ساختار قومی هزاره ها

از دانشنامه ملل
نسخهٔ تاریخ ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۳ توسط Samiei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «بخش‌های مهم و بدنه اصلی قوم هزاره از گروه‌های عمده‌ای مانند دایکندی، دایزنگی (سنگی)، بهسود و جاغوری تشکیل می‌شده، گروه‌های قومی دیگر نیز شناسایی شده‌اند. تشکیلات قومی عبارت از پنج دای بوده است؛ مانند دای زنگی، دایکندی، دای میرداد، دای چوپ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

بخش‌های مهم و بدنه اصلی قوم هزاره از گروه‌های عمده‌ای مانند دایکندی، دایزنگی (سنگی)، بهسود و جاغوری تشکیل می‌شده، گروه‌های قومی دیگر نیز شناسایی شده‌اند. تشکیلات قومی عبارت از پنج دای بوده است؛ مانند دای زنگی، دایکندی، دای میرداد، دای چوپان و دای خطای. طبقات اجتماعی از تول (که از چند خانواده تشیکل می‌شود)، طایفه (از تشکیل چند تول به وجود می‌آید)، ارباب (هر طایفه رئیسی دارد که ارباب یا خان نامیده می‌شود)، قوم (از چند طایفه، قوم تشکیل می‌شود و هزاره (که از تشکیل گروه‌های مختلف قومی به وجود می‌آید)) تشکیل می‌شوند. در بین هزاره‌ها نوعی جرگه یا مجلس وجود داشته که اولوس نامیده می‌شد و برای تصمیم‌گیری راجع‌به مسائل مختلف قومی و مردمی تشکیل می‌شد. اولوس ریشه ترکی- مغولی دارد و به زبان پشتو نیز راه یافته است؛ اولوسی جرگه را مقتبس از آن می‌دانند. جامعه هزاره از چند طبقه زیر تشکیل می‌شده است:

میرها

دارای قدرت سیاسی و اقتصادی در جامعه هزاره بودند و نقش حاکمیت و رهبری هزاره‌ها را برعهده داشتند و درگذشته نمایندگان هزاره از میان آنان انتخاب می‌شدند.

روحانیون

از محبوبیت زیاد و جایگاه والایی در بین مردم برخوردار بودند و نقش هدایت و تربیت جامعه را برعهده داشتند.

سادات

از نسل پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم علیهم‌السلام هستند و محبوبیت و احترام زیادی در بین مردم دارند.

عامه مردم

که بدنه اصلی جامعه هزاره را تشکیل می‌دهند.

حاکمان محلی هزاره‌ها افرادی به نام میر بودند و درکنار آنها سادات و روحانیون نیز قرار داشتند. میر یک خان محلی و درواقع یک ریش‌سفید بود. میرها اغلب نسب خود را به حضرت علی علیه‌السلام و ائمه معصوم علیهم‌السلام می‌رساندند. میر یزدان بخش بهسودی (۱۲۰۰ تا 1248 هجری قمری) از مشهورترین میرهای هزاره است که از سران ملی بود و در منطقه بهسود و دایزنگی شهرت و نفوذ زیادی داشت؛ دوست‌محمد خان او را (پادشاه پیشین افغانستان) دستگیر و اعدام کرد. شیرمحمد خان هزاره نیز از دیگر میرها و بزرگان هزاره بود و در جنگ میوند (با انگلیس‌ها) رشادت زیادی به خرج داد و درنهایت به همراه نیروهایش به شهادت رسید.

«تا دهه ۱۸۸۰ میلادی، هزاره‌ها کاملا خودمختار بودند و تمامی نواحی هزاره‌جات را در کنترل خود داشتند. پشتون‌ها تا آن موقع به این نواحی راه نیافته بودند و حکومت مرکزی در کابل نتوانسته بود هزاره‌ها را تحت‌فرمان درآورد. میرها تا سال ۱۸۹۳ میلادی، خود را مهم‌تر از امیران، شاهان و یا امپراتوران کابل، ایران، چین، روسیه و هند می‌دانستند و هزاره‌جات را یک کشور مستقل تلقی می‌کردند»؛[۱]

ولی پس از سرکوب هزاره‌ها در دهه ۱۸۹۰، توسط عبدالرحمان خان و کشتار میرها، ارباب و ملک جای میرها را گرفتند[۲].

نیز نگاه کنید به

اقلیت های قومی افغانستان؛ گروه های قومی هزاره‌ افغانستان

کتابشناسی

  1. موسوی، سید عسکر (1379). هزاره‌های افغانستان. ترجمه اسدالله شفایی.تهران: انتشارات موسسه فرهنگی و هنری سیمرغ، ص78و99.
  2. علی آبادی، علیرضا (1395). جامعه و فرهنگ افغانستان. تهران: موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، ص 79-91.