جمهوری دوم سوریه
جمهوری دوم (1943)
در سال 1943 پارلمان جدیدی را با کنترل حزب «تشکل ملی» پیشگفته انتخاب شد، مجلس، شکری قوتلی را به عنوان رئیس جمهور سوریه انتخاب کرد.قوتلی تا زمان کودتای حسنی الزعیم (1949) بر سر کار بود و رهبری سوریه را در رسیدن به استقلال کامل سوریه و جنگ اول اعراب و اسرائیل به عهده داشت؛ از این جهت در تاریخ سوریه چهرهای درخشان دارد.
فرانسه آزاد در اجرای تعهدات خود تعلل و کارشکنی میکرد. از قول یکی از سیاستمداران اروپایی نقل شده است: «ترجیح میدهم که با یک لشکر آلمانی روبرو شوم تا این که یک لشکر فرانسوی پشتیبانیام کنند!»
در طول سال 1944، دولت سوریه وظایف بعضی بخشهای اداری را که از سال 1920 تحت کنترل مستقیم فرانسه بود، در اختیار گرفت؛ مثل امور گمرکی، امور اجتماعی، مالیات های غیر مستقیم، کنترل شرکتهای امتیازی و نظارت بر قبایل؛ اما فرانسه کنترل خدمات اجتماعی، فرهنگی و آموزشی و همچنین «نیروهای ویژه شام» (Troupes Speciales du Levant) را که در طول جنگ جهانی دوم تشکیل شده و برای اهداف امنیتی مورد استفاده قرار میگرفت، حفظ کرد.
با وجود مخالفت فرانسه، اتحاد جماهیر شوروی در ژوئیه و ایالات متحده در سپتامبر 1944 و سال بعد بریتانیا، سوریه و لبنان را بدون قید و شرط به عنوان کشورهای مستقل به رسمیت شناختند و فرانسه را برای تخلیه سوریه تحت فشار قرار دادند.
دولت جدید سوریه خواستار انتقال فوری و بدون قید و شرط گروههای ویژه شام به کنترل سوریه یا انحلال آنها شد و تهدید کرد که در صورت عدم انجام چنین اقدامی، ارتش ملی تشکیل خواهد داد؛ اما فرانسه خروج نیروها را منوط به امضای معاهدهای از سوی سوریه کرد که به فرانسه موقعیت ممتازی در این کشور میداد.
در ژانویه 1945، دولت سوریه تشکیل ارتش ملی را اعلام کرد و در فوریه به آلمان اعلام جنگ کرد. در ماه مارس، این کشور به عضویت سازمان ملل متحد درآمد که نشان دهنده وضعیت حاکمیت آن بود و در ماه آوریل، با امضای پیمان «اتحادیه کشورهای عربی» (اتحادیه عرب) وفاداری خود را به ایده وحدت اعراب به اثبات رساند.
نحوه ترک سوریه توسط فرانسویها، احساسات تلخ سوریها را نسبت به فرانسه افزایش داد. فرانسه میخواست منافع فرهنگی، اقتصادی و راهبردیاش، قبل از موافقت با خروج گروههای ویژه شام توسط معاهدهای حفظ شود و بر این امر قاطعانه اصرار داشت.
در ماه مه 1945، تظاهراتی در دمشق و حلب روی داد و برای سومین بار در 20 سال گذشته، فرانسویها پایتخت باستانی را بمباران و با مسلسل به گلوله بستند. درگیری های شدیدی نیز در حمص و حماه نیز درگرفت.
تنها پس از تهدید نخست وزیر بریتانیا وینستون چرچیل به اعزام نیرو به دمشق، ژنرال دوگل دستور آتش بس داد. در قطعنامه سازمان ملل متحد در فوریه 1946 از فرانسه خواسته شد که این کشور را تخلیه کند. فرانسویها تا 15 آوریل 1946، تمام نیروهای خود را از خارج از خاک سوریه خارج کردند و در 17 آوریل، سوریه این روز را جشن گرفت که در حال حاضر نیز جزء تعطیلات ملی است.
شکست تحقیرآمیز مداخله اعراب در فلسطین علیه دولت تازه تأسیس اسرائیل در ماه مه 1948 باعث بی اعتباری جدی برای دولتهای کشورهای عربی درگیر شد و بیشتر از همه سوریه از این شکست لطمه دید.
اساس مشکل سوریه ماهیت ناهمگون قومی، مذهبی و اجتماعی جمهوری در حال ظهور بود. دولت جدید، قلمروهای علوی و دروزی را که قبلاً از وضعیت جداگانه برخوردار بودند، با مناطق عمدتاً سنی نشین متحد کرد.دمشق ، حمص ، حماة و حلب . علویان و دروزها جوامع فشرده ای را در مناطق مربوطه خود تشکیل دادند. در سراسر کشور و به ویژه در شهرها جوامع بزرگ مسیحیان وجود داشت.
علاوه بر این ناهمگونی مذهبی، یک ناهمگونی اجتماعی به همان اندازه مهم وجود داشت. جمعیت سوریه متشکل از مردم شهر، دهقانان و عشایر، سه گروه با اشتراکات کمی بودند. تفاوت های اقتصادی به پیچیدگی بیشتر افزود.
در شهرها، ثروت و خودنمایی افراد سرشناس، به شدت با فقر تودهها در تضاد بود. همین افراد برجسته همچنین صاحبان املاک کشاورزی بزرگی بودند که دهقانان عملاً در آنها رعیت بودند. این سرشناسان اهل سنت بودند که مقاومت را در برابر فرانسویها رهبری کردند.