اقلیت های قومی سوریه
80 درصد جمعیت سوریه عرب «عدنانی» هستند و تقریباً در همه نقاط سوریه؛ به جز استان الحسکه، اکثریت را دارند؛ اعم از اعراب اصیل سوری و یا اعراب مهاجر از کشورهای دیگر عربی؛ خصوصاً آوارگان فلسطینی و رزمندگان لبنانی.
عرب عدنانی به مردم عربی گفته میشود که دارای اصالت عرب خالص نیستند و عربیسازی (مستعرب) شدهاند؛ برخلاف اعراب عاربه (یعنی اعراب خالص و اصیل) یا قحطانیان که به ساکنان منطقه جنوبی شبه جزیره عربستان گفته میشوند؛ قومی که خود را از نژاد «یعرب بن قحطان» فرزند پنجم نوح نبی (ع) و عرب خالص میدانند به همین جهت به قحطانیان شهرت یافتند.
اعراب مستعربه (یعنی اعراب ناخالص و پیوسته با دیگران) یا عدنانیان: ساکنان منطقه شمالی و مرکز شبه جزیره عربستان اند که خود را از نژاد عدنان نواده اسماعیل نبی (ع) میدانند به همین جهت به عدنانیان شهرت یافتند.[8]
امروزه عمده اعراب، عرب عدنانی هستند و از نظر تباری اغلب عرب تبار نیستندغ مثل اعراب مصر و شمال آفریقا.
کردها
10 درصد جمعیت سوریه کُرداند و بدین ترتیب دومین گروه نژادی سوریه محسوب میشوند. کردها اکثراً مسلمان سنی و شافعی مذهب هستند با بخش کوچکی از فرقه «ایزدیه/یزیدیه»[9].
قوم کُرد به عنوان بزرگ ترین قومیت نژادی بدون دولت در چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه پراکندهاند؛ اما در طول تاریخ مبارزات زیادی برای استقلال نموده اند و به جز موارد و مقاطع کوتاهی ناموفق بوده است. در یک نمونه، صلاحالدین ایوبی با تشکیل دولت ایوبیان از نام آورترین شخصیتهای کرد در تاریخ سوریه و اسلام و نبردهای صلیبی است که توانست پادشاهی کرد را تا شمال آفریقا گسترش دهد.
کردستان بزرگ
کردهای اکثراً در شمال سوریه در اقلیم کردستان زندگی میکنند؛ اما در مراکز استانها هم، به خصوص بعد از تشکیل دولت ایوبی، کردهای بسیاری به طور پراکنده ساکن شدهاند. در حال حاضر محلهی کردها (حیالاکراد)، نزدیک مقبره صلاحالدین ایوبی در دمشق قدیمه و نیز منطقه رکنالدین در دمشق و نیز محله «الاشرافیة» در حلب و همچنین قلعه کردها در حمص شهرت دارند.
قلعه «کراک دیس شوالیرز/ دژ شهسواران» (Krak des Chevaliers)، مشهور به قلعه کردها در حمص[10]
کردستان سوریه در امتداد مرزهای ترکیه و عراق در سه منطقه جدا از هم واقع شدهاست:
- «عفرین» در گوشه شمال غربی؛ شامل شهر عفرین و دشتهای اطراف و کوههای کرد (کرد داغ) و هممرز با ترکیه است.
- «جزیره» در شمال شرقی که به دلیل قرار گرفتن در بین رودهای فرات و دجله جزیره نامیده شده است، شامل شهرهای الحسکه و قامشلی، پایتخت واقعی کردستان سوریه محسوب میشود و با کردستان عراق هممرز است.
- «کوبانی» در شمال مرکزی در امتداد رودخانه فرات تا نزدیکی «جَرابولوس» (Jarabulus) آخرین شهر متهی الیه شرقی استان حلب. این منطقه کردی به نام شهر اصلی آن، کوبانی ، نامگذاری شده است و با ترکیه هممرز است.
به طور سنتی، کردها را از تبار اقوام هندواروپایی تلقی میکنند که در اواسط قرن دوم هزاره قبل از میلاد به سمت غرب و به طرف ایران مهاجرت کردهاند.
در دوران باستان، کردستان به کردها در برابر مادها، یونانیها، رومیها و نیز امپراتوریهای ایرانی و پس از ظهور اسلام، در قرن هفتم پس از میلاد، در بینالنهرین علیا و ایران غربی در برابر فتوحات اعراب، مقاومت کردهند؛ اما در نهایت، اکثراً به دین اسلام و مذهب شافعی گرویدند و تقریباً از قرن سوم هجری زیرا به صورت نیمه خودمختار زندگی کردهاند.
افول خلافت عباسی در قرن دهم به ظهور سلسلههای کرد؛ از جمله ایوبیان (1171-1260) منجر شد. بنیانگذار ایوبیان، صلاح الدین که به دلیل اتحاد مسلمانان و بازپس گیری اورشلیم از صلیبیون در سال 1187 مشهور بود، امپراتوری خود را به سوریه و فراتر از آن گسترش داد.
در آغاز قرن هفدهم، کردهای آناتولی به دستور سلطانهای عثمانی به سرزمینهای دو طرف فرات (عفرین و کوبانی) کوچانده شدند. پس جنگ جهانی اول (1914-1918)، مناطق کرد نشین امپراتوری عثمانی، بین دولت-ملتهای سوریه، ترکیه و عراق تقسیم شد.
حافظ اسد، از سال 1973 به بعد، سیاست کمربند عربیرا اعمال کردغ یعنی عربی کردن یک نوار مرزی بین 10 تا 15 کیلومتری بین رأسالعین و مالکیه با سلب مالکیت از مناطق تحت مالکیت اکراد و ایجاد دهها روستای عرب نشین؛ اما در سال 1976، با این که اسد سیاست کمربند عربی را کنار گذاشت؛ اما اسکان مجدد اجرا شده توسط اسد معکوس نشد.
در سال 1978، عبدالله اوجالان، در شمال خط آهن مرزی، حزب کارگران کردستان(PKK) را تأسیس کرد که به دنبال ایجاد یک کشور کرد مستقل در ترکیه بود. اسد که با ترکیه بر سر مسائلی مانند استفاده از رودخانههای فرات و دجله اختلاف داشت، به پکک اجازه داد در ازای تمرکز پکک در کردستان ترکیه و نه سوریه، در سوریه فعالیت کند؛ در نتیجه، شمال سوریه در طول دهه های 1980 و 1990 به محل پرورش شبه نظامیان پ ک ک تبدیل شد. همکاری بین اسد و پکک در اواخر دهه 1990 زمانی که ترکیه ارتش خود را به مرز سوریه منتقل کرد و خواستار استرداد اوجالان شد، پایان یافت. اوجالان از سوریه تبعید شد و در کنیا ترکها او را دستگیر و زندانی کردند.
در سال 2003، حزب اتحاد دموکراتیک(PYD) به عنوان یکی از شاخه های سوریه وابسته به PKK تأسیس ش؛ اما علیرغم نقش پ.ک.ک در گسترش اولیه مفهوم «کردستان سوریه»، PYD عموماً از درخواست برای تأسیس «کردستان سوریه» خودداری کرد.
با شروع بحران اخیر سوریه، در سال 2011 آغاز شد و مفهوم کردستان سوریه، اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ زیرا مناطق کرد نشین در شمال سوریه تحت کنترل جناح های تحت سلطه کردها قرار گرفتند و PYD یک اداره خودمختار در شمال سوریه ایجاد کرد که آن را «روژاوا» یا «کردستان غربی» نامید. احزاب غیرPYD ؛ مانند KNC نیز شروع به طرح مطالبات برای ایجاد کردستان سوریه به عنوان منطقه جداگانه کردند و نگرانی های فزایندهای را برای ناسیونالیستهای سوری و برخی ناظران که این طرحها را تلاش برای تجزیه سوریه می دانستند، ایجاد نمودند.
ایزدیان (ملکطاووسیها / شیطان پرستان)
کردان ایزدی – که به غلط گاهی یزیدی خوانده میشوند- اقلیتی از نژاد کُرد هستند که بدون هیچ نسبتی با یزید بن معاویه، خلیفه جنایتکار اموی، با کردان مسلمان، تمایز دینی دارند و در بخشهایی از عراق ، ایران ، سوریه و ترکیه و عموماً در مناطق کردنشین و عمدتاً در استانهای نینوا و دهوک عراق و جبل سمعون سوریه، زندگی میکنند.
«لالِش» در موصل عراق، مزار «عدی بن مسافر» (مرگ: 1160 م.)، کسی که در قرن هفتم هجری به این دیانت به ظاهر باستانی، قوام و هویت بخشید، پایتخت مذهبی و محل اجتماع سالیانه آنها است.
به ادعای خودایزدیان و بعضی پژوهشگران، دین یزیدی ریشه در یک دین ایرانی پیش از زرتشتی غربی دارد؛ اما روحانیون اسلامی مذهبشان را یک فرقه بدعت آمیز در اسلام میدانند؛ به همین خاطر در سال 2014 از سوی داعش مورد نسل کشی گستردهای واقع شدند.
«ملک طاووس» مشهورترین شخصیت در دین ایزدی است. یزیدیان بر این باورند که خداوند از نور خود هفت فرشته را آفرید و فرمانروایی جهان را به آنها واگذار کرد: عزازیل (ملک طاووس)، دردائیل (شیخ سین)، اسرافیل (شیخ شمش)، میکائیل (شیخ ابوبکر)، عزرائیل (سجادین)، شمنائیل (شیخ نصیر دین) و ناورائیل (شیخ فخر دین). رئیس این هفت فرشته ملک طاووس است. خداوند به همه فرشتگان دستور داد که بر آدم سجده کنند. پس همه سجده كردند جز طاووس ملك، او امتناع كرد و سجده نكرد و چون خداوند از او پرسيد چرا از سجده كنندگان نيستى؟ گفت: پروردگارا آنگاه که ما را آفریدی، امر کردی که فقط برای تو سجده کنیم و من جز وجه شریف تو سجده نکردم و نخواهم کرد. در اینجا طاووس ملک برنده امتحان شد و خداوند او را نزدیکترین مخلوقات به او قرار داد و فرمانروایی عالم را به او سپرد!این داستان بسیار شبیه به داستان آفرینش کتب مقدس اسلامی، مسیحی و یهودی است؛ بنابراین، آنها را شیطان پرست نامیدهاند؛ گرچه خود ایشان به شرارت ملک طاووس و یکی بودن او با شیطان باور ندارند و به طور کلی منکر محرک شر خارج از وجودخود انسان هستند.[11]
ترکمنها
ترکمنهای سوریه 4-5 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و تنها 30 درصدشان به زبان ترکی صحبت میکنند. اکثریت آنها مستعرب شده و مسلمانان سنی هستند. ترکمنها با ترکهای آناتولی که در سوریه نوعاً عرب زبان شدهاند، فرق دارند؛ همچنین از جمله مردمان ترکمنستان در آسیای مرکزی نیستند؛ اکثریت آنها از نوادگان مهاجرانی هستند که در زمان حکومت عثمانی (1516-1918) وارد سوریه شدهاند؛ با این حال، بسیاری از ترکمنهای سوری نیز وجود دارند که از نوادگان مهاجران ترک قبلی هستند که در دورههای سلجوقی (1037-1194) و ممالیک (1250-1517) وارد شدهاند.[12] «یوسف العظمة» پیش گفته، قهرمان مقاومت سوریه در مقابل فرانسویان و «نزار قبانی» (1923-1998)، شاعر شهیر سوری، ترکمن نژاد هستند.
ترکمنها بیشتر در استانهای شمال غربی؛ مثل ادلب و حلب تا استان رقه پراکندهاند. بخشی نیز در کوه ترکمن در نزدیکی لاذقیه و نیز گروهی در شهرهای حمص، حما و دمشق ساکن هستند. استانهای جنوب غربی؛ مثل درعا (مرز با اردن ) و قنیطره (مرز با اسرائیل ) نیز میزبان طوایفی از ایشان هستند. ترکمنهای سوریه عمدتاً سنی مذهب هستند؛ اما گروهی از آنها نیز جزء اقلیت علویاناند.
ترکمنهای سوریه و لبنان به شدت تحت حمایت دولت ترکیه هستند و حتی به آنها تابعیت ترکی اعطا شده است.[13] این قوم ساکن در سوریه پرچمی محلی برای خود طراحی کردهاند که بسیار شبیه پرچم ترکیه است. ترکمنها در منازعات اخیر سوریه از گروههای جدی مسلحین ضد دولت اسد بودهاند.
پرچم ترکمنهای سوریه
آشوریها (Assyrians)
3-4 درصد سوریها، آسوری یا آشوری و اکثراً مسیحی هستند؛ یعنی در حدود 800 هزار نفر.[14]
همانطور که در صدر همین کتاب، توضیح داده شد، «سیریا» (Syria) نامی اصالتاً آشوری است که برای اولین بار هرودوت از نامواژه قوم «آسیریویی» (Assyrioi) در زبان یونانی که معادل «آشوریها» است، برای تسمیه سرزمین غرب فرات، اقتباس کرد[15] و از قرن دوم پیش از میلاد در دولت سلوکی مورد استفاده شایع واقع شد.[16]
نقشه پراکندگی جمعیت آشوری در شمال سوریه از بیش از 50 درصد تا زیر 10 درصد
آشوریهای سوریه در حال حاضر اقليتی قومی و زبانی و بومی شمال شرقي سوريه هستند؛ مردمی از تبار تمدن آشور که بعدها مسیحی شدند. بسیاری از آشوریهای «حکاری» (منطقهای در جنوب دریاچه وان ترکیه) پس از آواره شدن توسط ترکهای عثمانی و قتل عام «سیمله» در عراق، در اوایل قرن بیستم در سوریه ساکن شدند.[17]
پرچم جهانی آسوریان که گرایش هخامنشی را حفظ کرده است.
آشوری های سوریهف در حال حاضر، در استان الحسکه تمرکز دارند؛ اما در شهرهای قامشلی، مالکیه، رأس العین، قحطانیه و تلتامر و نیز روستاهای مجاور این شهرها زندگی میکنند. برخی نیز به دمشق و دیگر شهرهای غربی مهاجرت کردهاند.
در جریان بحران اخیر اکثر آشوریها به جهت تهدید گروههای تند اسلامگرا، مجبور به فرار و مهاجرت شدهاند.
کودک آسوری سوری در لباس سنتی
چرکسها(Circassians)
5/1 درصد مردم سوریه، چرکس هستند؛ قومی از شمال غرب قفقاز که به زبان چرکسی سخن میگویند.
جغرافیای تاریخی چرکسها، در ۳۰۰ سال اخیر، محل مجادلات منطقهای سه دولت ایران، روس و عثمانی بوده است. این قوم در طول تاریخ همواره بهصورت برده و غلام برای حکومتهای گوناگون جنوبی از جمله ایرانیان و عثمانیان خدمت کردهاند؛ خصوصاً به عنوان ینیچری، نیروی ویژه عثمانی.
پس از شکست عثمانیها از روسیه، در نبرد قفقاز، نیم میلیون چرکس در میان سالهای ۱۸۵۶ - ۱۸۶۴ - که از تأثیرگذارترین نیروهای عثمانی بودند- مجبور به ترک منطقه بومی خود در قفقاز و مهاجرت به آناتولی شدند. در حال حاضر، چرکسها بخشی از جامعه سوریه شدهاند؛ اما هویت زبان و برخی آداب و رسوم خود را حفظ کردهاند.
چَرکسها قبل از جنگ 1967، حدود نیمی از ایشان، در 11 روستا و شهر اصلی قنیطره زندگی میکردند؛ اگرچه قنیطرة در حال حاضر، تحت کنترل سوریه است؛ اما چرکسها جز در «باریقه» و «بیرعجم»، در محل اصلی خود، اسکان داده نشدهاند؛ زیرا بیشتر روستاهای چرکسی قنیطره در بخش اشغالی اسرائیل واقعاند؛ مثل جوزیه، خشنیه، عین زیوان، سلمانیه، ممسیه، منصوره، فهام، مُدریه، رامثانیه. بسیاری از چرکس ها پس از آواره شدن از جولان در جنگ 1967 به دمشق نقل مکان کرده اند و بیشتر در منطقه رکنالدین شهر ساکن شدند.
مرکز اصلی جمعیت چرکس ها در منطقه خارج از دمشق، روستای «مرج السلطان» در 15 کیلومتری شرق شهر است؛ اما در حال حاضر، به خاطر بحران اخیر سوریه خالی از سکنه و کاملاً ویران شده است.بسیاری نیز بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به قفقاز بازگشته اند.
شهرک «خناصر» در شهر حلب، مرکز مهم دیگری متعلق به چرکسهاست؛ همین طور، «منبج»، در شمال شرقی حلب. درحمص نیز در هفت روستا بیشتر در شمال یا شرق حمص در امتداد لبه صحرای سوریه و در امتداد سواحل شرقی رودخانه العاصی؛ یعنی دیر فول ، عین النیصر ، ابوحمامه، مریج الدر ، اصیله، عنزات، تل امری، تل سنان ، تل ادی و تلیل و دو روستا در استان حماه چرکسها زندگی میکنند. این روستاها قرار دارند.[18]
ابراهیم پاشا چرکسی، از فرماندهان سپاه چرکسها در نبرد با روسیه و دو پسرش در یونیفرم ارتش عثمانی
زن ومرد چرکسی در لباس سنتی
ارامنه
یک درصد جمعیت سوریه را قوم ارمن تشکیل میدهند که اکثراً مسیحی هستند.
نخستین حضور ارامنه در سوریه مربوط است به حمله ارمنیان به سوریه در زمان «تیگران کبیر». در آن زمان، شهر انطاکیه به عنوان یکی از چهار پایتخت امپراتوری کوتاه مدت ارمنی انتخاب شد.
در سال 301م.، مسیحیت با تلاش «گرگوری روشنگر»، دین رسمی ارمنستان شد و روابط نزدیکی بین ارامنه و جماعت مسیحی سوریه برقرار شد.
در نیمه دوم قرن یازدهم، ارمنستان - که تحت حکومت بیزانس بود - توسط ترکان سلجوقی فتح شد. اکثر ارامنه مهاجرت کردند و در «کیلیکیه» (شمالغرب سوریه)، متمرکز شدند و پادشاهی ارمنی کیلیکیه را تأسیس کردند.
در جریان نسل کشی ارامنه توسط امپراتوری عثمانی،بیش از یک میلیون ارمنی کشته و صدها هزار نفر از ارمنستان تاریخی آواره شدند. اعراب بومی از پناه دادن و حمایت از ارامنه تحت تعقیب دریغ نکردند. اعراب و ارمنیها به طور سنتی روابط خوبی داشتند، به ویژه پس از پناه دادن به ارامنه در جریان نسل کشی ارامنه.
لباس سنتی ارامنه سوریه
جمعیت بزرگ مسیحی حلب با هجوم پناهندگان مسیحی ارمنی و آشوری در اوایل قرن بیستم و پس از نسل کشی ارامنه و نسل کشی آشوریان در سال 1915 افزایش یافت. در سال 1944، جمعیت حلب حدود 325000 نفر بود که 112110 نفر (34.5%) مسیحی بودند که در میان آنها 60200 نفر؛ یعنی تقریباً نیمی از آنها ارمنی بودند.[19]
گروههایی از ارامنه نیز در قامشلی، دمشق، لاذقیه، الحسکه، تل ابیض، رقه و در شهرکهای مرزی دیرالزور (کساب و یعقوبیه) ساکن هستند.[20] در بحران اخیر سوریه روستاهای کساب و یعقوبیه که از مراکز اصلی ارمنینشین بودهاند، مورد حمله اسلامگرایان تندرو قرار گرفته و غارت شده و در حال حاضر خالی از سکنه ارمنی شدهاند.[21]
آلبانیاییها
آلبانیاییها در ترکیه و سوریه با نام «الأرناؤوط» (Arnā'ūṭ) شناخته میشوند و کمتر از یک درصد جمعیت سوریه را تشکیل دادهاند. بیشتر آلبانیایی تبارهای سوریه از نسل ارتش ینیچریها، نیروهای مخصوص امپراتوری عثمانی، هستند که به سوریه مهاجرت کردهاند. ینیچریها نوجوانان مسیحی بودند که به اجبار به خدمت ارتش عثمانی درمیآمدند و تحت آموزشهای سخت قرار میگرفتند. در حال حاضر نیز جریان مهاجرت مسلمانان از آلبانی به سوریه برای شرکت در حوزههای علوم دینی برقرار است و دانشمندان آلبانیایی تبار سلفی بزرگی در سوریه کرسی تدریس[22] و نوعاً گرایش تند سلفی دارند؛ امثال«محمد ناصر الدين الألباني» (1914-199) «عبد القادر الأرناؤوط» (1923-2004) و «شعيب الأرنؤوط» (1928-2016)
آلبانیاییها عمدتاً در شهرهای دمشق، حما ، حلب و لاذقیه ساکناند. دمشق دارای محلههای خاص آلبانیایی است که قدمت آن به اوایل قرن بیستم باز میگردد؛ مثل «الدیوانیه» که محل احداث مسجد ارناؤوط نیز هست، تعداد زیادی از آلبانیایی تبارها نیز در محله «الکادام» (Kadam) و مناطق «مهاجرین» و «سوق سروجه» دمشق زندگی میکنند.[23]
بسیاری از آلبانیایی تبارهای سوری و غیر سوری با جنایات داعش علیه مردم سوریه همکاری گسترده ایدئولوژیک و نظامی داشتند.
یونانیها
جمعیت کمی، شاید زیر 500 هزار نفر، از یونانیان مسیحی ارتدوکس در سوریه زندگی میکنند که بسیاری از سنتهای خود را حفظ کردهاند. حضور یونانیان در سوریه از قرن هفتم قبل از میلاد آغاز شد؛ در دوره هلنیستی و زمانی که امپراتوری سلوکی آنجا را به در تصرف داشت. امپراتوری سلوکی در سوریه، در بخش تاریخ همین کتاب به تفصیل توضیح داده شده است. البته پیش از اسکندر و سلوکیان، سواحل مدیترانه سوریه از مقاصد اصلی بازرگانان، جهانگردان و دریانوردان یونانی بوده است که نوعاً از جزایر جنوبی یونان به طرف شرق در تردد بودهاند.
یونانیها عمدتاً در حلب، بانیاس، طرطوس و دمشق، زندگی می کنند؛ همچنین حدود 8000 مسلمان یونانی زبان با اصالت کرتی در الحمیدیه زندگی میکنند.
هرچند یونانیان ساکن سوریه اغلب از حکومتاسد حمایت میکنند؛ اما کشور یونان با فشار ناتو، مجبور بود که در بحران اخیر با سوریه قطع ارتباط کند.
ایرانیها و افاغنه
مهاجران ایرانی نوعاً به جهت تعلقات مذهبی به حرمین حضرت رقیه (س) و زینب کبری (س) و اغلب در اطراف همین دو حرم در سوریه زندگی میکنند. در جریان بحران اخیر سوریه به جهت دفاع از این دو حرم شریف و نیز به دعوت رسمی دولت سوریه، حضور ایرانیان، با اعزام نیروهای دفاعی به سوریه، و ا زجمله نیروهای داوطلب افغانی شیعه، به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
چچنها
پیش از بحران اخیر سوریه، به دلیل درگیری چچن و روسیه جمعیت چچنی قابل توجهی به سوریه مهاجرت کردهاند؛ اما روی هم رفته به نیم درصد جمعیت سوریه نیز نمیرسند.
در بحران اخیر سوریه نیز تعداد زیادی از شبه نظامیان چچنی به منظور جهاد اسلامی، به سوریه اعزام شدهاند. مهمترین گروههای تحت رهبری چچن در سوریه «جیش المهاجرین والانصار» ، «امارت قفقاز» (شاخه سوریه)، «جنود الشام» و «اجناد القوقاز» بودند.
چچنیهای پناهنده به سوریه، پیش از بحران اخیر سوریه، در بلندیهای جولان سکنی داشتند؛ اما پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 بیرون رانده شدند. بسیاری از این پناهندگان چچنی به دمشق رفتند و تعدادی نیز به خارج از کشور، به ویژه آمریکا مهاجرت کردند.[۱]
نیز نگاه کنید به
کتابشناسی
- ↑ شنی، کریم (۱۴۰۰). فرهنگ و تاریخ سوریه. تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی( در دست انتشار)