاجرت بيشتر در مناطقی ديده می شود که گروه های مخالف حزب حاکم و رأی دهندگان به حزب مخالف در انتخابات سال 2008 حضور داشتند و مجبور به مهاجرت از شهرهای خود شده اند.

بيشتر مهاجرت های اجباری مربوط به مردان  مناطق شهری هوادار حزب مخالف و غالباً به آفريقای جنوبی بوده است.

http://publications.iom.int/system/files/pdf/mp_zimbabwe.pdf


1Barwe،Bemba،Bunji،Duma،Fungwe،Govera،Gwena،Karanga،Korekore،Leya،Lilima،Matopo،Nanzwa،Ndau،Ndebele،1Nohwe،Nyai،Nyubi،Shabi،Shona (Shoona)،Tawara،UngweوZezuru.

[2] -Binga

[3]-Venda

[4]-Shangaan

[5] -Rozwi

[6]-Karanga

[7]-Manyika

[8]-Zezuru

[9]-Korekore

[10]-Ndau

[11]- KoreKore

[12]-Manyika

[13]-Ndau

[14]-Selinda/Chipinge

[15]-Zezuru

[16]-Karanga

[17]-Kalanga

[18]-Lemba

[19] -http://beatafrica.org/comm.pdf

[20] -http://www.revision.co.zw/social-groups-and-crafts-practised-by-the-people-at-great-zimbabwe/#

[21]-Levirate

[22]-Kugara nhaka


[23]-Tanya Lyons

[24]-Guns and Guerilla Girls: Women in the Zimbabwean Liberation Struggle. Trenton: Africa World Press, 2004


[25]-ZWW

[26]-WSPM

[27]-IBWO

[28]-WSZ

[29]-NFZWI

[30]-OCWZ

[31]-OVW

[32]-SSLWZ

[33]-WS-Zanupf

[34]-ISWa


[36]-در زيمبابوه  هم چون برخی ديگر ازکشورهای آفريقايی خودآگاهی فرهنگی ،سياسی واجتماعی هم زمان با خلع مالکيت سفيد پوستان شکل گرفت وعاملی برای خروج آنها شد.متعاقب خروج آنها که دارای تجارب خاص نيز بودند،اين کشورها با اقتصاد ناموزون روبروشدند.مخدوش شدن روابط بين سفيد پوستان و سياه پوستان گروهی از سياستمداران رابه قدرت رساند که مورد قبول مردم نبودند،زيرا آنان ظاهراً مخالف تبعيض نژادی اند، تنها هدف اصلی آنها به دست گيری قدرت و استثمار مجدد مردم است، همانند آنچه در زيمبابوه رخ داده است.

(روابط بين الملل،ترجمه قدسی،صص10-209)


[38]-Stephen Muzhingi


[39]-Limpopo

[40]-Chimanimani