اساطیر، افسانه ها و قصه های عامیانه در اردن

از دانشنامه ملل

ادبیات مردمی‌ بخش مهمی ‌از میراث مردمی ‌هر ملتی را تشکیل می‌دهد که‌ شامل حکایات، اسطوره‌ها و خرافات، ترانه‌ها، امثال، فکاهی و... است. این ادبیات ثمره میراث مردمی‌است و به وسیله کلمات بیان می‌گردد. این میراث همیشه با فرهنگ عربی در ارتباط بوده و بر یکدیگر تاثیرات متقابلی داشته‌اند. ادبیات مردمی‌ نقش مهمی‌ در حفظ فرهنگ و هویت عربی داشته است. راویان و حکایت گران این میراث و ادبیات را با زبانی بین فصیح و لهجه، از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده‌اند.

ادبیات مردمی ‌اردن جزئی از ادبیات مردمی جهان ‌عرب و تکمیل کننده آن است. موضوعات مختلف ادبی از طریق روایت به نسل‌های بعد منتقل می‌گردند و ویژگی خاص همه آن‌ها، مجهول بودن مؤلف آن‌هاست. اکثر متون ادبیات مردمی‌ نویسنده، مؤلف یا گوینده‌ی مشخصی ندارند و اگر هم معلوم باشد راویان و صاحب نظران در مورد آن اختلاف دارند[۱].

اساطیر

اساطیر در تمامی‌کشور‌ها به نسبت اختلاف سطح تمدنشان وجود دارد. ویژگی خاص اسطوره‌ها این است که همه چیز به شکل عجیبی با هم آمیخته می‌شوند و انسان تلاش می‌کند تا صفاتی خیالی به آن‌ها اضافه کند. مثلاً «غول» اسطوره‌ای است خیالی که تقریبا در ‌اسطوره‌های تمامی کشورها وجود دارد[۲]. کتاب اساطیر من بلادی از تألیفات استاد فایز علی الغول، از اولین کتاب‌هایی است که در زمینه‌ی اساطیر کشور اردن نوشته شده است. این کتاب حاوی 20 قصه اساطیری است. استاد فایز نقش قابل‌توجهی در تثبیت این نوع قصه در اردن دارد[۳]. در یکی از داستان‌های این کتاب به نام «بنت‌الترنج» سرزمین ترنج در پشت کوه قاف قرار دارد و مردم آن همه از جنس جن و عفریت هستند. در این سرزمین درختی وجود دارد که هر هزار سال میوه می‌دهد. در هر یک از میوه‌های این درخت، موجود شگفت‌انگیزی با رازی عجیب قرار دارد و در این میوه‌ها غولی شگفت‌انگیز و عظیم‌الجثه با ناخن‌های بلند چون شمشیر و دندان‌های تیز وکمر خمیده است، در این داستان که غول قطعه بزرگی از شیرینی‌ها را می‌خورد و به دنبال آن ناخن‌هایش قطع می‌شوند[۴].

در داستان دیگری تحت عنوان «قصــة عناد» زمین شکافته شده و جنی از آن خارج می‌گردد. این جن به «فرحــة» صداقت و دوستی خود را اثبات کرده و او را نصیحت می‌کند. سپس برای رساندن «فرحــة» به کاخ سلطان او را بر پشت خود سوار می‌کند[۵]. در داستان «شمعــة مفرقــة السبعــة» غول از کلمات مسجوع و هم آوا استفاده می‌کند؛ مثل: ماسی ماسی ماذا علی راسی؟ بری بری ماذا علی ظهری[۶]! تقریباً در تمام این اسطوره‌ها عنصری قدرتمند و خیالی با نام غول یا پری دیده می‌شود.

داستان‌هایی مانند«مکر»، «الشیخ شرتح» و «حتی الثعلب» از داستان‌های حیوانات در کشور اردن به شمار می‌روند؛ داستان‌هایی کوتاه و دارای عناصر جزئی که هدف آن‌ها بیان حقایقی در عالم طبیعت است. این داستان‌ها خرافه‌هایی هستند که هدفی اخلاقی مانند وعظ و نصیحت را دنبال می‌کنند. در این نوع داستان ، بخش کوچکی از حقیقت اولیه هنوز باقی است[۷].

در کتاب استاد فایز علی غول در داستانی تحت عنوان «عاقبــة العدوان» ‌قهرمان از سوراخ سوزنی رد شده و وارد هندوانه‌ای می‌شود تا شهری با هفت ستون را در آن بیابد. وی در این شهر می‌گردد و شگفتی‌های متعددی را مشاهده می‌کند[۸]. «ابو سقسوفه» قصه دیگری است که در آن زمین پر از زنبورهای بزرگ و عظیم الجثه است و زنبورهای کوچک در آن به اندازه موش هستند[۹].

حکایات محلی

در اردن مانند دیگر کشورها حکایات محلی بسیاری وجود دارد؛ این حکایات معمولاً درباره اشخاص معروف و اتفاقات معلومی می‌باشند. این حکایات به شکل شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌گردند و انواع متعددی دارد؛ مانند حکایات مردمی که واقعیت‌های جامعه را بیان می‌کنند، حکایات خرافی که امور خارق‌العاده نقش اصلی را در آن‌ها ایفا می‌کنند و در دنیایی غیر عادی اتفاق می‌افتند، حکایات حیوانات که اصل آن‌ها به هند و یونان برمی‌گردد و هدف آن‌ها، وعظ و ارشاد با اسلوبی واضح و روان است و حکایات سرگرم کننده که داستان‌های کوتاهی هستند که موضوعات آن‌ها، اتفاقات زندگی روزمره است و معمولاً امور خارق العاده در آن‌ها بسیار کم اتفاق می‌افتد. هدف آن‌ها، سرگرمی و شادی شنونده می‌باشد. هم‌چنین حکایات اعتقادی مردم که تاثیرات دینی و اسلامی‌ قابل‌توجهی دارند و روح وعظ و ارشاد در آن‌ها دیده می‌شود.

قصه و حماسه

قصه و حماسه به مثابه تاریخ اقوام است که ویژگی‌ها، بزرگی‌ها و قهرمانی‌های آنان را به تصویر کشیده و وقایع و اتفاقات گوناگون و اختلافات آن‌ها را بیان می‌کنند. این گونه روایات نیز به گونه‌ی شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌گردند. مشهورترین قصه‌های عرب که در اردن نیز شهرت دارد عبارت‌اند از: سیره عنتره، قصۀ سیف بن ذی یزن، داستان شاهزاده ، قصۀ بنی هلال و داستان ظاهر بیبرس. این داستان‌ها از وقایع بزرگ زمان جاهلی تا دوره ممالیک حکایت می‌کنند[۱۰]. در ادامه خلاصه‌ای از هر یک می‌آید. محور سیره عنتره یکی از مشهورترین پهلوانان عرب به نام عنترة بن شداد است. وی در زمان جاهلیت زندگی می‌کرد و به شجاعت، شهامت و پهلوانی مشهور بود. هم‌چنین در فن شعر و شاعری بسیار توانا بود تا جایی که جزء شاعران معلقات هفتگانه قرار گرفت.

این داستان، اتفاقات زمان قبل از تولد عنتره تا زمان قهرمانی و شجاعت وی را به تصویر می‌کشد. در طی داستان، عشق عنتره نسبت به دختر عمویش عبله و ویژگی‌های مردم عرب به تصویر کشیده شده است. این داستان به شعر و نثر گفته شده و در حدود ده هزار بیت در 32 جلد می‌باشد[۱۱]. سیف بن ذی یزن پادشاه حِمیَری یمن است که در زمان چیرگی حبشیان بر یمن طرد و به ایران پناهنده شد. سپس با کمک انوشیروان شاهنشاه ایران توانست بر حبشیان پیروز شود و سرزمین اجداد خود را باز پس‌گیرد. پژوهشگران معتقدند که این پیروزی در سال 570 میلادی به وقوع پیوسته است.

این داستان به دلیل جنگ عرب‌ها برضد حبشیان محبوبیت زیادی در بین ملل عرب دارد. سیف بن ذی یزن یکتاپرست بود و در جریان اتفاقات و وقایع از کرامات و سحر کمک می‌گرفت. خیالات مردم اتفاقات خارق العاده‌ای را به این داستان اضافه کرده است. در این قصه سفرها و جنگ‌جویی‌های سیف و فرزندان و سربازانش به تصویر کشیده شده است، هم چنین تاریخچه ساخت برخی شهرها نیز آمده است[۱۲].

داستان شاهزاده خانم با اتفاقاتی که در زمان عبد الملک بن مروان خلیفه اموی به وقوع می‌پیوندد، آغاز می‌شود و تا زمان واثق عباسی ادامه می‌یابد. محور داستان شاهزاده خانمی ‌به نام فاطمه بنت مظلوم بن صحصاح است که قهرمانان مسلمان زیادی مانند امیر عبدالوهاب، امیر محمد بطال و عقبه سلیمی ‌او را یاری می‌رسانند. در این داستان نبرد بین عرب و روم به تصویر کشیده می‌شود. شاهزاده به همراه قبیله خود (بنی کلاب) و تعدادی از قبایل عرب به منطقه مرزی در شمال برای جنگ با رومیان منتقل می‌شود. در این ماجرا به قدرت نظامی‌ عرب و اراده و عزم قوی آنان در مقابل دشمن پرداخته می‌شود.

این داستان در حدود 7000 صفحه است و راوی برای بیان آن از دو شیوه شعر و نثر کمک می‌گیرد و تلاش می‌کند تا تصویری واضح از وقایع سیاسی و نظامی‌ را نشان دهد و اطلاعات با ارزشی از عادات، تقالید، اعتقادات، حکایت‌ها و اخبار زنان و مردان عرب، سودان، ایران و روم را ارائه کند[۱۳]. بنی هلال قصه‌ای طولانی است که به شعر و نثر بیان شده است و داستانی پهلوانی به شمار می‌رود. در این داستان، جریان مهاجرت قبایل عربی قیس از یمن به سرزمین‌های مغرب و اتفاقات مسیر و چگونگی غلبه بنی هلال بر سایر قبایل به تصویر کشیده می‌شود. بعضی مورخان بزرگ عرب مانند ابن خلدون، قبیله بنی هلال و وقایع جنگ‌های آنان را ثبت کرده‌اند[۱۴].

محور داستان ظاهر بیبرس، پادشاهی است که جنگ‌های فراوانی با صلیبیان و تاتارها انجام داد و پیروزی‌های فراوانی را به دست آورد. این داستان از بخش‌های مختلفی تشکیل می‌شود و در آن‌ها به کردهای ایوبی، محمود بیبرس و ورود او به مصر، روابط او با ایوب و ایبک ترکمانی، چگونگی جلوس بر تخت پادشاهی مصر می‌پردازد و جز سرزمین‌های اسلامی‌، جنوب اروپا و جزایر انگلیس را نیز در برمی‌گیرد[۱۵].

ضرب المثل‌ها

ضرب المثل‌ها گونه ای از گفتارند که در پس آن‌ها تاریخچه و داستانی پند آموز نهفته است و به سرعت منتشر می‌شوند. ضرب المثل واضح‌ترین گونه ادبیات مردمی ‌است زیرا حکایات و داستان‌ها و اتفاقات بسیاری را دربردارد. ریشه بسیاری از این امثال به تجارب انسانی، عادات و تقالید، میراث ادبی و ادیان در گذشته برمی‌گردد و ویژگی‌ها ،دلالت‌های اجتماعی، دینی و آموزشی زیادی را دربر دارد[۱۶].

امثال معمولاً از حقایقی حکایت می‌کنند که به شکل مختصر و آسان کوتاه شده‌اند و هیچ‌گونه پیچیدگی در آن‌ها دیده نمی‌شود. این امثال جوانب فکری، اقتصادی و فلسفی را به تصویر می‌کشند که در پشت آن‌ها تجربه‌ای پنهان است[۱۷]. امثال با قابلیت حفظ آسان و دارا بودن مضامین بسیار، از دیگر انواع ادبیات مردمی‌ متمایز می‌شوند؛ هر یک از ضرب المثل‌ها محتوی حکمت و موعظه‌ای هستند که آن‌ها را به دونوع سلبی و ایجابی تقسیم می‌کند. در زمینه ضرب المثل‌های عربی و به ویژه ضرب المثل‌های کشور اردن تحقیقات زیادی صورت گرفته است. بسیاری از پژوهشگران این امثال را جمع آوری کرده و مجموعه‌هایی فراهم آورده‌اند. دانشمندان بزرگی از جمله ابشیهی، بکری، ثعالبی، زمخشری، سیوطی و بن عاصم در زمینه جمع آوری امثال ‌تلاشهای زیادی انجام داده‌اند[۱۸].

کنایات و تعابیر

کنایه یا پوشیده سخن گفتن گونه‌ای دیگر از ادبیات مردمی است که ویژگی آن تاثیرگذاری فوق العاده آن است. کنایات زیادی در میان مردم عرب و کلام خداوند استعمال شده است. کنایه‌ها دارای دو معنای دور و نزدیک هستند که معنای نزدیک آن‌ها مورد نظر نیست؛ گوینده سخن را به نحوی بیان می کند که ذهن خواننده یا شنونده به کمک معنی صریح و نزدیک آن پی به معنی دور آن ببرد. تعابیر و اصطلاحات نیز شیوع زیادی در بین مردم دارند. ضرب المثل‌های ملل مختلف تشابه ها و تفاوت‌های زیادی دارند ولی در کنایات و تعابیر این اختلافات بیش از تشابهات به چشم می‌خورد؛ مثلا در کشور اردن با الفاظی کنایه گفته می‌شود که در سایر ملل عرب گفته نمی‌شود؛ مانند: ع الحارک: کنایه از سرعت، ع الحدید: کنایه از فقر و نداری، و قلیل الحیلــة: کنایه از عدم قدرت در مواجهه با سختی‌ها و مشکلات[۱۹].

چیستان

لغز یا چیستان آن است که نام چیزی را پوشیده دارند، اما با ذکر اوصاف آن از شنونده بخواهند که نام را بیان کند. لغز ممکن است یک بیت یا یک شعر کامل یا کلامی موزون باشد؛ چیستان‌ها وسیله‌ای برای فهم هوش افراد و سرعت و بدیهه‌گویی به شمار می‌روند. در چیستان‌ها مسائل آموزشی و تربیتی و فرهنگی زیادی گنجانده می‌شود و در تمامی‌ فرهنگ‌ها و ملل وجود دارند؛ در زمان عباسیان و در داستان‌هایی مانند هزار و یک شب چیستان‌های زیادی دیده می‌شود. در چیستان‌های کشور اردن دلالت‌های تاریخی و اجتماعی فراوانی یافت می‌شود که به باورها، اعتقادات، زندگی اقتصادی و فرهنگی مردم اردن اشاره می‌کنند[۲۰].

لطیفه

مجموعه‌ای از کلمه‌هایی که کنار هم قرار می‌گیرند و داستانی کوتاه (با جزئیات کم) خلق می‌کنند که از چاشنی طنز بهره برده است. نقطه‌ی اشتراک لطیفه‌ها، عادت شکنی و نوعی آشنایی زدایی است که موجب خندیدن مخاطب می‌شود. لطیفه در همه کشورها وجود دارد. برخی ‌حتی در حالت عصبانیت و ناراحتی خود نیز نکاتی را می‌گویند که باعث خنده بقیه می‌شود. در کشورهای عربی نیز کتاب‌هایی وجود دارد که سرشار از لطیفه است. شخصیت «جُحا» در نزد عرب‌ها یک شخصیت طنز آلود است که برای بیان لطیفه از آن استفاده می‌کنند. جامعه اردن نیز برطبق شرایط خود شخصیت‌های طنزآلودی را ابداع کرده است. در اردن درباره‌ی دو شهر «الصریح» و «الخلیل» و اهالی آن‌جا لطیفه‌های فراوانی ساخته می‌شود. به تازگی شهر‌های «السلط» و «الطفیله» نیز به آن‌ها اضافه شده است[۲۱].

ترانه‌های محلی

ترانه‌های محلی جایگاه مهمی‌ را در بین انواع ابداعات در میان کشور‌های عربی و به‌ویژه کشور اردن دارند. این ترانه‌ها که از طریق شفاهی منتقل شده و راوی آن‌ها معلوم نیست در مناسبت‌های مختلفی خوانده می‌شوند. این ترانه‌ها به شکل مستقیم با زندگی مردم، عادات و تقالید و شیوه‌های زندگی آنان مرتبط هستند؛ در هریک از آن‌ها نوعی عواطف و احساسات ‌به چشم می‌خورد؛ در برخی شادی و سرگرمی ‌و در برخی مشکلات زندگی و سختی‌ها بیان می‌شود. شیوه‌های بیان آن‌ها ساده و روان با نوعی موسیقی همراه است[۲۲].

انواع ترانه‌های اردنی

ترانه‌های محلی از جنبه‌های اصالت و تاثیرات محیط بر آن‌ها با یکدیگر متفاوتند که در ادامه شرح انواع ترانه‌ها در زندگی صحرانشینان می‌آید.

قصیده

قصیده‌ها طولانی هستند و موضوعات متنوعی را دربر دارند؛ با ذکر رسول خدا(ص) آغاز شده و با سلام و درود بر وی پایان می‌پذیرد و به موضوعات قبیله‌ای، وقایع جنگی و تاریخی و حماسه‌ها می‌پردازند. از چند بخش مختلف تشکیل‌ شده که هربخش دارای دو بیت ‌است؛ سه مصرع اول هم قافیه و قافیه مصرع چهارم متفاوت است.

مانند: لبدی بکلامی‌و اعیــده و اخطه علی الجریــده و اعطیک خباراً جدیدة من مکــة لقصی حوران[۲۳]

هجین

از هجن (یعنی شتر) گرفته‌ شده‌ است زیرا آن را فقط روی شتر می‌خوانند. به همین دلیل به نام هجین(شتر) نام‌گذاری شده است. این نوع ترانه را معمولاً در مناطق روستایی و بیابانی می‌خوانند. از مقاطع مختلفی تشکیل می‌شود و قافیه هر مقطع با مقاطع دیگر متفاوت است؛ کارکرد آن کمک به آرامش نفس برای مقابله با مشکلات زندگی و کار است.

مانند: یا مرحبا بالغضی قرب هلی علی دیرتی بان یا نهیدها سکر مشرب والترف میـاح الردان[۲۴]

عتابا و موالیا و میجنا

«هنر موالی» از ابتکارات مردم واسط در عراق است که از یک حادثه حزن‌انگیز نشأت گرفته است؛ زمانی که ‌هارون الرشید هم پیمانان برمکی خود را از بین برد، در مردان و زنان تاثیر قابل‌توجهی گذاشت و آنان با حالت حزن‌انگیز و گریه آور ترانه‌هایی را می‌خواندند که به عبارت «یا موالیا» ختم می‌شد. انواع مختلف موالیا از جمله مربع، مخمس، مسبع، ثمانی، اخضر و احمر وجود دارد.

مردم کشور اردن کمتر از اصطلاح «موالیا» استفاده می‌کنند و بیشتر اصطلاحاتی نظیر «عتابا و میجنا» را به کار می‌برند. کلمه «عتابــة» از عتاب و حزن و ناله گرفته شده است. از میان انواع مختلف آن نوع «مربع» بیشتر در اردن استعمال می‌شود که درباره شکایت از سختی‌های روزگار، درد‌ها و رنج‌هاست؛ در ساخت آن، انسجام زیادی در ترکیب و جناس به چشم می‌خورد و یک لفظ با معانی مختلف تکرار می‌شود.

مانند: یا طولک طول نخلــة بباب جامـــــع

یا خدک لحمر من کل ورد جامـــــع

انا والله لارکع لک بکل جامـــــــــع

و جامع حبیبی ما یقربه حـــــــــدا

یا میجــــــنا[۲۵]

دلاعین

ترانه‌ای است که معمولاً عادات، تقالید، آرزوها و باور‌های روستاییان را بیان می‌کند و رقص‌آور است. در کشور اردن ترانه‌هایی از این نوع وجود دارد که با نام‌های متفاوتی خوانده و به مناطق مختلفی نسبت داده‌می‌شود. مانند: دبکــة رمثاویــة منسوب به شهر رمثا، دبکــة سلطیــة منسوب به شهر سلط، دبکــة معانیــة منسوب به شهر معان. دلاعین از مقاطع مختلفی تشکیل می‌شود که هر مقطع دارای چهار مصرع است؛ سه مصرع اول هم قافیه هستند و قافیه مصرع چهارم متفاوت است و معمولاً ابیات به «الف» ختم می‌شوند. در این ترانه‌ها موضوعاتی از قبیل شیوه زندگی روستاییان، سیاست، اقتصاد، غم و شادی، شکایت و رنج، عشق و ازدواج و... بیان می‌شوند.

مانند: طلعت ع الدرج طخــة ع طخــة و طیت ع قلیبی ما قلـــت اخا والله یا ابنیه لنصب لک فخــة و اصیدک صید الحجل یا اعیونا[۲۶]

ترانه‌های ساده

در این نوع ترانه‌ها معمولاً آرزوها و امیال شخصی و نیازهای جمعی مطرح می‌شود. این نوع ترانه‌ها به سرعت منتشر و فراموش می‌گردند.

مانند: یا بو رشیده قلبنا الیوم مجروح جرحاً عمیقاً و بالحشا مستظل هبــت النار والبارود غــــنی یابی یا حامـی ظعــــــــنا[۲۷]

حداء

ترانه‌ای است بر وزن رجز که معمولاً از چند مقطع تشکیل شده و قافیه هر مقطع با سایر مقاطع متفاوت است. این ترانه مانند قصیده توسط مردان خوانده می‌شود.

مانند: یا طیر ما جنک علوم عن طوشــة صارت شمال

تعلقت قبل الضـحی ما فکـــــها کود الظلام[۲۸]

ترانه‌های زنان

این ترانه‌ها را معمولاً زنان در چهار مصرع می‌سرایند و موضوعاتی از قبیل حماسه و فخر و عزت و قوت و ... را شامل می‌شود که با عباراتی مانند «هیه، أویها و أوها» آغاز می‌شود. از انواع دیگر آن «تراوید» است که زنان در زمان عروسی آن را می‌خوانند. برخی دیگر از این ترانه‌ها را زنان برای کودکان خود در جشن‌هایی مانند تولد، از شیر گرفتن کودک و بعضی دیگر را در مراسم طلب باران در مساجد و کنار قبور پیامبران می‌خوانند و در آن دعاها، توسلات و آیات قرآنی زیادی وجود دارد. ترانه‌های دیگری نیز وجود دارد که برای کودکان در زمان خواب (لالایی) خوانده می‌شد و در آن معمولاً ذکر خداوند گفته می‌شد؛ مانند:

نامت عیـــــون الناس عیـــــــن الله ما نامت ما عمر شـــــدة یا یمــة علی مخلوق دامت[۲۹]

اشعار بدوی

قدیمی‌ترین نوع شعر است. این نوع شعر که معمولاً بر زبان مردم روستاها و بادیه جاری می‌شود وسیله‌ای برای بیان خواسته‌ها، آرزوها و دردهای آنان است. این‌گونه شعر زبان حال مردم و بیان جنگ‌ها و اتفاقات تاریخی و فرهنگی است. شعر بدوی در ویژگی واقع‌گرایی و صداقت، از دیگر اشعار جدا می‌شود. بیشتر اشعار بدوی زندگی قبیله‌ای و وقایع آن را بیان می‌کند و مجموعه تقالید، عادات و اصول زندگی در آن به چشم می‌خورد که شامل موضوعاتی از قبیل: مدح، ذم، رثا، حماسه، عتاب، حکمت، وصیت و ... است[۳۰].

نیز نگاه کنید به

اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در روسیه؛ اساطیر و افسانه‌های کانادایی؛ باورهای عامیانه در مصر؛ اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در تونس؛ اسطوره ها و افسانه های چینی؛ باورهای عامیانه مردم ژاپن؛ افسانه های ژاپنی؛ اساطیر ژاپن؛ اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه سنگال؛ اساطیر و افسانه‌ها در مالی؛ افسانه‌ها و قصه های عامیانه در ساحل عاج؛ اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در زیمبابوه؛ اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در تایلند؛ اساطیر، افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در اسپانیا؛ اساطیر و افسانه‌ها در اتیوپی؛ اساطیر و افسانه‌ها و قصه‌های عامیانه در سیرالئون

کتابشناسی

  1. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 19 - 15
  2. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 20
  3. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 20
  4. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 21
  5. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 21
  6. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 21
  7. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 20
  8. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 23
  9. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 23
  10. لدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص 30-27
  11. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 31
  12. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 31و32
  13. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 32و33
  14. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 34
  15. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 35
  16. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 77
  17. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 78
  18. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 81-79
  19. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 82و83
  20. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 85و86
  21. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 91-88
  22. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 37و38
  23. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 42و43
  24. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 45و46
  25. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 49-47
  26. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 50و51
  27. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 52و53
  28. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 44
  29. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 60-57
  30. الدكتور العمد‌هانی(1996)، الأدب الشعبی فی الأردن، منشورات لجنــة تاریخ الأردن، ص. 70-69