جایگاه دین و روحانیت در افغانستان

از دانشنامه ملل

دین در طول تاریخ پایدارترین پدیده در زندگی مردم افغانستان بوده و همیشه در کنار آنها و جزئی از زندگی آنان بوده است.مردم افغانستان عمیقا مسلمان و به آن پایبند هستند. یکی از پژوهشگران غربی می‌نویسد: «اگر سراسر جهان را کفر فرا بگیرد، اسلام در داخل دره‌های جبال هندوکش و بابا برای ابد پایدار خواهد ماند».[۱]

بارتولد می‌نویسد: «در هیچ‌یک از شهرهای خراسان به‌اندازه هرات، عده مردمی که وقت خود را در مسجد به‌سر می‌برند زیاد نبود».[۲]

روحانیت که جلوه‌ای از دین و مظهر آن بوده است، منزلت والایی در بین مردم افغانستان، اعم از شیعه و سنی داشته است. مردم احترام ویژه‌ای برای روحانیون، از روحانی و ملای ده‌گرفته تا مولوی، مفتی و آیت‌الله و مجتهد قائل‌اند؛ به‌طوری‌که هیچ سیاستمداری چنین جایگاهی ندارد. طبعا هرقدر مرتبه علمی، دینی و اخلاقی روحانیون بالاتر می‌رود و به‌مراتب بالاتر مانند درجه اجتهاد و فتوا می‌رسند احترام مردم به آنان به همان نسبت بالا می‌رود. در مناطق روستایی، که سطح سواد پایین‌تر است، روحانی سمبل فهم، قانون، دانایی و سواد بوده است. روحانیون تکیه‌گاه مردم بودند و مردم به کمک آنان می‌توانستند در برابر هر حاکمی ایستادگی‌کنند. به‌جز قشر خاصی از روحانیون درباری‌صفت، که عده آنان همیشه کم بوده است، اکثریت روحانیون ضد استبداد و استکبار بوده، هیچ‌گاه در برابر حاکمان مستبد و ستمگر کوتاه نیامده و از رسالت خویش دور نشده‌اند و در راه ضداستبدادی خویش بارها به حبس و تبعید افتاده‌اند، مانند ملا مشک عالم (در زمان عبدالرحمان خان)، مولوی حبیب الرحمان (در زمان محمدنادرشاه)، سید اسماعیل بلخی (در زمان محمدظاهرشاه) و غیره، بارزترین نقش ضد سلطه روحانیون را می‌توان در جهاد علیه رژیم‌های کمونیستی افغانستان و تجاوز نظامی شوروی مشاهده کرد. روحانیت نقش والایی ایفا کرد و به اقتدار آن در جبهه‌های نبرد منجر شد.

مسجد مهم‌ترین پایگاه روحانیت است، در افغانستان مسجد تنها مکان عمومی در مناطق شهری و خاصه روستایی است در اواسط دهه ۱۹۷۰، بیش از ۱۵ هزار باب مسجد در افغانستان وجود داشت؛ اکنون، تعداد مساجد به‌مراتب بیشتر است و این نمایانگر نقش و نفوذ دین و روحانیت در جامعه است. علاوه بر مساجد، حسینیه‌ها، تکایا، مکتب‌خانه‌ها، مدارس علوم دینی و سایر مراکز دینی مهم‌ترین پایگاه‌های اجتماعی روحانیت‌اند؛ چون این مراکز در بین مردم قرار دارند، روحانیت را با مردم پیوند می‌دهند. حکام سعی در نزدیکی به روحانیون و جلب رضایت و نظر آنها داشتند و حتی‌المقدور تلاش می‌ورزیدند از رویارویی مستقیم با آنان پرهیز کنند.

روحانیون علاوه بر تبلیغات دینی و تدریس امور دینی و در گذشته اداره مکتب‌خانه‌ها، اجرای فرایض مختلف دینی مانند ازدواج، طلاق، فوت و ولادت، وضع قوانین، اظهارنظر در اعلان جنگ و صلح از طریق لویه جرگه‌ها و سایر مبادی ذی‌ربط، مشارکت در مراسم رسمی، مانند انتخاب دولت‌های جدید، اعتباربخشیدن یا رسمیت‌دادن به دولت‌ها و قوانین اساسی و اظهارنظر درباره مسائل دینی در زمینه‌های مختلف را برعهده داشتند.

روحانیت و تشکیلات آن در افغانستان، غیررسمی، مستقل و پیونددهنده جامعه و دین بوده و وابستگی آن به دولت و دستگاه حاکم کمتر بوده و بیشتر جنبه مردمی داشته؛ ازاین‌رو همیشه در برابر مظالم و ناروایی‌های حکومتی قرار داشته است.

موارد ذیل بخشی از نقش‌های روحانیت در جامعه بوده است:

1. مرجعیت دینی و اجتهاد برای راهنمایی و هدایت دینی مردم؛

۲. تبلیغات دینی و مذهبی، به‌ویژه در ایام جشن، مانند بعثت حضرت رسول اکرم (ص)، نیمه‌شعبان، ولادت پیامبر اکرم (ص) و ولادت ائمه معصوم علیهم‌السلام یا ایام سوگواری، مانند رحلت حضرت رسول اکرم (ص)، شهادت ائمه معصوم علیهم‌السلام، عاشورای حسینی و ۲۸ صفر؛

3. اداره مدارس علمیه و دینی و تدریس در آن برای تربیت علما و روحانیون؛

4. اداره مکتب‌خانه‌ها و تدریس در آن، به‌ویژه در گذشته که یگانه راه سوادآموزی در افغانستان و مطمئن‌ترین راه برای تحصل کودکان بود.

5. تحکیم و تقویت روابط و پیوندهای اجتماعی: روحانیون با داشتن نقش تعلیم و تربیت، وعظ، خطابه، هدایت دینی و اجتماعی جامعه، کمک به حل‌وفصل دعاوی مردمی، بهبود ارتباطات مردمی و غیره نقش مؤثری در حل مشکلات مردم و بهبود روابط اجتماعی داشته‌اند؛

6. مداخله در امور سیاسی به‌صورت مقابله با ستمگران، ایستادگی در برابر نظام‌های جور و ستم، رهبری جنبش‌های اسلامی و مردمی برای بهبود شرایط جامعه و کمک به حل مشکلات مختلف مردم و حرکت در جهت ایجاد نظام اسلامی و....[۳]

نیز نگاه کنید به

کتابشناسی

  1. خسروشاهی،سید هادی.نهضت‌های اسلامی افغانستان.ص۸۱.
  2. بارتولد،و.تذکره جغرافیای تاریخی ایران.ص87.
  3. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 153-156.