رفاه اجتماعی در اسپانیا
با وجود اینکه هیچ معیار مشخص و ثابتی برای سنجیدن وضعیت و کیفیت زندگی در کشورهای مختلف وجود ندارد، ولی میتوان گفت که شرایط زندگی مردم اسپانیا نسبت به سی سال گذشته بسیار بهتر و مناسب تر شده است. در زمان پیوستن اسپانیا به جامعه اروپا( The European Community( the Former name for the EU: The European Union)) در سال 1986، تولید ناخالص ملی اسپانیا حدود یک سوم استاندارد کشورها بود. در سال 1991 این رقم 79 درصد بود. بعد از سه سال رکود، در سال 1994، 77 درصد بود و پیش بینی می شد که تا پایان قرن به 80 درصد میرسد.
در داخل اسپانیا عدم توازن بسیاری در شرایط زندگی وجود دارد. در شهرهایی چون کاتالونیا و مادرید، کیفیت پایین تری نسبت به شهر بالِریا که در شرایطی برتر از استاندارد اتحادیه اروپاست مشاهده میشود.
در سنجیدن کیفیت زندگی در اسپانیا فقط معیار درآمد داخلی یا درآمد هر نفر در نظر گرفته نمیشود. معیارهای دیگری چون امید به زندگی، سطح سواد، و سیستم آموزشی نیز در نظر گرفته میشوند. درست است که در حال حاضر اسپانیا هم ردۀ کشورهایی چون ژاپن و سوئیس نمیباشد، ولی در داخل اروپا، هرچند که رتبۀ اول را ندارد، ولی شرایطی نسبتاً مناسب را تجربه میکند. در این کشور، آمار امید به زندگی و نیز مرگ و میر نوزادان هنگام تولد، از بهترین و امیدوارکننده ترین ارقام در جهان محسوب میشود. تعداد افراد بی خانمان حتی از کشورهایی چون آلمان، فرانسه، و انگلیس که از نظر درآمد از اسپانیا بالاتر هستند، پایین تر میباشد.
شاید تنها دلیلی که اسپانیا تا کنون نتوانسته در ردۀ اول کشورهای اروپایی باشد، آمار بالای بیکاری است. اگر اسپانیا بتواند به نحوی بر معضل بیکاری فائق آید، از خوشبخت ترین کشورهای جهان خواهد بود.
زاغه نشینی
با ایجاد شرایط سخت برای روستاییان، بعد از جنگ های داخلی، و نیز با تغییر تمرکز اقتصاد اسپانیا از کشاورزی به صنعتی، تعداد زیادی از روستاییان به شهرها مهاجرت کردند. حدود 14 درصد کل جمعیت مکان اولیۀ زندگی خود را ترک کردند و به شهرهای بزرگی مانند مادرید و بارسلونا سرازیر شدند. همراه با این مهاجرت داخلی، مشکل مسکن برای این مهاجران ایجاد شد. عدم توانایی مالی برای خرید خانه، و یا حتی رفتارهای تبعیض آمیز شهروندان با مهاجران( به خصوص با کولیان و مهاجران خارجی) باعث شد که این افراد به زندگی در حلبی آبادهای اطراف شهرهای بزرگ اسپانیا روی بیاورند.
پدیدۀ زاغه نشینی در اسپانیا کابولیسمو( Chabolismo) نام دارد، که از واژۀ کابولا( Chabolismo) به معنی خانههایی ساخته شده از ورقههای روغنهای نباتی وصنعتی، کارتن، چوب و نظیر همینها ریشه گرفته است. دولت، زمانی که با عدم موفقیت در کنترل مهاجرتها روبرو شد، تصمیم گرفت که با اعطای مجوز به زاغه نشینان و خراب کردن حلبی آبادهای غیر مجاز، این روند را کنترل کند. ولی آنهایی که موفق به دریافت مجوز می شدند نیز مجبور بودند سالها برای دریافت امکاناتی اولیه مانند برق و آب و غیره در انتظار بمانند.
از دهۀ 60 به بعد، تعداد این زاغه نشینها تقریباً ثابت شد و مردم شروع به خرید و فروش آن نیز نمودند، همانند سایر اماکن مسکونی. از اوایل دهۀ 1970 تعداد این زاغه نشینها رو به کاهش گذاشت، از آنجایی که بسیاری از مهاجران با جمع کردن پول خود موفق به خرید خانه ای آپارتمانی شده بودند، ولی این مکان ها هیچگاه به طور کامل از بین نرفت. از سال 1982 تا 1992، یعنی در ده سال اول دولت سوسیالیست کارگران، تعداد خانه های زاغه نشینان به نصف، یعنی به 12.000 عدد در کل اسپانیا رسید؛ ولی هنوز هم منطقۀ زاغه نشینان در اطراف مادرید، بزرگترین حلبی آباد در اسپانیا محسوب میشود. افراد ساکن در این حلبی آبادها به شدت در معرض انواع جرم و جنایت و نیز تبعیض نژادی هستند[۱].
نیز نگاه کنید به
رفاه اجتماعی در اتیوپی؛ رفاه اجتماعی در سیرالئون؛ رفاه اجتماعی در چین؛ رفاه اجتماعی در کانادا؛ رفاه اجتماعی در روسیه؛ رفاه اجتماعی در مالی؛ رفاه اجتماعی در آرژانتین؛ رفاه اجتماعی در اوکراین
کتابشناسی
- ↑ فاخری، مهدی(1392). جامعه و فرهنگ اسپانیا. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)